بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > زبان ادب و فرهنگ کردی

زبان ادب و فرهنگ کردی مسائل مربوط به زبان و ادبیات و فرهنگ کردی از قبیل شعر داستان نوشته نقد بیوگرافی و .... kurdish culture

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #11  
قدیمی 02-10-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

آئين "پيرشاليار" راوي هزاران سال يكتاپرستي ايرانيان




پير شاليار آييني روحاني و نماد هزاران سال يکتا پرستي ايرانيان، به يادگار مانده در نزد ايراني ترين قوم ايران زمين در ارتفاعات زاگرس، هر سال صدها گردشگري داخلي و خارجي را به بخش اورامان تخت شهرستان سروآباد در استان کردستان مي کشاند.
منطقه "هورامان" يا اورامان به گويش امروزين زادگاه و مهد پرورش افراد سختکوشي است که استقامت را از کوه‌هاي سر به فلک کشيده آن و لطافت طبع را از انواع گل‌هاي زيباي دامنه‌هاي کم نظير رشته کوه‌هاي زاگرس به ارث برده‌اند.
واژه " هورامان " از دو بخش " هورا " به معني اهورا و "مان" به معناي خانه و جايگاه و سرزمين تشکيل شده است، بنابراين هورامان به معناي سرزمين اهورايي و جايگاه اهورا مزدا است.
"هور" در اوستا به معني خورشيد آمده و هورامان جايگاه خورشيد نيز معني مي‌شود، البته کلمه "اور" ريشه واژه کردي "ئاور" يا " ئاگر " به معني آتش است که امروز هم در ميان کردها رواج دارد.
بنا به اعتقاد مردم زاگرس نشين روستاي " هورامان " زماني شهر بزرگي بوده و مرکزيت خاص داشته است و به همين دليل از آن به عنوان تخت يا مرکز حکومت ناحيه هورامان ياد مي‌کنند.
وضعيت خاص روستا از نظر معماري، موقعيت جغرافيايي، چشمه‌هاي پر از آب و همچنين مراسم خاص، آداب، رسوم و وجود مقبره و مسجد پيرشاليار به ويژه جمعيت و تعداد سکنه قابل توجه آن نشانگر اهميت آن در زمان ساسانيان است.
مراسم پير شاليار از زمان‌هاي بسيار دور در اين روستا برگزار شده است و مراسمي که با ريشه کهن جشن عروسي پيرشاليار (شهريار) را يادآور مي‌شود.
جشن عروسي پير شاليار مراسمي بسيار کهن است، اگر چه اين مراسم در طول زمان با تغييرات بسياري مواجه شده است، ولي ريشه‌هاي کهن اساطيري خود را به خوبي حفظ کرده است.
در منابع مکتوب تاريخي آمده است: يک پير روحاني به نام پيرشاليار از مغان زرتشت نزد مردم اورامان بسيار محترم است و کتابش را به بيگانگان نشان نمي‌دهند و کلماتش به جاي ضرب‌المثل به کار مي‌رود.
اين مراسم هر سال در بهمن ماه، در آغاز چله کوچک، در سه مرحله و طي سه هفته در منطقه اورامانات از توابع شهرستان مرزي سروآباد استان کردستان انجام مي‌شود.
در اولين هفته بهمن ماه، گردوهايي که در شهريور ماه از باغ پير شاليار چيده شده است، براي اهالي ارسال مي‌شود و به اين ترتيب اهالي از شروع مراسم عروسي پيرشاليار با خبر مي‌شوند.
دومين مرحله از آيين سنتي پير شاليار موسوم به آيين ازدواج "پيرشاليار" که يکي از آيين‌هاي باستاني پيش از اسلام است از صبح روز آخرين چهارشنبه پيش از ‎۱۵ بهمن ماه با ذبح قرباني و با حضور صدها نفر از کردستاني ها در روستاي "اورامان تخت" سروآباد آغاز مي شود.




هر ساله مردم روستا سالگرد ازدواج پيرشاليار را که آخرين چهارشنبه پيش از پانزدهم بهمن ماه است به همان گونه که اولين بار برگزار شده است جشن مي‌گيرند.
در اين مراسم بامداد چهارشنبه پس از نماز صبح در آن زمان که کودکان روستا در کوچه‌هاي بسيار باريک و برف گرفته ده با فرياد " کلاوروچنه" به درب منازل رفته، سهم خود را از تنقلات طلب مي‌کنند.
مردان آبادي در شرف آماده کردن حيواناتي هستند که در طول سال خانواده به دلايلي مختلف نذر کرده‌اند تا در اين مراسم قرباني کنند.
در مراسم پير شاليار وظايف تقسيم‌بندي شده است و هر خانواده‌اي همان کاري را انجام مي‌دهد که اخلاف او در زمان حيات پير در مراسم عروسي انجام مي‌داد، بدين معني که خانواده‌اي مسوول نگهداري از احشام نذري و ذبح آنها، خانواده ديگر مشغول پخت و پز آش نذري و هر کس وظيفه‌اي بر عهده دارد.
هر سال حدود ‎ ۳۰راس گوسفند و بز و دو راس گاو در اين مراسم ذبح مي‌شود و خون گرم احشام قرباني شده در حالي که بر اثر سرما بخار از آن بلند است از بام خانه پير به بام خانه پايين دست و از آنجا هم بر بام خانه ديگري روان مي‌شود تا در انتها بر بام خانه‌اي يخ مي‌زند.
اهالي اين روستا بخشي از گوشت را تقسيم مي‌کنند و باقي به عنوان آش نذري در منزل پير پخت مي‌شود و در ظهر چهارشنبه و پنجشنبه بين مردم تقسيم خواهد شد.
مردم اين روستا معتقدند اين آش هرگز کم نخواهد بود و جمعيت هر چند زياد باشد کسي با ظرف خالي از منزل پير نخواهد رفت اما جمعيت هميشه از سر شوق براي گرفتن غذا فشار مي‌آورد.
در خلال انجام مراحل مختلف مراسم که از چهارشنبه تا پنجشنبه شب به طول مي‌انجامد در خانه پير به روي مردم باز است و هر کسي مي‌تواند براي زيارت تخت گيوه و تسبيح پير که از او به يادگار مانده است وارد منزل شود.
بعد از نماز ظهر دراويش قادري که به طور عمده از اهالي روستاهاي اطراف و روستاهاي مرزي عراق که از سه‌شنبه شب به اين محل آمده‌اند بر بام خانه پير حلقه زده و با آواي عرفاني دف شروع به ذکر و سماع مي‌کنند.
در اين ميان سالمندان سر رشته ذکر را به عهده دارند و جوانان هراز گاهي در ذکر و سماع معنوي از خود بيخود مي‌شوند.
بعد از پايان مراسم ذکر همگي به مسجد روستا رفته و نماز مغرب را به جماعت مي‌خوانند و نمي‌توان کسي را در کوچه‌ها ديد در اين هنگام مردان در مسجد و زنان در خانه‌هاي به فرادا تسبيح حق مي‌گويند.
از بامداد روز پنجشنبه ادامه مراسم از سر گرفته مي‌شود و همه در تکاپو و تلاشند و ديگ‌هاي بزرگ آش در خانه پير بر آتش گذاشته مي‌شوند و جماعت به انتظار نهار مي‌مانند.
خانه پير اتاقي بزرگ است که در کنار ديوارهاي آن سکوهايي براي نشستن ساخته‌اند و بر ستون‌هاي چوبي اتاق نيز تيرهاي چوبي موازي تکيه داده شده تا مردم بر آن بنشينند.




در خانه پير هر خانواده جاي مخصوص خود را دارد و به رغم افزايش جمعيت در اين چند صد سال، مساحت خانه هنوز مردم را جا مي‌دهد.
در اين خانه هر شخص مي‌تواند فقط در جايي بنشيند که اجداد او طي ‎ ۹۵۰سال پيش در آنجا مي‌نشستند.
در اين زمان امام جماعت روستا به ارشاد مردم پرداخته و موعظه مي‌کند و براي جوان ترها پير را به عنوان الگو معرفي مي‌کند و بر تقدم اهميت آخرت بر دنياي فاني تاکيد مي‌کند.
يک هفته بعد از اين مراسم يعني در سومين جمعه بهمن ماه نيز، مردان نان‌هايي را که به شکل قرص‌هاي طلايي رنگ از آرد گندم و مغز بادام کوبيده تهيه شده و با گياهان خشک چون ريحان و سياه‌دانه تزيين شده است، بر سر مزار پير شاليار مي‌برند و پس از جمع شدن بر سر مزار پير، نان‌ها را روي هم مي‌ريزند و آنها را خرد کرده، با ماست بين حاضران تقسيم مي‌کنند.
هر سال در دومين هفته ارديبهشت، اهالي اورامان و روستاهاي مجاور به رسم تبرک و براي شفاي بيماران قطعه‌اي از تخته سنگ کنار مزار پير شاليار را مي‌کنند و با خود مي‌برند و بر اين باورند که کرامت پير شاليار باعث تبرک اين سنگ شده و سنگ هر ساله دوباره سبز خواهد شد.
به‌نظر مي‌رسد اين مراسم که همزمان با جشن سده بر پا مي‌شود يادگار روزگار پرستش مهر در اين سامان است.
جشن سده مراسمي است که در آن ايزد مهر برکت بخشنده را در چهلمين روز زايشش، در آن هنگام که زمين آغاز به دم زدن مي‌کند، زماني که گوسفندان بار بر زمين مي‌نهند، مي‌ستايد و با ريختن خون قرباني ياد ايزد حامي دهقانان و توليدکنندگان را که با کشتن گاو باعث برکت کشت و دام و روييدن رستني و گياهان سودمند و خرمي و شادي ما در زمين مي‌گردد، گرامي مي‌دارد.
پيروان او در محرابه‌هاي باستاني بقاياي متبرک را که در شمعدان سنگي است بر سکوهاي چوبي پاس مي‌دارند.
بنابر باورهاي کهن مردمام زاگرس، جانشين ايزد مهر پيري است با کراماتي شبيه او که پير شاليار همان جانشين اوست.


منبع: ایرنا / برگرفته از : کردستان امروز




__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی


ویرایش توسط behnam5555 : 02-10-2010 در ساعت 09:21 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #12  
قدیمی 02-10-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

هورامان را بشناسیم



از نظر جغرافيايی منطقه اورامان به دوبخش تقسيم گرديده است :


1- اورامان تخت


2- اورامان لهون


1- اورامان تخت : دهستان اورامان تخت با 3596 خانوار 18969 نفر جمعيت تابع بخش سروآباد شهرستان مريوان می باشد .اين دهستان از سمت غرب با كشور عراق و از سمت جنوب به پاوه و كوه شاهو و از طرف شمال به مريوان و در طرف شرق به روستاهای ژاورود و شهرستان سنندج همسايه استكوههای دالانی و دَرَكی 2639 متر در شمال و كوه كوسالان در شرق و كوه شاهو 3390 متر در جنوب و كوه تخت و كوه دربند 2770متر در غرب اين دهستان واقع شده است و دو شاخه مهم رودخانه سيروان از بخش شمالی و جنوب شرقی وارد اين دهستان شده و پس از تلاقی اين دو رودخانه با يكديگر در خاك كردستان عراق به درياچه دربنديخان می ريزد اورامان تخت حدودا دارای 26 روستا بوده است و در گذشته مركز آن روستای رزاب بوده است و شخصی بنام حسن بيگ با اخلاف و اسلافش براين منطقه حاكم بوده ولی اكنون مركز آن روستای اورامان تخت می باشد اين روستا با 449 خانوار 2148 نفر جمعيت در فاصله 75 كيلومتری جنوب مريوان و 75 كيلومتری شمال پاوه واقع شده است .اورامان تخت منطقه ای بسيار دلنشين و دارای مناظر زيبا و چشمه سارهای باصفاي كوسالان می باشد از نظر اقتصادی بيشتر مردم از طريق كشاورزی مختصر و باغداری و اندک صنايع دستی امرار معاش مي كنند البته درآمد بسيار كم آن باعث مهاجرت به شهر ها و خالی شدن روستاها گرديده است .

رودخانه سيروان : از ديگر زيبایی های منطقه اورامان رودخانه عظیم و خروشان سیروان است كه به امتداد كوه شاهو جریان یافته و از ارتفاعات اين ناحيه سرچشمه گرفته و بعد از طي تمامی منطقه شمالی اورامان و اورامان تخت به اورامان عراق وارد می شود طول رودخانه سيروان در خاك ايران 215 كيلومتر می باشد كه دارای مناظر زيبا و ديدنی مانند (تاف بل ) آبشار بل و . . . است

2- اورامان لهون : بخش ديگر اورامان را لهون مي گويند كه از طريق مشرق و جنوب شرقي به سنندج و كامياران و از شمال به اورامان تخت و مريوان و از طرف غرب به خاك عراق متصل است در گذشته مركز آن نوسود بوده و اكنون به شهرستان پاوه انتقال يافته است رودخانه سيروان از ابتداي اورامان لهون جريان مي يابد و بعد از مشروب كردن اورامان تخت به خاك عراق مي ريزد شهرهاي جوانرود ‚ روانسر و نودشه نيز در اين ناحيه قرار دارند .كوه زيباي شاهو كه سراسر اورامان لهون را زير چتر خود گرفته در سقط الرس كوه شاهو روستاي تاريخي تنگي ور و پلنگان يا پالنگان قرار گرفته است كه در ادوار گذشته حاكم نشين چند قوم كرد بوده و خاطرات تلخ و شيرين فراواني را در سينه دارد قلعه پلنگان در دهستان ژاوروود واقع شده كه در قرون ششم هجري بوسيله حاكم اردلان براي مركز حكومت خود ساخته است كه كتيبه سنگي بزرگ آن برجاي مانده است .تعدادي از روستاهاي اين ناحيه عبارتند از :1-درويشان 2-خانقاه 3-دشه 4-نروي 5-هيروي 6-تشار 7-شيخان 8-دزآور 9-وزلي 10-داريان 11-شوشمي 12 هجيج 13-درآور 14 هاني گرمله 14-كيمنه 15-بيرواس و. . . .حال به بررسي شهرهاي اين ناحيه مي پردازيم :

پاوه -مركز اقتصادي و اداري منطقه در منطقه اي كوهستاني و در پاي كوههاي سر بفلك كشيده كشيده شاهو و آتشگاه واقع و باغهاي سرسبز و شهرسازي و معماري منحصر بفرد شهر كه امروز به شهر هزار ماسوله ملقب گرديده منظره هاي تماشايي و جالب به پاوه بخشيده است .پاوه در مدار32و48درجه قرار گرفته و ارتفاع آن ازسطح دريا 1540 درجه است . و داراي جمعيتي حدود سي هزار نفر است .در شمالغربي پاوه و در مكان بسيار سخت و صعب العبور روستاي هجيج واقع شده كه مدفن حضرت امامزاده سلطان عبيدالله برادر حضرت امام رضا مي باشد و از احترام خاصي برخوردار است و در كردستان به كوسه هجيج معروف است . و اهالي روستا را هجيجي ميگويند اهالي روستاي هجيج از ديرباز اقتصادي خودكفا داشته اند بگونه اي كه پوشاك خاص خود را دارند و از موي بز براي خود لباس و گليم و از نخ و پارچه كفش و از چوب درختان قاشق و كاسه و . . . مي سازند همچنين در نزديكي اين روستا آبشار زيبا و ديدني بنام آبشار بل (تاف بل ) که آب آن از كوهي بيرون مي جهد روخانه عظيمي را بوجود مي آورد كه يكي از شعب مهم رودخانه سيروان است .

روانسر-از ديگر شهرهای اورامان شهرستان روانسر است كه در دامنه جنوب شرقی شاهو و شهر پاوه واقع شده داراي آب و هوای معتدل و مناظر زيبا است و در داخل شهر روانسر سراب بسيار زيبايی وجود دارد كه به سراب روانسر مشهور است و زيبايی خاصی به شهر روانسر بخشيده و بسيار ديدنی است .جمعيت شهر روانسر حدود بيست هزار نفر است .
جوانرود -شهرستان جوانرود در دامنه هاي جنوبي شاهو و در جنوب پاوه و در ميان جنگلهاي جالب و ديدني واقع است و به قه لا شهرت دارد ( قه لاي جوانرو ) كه در زمان امان الله خان بزرگ در سال 1224 براي دفاع از شهر قلعه اي ساخت شهرستان جوانرود بر روي مدار 34و46 درجه با ارتفاع 1280 متر از سطح دريا واقع شده است .و داراي جمعيتي بيش از چهل هزار نفر است .

نوسود - شهر نوسود مركز قديمي اورامان لهون نزديكترين شهر اورامان لهون به كشور عراق در منطقه و منظره ای جالب و تماشايی و در ميان دو اقليم گرمسيری و سردسيری در شمالغربی پاوه وااقع است در ده كيلومتری نوسود آرامگاه يكی از امامان اهل حق به نام سلطان اسحاق وجود دارد كه زيارتگاه عموم مسلمانان منطقه است و برادران اهل حق هم به آن ارادت خاص و بسيار دارند . شهر نوسود بر روی مدار 35و46 درجه با ارتفاع 1310 متر از سطح دريا قرار گرفته و جمعيتی حدود پنج هزار نفر جمعيت را دارا مي باشد .

نودشه : شهر نودشه از شهرهای زيبا و بسيار دلنشين اورامان است كه از نظر اداری تابعه بخش نوسود است.

3- منطقه ژاورود : اين ناحيه از هورامان در غرب و جنوب غربی سنندج واقع شده و منطقه ای است زيبا و ديدينی و سرشار از باغ و درخت گردو و توت است از جاهی ديدنی اين ناحيه می توان از روستاهای آويهنگ ،هويه، بيساران ،تهوير و شيان و تنگی سر را نام برد كه بسيار با صفا و در دامنه هاي كوه ميرگوار و شاه نشين واقع شده اند از ديگر روستاهای اين ناحيه مي توان به نجی - ساليان - ژان - نسنار - پايگلان -چشميدر - بوريدر - اسپريز - ژنين - آريان - گواز - سرريز - و ... را نام برد

ویرایش توسط behnam5555 : 02-10-2010 در ساعت 10:19 PM
پاسخ با نقل قول
  #13  
قدیمی 02-10-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

دلتنگ خانوم، بهتره عکسها رو ویرایش کنین.

خیلی ازتون ممنون
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #14  
قدیمی 02-10-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

منطقه‌ای که‌ پاوه‌ در آن واقع شده، بسیار خوش آب و هوا بوده و در کنار کوهستان اورامانات (در میان دو کوه شاهو و آتشگاه) بنا گرديده است.
منطقه خوش آب و هوای کوهستانی پاوه با وجود کوه های سر به فلک کشیده، چشمه‌هاي فراوان، آب‌هاي روان، همراه با جنگل‌ها، مراتع و باغات سرسبز جلوه خاص و زيبايي به اين منطقه بخشيده و هر ساله طبیعت زیبای بهاری پاوه گردشگران زیادی را به سوی خود جلب می کند .

گزارش تصویری، گوشه ای از بهار ‌زیبای پاوه را به تماشا بنشینیم .
عکاس : مختار غفوری
































__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #15  
قدیمی 02-10-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

خوب شدن الان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ با نقل قول
  #16  
قدیمی 02-10-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

مختصری دیگر از هورامان (اورامان)



منطقه هورامان ناحیه ای كوهستانی واقع در استانهای كرمانشاه و كردستان می باشد و حدود جغرافیائی آن به قرار زیر است از شمال به مریوان، از جنوب به شهرستان جوانرود ،از غرب به كشور عراق و از شرق به ارتفاعات شاهو. بخش اعظم هورامان در استان كرمانشاه واقع شده فعلا از نظر تقسیمات كشوری در محدود شهرستان پاوه قرار دارد. آنچه كه در این نوشته مورد اشاره قرار می‌گیرد، عموماً محدوده واقع در شهرستان پاوه می باشد. در مورد كلمه هورامانAwramanو وجه تسمیه آن نظرات گوناگون وجود دارد ، اما به نظر می رسد كه اصل آن از كلمه هورامان به معنی بر افراشته و بلند باشد. منطقه هورامان به طور متوسط در ارتفاع 1600متری از سطح دریا قرار داشته و شهر پاوه حدود 1700 متر ارتفاع دارد. شهرستان پاوه یكی از شهرستانهای تابعه استان كرمانشاه می باشد كه طبق آخرین سرشماری جمعیتی حدود 70 هزار نفر دارد. شهر پاوه كه اكنون در مركزیت منطقه هورامان قراردارد، در حدود 125 كیلومتری شمال غرب كرمانشاه واقع شده است. این شهرستان دارای 3 بخش نوسود، باینگان و مركزی و چندین دهستان است. تا اواخر دهه1330 شهرستان پاوه تابع استان كردستان بوده و از آن تاریخ تاكنون در محدوده استان كرمانشاه قرار گرفته است. بخش مهمی از این شهرستان یعنی جوانرود در سال 1369 به صورت شهرستان مستقلی از آن جدا شد. ناحیه هورامان یكی از نواحی تاریخی است و محل جنگهای متعددی میان نیروهای متخاصم از جمله در حمله اسكندر و جنگهای سپاه اسلام و ساسانیان بوده است. هنوز آثاری تاریخی همچون مرقد پیرشالیار و بقایای آتشكده آتشگاه و مرقد سید عبیدالله معروف به كوسه هجیج در این ناحیه مشاهده می‌شوند. گویش بخش اعظم مردم منطقه به زبان هورامی است كه شباهت زیادی به زبان اوستائی دارد. بخش قابل توجهی نیز به لهجه جافی یكی از گوشیهای زبان كردی تكلم می کنند. مردم هورامان از نظر مذهبی عموماً تابع دین اسلام و مذهب تسنن شاخه شافعی هستند. و این وضع بعد از جنگهای ایران و عثمانی تثبیت شده است؛ با این حال طریقت های گوناگون مذهبی و عرفانی از جمله نقشبندینه، قادری و غیره نیز در تاریخ هورامان نقش بازی كرده‌اند. بخش اعظم مردم)حدود 60 درصد ) ساكن شهرهای پاوه ،نوسود، نودشه و باینگان و بقیه در روستاها ساكن هستند. تركیب جمعیتی منطقه عمدتاً جوان است. باغداری و كشاورزی به شیوه سنتی، بادلات مرزی (با كردستان عراق ) اشتغال در پرورش های در دست احداث در شهرهای دیگر ایران و اشتغال در ادارات دولتی از جمله مشاغل عمده فعلی نیروی كار قلمداد می شوند .

نگاهی گذرا به فرهنگ و ادبیات هورامان


هورامان سرزمین ترانه‌های معطوف به طبیعت، سرزمین شاعران طبیعت دوست، سرزمین ادبیات شفاهی و نانوشته و سرزمین عرفان دوستان بوده است. متاسفانه هورامان بعلت صعب العبور بودن ارتباط چندانی زیادی با نواحی دیگر نداشته نداشته و همین امر نوعی ایزولاسیون اجتماعی و جغرافیایی را بر ساكنین آن تحمیل نموده است. با این حال ضرورت های زندگی این ارتباط را بیشتر نموده و وسعت بخشیده است . اگر تا دیروز مراودات مردم هورامان عمدتاً با بخش های محدودی از كردستان عراق و ایران بوده است ، اكنون تا مراكز و شهرهای عمده ایران و حتی اروپا و امریكا و استرالیا وسعت یافته است .


ترانه های هورامان


ترانه‌های هورامانی كه در اصطلاح محلی به گورانی معروفند بسیار متعدد و متنوع اند . این ترانه ها عمدتاً موسیقی به همراه نداشته و فقط با صوت و آهنگ خوانده می شود ، مضمون بخشی از این ترانه‌ها را عشق و عرفان تشكیل می‌دهد. زن،طبیعت و مراد و نیز عزیزان از دست رفته منشا بسیاری از ترانه ها و آوازهای فولكلوریك در هورامان می‌باشد. از معروفترین این ترانه‌ها می‌توان به سیاچمانه و دره‌یانه اشاره كرد.ترانه‌های شاد و در اصطلاح محلی چپی معمولاً همراه با رقص و در مراسم عروسی و شادی خوانده می‌شوند . آهنگ و شعر این ترانه‌ها متعلق به شخص خاصی نیست و سینه به سینه به نسل امروزی رسیده است.خوانندگان معروف این ترانه‌ها در حال حاضر افرادی چون عثمان و محمد حسین كیمنه‌ای ، جمیل نوسودی ، توفیق دزآوری ، فتح اله امینی می‌باشند .ترانه‌های غمگین یا هوره عموماً در مراسم یاد عزیزان از دست رفته و توسط زنان خوانده می شود . ترانه‌های عرفانی عموماً در تكیه‌ها و خانقاه‌ها و توسط پیروان طریقت قادری و نقشبندی خوانده می‌شود و اكثراً مضمون عرفانی و ندامت از كرده‌ها دارد . ترانه‌های دیگری از جمله مخصوص كودكان موسوم به لای لای ، ترانه مخصوص احشام مخصوصاً هنگام دوشیدن ماده‌گاو موسوم به توی توی و ترانه مخصوص هنگام كار و فعالیت در میان مردم هورامان ، مخصوصاً زنان رایج هستند.


موسیقی


در هورامان قدیم غیر از دف و نوعی نی كه در اصطلاح محلی به آن لولی یا شمشال می‌گویند ، از آلات دیگری استفاده نشده است . این دو وسیله هم عموماً در مراسم مذهبی كاربرد داشته اند .با نی چندین نوع آهنگ نواخته می‌شود كه معروفترین آنها چمری و سحری می‌باشد


شعر


در قیاس با سایر مناطق كرد نشین شاید بتوان گفت كه تعداد شاعران این منطقه بیشتر بوده است . مضمون شعر شاعران هورامان نیز عمدتاً عاشقانه، عرفانی و طبیعت دوستی است. از معروفترین شاعران این ناحیه می‌توان به مولوی تاوگوزی، بیسارانی، صیدی هورامی، میرزا شفیع و میرزا عبدالقادر پاوه‌ای اشاره نمود


رقص و سما یا ذكر


این دو در عین اینكه ماهیتاً متفاوتند و یكی جنبه دنیوی و شادی آور (رقص) و دیگر (ذكر) جنبه معنوی و عرفانی دارد اما از نظر ظاهر شباهت‌هایی با هم دارند رقص در هورامان انواع مختلف دارد و عمدتاً به صورت دسته جمعی اجرا می‌شود.


كوهها


ناحیه هورامان ناحیه ای كوهستانی و پر برف و باران است هر چند كه خشكسالی سه ساله اخیر را بی نصیب نكرده است اما در مجموع میزان بارندگی سسالانه حدود 900- 800ملیمتر می باشد بخش اعظم این بارش به صورت برف و در قلل و دامنه كوهها ورت می گیرد ارتفاع بلندترین قله مو سوم به زاولی حدود 3495متر از سطح دریا می باشد معروفترین كوههای منطقه كه هر كدام دارای قله های متعدد نیز هستند عبارتند از :




كوه شاهو

كوه شاهو بخشی از رشته كوه زاگرس است و مهمترین و معروفترین كوه منطقه هورامان است. این كوه شاهو بخشی از رشته كوه زاگرس است و مهمترین و معروفترین كوه منطقه هورامان. این كوه بلندترین كوه استان كرمانشاه و ارتفاع متوسط آن از سطح دریا حدود 3400 متر است. شاهو در شرق ناحیه هورامان قرار گرفته و طول وعرض آن به ترتیب حدود 75 كیلومتر ( از لب رودخانه سیروان در نزدیكی های روستای داریان تا شهر روانسر) و 15 كیلومتر ( از شهر پاوه تادره ژاوه رود ) است. این كوه دارای قل معروفی چون زوالی( در نزدیكی شهر پاوه ) و نور ( در نزدیكی های روستای داریان ) است. شاهو دارای مراتع و چراگاه های فراوان و نیز هوارگاه های( ییلاق ) متعدد، كه با صفا ترین و معروف ترین آنها پیاز دول، میشیاو و گاول هستند. تنوع گیاهی شاهو فوق العاده زیاد است و حدود 30نوع گل و گیاه در ارتفاعات مختلف آن رویش دارند. برخی از این گیاهان تعليفی. تعدادی خوراكی برخی معطر و بعضی سمی و تعدادی نیز دارای خواص درمانی هستند. تنوع جانوری شاهو نیز قابل توجه است. متاسفانه به علت شكار بی رویه نسل برخی از جانوران از جمله كبك در حال انقراض می باشد بنا به گفته پیشینیان قبلا در شاهو پلنگ مشاهده شده است. خرس،روباه، شغال، گرگ از جمله جانوران موجود در شاهو هستند. جنس سنگهای شاهو عمدتا آهكی است. در دامنه ارتفاعات شاهو تعداد زیادی چشمه وجود دارند كه تامین كننده آب كشاورزی و مشروب شهر های پاوه و روانسر و تعدادی روستاهای منطقه می باشند.

كوه دالانی

این كوه در منتهی الیه شمال غرب هورامان قرار گرفته و شهر های نوسود و نودشه در دامنه ان واقع شده اند.جادهای كه شهر نوسود را به شهر مریوان متصل می كند از دامنه وبر فراز این كوه گذر می كند. مسیر این جاده یكی از نقاط دیدنی و جاذبه‌های توریستی (مخصوصا در فصل بهار ) منطقه قلمداد می شود بخشی از این جاده فعلا خاكی و در زمستان صعب العبور بوده و به علت بارش برف سنگین حدود 6ماه از سال كاملا مسدود است. كوه دالانی حدود 3200 متر ارتفاع دارد و بر فراز آن می توان بخش هائی ازخاك كردستان عراق( دشت شهر زور و شهر حلبچه ( و شهر مریوان و دریاچه زریبار را مشاهده نمود . گردنه شمشی گردنه مل اند و گردنه كله برود الا و گردنه تته از گردنه‌های معروف و دیدندی این گذرگاه می باشد. آب مشروب و كشاورزی ( باغداری ) شهر های نوسود و نودشه و روستاهای اطراف از چشمه های دامنه دالانی تامین می شوند. چشمه معروف بل از منتهی الیه ضلع جنوبی دامنه دالانی بیرون می زند و از فاصله چند متری به رودخانه سیروان می ریزد. بردامنه های شرقی این كوه هوارگه های) با صفائی نظیر كراویه دول قرار گرفته اند

كوه آتشگاه



این كوه در غرب و جنوب غرب شهر پاوه واقع شده و بر دامنه غربی آن شهر باینگان قرار گرفته است . بر اساس نوشته های تاریخی محل یكی از آتشكده های دور قبل از اسلام است كه وجه تسمیه آن نیز گویای این موضوع می باشد. ارتفاع آتشكده حدود 2500 متر است. بر فراز آتشگاه چشم انداز شهر پاوه (مخصوصاً در شب) منظرهای دیدنی و جالب می باشد. در دامنه های غربی و شمال غربی آتشگاه هوراگه‌های‌(ییلاق) باصفا و خوش آب و هوائی قرار دارند كه می توان به كردند ، سردانی و ویراش اشاره نمود

كوه ماكوان


این كوه در بخش جنوب غربی هورامان و در موازات كوه آتشگاه قرار دارد. ماكوان با ارتفاع حدود 2700 متر روبروی شهر باینگان قرار گرفته است و بر دامنه های غربی و شرقی آن درختان جنگلی انبوهی روئیده اند. جاده ای خاكی از شهر های كوچك باینگان به طرف هوارگه های موجود بر ماكوان كشیده شده است كه خاكی وصعب العبور می باشد. تفر جگاه شوی سر بر دامنه ماكوان قرارگرفته است كه بسیار جالب و زیبا است چشمه معروف سپیاو ،كه تا اواخر اردیبهشت آبدهی دارد ، بر دامنه ماكوان و در نزدیكی دهی به همین نام قرار گرفته است. بر فراز ماكوان بخش اعظم چشم اندازها و كوههای هورامان و نیز كوههای دورتری نظیر دالاهو و به‌مو قابل مشاهده اند.


كوه كوسالان

این كوه در بخش شمالی هورامان در موازات شاهو و دالانی است ارتفاع كو سالان در حدود ارتفاع دالانی می باشد در حقیقت این سه كوه مثلثی را تشكیل می دهند كه كوسالان ضلع شمالی ، شاهو ضلع جنوبی و دالانی ضلع جنوب غربی آن را می سازد .



جنگلها

هر چند كه بخش قابل توجهی از منطقه اورامان را كوههای مرتفع و پر برف تشكیل می دهد اما در ارتفاعات پائین تر و در دامنه همین كوهها جنگلهای متراكم نسبتا وسیعی وجود دارند پوشش جنگلی این ناحیه نظیر پوشش عمومی رشته كوه زاگرس می باشد و عمدتا از درختان بلوط است درختان دیگری مانند بنه گلابی وحشی (امرود) زالزالك نیز به تعداد قابل توجهی یافت می شود این جنگلها سنتاً تامین كننده سوخت زمستانی اهالی منطقه بوده‌اند به همین علت آسیب های زیادی را متحمل شده و از وسعت آنها كاسته شده است مهمترین جنگلهای منطقه عبارتند از

جنگل بوزه یا بوزین

این جنگل بر دامنه های كوههای كویله و ماكوان قرار دارد و از وسعت و تراكم زیادی برخوردار است گر چه از نظر اسم گذاری محلی جنگل بوزه فقط به بخشی كوچكی از جنگلهای دامنه ماكون و كویله اطلاق می شود و گر چه این جنگل در هر محلی نام مخصوص به خود دارد اما برای سهولت و به علت قرار گرفتن همه این جنگلها در یك مسیر (جاده باینگان تا تا نزدیكی های مرز ایران و عراق در روستایدروله )و نیز شباهت تنوع درختان در اینجا مجموع این جنگلها را به همان نام جنگل بوزه یا بوزین مینامیم این جنگل زیستگاه كوچكترین گوزن جهان مو سوم به شاكو یا به اصطلاح محلی فیله گیجه می باشد و فعلا در جرگه جنگلهای حفاظت شده قرار گرفته است.

جنگل مرخیل


این جنگل نیز به موازات جنگل بوزه قرار گرفته و تراكم زیادی دارد. جنگل مرخیل بر دامنه ارتفاعات ضلع غربی آتشگاه واقع شده است. برای دیدار از این جنگل می توان مسیرهای متفاوتی را انتخاب نمود: مسیر اول، جاده فرعی از جاده اصلی پاوه به نوسود در محلی به نام دوآب كه به موزات سیروان ادامه دارد. مسیر دوم، همان جاده باینگان به دروله میباشد كه در نقطهای به نام مرخیل منشعب می شود و به طرف غرب یا همان مسیر اول ادامه می یابد. مسیر سوم، استفاده از جاده فرعی روستای دشه است كه بعد از این روستا باید فاصله ای حدود 2 كیلومتر كو هنو ردی نمود تا بر فراز قله آتشگاه مستقر شد. از آنجا چشم انداز این جنگل كاملا مشهود است. این جنگل نیز حفاظت شده می باشد. بخشی از این جنگل به نام وشكه ناو تراكم بیشتری دارد.


جنگل پلنگانه


این جنگل از نقطه ای به نام مله واقع بر جاده اصلی پاوه-كرمانشاه شروع شده و بخش اعظم آن در دامنه ارتفاعات غربی شاهو قرار گرفته است. شاید به تعبیری دروازه اورامان منطقه مذكور باشد، زیرا از این نقطه به بعد چشم انداز كوهها وجنگلهای اورامان در برابر دیده تازه واردین خود نمائی می كند. متاسفانه بعلت حفاظت ناكافی و آسیب های وارده از تراكم و وسعت این جنگل كاسته شده است. غار قلعه و غار كاوات كه متعاقبا در مورد آنها توضیح داده میشود در محدوده این جنگل قرار گرفته اند.


جنگل تپه ول


این جنگل در دامنه شرقی و غربی كوه بالانتاش و در نزدیكی روستای دشه قرار دارد . تراكم و تنوع وسعت این جنگل نیز قابل توجه است. گرچه هنگام عبور از جاده اصلی پاوه به نوسود می توان بخش شرقی این جنگل را مشاهده نمود، اما مشاهده آن از نزدیك ( با استفاده از كوهنوردی مختصر ) یا مشاهده آن بر فراز روستای دشه( قله به روژ ) جذابیت خاصی دارد.


جنگل دامنه شرقی شاهو


این جنگلها عمدتا در مسیر جاده (پاوه بل كامیاران) قرار گرفته و از وسعت وتراكم زیادی برخوردارند . جنگل مذكور از نزدیكی روستای داریان شروع شده و به طرف شرق تا حوالی روستای پالنگان ادامه پیدا می كند روستای اسپریز كه در دل این جنگل قرار گرفته ومقبره پیر اسماعیل نیز در آنجا واقع شده است، یكی از نقاط دیدنی این مسیر می باشد.


غارها


در منطقه اورامان غارهای زیادی در دل كوهها قرار گرفته‌اند . این غارها كه در اصطلاح محلی به مر معروفند، در زمانهای قدیم به عنوان پناهگاه مورد استفاده ساكنین بوده است . غارهای معروف این ناحیه عبارتند از :


غار قوری قلعه


این غار در نزدیكی روستایی به همین نام و در حدود كیلومتر 80 جاده كرمانشاه به پاوه واقع شده است. طبق نظر كارشناسان این غار بزرگترین غار آبی آسیا و طولانی‌ترین غار آبی ایران می‌باشد . طول این غار حدود 3140 متر است . این غار یكی از كم نظیرترین غارهای آهكی (آهك بیستون) بوده كه از شكل پذیری ویژه‌ای برخوردار است . حدود 600 متر از این غار آماده بهره‌برداری شده و علاقمندان می‌توانند از آن دیدن كنند . نمای داخلی این غار بسیار و دیدنی است و هر بیننده‌ای را مسحور زیبایی‌های طبیعی خود خواهد كرد .


غار كاوات


این غار در نزدیكی روستای شبانكاره واقع شده است . غار كاوات نیز از نوع آبی است و فعلاً تامین كننده بخش مهمی از آب شهر جوانرود می‌باشد . بهمین دلیل در حال حاضر دیدن فضای داخلی غار امكان ندارد . اما دیدن مدخل غار و حوالی آن خالی از لطف نیست .


رودخانه‌ها


یكی از جلوه‌های طبیعی ناحیه اورامان ، وجود دره‌های پر پیچ و خم و عمیق و رودبارهای متعدد میباشد. در پایه هر كوهی دره‌ای عمیق و رودباری زیبا قرار دارد . از مجموع آب این چشمه‌‌ها و رودبارها دو رودخانة سیروان و لیله تشكیل می‌شوند كه در نقطه‌ای به نام دروله در نزدیكی مرز ایران و عراق با هم تلاقی می‌نمایند .




رودخانه سیروان

سیروان مهمترین و معروفترین رودخانه ناحیه اورامان می‌باشد و مسیر نسبتاً طولانی و پر پیچ و خمی دارد . این رودخانه در بخش غربی و شمال غربی اورامان قرار گرفته است . بخش اعظم آب رودخانه سیروان از چشمه‌‌های دامنه شرقی و غربی شاهو ، دامنه جنوبی و غربی كوسالان ، دامنه جنوبی دالانی و دامنه های آتشگاه و ماكوان تامین می‌گردد . به علت عرض كم امكان قایق رانی در سیروان وجود ندارد .سیروان منطقه اورامان را به دو بخش تقسیم نموده است و تنها راه ارتباطی مهم بین این دو بخش پل دوآب در حدود 25 كیلومتری شمال غربی پاوه می‌باشد .در كناره شمالی سیروان مقبره سلطان اسحاق در نزدیكی روستای شیرخان واقع شده است . سیروان بعد از طی مسیری طولانی با رودخانه لیلی تلاقی پیدا كرده و وارد كردستان عراق می‌شود.

رودخانه لیلی


این رودخانه در قیاس با سیروان دارای حجم آب كمتری است و آب آن از چشمه‌‌های دامنه جنوب‌غربی شاهو ، دامنه شرقی ماكوان و دمنه غربی كله‌خانی و بیزل تامین می‌شود . این رودخانه نیز مسیر پر پیچ و خمی دارد و در محلی به نام كلور در منتهی الیه ضلع غربی كوه بیزل با سیروان تلاقی پیدا می‌كند . در كناره‌های شرقی و غربی لیله روستاهای زیادی قرار گرفته‌اند كه مهمترین آنها روستای مزران می‌باشد .




آرامگاه سلطان اسحاق

آرامگاه سلطان اسحاق در مسیر جاده پاوه به نودشه درنزدیكی روستای نیسانه ودر كنار ساحل رود سیروان قرار دارد . این آرامگاه بسیار مورد تكریم واحترام مردم استان و استانهای همجوار است. ازكرامات این شخصیت بی صدا بودن رودخانه خروشان سیروان در هنگام گذر از كنار این آرامگاه است سلطان اسحاق یكی از عرفای منطقه بوده است كه گروهی را برای احیا سنتها و فرهنگ ایرانیان در برابر اعراب هدایت و رهبری كرده است.جاده ای فرعی از جادهی اصلی پاوه به نوسود در نزدیكی روستای نیسانه جدا می شود و به زیارتگاه (در 40 كیلومتری شمال غربی پاوه) منتهی می گردد . منظره رودخانه سیروان دراین محل جذابیت خاصی دارد. آرامگاه سلطان اسحاق در مسیر جاده پاوه به نودشه درنزدیكی روستای نیسانه ودر كنار ساحل رود سیروان قرار دارد . این آرامگاه بسیار مورد تكریم واحترام مردم استان و استانهای همجوار است. ازكرامات این شخصیت بی صدا بودن رودخانه خروشان سیروان در هنگام گذر از كنار این آرامگاه است. سلطان اسحاق یكی از عرفای منطقه بوده است كه گروهی را برای احیا سنتها و فرهنگ ایرانیان در برابر اعراب هدایت و رهبری كرده است.جاده ای فرعی از جادهی اصلی پاوه به نوسود در نزدیكی روستای نیسانه جدا می شود و به زیارتگاه (در 40 كیلومتری شمال غربی پاوه) منتهی می گردد . منظره رودخانه سیروان دراین محل جذابیت خاصی دارد .
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #17  
قدیمی 02-10-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض مقدمه‌اي بر ادبيات امروز هورامان


مقدمه‌اي بر ادبيات امروز هورامان / محمد آشنا عباس منش




به نام خدا
«برداشت اول»
سخن راندن درباره‌ي ادبيات به راستي مشكل است و اين بدان خاطر است كه در طول ادوار تاريخي، بزرگاني در اين حوزه دست به قلم برده‌اند كه كار ما را دشوار مي‌كنند و مسئوليت‌ها را دوچندان.
اما آن هنگام كه از ادبيات سرزميني حرف مي‌زنيم كه با جان و پوست و گوشت و استخوان ما عجين شده است كمي راحت‌تر مي‌شود سخن راند، سرزميني كه عاشقش هستيم و آرزوهاي بلند و والا را برايش خواهانيم.
بحثم را با دو سوال ادامه مي‌دهم:
1)آيا ادبيات امروز هورامان مي‌تواند معرّف و شناخت‌نامه‌ي خوبي براي جامعه‌ي امروز هورامان باشد؟
و2)آيا ادبيات امروز هورامان مي‌تواند ادامه دهنده‌ي واقعي و متعالي ادبيات ديروز اين سامان باشد يا نه؟
اين سوالات قريب به يك دهه است كه روح و جان مرا و شايد همسالان علاقه‌مند به اين ادبيات را همچون خوره نشانه رفته اما پاسخي درست و رهيافت را براي آن‌ها نيافته است.
به زعم بنده ادبيات ديروز كه شعر ونظم قالبِ غالبِ بيشترينه‌ي آثار شاعران و نويسندگان هورامان است به خوبي و به شكل بايسته و شايسته‌اي وظيفه و كاكرد ادبي، فرهنگي و اجتماعي خود را ايفا نموده است.
اين ادبيات توانسته غم‌ها، شادي‌ها، اسطوره‌ها، حماسه‌ها، تراژدي‌ها و مقاومت‌ها را به تصوير بكشد و منبع موثق و سالم و جانداري براي مردمان اين ولايت باشد، همچنان كه بوده است. تا جايي كه توانسته قله‌هاي رفيع ادبيات كردي را فتح كند. چهره‌هاي بزرگي چون: مولوي، بيساراني، صيدي، ميرزاعبدالقادر پاوه‌اي، خاناي قبادي و... از نمايندگان طراز اول اين ادبيات و سرزمين هستند.
بدون شك با توجه به حضور باشكوه و پرطمطراق اين بزرگان، كار براي كساني كه بعد از آن‌ها آمده و مي‌آيند مشكل و دوچندان سخت است. شايد به دليل توانايي و طراز اول بودن اين فرزانگان، قريب به 200 سال است كه ما ادبيات جدي و جديدي در هورامان نديده و آثاري كه باقيمانده‌، نشان از تكرار، كم‌مايگي لفظي و معنوي شاعران و نويسندگان اين دوران بوده است. سيطره‌ي اين بزرگان بر ادب كردي و بالطبع هورامي چنان است كه همچون سپيداري بزرگ و بلند، برگ و بارش سايه انداخته و جوانان و جوانه‌ها را از انوار آفتاب محروم ساخته است كه جز تكرار و رَجزخواني چيزي براي گفتن نداشته‌اند. البته نبايد فراموش كرد شاعران مطرح و بزرگي چون ميرزا شفيع پاوه‌اي و جهان‌آرا خانم و... بوده‌اند كه متأسفانه هنوز كه هنوز است چيزي از آن‌ها به دست چاپ و زيور طبع آراسته نشده است. اميد كه هرچه زودتر اين گنجينه چاپ و منتشر گردد.
و اما امروز؛
رشد و توسعه‌، ارتباطات و مدرنيزاسيون فرصتي فراهم كرد تا نخبگان و شاعران و نويسندگان هورامان پا به پاي شاعران و نويسندگان ديگر بلاد (اگر چه كمي دير) به خود بيايد و سبد فرهنگي مخاطبانش را با شعر و داستان بيارايد. نوگرايي در شعر فارسي بسيار خوب و سريع خود را شناساند و چهره‌هاي خوبي همچون نيما، اخوان، شاملو، فروغ، سهراب، آتشي، احمدرضا احمدي و... را به جامعه‌ي ادبي ايران و جهان معرفي كرد. نيما آن معلم شرزه با انديشه و تخيل والا، هم متن خلق كرد و هم انديشه‌اي نو در كالبد شعر فارسي دميد و اما در كردستان، شاعراني مانند: ماموستا گوران در كردستان عراق و سواره ايلخاني‌زاده در كردستان ايران، آن يكي به تأثير از ادبيات نو عرب و ترك و غرب و اين يكي به تأثير از نيماي ايراني شعر كردي را ديگرگون كردند و معرّفِ ادبياتي نو در كردستان شدند كه در ادامه چهره‌هاي خوبي مانند: شيركو بيكس، عبدالله پشيو، كژال احمد، لطيف هلمت و... را به جامعه‌ي ادبي كردي و جهان معرفي نمود . اما ادبيات هورامي با چه چهره‌هايي مي‌خواست معرفي شود و چرا دير به اين گمان، پي برده شد؟
چرا شاعر و مخاطب در هورامان هنوز اندر خم كوچه‌هاي ادبيات گذشته‌ي خود است؟

بدون تعارف بگويم، دقت كه مي كني، مي‌بيني شاعران و نويسندگان جدي و پيشروي امروز هورامان به تعداد انگشت‌هاي دو دست هم نمي‌رسد. قافله‌ي اين ادبيات البته در دو دهه‌ي پيش بيشتر از اين‌ها بودند اما آنها هم به نوعي به حاشيه رفتند و آثار توليد شده اما چاپ نشده‌ي خود را به گوشه‌اي وانهادند. در هورامان كردستان عراق شاعران و نويسندگان اكثر قريب به اتفاق به روزنامه‌نگاري و كارهاي حزبي روي آوردند و به هورامان كردستان ايران هم كه چشم مي‌دوزي، شاعران و نويسندگان به كارهاي تحقيقي، تصحيح، ويراستاري، مقاله‌نويسي و روخواني آثار گذشتگان آن هم به شكل كاملاً سنتي و غير دانشگاهي آن روي آوردند و از خلاقيت و توليد متن به معناي واقعي آن خبري نبوده و نيست. به يقين ما به پژوهشگران و محققاني كه در آثار گذشته غور كنند و بنويسند و نقد نمايند و به چالش بكشند نياز داريم اما امروز ضرورت توليد و خلق اثر ماندگار در اين بخش از ادب كردي بيشتر و واجب‌تر است.
اگر به بخش داستان نگاهي بيندازيم چهره يا چهره‌هاي موفقي را نمي‌توانيم نام ببريم. البته كوشش و تلاش آقاي جمال جباري و كمي تا اندكي سركار خانم هراله حليمي قابل تحسين است. چهره‌هاي ديگري در اين حوزه نديده‌ام و با متون چاپ شده‌ي آن‌ها روبرو نشده‌ام. ضمناً آثار اين دو نويسنده هنوز به زيور چاپ و نشر آراسته نشده‌اند.
و اما شعر امروز هورامان چه چهره‌هايي مي‌تواند به جامعه‌ي ادبي و مردم معرفي كند؟ در كردستان عراق از كسي نمي‌توانم نام ببرم چرا كه آثار منتشره اين ادّعا را گواهي نمي‌كند اما در هورامان كردستان ايران چهره‌هايي چون رئوف محمودپور، هادي سپنجي، كلثوم عثمانپور و... مدعي نوگرايي در شعر هورامان بوده‌اند. آيا به راستي آثار آن‌ها توانسته معرّف خوبي براي شعر هورامي امروز باشد يانه؟
و آيا مي‌توان به صرف پلكاني نوشتن اشعار و يا زير هم رديف كردن كلمات ادعاي نوگرايي و امروزي بودن داشت؟
رئوف محمودپور كه دو كتاب هم به زيور چاپ آراسته است و دوستان مطبوعاتي ايشان هم او را مورد لطف و عنايت خود قرار داده‌اند، به زعم بنده نتوانسته معرف خوبي براي شعر نو در هورامان باشد. در كتاب‌هاي او كلمات و تركيباتي يافت مي‌شود كه هر مخاطب جدي و جديدي را فراري مي‌دهد و براي بار اول از آن‌ها زده مي‌شود. كلمات و واژه‌هايي غريب و به ذهن مخاطب ديرآشنا و بعضاً ناآشنا كه گويا فقط شاعر از آن‌ها آگاه بوده و خود او نيز آن‌ها را معني مي‌كند. واژه‌سازي و واژه‌بازي كار هر كسي نيست و اينكه شاعري در دفاتر اول شعرش از اين هنر به ظاهر آسان اما سخت و طاقت‌فرسا جان سالم به در برد. البته چند شعر هم يافت مي‌شود كه مخاطب مي‌تواند به راحتي آن‌ها را بخواند و لذت ببرد اما در مجموع كتاب چيزي به حافظه‌ي ادبي و تاريخي و فرهنگي مخاطب اضافه نمي‌كند. باري صد البته راه را هموار نموده و خاكريزها را فتح كرده تا شاعران شرزه‌اي بيايند و قله‌ها را فتح نمايند و اين هموار كردن راه و برداشتن خاكريز‌هاي اوليه، كاري است ارزشمند و خود غنيمتي است ستودني و بايد حضور ايشان را در اين دوره از تاريخ شعر هورامان به فال نيك گرفت و بزرگش داشت و برايش بزرگداشت گرفت.
و اما خانم عثمانپور تلاش‌هایي در اين نوع ادبي كرده اما هنوز در آغاز راه است و منتظر آثار جدّي‌تر و جديدتري از او هستيم و در نهايت كاك هادي سپنجي كه مدعي چاپ اولين شعر نو هورامي است. او اكنون مجموعه‌ي سوم خود را مي‌خواهد به ناشر بسپارد اما رويكرد و روح و روان شعرهايش در مؤلفه‌ها، عناصر و اِلِمان‌هاي شعر دهه‌ي گذشته گير كرده است و هنوز جوشش را و الهام را تمام شعر مي‌داند و تلاش و مطالعه‌ و غور در آثار شاعران امروز را به ديگران سپرده است. تلاش او هم قابل تقدير و ستايش است و بزرگش بايد داشت چرا كه سه عنوان كتاب به زبان هورامي و البته سوراني روانه‌ي كتابخانه‌ي كردي نموده است.
و در نهايت به شاعراني كه مي‌نويسند اما كتاب ندارند همچون: كاك مؤمن يزدانبخش، مرحوم محمد يوسف رسول‌آبادي، محمدرشيد اميني و شاعران جوان‌تري چون مختار هدايتي، پرويز بابايي، عدنان مرادي و احسن رشيدي كه به اين قافله پيوسته‌اند، به ديده‌ي ترديد مي‌نگرم چرا كه شاعران قديمي‌تر ديگر كاري از دستشان ساخته نيست و شاعران جوانتر هم هنوز جسارت چاپ آثار را به خود نداده‌اند و من در اين سرگرداني معلق، نگرانم و به ديده‌ي ترديد مي‌نگرم. اين حق را به بنده بدهيد، اگر چه باز هم اميدوارم.
برداشت دوم و چند نكته:
1)شعر هورامي فراز و فرود زيادي را به خود ديده است. گاه چون اسبي سركش، يكه‌تاز ميدان فرهنگ و ادبيات كردستان بوده و گاهي چون رهگذري خسته و تنها، لنگ لنگان راه خويش را پيموده است.
تاريخ تطور شعر هورامي ما را با نقطه قوّت‌ها و ضعف‌هايي روبه‌رو مي‌كند؛
در دوره‌اي شاعراني چون مولوي تاوگوزي، صيدي، بيساراني و... چنان پيشي گرفته‌اند كه به جرأت مي‌توان گفت در هيچ دوره‌اي شعر هورامي چنين رشدي نداشته و متعالي نبوده است.
در دوره‌ي كلاسيك به نظم درآوردن (فرهنگ، آداب و رسوم، افسانه‌ها، داستان‌ها و ضرب‌المثل‌ها) و منظومه‌سرايي گنجينه‌ي عظيم و گهرباري را براي اين زبان و ادبيات ارمغان بوده است.
2)اين نوع ادبي كه در دوره‌اي بر ادبيات منطقه سلطه و سيطره داشت در دوره‌هاي بعد، از قدرت و توانايي‌اش كاسته شد و جا را براي شعر سوراني و كرمانجي (برادران اين زبان و ادبيات) باز كرد و اين تلاش به نوبه‌ي خود چهره‌هاي خوبي را در حوزه‌ي جغرافيايي خود، به جامعه‌ي ادبي كردستان معرفي كرد؛ از چهره‌هاي شاخص آن‌ها مي‌توان به نالي و احمد خاني اشاره كرد.
3)شاعران هورامي در دوره‌هاي بعد تلاش مي‌كردند و نسبت به مسايل پيرامون بي‌تفاوت نبودند اما ادبيات كردي در ديگرسوي اين حوزه‌ي جغرافيايي در حال رشد بود.
4)اگر چه تسلسل دوره‌ها حفظ شد اما جز در چند نمونه ادبيات هورامي نتوانست خوب عمل كند و ارتباطات اين زبان و ادبيات به مرزهاي كوچكتري منتهي شد. اين جريان اما به نابودي و قهقرا نرفت و متوني به يادگار ماند تا پيوندهاي زباني و بياني نگسلد.
5)و اما اگر انصاف داشته باشيم و تيغ نقادي را بر لبه‌ي ضعف‌ها و ناتواني‌ها تيز نكنيم، فرازهاي روشني در آثار و اشعار دوره‌ي گذشته‌ي نزديك به دوره‌ي معاصر در ادبيات هورامي مي‌بينيم. آثاري كه اگر چه شاهكار نيستند اما به عنوان متني به جامانده از اين فرهنگ و ادبيات كه زبان و تاريخ و آداب و رسوم و... ما را زنده نگاه داشته‌اند قابل تأمل و شايسته‌ي تقديرند. به عقيده‌ي بنده نبايد با چوب «اين‌ها شعر نيست» اين متون را از خود برانيم.
6)امروز شعر هورامي تلاش‌هايي را از خود نشان داده است. شاعر امروز هورامي اگر با نگاهي به گذشته و ديدي به آينده ادبيات كلاسيك خود و همچنين ادبيات مُدرن جهان را از خود كند، افق‌هاي روشني را پيش چشم خود مي‌بيند. تجربه‌ي فضاهاي عرفاني، عاشقانه، حماسي، تاريخي و تعليمي در متون شاعران گذشته‌ي هورامان، چشم‌انداز واقع‌بينانه‌تري را روبه‌روي شاعر امروز مي‌گشايد.
7)شاعر هورامي امروز بايد از حاشيه بگريزد و تقسيم‌بندي‌ها و جناح‌بندي‌ها را ناديده بگيرد و به خود ببالد كه زبانش هنوز جان دارد و كار براي سرايش بسيار و هنوز كه هنوز است مي‌تواند فضاهاي زيادي را در اين زبان خلق كند و به پيشينه‌ي ادبي آن بيفزايد. كشف و خلق فضاهاي جديد روند رو به رشد و تعالي را در اين زبان و ادبيات مهيّا مي‌كند.
8)شاعر امروز بار سنگيني بر دوش دارد و كار بزرگي در پيش. او امروز بايد نقد كند، تحليل كند، انديشه بورزد و نيماوار شعر را بيانديشد و جريان‌ساز باشد.
9)شاعر امروز مي‌تواند پا به پاي ديگر انديشه‌وران در حوزه‌هاي مختلف اجتماعي، سياسي و فرهنگي گام بردارد و كار روشنفكري بكند. هچنان كه معتقدم «شعر فرياد وجدان» است و شاعر وجدان جامعه.
10)برگزاري جلسات نقد و بررسي، شب شعر و اجراي همايش‌ها، كنگره‌ها و ميزگردها شايد دست به دست همديگر دهد تا بتوانيم با هم گفت و گو كنيم، شايد در دل اين گفتمان، متن‌هاي توليدي فاخر و ارزشمند، از آن بيرون بيايد.
هورامان بدون رسانه‌اي مانند ادبيات، مهجور و مغموم مي‌ماند، تلاش كنيم تا اين مهجوريت را كمي كمتر كنيم.



محمدآشنا عباس‌منش
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #18  
قدیمی 02-10-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
جدید چشم اندازی بر نقش زنان در جامعه هورامان

زن در هورامان / فتح اله نجفی

چشم اندازی بر نقش زنان در جامعه هورامان

بخش اول : نقاط قوت زنان هورامان

صخره‌ها و كوههاي شاهو ،بمو، آتشگاه ، ريزه ، كوسالان، مله‌پلنگانه و ناله شكينه هيچ وقت ياد شيرزناني را كه همپا و همدوش مردان زندگي نموده‌اند را از ياد نخواهندبرد. زيرا اين شير زنان بودند كه توانسته‌اند در سخت‌ترين شرايط زيستي در كوه‌ها و در ميان جنگل‌ها با وجود عوامل خطر ساز و تهديد كننده زندگي‌نمايند و در ساير امور هم تلاش نمايند. و حتي از خاك وطن و ناموس خود هم حراست و حفاظت نمايند.به همين دليل وضعيت زن در جامعه هورامان را مي‌توان در چند جهت بررسي و نقاط قوت و ضعف آنان را مورد بررسي و توجه قرار داد.


•1- زنان و مشاركت عمومی در امور زندگی‌:

كسانيكه عمري را در منطقه هورامان گذرانده‌اند و زندگي‌ جوامع شهري و روستايي را به ياد دارند مي‌دانند كه منطقه هورامان يكي از مناطق محروم كشور و فاقد امكانات رفاهي ،فرهنگي،اجتماعي و اقتصادي بوده ،اما زنان هورامان با توجه به وضعيت جغرافيايي و اقليمي سخت و ناهموار آن به طور شبانه‌روز پا به پاي مردان و همدوش با آنان در امورات زندگي مثل دامداري ،كشاورزي و باغداري و خانه‌داري و صنايع دستي و غيره براي تأمين امرار معاش و رفع مايحتاج زندگي و بقاي خود و خانواده تلاش و فعاليت نموده‌اند.

زحمات زنان درگذشته بسيار سخت و باعث خستگي جسم و طاقت فرسا بوده ،اما اميد به آينده و همراه با صبر و تحمل و شجاعت و صداقت و قناعت كه از صفات بارز مردم هورامان بوده و مي‌باشد خستگي را از تن و جسم زنان از بين برده و مي‌توان گفت در گذشته يك نوع تعاون و يا مشاركت عمومي در امور زندگي وجود داشته است .اگر نيم نگاهي بر پيكر زنان قديمي داشته باشيم و با زنان امروزي مقايسه كنيم وجود جسم ضعيف و استخواني و دست‌هاي پينه­بسته‌ي آنان حكايتي است از زحمات و رنج و مشقت زنان در طول زندگي.


•2- زنان و دفاع از مرزوبوم و شركت در امور حكومتی و غيره :

گويند زماني كه اسكندر مقدوني اكثريت خاك ايران را تسخير و تصرف نموده بود تنها جايي كه نتوانسته به آن دسترسي يابد منطقه هورامان بوده .ايشان بزرگترين لشكركشي را به هورامان انجام داده ،اما وجود شير زنان در كنار شير مردان هيچ وقت اجازه ورود دشمن به سرزمين خود را نداده‌اند.بلكه بارها و بارها حملات لشكر بزرگ اسكندر مقدوني را با آن همه تجهيزات و امكانات شكست داده‌اند.

در اين رابطه اسكندر مقدوني براي مدتها مرزهاي هورامان را در محاصره داشته اما با مشاركت و همدلي زنان در تأمين مايحتاج زندگي از جمله در تهيه خوراك و پوشاك نيازمندي مردم برطرف گرديده و اين كار يكي از رمز پيروزي مردم هورامان بر اسكندر مقدوني بوده و در يكي ديگر از جنگ‌هاي دربند دزلي زنان دوش به دوش مردان در كوهها و گردنه‌ها از منطقه خود حفاظت كرده‌اند و پس از درگيري با لشكر فرهاد ميرزا و شروع جنگي سخت ،زنان با آواز و فرياد خود مردان خودي را تشويق و حمايت و اميدوار و دلگرم نموده‌اند و سنگ‌هاي بزرگ را از روي كوه‌ها و تپه‌ها بر روي لشكر فرهاد ميرزا ريخته‌اند و به همين دليل لشكر بزرگ دشمن در هورامان به سختي شكست خورده و مجبور به عقب نشيني گرديده است.

بله زنان در هورامان چنين بوده‌اند.سخت كوش در امور زندگي و جنگاور در حفظ و حراست از مال و ناموس و خاك وطن خود و متدين در امور ديني ،زيرا كمتر زن قديمي بوده و يا هست كه فرايض ديني خود را بجاي نياورده باشد.
در دوره اشكانيان زني توانا به نام ئاداد براي مدت‌ها فرمانروايي منطقه هورامان را به عهده داشته و در زمان حكومت عباسيان و در زمان حكومت مأمون و هارون الرشيد در حدود سال‌هاي 230 ه ش زني دیگر حكمران و فرمانرواي هورامان بوده است.


در سال 1225 ه ش ، زني به نام خاتو هوريزاد حمكراني هورامان تا مناطقي از عراق را به عهده داشته و در حدود يكسال حكمراني نموده است و زن ديگري به نام خاتو منيره يا خاتو منيجه آن هم به مدت يكسال حكمران هورامان بوده و ده‌ها و صدها زن نام‌دار و لايق و تواناي ديگر در هورامان وجود داشته اند . زنانی دیگر ازجمله جهان آرا پاوه‌اي دختر ملا نشئت و همسر حبيب اله خان بابا جاني که شاعره ای بلند پایه و يكي هم به نام مريم كه قرآن مجيد را با دست خطي بسيار زيبا به رشته تحرير در آورده در هورامان وجود داشته اند. صدها و هزاران زن ديگر كه با فوت يا از دست دادن شوهران خود سرپرستي خانه و خانواده‌ي خود را به دست گرفته و امورات زندگي را اداره نموده‌اند و شركت زنان هورامان در سرنگوني رژيم پهلوي و دفاع از مرزوبوم و سازندگي در منطقه از نقاط قوت و با ارزش زنان هورامان بوده‌ است. و پاي‌بند به حفظ ناموس از نكات برجسته زنان مي‌باشد و ....

با اين توصيف مي‌بينيم كه زنان در هورامان چه در امور زندگي و چه امور حكومتي و فرهنگي و ديني نقش بسزايي داشته‌اند.



بخش دوم : نقاط ضعف زنان هورامان


•1- ضعف فرهنگي و نبود سواد در بين جمعيت زنان :

در گذشته به علت نبود دولتي مقتدر در كشور و حملات كشورهاي بيگانه و همسايه ، اكثر مناطق كشور از جمله هورامان به صورت حكومت هاي محلي اداره مي شدند. لذا نبود امكانات فرهنگي و آموزشي در بين آحاد جامعه و علي الخصوص در بين جمعيت زنان تاثير نامطلوبي داشته است؛ به همين دليل بيشتر زنان قديمي و يا بالاي 40 سال در منطقه بيسواد بوده و از نبود آن رنج مي برند.


•2- فرق بين اولاد دختر و پسر:

در سالهاي قبل چنين رسم بوده كه براي اولاد دختر ارزش ناچيزي قائل بوده اند و در زمان تولد دختر غم و اندوه خانواده را فرا گرفته . اما براي تولد فرزند پسر كه او را كاكل زري مي ناميدند ارزش و اهميت زيادي قائل شده اند و براي او جشن و شادي و شب هفت را بر پا نموده اند. بيشتر در بين افراد جامعه رسم بر اين بوده كه خانواده هاي داراي فرزند دختر را اجاق كور و داراي فرزند پسر را اجاق روشن مي دانسته‌اند!


•3- اولاد دختر و زن در سهم الارث:

اولاد دختر و زن از سهم الارث يا ميراث خانوادگي و يا مهريه شرعي محروم بوده‌اند و يا به مقدار ناچيزي تعلق گرفته .در اين رابطه پدران يا شوهران در حين تقسيم مال و يا ارث و يا پرداخت مهريه چندان توجهي به دختران و زنان را ننموده‌اند و بيشتر سهم به فرزندان پسر تعلق گرفته .


•4 - زنان و ازدواجهای تحميلی:

يعني بدون اطلاع ویا بدون ديدن طرف مقابل دختر را شوهر مي‌دادند و يا به عقد پيرمردي و يا پسر نالايقي و يا ديوانه‌اي و يا عقب مانده‌‌ جسمي در مي‌آوردند و او را با فشار و جبر مجبور به ازدواج مي‌نمودند و يا اهداء دختران به رؤساي قبايل و صاحب نام! و يا اگر در بين دو طايفه قتلي صورت مي‌گرفت دختري مظلوم از خانواده قاتل را به عنوان ديه و يا خون بهاء به يكي از افراد خانواده مقتول چه پير و چه جوان و چه عقب مانده اهداء مي‌كردند.


5 - ارزش و احترام زن در خانواده :

كتك كاري يا ضرب و جرح زنان بخاطر مسائل جزئي و پيش پاافتاده و يا براي رفع خستگي و آرامش اعصاب و يا نشان دادن لياقت مرد در مقابل ديگران و يا اينكه بدون اطلاع ،زن را طلاق دادن، و يا به خاطر نبود فرزند پسر هميشه مورد تحقير و سرزنش بوده ،و بدون رضايت زن ،ازدواجهاي ديگر براي مرد جايز بوده ،عدم اجازه حضور زن در مجالس مردان و جلوگيري از رفتن او به مدرسه و منع خنديدن زنان در حضور مردان و منع بيان اسم شوهر، که بيشتر زنان شوهر خود را به نام يكي از فرزندان پسر خود صدا مي‌كردند.و منع غذا خوردن زنان و دختران در حضور مردان، ویا اینکه بر زنان چنين تحميل نموده بودند كه تا زمانيكه زن مهريه خود را برای شوهر حلال ننمايد ویا آنرا لغو ننماید ، نمي‌تواند در خير و خيرات خانه شركت نمايد ! ! و زنان را مجبور به آن مي‌نمودند، و ده‌ها و صدها معضل و مشكل ديگر كه گريبان اين نسل با ارزش ا ما مظلوم را گرفته بود !!


نتیجه گیری :

با وجود نقش و ارزش بسيار مهم زن در جامعه هورامان و یا در ساير جوامع بشري متأسفانه پدران و برادران و يا مردان در هورامان همه چيز از مال و اموال و يا نتيجه و دسترنج كليه اعضاء خانواده را براي خود حلال دانسته‌اند و براي زن يا دختر حرام !! چه بسا هزاران دختر و زن به خاطر چنين ظلمي كه در حق آنان برايشان بوجود آمده ، در فقر و فلاكت زيسته‌اند.در اين رابطه اگر گذري بر شعبات دادگستري يا شوراي حل اختلاف را داشته باشيم مي‌بينيم كه تعدادي زن و بسياري از خواهران و برادران قديمي مثل دو قاتل ویا دو دشمن ديرينه در مقابل همديگر ايستاده‌اند و زنان خواستار رفع تضييع حقوق خود مي‌باشند.آن دو خواهر و برادري كه تا ديروز هم خون و هم راز و همدم و محرم همديگر بودند و براي مشكل و يا بيمار ي يكديگر گريه مي‌كردند و اين يكي خود را فداي آن ديگري مي‌نمود و يا تحمل زن در مقابل رنج و مشقات زندگي و همپا و همدوش بودن با شوهر خود،حال به خاطرآن فرهنگ و افكار غلط بر سر مقداري زمين ياوسايل كهنه و بجاي مانده و يا مهريه شرعي خود، چشم براه قضاوت قاضي و رفع اختلافات مي‌باشند!

در صورتيكه در جوامع مترقي و با فرهنگ مي‌بينيم كه اين گونه مشكلات در آن جوامع نبوده و يا بسيار اندك و ناچيز مي‌باشند يعني در آنجا زن و مرد و دختر و پسر هر دو در امورات زندگي مشترك و به يك نسبت سهم مي‌برند و فرقي هم بين دختر و پسر نمي‌باشد .خوشبختانه در جوامع امروزي و در بين نسل با فرهنگ هورامان چنان افكاري مردود بوده و احترام به اولاد(دختر و پسر ) و احترام به زن داراي ارزش و اهميت خاصي بوده و براي ايجاد و برابري حقوق مساوي بين زن و مرد و دختر و پسر تلاش مي‌نمايند.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #19  
قدیمی 02-10-2010
Zagros.p آواتار ها
Zagros.p Zagros.p آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: Iran
نوشته ها: 290
سپاسها: : 0

111 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Zagros.p به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

شهرها وروستاهای هورامی زبان
هورامان ژاورو وگاورو
هورامان لهــون
هورامان دزلی وشامیان
هورامان تخت

هورامان عراق

هورامان ايران
ژان
بياره
پاوه
دزلی باراماوا
شاري هورامان
پایگه لان
ته‌ویڵه‌
نودشه
ده ره ناخی
وه‌يسيان
بیساران
سوسه كان
نوسود
زه کله
رووه ئه‌زي
چهشمیه ر
به‌ڵخه‌
خانه گا
تیژ تیژ
كه‌مالا
هه رسين
ده گا شيخان
هه جيج
زه‌که‌ریان
سه‌رو پيري
بوریده ر
ده‌ره قه‌يسه‌ر
ده‌زاور
خوشاو
بڵبه‌ر
مازي بن
خه‌رپاني
هانه‌گه‌رمله
قه‌لاجی
ژيوار
ژنین
ده‌ره تفي
که‌یمنه
گه‌لاتی
سلين
ئاوی ههنگ
گريانه
بیدرواس
قه‌لاگا
نوين
میراو
هه‌واره کۆن
نه‌روی
ئیسیاوه
كه‌لجي
تهنگیسر
پالانيا
شیخان
تفلیه
ناو
سه رریز
نارنجله
شه ره کان
خروسه
عه‌باس ئاوا
تفین
گۆڵپ
تشار
ئه‌حمد ئاوا
ئه‌سپه‌ريز
ژریژه
باخه كون
وه‌زلی
شارانی
زوم
هانه و حسین بگی
سه‌رگه‌ت
نه‌یسانه
گزه دره
رووارده‌ريبه‌ر
نییهر
خارگێلان
دواو
سیوه ر
ده‌ل
دیکانان
گه‌چينه
قه‌لاگا
نژمار
ده‌ڵه‌مه‌رز
سهروماڵ
احمد آباد
ده‌ره هه‌جیج
شکینه
ده‌شته‌ قه‌ڵبه‌
گه‌لین
باني بنوك
شوشمی سه‌رینه
جۆڵاندی
دوڵاو
شوشمی وارینه
ده‌ره‌كيي
ته‌وريوه‌ر
داریان
ده‌مه‌يو
هه‌شه‌میز
دشه
سرنژمار
پالنگان
گرال
هورامان ره زاو وکمره
روستاهای سورانی زبان
ره زاو
دوریسان
ده گاگا
شمشیر
که راوا
نوریاو
خانه گا
سه‌ر کران
دیوه زناو
نوسمه
ده‌ره به‌یان
هیروی
به‌له‌بزان
نجار
کومه‌ره
وراء
پاسخ با نقل قول
  #20  
قدیمی 02-10-2010
Zagros.p آواتار ها
Zagros.p Zagros.p آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: Iran
نوشته ها: 290
سپاسها: : 0

111 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Zagros.p به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



شیعریوه جه دانا هورامی

په ی ساله هاتو بی خه میم
په ی هه لسه کانو له و چه میم
په ی زه خمه کانو لی دلیم
په ی که م ده سی دل مه گره وو


په ی بی که سی قالا وه کان
په ی هه ر بیه و چالا وه کان
په ی خه لوه تی چالاوه کان
په ی زردی روجیاری گره وو

په ی سردی روح و هامنی
په ی گه رمی داخان و شنی
په ی ده س شیه و ئاورو ونی
په ی وشکی هانان مه گره وو

په ی دوردی تاقی و میخه کان
په ی جه نگو گوشتیو سیخه کان
په ی خه فه تان و دیقه کان
په ی به سه بالان مه گره وو

په ی جانمازی بی که سی
په ی پیای نه داری بی ده سی
په گیریه ی ناقو نه فه سی
په ی ته نگی قه ووری مه گره وو

په ی فورسه تی جه ده س شیه ی
په ی روحی ره قی رهش بیه ی
په ی مه سی سوری گه ش بیه ی
په ی په ستی خه لقان مه گره وو
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:50 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها