فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش |
12-08-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تقویم دوازده حیوانی در تاریخ و فرهنگ ایرانی
تقویم دوازده حیوانی در تاریخ و فرهنگ ایرانی
موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار
زین چارچو بگذری نهنگ آید و مار
آنکه به اسب و گوسفند است حساب
حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخر کار
ازقرن ششم هجری قمری ، دراکثرمتون و منابع تاریخی ایران ، با اینکه وقایع تاریخی کلاً با تقویم هجری قمری ثبت میشده اسامی روزها ، ماهها و سالهای دیگری نیز آورده شده است ، مثلاً : «... روز آدینه پنجم شون آی هوکرییل که سال گاو باشد ، موافق سوم رمضان سنه و ستمائه» و یا : «... سحرگاه شب آدینه بیست و نهم ربیع اول سنه سبعین و ستمایه موافق اول یگیرمینجی آی قوین ییل ...» و یا : «درسال یکهزار و دویست و شصت مطابق سنه لوی ئیل چون ساعت هشت دقیقه ازروز چهارشنبه شهر صفر گذشت آفتاب ازحوت تحویل داد ...» با توجه به این متون و با ملاحظه به کار گرفته شدن گاهشماری تازه درآنها درمییابیم که تقویم دیگری ازاین زمان درایران معمول شده است که امروز ما آن را به نام تقویم دوازده حیوانی ترکان مینامیم ، هر یک از سالهای این تقویم به اسم حیوانی نامگذاری شده است که از موش شروع و به خوک ختم میشود و یک دوره دوازده ساله را تشکیل میدهد . به تحقیق معلوم شده است که اصل اسامی آنها ترکی بوده و بعدها اعراب و فارسی زبانان این تقویم را در آثارشان به کار برده اند ، با این تفاوت که اینان این اسامیترکی حیوانها را به زبانهای خود برگردانده اند ، ازآن جمله ادیب و شاعر قرن هفتم هجری ابونصرفراهی در اثر بدیع و جاودانی خود «نصاب الصبیان» آنها را به زبان فارسی و عربی و به صورت شعر درآورده است و ما اشعار او را سرآغازی برای این مقاله قراردادیم .
آن طوری که سراغ داریم ، درعصرحاضر تنها چینیها هستند که این تقویم را به کار میبرند غیراز چینیها حتی مردم کشور ترکیه امروزی که خود را وارث آداب و رسوم و تمدن اقوام ترکان آسیای مرکزی میدانند از تقویم دیگری استفاده میکنند و نشانههائی از آن در فرهنگ مردم ترکیه مشاهده نمیشود . اما با توجه به اینکه این تقویم از آن ِ مردم آسیای مرکزی و شرق دور محسوب میشود با تجلی تمام ، نه تنها در متون ادبی و تاریخی ما جائی برای خود بازکرده بلکه درفرهنگ عامه ما نیز نفوذ عمیق پیدا کرده است . به طوری که درزمان حاضرهریک ازسالها را منسوب به یکی ازاین حیوانات میکنیم ، مخصوصاً موقع تحویل سال برای آن اهمیت فراوان قائل هستیم و ازطرفی این تفکر و اندیشه حاصل شده است که خصوصیات هریک ازاین حیوانات تأثیری در وقایع سال جدید دارد و همین طور در روحیات و خلق و خوی و سرنوشت افراد و متولدین آن سال مؤثرمیباشد . مثلاً سال اسب ، سالی پرتحرک و پرفعالیت ، با پیروزی تلقی میشود و یا سال سگ ، سالی پرمخاطره و توأم با سوء تفاهم و دشمنی و ستیزمی باشد . هدف ما ازنگارش این مقاله در وهله اول تحقیق تاریخی در اصل و منشاء این تقویم و بعد چگونگی ورود آن در تاریخ و فرهنگ ایران است .
اصل و منشاء تقویم دوازده حیوانی
در مورد گاهشماری ملل باستانی منابع و اسناد بالنسبه فراوانی در اختیار داریم ، اما در خصوص تقویم ترکان ، قدیمی ترین اسنادی که میتوان ازآنان نام برد تنها دو اثر از ابوریحان بیرونی : الاثارالباقیه عن القرون الخالیه و قانون مسعودی اوست . در کتاب نخست ابوریحان بیرونی وقتی که از تقویمهای معمول نزد ملل مختلف یاد میکند در ضمن جداولی که برای نشان دادن ماهها و سالهای آن تقویم رسم میکند در کنار یکی از آن جدولها دو ستون هم به ماههای ترکی اختصاص داده است . در یکی از آن جدولها تحت عنوان «جدول ماههای ترک» چنین مینویسد : «سجاق-اود - بارس - تفشخان - لو- ییلان- سیلان - یونت - قوی - بیچین - ایت ستونگز» و در بالای ستون دیگری ضمن نوشتن این مطلب که : «نه بر مقادیر و نه بر معنی و نه بر کیفیات این ماهها آگاهی پیدا کردم» اسامی دیگری ازماههای اقوام ترک را ارائه میدهد : «الغ آی ، کحک آی ، برینج آی ، یکنیج آی ، التیج آی ، یاشنج آی ، ***نج آی ، اوننج آی ، تورتنج آی ، بجنج آی ، یتنج آی» همینطوراین دانشمند در کتاب قانون مسعودی خود در فصلی که از تقویم ملتها بحث میکند ، درجائی که ازچگونگی استفاده آن دسته مردم جهان از سیرماه درآسمان و رؤیت حالات مختلف آن (اهله قمر) برای نامگذاری ایام ماه و تنظیم تقویمهایشان سخن میگوید و آنهائی را که اساس گاهشماریشان براین اصول است نام میبرد . اشاره کوتاهی نیزبه تقویم ملل ترک کرده و آنان را هم جزو آن دسته ازملل قرار میدهد که مبنای گاهشماریشان براساس اهله قمراست و ازتقویم قمری در ثبت وقایع پیروی میکنند .
به جز ابوریحان بیرونی ، محمد بن الحسین بن محمد الکاشغری که معاصرابوریحان نیز بوده است دردیوان لغات الترک (نگاشته شده در سال 446 هجری قمری) با آوردن نام دوازده حیوان و انتساب آنها به ترکان در خصوص تاریخچه این تقویم چنین مینویسد: «... اصل آن مربوط میشود به پادشاهی از پادشاهان ترک ، زیرا وی زمانی که اراده کرد تاریخ جنگی را که پیش از او اتفاق بود بداند چون کسی تاریخ دقیق آنرا نتوانست حدس بزند . بنابراین به دستور آن پادشاه قرار شد بزرگان قوم جمع شوند و مبدائی برای تعیین زمان وقایع تاریخی انتخاب کنند تا آیندگان مثل معاصران مرتکب اشتباهاتی نشوند . درمجمعی که بدین منظورتشکیل یافت پیشنهاد شد که برای این کارازصورفلکی استفاده شود و اسامیهر یک از دوازده برج سماوی را برسالی بگذارند و هر دوازده سالی را یک دوره حساب کنند . اما این پیشنهاد مورد موافقت واقع نشد ، سپس چنین تصمیم گرفته شد به این منظور از اسامیحیوانات استفاده شود . برای این کارعازم شکارگاه شدند و از تمام شکارچیان دعوت به عمل آمد . شکارگاه حوضه صحرای (ایلا) تعیین شد و شکارچیان از هر سو حیوانات را به طرف حوضچه صحرای ایلا به حرکت درآوردند . چون این کار انجام گرفت و تمام حیوانات و وحوش به کنار رودخانه رفتند . شکارچیان که در تعقیب آنها بودند چون به جمع آنها رسیدند دوازده نوع حیوان را مشاهده کردند . این پیش آمد را به فال نیک گرفتند و نام هر یک از این حیوانات را برای سالی انتخاب کردند» بعد از منابع یاد شده و اطلاعاتی که از آنها حاصل کردیم باید به اطلاعات دیگری نیز اشاره نمود که خواجه نصیرالدین طوسی به ما میدهد .
خواجه نصیرالدین طوسی از علما و منجمین قرن هفتم هجری در اثر خود به نام «زیج ایلخانی درباب معرفت تواریخ» مینویسد : «تاریخی که پادشاهان ما به کار میدارند تاریخ ختائیان و ترکستانست و آنچه در ولایتهای ما به کار میدارند تاریخ رومیان عربها و تاریخ پارسیان باشد» درعبارت نوشته فوق منظور از پادشاهان ما هولاکوخان مغول است که خواجه نصیرالدین به خدمت او وارد شد و در بنای رصدخانه مراغه شرکت کرد و کتاب زیج خود را بنام هولاکو (زیج ایلخانی) نامید . دوازده فصل از فصول این کتاب در خصوص شناسائی تقویم ترکان و کیفیت احتساب آن نوشته شده است .
خواجه نصیرالدین در شرح این تقویم ابداع و اختراع آن را به حکمای ختاء (ختن) نسبت میدهد . اما در تاریخ دیگر وی به نام سی فصل در این مورد چنین آمده است : «از جمله تواریخ ، تاریخ ترکی است ، بدان که حکماء و ایغور تاریخی وضع نموده اند و این تاریخ را هم در تقویم ثبت نمایند و در شمردن سالها بر دور اثنا عشری اقتصار نمایند . چون در میان ایشان ادوار متعدده است که در زیجه منظور است از آن جمله دور اثنی عشریست و آن چنان است که هر سالی را به اسم جانوری موسوم نموده اند ...» درادامه مطلب شاج (عبدالعلی بیرجندی) از قرار معلوم از خود اضافه میکند « ... مبداء تاریخ معین نیست که چه حادثه را مبداء تاریخ ساخته اند و سالهای بعد را به او نسبت بدهند و بعضی گویند که مبداء تاریخ را غازان خان شاه گرفته اند و به این تاریخ غازانیه نیز گویند»
سید جلال الدین تهرانی ، آنجا که از تقویمها بحث میکند در مورد تاریخ دوازده حیوانی ترکان بدون اینکه اشاره ای به تاریخچه آن کند این تقویم را به اسم تاریخ ترکان غازانی آورده و چنین مینویسد : «تاریخ ترکی غازانیه - مبداء این تاریخ 700 هجری قمری مقارن سلطنت غازان خان پادشاه مغول میباشد و سالهای آن شمسی است که اول آن مقارنه ی آفتاب و ماه در اواسط برج دلو شروع میگردد و دارای دوره دوازده گانه است که با اسماء حیوانات ، سیچقان ئیل ، اودییل الخ نامیده میشود و امسال (1308) سال 629 ، از تاریخ غازانیه است»
در دورههای بعدی شرحهائی در مورد کتاب معرفت التقویم خواجه نصیرالدین طوسی به رشته تحریردرآمده از آن جمله شرح بیرجندی و شرح ملامظفر منجم است ، شرح ملامظفر منجم شرحی است بر شرح بیرجندی . در شرح ملامظفر چنین آمده است : «... در زیجات قدیمی کیفیت تاریخ اهل خطای مذکور نیست و متعارف نبوده تا بعد از آنکه هولاکوخان به مملکت ایران استیلا یافت و جمعی ازمنجمین که از ولایت خطا با وی بودند مثل فوستنجر (نام شخصی است معروف به سنگ سنگ یعنی عارف) ، با سلطان المحققین (منظور خواجه نصیرالدین است) اختلاط و مجالست نمودند و کیفیت تاریخ مذکور را خاطرنشان کردند ، بعد محقق به فرمان هولاکوخان قاعده استخراج تاریخ مذکور را در تاریخ ایلخانی قلعی نموده و سلطان مغفور نیز در زیج به خواجه ایراد کرده و در ایران متعارف شد»
با توجه به اطلاعات یاد شده و با دقت در نوشتههای ابوریجان بیرونی ، محمود کاشغری و خواجه نصیرالدین طوسی و با آگاهی از شرح هائی که درباره آثار آنان تا قرن دهم هجری نگارش یافته است . جای شگفتی است که در دوره صفویه با وجود اینکه به این تقویم توجه وافر و علاقه خاصی معطوف شده ، از ریشههای تاریخی آن و اینکه این تقویم از کجا آمده است بی خبربوده اند ، این تعجب ما وقتی بیشتر میشود که قول شاردن سیاح معروف فرانسوی را که سالها در دربار سلاطین صفوی به سر برده و آداب و رسوم و جریانات تاریخی عهد صفوی را در ده مجلد به رشته تحریر درآورده است ، میخوانیم . وی در فصولی از کتاب خود که در مورد تقویم معمول این دوره اظهار نظر میکند ، از اصل و اساس آن ، اظهار بی اطلاعی میکند .
با توجه به مطالب شاردن معلوم میشود منجمین دوره صفوی در این خصوص اطلاع جامعی نداشته اند والا شاردن میتوانست اطلاعات خود را به وسیله آنان تکمیل کند . از آثار شیخ بهاءالدین محمد ابن حسین العاملی نیز چیزی دراین باب بر معلومات ما اضافه نمیشود ، جزمطلب کوتاهی در خلاصه الحساب او شبانه روز نزد منجمان خطا و اویغور از نیمه شب است تا نیمه شب دیگر» ، چیز تازه ای نمیبینیم .
شاردن بدون اینکه مأخذی نشان دهد یا از مورخین نقل قول کند ، این تقویم را نتیجه بت پرستی و ستایش اصنام میداند : «... مورخین مدعی هستند که در نتیجه بت پرستی و ستایش اصنام ، اسامی سالهای ترکی پدید آمده است ، نامهای حیوانات به ازمنه و اوقات اطلاق شده است . چون حتی تقسیمات گوناگون سال یعنی ماه و هفته و روز نیز به نام جانوران نامیده شده است و همه اینها به منظور تخلیه خاطره اسامی حیوانات است که در اوقات مختلفه در مقابل اصنام قربانی میشده است . شاردن اضافه میکند : «ایرانیان در تواریخ محاسبات مالیه خود تقاویم ادوار اثنی عشری ترکی را به کار میبرند ، فی المثل آغاز سال مالی را با تطبیق سنوات ترکی اول محرم یونت ییل (سال اسب) هزار و هفتاد و شش هجری قمری قرار میدهند»
از مورخین عرب زبان قرن نهم هجری تقی الدین احمد مقریزی در کتاب الخطط مشهور خود ، آنجا که از این تقویم بحث میکند ، مأخذ خود را زیج ادوارالانوار معرفی کرده و ازقول صاحب این زیج ، تقویم مشهور به دوازده حیوانی ترکان را از ابتکارات مردم چین میداند .
مارکوپولو سیاح معروف که در قرن هشتم هجری از چین دیدن کرده در سفرنامه خود مینویسد : «تاتارها سالهای خود را به دورههای دوازده گانه تقسیم میکند و بر روی هر سال نام مخصوصی میگذارند ، مثلاً نام سالی ؛ شیر، سالی دیگر گاو، سال بعد اژدها و همینکه دوره دوازده ساله سپری شد مجدداً دوره بعد به همین منوال تجدید میگردد»
تازه ترین اثری که در خصوص این موضوع اطلاعات اجمالی به ما میدهد کتاب (طالع بینی چینی) اثر پائولادلسول Peula Delsol است .
چنین آمده است : «اینکه چرا این دوازده حیوان برای تنظیم سرنوشت زمین و انسان انتخاب شده اند به افسانه ای برمیگردد که در بین ملتها رایج است ، آنها میگویند یک روز بودا درشروع سال نو تمام حیوانات را دعوت کرد ازبین تمام حیوانات تنها دوازده حیوان به دعوت او پاسخ گفتند و به ملاقاتش آمدند ، بودا نیز مقدر کرد که سرنوشت جهان به دست این دوازده حیوان باشد که یکی پس از دیگری هر ساله ظاهر شوند»
حاصل گفتارآنکه به استناد بدین مطالب که ملاحظه کردیم میتوانیم بگوئیم که این گاهشماری ازاختراعات و ابتکارات مردم شرق آسیا است و اینکه کدام یک از ملل شرق آسیا درآن پیش قدم بوده است جای تردید است ولی با توجه به مطالب آثار یاد شده مقرون به یقین خواهد بود اگر اهل ختن را نسبت به سایرین مقدم بدانیم تا در زمانهای بعد ترکهای متمدن اویغوری از آنها گرفته باشند و اگر به قول برخی از محققین تاریخ باستانی چین که جلگه رودخانه ناریم واقع در سرزمین ختن را مهد اولیه تمدن چینی میدانند معتقد باشیم . این نظریه ما نیز بدون تردید قابل تأیید خواهد بود و از طرفی در کلیه منابع شهرت این تقویم به ترکان و یا ختائیان است و اسامی مربوط به مشتقات آن نیز یعنی سال ماه و روزها همه به زبان ترکی است و هیچ عنوان چینی در آنها ملاحظه نمیشود و ازطرفی ، چینیها قبل از اینکه تقویم دوازده حیوانی در سرزمین آنها رایج شود ، تقویم خاصی داشته اند ، زیرا ویل دورانت در اثر بزرگ خود (مشرق زمین گاهواره تمدن) مطلبی که در خصوص گاهشماری چین باستانی مینویسد آنرا ثابت میکند ، ولی در آن تقویم از مسایل مربوط به تقویم دوازده حیوانی اثری نیست ، بنابراین تقویم مورد بحث ما به هیچ وجه ریشه چینی نمیتواند داشته باشد .
ورود و نفوذ تقویم دوازده حیوانی در فرهنگ ما
نفوذ و ترویج تقویم دوازده حیوانی ترکان در فرهنگ و ادب ایران زمین را باید از اثرات حمله مغول و تشکیل سلسلههای ایلخانی در ایران دانست ، زیرا این موضوع ، همانطوریکه در زیج ایلخانی خواجه نصیرالدین طوسی ملاحظه میکنیم : «تاریخی که پادشاهان ما به کار میبرند تاریخ ختائیان و ترکستانست» و یا در شرح بیرجندی بررسی فصل خواجه نصیرالدین طوسی و همچنین تشریح آن شرح توسط ملا مظفر منجم میخوانیم :«... به فرمان هولاکو قاعده استخراج تاریخ مذکوره را در تاریخ قلمینمود و ... در ایران متداول شد» برای ما روشن میشود . دکتر ذبیح الله صفا نیز درتاریخ ادبیات ایران این مطلب را چنین بیان میکند : «هرچه برعمر حکومت مغولان در ایران بیشترگذشت این نفوذ بیشتر شد ، چنانکه حتی طرز گاهشماری آنان که مبنی برتصور دوری در سنین و تسمیه آنها به اسامی حیوانات بود درایران متداول شد» با توجه به اینکه دوره مغول در ایران دوره تزلزل روحی و اخلاقی بود ، یأس و ناامیدی و حرمان بر همه مسائل سایه افکنده بود و مردم خود را اسیر دست سرنوشت حس میکردند و برای نجات و رهائی از دست ناملایمات و آگاهی ازآینده و برای پیش بینیهای لازم به احوالات و احکام نجوم و تفأل متوسل میشدند و علی الخصوص حکام و زمامداران وقت یعنی پادشاهان مغول نیز بنا به اقتضای محیط اولیه خودشان که غرق در خرافات بودند اعتقاد به نحس و سعد ایام و ساعات داشتند بازار پیشگویان پر رونق بود و متاعشان خریدار داشت . از این رو این قبیل مسائل روز به روز در فرهنگ عامه برای خود جائی باز میکرد . متحمین عصر ضمن اینکه همشان معطوف به اسطرلاب و زیج و استخراج تقویم بوده احکام نجومی را نیز در کنار و حاشیه آن میآوردند و ارتباط زایچه هر فردی را با روزها و ماهها و سالها در نظر میگرفتند و پیشگوئیهائی را درباره آنان میکردند .
باید یادآوری کرد که درادوار پیشین نیز طالع بینی و پیش گوئی درمیان مردم معمول بوده ولی با این فرق که دردورههای قبل از حمله مغول بروج دوازده گانه فلکی دراین امر مورد استفاده قرار میگرفت . اما از این دوره به بعد این بروج و احکام مربوط به آنها جای خود را به حیوانات این تقویم داد ، و هر سالی که اختصاص به حیوانی داشت خصوصیات آن حیوان نیزحاکم بر سرنوشت افراد شناخته شد . مثلاً سالی که به نام موش بود ، خصوصیات موش را در طالع و سرنوشت نوزاد آن و روابط اجتماعی افراد ، در رفاه یا قحطیهای آن سال حاکم و مؤثر میدانستند ، و یا سالی که به اسم سگ بود درنده خوئی آن حیوان بنابر اعتقاد عامه بر مقدرات مردمان آن سال حاکم میشد .
نمونه ای از این گونه عقاید را در ابیات زیر ملاحظه میکنیم :
سال ایت آمد و بدرید مردمان را چو سگ بروز سفید
گندم و گوشت و استخوان همه را خورد و بر هیچ کس جوی نرسید
قحطی نان چنان فراهم شد پشت مردم ز جوع جمله خمید
مهررا ازمیان چنان برداشت همه یاران ز همدیگر ترسید
شانزده سال و یکهزار و سه صد هست تاریخ سال شدید
سال آینده را خدا داند کارمجرم به آه و ناله کشید
که شاعر گرفتاری اجتماع را ناشی از خصوصیات سال سگ میداند . و یا انجام کاری را در سالی که به نام حیوانی خوش یمن بود پرازنعمت و برکت تلقی میکرد . چنانکه احداث دری به باغ سعادت آباد را در سال تخاقوی در زمان شاه صفی ، میرزا طالب خان وزیر ، نمونه ای از خیر و برکت آن سال میداند :
به سال تخاقوی از باغ شاه به امرشهنشاه والا گهر
دری شد گشوده به بیرون زباغ مقیم درش چاوشان ظفر
پی سال تاریخ این فتح باب که پیوسته بادا مصون ازخطر
چو کردم تفکربه من پیرعقل بگفتا (به جنت گشودند) در
غیراز نفوذ این تقویم و خصوصیات آن در اشعار و اقوال و افکارخاص و عام ، در متون تاریخی قدیم و معاصر نیز استعمال شده است :
- اسکندربیگ ترکمان در تاریخ عالم آرای عباسی از جلوس شاه عباس بزرگ وقایع سالهای سلطنت او را با سال ترکان همراه با تاریخ هجری قمری میآورد .
- محمد تقی لسان الملک سپهرمورخ مشهور دوره قاجار نیز وقایع تاریخی را با هجری قمری توأم با گاهشماری ترکان مینویسد: « ... سال یک هزار و دویست و شصت و یک هجری مطابق سنه ئیلان ئیل ترکی در ساعت پنجاه و شش دقیقه ازشب جمعه دوازدهم شهرربیع الاول چون برگذشت آفتاب دربیت الشرف شد و...»
بالاخره تقویم دوازده حیوانی ترکان از زمان تسلط مغول به ایران بنا به عللی که یاد آورشدیم درایران رایج شد و خصوصیات مربوط به آن در فرهنگ عامه نمودارگردید و مورخان ایرانی نیز در ثبت تاریخ وقایع آن را به کار بردند ، و عمل هر کس به نحوی خواه و ناخواه در رواج آن مؤثر افتاد و تا سال 1304 هجری شمسی در متون ادبی و تاریخی نقش آن مشهود است .
ازسال 1304 که تقویم ایران اصلاح میشود ، دراسامی ماهها ، بروج دوازده گانه جای خود را به ماههای زرتشتی باستانی میدهد ، استعمال آن تقویم در متون ادبی و تاریخی منسوخ میگردد . اما به علت داشتن ریشه عمیق در فرهنگ عامه مردم هنوز سینه به سینه نقل میشود . بیشتر در مواقع تحویل سال مورد توجه خاص و عام است تا بدانند که اسم سال آینده چیست ، سال آتی به چه حیوانی تعلق دارد ، تا با پیشگوئی هائی که میشود در اوضاع سیاسی و اجتماعی آینده نظر کنند .
منبع : rasekhoon.net
|
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
12-10-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کلوخ اندازون ؛ سنت فراموش شده ابرکوهیها
کلوخ اندازون ؛ سنت فراموش شده ابرکوهیها
ماه رمضان از دیدگاه مردم نه تنها در کشور اسلامی ایران بلکه از نظر تمامی مسلمانان جهان ماهی مبارک و مقدس به شمار میرود و به واسطه همین تقدس آداب و رسوم و برنامههای مختلفی در گوشه و کنار جهان برگزار میشود که بسیاری از آنها شنیدنی است .
مسلمانان در جای جای جهان چند هفته قبل از حلول ماه مبارک رمضان خود را برای آمدن این ماه آماده میکنند و بر اساس آداب و رسوم منطقه خود ، برای گرامیداشت این ماه تلاش میکنند و در طول ایام ماه مبارک رمضان نیز برنامههای مختلفی را به اجرا در میآورند که بسیاری از این برنامهها کم کم به سنت و آیین مردم مناطق مختلف تبدیل شده است .
در ابرکوه نیز گرامیداشت ماه مبارک رمضان با آدابی همراه است که تلاش شده بخشی از این آداب کهن در گفتگو با یک کارشناس ارشد ایران شناسی و استاد دانشگاه بازگو شود .
ندا هوشمند ابرقوئی در این زمینه به خبرنگار مهر گفت: در ابرکوه چندین هفته قبل از شروع ماه رمضان، مردم به تمیز کردن خانه و به اصطلاح خانه تکانی و خرید مایحتاج ماه رمضان میپرداختند .
وی افزود : در قدیم اگر ماه رمضان در زمستان یا پاییز بود ، مردم گوسفندی را که از تابستان برای ماه رمضان پروار کرده بودند ، ذبح کرده و به شکل قورمه (گوشت پخته ای که در پوست نگهداری میکنند و ماندگاری دارد) در میآوردند تا در ماه رمضان از آن استفاده کنند .
هوشمند ابرقویی ادامه داد : عده ای نیز روز قبل از شروع ماه رمضان را روزه میگرفتند و این روزه را روزه پیشواز ماه مبارک رمضان مینامیدند و این روزه نوعی خوشامد گویی به ماه رمضان بود .
وی افزود : مردم با این روزه اعلام میکردند که نه تنها از آمدن ماه رمضان ناراحت نیستند ، بلکه از آمدن آن راضی و خوشنودند به طوری که روز قبل از شروع این ماه را نیز روزه میگیرند .
هوشمند ابرقویی یادآور شد : عده ای نیز روز قبل از شروع ماه رمضان را به بیرون شهر میرفتند و به تفریح میگذراندند زیرا معتقد بودند به مدت 30 روز به دلیل روزه گرفتن نمیتوانند به تفریح بپردازند و این مراسم تفریحی را "کلوخ اندازون" میگفتند .
البته علت این نامگذاری هنوز مشخص نیست اما هر چه بود این سنت این روزها به دست فراموشی سپرده شده است .
عقاید مردم در رؤیت هلال ماه رمضان
هوشمند ابرقویی با اشاره به اعتقادات مردم ابرکوه در رؤیت ماه شب آخر شعبان ، گفت: مردم برای رؤیت هلال ماه رمضان به پشت بام خانهها یا مکانهای مرتفع میرفتند تا هلال ماه را رؤیت کنند و از آمدن ماه رمضان مطمئن شوند .
وی ادامه داد : فردی که ماه را رؤیت کرده بود سعی میکرد چشم خود را بر اجسام و افراد پاک و مقدس باز کند آنچنان که به چیزی نگاه نمیکرد و سپس به آب که نشانه شفافیت و زلالیت است و ریشه تقدس آن را باید در ایران باستان جستجو کرد ، یا آینه که مظهر پاکی و روشنایی است یا چهره کودکی به نشانه معصومیت، یا سید مومنی نگاه میکرد .
هوشمند ابرقویی بیان داشت : اعتقاد مردم بر این بود که نگاه کردن بر افراد و اجسام منحوس ، سبب بدیمنی در این ماه میشود و به عکس ، نگاه به اجسام و افراد مقدس ، میمون و مقدس است .
انجام کارهای نیک در ماه رمضان
صرفنظر از آداب و رسوم گذشتگان و باورها و عقاید مردم در مورد ماه رمضان ، انجام اعمال نیک در این ماه و اعتقاد به این امر از گذشتهها تاکنون در میان مردم وجود دارد و به عنوان یک باور به آن اعتقاد دارند .
مردم در ماه رمضان در پی کسب ثواب و نیکی بوده و به هر شکلی سعی در انجام اعمال نیک و پسندیده دارند .
در قدیم که ساعتی برای بیدار شدن در سحرهای ماه رمضان وجود نداشت ، عده ای از مردم ، سحرگاهان به پشت بام منازل خود میرفتند و با صدای بلند به خواندن مناجات میپرداختند یا برای بیدار شدن مردم در کوچهها به طبل زدن میپرداختند .
طبل زنی در سحرهای ماه رمضان ، بیدار کردن همسایگان و گسترانیدان سفرههای افطاری در مساجد از رسومی است که امروز نیز در بسیاری از نقاط از جمله استان یزد مرسوم و معمول است .
برای بیدار شدن در سحر همسایهها به یکدیگر سفارش میکردند که برای سحری خوردن یکدیگر را بیدار کنند و هر شب کسی که بیدار میشد ، دیگر همسایهها را نیز بیدار میکرد و با کوبیدن درب خانهها وقت سحر را اعلام میکرد .
در طول روز نیز روزه داران به امور روزمره خود میپرداختند و گاهی به دلیل خستگی و بیداری سحر، امور روزمره با تاخیر شروع و از طرفی زودتر تمام میشد .
هنگام نماز مغرب ، مردم بیشتر به مسجد میرفتند و پس از ادای نماز و افطار با خرما که در مسجد از سوی نمازگزاران پخش میشد ، به خانه بر میگشتند .
گسترانیدن سفرههای افطاری و اطعام روزه داران در این ماه رواج زیادی دارد و هر فرد تلاش میکند حتی به دانه خرمایی ، روزه داری را مهمان کند .
طرد روزه خواران
نکته قابل توجه ، طرد کردن روزه خواران از جامعه بود . افرادی که روزه خوار بودند مورد سرزنش قرار میگرفتند و با کنایه و طنز مورد تمسخر و بی مهری مردم قرار میگرفتند و در بین مردم رایج بود که میگفتند "روزه خوار، روزیت بخور" و منظور از روزیت بخور این بود که ، روزه خوار باید بمیرد و ارزش زندگی کردن ندارد .
در گذشته حتی در ملأ عام ، روزه خوار را تازیانه میزدند و برخی اوقات مردم از دست فرد روزه خوار چیزی نمیگرفتند و یا در ظرف او آب و غذا نمیخوردند و تا حد یک کافر وی را نجس میشمردند .
معرفی نوعروس به مردم مسجد
یکی از آداب ماه رمضان که در ابرکوه مرسوم بود و اینک نیز کمابیش این رسم ادامه دارد ، بردن عروس در سال اول ازدواج به مسجد محله همسرش بود .
مادر داماد با تهیه چادر و جانماز برای بردن عروس به مسجد از پدر و مادر وی کسب اجازه میکرد و شبی که عروس را به مسجد میبردند ، مادر داماد به پخش شیرینی در میان مردم میپرداخت و به نوعی میتوان گفت که این کار ، معرفی عروس به افراد محله داماد بود .
نذر برای برآورده شدن حاجات
مردم در 15 رمضان که برابر با میلاد امام حسن (ع) بود ، برای بر آورده شدن حاجات خود ، نذر میکردند و نذر رایج در این روز نان صلواتی بود .
در این روز، فرد حاجتمند برای بر آورده شدن حاجت خود یا پس از اینکه مشکلش گشوده شد، پول پخت یک روز نان را به نانوایی میداد تا به مردم نان مجانی بدهد و مردم در قبال گرفتن این نان ، صلوات میفرستادند که این رسم همچنان رایج است .
اهمیت شبهای قدر
در شبهای قدر و شهادت امیر المؤمنین (ع) ، مردم برای احیای این شب در مساجد جمع میشدند و به خواندن دعا و مناجات میپرداختند .
اهمیت بیداری این شب در نظر مردم ، آن قدر زیاد بود که با خود خوراکی به مسجد میآوردند تا خوابشان نبرد و برای بیدار ماندن کودکان در این شب ، مدام صورت آنها را میشستند .
مردم بنابر آموزههای دینی ، معتقد بودند که سرنوشت نوزادی که در این سال به دنیا میآید و کسی که در این سال میمیرد در این شبها نوشته میشود و بنابراین باید این شبها را بیدار ماند و به دعا پرداخت .
در شب نوزدهم ماه رمضان که شب ضربت خوردن حضرت علی (ع) است ، مردم برا ی برآورده شدن حاجات خود شیر نذر میکنند ، زیرا بر این اعتقاد بودند که شمشیر ابن ملجم زهر آلود بوده و یتیمان برای درمان امام (ع) برای ایشان شیر آورده بودند و بر این اساس پخش شیر در این شب امری مرسوم است .
"شب دوست"
یکی دیگر از مناسبتهای ماه مبارک رمضان که برای مردم در ابرکوه و دیگر نقاط ایران دارای اهمیت بود ، شب بیست و هفت ماه رمضان بوده که به روایات تاریخی و باور عموم این شب ، شب کشتن ابن ملجم ، قاتل امام علی (ع) بوده و مردم در این شب به شادی و سرور میپرداختند .
در ابرکوه این شب را"شب دوست" میگفتند و در این شب، پسر بچهها چادر به سر میکردند به طوری که شناخته نشوند و به در خانهها میرفتند و تقاضای خوراکی میکردند و صاحبخانه ظرف آنان را از آجیل و شیرینی پر میکرد .
مردم معتقد بودند اگر صاحبخانه بتواند چادر یکی از پسرها را کنار بزند و او را بشناسد ، حاجتش برآورده میشود .
این رسم بنابر این باور شکل گرفته است که شیعیان خبر کشته شدن ابن ملجم را این طور به یکدیگر دادند و به صورت ناشناس به درب منازل میرفتند و از مرگ ابن ملجم یکدیگر را آگاه میکردند .
از دیگر مراسم این شب ، خوردن کله پاچه بود .
این رسم در بسیاری از نقاط ایران رایج بوده و هست ، مثلاً در بجنورد ، افراد خانواده در شب بیست و هفتم ماه رمضان دور هم جمع میشدند و زنان لباسهای زیبا و با رنگهای شاد میپوشیدند و برای افطار کله پاچه میخوردند و کله را نمادی از سر ابن ملجم میدانستند و هر کسی برای اینکه تنفر خود را از ابن ملجم نشان دهد با چاقو ضربه ای به کله گوسفند میزد و در آخر ، ته مانده آن را جلوی اردکی که روبان قرمز به گردنش بسته بودند میانداختند و آن را نمادی از مرغی که از آسمان آمد و گوشت ابن ملجم را خورد میدانستند .
کیسه مراد
یکی دیگر از مراسمات ماه مبارک رمضان ، دوختن کیسه مراد است که زنان در بین نماز ظهر و عصر روز بیست و هفتم ماه رمضان در مسجد میدوزند و داخل آن را سکه ای میگذارند و این سکه را به نشانه برکت در کیف خود میگذارند و معتقدند حاجتهای آنها تا سال دیگر با دوختن کیسه مراد برآورده میشود .
وداع با ماه رمضان و عید فطر
شب عید فطر، مردم در مساجد جمع میشوند و با ماه مبارک وداع میکنند و دعای الوداع میخوانند .
روز عید فطر نیز مردم پس از اقامه نماز برای تبریک عید به خانه بزرگان فامیل و همسایهها میرفتند .
مردم در ابرکوه در این روز آش محلی به نام آش جو که ترکیبی از جو ، چغندر ، کدو و سیرابی و سرکه بود تهیه میکردند و بر این باور بودند که پس از یک ماه روزه داری ، معده انسان خشک میشود و نمیتواند غذای پر حجم را هضم کند و خوردن این آش معده را نرم میکند .
منبع : mehrnews.com / رحیم میرعظیم
|
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-10-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نگاهی به زندگی عشایر ایلام
نگاهی به زندگی عشایر ایلام
در حالیکه زندگی شهرنشینی امروزی با تجمل گرایی همراه شده است ولی"ساده زیستی" همچنان در زندگی عشایر حرف اول را میزند و این سادگی با جاذبه های فراوانی همراه است .
عشایر مردمان پر تلاشی هستند که در سراسر کشور نقش مهمی در چرخه اقتصادی جامعه دارند ؛ چراکه آنها با سختکوشی و تلاش خود برای تأمین نیازهای جامعه در بخش فرآوده های دامی همواره میکوشند . کسی نمیداند که این تولیدات دامی که در سطح کشور نیازهای مردم را تأمین میکند با چه رنج و مشقتی توسط عشایر به دست میآید که آنها مصرف میکنند . در این بین از زمان قدیم تا دیرباز زندگی عشیره ای در استان ایلام رواج داشته و هنوز هم دارد .
زندگی عشایر یک زندگی کاملاً ساده است با آدمهای بی آلایش و صاف و اینجا خبری از تجمل گرایی و ریا نیست اینجا نمونه ای از خانه های عشایر است که با چادر و چیت ساخته شده و از مصالح آنچنانی خبری نیست آنها با یک چادر و چیت خانه ای به اسم "کولا" درست کرده اند .
کولا نوعی آلاچیق است که به وسیله چوبهای گوش دار با ارتفاع لازم به صورت سرپناهی مکعب شکل ایجاد میشود .
البته ساخت کولا با شیوه های مختلف انجام میشود ولی در اینجا از چادر و چیت استفاده شده است که این دو توسط خود عشایر بافته میشود .حال تصور کنید در این چادر عشایر زیر باران ، برف ، سرما و گرما زندگی میکنند این نمونه ای از سختی زندگی مردم عشایر است .
جایگاه آتش در بین مردم عشایر
در زندگی عشایر خبری از اجاق گاز نیست اینجا با یک آتش زدن چند هیزم برای پخت و پز استفاده میشود . اینجا برای پخت نان محلی هم از هیزم استفاده میشود . چای درست کردن با آتش طعم و مزه ای دیگر دارد . نان محلی عشایر از طعم و ویژگی خاصی برخودار است و در واقع غذاهای مردم عشایر از نان محلی ، روغن محلی ، شیر و گوشت تأمین میشود و کمتر به سراغ غذاهای امروزی میروند . این مردم دنبال ایراد گرفتن و کلاس گذاشتن و .. نیستند و در عین حال که مردمی بسیار مهمان نواز هستند با هر آنچه در توان داشته باشند و در خانه باشد از مهمانان خود پذیرایی میکنند .
صفا و صمیمیت و دروی از زندگی شهرنشینی یک نوع آرامش خاص در بین زندگی مردم عشایر به وجود آورده است که آنها فقط به کار خود فکر میکنند .
مردم عشایر همواره از مشکلات زیادی رنج میبرند و تنها منبع درآمد از طریق همین دامداری است که با این شرایط سخت تعدادی از آنها نیز از به شهرها رفته اند و عشایری را رها کرده اند . عشایر همواره برای تهیه آب با مشکل مواجه هستند چون معمولاً در مکانهایی مستقر میشوند که آب نیست و مجبور هستند آب را با دبه های بزرگ و کوچک به سمت چادر خود بیاورند .
زندگی عشایر حمام و یخچال ندارد و مردم از "مشکه" برای حفظ آب استفاده میکنند که البته آب در داخل آن به شکل خنک حفظ میشود .
"مشکه" توسط خود مردم عشایر درست میشود و در واقع یک وسیله ضروری در زندگی عشایر به خصوص در فصل تابستان است . از این مشکه برای تبدیل ماست به دوغ و کره نیز استفاده میشود که به وسیله زنان عشایر درست میشود .
زنان همانند مردان یک پای کار در خانه هستند و آنها در مواقعی که مردان گوسفندان را برای چریدن میبرند در کارهایی نظیر پخت نان و تمیز کردن خانه ، دوشیدن شیر گوسفندان کمک میکنند .
در زندگی عشایری که غالباً سیاه چادر نشینی است توسط زنان دست بافته هایی مانند چیت و بافت سیاره چادر و ... تهیه میشود .
پوشاک مردم عشایر
علاوه بر این زنان لباس و پوشاک خود را تهیه میکنند و اکثریت تزئینات این نوع لباسها به دست هنرمندانه زنان شکل میگیرد .
عشایر ایلام از لحاظ پوشش لباس دارای تنوع رنگ هستند و بیشتر زنان عشایر از لباسهای کردی استفاده میکنند .
درحالیکه در زندگی امروز شهرنشینی میتوان انواع لباسهایی را دید که با فرهنگ ما ارتباطی ندارد ولی مردم عشایر از لباسهایی که از فرهنگ آنها شکل میگیرد استفاده میکنند .
در بین عشایر متأسفانه تحصیل کمتر برای دختران و زنان وجود دارد و بیشتر آنها مشغول کار با مردان در زندگی میشوند . عمده دلیل عدم تحصیل مردم عشایر کوچ رو بودن آنهاست چراکه در روزهای طولانی در مسیر ییلاق و قشلاق هستند و به همین منظور کمتر دنبال تحصیل هستند .
با نگاه کلی به زندگی عشایر میتوان گفت عشایر مردمانی هستند که در عین ساده زیستی مردمانی پر تلاش هستند و بیشتر وقت خود را صرف دامداری میکنند .
مسئولان باید به این قشر برای حل مشکلات معیشتی آنها کمکهای فراوان و امکانات بیشتر اختصاص دهند و از آنها برای تولیدات بیشتر حمایت کنند .
یکی از بزرگترین مشکل مردم عشایر بحث خرید تولیدات فرآوده های دامیاست که متأسفانه برخی دلالان این فرآوده ها را با قیمت بسیار پایینی از مردم عشایر خریداری میکنند و به قیمتهای گزاف به فروش میرسانند و درآمد کمی نصیب مردم عشایر میشود در حالی که آنها زحمت اصلی را کشیده اند .
زندگی عشایر در عین سادگی خود یک جاذبه مهم گردشگری برای مردم شهرهاست چراکه با کمترین امکانات بیشترین تلاشها را در زندگی انجام میدهند .
منبع : mehrnews.com
ویرایش توسط افسون 13 : 12-10-2012 در ساعت 11:27 PM
|
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-11-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
گزارش تصویری : جشن عروسی محلی در مازندران
گزارش تصویری : جشن عروسی محلی در مازندران
|
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
12-12-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بیل گردانی در نیمور محلات
بیل گردانی در نیمور محلات
بیل گردانی جشنی است مربوط به آداب آب و آبیاری که منشأ آن جنگ دیرینهای است که بر سر آب بین انسان و طبیعت وجود داشته و به دلیل اهمیت آبیاری در ایران صورت میگرفته است . این مراسم هنوز هم در نیمور پابرجاست - نمادی از جنگ و ستیز انسان با موانع طبیعی است .
در آبادیهای بزرگ استان مرکزی مانند نیمور از توابع شهرستان محلات و آشناخورد از توابع شهرستان خمین که زراعت آنها متکی به بهرهبرداری از آب رودخانه میباشد کشاورزان نیمور و باقرآباد در آغاز فصل زراعت بهاره در تشکلی از پیش سازمان داده شده بر حسب میزان زمین به تأمین نیروی انسانی برای لایروبی شاجوب یا نهر بزرگ نیمور که از محل سد انحرافی باستانی نیمور از رودخانه انار بار (قمرود) جدا شده است اقدام مینمایند این شهر به درازای 18 کیلومتری از محل سد تا آبادی نیمور امتداد دارد عملیات جوی روبی که از دهم تا پانزدهم اسفند ماه از محل سد به طرف آبادی آغاز میگردد میان بیست و پنج روز تا یکماه به طول میانجامد .
هنگامی که آب به نخستین پخشگاه آب که در محل به آن (وارگو) میگویند میرسد مردم جشن بزرگ که یادگار سنتهای پهلوانی کهن ایران است برپا میکنند این مراسم به نام بیلگردانی معروف است . میدان اصلی آبادی محل برگزاری مراسم است در این روز تمامی اهالی نیمور و گروهی از آبادیهای همجوار برای تماشای مراسم درمیدان ده حضور مییابند برای انجام مراسم و مسابقه بیل گردانی هفت بیل شخم زنی را در دو دسته چهارتایی و سه تایی با طناب محکم به هم میبندند (هر بیل بین سه تا چهار و نیم کیلو وزن دارد) در هر گروه دسته یکی از بیلها از سایر بیلها بالاتر بسته میشود تا پهلوانان جوی روب بتوانند به عنوان دسته برای برداشتن بیلها از زمین و دور سرگرداندن آنها همانند میلهای زورخانه اقدام کنند پهلوان بیل چهارتایی را با دست راست و بیل سه تایی را با دست چپ از زمین میکند و طرز شگفت آوری در حال بالا آوردن چرخش آنان را به دور سر آغاز مینماید .
شرکت کنندگان در مسابقه میبایست هر دسته از بیلها را با یک دست برداشته و بعد به موازات شانه بالا آورده و دور سر بچرخانند بطوری که بیلها با یکدیگر برخورد نداشته باشند برخورد بیلها به یکدیگر به معنای بازنده شدن است وقتی اولین بیلگردان داوطلب وارد میدان میشود جمعیت دسته جمعی و با صدای بلند صلوات میفرستند نحوه چرخاندن بیلها به دور سرچنان است که بیلهای دست راست به چپ میچرخانند از آغاز تا پایان بیل گردانی پای راست را جلو میگذارند برای برنده شدن نمیبایست بیلها به یکدیگر برخورد کنند و تعدادی دفعات دور زدن مطرح نیست اگر بیلها به هم برخورد کنند جمعیت یکصدا میخوانند اوی شواش و بچهها به هجو میخوانند صلوات و هجو بچهها با ورود نفر بعدی به میدان مسابقه قطع میشود .
اطلس فرهنگی و رسانه ای استان مرکزی
گرد آوری : گروه گردشگری سایت تبیان زنجان
ویرایش توسط افسون 13 : 12-12-2012 در ساعت 11:14 AM
|
12-12-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مراسم عقیقه رسمی قدیمی برای نوزادان است!
مراسم عقیقه رسمی قدیمی برای نوزادان است!
نگاهی به یک سنت قدیمی
در جریان روزمره و تعامل با اطرافیان ، بسیاری ازاوقات با آداب ورسوم خاصی مواجهه میشویم که یا با آن به خوبی آشنا هستیم و بارها آن را دیده ایم یا اینکه برای اولین بار است که با چنین رسمی برخورد میکنیم و برایمان تازگی دارد . دردوصورت به علت عادت ما به برخورد با رسومات وتکرار آنها ، کمتر حس کنجکاوی ما در مورد علت برپایی چنین مراسمی تحریک میشود و کمتر پیش میآید که به دنبال چرایی انجام چینی آدابی باشیم .
این درحالی است که برگزاری بسیاری از رسوم مختلف ، ریشه درپیشینه و باورهای ما دارد و دانستن آنها خالی از لطف نیست .
عقیقه ، رسم یا سنت
یکی از مراسمی که در بسیاری از نقاط ایران برگزار میشود ، مراسم عقیقه است . این جشن ، از آیینهای شادی مرتبط با تولد کودکان است که ریشه در باورهای مردم نیز دارد . در روزگاران گذشته به علت نوع زندگی دشوار بسیاری از خانوادههای ایرانی ، نیاز آنها به نیروی کار و نبود کارهای مناسب دختران ، بیشتر مردم در آرزوی پسردار شدن بودند که البته این مسأله همچنان دربعضی از نقاط ایران وجود دارد .
درنظر آنها گله داری ، کشاورزی ، ماهیگیری و ... کارهایی نبود که دختران توان انجام آن را داشته باشند . به همین دلیل عده ای برای پسردارشدن براساس باورها و اعتقاداتی که داشتند ، کارهایی انجام میدادند که به مرور زمان ، جنبه آئینی و اعتقادی پیدا کرد .
به این ترتیب که آنها نذر میکردند که اگر فرزندشان پسر شود ، گوسفند ، بز یا شتری را قربانی کنند و با گوشت آن ، آبگوشتی بپزند و بین مردم تقسیم کنند .
البته بسته به سطح مالی خانواده ، نوع حیوان قربانی هم فرق میکرد . در مواقعی نیز خانوادهها برای سلامتی فرزندان ، یا برای از بین بردن امراض و بیماریهایی که کودکانشان به آن دچار میشدند ، چنین نذری میکردند . عقیقه به طور معمول ، گوشت گوسفند ، شتر یا بز بود و صاحبخانه ، مقدار قابل توجهی از این گوشت را که بیشتر اوقات ، دل و جگر حیوان ذبح شده بود ، به قابله ای که بچه را به دنیا آورده بود ، میداد .
بلا به دور!
علاوه بر آروزی پسردار شدن ، طبق این رسم ، بعضی ازخانوادهها برای آنکه کودکشان از قضا و بلا دور باشد نیز گوسفندی را برایش ذبح میکردند . این گوسفند باید شرایط خاصی داشته باشد . رنگش باید سیاه باشد و سنش هم از دو سال بیشتر نباشد . همچنین نباید آسیب دیده ، لاغروکور باشد! سپس با گوشت این گوسفند آبگوشتی میپختند ، تمام همسایهها را از کوچک و بزرگ دعوت میکردند و با آبگوشت از آنها پذیرایی میکردند . دربعضی مواقع نیز، این آبگوشت را بدون میهمانی دادن بین همسایهها ، توزیع میکردند .
خوردن آبگوشت برای پدر و مادر ممنوع!
افرادی که آبگوشت عقیقه را میخورند ، لازم نیست که حتماّ از مردم فقیر باشند اما بیشتر اوقات صاحب مراسم ، برای ثواب بیشتر، غذا را فقط به افراد مستحق میداد . البته جالب است بدانید پدر ومادر و خانواده بچه ای که برایش عقیقه نذر کرده اند نباید از گوشت عقیقه بخورند .
کاکل زری
ازجمله کارهایی که در این مراسم انجام میدهند ، تراشیدن موی کودکی است که برایش عقیقه نذر کرده اند . به این ترتیب ، موی بچه را میتراشیدند و در بعضی مواقع ، تنها کاکلی در جلوی سرش باقی میگذاشتند . دربیشتر مواقع همین کاکل یا موی جلوی پیشانی را هم میتراشیدند و بعد حیوان عقیقه رامیکشتند .
ازجمله اعمال دیگری که برای این مراسم انجام میشود ، این است که پوست گوسفند قربانی شده را که خشک و سفت شده است ، نرم و قابل استفاده میکنند و در قالب سجاده ای برای نماز خواندن به مسجد اهدا میکنند . امروزه این آبگوشت به عنوان نوعی نذری پخته میشود وکمتر تأکید بر پسر دار شدن در آن به چشم میخورد . مراسم عقیقه و مواردی که باید درآن رعایت شود ، در برخی از احادیث و روایات اسلامی هم مورد اشاره قرار گرفته است .
سنتها ادامه دارد
عقیقه دربعضی ازنقاط ایران باهمان شدت روزگاران گذشته برگزار میشود . اصفهان ، شیراز، کرمان ، مشهد و به خصوص ، روستای جندق که از توابع استان اصفهان است ، مکانهایی هستند که این مراسم را مطابق با همان شیوههای مرسوم گذشته برگزار میکنند . کیفیت برگزاری این مراسم در شهرهای مختلف متفاوت است . مثلاّ دربعضی ازنقاط ، مردم جشن عقیقه را تاپیش از10 سالگی برای فرزندان خود میگیرند ودر برخی مناطق دیگر ، بلافاصله بعد ازتولد نوزاد این جشن برپا میشود .
حرف آخر
اگر برپایی این مراسم به نظر شما جالب آمده وبه یاد نمیآورید که خانواده تان چنین مراسمی برای شما برگزار نکرده باشند ، میتوانید در هر سنی که هستید برای خود آبگوشت عقیقه بپزید و همسایهها و دوستان را میهمان کنید! لازم به ذكر است كه برخی عقیقه را تنها مختص به فرزندان پسر نمیدانند و برای تمامی فرزندان این رسم را به جا میآورند .
منبع : nezamabad.ir
|
12-12-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
گزارش تصویری : مراسم آیینی تتی (وشكو)
گزارش تصویری : مراسم آیینی تتی (وشكو)
مراسم آیینی تتی (وشكو/ شكوفه) در پارك ملت تهران برگزار شد . دلیل نامگذاری این مراسم این است كه در این زمان شكوفه های درختان در باغات از جمله بهار نارنج را شاهد هستیم و فصل كار كشاورزی مردم مازندران نیز هست كه به شكرانه این نعمت ها از خداوند رحیم سپاسگزاری میكنند .
منبع : jamejamonline.ir/ عكاس : بهمن صادقی
|
12-15-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ورود آقایان ممنوع !/ حکمرانی زنان در روستای آب اسک
ورود آقایان ممنوع ! / حکمرانی زنان در روستای آب اسک
یک روز در ماه اردیبهشت هر سال برای همه زنان روستای آب اسک شمال کشور روز خاص و جالبی است چون هیچ مردی در آن روز مجاز به ماندن در روستا نیست و این زنان هستند که رئیس و فرمانروایند و همه امور روستا به رأی آنها میچرخد .
هر سال جمعه یکی از روزهای اردیبهشت ماه رسم دیرینه "زن شاهی" یا "ورف چال" توسط اهالی روستای آب اسک قبل از شهرستان آمل برگزار میشود . معمولا این روز توسط بزرگان روستا انتخاب میشود .
در این روز زنان روستا صبح زود ، وقتی آفتاب هنوز طلوع نکرده زیر قابلمه غذای ناهار مردانشان را خاموش کرده و بار سفر یک روزه آنها را میبندند و اسپند دودکنان آنها را تا ورودی روستا بدرقه میکنند .
همه اهالی در میدان بزرگ روستا جمع میشوند و اعضای شورا و بقیه ریش سفیدان با خواندن آوازی در کوچه و پس کوچه ها مردان کوچکتر را با خبر میکنند این به آن معنا که همه بدانند هیچ مردی از پنج ساله تا 50 ساله نباید در روستا بماند .
هوای روستا را بوی اسپند و صدای سلام و صلوات پر میکند تا اینکه همه مردان قابلمه و بقچه به دست از روستا خارج میشوند . زنان هم که از رفتن همه مردها در روستا مطمئن شده اند برای پادشاهی یک روزه خود را آماده میکنند!
در خانه های روستا غوغایی است قرار است یک نفر از زنان ملکه شود دیگری وزیر، عروس و نگهبان و حاکم هم وجودش در روستا لازم است . اما سربازها از همه سرشان شلوغتر است باید مرتب اوضاع روستا را به ملکه گزارش دهند .
آنها باید جلوی ورودی روستا نگهبانی دهند تا مردی از مردان روستا حتی به زور هم که شده نتواند وارد شود که اگر به هر نحو بخواهد از این کار تخطی کند ، سر و کارش با ماموران حاکم است!
در این بین گردشگران و کسانی که از روستاهای اطراف برای شرکت در زن شاهی به این روستا آمده اند باید مقررات روستا را رعایت کنند وگرنه به دستور ملکه توسط همین سربازها تنبیه میشوند . آنها باید بدانند که به هیچ وجه نباید در روستا و هنگام برگزاری این مراسم از دوربین فیلمبرداری یا عکاسی و یا موبایل استفاده کنند .
وقتی همه آماده شدند رسم زن شاهی هم اجرا میشود . ملکه و همه زیردستانش اول به دیدن خانواده هایی که در سوگ از دست دادن عزیزی سیاه پوشیده اند میروند و آنها را از عزا در میآورند . اهالی خانه هم رسم مهمان نوازی را میدانند و پذیرایی میکنند حتی به اندازه یک خرما یا شیرینی .
خانواده های دیگری که اهالی به دیدن آنها میروند بیماری را در خانه نگهداری می کنند پس اولویت بعد عیادت از بیماران است . تبریک گفتن دخترهای نو عروس وظیفه عروس نمادین روستاست .
پادشاه روستا هم که از میان زنان سرشناس روستا انتخاب شده در این روز باید اختلافات و مشکلات زنان روستا را حل کند به همین دلیل اگر زنی از دیگری شکایت دارد باید در ملاء عام مطرح کند تا مسئله حل شود . این است روایت یک روز حکومت روستای آب اسک در دست زنان است .
در این روز که از هر خانه بوی نذری میآید زنان بسیاری برای برآورده شدن حاجاتشان نذری می پزند از آش رشته گرفته تا قیمه .
اما از آن سو مردان روستا که صبح زود توسط خانواده بدرقه شدند یک روز را در کوههای اطراف سپری میکنند تا آنها هم بخش دیگری از این مراسم را با نام ورف چال را برگزار کنند . در این روز مردان روستا در دامنه کوه دماوند به محل ورف چال میرسند. ورف چال محلی است که از دوران گذشته چاهی در آنجا به عمق 12 متر و قطر 10 متر برای جمع آوری برف در حدود نیمه اول قرن نهم هجری به وسیله شخصی به نام سید حسن ولی از اهالی نیاک حفر شده است .
مردان روستا قطعات یخ زده برف را از کوهها جدا میکنند و هر کس به توانایی خود مقداری از قطعات آخرین برف زمستانی به جا مانده در طبیعت را در این چاله میریزد و روی چاه را میپوشانند تا فصل تابستان که دامهای خود را برای چرا به این منطقه میآورند مقداری از این برف را آب کرده و برای آشامیدن استفاده کنند . اجرای بازی های محلی و پذیرایی از مهمانان روستا بخش دیگری از برنامه ورف چال مردان روستاست .
در این روز هم زنان میتوانند یک روز اقتدار را در روستا تجربه کنند و هم مردان یک روز را در دامان طبیعت رفته و برای جلوگیری از خشکسالی و کم آبی ، چاهی از برف ذخیره می کنند .
این مراسم میتواند یک جاذبه گردشگری در روستاهای شمالی ایران باشد به شرط آنکه گردشگران مقررات حکومت زنانه را در این روستا رعایت کنند . این بزرگترین شرط ملکه برای معرفی آیین زن شاهی به گردشگران و حضور آنها در زیباترین روز اردیبهشت ماه است .
منبع : mehrnews.com
|
12-15-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آداب و رسوم روستای برز
روستای برز در استان اصفهان ، شهرستان نطنز، بخش مرکزی و دهستان برزرود قرار گرفته است . برز در 40 کیلومتری شمال غرب نطنز، 20 کیلومتری غرب اتوبان کاشان - اصفهان و 80 کیلومتری جنوب غرب کاشان قرار دارد . دهکده برز که از سر سبزی چشمگیری برخوردار و مرکز سابق بخش برزرود بوده است ، بین طره و کمجان قرار دارد ، فاصله آن تا طره سه کیلومتر و تا کمجان 8/1 کیلومتر است .
مراسم عید نوروز
مقدمات فرا رسیدن عید نوروز از اواخر زمستان آغاز می شد و آن عبارت بود از تهیه آجیل های محلی و شیرینی . در شب عید پلو پختن مرسوم بود و از خانه ثروتمندان برای مستمندان ارسال میشد .
روز عید ، سفره بزرگی در وسط اتاق گسترده می شد که در آن انواع آجیل های محلی ، میوه و شیرینی می گذاشتند . از میهمانان با چای و شربت و شیرینی پذیرایی می شد . دادن عیدی به کودکان نیز توسط بزرگترها مرسوم بود و بیشتر به آنها تخم مرغ رنگ کرده داده میشد ، زیرا از بازیهای مورد علاقه کودکان و نوجوانان در ایام عید ، بازی با تخم مرغ رنگ کرده پخته بود که به گویش محلی تخم جنگی گفته میشد .
مردم روستا کوشش می کردند که روز عید به خانه روحانیون و سایر بزرگان روستا بروند و از روز دوم فروردین بازدید به صورت دسته جمعی انجام می شد .
مراسم سیزده نوروز
در سیزدهم فروردین تفریح و گردش مردم روستا این بود که صبح زود با توجه به تدارک قبلی ، غذا و وسایل تفریحی خود را برداشته روانه تفرج گاه های روستا می شدند . خردسالان و نوجوانان با انواع بازیها خود را سرگرم می کردند . نوجوانان روستا با استفاده از پوکه های فشنگ و نصب آنها روز قطعه ای چوب به تیراندازی میپرداختند و صدای تیر از هر طرف به گوش می رسید .
توطنابی
از دیگر تفریح های روزسیزده تاب بازی بود که طنابی را به شاخه درختی آویخته دو سر آن را گره می زدند ، سپس نوجوانی در حلقه طناب نشسته دیگری او را تاب می داد . در این روز دخترانی که نامزد شده بودند خانواده آنان توسط خانواده داماد برای گردش و تفریح دعوت می شدند و از آنان پذیرایی میشد . در ضمن عروس در تاب می نشست و داماد او را تاب می داد . هنگام پیاده شدن عروس ، داماد می بایست به او هدیه ای بدهد که آن را تو طنابی می گفتند .
|
12-16-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آداب و رسوم روستای برز ؛ مراسم شاه بازی
آداب و رسوم روستای برز
مراسم شاه بازی
درسالیان گذشته نه چندان دور در روستای برز مراسم شاه بازی که همان تعیین میر نوروزی است برگزار میشد . این مراسم از روز دوم فروردین آغاز میشد و در روز دوازدهم پایان می گرفت . منظور از انجام آن رسیدن به اهدافی به شرح زیر می بود :
1- ایجاد فضای آکنده از شادی و شعف به مدت دو هفته برای عامه مردم که مدت یک سال به فعالیت و کار طاقت فرسای کشاورزی و غیره … اشتغال داشته اند و در این مدت از هر گونه فعالیت تفریحی و شادمانی محروم بوده اند .
2- نشان دادن وضع حکومت و دربار و چگونگی اعمال و رفتار آنها به مردم روستا که به کلی از این مطلب بی خبر بودند .
3- انتخاب فردی از مردم روستا به عنوان شاه و اطاعت بقیه از دستورهای او به ویژه در مورد انجام کارهایی که همگان از نتیجه آن بهره ور می شدند .
چگونگی برگزاری مراسم
روز پیش از عید نوروز گروهی از جوانان روستا در صدد تدارک کار برآمده و با مراجعه به خانه های مردم وسایل لازم را فراهم می آوردند . مراسم از روز دوم فروردین آغاز میشد . نخست یکی از جوانان برومند روستا را به عنوان شاه برگزیده و او با پوشیدن لباس های مناسب ، آماده ایفای نقش میشد . سپس صدراعظم و دیگر وزرا و سایر ارگان های دولتی حتی فرماندهان نظامی و سربازها که لباس نظامی پوشیده و تفنگ به دست می گرفتند ، تعیین می شدند . همین طور سفرای خارجی ، ورزشکاران کشتی گیران ، نوازندگان ، دلقک و غیره … انتخاب می شدند . به دیگر سخن ، نمایشی کامل از دستگاه حکومتی برگزار می شد .
برنامه هر روز بعد از ظهر به اجرا در می آمد و کوشش بر آن بود که هر روز برنامه تازه ای را به نمایش در آورند . در یکی از میدان های بزرگ روستا تختی می گذاشتند ، شاه انتخاب شده با لباسی فاخر و چشمگیر بر تخت می نشست و سایر انتخاب شدگان هر یک در جای خود قرار می گرفتند . تماشاگران که بزرگان روستا چون روحانیون و کدخدا و اعیان روستا نیز در بین آنها دیده می شد هر یک در جای مخصوص خود در پیرامون میدان می نشستند . نخست نوازندگان محلی ، سرودهای محلی اجرا می کردند ، جوانان به مبارکی این روز به شادمانی و پایکوبی مشغول میشدند . در ضمن اجرای مراسم ، با هدایای تقدیمی ، از افراد حاضر در میدان پذیرایی می کردند . سپس با اعلام رسمیت جلسه ، اجرای مراسم آغاز میشد . شاه و درباریان در حضور مردم به حل و فصل امور می پرداختند . پس از تصمیمگیری ، شاه طی فرمانی دستور اجرای آن تصمیم را صادر می کرد و مأمورین دستور را اجرا می کردند .
این فرمان بیشتر در زمینه اجرای کارهای عمومی مورد لزوم در روستا و یا بر علیه افرادی بود که با داشتن امکانات برای برگزاری مراسم کمکی نکرده بودند . اجرای فرمان ها بیشتر جنبه تفریحی و سرگرمی داشت .
این مراسم از چنان گیرایی و شادی آفرینی برخوردار بود که اهالی روستاهای مجاور نیز در برگزاری آن شرکت می کردند .
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 02:01 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|