شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |
02-19-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تاريخچه شنا
تاريخچه شنا
اکثریت مردم اگر گرایشی به فوتبال یا بسکتبال نداشته باشند، برای ورزش کردن به سمت دستگاه های پیاده روی می روند. از آنجا که این دستگاه ها معمولاً در هر باشگاه ورزشی وجود دارد، برای آنها که می خواهند ورزش کنند راحت ترین راه به نظر می آاید. اما، اگر یك سری به استخر محلتان بزنید، در آنجا با ورزشی کاملاً متفاوت با سایر ورزش ها آشنا خواهید شد.
حتماً تا به حال شنیده اید که شنا ورزشی بسیار عالی است، اما وقت برای یادگیری آن نگذاشته اید. در اینجا ما اطلاعات لازم اولیه در رابطه با این ورزش را در اختیارتان می گذاریم. انواع حرکات
انواع اصلی حرکات شنا شامل شنای آزاد، کرال سینه، پروانه و کرال پشت می باشد که شنای پروانه دشوارترین این حرکات به شمار می آید.
شنای آزاد که کرال جلو یا کرال استرالیایی هم نامیده می شود، کاملاً از اسمش پیداست. در این حرکت هیچ محدودیتی برای چگونگی حرکت دست و پا وجود ندارد. شما فقط باید بتوانید نیمی از بدن را بالای آب نگاه دارید (به استثنای 15 متر اول و بعد از هر دور). این حرکت احتمالاً بهترین حرکت برای آنهاست که تازه شروع کرده اند. شنای آزاد برای 150 تا 180 پوند مایل حدوداً 500 تا 700 کالری در ساعت می سوزاند.
کرال سینه از طرف دیگر، حرکاتی کاملاً تعریف شده و مشخص دارد. شانه ها باید با آب در یک خط قرار بگیرند، و حرکات دست ها و پاها باید با هم انجام شود و یک عمل را انجام دهند. دست ها از سینه دور شده و به دور بدن می گردد و بعد دوباره به جای اولیه باز می گردد (پاها نیز دقیقاً همین عمل را انجام می دهند). اگر با این حرکت یک ساعت شنا کنید، حدود 750 کالری خواهید سوزاند.
در طی حرکت پروانه دو دست از عقب به سمت هم حرکت می کنند، از بالای آب رد شده و به جلوی سر رسیده و بعد دوباره به زیر آب می روند. در این حرکت پاها حرکت دلفینی انجام می دهند. در این حرکت ماهیچه های شانه کاملاً درگیر می شوند و حرکتی کاملاً دشوار است. به همین دلیل پیشنهاد می شود کسانی که در شنا تجربه دارند ســراغ یــادگیری این حرکت بروند و از آنجا که دشوارترین حرکت شنا به حساب می آید، بیشترین انرژی را می گیرد و شما حدوداً 800 کالری در ساعت خواهید سوزاند.
در آخر حرکت کرال پشت در حالتی انجام می شود که پشت شما روی آب قرار دارد. دست ها و پاها را می توان به همان شیوه شنای آزاد حرکت داد و حداقل 500 کالری در ساعت خواهید سوزاند. در این حرکت باید کاملاً از موقعیت بدنتان داخل استخر مطلع شوید چون وقتی از پشت خوابیده اید نمی توانید جلوی خود را ببینید.
فرض کنید که قادر به انجام کلیه این حرکات هستید، در این حالت حرکت پروانه بهترین حرکت برای شما خواهد بود اگر قصد کاهش وزن داشته باشید، این حرکت عضله سازی نیز می کند. به این دلیل كه شما بیشترین حجم کالری را در یک ساعت خواهید سوزاند و این کمک می کند که وزن بدن کاهش یابد.
اما اگر هدف شما از شنا کردن عضله سازی است، باید این ورزش را تا آخرین درجه شدت انجام دهید، اما در زمانی کوتاه تر. در این حالت شما کالری های زیادی نخواهید سوزاند، اما به ساختن ماهیچه کمک خواهید کرد. نکات مهم:
از آنجا که این ورزش در آب انجام می شود، نکات و توجهاتی را باید مد نظر قرار دهید. یکی از مهمترین جنبه های شنا کردن این است که بتوانید تنفستان را منظم کنید. چون سرتان فقط زمانهایی مشخص به روی آب می آید، باید تنفستان را با هر حرکت تنظیم کنید. حتی برای بعضی افراد الزامی است که این کار را قبل از شروع ورزش کمی تمرین کنند. اگر نتوانید ریتم تنفستان را تنظیم کنید، بسیار برایتان ایجاد مشکل خواهد شد و دیگر نمی توانید فواید چندانی از این ورزش ببرید، چون در این ورزش تنفس و ماهیچه ها با هم کار می کنند.
همچنین بهتر است قبل از انجام این حرکات برای یک دور کامل، خوب به آن حرکت مسلط شوید. اگر این حرکات را درست انجام ندهید، خیلی زود خسته خواهید شد. اگر حرکات بدنتان با یک نظم هماهنگ انجام شوند، شما قادر خواهید بود که خود را روی ضربان قلبتان متمرکز کرده و بنابراین شدت ورزش را بالاتر ببرید. فواید شنا کردن:
دلایل بسیاری وجود دارد که شما را به سمت استخر بکشاند. اول اینکه این ورزشی است که برای قلب بسیار مفید می باشد. اگر شدت حرکاتتان زیاد باشد کاملاً میتوانید آنرا با دویدن در یک تراز تصور کنید. اما از آنجا که در این حرکات هم قسمت های بالایی و هم قسمت های پایینی بدنتان در آب حرکت می کنند، می توان گفت که ماهیچه ها حتی بیشتر از دویدن کار می کنند و شما کالری بیشتری خواهید سوزاند.
به علاوه شنا قدرت بدنی شما را هم بالا خواهد برد. ممکن است فردای اولین روز شنا گردنتان کمی در بدنتان احساس کوفتگی کنید. به این دلیل که از ماهیچه هایتان طوری کار کشـیـده اید که تـا بـه حال کار نکشیده اید و به همين دليل باعث قوی تـر کردن شانه ها و همین طور ماهیچه های پشتتان می شود.
در آخر، افراد بسیاری شنا را یکی از ورزش هایی تلقی می کنند که استرس و فشارهای عصبی را پایین می آورد. به همین دلیل با شنا کردن نه تنها فواید جسمی عایدتان می شود، بلکه فواید روحی نیز می برید. تجهیزات:
مسئله دیگر در رابطه با شنا این است که ورزشی کاملاً کم خرج است و اسباب و لوازم آن تقریباً دیر از بین می رود. برای این ورزش شما به یک دست مایو احتیاج خواهید داشت. ممکن است بخواهید یک عینک شنا هم خریداری کنید تا بتوانید زیر آب را به خوبی ببینید. و اگر آب رفتن توی گوشهایتان اذیتتان می کند، باید یک گوش گیر هم داشته باشید.
برای آنها که می خواهند سرعت شنا کردنشان بالاتر رود، کلاه شنا کمک زیادی خواهد کرد. چون به شما کمک می کند که سریعتر داخل آب حرکت کنید.
شنا را هم به برنامه ورزشتان اضافه کنید:
بنا بر هدفی که از ورزش کردن دارید، راه های مختلفی وجود دارد تا شنا را هم به برنامه ورزشتان اضافه کنید. اگر فقط برای سلامتی شنا می کنید، می توانید 30 تا 45 دقیقه با شدتی متوسط سه یا چهار مرتبه در هفته این کار را انجام دهید.
برای بالا تر بردن سلامتی می توانید شدت این ورزش را نیز بالاتر ببرید. خیلی خوب است اگر همراه با شنا ورزش دیگری نیز انجام دهید. مثلاً یک روز در میان شنا کنید و روزهای میان آنرا ورزش دیگری انجام دهید.
به یاد داشته باشید که اصلاً نیازی نیست که همیشه به طور یکنواخت یک حرکت شنا را انجام دهید. می توانید برای جلوگیری از خستگی و دلزدگی همه این حرکات را در شرایط مختلف انجام دهید. با این کار ورزش کاربردی تری خواهید داشت. محل های شنا:
برای افرادی که در شهرها زندگی می کنند، استخر تقریباً تنها انتخاب می تواند باشد. اما سعی کنید استخری را انتخاب کنید که به اندازه کافی بزرگ باشد تا همه وقتتان را مشغول دور زدن نباشید.
اگر برایتان مقدور است که در رودخانه یا دریا شنا کنید، تمرینتان بهتر خواهد شد چون موج ها باعث خواهند شد که مقاومت بدنتان بالاتر برود. مزیت دیگری که شنا در رودخانه و دریا دارد این است که شما می توانید نیمی از زمانتان را شنا کرده و بعد باقی آن را به دویدن کنار ساحل بگذرانید. دویدن روی شن های ساحل شدت بیشتری نسبت به دویدن روی تردمیل دارد. شنا برای درمان بیماری ها:
مزیت دیگری که شنا نسبت به سایر ورزش ها دارد این است که شدت کمی دارد. بنابراین برای آنها که مشکلات مفصلی دارند یا دچار پوکی استخوان هستند نیز مفید است.
در آخر باید بگویم که اگر شما ورزشهایی می کنید که روی مفصل هایتان شدت زیادی وارد می آید مثل تنیس یا دو، شنا می تواند برای بدنتان مثل مرهم عمل کند و این فشار روی مفصل هایتان را کاهش دهد. شنا کنید تا خوش هیکل تر شوید:
اگر تا به حال برای خوش ترکیب ماندن روی تردمیل می دویدید، یکبار هم شنا را امتحان کنید. شنا ورزشی است که باید برای یادگیری آن زمان بگذارید، اما نتایج آنرا خیلی خوب مشاهده خواهید کرد و بعد از این اقدامتان کاملاً راضی خواهید بود.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
02-19-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مراحل راهاندازی دوربين فیلم برداری
مراحل راهاندازی دوربين فیلم برداری
ترتیب كار در همه دوربینها مثل هم میباشد مراحل راهاندازی دوربين فیلم برداری
1- فشار دادن و یا حركت دادن تكمه POWER برای روشن شدن.
2- تنظیم تكمهCAMERA برای ضبطوVCR برای تماشای فیلم
واژه VCRمخفف سه كلمهVideo Cassette Recorder می باشد به معنای فیلم ویدئو ضبط شده
- وقتی كه دستگاه در حالت CAMERA قرار بگیرد آماده فیلمبرداری و ضبط تصاویر میباشد در این حالت ابتدا تكمه آبی رنگ TAP EJECT را فشار دهید تا درب محفظه فیلم باز شود سپس فیلم خام را در داخل دوربین قرار دهید . برای بسته شدن درب دوربین، آن قسمت روی درب را كه كلمه PUSH به معنای فشار دادن و در بعضی دوربینها واژه LOCK (قفل) نوشته شده را به آرامی فشار دهید تا درب بسته شود.
3-برای آنكه دوربین شروع به ضبط تصاویر كند كافی است تا یك بار تكمه قرمز رنگ RECORD را فشار دهید تا عملیات ضبط انجام شود.هرگاه این كا را انجام دادید برای آنكه از ضبط تصاویر مطمئن شوید در گوشه ویزور دوربین دقت كنید واژه REC كه مخفف كلمه RECORD میباشد مشخص باشد . برای آنكه دوربین را از حالت ضبط خارج كنید كافی است مجدداً تكمه قرمز رنگ RECORD را فشار دهید اگر دوربین در حالت ضبط نباشد به جای كلمه REC واژه PUSE به معنای توقف كوتاه در ویزور مشخص میباشد.
4- برای آنكه بتوانید تصاویری كه در ویزور كادربندی میكنید نزدیك آورده و یا به حالت اولیه خود بازگردانید. بایستی با تكمه دوحالته W T كار كنید.
T مخفف كلمه TELE و W مخفف كلمه WIDE می باشد كه در بحث انواع لنزها در بخش عكاسی توضیح آن ارائه گردید. پس هرگاه روی دوربین قسمت T را فشار دهید عدسیها در داخل لنز دوربین از یكدیگر فاصله میگیرند و كاربرد لنز تله فوتو را پیدا میكند در نتیجه زاویه دید دوربین بسته میشود و تصاویر در ویزور نزدیك میشوند.
اما هرگاه روی دوربین W را فشار دهید عدسیها به یكدیگر نزدیك میشوند و كاربرد لنز وایدانگل را خواهند داشت در این حالت زاویه دید دوربین باز میشود و میتوانید فضای بیشتری را در داخل ویزور دوربین كادر بندی كنید. روی بیشتر دوربینها تكمه W T به دوصورت عمل میكند. اگر طرفT را تا نیمه فشار دهید تصاویر به آرامی نزدیك میشوند و اگر تا انتها فشار دهید تصاویر سریعتر نزدیك میشوند. طرف W نیز به همین صورت عمل میكند.
البته توصیه من اینست كه از استفاده زیاد و نابهجا از این تكمه خودداری نمائید زیرا هرگاه شما در حال فیلمبرداری بدون استفاده از سهپایه هستید و تصاویر را با تكمه T نزدیك می كنید كادربندی تصاویر سخت خواهد شد و لرزش های دست بیشتر از پیش در كارتان مشاهده خواهد شد.
5- استفاده از تكمه FADE (تاریكی و روشنی تصویر)
روی تمام دوربینها این تكمه وجود دارد، استفاده از این تكمه در ابتدا و آخر فیلم میباشد. هنگامی كه قصد فیلمبرداری دارید ابتدا كادربندی را انجام دهید و تكمه FADE را فشار داده و در همان حالت نگه دارید تا تصویر در ویزور كاملا سیاه شود در این حالت تكمه REC را فشار دهید تا عملیات ضبط شروع شود سپس تكمه FADE را رها كنید تا تصویر به تدریج روشن شود. در پایان كار فیلمبرداری نیز میتوانید قبل از آنكه دوربین را از حالت ضبط خارج كنید تكمه FADE را فشار داده تا تصویر به تدریج سیاه شود سپس تكمه REC را فشار دهید تا دوربین از حالت ضبط خارج شود.با انجام این كار بیننده فیلم دقیقاً نقطه شروع و پایان فیلم را متوجه خواهد شد و یك روند اصولی در فیلم به وجود آوردهاید.
6- واضح سازی تصویر ( FOCUS ):
اگر دوربین در حالت تنظیم خودكار(AUTO )باشد واضح سازی تصویر توسط دوربین و به صورت خودكار انجام میشود. معمولاً دوربین هر چیزی كه در وسط كادر ویزور قرار گیرد به صورت واضح نشان میدهد و بعضی مواقع انتظار فیلمبردار را برآورده نمیكند و دچار اشتباه میشود. برای آنكه از كار فیلمبرداری لذت بیشتری ببرید سعی كنید واضح سازی دستی را تجربه كنید. ابتدا تكمه FOCOS را فشار دهید تا واضح سازی تصویر از حالت خودكار خارج شود. هنگامی كه این كار را انجام دهید در گوشه ویزور واژه MF مشخص میشود كه مخفف كلمه MANUEL FOCUS میباشد در این حالت برای واضح شدن تصاویر در دوربین های نوار بزرگ بایستی حلقه دور لنز را به راست و چپ بچرخانید . در دوربین های كوچك باید تكمه گردان پائین لنز و در بعضی مدل های دیگر تكمه كنار دوربین را به چپ و راست حركت دهید و تصویر را فوكوس نمائید تكرار این كار مهارت بیشتری در شما ایجاد خواهد نمود. م : 118 با118
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
02-19-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چرا پوست پير ميشود؟
چرا پوست پير ميشود؟
پيري ناشي از افزايش سن با گذشت زمان واكنشهاي بيوشيميايي متعددي در بدن انسان رخ ميدهند كه بتدريج باعث تغييراتي درپوست ميشوند، مثلا سلولهاي اپيدرم (لايه سطحي پوست) براحتي نميريزند و رشتههاي كلاژن و الاستين نيز ميشكنند. پوست مثل سابق قادر به حفظ رطوبت خود نيست. همچنين قدرت پوست براي مقابله با عفونتها، درك احساسات و تنظيم دماي بدن كاهش مييابد. «دياناي» كه تكثير سلولها را كنترل ميكند، ممكن است آسيبديده و اين تكثير از كنترل خارج شده، منجر به سرطان شود. تخريب كلاژن و الاستين و نيروي جاذبه به مرورزمان باعث برخي تغييرات مشخص ميشوند: خطوط ظريف اطراف چشم به وجود ميآيد، خطوط كنار دهان و روي پيشاني عميق شده و همچنين پوست شل شده، افتادگي پيدامي كند. ناخنها هم به تدريج شكنندهتر شده و موها نازك ميشوند. پيري ناشي از نورآفتاب بزرگترين عامل آسيبرسان به پوست، پديده افزايش سن نيست بلكه نور آفتاب است. طي ساليان و به مرور زمان تابش نور خورشيد باعث چروكهاي سطحي و عميق در پوست ميشود، پوست را شل و متورم كرده و رنگ كدر و زردي به آن ميدهد، ظاهر پوست چرم مانند و خشك و گاهي توام با پوستهريزي ميگردد. آفتاب احتمال ايجاد سرطان پوست را هم افزايش ميدهد. نور آفتاب كلاژن را كاهش ميدهد و باعث ايجاد و افزايش بعضي خالها و لكهاي پوستي ميشود. برخي از اين تغييرات را در عكس زير در صورت يك زن ميانسال مشاهده ميكنيد: چگونه پيري ناشي از افزايش سن را از پيري كه بر اثر نور آفتاب ايجاد ميشود، تشخيص دهيم؟ اين امر براحتي قابل تشخيص است. به خطوط و چين و چروك و قوام پوست صورت و پشت دستتان نگاه كنيد. حال آن را با قسمتي از پوست كه زياد آفتاب نخورده مانند ناحيه شكم خود مقايسه نماييد. خواهيد ديد كه تفاوت زياد است. نورآفتاب چگونه به پوست آسيب ميزند؟ آسيب ناشي از تابش آفتاب بر اثر اشعه فرابنفش موجود در آن ايجاد ميشود. انواع مختلفي از اين اشعه در نور آفتاب وجود دارد كه ميزان نفوذ آنها در پوست با يكديگر متفاوت است. طول موج اشعه فرابنفش بين طول موج نورمرئي و اشعه ايكس قراردارد. اشعه فرابنفشي كه از طريق نورخورشيد به زمين ميرسد 3 طول موج عمده دارد: اشعه فرابنفش نوع« c »كوتاهترين طول موج و بيشترين سطح انرژي را نسبت به دو طول موج ديگر دارد و به همين جهت بيشترين آسيب را نيز به پوست ميرساند ولي خوشبختانه معمولا تا حد زيادي قبل ازرسيدن به سطح زمين و طي عبور از اتمسفر توسط لايه ازن جذب ميشود. البته در مناطقي مانند استراليا كه اين لايه نازك شده احتمال آسيب شديد پوست بر اثر اين اشعه وجود دارد. اشعه فرابنفش نوع بيطول موج كمتري نسبت به نوع «c» داشته و انرژي آن كمتراست و لذا آسيب كمتري هم به پوست وارد ميكند. اين اشعه به اپيدرم نفوذ ميكند و آثار آن به شكل آفتاب سوختگي قابل مشاهده است. هر قدر كه تعداد دفعات آفتاب سوختگي بيشتر باشد، احتمال ايجاد سرطان پوست افزايش مييابد. اشعه فرابنفش نوع «b» باعث نوعي موتاسيون ژنتيكي ميگردد و به دنبال آن سلولها دچار رشد بيرويه شده و منجر به بروز سرطان ميشود. در بيش از 90 درصد سرطانهاي سلول اسكواموس اين موتاسيون وجود دارد. اشعه فرابنفش نوع A بيشترين طول موج را داشته و در پيري ناشي از نورآفتاب و همچنين ايجاد سرطان پوست نقش دارند. اين اشعه به علت طول موج طويلتر خود، در درم (لايه عمقي پوست) بيشتر نفوذ ميكند. فقط 10 درصد اشعه فرابنفش نوع «B» به درم ميرسد ولي اين ميزان در مورد نوع «A» پنجاه درصد است. ميزان اشعه فرابنفش «A» در نوري كه از خورشيد به زمين ميرسد، 10 برابر اشعه فرابنفش نوع «B» است. همه اين حقايق نشان ميدهد كه تا چه حد اجتناب از نور آفتاب و استفاده از لباس مناسب، كلاه لبه دار، دستكش و مواد ضدآفتاب در پيشگيري از پيرشدن زودرس پوست و بيماريها و بدخيميهاي آن اهميت دارد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
02-26-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ده فیلم تأثیرگذار تاریخ سینمای ایران
ده فیلم تأثیرگذار تاریخ سینمای ایران
1) حاجی آقا آکتور سینما (اوانس اوگانیانس، 1311):
اوگانیانس در سال 1309 با ساختن فیلم کمدی "آبی و رابی" نام خود را به عنوان پدر سینمای بلند داستانی ایران به ثبت رساند. متأسفانه تنها نسخه ی این فیلم یک سال بعد در یک آتش سوزی نابود شد. اما معدود نوشته های باقی مانده از آن دوره نشان می دهد که آبی و رابی تقلیدی از یک کمدی دانمارکی بوده و ارزش هنری چندانی نداشته است. ولی حاجی آقا آکتور سینما با آبی و رابی فرق می کند. اوگانیانس در این فیلم از شیوه ای استفاده کرد که آن موقع حتی در هالیوود و اروپا هم چندان شناخته شده نبود: فیلم در فیلم. فیلم در عین حال نگاهی به شدت مترقیانه و روشن فکرانه به پدیده ی مهمی مانند سنت و مدرنیته دارد. نگاهی که سنت را در صورت عدم نوآوری و تغییر، نابود شده می داند و حرکت به سمت مدرنیته را امری اجتناب ناپذیر. فیلم، متأسفانه در اکران عمومی شکست وحشتناکی خورد. به طوری که پایان فیلم سازی اوگانیانس جاه طلب و پرشروشور به شمار می رفت. با این وجود امروزه می توان به تماشای فیلم نشست و از این لذت برد که 77 سال قبل، فردی در ایران دست به ساخت فیلمی زده که موضوع اصلی آن، ستایش سینما است. حاجی آقا آکتور سینما اولین فیلم بلند داستانی ایران است که نسخه ی آن در دسترش است و از این رو اهمیت زیادی در بررسی تاریخ سینمای ایران دارد.
2) گنج قارون (سیامک یاسمی، 1346):
سینمای ایران پس از حاجی آقا آکتور سینما، مسیر جالبی را طی نکرد. فیلم های آبکی و ضعیفی که در طول چند سال ساخته شد و عدم حمایت دولت از سینما باعث شد که سینمای ایران بین سال های 1316 تا 1327 به خوابی یک دهه ای فرو رود. در طول این مدت هیچ فیلمی در ایران ساخته نشد تا این که در آن سال، حیات دوباره ی سینمای ما آغاز شد و کم کم سینما در ایران رونق گرفت. ولی اکثر فیلم های ایرانی آن قدر از نظر ساختاری ضعیف بودند که حتی قابل ذکر نیستند. در طول بیست سال اولیه ی دوره ی دوم فیلم سازی در ایران، فیلم هایی با فروش بالا به عنوان پدیده های سینمایی شناخته شدند و بازیگرانی هم به جایگاه ستارگی رسیدند. اما اولین فیلمی که به عنوان یک پدیده ی سیاسی – اجتماعی (و نه فقط سینمایی) شناخته شد، گنج قارون بود و اولین بازیگر سوپراستار سینمای ایران هم محمدعلی فردین بود که با این فیلم، جایگاهی فراموش نشدنی کسب کرد. به طوری که جریان معروف فیلمفارسی را در ایران به راه انداخت. گنج قارون البته امروزه از نظر هنری ارزشی ندارد. داستان فیلم به شدت هندی وار است و دز تصادفات و اتفاقات عجیب و باورنکردنی در این فیلم آن قدر بالا است که خنده دار به نظر می رسد. روابط علی و معلولی در فیلم نامه آن قدر خام پرورانده شده اند که حیرت انگیز است! با این وجود فیلم هنوز هم دلچسب و دلنشین جلوه می کند. دنیایی که فیلم به تصویر می کشد، آن قدر زیبا و فریبنده است که هنوز تماشاگر با مشاهده ی این فیلم احساس آرامش می کند. دنیای علی بی غم، دنیایی است بسیار کوچک که در آن انسان هایی با دل های بسیار بزرگ زندگی می کنند. چه کسی است که نخواهد در چنین دنیایی زندگی کند؟!
3) قیصر (مسعود کیمیایی، 1348):
موج "قارونیسم" خیلی زودتر از آن چه انتظار می رفت به ابتذال کشیده شد. اگر گنج قارون علی رغم ضعف های فراوانش دنیایی زیبا و دل نشین را ارائه می داد، تقلیدهایی که از آن و به قصد فروش بالا صورت گرفت، اکثراً احمقانه و شرم آور بودند و این کار عملاً باعث جدایی قشر نخبه ی جامعه ی ایران از سینمای ایران و کشیده شدن آنان به سمت فیلم های خارجی اکران شده در سینماها شد. در چنین شرایطی نیاز به یک تغییر اساسی و عمده به شدت احساس می شد. در این وضعیت، سال 1348 یک رنسانس در سینمای ما رخ داد. رنسانسی که مقدماتش از زمان ساخت فیلم هایی چون شب قوزی (فرخ غفاری) و خشت و آینه (ابراهیم گلستان) آغاز شده بود. ولی با قیصر و گاو (داریوش مهرجویی) به ثمر نشست. قیصر فراتر از یک تغییر بود. قیصر یک "اتفاق" بود که باعث شد سینمای قبل از انقلاب به دو دوره ی قبل از قیصر و بعد از قیصر تقسیم شود. در دوره ای که "گنج قارون" ها محور بحث خود را تساهل و تسامح در برابر مشکلات زندگی و رعایت اصول جوانمردی قرار داده بودند، مسعود کیمیایی با قیصر برای اولین بار حرف از تغییر زد. از اراده ی خود مردم سخن گفت. نیروی سیاسی و امنیتی حکومت را به سخره گرفت و این گونه قشر نخبه را دوباره به تماشای فیلم های ایرانی کشاند. قیصر فقط در تهران 2میلیون تومان فروخت (یعنی با احتساب قیمت بلیت آن دوره، چیزی حدود یک میلیون نفر از مردم تهران، این فیلم را در سینما دیدند) و با اختلافی نجومی پرفروش ترین فیلن سال شدو آغازگر دوره ای طلایی در سینمای ایران بود که گرچه مثل همیشه تعداد زیادی فیلم مستهجن و ضعیف در این دوره به چشم می خورد، ولی تعدادی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایران در سال های 49-57 ساخته شدند. فقط کافی است به اسم این فیلم ها دقت نمایید: داش آکل، رضا موتوری، خاک، گوزن ها، سفر سنگ (همگی از مسعود کیمیایی)، آرامش در حضور دیگران (ناصر تقوایی) ،طوقی و سوته دلان (علی حاتمی)، تنگنا و تنگسیر (امیر نادری)، زیر پوست شب، کندو و دشنه (فریدون گله)، فرار از تله (جلال مقدم)، رگبار (بهرام بیضایی)، صبح روز چهارم (کامران شیردل) و...
4) گاو (داریوش مهرجویی، 1348):
در کنار قیصر که آغازگر موج نو سینمای ایران به شمار می رود، نمایش فیلم گاو هم اتفاق مهمی در سینمای ایران تلقی می شد و گام بزرگی در راه تغییر دیدگاه نخبگان نسبت به سینمای فارسی بود. گاو به تعبیری اولین فیلم هنری ایران به شمار می رود و راه را برای بسیاری از فیلم های مشابه هموار کرد. در دوره ای که عمده فیلم های ایرانی از فرط شعارزدگی و آشکاربودن پیام هایشان، تماشاگر را به ستوه می آوردند، گاو زبانی کاملاً استعاری را در پیش گرفته بود، معانی ضمنی زیادی درون خود داشت و موضوع مهم استحاله و از خود بیگانگی را با زبانی نمادین به تماشاگر منتقل می کرد. گاو در ضمن یکی از اولین اقتباس های ادبی مناسب و خوش ساخت در سینمای ایران بود و فرصت را برای کارگردانان دیگر فراهم کرد که چندین فیلم مهم از روی کتب مشهور ادبی ایران و خارج بسازند. (در رأس همه علاوه بر خود مهرجویی، مسعود کیمیایی قرار داشت). گاو در خارج از ایران هم موفق بود و جایزه ای از جشنواره ی بین المللی فیلم برلین دریافت کرد. اما مهم ترین تأثیر فیلم گاو این بود که نسل جدیدی را وارد سینمای ایران کرد. علاوه بر خود مهرجویی که به عنوان یک کارگردان مطرح و تثبیت شده به کار خود ادمه دارد، تعداد زیادی از بازیگران مطرح تئاتر ملی ایران، به وسیله ی این فیلم جای خود را در سینمای ایران باز کردند. از جمله عزت الله انتظامی، علی نصیریان، جعفر والی، جمشید مشایخی و پرویز فنی زاده. همه ی این ابعاد را که در نظر بگیریم، متوجه می شویم گاو چه فیلم مهم و ارزشمندی در تاریخ سینمای ایران به شمار می رود.
5) برزخی ها (ایرج قادری، 1359):
پس از پيروزي انقلاب، وضعيت ستاره هاي سينماي قبل از انقلاب در هاله اي از ابهام قرار داشت. تكليف ستارگان زن كه البته مشخص بود. از ميان ستاره هاي مرد هم بهروز وثوقي قبل از انقلاب به آمريكا مهاجرت كرد و تقريباً بقيه ي سوپراستارها همه در ايران ماندند. برزخي ها اولين فيلم ايرج قادري پس از انقلاب بود. فهرست بازيگران اين فيلم قابل تأمل است: محمدعلي فردين، ناصر ملك مطيعي، سعيد راد، محمدعلي كشاورز و خود ايرج قادري. برزخي ها اگرچه با نگاهي به وقايع انقلاب ساخته شده بود، ولي در واقع اكشني از جنس فيلمفارسي هاي قبل از انقلاب بود. ولي اهميت امروزي اين فيلم بدين دليل است كه نقطه پاياني محسوب مي شد بر فعاليت تعدادي از هنرپيشگان اين فيلم. برزخي ها در آن دوره و با قيمت بليت آن زمان، روزانه نزديك به 1 ميليون تومان مي فروخت. ولي اعتراض شديد تعدادي از تندروهاي آن دوره به نمايش فيلمي از سينماگران "طاغوتي" در سينماهاي كشور، باعث شد تا اين فيلم زودتر از موعد مقرر از اكران برداشته شود. پس از اين فيلم بود كه ديگر فيلمي از محمدعلي فردين و ناصر ملك مطيعي اكران نشد و ايرج قادري هم تا مدت ها ممنوع الكار بود و اين گونه عملاً دوره ي ستاره سالاري قبل از انقلاب به پايان رسيد و دوره اي در سينماي ايران شروع شد كه تا ابتداي دهه هفتاد به طول انجاميد و مؤلفه ي اصلي آن هم ستاره ستيزي بود.
6) هامون (داریوش مهرجویی، 1368):
مهرجویی که بعد از انقلاب، چند سالی را در خارج از کشور سپری کرده بود، در اواسط دهه ی 60 به ایران برگشت و از میان تمام طرح هایش، اجاره نشین ها را ساخت که غوغایی به پا کرد. اجاره نشین ها در تهران پرفروش ترین فیلم سال شد و منتقدین هم از آن استقبال خوبی به عمل آوردند. پس از این فیلم و تجربه ی ناموفق شیرک، در انتهای دهه ی 60 مهرجویی با ساخت فیلم هامون، اوجی را نه تنها برای خودش که برای سینمای ایران رقم زد. در دوره ی دشوار پس از جنگ، هامون به طرز غریبی تصویرگر نسل جوان آن روز بود. نسلی سرگشته و آشفته که به هیچ جا نرسیده و هر چه بیشتر تلاش می کند، بیشتر فرو می رود. نسلی که عشق روشنفکری باعث می شود کارهای عجیبی انجام دهد و شک و بدبینی مؤلفه های اصلی زندگیشان را تشکیل می دهد. هامون در جشنواره ی فیلم فجر سال 1368 بسیار مورد استقبال قرار گرفت و 5 سیمرغ بلورین را از آن خود کرد. در اکران سال 69 هم هامون رتبه ی چهارم فروش را کسب کرد. با این وجود، اهمیت هامون بیش از این است. هامون با گذشت زمان به اولین فیلم کالت سینمای بعد از انقلاب مبدل شد. (توجه کنید در طول این 80 سال حیات سینمای ایران، تعداد فیلم های کالت واقعی مان از انگشتان یک يا نهايتاً دو دست فراتر نمی رود). تکیه کلام های شخصیت اصلی فیلم، سر زبان ها افتاد و هامون، تصویر نسلی شد که در آن دوره به دنبال بیان حرف هایش بود و تجلی این حرف ها را در هامون می دید. هامون هنوز هم عجیب با روح زمانه ی ما انطباق دارد و حتی نسل جوان امروز هم می تواند بازتاب رفتارهای خود را در این شخصیت ببیند. هیچ چیز عوض نشده است!
7) عروس (بهروز افخمی، 1370):
سينماي ايران در دهه 60 دوره ي دشواري را پشت سر گذاشت. دوره اي كه از يك طرف با جنگ همراه بود و بنابراين بيش از هر زماني دغدغه ي انتقال پيام ها و تعهدهاي اجتماعي از طريق فيلم هاي سينمايي احساس مي شد و از طرف ديگر با سخت گيري هاي گاه وحشتناك مسئولين و متوليان وقت همراه بود و دست كارگردانان را براي بسياري از كارها مي بست. به عنوان مثال كافيست به فيلم گل هاي داوودي (رسول صدرعاملي، 1363) اشاره كنيم كه يكي از اولين رمانس هاي بعد از انقلاب بود و براي اين كه مجوز ساخت بگيرد، داستان عشقي اش را بين دو جوان "كور" روايت كرد تا خداي نكرده انحرافي پيش نيايد! البته مثل هر سيستم مشكل دار و بي منطقي، تناقضات خيلي زود از دل اين سيستم ظهور كردند و سوپراستارهايي مثل فرامرز قريبيان، بيژن امكانيان و سپس خسرو شكيبايي در دل مردم جايگاه ويژه اي يافتند. در اين ميان، عروس حكايتي ديگر داشت و براي اولين بار از مسائلي حرف زد و تصاويري را نشان داد كه در سينماي آن دوره همچون تابو به شمار مي رفت. تصوير آرايش كرده ي نيكي كريمي روي پرده شور و شوقي عظيم برانگيخت و او و ابوالفضل پورعرب به سوپراستارهاي جوان و خوش چهره ي سينما تبديل شدند. عروس شايد براي اولين بار در سينماي بعد از انقلاب از عشق زميني به مفهوم واقعي آن (و نه بين دو جوان كور) سخن گفت و بسياري از تابوها را شكست، حرف هاي جديدي زد و در عين حال به هيچ كسي هم توهين نكرد. در تأييد جريان ساز بودن فيلم عروس همين بس كه پس از اين فيلم سيستم ستاره سازي دوباره به راه افتاد و سينما مجدداً در اختيار جوانان واقعي قرار گرفت.
8) آژانس شیشه ای (ابراهیم حاتمی کیا، 1377):
پس از شروع جنگ 8 ساله ی ایران و عراق، ژانر جنگی جای خود را در سینمای ایران باز کرد. تا قبل از پایان جنگ، طبیعتاً فیلم های جنگی با هدف تقویت روحیه ی ایرانی های درگیر جنگ تهیه می شدند و از لحاظ هنری حرفی برای گفتن نداشتند. ولی متأسفانه آن جریان بعد از جنگ هم ادامه پیدا کرد و فیلم هایی با مضمون جنگ تحمیلی ساخته می شدند که کیفیت بسیار نازلی داشتند. در این میان ظهور کارگردانان جوانی چون ابراهیم حاتمی کیا نوید روزهای بهتری را برای سینمای جنگ می داد و حاتمی کیا این امید را ناامید نکرد. در این میان آژانس شیشه ای، نه تنها نقطه ی اوج حاتمی کیا، که یکی از مهم ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران بود. آژانس شیشه ای به نوعی مانیفست نسل جنگ بود و بعد از آن همه تصاویر رؤیایی و اغراق شده، بالاخره تصویری رئال و حقیقی از جنگندگان را روی پرده تصویر می کرد. تصویر آدم هایی که بین تعهد به خود و تعهد به جامعه درماندند و سرانجام با تصمیم گیری هایشان تعهد به خود را ترجیح دادند. حتی اگر از سوی جامعه طرد شوند. حتی اگر در ظاهر این کارشان در خلاف جهت کاری باشد که دو دهه قبل در زمان جنگ انجام دادند. در واقع آن چه حاتمی کیا نشان داد، این بود که حتی تصمیم آن موقع رزمندگان برای اعزام به جبهه، در واقع یک جور پاسخ به تعهدی بود که نسبت به خود احساس می کردند. الآن هم وضع فرقی نکرده است. آن ها همان آدم ها هستند. ولی جامعه عوض شده است.
9) طعم گیلاس (عباس کیارستمی، 1377):
عباس كيارستمي بي شك يكي از متفاوت ترين ترين و البته از معدود كارگردانان مؤلف ايران است. روند فيلم سازي او در اواخر دهه 60 و اوائل دهه هفتاد به اوج رسيده بود و فيلم هاي پياپي او، از كلوزآپ و مشق شب گرفته تا خانه ي دوست كجاست و زندگي و ديگر هيچ و زير درختان زيتون، همگي با استقبال پرشور منتقدان ايراني و جشنواره هاي خارجي مواجه مي شدند. اما او همواره فيلم سازي آوانگارد بوده و دست به تجربه هاي فرمي شگفت انگيزي زده است. در اين ميان طعم گيلاس شايد متعادل ترين (و نه لزوماً بهترين) فيلم او به شمار برود. اما بحث اصلي اين نيست. طعم گيلاس فيلمي است كه بزرگ ترين و معتبرترين جايزه ي تاريخ سينماي ايران را به دست آورد: نخل طلاي جشنواره ي كن. اتفاقي كه البته متأسفانه در رسانه هاي ايراني بازتابي درخور و شايسته نداشت، اما موج حيرت انگيزي از فيلم هايي را به راه انداخت كه به مرور زمان به "فيلم هاي جشنواره اي" مشهور شدند. فيلم هايي كه اكثراً مسيري ثابت و قابل پيش بيني را طي مي كردند و تا مدتي مورد توجه جشنواره ها هم واقع شدند. اين مسير البته به زودي از مسير اصلي خود منحرف شد، به طوري كه مدتي است شاهد كم توجهي جشنواره هاي معتبر به اين دسته از فيلم ها و گرايش آن ها به سبكي متفاوت از فيلم هاي ايراني هستيم. خود كيارستمي هم دست به تجربه هاي جديدي زد كه با واكنش هاي متفاوتي رو به رو شدند. ولي نام او با فيلم طعم گيلاس همواره در بررسي تاريخ سينماي ايران مي درخشد.
10) عینک دودی (محمدحسین لطیفی، 1379):
عینک دودی از لحاظ جریان ساز بودن، یکی از مهم ترین فیلم های ایرانی دو دهه اخیر به شمار می رود. گرچه امروزه ممکن است کمتر نامی از این فیلم شنیده شود، اما واقعیت این است که آغازگر جریان کمدی سازی ایرانی که امروز سینمای ما را در بر گرفته است، همین فیلم بود. عینک دودی البته در قیاس با بسیاری از کمدی های سخیف امروزی، فیلم آبرومندی به شمار می رود. داستان معمولی اختلافات زن و شوهری و مشکلات آن ها، در این فیلم با ضرباهنگ مناسبی روایت می شود و فیلم در مواقع مناسب خنده های خوبی هم از تماشاگر می گیرد و پایان بندی مناسبی نیز دارد. در ضمن داستان همیشگی درگیری های زن و مرد، جذابیت زیادی برای کسانی دارد که دارای تعصبات جنسی هستند! همه ی این ها از عوامل فروش بالای عینک دودی بودند. در دوره ای که ایران، ملتهب ترین شرایط سیاسی سی سال اخیر (غیر از ماجرای پس از انتخابات سال گذشته البته!) را سپری می کرد و به تبع آن سینما هم بیش از هر دوره ی دیگری حالت سیاسی و اجتماعی به خود گرفته بود و فیلم هایی چون دو زن، شوکران، آژانس شیشه ای و زیر پوست شهر در جمع پرفروش ترین ها قرار داشتند، عینک دودی در آن میان مثل مهمان ناخوانده بود. ولی فروش بالایش باعث شد تا نگاه تهیه کنندگان به این ژانر هم جلب شود و سرانجام شد آن چه شد!
در انتها بايد گفت آن چه واضح به نظر مي رسد، توجه به اين نكته است كه اين فيلم ها قرار نيست تنها فيلم هاي تأثيرگذار سينماي ايران باشند. در تاريخ سينماي ايران فيلم هاي زيادي داشته ايم كه از جنبه هاي مختلف بر حيات اين سينما تأثير گذاشته اند. شايد آخرين نمونه اش درباره ي الي باشد كه مي تواند باني تغييرات وسيعي در سينماي ايران باشد. به هر حال تمام اين مطالب اثبات مي كند كه سينما هنوز هم زنده است و علي رغم پيچ و خم هاي زياد به حيات خود ادامه خواهد داد.
م : نیشتمان
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
02-27-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
يا نان به اندازه در، ده يا در به اندازه نان كن
حکایت :
يا نان به اندازه در، ده يا در به اندازه نان كن
فقيرى نيازمند به در خانه ثروتمندى رفت، خانه او را همچون كاخ سر به فلك كشيده با دروازه بلند ديد، با خود گفت: صاحب اين كاخ به ما مال بسيار خواهد داد.
فقير فرياد زد: «صاحب خير، از خير محروم نباشد. سائل نيازمندى كنار در خانه مىباشد كه فقر بر او چيره شده است.» صاحب آن كاخ، كنيزى داشت به نام «شيرين»، به او گفت: به «شِكر» بگو كه او به «مرجان» بگويد و مرجان به «خوش قدم» بگويد كه او به فقير بگويد: «نان در منزل نيست.»
فقير كه اين همه تشريفات را به خاطر نيمه نانى از صاحب كاخ مشاهده كرد، گفت: «اى خدا! به اسرافيل بگو تا به ميكائيل بگويد و ميكائيل به جبرئيل و او به عزرائيل بگويد كه جان اين بخيل را بگيرد!»
صاحب كاخ وقتى اين گفتار فقير را شنيد، از ترس مرگ لرزه بر اندام شد، نصف نانى بيرون آورد و به فقير داد. فقير نان را در گوشهاى نهاد و با عصاى خود شروع به تخريب دروازه بزرگ كاخ كرد. صاحب منزل گفت: اى فقير! مگر ديوانه شدهاى؟ فقير پاسخ داد: ديوانه نيستم، يا نان به اندازه در، ده يا در به اندازه نان كن تا ناهماهنگ نباشند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
02-27-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
عبادت سه نفرى
عنيف كندى گويد: در زمان جاهليت بقصد خريد لباس و عطريات براى خانواده ام به مكه رفته به عباس بن عبدالمطلب كه مرد تاجر بود وارد شدم ، روزى در مسجدالحرام نشسته بود و به كعبه نگاه ميكرديم ، آفتاب در وسط آسمان نمود روى به كعبه ايستاد، پسرى آمد و در طرف راست جوان ايستاد بعد بانوئى آمد و در پشت سر آنها ايستاد جوان به ركوع رفت آن دو نيز به ركوع رفتند، جوان سر از ركوع برداشت آن دو نيز سر برداشتند، جوان به سجده رفت آن دو نيز به سجده رفتند.
به عباس گفتم : اين كار بزرگى است ، عباس گفت : بلى كار بزرگى است ، ميدانى اين جوان كيست ؟ او محمد بن عبدالله پسر برادرم است ، و آن پسر على فرزند برادرم ابوطالب است ، و آن بانو خديجه دختر خويلد همسر محمد است ، برادرزاده ام ميگويد: پروردگار آسمانها و زمين است كه او را به اين دين ماءمور نموده است ، بخدا سوگند در روى زمين اين دين بجز از اين سه نفر پيرو ندارند.
مدرك :
1 - اسد الغابه تاءليف عزالدين على بن ابى الكرم شيبانى معروف به ابن اثير متوفاى سال 630 ج 3 ص 414.
2 - استيعاب تاءليف ابو عمر يوسف بن عبدالله بن عبدالبر متوفاى سال 462 هجرى در شاطبه اندلس ج 3 ص 163.
عنيف كندب برادر اشعث بن قيس بود از وى انحرافى ديده نشد بلكه بر حسب روايتى برادرش اشعق را بخاطر شركت در قتل على عليه السلام توبيخ ميكرد.
عباس بن عبدالمطلب عموى رسول اكرم دو سال و يا سه سال از آن حضرت بزرگ بود، پيش از هجرت نبوى به آن حضرت ايمان آورده بود در مكه اقامت نموده اخبار مكه را به آن بزرگوار مى نوشت قبل از فتح مكه به آن حضرت پيوست ، پس از پيامبر اكرم زنده بود، در آخر عمر نابينا شد، بالاخره بسال 32 هجرى در مدينه از دنيا رفت و در بقيع بخاك سپرده شد.
خديجه دختر خويلد بانوى معظمه مكه همسر رسول اكرم ، حضرت در بيست و پنج سالگى با او كه چهل ساله بود ازدواج نمود، تمامى فرزندان آن حضرت جز ابراهيم از آن بانو بود، وى اولين بانوئى بود كه به آن بزروگوار ايمان آورد، طبق روايات متعدد از بهترين بانوان بهشت است ، پس از 65 سال عمر بنابر مشهور در ماه رمضان سه سال پيش از هجرت از دنيا رفت و در حجون دفن شد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
02-27-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شغل شخصیتهای مهم دنیادرابتدا
شغل شخصیتهای مهم دنیادرابتدا
آدولف هیتلر........................دیکتاتور لمان................نقاش پوستر
آلبرت انیشتن.......................فیزیکدان......... ........منشی اداره ثبت
الویس پریسلی.....................خواننده............. ............................راننده کامیون
امیرکبیر............................صدراعظم ناصرالدین شاه..................آشپز
او هنری............................نویسنده.......... ..............................گاوچران
جرالدفورد .........................رئیس جمهور آمریکا........................مانکن لباس مردانه
جوزپه گاریبالدی..................انقلابی ایتالیایی..............................ملوان
جیمی کارتر.......................رئیس جمهور آمریکا.........................بادام کار
رونالد ریگان.....................رئیس جمهور آمریکا........................هنرپیشه سینما
شون کانری...................... هنرپیشه سینما...................بنا و راننده کامیون
کلارک گیبل.......................هنرپیشه سینما........................چوب بر
ویلیام فالکنر........................نویسنده.......... .......................نقاش ساختمان
گاندی...............................رهبر فقید هند........................وکیل دادگستری
جرج واشنگتن....................اولین رئیس جمهور آمریکا..................کشاورز
نادرشاه افشار.....................موسس سلسله افشاریه....................پوستین دوز
یعقوب لیث......سرسلسله صفاریان................رویگرامیر اسماعیل سامانی............سرسلسله امرای سامانی....................ساربان
آلپتکین.........................سرسلسله غزنویان...........................غلام زر خرید
فرخی سیستانی...................شاعر مشهور ایران.........................کارگر کشاورز
حضرت محمد(ص).............پیامبر بزرگ اسلام.......................شبانی/ تجارت
حضرت عیسی (ع).............پیامبر بزرگ مسیحیت......................نجار
حضرت موسی (ع).............پیامبر بزرگوار یهود........................چوپان
پاندیت نهرو......................نخست وزیر هند..............................وکیل دادگستری
موسولینی.........................دیکتاتور ایتالیا................................روزنامه نویس
ساموئل مورس...................مخترع آمریکایی.............................نقاش
جک لندن...........................نویسنده آمریکایی............................کارگر کشتی
آلبر کامو..........................نویسنده فرانسوی............................معلم
ریچارد نیکسون.................رئیس جمهور آمریکا.........................وکیل دادگستری
آبراهام لینکلن....................رئیس جمهور آمریکا.........................هیزم شکن
گی دو موپاسان..................نویسنده آلمانی..............................کارمند دریا داری
چارلز دیکنز.....................نویسنده انگلیسی..............................منشی
آناتول فرانس....................نویسنده فرانسوی............................کتابفروش
مولیر..............................نویسنده بزرگ فرانسوی..................هنرپیشه
هربرت جرج ولز ..............نویسنده بزرگ انگلیسی....................شاگرد بزاز
ارنست همینگوی...............نویسنده بزرگ آمریکایی...................خبرنگار
ویلیام شکسپیر...................نویسنده بزرگ انگلیسی...................هنرپیشه سیار
فیدل کاسترو.....................رئیس جمهور کوبا..........................دانشجوی حقوق
کاردینال ریشیلو................صدر اعظم معروف فرانسه.............. کشیش
ناپلئون بناپارت.................امپراطور فرانسه............................افسر توپخانه
کریم خان زند..................موسس سلسله زندیه......تیر انداز سپاه نادر شاه
میرزا تقی خان امیر کبیر.....صدر اعظم ناصرالدین شاه..............منشی
ژاندارک..........................شخصیت نیمه مذهبی و قهرمان فرانسوی.................چوپان
هانری فورد.....................کارخانه دار آمریکایی......................ساعت ساز
توماس ادیسون..................مخترع بزرگ آمریکایی....................تلگرافچی
آلفرد نوبل....................... بنیانگذار جایزه نوبل...................... کارگر کارخانه
والت دیزنی.....................مخترع سینمای انیمشن...................پادوی مغازه
میکلانژ.......................نقاش مجسمه ساز ایتالیایی.................سنگ تراش
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
03-01-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
زبان کردی
زبان کردی
الفبا چیست؟
مجموعه ای از نمادها یا نویسه ها (کاراکترها) که برای نمایش اصوات یک زبان به کار می روند. برای مثال هر کدام از علامت های " الف ، ڤ ، A ، φ " یک نویسه هستند که برای نشان دادن آوایی در یک زبان تعریف شده اند . به عبارت دیگر الفبا سیستمی برای نمایش اصوات یک زبان توسط یک مجموعه از نمادهای قابل فهم و متمایز است . هر نویسه در یک الفبا معمولا نمایشگر یک حرف صدادار ، و یا یک حرف بی صدا می باشد.
الفبای لاتین چیست؟
این الفبا که الفبای رومی نیز خوانده می شود، رایجترین سیستم الفبا در جهان است. این الفبا استاندارد نوشتن به زبان انگلیسی و اغلب دیگر زبانهای اروپایی نیز میباشد. این الفبا شکل توسعه داده شدهای از الفبای اتروسکان (الفبای وابسته به سرزمین اتروریا از نواحی قدیم ایتالیا) در سده ششصد قبل از میلاد میباشد. ریشههای الفبای لاتینی را میتوان در الفبای اتروسکان، یونانی، و دستنوشته های فنیقی تا الفبای سامی شمالی كه در خاورمیانه در سده یک هزار و صد قبل ازمیلاد استفاده میشده، جستجو كرد.
الفبای سامی چیست؟
اولین سیستم الفبای کاملا پیشرفته می باشد . این سیستم حداقل به سده یازدهم قبل از میلاد در سوریه برمیگردد و احتمالا، مستقیم و یا غیر مستقیم، ریشه تمام متون الفبایی بعدی میباشد الفبای سامی شمالی باعث ترقی الفباهای آرامی و فنیقی گردیده است. این الفباها بنوبه خود موجبات پیشرفت الفباهای هندی، سامی، و اروپایی را فراهم آوردهاند.،الفبای سامی شمالی بیست و دو حرف داشته و همچنین از راست به چپ نوشته میشدهاند که این خود از مشخصههای اغلب الفباهای سامی بعدی میباشد (به طور مثال، عبری و عربی).
زبان کُردی چیست؟
زبان کُردی بخشی از خانواده زبانهای هند و اروپائی است.این زبان با گويشهای متعدد خود عضو شاخه شمال شرقی اين خانواده در قسمت زبانهای هند و ایرانی و یکی از زبانهای شاخه شمال غربی زبانهای ایرانی ( اوستایی – کُردی – فارسی – بلوچی – تاجیکی- پشتو) است که در بخشهایی از خاورمیانه که به آن سرزمین کُردستان گفته میشود به آن گفتگو میشود و با زبان فارسي قرابت نزديکي دارد.
پروفسور ن. مکنزی نوشته است : که در نظر اول میتوان انتظار داشت که منظور از زبان مادی زبان کُردی است .
همچنین ولادیمیر مینورسکی معتبرترین زبانشناس زبان کُردی این نظر را تایید میکند:
«اگر کُردها از نوادگان مادها نباشند، پس برسر ملتی چنین کهن و مقتدر چه آمدهاست و این همه قبیله و تیرهٔ مختلف کُرد که به یک زبان ایرانی و جدای از زبان دیگر ایرانیان تکلم میکنند؛ از کجا آمدهاند؟»
بدون ترديد اشعار بابا طاهر در گويش کُردی جنوبی " لَکی" در قرن يازده ميلادی و نوشته های آیين يارسان در گويش اورامانی و گورانی در قرن سيزده هم ميلادی ، بخشی از کهن ترين آثار ادبی کُردستان هستند.
از نظر جغرافیایی سرزمین کُردستان به قسمتهایی از ایران، ترکیه، عراق و سوریه گفته میشود. اما جمعیتهای پراکنده کُرد نیز در جمهوری آذربایجان ، روسیه ، ارمنستان، شمال خراسان و در مناطقی از استان گیلان (یعنی لوشان و چمخاله لنگرود) یافت میشوند.
الفبای کردی چیست ؟
نزدیک به (٤٢٪)کُردها در کُردستان ترکیه ( شمال سرزمین کُردستان ) از الفبای لاتین(در گذشته زبان کُردی تنها با الفبای سامی نوشته میشد؛ اما از جنگ جهانی اول به بعد از نویسه لاتین استفاده می شود) و بقیه کُردها به ترتیب (٣٨٪) در کُردستان ایران ( شرق سرزمین کُردستان) و (١٨٪) در کزدستان عراق ( جنوب سرزمین کُردستان) و (٢٪) در کُردستان سوریه ( غرب سرزمین کُردستان) در مجموع (٥٨٪) از الفبای عربی ( سامی) استفاده می کنند . علاوه بر این تعداد ،کُردهای روسیه از الفبای سیریلیک استفاده می کنند .
منبع: فیرگه ی زمانی کوردی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
03-01-2012
|
تازه کار
|
|
تاریخ عضویت: Feb 2012
نوشته ها: 11
سپاسها: : 106
6 سپاس در 5 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بهنام عزیز دست گلت درد نکنه کارت عالیه ممنون
|
کاربران زیر از raamis به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
03-03-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نگاهی کوتاه به تاریخ کرد
نگاهی کوتاه به تاریخ کرد
قبل از اینکه در باره منشاء نژاد اکراد صحبت شود بهتر خواهد بود بدانیم چرا این طایفه را کرد مینامند ؟ و لفظ کرد از کجاست ؟
کتابهای تاریخی جدید و نژاد شناسی قدیم و جدید نظیر نوشته های تورودان ژن Thureau.Gin درایورdriver و پروفسور مینورسکی و همچنین گزنفون سردار و معرف معروف یونانی و استرابون و سرمارک سایس و نیز کتیبه های آشوری از فلاتی بنام Kardaka وطوایفی بنام کورتی Kortti که ساکن آنند صحبت میکنند و تا با مروز که آنرا دنبال مینمایند آن سرزمین حوضه بالای دجله و فرات و ناحیه کوه “جودی”و میان موش و دیاربکر و سرچشمه های زاب کبیر و ضغیر و کوههای زاگروس و مردم آن را “کردان”امروزی میدانند و این مطلب تقریبا “مسلم شده که از چنین هزار سال باین طرف هیچگونه تغییر و تبدیلی در ساکنان آن سرزمین صورت نگرفته است . با این حساب گوتی ها ،کورتی ها و قردوها و بقولی که منسوب به یونانی ها است کردوئن ها بگفته ارامنه کردوخ ها هم یکی بوده و همان اکراد امروزی میباشند.
نظامی شاعر بلند آوازه ایران میفرماید:
گر شد پدرم به نسبت جد یوسف پســـر زکی محمد
گر مادر من رئیسه كـــرد مادر صفتانه پیش من مرد
و این نظریه را دانشمند ان متبحر یچون همارتون (HOMARTON) و نولدکه (NOLDKE) و وایسباخ (WAISSBACK) تایید نموده و میگویند قوم کورتی که مورخان یونان قدیم در جزء طوایف ماد و پارس نام برده اند همین کرد فعلی است.نوشته های اردشیر بابکان سر سلسله ساسانیان و سایر مورخین عرب و ایرانی را دلیل این ادعا بیان میکنند.
راسیک و دراور مستشرقین معروف این منظور را چنین بیان میکنند (در طول تاریخ تا آنجا که بیش از سه هزار سال به عقب برمیگردد. در هر جا به نامهای گوتی یا کورتی ، خالدی الکردی ،کاردا ، کار توخی، سیرتی غوردیای ، غوردوئه تی ، کارتاوایه ، کارداک ،……. برمیخوریم باید بدانیم همه آنها اجداد کردهای امروزی را تشکیل می داده اند و همین نام را به سرزمین خود که عبارت ازهمان مناطق فوق الذکر باشد داده اند
).ا.م دیاکو نوف در کتاب تاریخ ماد مینویسد: واژه کوتی فقط در هزاره سوم و دوم قبل از میلاد معنی و مفهوم داشته است و بیک گروه معینی اطلاق میشده که در مشرق و شمال غربی لولوبیان (سراسراراضی که از دریاچه اورمیه تا بخشهای علیای رود یاله ممتد بود ، گفته میشد که همان ناحیه شهرهای کنونی میاندواب و بانه و سلیمانیه و ذهاب و سنندج است) و در خاک آذربایجان کنونی و کردستان زندگی میکردند و در هزاره اول قبل از میلاد همه “اورارتوئیان” و مردم “ماننا” و”ماد” را”کوتی”مینامیدند و فقط گاهی در کتیبه های نظیر کتیبه “سارگوم دوم” مادهای ایرانی زبان از “کوتیان”مشخص و ممتاز گشته اند.
عده ای دربعضی ازکتابها به استنادقرآن کریم درموردطوفان نوح وبساحل رسیدن کشتی حضرت نوح درکنارکوه “جودی” می نویسندهمان زمان اقوامی که دراطراف همین کوه زندگی می کرده اند،گوتی نام داشته اند و نام خود راهم بدان داده بوده اند که امروز با تغییر لفظ گوتی،جودی شده است.
“ابن قتیبه”درکتاب “عیون الاخبار”مینویسد:اولین آبادی که ÷س ازطوفان نوح ساخته شده”بقردی”بودکه نامش درسوق الثمانین است ووجه تسمیه آن چنین است”نوح چون ازکشتی بیرون آمدآنجارابنانهادوبرای هریک از مردانی که باوی به کشتی پناه برده بودند خانه ای ساخت وچون هشتادنفربودندآنجارا”سوق الثمانین”خواندند.
نظریه دیگردراینباره متعلق به فون لوشان است”می گویددر2500 سال قبل ازمیلاد آریائیها به ایران آمده اندو قسمتی ازآنها به فارس رفته ودسته دیگربه کوههای زاگروس رفته وطایفه طایفه شده بنامهای لولو،گوتی، کوسی،مانائی ،کاردوس،خالدی،کاردو وماد معروف شده اند.
باتوضیحات فوق ومدارک وآثارموجود و کشف شده میشود بااطمینان گفت که برای تاریخ کرد و سابقه آن میتوان تاچند هزارسال پیش ازمیلاد به عقب برگشت که بقول دکتر”سپایرز”این رقم تاشش هزارسال قبل ازمیلادبه عقب برمی گردد
و تابه آنجا میرسد که نخستین دوره به سال 3600قبل از میلادختم می شود که سلطنت “نارامسین” پسر”سارگون اول” پادشاه ” اکد ” بدست “گوتی”ها یا اکراد”آراراتی”منقرض گردید و سلاطین کردبیش از دوقرن برسرزمین “سومر،اکد وعیلام”هم جزومتصرفات سلطنت “گوتی” یا اکراد قرارگرفت با توجه به یک چنین ماخذی است که نتیجه گیری این امرکه سابقه وجود سلطنت وحکومت دراکراد حکمرانی آنان(اکراد)درسرزمینهای جغرافیایی خودشان مربوط به خیلی پیش ازاین تاریخ است،کاملا منطقی وعلمی می نماید.
چنانکه ماازپادشاهی بنام “سیراب” خبرداریم که پادشاه شاخه ای ازاکراد “لولوم ها”بود که خیلی پیش ازتاریخ قتح سومر”سومرواکد”بوده و نوشته های مختلفی هم که به آن اشاره کرده انداین نظریه را تائید میکنند، که البته ناقض نظریاتی نظیر اینکه میگویند :قدیمترین اثری که نام “کرد” بمیان آمده کتیبه “وارادنز”مربوط به 2272قبل ازمیلاد است، نمی شود بلکه مکمل و یاتصحیح کننده آنها میتوانند باشند.چنانکه باتوجه به اشاره “تورودانژن”Thuresll-Dangin که موردتائیدباستان شناسان و محققین این رشته است مطلب بیشترموردقبول قرار میگیرد.
دکترسپانیررسابقه این امر راتا شش هزارسال قبل ازمیلاد درکوههای زاگروس تشخیص داده میگوید”تاریخ ملتی کهن ترازکرد دراین سرزمین نشان نمی دهد”.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 10:56 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|