بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 10-30-2010
sharareh1 آواتار ها
sharareh1 sharareh1 آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: مشهد
نوشته ها: 964
سپاسها: : 1,827

1,432 سپاس در 313 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

آخرين بار كه به عشق و شور زندگي نهفته در وجود خود اجازه داديد تا بيرون آيد و كمي بازيگوشي كند كي بود؟

آخرين باري كه از بازي با بچه هايتان به همان اندازه ي آنها لذت برديد ، كي بود؟ آخرين باري كه از زنده بودن خود به

هيجان آمديد كي بود؟ نگران نباشيد ديگران درباره شما چه فكر مي كنند. به اين فكر نكنيد كه آن چه را دوست داريد

انجام بدهيد چقدر عملي ، مفيد ، يا موثر است. مضحك باشيد ، عاشق باشيد ، با شور و حال زندگي كنيد .

خودتان باشيد .
__________________
سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران ، گرفتن خودت از آن ها باشد
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 10-30-2010
BaHaReH آواتار ها
BaHaReH BaHaReH آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 144
سپاسها: : 15

11 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دنیا را بد ساخته اند...کسی را که دوست داری تو را دوست نمیدارد
کسی که تو را دوست دارد..... تو دوستش نمیداری
اما کسی که دوستش داری و او هم تو را دوست دارد...به رسم آیین
هرگز به هم نیرسند..و این رنج است

پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 10-30-2010
BaHaReH آواتار ها
BaHaReH BaHaReH آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 144
سپاسها: : 15

11 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

من از نهایت شب حرف میزنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه خوشبختی بنگر

پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 10-30-2010
BaHaReH آواتار ها
BaHaReH BaHaReH آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 144
سپاسها: : 15

11 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض




شکوفه جان این متنت(امضا) فوق العادست
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 11-01-2010
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

این عکس یک کودک سودانیست که در اثر گرسنگی شدید در حال مرگ بوده و یک کرکس منتظر است تا بمیرد و از او تغذیه کند.
عکاس این عکس کوبن کارتر که برنده بهترین عکس شده بجای کمک به بچه. 20 دقیقه منتظر میماند تا این عکس را در بهترین حالت ممکن بگیرد.
اما مورد انتقاد شدید قرار گرفت و سه ماه بعد از گرفتن این عکس خودکشی کرد.

__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از فرانک به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #6  
قدیمی 11-01-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

پرکن پياله را،
كه اين آب آتشين،
ديري است ره به حال خرابم نمي برد
اين جام ها،
كه در پيم مي شود تهي،
درياي آتش است كه ريزم به كام خويش
گرداب مي ربايد و آبم نمي برد
من با سمند سركش و جادويي شراب،
تا بيكران عالم پندار رفته ام
تا دشت پر ستاره انديشه هاي ژرف،
تا مرز ناشناخته مرگ و زندگي،
تا كوچه باغ خاطره هاي گريز پا،
تا شهر يادها،
ديگر شرابم جز تا كنار بستر خوابم نمي برد
پر كن پياله را
هان!
با اين همه تلاش و تقلا و تشنگي،
با اين كه ناله مي كشم از دل،
كه آب،
آب،
ديگر فريب هم به سرابم نمي برد
پر كن پياله را، پر كن پياله را!
__________________
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از SonBol به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #7  
قدیمی 11-01-2010
shokofe آواتار ها
shokofe shokofe آنلاین نیست.
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان

 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681

5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

امشب از آن شب های بی پایان نکبت است که آرزو می کنیم ای کاش اینقدر نمی فهمیدم

ای کاش در اینجا نبودم
شاید این جزء معدود زمان هایی است که از کلمه ای کاش استفاده می کنم...
حتی حوصله نوشتن را هم ندارم فقط می دانم این نیز بگذرد...
و فقط این من هستم که در بین فرسوده می گردم از رنج
از تلاشی که نمی دانم آیا .....
حتی جرأت ندارم بگویم: آنچه مرا نکشد، قوی ترم می سازدم...
فقط می دانم حتی انتخابی جزء ادامه، ندارم !
باز مانند همیشه می نویسم تا شاید فرافکنی کنم، اما امشب از آن شب هاست که با نوشتن هم آرام نمی گیرم، حتی بودن کسی را در نزدم نمی خواهم فقط دلم می خواهد اینجا نبودم...
نمی دانم تا به کی توان ادامه دادن را دارم !؟؟
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از shokofe به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #8  
قدیمی 11-03-2010
BaHaReH آواتار ها
BaHaReH BaHaReH آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 144
سپاسها: : 15

11 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


خدايا
مرا ذهني ببخش

كه بي گناه پاك و رها از بدي باشد

ذهني كه توكل كند

ترديد نورزد و داوري نكند

ذهني كه تو را در همه ببيند

و همه را در تو
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از BaHaReH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #9  
قدیمی 11-03-2010
BaHaReH آواتار ها
BaHaReH BaHaReH آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 144
سپاسها: : 15

11 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


دلتنگ بودم و خسته


آمدم تا ماه نگاهت را


از پشت پنجره بچینم اما


پائیز حرفهایت به هوای شعرم خورد


و رعد یادت در واژه هایم پیچید


تمام خاطرات کز کرده از تو


خیس شدند!


چه بگویم وقتی دیوانه وار


سمت گلهایی که دارم از تو به آب می دهم


در حرکتم وآخرش نمی دانم


به کدام نا کجا آباد می رسم؟


تازه لهجه شعرم بهاری شده بود


که تو آمدی...........


ونگذاشتی لابه لای برگها شکوفه کنم


حالا از بهار نشانی نیست


تنها یک برگ؛که مرا می برد تا رویائی


که تا به حال ندیده ام


واینکه به او که هیچوقت فکرش را هم نمی کردم


چقدر فکر کردم؟؟!


و هنوز دلتنگم.....


پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از BaHaReH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #10  
قدیمی 11-03-2010
BaHaReH آواتار ها
BaHaReH BaHaReH آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 144
سپاسها: : 15

11 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

از پشت شيشه هاي بزرگ دلتنگي گريه ميكنم و آرزو ميكنم كه كاش براي يك لحظه فقط يك لحظه آغوش گرمت را احساس كنم
ميخواهم سر روي شانه هاي مهربانت بگذارم تا ديگر از گريه گم نشوم
تو مرا به ديار محبتها بردي و صادقانه دوستم داشتي
پس بيا و باز در اين راه تلاش كن اگر طاقت اشكهايم را نداري
در راه عشقي پاک تر و صادقانه تر ، زيرا كه من و تو ما شده ايم
پس نگذار زمانه ی بيرحم دلهايي را كه ز هم جدا نشدني است را به درد آورد
دلم را به تو دادم و كليدش را به سوي آسمان خوشبختي ها روانه كردم
چه شبها كه تا سحر به يادت با گونه هاي خيس از دلتنگي به سر بردم
چه روزها با خاطراتت نفس كشيدم
پس تو اي سخاوت آسماني من
مرا درياب كه ديوانه وار دوستت دارم
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از BaHaReH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 2 نفر (0 عضو و 2 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها