فیلم مهمی که باز هم به معرفی رابرت ردفورد به عنوان بازیگری کارکشته کمک کرد، وسترنی درخشان بود به نام بوچ کاسیدی و ساندنس کید (در ایران به نام "مردان حادثه جو"، محصول سال ۱۹۶۹) به کارگردانی جورج روی هیل.
فیلم، ستایشی نوستالژیک از دو ششلول بند غرب وحشی است. رابرت ردفورد در این فیلم در کنار بازیگری کارکشته مانند پل نیومن بازی گرم و دلنشینی ارائه داد. روی هیل در سال ۱۹۷۳ با کارگردانی کمدی زیبای "نیش" توانست موفقیت فیلم قبلی را تکرار کند.
رابرت ردفورد در سالهای دهه ۱۹۷۰ نقش هایی ایفا کرد که از شیوه دید و نگاه سینمایی ویژه ای خبر می داد و به خوبی آشکار می کرد که او در انتخاب نقش ها به اصول و معیارهای خاصی پای بند است. برای نمونه فیلم های سینمایی کاندیدا (در هجو نظام انتخاباتی ایالات متحده، محصول ۱۹۷۲) و همه مردان رئیس جمهور (محصول ۱۹۷۵درباره رسوایی واترگیت) به شدت به نظام سیاسی حاکم آمریکا حمله می کنند.
پرچمدار سینمای مستقل
رابرت ردفورد از سال ۱۹۸۰ به کارگردانی روی آورد و از آن زمان هفت فیلم سینمایی کارگردانی کرده است که برخی از آنها مانند مردم معمولی (۱۹۸۰) و نجواگر اسب ها (۱۹۹۸) آثاری ماندگار بوده اند. او برای کارگردانی فیلم "مردم معمولی"، یک درام خانوادگی انتقادی، جایزه اسکار را به دست آورد. البته باید به یاد داشت که او به عنوان بازیگر هنوز این جایزه را به دست نیاورده است.
اما کار بسیار مهم و ارزشمند رابرت ردفورد، پایه گذاری فستیوال سینمایی ساندنس بود که بی تردید اقدام فرهنگی بزرگی بود.
رابرت ردفورد در مصاحبه های خود بارها تأکید کرده و در کارهای خود نشان داده است که سینما را قبل از هر چیز رسانه ای فرهنگی می شناسد و نه تنها ابزاری سرگرم کننده.
او به ابتکار خود در سال ۱۹۸۱ در ایالت یوتا به تأسیس انستیتوی سینمایی ساندنس دست زد و در سال های بعد آن را با فستیوال فیلم، مجموعه سینمایی ساندنس و کانال تلویزیونی ساندنس تکمیل کرد. او هدف خود را کمک به شکوفایی "سینمای مستقل" اعلام کرد.
به نظر رابرت ردفورد، هالیوود نماینده "جریان اصلی" سینمای آمریکاست، اما این جریان نه نماینده تمام فیلم هاست و نه نماینده بهترین فیلم ها. فیلم هایی که به هر دلیل با این "جریان اصلی" همخوان نباشند، هیچ شانسی برای پخش و نمایش به دست نمی آورند. این فیلم ها محکوم به شکست هستند و لاجرم به بوته فراموشی فرو می روند. در چهارگوشه جهان فیلم هایی تولید می شوند در سبک ها و قالب های "غیرتجارتی"، مانند فیلم های مستند، فیلم های تجربی و زیرزمینی، سینمای اقلیت ها و غیره که در چارچوب " جریان اصلی " نمی گنجند.