مرسی غزل جون بابت مدرکت...
آره چند بار گفتم یه موقع سو تفاهم بوجود نیاید..البته خوب در زمینه روانشناسی کتاب و فعالیت های جمعی داشتم..حدود یک سال ونیم هست
خیلی برنامه و هدف ها دارم...که ترس و شرایط محیطی منو گاهی اوقات تحت تاثیر قرار میده و نا امیدم میکنه...
واقعا باور نداشتن توانایی هایمان خیلی باعث کند شدن حرکتم شده است...
متاسفانه کتابهایی که واسه ارشد میخونم بسیار سطحی بودن..کتابهای دکتر شفیع ابادی واسه سالهای 60
میدونم در 2 زمینه بخاطر سیاست های جامعه مون تحت فشار هستیم
یک روانشناسی دو موسیقی
این هست که با عنایت خدای مهربانم و بعد از ارشد اصلا قصدم نیست برای ادامه تحصیل اینجا بمونم
کنکور که یک دیوار خیلی بزرگ هست ..منابعی که کیفیت پایینی دارند...سوالات سطح پایین...
چقدر دلم میخواست این مشکلات نبودن..ولی فعلا چاره یی نداریم که با شرایط فعلی سازگار باشیم..در عوض در کنارش مطالبی که هم دوست دارم مطالعه داشته باشیم...
سیگار بهم پیشنهاد میکنی..
میدونی غزل جان ..پدرم خیلی حساس هست به سیگار و دودش ..منم اینو به ارث بردم
چیز بهتر نیست بهم پیشنهاد کنی
...شاید ترس از خودم و اعتمادی که ندارم باعث بشه حتی یه بار هم امتحان نکنم...یه جورایی با دود بازی مخالفم..از قلیون هم تا حالا استفاده نکردم..بچه مثبتم
بچه ها من معتاد شدم رفت