استادعباس سحاب
در سال هزار و سیصد و پانزده در تهران،بدنیا آمد نوجوانی دبیرستانی بود كه جمله ای از چند جهانگرد فرانسوی شنید كه مسیر اصلی زندگی آینده وی را تعیین كرد. جهانگردان فرانسوی از بابت این مسئله كه كشوری به بزرگی ایران هنوز یك نقشه راهنما برای پایتختش ندارد ایران و مردمانش را مورد سرزنش و تحقیر قرار داده بودند و او كه حس میهن دوستی قوی داشت پاسخی به این تحقیر نداشته و این مساله سبب جریحه دار شدن غرور وی گردیده بود. پسرك تحت تاثیر این برخورد و با توجه به زمینه علاقه مندیش به جغرافیا تصمیم بزرگی را گرفت. او قصد داشت نخستین نقشه توریستی تهران را تهیه كند. این كار برای جوانی به سن و سال وی امری بسیار دشوار و غیر ممكن به نظر می آمد. اما عباس سحاب با تلاش بی وقفه و عزم راسخش می خواست خلاف این مساله را ثابت كند.
كار را با بیست و هفت ریال كه تمام دارایی او بود آغاز كرد. با این دارایی یك شیشه مركب چین، و یكی دو متر كاغذ كالك و چند قلم هاشور خریده و به كمك وسایل مختصری كه در خانه داشت كارش را شروع كرد. روزها و شبها از پی هم می آمدند و او سرسختانه می كوشید. دشواریهای راه نمی توانست به عزم آهنین و اراده قوی وی فایق آید و سرانجام بعد از شش ماه توانست به آرزویش جامه عمل بپوشاند.
عباس سحاب با شش ماه تلاش بی وقفه و شبانه روزی خود نخستین نقشه توریستی شهر تهران را تهیه كرد و در این مدت شالوده و اساس "موسسه جغرافیایی سحاب" را در اتاق بیست متری واقع در زیرزمین خانه ای بنیان گذاشت كه امروزه پس از گذشت پنجاه سال به معتبرترین موسسه خصوصی جغرافیایی كشور و یكی از معتبرترین موسسات جغرافیایی جهان تبدیل شده و نام وی نیز به عنوان پدر جغرافیا در ایران به ثبت رسیده است.
استاد عباس سحاب در سوم دیماه سال هزار و سیصد در روستای فم شهر تفرش دیده به جهان گشود. وی تنها فرزند ذكور شادروان، استاد ابوالقاسم سحاب بود. استاد ابوالقاسم از دانشمندان و فضلای آن منطقه در زمان خود بود كه عمری را در خدمت فرهنگ و آموزش كشور گذراند و آثار با ارزشی را در زمینه های تاریخ و فرهنگ اسلامی، جغرافیا و علوم دینی از خود بر جای گذارد.
آثار معلوم و به جا مانده ایشان از هفتاد جلد تجاوز می كند كه حدود سی و پنج جلد آن به چاپ رسیده است. علاوه بر این چندین رساله در علوم و ادبیات و تاریخ دین و تفسیر قرآن از او بر جای مانده است كه اكنون به صورت مجموعه بسیار نفیسی در اتاق موزه مانند در موسسه سحاب نگهداری میشود.
بنا به گفته اعضا خانوده استاد ابوالقاسم در هنگام تولد فرزندش عباس در زمستان سال هزار و سیصد، رییس معارف ولایت ثلاث(ملایر، نهاوند، تویسركان) و مقیم نهاوند بود و در شرایط دشواری خود را از نهاوند به روستای فم رسانید تا فرزند پسری را كه خداوند بعد از نه دختر به او عطا نموده بود و آرزو داشت از وی شخصیت بزرگی بسازد از نزدیك ببیند.
استاد ابوالقاسم فرزندش را در چهار سالگی به معلم قدیمی خود ملاحسین شاهمیری كه مكتب دار روستای فم بود، سپرد و عباس سه سال از ایام كودكی خود را در مكتبخانه گذراند. او در هفت سالگی به همراه پدرش به تهران رفت و تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه كمالیه كه پدرش نیز جزو معلمان آن مدرسه بود به پایان رساند. دوران متوسطه را نیز در مدارس ابن سینا و علمیه گذراند. مهدی راهنما معلم دلسوز جغرافیا در دوره متوسطه به علاقه و استعداد كم نظیر عباس جوان در زمینه جغرافیا پی برده و او را مورد توجه خاص قرار داد.
عباس كه در این راه از حمایت و تشویق پدر دانشمندش نیز برخوردار بود استعداد درخشانش را با تهیه نقشه های جغرافیایی در كلاس به اثبات می رساند. او كه دانش آموز ممتاز و بی رقیب كلاس جغرافیا بود به حدی در تهیه نقشه های جغرافیایی متبحر گردید كه نام وی در دبیرستانهای دیگر نیز، بر زبان معلمان و دانش آموزان جاری گذشت.
سحاب از نخستین تجربه تهیه نقشه در مدرس كمالیه خاطره جالبی را نقل می كند:
((در كلاس سوم دبستان معلمی به نام شیخ حسن داشتیم. روزی شیخ حسن به عنوان تكلیف شب از بچه ها خواست تا نقشه ای از ایران را ترسیم كنند و فردای آن روز به كلاس بیاورند.
من چون هیچ طرحی از این كار در ذهن نداشتم بدون انجام تكلیف سر كلاس رفتم آن روز هر كدام از همكلاسیها با كاغذ پاره هایی به عنوان نقشه به كلاس آمده بودند. نوبت من كه رسید به معلم گفتم كه نقشه را نكشیده ام و سیلی محكمی از او خوردم.
بعد كه نقشه بچه ها را دیدم، احساس كردم كه استعدادم در این كار خیلی بیشتر از آنهاست و از معلم خواهش كردم كه اجازه دهد نقشه ای تهیه كنم و فردای آن روز به كلاس بیاورم. آن شب با علاقه در منزل نقشه ای بسیار شكیل، منظم و دقیق كشیدم و از آنجایی كه تحت تعلیمات پدرم زبان فرانسه را آموخته بودم مشخصات روی نقشه را با زبان فرانسه علامتگذاری كردم. اما هنگامی كه صبح روز بعد آن را به معلمم نشان دادم سیلی دیگر خوردم.
معلم گفت: نقشه نمیكشی و بدتر از آن دروغ همی می گویی؟ خودت این نقشه را نكشیده ای
من هم برای اینكه ثابت كنم خودم آن را كشیده ام از معلم خواستم تا كاغذی به من بدهد. سپس نقشه ای به زبان فرانسه از اروپا كشیدم و بسیار زیبا رنگ آمیزی كردم. معلم با مشاهده این نقشه شرمنده شد و از من دلجویی كرده و مرا مورد محبت قرار داد.
از آن پس بچه ها نیز از كار من استقبال كردند و نقشه های خود را به من دادند تا برایشان ترسیم كنم. بعضیها هم كه نمره نقشه اشان بیست می شد یك ریال به من می دادند)).
هم اكنون از كارهای دوران تحصیلی عباس سحاب نقشه بسیار جالبی از تقسیمات سیاسی كشور فرانسه در مجموعه نقشه های سحاب به جا مانده است كه با نفیسی كم نظیری تهیه، و با دقتی تحسین آمیز رنگ آمیزی شده است. این نقشه كه یكی از ده ها نقشه ای است كه سحاب به عنوان یك دانش آموز ترسیم كرده است به خوبی استعداد او را در فن نقشه كشی مشخص می سازد. سحاب درگیری خود در نقشه سازی و انتخاب كارتوگرافی به صورت یك اشتغال مادام العمری را نتیجه دو انگیزه می داند:یكی اینكه پدرش استاد ابوالقاسم با زحمت زیادی كتاب جغرافیایی معروف كارپنتر را به فارسی برگردانده اما به علت فراهم نبودن نقشه موفق به چاپ آن نشده و ناگزیر آن را به صورت پاورقی روزنامه شفق سرخ منتشر ساخته بود. و این امر عباس سحاب را بر آن داشته بود كه به فكر رفع این نقیصه، و انتشار فارسی آن باشد و محرك دیگر برخورد او با جهانگردان فرانسوی در سالهای نوجوانی بود كه سحاب در این مورد می گوید:
((آن زمان كه من فكر تهیه این نقشه را در ذهن می پروراندم هیچ نقشه ای در سطح جامعه وجود نداشت، و اصولا آن زمان نگهداری و تهیه نقشه هرچند ناقص، جرم بود و مجازات داشت.
تنها ارتش یك سری نقشه های ناقص و پرغلط را به صورت محرمانه نگهداری میكرد. مشكل اصلی من در تهیه این نقشه این بود كه اصل سند را در دسترس نداشتم، برای رسیدن به هدفم تصمیم جسورانه ای گرفتم. به اداره جغرافیای ارتش مراجعه كردم و با وجود اینكه تهیه نقشه از نظر آنها جرم به حساب می آمد، هدف و انگیزه ام را برای رییس آن سازمان تشریح كردم. او كه از حرفهای من به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بود از من به خاطر هدفم قدردانی كرد و تمام امكانات لازم را در اختیارم قرار داد و من نیز توانستم نقشه را در مدت شش ماه آماده كنم)).
سحاب این نقشه را ابتدا به خط لاتین تهیه و به دلیل نداشتن امكانات چاپ با اوزالید تكثیر و عرضه كرد. اما بعدها توانست آن را در هزار نسخه سیاه و سفید چاپ و توزیع كند و با حاصل فروش آن متن فارسی آن را نیز در بازار عرضه نماید. به این ترتیب فعالیت های وی در زمینه تهیه نقشه آغاز گشت و پس از آن او به تهیه نقشه های مختلف از ایران و شهرهای عمده آن پرداخت و موفق شد در فواصل زمانی مختلف نقشه هایی سیاه و سفید كه گاهی در چند قطعه تهیه و به هم چسبانیده می شد به بازار عرضه نماید.
درآن سالها عباس سحاب به تنهایی كار می كرد و تنها حامی و مشوق او پدرش بود كه در فن ترسیم نقشه ها كمكی نمی توانست به او بنماید، اما خود وی با حوصله ای باورنكردنی و با نفاست اعجاب انگیز تمام كار نقشه را خود انجام می داد.
در آن روزها كارهای سحاب بیشتر جنبه هنری داشت و گاهی اتفاق می افتاد كه او ماهها وقت خود را صرف ترسیم كالك یك نقشه می كرد. نقشه ها به طور عموم سیاه و سفید بودو از دو قسمت تشكیل می شد. یكی اطلاعات جغرافیایی داخل كادر نقشه كه سعی اش بر این بود كه هرچه بیشتر اطلاعات را گویا سازد تا هر بیننده بتواند از آن استفاده كند، و دوم كارهای زینتی حاشیه نقشه كه در تمام نقشه ها وجود داشت و آن هم از دو قسمت تشكیل می شد یك قسمت گل و بوته با طرحهای هندسی كه بعدها می شد با قالب گیری تكرار شود، اما سحاب تمام را با دشواری و حوصله تعجب برانگیزی با هاشور تهیه و همچنین دیگر علایم و آثار تاریخی مانند ابنیه و تولیدات كه با اطلاعات متن نقشه مناسبت داشت را نیز فراهم می كرد.
در مجموعه كالكهای این قبیل نقشه ها كه امروز از ذخایر تاریخی موسسه سحاب محسوب می شود حدود سیصد و بیست قطعه كالك نقشه وجود دارد كه برای نقشه شناسان و جغرافی دانان بسیار دیدنی و قابل توجه است.
استاد سحاب از آن دوران نقل می كند:
((بعد از تهیه نقشه تهران به ترتیب نقشه های اصفهان، تبریز، شیراز، همدان و شهرهای دیگر را كشیدم. نقشه اصفهان را با چهار ماه تلاش بی وقفه آماده كردم. در این نقشه تمام اطلاعات جغرافیایی، طبیعی، مردم شناسی نوع فعالیت اقتصادی، نوع مسكن، نوع محصولات، شهرت اجتماعی و تاریخی و خلاصه تمام اطلاعات منطقه را ارایه كردم)) این نقشه كه یكی از شاهكارهای تهیه نقشه در ایران می باشد هم اكنون در موسسه سحاب نگهداری می شود.
درخلال این سالها سحاب پدر دانشمندش را از دست داد، او كه از دوره كودكی با پدر همراه و همفكر و همواره از حمایت های روحی و عملی او برخوردار بوده از این فقدان ضربه روحی شدیدی خورده و مدتی دچار یاس و افسردگی گردید، سپس به این نتیجه رسید كه روح آن مرحوم همانند دوره حیاتش اكنون نیز از غمگینی و ناراحتی وی رنج می برد و تصمیم گرفت برای شادی روح پدر و همچنین برای التیام روح غمدیده خود هر چه مصممتر به كار خود، به تهیه نقشه بپردازد و به این ترتیب یك دوره فعالیت شدید،به گونه ای كه مایه تعجب اقوام داغدار وی می شد برای او آغاز گشت.
نقشه كشورهای عراق، كویت، عربستان، مكه و مراسم حج، افغانستان، كشورهای مشترك المنافع، پاكستان، هندوستان و چند كشور دیگر حاصل این دوره فعالیت وی می باشند.
سحاب ابتدا این نقشه ها را به دو زبان تهیه می كرد اما بعدها كارش را به زبانهای فارسی، انگلیسی، عربی و حتی ژاپنی توسعه داد.
سحاب در مورد تهیه نقشه های آموزشی بیان می كند:
((بعد از تهیه نقشه مناطق مختلف كشور و همچنین كشورهای دیگر تصمیم گرفتم برای نخستین بار در ایران نقشه های آموزشی تهیه كنم كه از جمله این نقشه های آموزشی نقشه ایران،آسیا، اروپا و قاره های دیگر بود كه برای چاپ آنها در مقیاس مناسب هفتاد درصد، مجبور شدیم با آلمان مكاتبه كنیم.
همچنین در سفر به اروپا نقشه های آنها را می گرفتیم و به فارسی ترجمه می كردیم و دوباره برای چاپ و توزیع و استفاده های لازم در همان كشورها نزد خودشان می فرستادیم،در واقع ما نقشه هایمان را در سطح جهانی توزیع می كردیم و به طور متقابل نقشه های آنها را نیز گرفته و به فارسی بر می گرداندیم)).
در این سالها نام و آوازه موسسه سحاب در دنیا می پیچد و اعتبار بسیاری جلب می كند و به گونه ای كه مؤسسات معتبر بین المللی با ان همكاری می كنند كه از جمله این همكاریها می توان به سازمان یونیسف اشاره كرد كه ده هزار نسخه از اطلس جغرافیایی تهیه شده مؤسسه سحاب را به منظور توزیع در افغانستان سفارش داد.
یكی دیگر از نوآوریها و در حقیقت ماجراجوییهای سحاب، ساخت كره جغرافیایی در ایران است. كه خود ماجرایی جالب دارد: سحاب كه در سفر به اروپا كره جغرافیایی را به چشم می بیند عزم خود را جزم می كند كه این كار را برای نخستین بار در ایران انجام دهد. استاد دراین باره می گوید:
((در سال هزار و سیصد و چهل و چهار خورشیدی با یك مؤسسه خارجی مكاتبه كردم و قصدم را در مورد تهیه كره به آنها بیان كردم آنها گفتند كه اگر شما كره را تهیه كنید ما آن را برای شما آماده می كنیم اینكار را كردم و آنها نیز در نهایت هزار نسخه از آن را درست كردند.
اما من به مشكل بزرگی برخوردم، زیرا پول پیش پرداخت كره ها را نداشتم. برای رفع مشكل مسئله را با یكی از دوستانم كه رییس بانك ملی ایران در میدان ژاله سابق بود مطرح كردم و اوگفت: خانه ات را گرو بگذار تا بانك پول لازم را برایت مهیا كند و من موفق شدم با گرو گذاشتن سند خانه، پول لازم را تهیه كنم و برای نخستین بار در ایران كره جغرافیایی را به علاقه مندان علم جغرافیا عرضه كنم)).
این ماجرا به گوش مطبوعات آن دوره رسید، عمل سحاب در سطح جامعه مورد تحسین و تقدیر قرار گرفت. یكی از روزنامه های آن دوران چنین نوشت(( خانه ای گرو رفت و نخستین كره جغرافیایی تهیه شد)).
با گذشت زمان و توسعه فعالیتهای سحاب روز به روز تعداد سفارشهای تهیه نقشه و سایر خدمات مؤسسه سحاب از سوی داخل و خارج كشور اضافه می شد و این امر موجب توسعه هر چه بیشتر مؤسسه سحاب می گردید.
مؤسسه پس از چند بار تغییر مكان سرانجام در سال هزار و سیصد و چهل و شش در مكان فعلی مؤسسه، ساختمانی سه طبقه واقع در خیابان جابری تهران استقرار یافت. ولی حجم كار آن قدر بود كه حتی فضاهای جدید هم ناكافی به نظر می رسید.
سحاب حیاط خانه را سقف گذارده و فضای آن را به صورت انبار بزرگی از محصولات تولیدی خود درآورد. اما این اقدام هم فضای لازم را تامین نكرد و در نهایت مؤسسه، خانه مجاور را هم خریداری و به مركز اولی متصل و طبقات آنها را به هم مربوط ساخت و فضای مناسبی برای ادامه كارهیا طراحی، نقشه كشی،عكاسی، لیتوگرافی و فروشگاه محصولاتش فراهم ساخت.
در طبقه اول این ساختمان، مؤسسه سحاب یكی از غنی ترین كتابخانه های جغرافیایی كشور را به وجود آورده كه در آن صدها اطلس كوچك و بزرگ به زبانهای مختلف و هزاران كتاب و مجله و نقشه های جغرافیایی نایاب، انباشته شده و محلی برای تحقیقات جغرافیایی برای دانش پژوهان و محققان كشور به شمار می رود.
از سال هزار و سیصد و سی و هشت برای نخستین بار نقشه های مختلف ایران و جهان نما در ایران رواج یافت و در مدارس ایران متداول گردید. مؤسسه سحاب كه سهم عمده ای در این امر داشت هر سال بر تعداد دقت و مرغوبیت محصولات خود افزود و به موازات تهیه و توزیع نقشه های جغرافیایی آموزشی در صدد تهیه اطلسها و دیگر تصاویر آموزشی از قبیل نقشه های گیاه شناسی و آناتومی پزشكی و امثال آن برآمد.
لازم به ذكر است كه سحاب خدماتش را به جامعه علمی و فرهنگی كشور فقط به تهیه نقشه، اطلس یا تولید كره محدود نكرده است،مؤسسه در طول سالهای فعالیت به كار نشر و چاپ و توزیع كتابهای ارزشمند و همچنین ترجمه و تكثیر نسخ آثار منحصر به فردی در زمینه های ادبی و علمی نیز پرداخته است.
عباس سحاب از یك امتیاز استثنایی در زندگیش برخوردار است و ان دارا بودن فرزندان برومندی است كه همواره یاور او بوده اند و عاشقانه راهی را كه پدر به تنهایی آغاز كرده و در طول هفتاد و پنج سال عمر پربارش پیموده است، ادامه می دهند. بخصوص دو فرزند ذكور او در بیست سال اخیر كمك فراوانی به توسعه مؤسسه سحاب كرده و اكنون آن دو فرزند با علاقه مندی زاید الوصفی برنامه های پدر را دنبال كرده و آن چنان با كفایت مؤسسه را اداره می كنند كه روز به روز بر اهیمت و اعتبار علمی و فنی آن با استفاده از روشهای نوین تهیه و چاپ نقشه افزوده می شود.
با مشاركتی كه فرزندان عباس سحاب در پیشبرد علم جغرافیا دارند و با توجه به این كه پدر عباس، استاد ابوالقاسم سحاب نیز به جغرافیا علاقمند بود و به ان پرداخته است، میتوان گفت كه سه نسل از این خانواده عمر خود را در تولید و توزیع و اشاعه نقشه جغرافیا گذرانده و از لحاظ قدمت و اعتبار در تاریخ تحول كارتوگرافی ایران نام مؤسسه سحاب را در ردیف مؤسساتی مانند بارتولومو در انگلستان و ونسو در آلمان به ثبت رسانیده اند.
استاد نخستین نمایشگاه جغرافیایی آثار خود را در سال هزار و سیصد و سی و نه در دانشسرای تهران برپا كرد و از آن تاریخ به بعد وی نه تنها در تمام نمایشگاههای مهم كشور مشاركت جدی داشته،بلكه بارها به صورت مستقل در دانشگاهها و مراكز فرهنگی كشور در شهرهای مختلف به شناسایی علم جغرافیا پرداخته و در جذب جوانان بسیاری به این رشته موفق بوده است.
به راستی هفتاد و پنج سال زندگی عباس سحاب همچون غزل دلنشینی است كه مفاهیم تلاش، عشق و فداكاری را بر آدمی الهام می بخشد.
در خطوط چهره عباس سحاب مانند همه مردان بزرگ رد پای عشقی عجیب به كارش به چشم می خورد. او انسان خوشبختی است زیرا راه زندگیش را عاشقانه گزیده، عاشقانه پیموده و عاشقانه آن را ادامه می دهد.