بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1911  
قدیمی 12-25-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


مناظر زيبا


رنگين كمان بر فراز درياچه و جنگلي فنلاند.




ساحل دريا در نزديكي آيتوتاكي در مجمع‌الجزاير كوك.





چشم‌انداز دشتي در غرب نوسحير در تركيه.




غروب آفتاب در جزيره كوچك ليكوما در درياچه مالاوي.




تپه‌هاي شني در پارك ملي ناميب ـ نوكلوفت در ناميبيا.




قله ماترهورن در آلپ در سوئيس.




ساحل صخره‌اي واتسونزبي در نيوساوث ولز در استراليا.




چشم‌انداز كوههاي جنگلي كم ارتفاع بلوريج در ايالت جورجيا.




آبشار ويكتوريا فالز در رودخانه زامبزي بين مرز زامبيا و زيمبابوه.




چشم‌اندازي رويايي از درياچه آنتسيرابه و ساحل پيرامون آن در جزيره ماداگاسكار.


منبع)persianv.com




__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #1912  
قدیمی 12-25-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



کتاب کلاس اول 70 سال پیش!




م : كلبه شادي



__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #1913  
قدیمی 12-27-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

خوش بینی و بد بینی

امروز همان فردائیست که دیروز نگران آن بودید ...
کوه‌های عظیم پر از چشمه‌اند و قلبهای بزرگ پر از اشک ...
ژوزف روو

به عوض آنکه به تاریکی لعنت بفرستید، یک شمع روشن کنید ...
کنفوسیوس

بدگمان کسی است که خیال می‌کند تمام مردم دنیا به بدی او هستند ...
باب بارکر

برای کسیکه زندگی درونیش غنی است، اشعه مختصر آفتاب بیهوده می‌درخشد ...
داستایوسکی

آنکه خیال می‌کند شاید فردا گرفتار شود از آنکه الان گرفتار است بیشتر رنج می‌برد ...
محمد حجازی

ساعاتی که در انتظار خوشبختی هستیم، لذت بخش تر از دقایقی است که به لذت خوشبختی رسیده‌ایم ...
الیوید کلد اسمیت

بدحالترین مردم کسی است که به کسی اطمینان نکند از جهت سوءظن مفرطی که دارد و کسی هم به او اعتماد ننماید از خوی بدگمانی او ...
حضرت امیر (ع)

بدگمانی میان افکار انسان مانند خفاش در میان پرندگان است که همیشه در سپیده‌دم یا هنگام غروب که نور و ظلمت بهم آمیخته است بال‌فشانی می‌کند ...
فرانسیس بیکن

بدگمانی و بدبینی پرده‌ایست که میان ما و دیگران حائل می‌شود و هیچوقت نمی‌گذارد رشته دوستی خود را با آنها محکم ساخته و از نعمت وفا و محبت بهره‌مند شویم ...
لرد آبیوری

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #1914  
قدیمی 01-03-2012
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



متن كتاب فارسي اون قديم قديما





منبع مطلب:متن كتاب فارسي اون قديم قديما

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #1915  
قدیمی 01-03-2012
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


سیمین دانشور و جلال ال احمد



نامه های سيمين دانشور و جلال آل احمد در سه جلد و زمستان 83 چاپ شده است. دو جلد از کتاب شامل نامه های اين زن و شوهر به هم در سفر امريکای دانشور است. سيمين دانشور در سال 1300 در شيراز متولد شده و بعد از دو سال آشنايی در سال 1329 با جلال آل احمد ازدواج می کند. يک سال قبل از ازدواج، دانشور موفق به اخذ مدرک دکترای دانشگاه تهران می شود. ماجرای نامه ها هم از اين قرار است که دانشور در سال 1331 با استفاده از بورس فولبرايت به امريکا می رود تا يک سال در دانشگاه استنفورد در زمينه داستان نويسی و زيبايی شناسی تحصيل کند و به دلايل مختلف امکان همراهی جلال با او ميسر نمی شود. در اين زمان همان طور که از محتوای نامه ها پيداست، دانشور و آل احمد دچار اختلافاتی هم شده بودند و گاه دعواهايی بين شان رخ می داده که اين سفر مجالی می شود برای مرور خاطرات گذشته شان؛ «جلال عزيزم ديروز دومين کاغذت واقعاً پريشانم کرد... حالا يادم می آيد که تو بعضی وقت ها حال روحی خاصی پيدا می کردی و ناگزير می شدی از خانه بيرون بيايی که نکند با هم دعوايمان بشود... يادت می آيد پارسال هر دومان چه الم شنگه يی راه انداختيم. باور کن من هنوز خجالت می کشم. اکنون بگذار کمی از هم دور باشيم و بعد نمی دانی در کنار هم بودن چه لذتی دارد.» در همين نامه سيمين دانشور ادامه می دهد؛ «من که تصديق می کنم که زن خوبی برای تو نبودم. راست است، وفادار و بامحبت و صميمی بوده ام ولی اينها خوی اصلی من است. کوششی نکرده ام عيوب خود را اصلاح بکنم. عيوب من شلختگی و بلد نبودن خانه داری بوده است و هرگز آنها را هم جبران نکرده ام.» ( 4 اکتبر / 12 مهر 1331) اين نامه ها که با اصرار و پيشنهاد آل احمد آغاز و پيگيری می شد، در واقع مجرايی برای ارتباط بين دو نفر بود تا اگر از نزديک يکديگر را نمی بينند، بتوانند پيوندهای عاطفی شان را حفظ کنند. جلد اول شامل 200 نامه دانشور است. در اين سفر دانشور با هواپيما به انگليس رفته و بعد از توقف کوتاهی به سمت نيويورک می رود و پس از چند روز اقامت راهی کاليفرنيا می شود و از راه سانفرانسيسکو به پالوآلتو می رسد و سرانجام در استنفورد مستقر می شود. نامه اول در تهران و قبل از ازدواج آل احمد و دانشور در سال 1328 و بعد از آن تمامی کتاب، نامه هايی است که در سفر نوشته شده است.

سوال مهمی که دکتر مسعود جعفری جوزی هم در آغاز کتاب مطرح کرده اين است که چه لزومی دارد نامه هايی که بين دو نفر نوشته شده و احتمالاً دارای جنبه های شخصی و خصوصی است تبديل به کتاب شود و در دسترس همگان قرار گيرد؟ پاسخ آن است که چاپ نامه ها بستگی به نوع آنها و نويسنده آنها دارد. اين نامه ها که مربوط به دو شخصيت نويسنده است علاوه بر جنبه هاي خصوصی و زناشويی زندگی آنها شامل اطلاعات سياسی، اجتماعی و ادبی عصر خودشان نيز هست. در مورد اين نامه ها شايد گذاشتن نام يادداشت روزانه به جای نامه صحيح تر باشد چون گويی نويسنده، نوشته ها را از خود و برای خود، با ذکر تاريخ دقيق آن نوشته يا حتی برای اين نامه ها صفت سفرنامه را می توان قائل شد. نکته اصلی نامه ها سبک نوشتاری و طرز جمله بندی ها است که محاوره يی نوشته شده؛ «امروز روز يکشنبه 9 نوامبر است. خدای من، دو ماه و نه روز است که از تو دورم. صبح دير پا شدم و بعد رفتم ناهار خوردم...» همچنين اصطلاحات عاميانه در آنها به چشم مي خورد به خصوص اصطلاحات مربوط به لهجه شيرازی؛ «قول می دهم ايران که بيايم همان سياه سوخته شيرازی تو باشم و چنان دور و برت پر بخورم (چرخ بخورم) که خودت بگويی بس است.» ( 17 اکتبر / 25 مهر)

يا در جای ديگر آورده؛ «آنقدر خودوکی نباش ( خودخور نباش).»

هيچ قيدی از لحاظ پاراگراف بندی و نشانه گذاری در آنها وجود ندارد و به دليل آشنايی دانشور با زبان انگليسی گاهی از لغات انگليسی هم استفاده می کند.

ذکر دقيق جزييات و حالات و بيان تمام اتفاقاتی که در دانشگاه و بيرون از آن افتاده است، ذکر دقيق ساعت رسيدن به مکان ها، حتی ميزان پولی که به تاکسی پرداخت می کرده، تعداد و رنگ لباس هايی که می خريده، نام افرادی که برای شام دعوت کرده، نوع غذا، نمره هايی که از دروس مختلف مي گرفته، نمايشنامه هايی که مطالعه می کرده و برخوردی که با افراد مختلف در مکان های مختلف داشته، نکاتی است که دانشور در نامه هايش به آنها پرداخته؛ «در فرودگاه هشت دلار از من پول گرفتند. نفهميدم به چه مناسبت و اوقاتم تلخ شد.» (5 سپتامبر / 14 شهريور)

يا؛ «اطاق من طبقه هشتم يعنی اطاق شماره 802 است و بنابراين اين ساختمان 1200 الی 1300 اطاق دارد.» ( 7 سپتامبر / 16 شهريور)

يا؛ «زن سياهی مامور آسانسور ماست. روزی هشت ساعت کار مي کند و هشت دلار هم می گيرد، يعنی ماهی 240 دلار.»

نکته قابل توجه سفر يک ايرانی با وضعيت و شرايط آن سال به امريکا است. اظهار شگفتی ها و گاه توصيفاتی که می کند بسيار جالب است. همچنين مقايسه عواطف غربی ها و شرقی ها در جای جای نامه ها به چشم می خورد؛ «چند روز پيش سر کلاس دختری حالش به هم خورد. شب قهوه زياد خورده بود و بيداری کشيده بود. سناريو را نوشته و صبح سر کلاس نتوانست سرپا بند شود و حالش به هم خورد. از کلاس بيرون رفت و هيچ کس هم نپرسيد خرت به چند؟ کلاس تمام نشده من رفتم و از او پرسيدم چته؟ و دستش را در دست گرفتم و ...»

او مهر و محبت ايرانی را هميشه همراه دارد و اين حس در وجود زری يکی از شخصيت های اصلی سووشون هم نمودار می شود؛ «زری مدام نگران خسرو (تنها پسرش) و دوقلوهای خود است؛ هنوز يک ساعت نگذشته دلش شور بچه ها را می زد که نکند از ماديان پرت شده باشند، نکند در اين روز پرآفتاب گرما زده شوند.»

اين نامه ها همان طور که اشاره کرديم شامل اخبار و اطلاعات سياسی است. مثلاً در مورد اوضاع نابسامان آن سال ها، تعويض مداوم نخست وزيران و ذکر عملکردهای مصدق و ديگران مطالبی نوشته است. سيمين دانشور به دليل علاقه به وطن و اوضاع کشور خود در خلال نامه های خود از اوضاع ايران پرس و جو می کند و عقايد خود را مطرح می کند؛ «راز موفقيت و محبوبيت مصدق اشک ريختن نيست. انگشت روي نقطه حساس گذاشتن است.»

يا؛ «راجع به رل ايران در سازمان ملل متحد حرف زدم بد نبود. اطلاعات را مثلاً در همان سازمان ملل متحد گرد آورده بودم و سخن را به صحرای کربلا يعنی مصدق و نيروی سوم کشانيدم که البته جالب شد.»

يا؛ «راستی در روزنامه خواندم که بقايی و زاهدی می خواسته اند کلک مصدق را بکنند و نخست وزير بشوند. آيا درست است؟» (5 مه / 15 ارديبهشت 32 ) در پايان نامه ها هميشه از دوستان و آشنايان احوالپرسی مي کند و سلام می رساند. و هميشه روحيه اميد بخشی و اطمينان دادن به همسر و اظهار اميدواری به آينده از واژه های تکراری در بيشتر نامه هاست. در کل می توان گفت برای اولين بار نيست که چنين نامه هايی که حاوی اطلاعات خصوصی و عمومی نويسنده هاست به چاپ می رسد. اما نکته حائز اهميت توجه پژوهشگران و نويسندگان به اين بخش از آثار نويسندگان است که می تواند راهگشای پژوهش های بيشتری شود و نکته های تاريکی را که ما اکنون از نوع نگاه و زندگی گذشتگان داريم برايمان روشن کند.
منبع مطلب:سیمین دانشور و جلال ال احمد
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #1916  
قدیمی 01-03-2012
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



نقاشي (بيژن بهادري كشكولي)









منبع مطلب:نقاشي (بيژن بهادري كشكولي)
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #1917  
قدیمی 01-03-2012
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


خونه


میون کوچه های پست و تاریک
به دنبال نشونی از تو بودم
چشام بی نور و دستام سرد سرد بود
به یاد بغض بوست می سرودم


چی شد اون خونه ی سبز قدیمی
همه مردند و رفتند خونه هم مرد
هنوزم پیش اون بید سرافراز
میشه شب های سرد رو تا سحر برد؟


کنارم بودی و با رنگ چشمات
منو از مرگ بودن می رهیدی
همیشه با نفس های سپیدت
میون قلب تارم می دمیدی


دیگه تا آخرش راهی نمونده
میون رنگ شب های تو مردن
چه فرقی داره این اجساد سردو
به قبرای حقیرشون نبردن


منم در کوچه های می میرم اما
برای لحظه ای از نور مردن
به یاد چشم خیس و بوسه هاتو
به یاد عاشقانه دل سپردن


چی شد اون خونه ی سبز قدیمی
همه مردند و رفتند خونه هم مرد
هنوزم پیش اون بید سرافراز
میشه شب های سرد رو تا سحر برد؟


چی شد اون خونه ی سبز قدیمی
ترک برداشته دیوار خسته
دیگه اون بید سربالای مجنون
میون خاک سرافکنده نشسته


چی شد اون اشک آبی نگاهت
چی شد اون لحظه های خیس بارون
به جز تاریکی شب , نور فانوس
نداره دل امیدی کوچه هامون






چی شد اون خونه ی سبز قدیمی
همه مردند و رفتند خونه هم مرد
هنوزم پیش اون بیدسرافراز
میشه شب های سرد رو تا سحر برد؟

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #1918  
قدیمی 01-03-2012
mohammad.90 آواتار ها
mohammad.90 mohammad.90 آنلاین نیست.
مدیر بخش ورزش
 
تاریخ عضویت: Jan 2012
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,335
سپاسها: : 7,242

6,424 سپاس در 3,063 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض



هميشه مادر را به مداد تشبيه ميکردم
که با هر بار تراشيده شدن، کوچک و کوچک تر ميشود…

ولي پدر ...
... ... ... ...
يک خودکار شکيل و زيباست که در ظاهر ابهتش را هميشه حفظ ميکند
خم به ابرو نمياورد و خيلي سخت تر از اين حرفهاست
فقط هيچ کس نميبيند و نميداند که چقدر ديگر ميتواند بنويسد …
بياييد قدردان باشيم ...
به سلامتي پدر و مادرها

--------------------
(( قند )) خون مادر بالاست .
دلش اما هميشه (( شور )) مي زند براي ما ؛
اشک‌هاي مادر , مرواريد شده است در صدف چشمانش ؛
دکترها اسمش را گذاشته‌اند آب مرواريد!
حرف‌ها دارد چشمان مادر ؛ گويي زيرنويس فارسي دارد!
دستانش را نوازش مي کنم ؛ داستاني دارد دستانش .

--------------------
دست پر مهر مادر
تنها دستي ست،
که اگر کوتاه از دنيا هم باشد،
از تمام دستها بلند تر است...

--------------------

پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!!
پدر دستشو ميندازه دوره گردنه پسرش ميگه پسرم من شيرم يا تو؟
پسر ميگه : من..!!
... ... ...
پدر ميگه : پسرم من شيرم يا تو؟؟!!
پسر ميگه : بازم من شيرم...
پدر عصبي مشه دستشو از رو شونه پسرش بر ميداره ميگه : من شيرم يا تو!!؟؟
پسر ميگه : بابا تو شيري...!!
پدر ميگه : چرا بار اول و دوم گفتي من حالا ميگي تو ؟؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلي دستت رو شونم بود فکر کردم يه کوه پشتمه اما حالا...
به سلامتي هرچي پدره

--------------------
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از mohammad.90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #1919  
قدیمی 01-03-2012
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


چه نوع ماهی مصرف کنیم؟



همه متخصصان تغذیه بر اهمیت مصرف ماهی تاکید می کنند. مصرف ماهی به دلیل داشتن امگا ۳ برای تمام سنین ضروری است اما آنچه باعث نگرانی می شود وجود مقادیری جیوه در برخی انواع ماهی هاست که برای سلامت مضر است.
‎در این زمینه باید میزان جیوه موجود در هر نوع ماهی تعیین شود تا مصرف کننده با اطلاع از آن بهترین نوع ماهی را برای مصرف انتخاب کند. موضوع دیگری که باید به آن اشاره کرد نگرانی کارشناسان از مصرف میزان پایین اسید چرب امگا۳ است که این امر سلامت افراد را تهدید می کند. در این باره و چگونگی میزان مصرف ماهی با خدیجه رحمانی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت وگو کرده ایم که در ادامه می آید.وی با بیان این که ماهی ماده غذایی بسیار مغذی است و علاوه بر پروتئین، انرژی و ویتامین حاوی اسید چرب امگا ۳ نیز است، می گوید: مصرف ماهی رشد و ترمیم سیستم عصبی و همچنین پیشگیری از بیماری های قلبی و عروقی بسیار مفید است و به مادران باردار نیز مصرف ماهی بسیار توصیه می شود زیرا در رشد جنین نقش موثری دارد. برخی افراد به جای مصرف ماهی از مکمل استفاده می کنند که در این زمینه باید گفت، مکمل تنها باید با تجویز پزشک متخصص مصرف شود.
‎این متخصص تغذیه به تمامی افراد جامعه توصیه می کند برای پیش گیری از بیماری هفته ای یک یا ۲ بار ماهی مصرف کنند. هم چنین وی درباره نوع ماهی می گوید: ماهی که سن زیادی دارد، دارای ترکیبات سمی به ویژه جیوه است. جیوه فلز سنگین است و با ورود به بدن از طریق جریان خون وارد مغز می شود و بر مغز تاثیر منفی می گذارد. در حالی که اسیدهای چرب مفید و ضروری موجود در ماهی در دوران رشد تاثیر مثبتی بر مغز می گذارد. وی افزود: ماهی هرچه کوچک تر باشد، میزان جیوه آن کمتر است. لازم به یادآوری است که ماهی حاوی پروتئین مرغوب با قابلیت هضم آسان است. ماهی علاوه بر میزان کلسترول پایین حاوی ویتامین های گروه ABDK و E است. املاح معدنی شامل فسفر، کلسیم، آهن، سلنیوم و منیزیم و فلوئور ید و سایر ریزمغذی های موجود در آن نقش مهمی در سلامت دارد. برای اطلاع رسانی در زمینه میزان جیوه ماهی ها شرکت شیلات کشور باید مانند کشورهای دیگر ماهی ها را براساس میزان جیوه تقسیم بندی و روی برچسب آن درج کند. اگرچه مقدار جیوه در شیرماهی ها کمتر از 0.5 تا 0.01 PPM است اما در گونه هایی از ماهی تن بیشتر از این مقدار وجود دارد. در کشورهای دیگر میزان مصرف هفتگی ماهی برای کودکان و مادران با در نظر گرفتن وزن آن ها تعیین شده است. با مشخص شدن میزان جیوه می توان به مردم در انتخاب نوع ماهی و میزان مصرف آن کمک کرد.
‎این عضو هیئت علمی دانشگاه افزود: بهتر است از ماهی هایی که میزان جیوه آن مشخص نیست استفاده نشود و یا این که فقط هفته ای یک بار آن را مصرف کرد. آن چه که در مورد تجمع جیوه در بدن باید گفت این است که تجمع زیاد جیوه در سیستم عصبی اختلال ایجاد می کند و منجربه بی حسی و خارش انگشتان دست، پا و لب ها می شود.
‎از دیگر عوارض آن دردهای مفصلی و حملات قلبی است بنابراین زنان باردار و مادران شیرده باید از مصرف ماهی با میزان بالای جیوه از قبیل شمشیرماهی خودداری کنند. وی می گوید: مصرف ماهی سالم برای افراد بالغ و عادی هفته ای ۲ یا ۳ بار ضروری است اما افرادی که در معرض بیماری های قلبی قرار دارند یا سابقه بیماری دارند شاید نیاز به مصرف مکمل زیر نظر پزشک پیدا کنند نتایج مطالعات متعدد نشان می دهد، مصرف مکمل بر سلامت فرد تاثیر مثبتی می گذارد. از طرفی افرادی که مبتلا به تری گلیسیرید بالای خون هستند با مصرف مکمل روغن ماهی البته زیر نظر پزشک می توانند این بیماری را کنترل کنند. این متخصص در میزان مصرف ماهی در زنان و کودکان می افزاید: به زنان و کودکان مصرف هفته ای ۲ بار ماهی هر بار ۹۰ تا ۱۲۰ گرم توصیه می شود. علت محدود کردن میزان مصرف ماهی به علت احتمال وجود جیوه و سموم دیگر مانند دی اکسین، PBC است که از طریق مصرف ماهی ممکن است وارد بدن شود و آثار سوء داشته باشد.
‎مصرف ماهی های چرب هم بیشتر از یک بار در هفته توصیه نمی شود. این عضو هیئت علمی دانشگاه می افزاید: ماهی در صورتی مفید است که بخارپز شود یا در تستر یا فر طبخ شود. روغن ماهی (امگا۳) که تاثیر ضدالتهابی دارد در مقابله با بسیاری از بیماری ها موثر است. در حالی که مصرف روغن های امگا۶ و ۹ باعث التهاب می شود یا به افزایش التهاب می انجامد و زمینه ابتلا به پرفشاری خون، آریتمی قلبی و مشکل قلبی عروقی را ایجاد می کند حتی می تواند عروق مغز را نیز درگیر کند.اسید چرب امگا ۳ ماهی به دلیل خاصیت ضدالتهابی که دارد این اثر را کاهش می دهد و باعث بهبود جسمی فرد می شود.
‎افرادی که به هر دلیل ماهی مصرف نمی کنند باید تحت نظر پزشک روزی یک عدد قرص ماهی مصرف کنند. افرادی که به شیر و لبنیات حساسیت دارند، برای برطرف کردن کمبود کلسیم، ماهی با استخوان مانند کیلکا که منبع عالی کلسیم است، مصرف کنند.
‎نتایج مطالعات نشان می دهد، مصرف ماهی یا قرص ماهی به طور منظم در دوران بارداری باعث رشد و تکامل سیستم عصبی و شبکیه بینایی جنین می شود و کمبود آن، ارتباط مستقیم با تولد نوزاد نارس و کم وزن دارد.دکتر خدیجه رحمانی با اظهار تاسف از این که در کشور ما امگا ۶ و ۹ مصرف می شود اما مصرف امگا ۳ پایین است می گوید: باید مصرف امگا ۳ را جدی گرفت.
‎به نوشته سایت «Prevention» امگا ۳ از قدرت شنوایی محافظت می کند، با افسردگی مقابله می کند، تقویت کننده مغز است، باعث بهبود رفتار در کودکان بیش فعال (ADHD) می شود، با چاقی مقابله می کند و تاثیر ضدالتهابی آن التهاب را از بین می برد، با بیماری های خودایمن و التهابی مقابله می کند و ریتم ضربان قلب را منظم می کند. خوب است بدانید میزان امگا۳ موجود در ماهی کپور، قباد، ساردین، ماهی تن و سفید بیش از یک گرم در ۱۰ گرم ماهی می باشد.

تاثیر مصرف ماهی بر کاهش سکته قلبی

‎نتایج بررسی جدید محققان دانمارک نشان می دهد، رژیم غذایی غنی از ماهی، احتمال خطر بروز حمله قلبی و سکته را ۹۰ درصد کاهش می دهد. به نوشته سایت «MSN»، خواص مفید اسید چرب امگا ۳ موجود در ماهی سالمون، ساردین و ماکرو و نقش آن در حفظ سلامت مردان تاکید شده است. در پژوهش های جدیدتر نیز مشخص شده است که روغن ماهی برای زنان جوان در سن بارداری بسیار مفید است و باعث تقویت فشار خون و عملکرد درست قلب و رگ های خونی می شود. طی بررسی ۸ ساله روی ۴۹ هزار زن بین ۱۵ تا ۴۹ ساله، رژیم غذایی و شیوه زندگی آن ها مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد زنانی که به ندرت یا به هیچ عنوان ماهی مصرف نمی کردند، نسبت به آن هایی که هر هفته ماهی مصرف می کردند، ۹۰ درصد بیشتر دچار ناراحتی قلبی عروقی شدند.

منبع: روزنامه خراسان



__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #1920  
قدیمی 01-03-2012
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

مبارزات اسلامی زنان عصر مشروطه


یکی از ضرورتهای تحقیق در تاریخ فعالیتهای زنان، تحلیل محتوای متون تاریخی هر دوره است. این امر میتواند کمک مناسبی در برطرف ساختن ابهامات تاریخی باشد. تحلیل محتوای بسیاری از متون تاریخی دورۀ مشروطه، از جمله روزنامه ها، از ریشۀ دینی مطالبات مردم و حضور مؤثر علما در تحولات این دوره حکایت میکند. مطلب زیر پیش از این و در دورۀ پیشین نشریۀ زمانه چاپ شده بود و با وجود آنکه مطلوب ما در تحلیل محتوایی سهم زنان در مشروطه نیست، میتواند با ارائۀ نمونه ای هرچند ابتدایی، مقدمه ای برای ورود به تحلیل محتوای اسناد تاریخی مشروطه، به ویژه روزنامه ها، باشد تا بتوان فارغ از غلبۀ تاریخ نگاری روشنفکران، به بازخوانی منصفانۀ تاریخ جنبش زنان در دوران مشروطه دست زد.
با اینکه بیشتر نوشته های تاریخی بازمانده از دورۀ مشروطه، کم وبیش از حضور فعال زنان در رویدادهای روزمرۀ تاریخی و اجتماعی حکایت میکند و نام تنی چند از کوشندگان پرافتخار زن و مرد، در این نوشته ها باقی است، به منظور نمایاندن تاریخچۀ خونبار زن در تاریخ بیداری ایرانیان، به ویژه تاریخ مبارزات زن ایرانی در نهضت مشروطه و مبارزه با استبداد و سلطنت ستمبار، نمونه هایی از مشارکت و حرکات اجتماعی آنها را با استفاده از مطالب روزنامۀ «انجمن تبریز»،[i] که خطمشی و چهارچوب تفکر آن توجه به خواسته ها و مبارزات نو پای محرومان و محکومان جامعه بود، در ادامه بیان گردیده است؛ درواقع این گزارش فقط گوشه ای از اقدامات متهورانۀ زنان است که در شماره های معدود یک روزنامۀ ولایتی مندرج شده اند.
۱٫ «تلگراف تظلم … نسوان قریه ابراهیم آباد منمحال عراق»: این تلگراف شکایتی است علیه ملاک منطقه، که به پشتیبانی استبداد، صدای حق طلبانۀ رعایای دهات خود را در گلو خفه ساخته و تنی چند از آنان را به خاک سیاه نشانده بودند، اما نسوان شوهرمرده با استفاده از اوضاع مساعد منطقۀ خود برای عدالتخواهی ــ به ویژه با توجه به وجود «انجمنهای ایالتی و ولایتی» ــ[ii] آرام ننشستند و برای تظلم و احقاق حق، راهی شهرهای قم و تهران شدند. آنها به این حد بسنده نکردند و با تلگرافی از «انجمن ایالتی تبریز» نیز مساعدت طلبیدند.
۲٫ زنان تبریز، برای تصویب متمم قانون اساسی، واداشتن محمدعلیشاه به اطاعت از مجلس و مصوبات آن و سرانجام برپایی عدالت و انصاف، به کارهای شایان ذکری دست زدند و از همین رو در عرصۀ تاریخ شأنی عظیم بهدست آوردند. ماه هایی که تبریز در برابر محاصرۀ نیروهای شاهزاده عین الدوله[iii] پایداری میکرد، زنان شهر در فرصتهای مناسب به مقابله برخاستند و با اعزام فرزندان و بستگانشان به سنگرها، ادارۀ خانواده، مساعدت در روزهای نایابی و قحطی نان برای تأمین نیازهای روزانۀ غذایی و پرستاری، حماسه هایی آفریدند که در سروده ها، نوشته ها و داستان های نویسندگان انقلابی چون عارف قزوینی، ایرج میرزا، ابوالقاسم لاهوتی، دهخدا، میرزا علی اکبر صابر، عبدالحسین خازن،[iv] ملکالشعراء بهار، سیداشرفالدین گیلانی (نسیم شمال) و… منعکس است.
قطعه شعری که لاهوتی هنگام محاصرۀ شهر تبریز به نظم کشید، گواه صادقی است بر این تلاشهای سازنده و همگامی زنان تبریز در مبارزه. لاهوتی قطعه شعر خود را با عنوان «وفا به عهد»[v] با مطلع «اردوی ستم، خسته و عاجز شد و برگشت» آغاز کرده و آنگاه از روزهای مقاومت شهر و نایابی نان و مواد غذایی سخن به میان آورده و سرانجام عهد و پیمان مادر و فرزندی را به گونۀ بسیار جالبی توصیف کرده و لحظۀ وفای به عهد را بیان نموده است. مادر با دامنی از نان و دلی آکنده از کینه و نفرت نسبت به عاملان سرسپردۀ دربار و درباریان و قاتلان فرزندان رشیدش، بر سر قبر چمباته زده و به فرزند به خون غلطان خود چنین نوید میدهد:
تشویش مکن فتح نمودیم پسرجان
اینک به تو، هم مژدۀ آزادی و هم نان
و آن شیر حلالت که بخوردیم ز پستان
مزد تو، که جان دادی و پیمان نشکستی
۳٫ روزنامۀ انجمن در یکی از شماره های خود به نامه ای با عنوان «مکتوب زن ها به انجمن ایالتی» اشاره کرده و به عین الدوله هشدار داده است با مشاهدۀ این نامه ها و احساسات، از اقدامات مذبوحانۀ خود دست بردارد و بیش ازاین خود را گرفتار انتقام مردم به پاخاسته و مبارز تبریز نسازد و بداند که آذربایجانی تا کدامین درجه ایستادگی کرده و برای رسیدن به چه اهداف والایی آستین همت بالا زده است. نامه از طرف «عموم نسوان تبریز» خطاب به عین الدوله است: «… حضرت والا شاهزاده عین الدوله، ما طایفه نسوان تبریز از خواب بیدار شده و زنجیر استبداد را یکباره پاره پاره کردیم. تنها شما را خواب غفلت گرفته و خدا و پیغمبر را فراموش کرده، به محمدعلی میرزا فریب خوردهاید. ولی تعجب است که دیروز شما به ولیعهدی او راضی نبوده و زحمتها کشیدید تا او ولیعهد نشود، امروز به امر او قشون آورده، به جهت اکمال لوازم شهوت رانی او، سیلها از خون مسلمانان جاری کرده، راه آذوقه و آب را به روی ملت بسته، نام خویش را تالی نام های شمر و عمربن سعد میکنی… . عجبتر این است که خیال میکنی با این مظالم، ملت از مشروطه دست برمیدارند و با بستن راه آذوقه تسلیم میگردند. هیهات ای حضرت والا که خطا رفته و غلط تصور فرموده اید. ما تا چندماه آذوقه داریم. بعدازآن برگ درختان و گیاه می خوریم و با میوه سد جوع مینماییم. حتی گوشت گربه و سایر حیوانات میخوریم، بالاخره در خون خود می غلطیم و تابع هوای نفس محمدعلی میرزا نمی شویم… امضا (عموم نسوان تبریز)».[vi]
4. قسمتی از مندرجات روزنامه انجمن، تلگراف هایی است که بین نمایندگان انجمن ایالتی و نمایندگان مجلس شورای ملی و شهرها و ولایات مخابره میشد. متن بسیاری از این تلگراف ها از حضور زنان در تحصن ها، اجتماعات، تلگرافخانه و … حکایت میکند: «وضع انقلاب شهر … به تحریر نمیآید؛ تمامی اهل شهر در هیجان حتی طایفه نسوان با بچه های شیرخواره در مساجد و محلات جمع و اهالی بی طاقتی و بی صبری را به اعلی درجه رسانده، تسکین و تسلی اهالی امکان ندارد … .»[vii]
5. در شمارهای با عنوان «انقلاب و نسوان تبریز»، باز هم دربارۀ یکی از صحنه های افتخارآمیز حضور زنان سخن به میان آمده و غیرت، عفت و دلیری نسوان ستایش شده است. این تلگراف ها نشان میدهند که زنان گذشته از اینکه در پشت جبهه و سنگرها فعالانه به مبارزان کمک می نمودند، گاه در میدان های نبرد نیز جان فشانی میکردند: «… شیرزنان تبریز را در این دورۀ انقلاب موقع مخصوصی است. تاکنون در اوراق ملی موضوع بحث نگردیده این نکتۀ حیرت انگیز و جاذب، دقت نظر خبرنگاران جراید اروپا بوده و به خود جلب کرده، چنانکه بارها در مقالاتشان داد غیرت و دلیری و عفت نسوان آذربایجان را داده اند. آنکه در محاربات سابق اجساد شیرزنان مسلح در میدان های جنگ «امیرخیز»، «خیابان» میان شهدای حریت پیدا شده است، به موجب استخبارات صحیحه و اطلاعات موثقه که در دست داریم، هستند زنان شیرافکن در یک نقطۀ مهمۀ شهر که به گاه جنگ با تغییر قیافت به یک مهارت به خصوصی که در کار تیراندازی دارند، سینۀ دشمن را میشکافند و آتش به فرق نامردانۀ سپاه یزید میبارند».[viii]
6. روزنامۀ انجمن از همگامی و همت والای زنان در یاری ملیون و مشروطه خواهان اشارت ها و حکایتها دارد؛ چنانکه با اتکا به چنین همدردی مادی و معنوی قشر زنان بود که تبریزیها با تمامی مصایب و بلایای حاصل از محاصره و قحطی و تهاجم، خود را پیروز مییافتند. روزنامۀ یادشده در یکی از شماره های خود، با نقل نامۀ یکی از «مخدرات تهران» به نام «آمنه»، از کمک مادی این شیرزن به نیکی یاد کرده است.
مدیر روزنامۀ «اتفاق»[ix] در باکو، نامه ای از یکی از «مخدرات طهران» دریافت کرده که طی آن دویست منات فرستاده شده بود تا ازاین طریق به انجمن ایالتی آذربایجان فرستاده شود. آن بانوی نیکوکار در مکتوبش، اینچنین احساس درونی خود را بیان داشته است: «از ته دل گریه میکنم به حال … آذربایجانیان و میخواستم کمکی برای آنها بکنم لهذا فروختم تمامی اسباب زیب و زینت خود را به قیمت ارزان و جمع کردم دویست منات و فقط نمیدانستم که چرا [وقتی] این پول را میفرستم [عدهای] مرا میکشتند [: میخواستند مرا بکشند] بعد از فکر و خیال چاره نیافتم مگر اینکه آن را به توسط ادارۀ شما بفرستم».[x]
در این دوره، عدۀ بسیاری از زنان آذربایجانی در صحنه های مبارزاتی، کمک رسانی و کارهای پشت جبهه ای شرکت میکردند. در شمارهای از روزنامۀ انجمن از کمک های مالی زنان به «کمیسیون اعانه»[xi] یاد شده و چنین آمده است: «زنان آذربایجان جواهرات خود را به صندوق کمیسیون هدیه میکردند».[xii]

‏[i]. منصوره رفیعی، انجمن ارگان انجمن ایالتی آذربایجان، ج۱، تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۲، ص ۱۱۶٫
‏[ii]. همان، ص ۲۷٫
‏[iii]. ابراهیم صفایی، رهبران مشروطه، دوره دوم، بیوگرافی نهم و دهم، عین الدوله ــ فرمانفرما، ۱۳۴۵٫
‏[iv]. میرعبدالحسین خازن در سال ۱۲۹۲ق/۱۲۵۰ش در محلۀ خیابان تبریز چشم به جهان گشود. اما به مقتضای زمان و بر اثر عسرت زندگی، از کسب دانش محروم ماند. وی در زمان مشروطه، رهروان واقعی و انقلابی مشروطه را بازیافت و به سوی آنان کشیده شد. خازن در خیابان کهنه (خیابان خاقانی) نرسیده به مسجد کبود، مغازه سنگک پزی داشت و خود از افراد جوانمرد شهر به شمار میآمد و از سلک یاران باقرخان، سالار ملی، بود و با شیخ محمد خیابانی که خانه شان نزدیک هم بود، انس و الفتی داشت. شهریار در حق خازن چنین گفته است: «آذربایجان ما غیر از شعرای پارسیگوی، شعرایی هم دارد که به زبان محلی شعر گفته و بیداد کرده اند. در همین قرن اخیر چندین نابغۀ ادبی داشته… مرحوم میرزا عبدالحسین خازن در اول مشروطه غزلیات وطنی او نقل محافل و مجالس بود و من یادم می آید ممکن نبود کسی یک بیت او را بشنود و منقلب نشود. هیچ سواد نداشته، اما یک شخصیت ادبی عجیبی دارد که اگر تربیت شده بود حافظ میشد». رک: کلیات دیوان شهریار، تبریز، سعدی، ۱۳۳۶٫
‏[v]. ادوارد براون، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت، ترجمۀ محمد عباسی، ج۱، تهران: معرفت، ۱۳۳۵، ص ۱۹۵٫
‏[vi]. انجمن، س ۳، ش ۴۱، ص ۱٫
‏[vii]. انجمن، س ۱، ش ۸۷، یکشنبه ۱۳ ربیع الثانی ۱۳۲۵، ص ۱٫
‏[viii]. انجمن، س ۳، ش ۴۱، صفرالمظفر ۱۳۲۷، ص ۳٫
‏[ix]. روزنامۀ روزانه اجتماعی و اقتصادی و ادبی که در فاصلۀ سالهای ۱۹۰۸ـ۱۹۰۹ در باکو منتشر میشد. شمارۀ نخستین آن در ۱ دسامبر ۱۹۰۸م و شمارۀ واپسینش در ۲ اکتبر ۱۹۰۹م انتشار یافته و درکل ۲۲۶ شماره از این روزنامه منتشر شده است. ناشر و سردبیر روزنامه هاشم بیک وزیراف بود.
‏[x]. انجمن، س ۳، ش ۳۲، ۲۸ صفرالمظفر ۱۳۲۷، ص ۲٫
‏[xi]. برای سهولت کار و اخذ اعانه و خرج آن از قبیل پرداخت حقوق مجاهدین و غیره، کمیسیونی از اشخاص معتمد انتخاب شد که مشغول کار باشند. اعضای این کمیسیون جدیت فوق العاده ای در کارهای خود میکردند و مرتباً حقوق مجاهدین را می پرداختند و به جهت آنکه مردم به ایشان اعتماد داشتند، در دادن اعانه اظهار دلتنگی نمیکردند. رک: اسماعیل امیرخیزی، قیام آذربایجان و ستارخان، چ ۲، ۲۵۳۶ (۱۳۵۶ش)، ص ۱۶۳٫
‏[xii]. انجمن، س ۳، ش
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها