بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > ایران ما > استان کرمانشاه

استان کرمانشاه در این تالار به بحث و بررسی مطالب مرتبط به استان کرمانشاه میپردازیم.

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #11  
قدیمی 04-14-2010
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض میرزا محمد رضا کلهر

میرزا محمد رضا کلهر(کرمانشاهی) نامدار ترین خوشنویس دوره قاجار در 29 امرداد ماه سال 1271 خورشیدی برابر با 25 محرم الحرام 1310 ه. ق دار فانی را وداع گفت.
میرزا محمد رضا کلهر در یکی از روزهای تابستانی سال 1245 ه. ق در کرمانشاه متولد شد. پدرش محمد رحیم بیگ سردسته سواره رو فوج کلهر بود . ایل کلهر که شهرتش را از سوار کاری و شمشیر زنی بدست آورده ، تمام جوانانش را به آموختن سوارکاری و شمشیر زنی وادار می ساخت و محمد رضا نیز از این قاعده مستثنی نبود. برادر بزرگش ، نوروز علی سوار کار و شمشیرزن ماهری بود .
بعد از درگیری که بین ایل کلهر و دیگر قبایل ایجاد شد، محمد بیش از پیش خود را با جنگ و گریز بیگانه می یافت، چون به خلوت ، انزوا ، صلح وآشتی تمایل داشت. او بعد ازاتمام این درگیری، مصمم شد، شمشیر و اسب را با وجود مهارتی که کسب کرده بود، برای همیشه رها کند . تصمیم گرفت خواندن و نوشتن را از پسر عمویش که خط خوشی داشت ، بیاموزد. در همین روزها، به قلم باریک نی و خط خوش پسر عمو، دلبستگی پیدا کرد. گویی از پیچ و تاب خط به آرامش قلبی می رسید.
هنگامی که محمدرضا سنین کودکی را پشت سر گذاشت ، نوروز علی به امر پدر، این فنون را به محمدرضا آموزش داد . او گاهی از بی توجهی محمد رضا گله می کرد. محمدرضا روحیه خود را با این فن سازگار نمی دید، چون آنقدر که از تماشای یک لاله وحشی لذت می برد، از سوارکاری و شمشیرزنی چیزی دستگیرش نمی شد.
آنقدر از روی خط پسرعمویش نوشت تا یقین کرد مثل او نوشته است. شاید هم بهتر" اما افسوس که در میان ایل، استاد خوشنویسی نبود، تا بتواند نزد او خطش را به سرانجام برساند . سرانجام تصمیم گرفت برای نیل به مقصودش به تهران عزیمت کند. این مساله را با پدر بازگو کرد، رضایت پدر او را خشنود ساخت و با اعتماد به نفس بیشتری راهی "دارالسلطنه" – پایتخت شد.
محمدرضا در تهران، شاگرد مکتب میرزا محمد خوانساری شد. میرزا، خط نستعلیق را به استادی و مهارت تمام می نوشت، و دارای شهرت بسیار در این خط بود. محمد هر روز صبح کنار اسباب کتابت استاد خود می نشست و هنگام نوشتن استاد، تمام حواسش را به قلم و حرکت دست او معطوف می کرد. وقتی استاد می نوشت، در خیالش بال هایی ناپیدا او را به سمت لذتی درک ناشدنی پرواز می داد.
محمد، هر روز مشق هایش را به استاد می داد، استاد آنها را تصحیح می کرد. زیر بعضی از کلمات ، کلمه را دوباره می نوشت ، ضعف های کار را توضیح می داد و عقیده داشت :«خطش وحشی است و باید رامش کند، بدون قاعده و قانون نوشته، باید به خط استاد نگاه کرده و جزئیات رادقیق اجرا کند، نه کم و نه زیاد.»
سه سال از شاگردی محمدرضا گذشت ، به قول استاد ، خطش رام شد و شکل و شمایلی پیدا کرد. او بدون ذره ای تردید، هر روز ساعت ها مشق می کرد، هم مشق نظری (سیر در خط استاد) و هم مشق قلمی (بر روی کاغذ قلم می زد و به سطر نویسی و سیاه مشق می پرداخت) روزها با قلم کتابت، مشق خفی و ریز و شب ها با قلم درشت، مشق جلی می کرد.
گذر زمان محمدرضا را از خوشنویس ناشی و تازه کار چند سال پیش که حروف و کلمات را با ذوق و سلیقه شخصی می نوشت(بدون رعایت تناسبات و نسبت های خط )، به شاگردی در پایه استاد تبدیل کرد. آخرین مشقی که به استاد نشان داد، مورد تمجید او قرار گرفت و به او گفت: از این به بعد جستجو کن و از آثار استادان قدیم، نکته هایی تازه بیرون بکش و در نهایت خطی بپرور، که بدون امضا معلوم شود خط توست.
از آن به بعد از هر کس که در خوشنویسی سر رشته ای داشت ، سراغ مرقعات ( مجموعه ای از آثار خط یا نقاشی که به شیوه ای هنرمندانه کنار هم قرار گیرد) استادان گذشته را می گرفت. با این که خرید اغلب مرقعات و قطعات برای او ناممکن بود، اما تا جایی که دخلش اجازه می داد، آنها را خریداری می کرد و بقیه را از دیگران به امانت می گرفت ، تا از روی آنها مشق کند. محمدرضا از آثار استادان درگذشته، بیشتر از همه به خط میرعماد الحسنی علاقه داشت ومناسب ترین خط را، خط میرعماد می دانست. او هنگامی که شنید روی سر در یکی از حمام های قزوین، کتیبه ای به خط میرعماد وجود دارد، به قزوین رفت .
محمدرضا کلهر در سال 1264 (ه. ق) پیغامی از طرف دربار دریافت کرد که برای تعلیم خط به ناصرالدین شاه راهی دربار شود. در مجلسی که برای معرفی او به شاه ترتیب دادند، امیر کبیر صدراعظم و چند نفر دیگر حضور داشتند. امیر به گرمی از "کلهر" استقبال کرد و قرار شد هر هفته در دو جلسه به شاه تعلیم خط بدهد. شاه به خوشنویسی علاقه داشت، اما با تنبلی مشق می کرد. گاهی وقت ها که میرزا برای تعلیم می رفت، شاه به بهانه ای واهی از گرفتن سرمشق امتناع می ورزید.
در همین روزها نوروزعلی هم به تهران احضار شد تا در دربار، به عنوان میرشکار سلطنتی خدمت کند. چند صباحی که گذشت، محمدرضا به اصرار برادر راهی ایل و دیار شد. دختری که مادرش برای او نامزد کرده بود، مورد پسند او نیز واقع شد و ازدواج سرگرفت.
بعد از ازدواج، ناصر الدین شاه به او پیشنهاد کرد، به دارالطباعه (به ریاست محمد حسن خان) برود و حقوق بگیر دائم آنجا شود. اما کار در دربار با روحیه محمدرضا سازگاری نداشت، با اینکه روزگار به سختی می گذرانید، اما خم به ابرو نمی آورد و زیر بار منت نمی رفت.
کلهر در سال 1300 به رغم نفرتی که از همراهی با شاه داشت، وقتی از اعتماد السلطنه شنید که سفر مشهد مقدس در پیش است، به شوق زیارت حرم امام رضا (ع) همراهی با کاروان شاه را قبول کرد. طی سفر، اعتمادالسلطنه روزنامه ای به چاپ رساند که میرزا کتابت متن آن را به عهده داشت. به تدبیر اعتمادالسلطنه، تمام وسایل چاپ سنگی همراه کاروان بود و هر چند روز یک بار، متن سفر نامه و گزارش های روزانه، نوشته شده و در شش یا هفت صفحه، به شیوه چاپ سنگی منتشر می شد. روزنامه، قطعی به اندازه یک ورق داشت و شماره اولش، در روز یکشنبه یازدهم شعبان 1300 (ه.ق) در دماوند و شماره دوازدهم آن در روز یکشنبه دوازدهم ذی الحجه در خاتون آباد، پنج فرسنگی تهران، منتشر شد.
میرزا محمد رضا کلهر در خط نستعلیق بعد از میرعماد قزوینی بهترین خطاط به حساب می آید و او را از میر عماد کمتر نمی باشد. او را مردی درویش منش ،خوشخوی ، سبکروح و بذله گو می دانستند. محظری مطبوع و طلعتی محبوب داشته است .

از میرزا محمد رضا کلهر، دو دسته آثار باقی مانده است:
الف) آثار چاپ سنگی عبارتند از: مخزن الانشاء، قسمتی از دیوان فروغی بسطامی، قسمتی از ریحانه الادب ذکاءالملک فروغی، قسمتی از دیوان قاآنی، منتخب السلطان سعدی و حافظ، مناجات خواجه عبدالله انصاری، رساله غدیریه، فیض الدموع، نصایح الملوک، قسمتی از سفرنامه کربلای ناصر الدین شاه، روزنامه اردوی همایون و قسمتی از روزنامه شرف.
ب ) آثار دست نویس آن استاد عبارتند از: مخزن الانشاء، فیض الدموع، گاهنامه ها و تقویم ها، خواص السور (در حاشیه و متن قرآن مجید)، سیاه مشق ها، فرامین، مناشیر و عریضه های گوناگون.
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #12  
قدیمی 04-15-2010
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض کیهان کلهر

زندگینامه:
کیهان کلهر در سال ۱۳۴۲ شمسی در خانواده‌ای کرمانشاهی و موسیقی‌دوست در تهران چشم به جهان گشود.
کار موسیقی را از پنج سالگی به صورت آزاد شروع کرد. "دوازده ساله بود که به صورت حرفه‌ای به موسیقی پرداخت و در سیزده سالگی با ارکستر رادیو تلویزیون کرمانشاه شروع به همکاری کرد."
کلهر مدتی کوتاه با گروه شیدا در مرکز هنری «چاووش» همکار بود. در هفده سالگی مقیم ایتالیا شد و سپس به نیت ادامه تحصیل راهی کانادا شد و در رشته آهنگسازی از دانشگاه کارلتن اتاوا فارغ‌التحصیل شد.
کیهان کلهر برای شناساندن موسیقی ایرانی به غیر ایرانی‌ها تلاش بسیاری کرده است، همکاری وی با هنرمندان هندی از جمله «شجاعت حسین خان» (غزل) و یا با کوارتت کرونوس (Kronos Quartet) (جاده ابریشم)، یویو ما و ارکستر فیلارمونیک نیویورک وی را به هنرمندی جهانی تبدیل کرده است و شنوندگان زیادی در بین غیر ایرانی‌ها دارد. او مدتی هم یکی از اعضای ثابت گروه دستان بود.
او معتقد است: «موزیسین، موسیقی‌دان یا موسیقی‌شناس باید به ریاضیات، تاریخ و ادبیات آشنا باشد.»
اجرای کنسرت‌های مستقل به صورت بداهه‌نوازی و همراهی با محمدرضا شجریان، حسین علیزاده و همایون شجریان اغلب فعالیت‌های این هنرمند نامی است. سه آلبوم زمستان است، بی تو به سر نمی‌شود و فریاد حاصل این همکاری است.
وی همراه با نوازندهٔ باقلامای ترکیه اردال ارزنجان کنسرت‌هایی را هم در مناطق مختلف جهان در حال اجرا کرده است و آلبومی نیز با این نوازنده ترک به نام The Wind در شرکت ECM ارائه کرده است.

آثار او :
شب، سکوت، کویر
زمستان است
بی تو به سر نمی‌شود
فریاد
نخستین دیدار بامدادی، همراه تمبک پژمان حدادی
غزل ۱
غزل ۲
غزل ۳
در آینهٔ آسمان به همراه تنبور علی اکبر مرادی
شب‌های فیروزه‌ای نیشابور به همراه یویوما
موسیقی برای فیلم جاده ی ابریشم به همراه یویوما
باد (در ایران با نام: تا بی‌کران دوردست) به همراه اردال ارزنجان موسیقی‌دان ترک که در خارج از ایران توسط شرکت ECM و با نام The Wind انتشار یافته است.
باران به همراه استاد شجاعت حسین خان و ساندیپ داس که در خارج از ایران با نام The Rain و توسط شرکت ECM انتشار یافت و نامزد جایزه گرمی نیز شد.
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
  #13  
قدیمی 04-17-2010
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض محمد مکری کیوانپور کرمانشاهی

بیوگرافی:
محمد مکری کیوانپور کرمانشاهی - مترجم، نویسنده و شاعر
فرزند: عبدالله متولد ۱۲۹۸ شمسی - کرمانشاه
تخلص شعری: کیوان
از خانواده مکری بابامیری کردستانی بود. تحصیلات ابتدایی را در کرمانشاه و دوره متوسطه را در دبیرستان شرف تهران تمام کرده و سپس لیسانس ادبیات را از دانشسرایعالی اخذ نمود. در دوران نهضت ملی شدن نفت هماره ملیون و از یاران مصدق بود که بهمین دلیل پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ عازم اروپا شده و تا هنگام پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ در آن جا ساکن بود.
دکتر محمد مکری از نزدیکان امام خمینی در پاریس بود. او در تدارک و تهیه هواپیما و مقدمات بازگشت بنیانگذار جمهوری اسلامی به ایران نقش به سزایی داشت.
او یکی از پژوهشگران برجسته فارسی و کردی بود که از وی آثاری به زبان های فرانسه، کردی و فارسی به جای مانده است.
مکری ضمن تدریس در دانشگاه سوربُن پاریس، ریاست بخش تحقیقات زبان شناسی این دانشگاه را نیز بر عهده داشت. متذکر میگردد که استاد علاوه بر آشنایی با زبانهای باستانی بر خط و نگارش زبان پهلوی احاطه کامل داشتند.
کتاب های متعددی در زمینه زبان شناسی و به خصوص زبان فارسی توسط ناشران فرانسوی و یا انتشارات زیگفرید که انتشارات خود او و پسرش هست به چاپ رسیده که از جمله می‌توان از آخرین کتاب او به نام «نگاهی نو به تاریخ ایران و زبان فارسی» نام برد.
از جمله دیگر کتبی که توسط وی تالیف شده است، موارد زیر را می‌توان برشمرد:
خط و زبان فارسی کاملترین خط و زبان جهان،
فرهنگ نام های پرندگان در غرب ایران،
پنج گفتار (فرانسه)،
مرزهای شرقی ایران( فرانسه)
و گرامر زبان کردی ( فرانسه)،
بغستان یا بیستون،
مجموعه ترانه‌های کردی یا گورانی،
عشایر کرد،
و دیوان اشعار
شایان ذکر است که دکتر محمد مکری از همکاران علی اکبر دهخدا در لغتنامه بود .
مکری اگر چه یکی از نیروهای ملی طرفدار مصدق به حساب می آمد اما در بحث ملی گرایی افراطی حساب او را مخصوصا در این اواخر میتوان با آنها جدا کرد. وی بخصوص به حلقه ایرج افشار و شوونیستهایی از این دست هیچ اعتمادی نداشت. او شدیدا به حضور و سیطره فراماسونها در نهادهای فرهنگی بعد از روی کارآمدن رضاشاه معترض بود و افشاگری های زیادی را در این رابطه انجام داده بود.
به اعتقاد وی تاریخ و فرهنگ ایران همواره مورد جعل و وارونه سازی قرار می گرفت و محققان منصف و واقعی نمیتوانستند حرفهای خود را بزنند. افسوس که کتابهای آن مرحوم اغلب به دست خوانندگان داخل کشور نمی رسید و محافل شوونیستی خارج از کشور نیز در نشریات و سایتهای خود او را بایکوت کرده بودند. دیگر از شاخصه های مکری این بود که به رغم کرد زبان بودن در مقابل تمامیت خواهان کرد تسلیم نشد. وی اخیرا در مورد نژاد نادرشاه افشار که یکی از کردهای کرمانج خراسان در کتابش کرد بودن نادر را ادعا کرده بود شدیدا موضع گرفته و گفته بود: نادر شاه مسلما از ترکان افشار است.
امیدواریم با چاپ و نشر کتابهای او در ایران و همچنین در اینترنت فضای تک صدایی رسمی موجود در تاریخ و فرهنگ ایران رنگ ببازد و دانشجویان و محققان شوونیست زده فرصت نگاههای دیگر از دریچه های متفاوت به تاریخ و فرهنگ را تجربه کنند.
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
  #14  
قدیمی 04-17-2010
forrest آواتار ها
forrest forrest آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Mar 2010
محل سکونت: کرج
نوشته ها: 353
سپاسها: : 35

47 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
forrest به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

فه رهاد پیربال



فرهاد پیربال: شاعر، نویسنده و پژوهشگر کرد، در سال 1961 در شهر "هولیر" (اربیل) کردستان عراق متولد شد. کودکی و نوجوانی‌اش را درهمان شهر گذراند و بعدها به سلیمانیه رفت تا در دانشگاه آنجا زبان و ادبیات کردی تحصیل کند. پیربال به خاطر مبارزاتش با حکومت صدام ابتدا به ایران پناهنده شد و سپس زندگی در تبعید را در کشورهای سوریه، دانمارک، ایتالیا، آلمان و فرانسه سپری کرد. در دانشگاه سوربن فرانسه دکتری تاریخ و ادبیات معاصر کردی را گرفت.
او آثار بسیار ارزنده‌ای در شعر، داستان، رمان، نمایشنامه و پژوهش‌های ادبی و تاریخی مربوط به کردها خلق کرده است. مجموعه شعرهای exile (تبعید)، "سیاهی‌های درون سپید و سپیدی‌های درون سیاه" و "برای رودان پسرم" از جمله آثار شعری او هستند.
رمان‌های "سروان تحسین و چیزهای دیگر"، "سانتیا کودی کومپوستلا" و "یک مرد کلاه سیاه پالتو آبی"، و مجموعه‌ داستان‌هایی چون "سیب‌زمینی خورها" و نیز نمایشنامه‌های متعدد و بیست کتاب پژوهشی،‌ از جمله آثار قلمی وی‌ هستند.
پیربال به کار روزنامه‌نگاری و ترجمه نیز اشتغال داشته و گزیده‌ای از اشعار "رمبو"،‌ "بودلر" و شاعران معاصر فرانسوی را همراه با نمایشنامه‌هایی از "استریندبرگ" و "آرتور.ی. آداموف" و همچنین آثار نویسندگان سوررئالیست فرانسوی، به کردی ترجمه کرده است. او هم اکنون در هولیر زندگی می‌کند و در دانشگاه‌های سلیمانیه و زادگاهش سمت استادی دارد. سردبیری مجله "ویران" و مدیریت یک مرکز فرهنگی مستقل به نام "خانه شرف‌خان بطلیسی" نیز از مشاغل دیگر او برای بازسازی فرهنگ مردمان کرد است.
فرهاد پیربال در شعرش به روایتی نوستالژیک از معشوقی از دست رفته پرداخته و آن طور که در شعرهایش نمایان است، این معشوق نامزدش بوده که گویا بعد از مهاجرت پیربال دست به خودکشی به شیوه تلخ خودسوزی زده است.
زندگی وی در تبعید منجر به تالیف و خلق آثاری شده است که مشکلات و معضلات کردها و ستم‌هایی را که بر این قوم رفته، باز می‌تابانند. پیربال در آثارش دست به ابتکارات فرمی و زبانی خاص و غیرمتعارفی نیز زده و به امضای خاصی رسیده است که آثار او را منحصر به فرد جلوه می‌دهد.
پیربال در شاعری از شاعران معاصر ایرانی مانند فروغ فرخزاد و نیما یوشیج متاثر بوده و این مولفه در بعضی از آثار او به وضوح نمایان است./ مختار شکری پور

دکتر فرهاد پیربال شاعر کرد عراقی را اهالی ادبیات با دو کتاب ترجمه شده از او می شناسند. اولی کتاب اشعاری به نام «مانیفست یک نفره پناهنده شماره 33333» و دیگری داستان «مار و پله» که هر دو در وجه بی باکی های شاعر و نویسنده در تجربه فضاهای تازه و گذر از راه های نرفته دارای نقطه اشتراکند. برای پیربال که دلبسته نامتعارف ها است، همسنگران نوگرایی اش همواره در اقلیت اند و مردم بسیاری متکی به گذشته. اما او خودش را از میان گذشته های در آمیخته با سیاستی که از دل شعر و زندگی سرزمینش سر برون کرده، بیرون می کشد و در قاموس سرشار از نوگرایی اش می نویسد؛ «در جامعه ما جنگ و فحشا و تجهیزات جنگی، یک میلیون برابر بیش از نوآوری و خلاقیت ارزش دارد.» با این همه پیربال خود می داند که به قول تی اس الیوت امروز فرهنگ مردان سیاست را هم به خود جلب کرده است. اگرچه تنها به مثابه چیزی قدرتمند برای اعمال سیاست. اما پیربال از ابزار شدن شعرش می گریزد و جز برای یک حزب قلم نمی زند؛ حزب هنر و ادبیات، سردبیری مجلات مختلف در استکهلم، پاریس، کپنهاگ، اربیل و تحصیل در دانشگاه سوربن در رشته دکترای زبان و ادبیات فرانسه، تدریس در دانشگاه صلاح الدین اربیل،...و چاپ چیزی حدود 53 کتاب شعر، داستان و مقاله را می توان بخشی از کارنامه ادبی وی به شمار آورد.
مصاحبه با فرهاد پیربال در سفر اخیرش به ایران
فکر می کنم شما تا حدودی با شعر معاصر ایران آشنایی دارید. به نظر شما شعر امروز ایران در حال حاضر در چه جایگاهی قرار دارد؟
من نمی توانم بگویم شعر معاصر ایران را می شناسم. البته من بخت این را دارم که فارسی بخوانم. اما این کافی نیست برای اینکه من همه کتاب های متعلق به شعر معاصر ایران را خوانده باشم. ولی می توانم بگویم که نسل فروغ فرخزاد برای من به عنوان یک خواننده که نه فقط شعر فارسی که شعر همه جهان را می خواند نسل بسیار مهمی است. نسل فروغ یک نسل نوپرداز و عصیانگر در همه زمینه های تکنیک، بینش و خلاقیت شعری بود. حتی نسبت به نسل قبلی خودشان یعنی نسل نیما. نسل نیما که شهریار هم جزء آنهاست، همواره در میان سبک کلاسیک و مدرنسیم در رفت و آمد بودند. البته همه ما می دانیم که نیما یوشیج چه کار بزرگی در عرصه شعر فارسی انجام داد. اما من فکر می کنم فروغ، یدالله رویایی، سپهری و شاعران هم نسل آنها، رادیکال تر بودند و جسارت بیشتری برای ویران کردن شکل ها و فرم های گذشته داشتند. در واقع می شود گفت شعر فارسی قرن معاصر وامدار تکنیک هایی است که فروغ وارد عرصه شعر کرد. تکنیک هایی که حتی در کارهای نیما نبود.
-اما پرسش من بیشتر به وضعیت امروز و نسل جدید شاعران ایرانی برمی گشت. چرا که عده یی معتقدند شعر امروز ایران در وضعیت رکود به سر می برد.
در واقع من همه اینها را گفتم فقط برای اینکه از پاسخ به این سوال فرار کنم. من می دانم که در شعر امروز ایران کسی به نام حافظ موسوی هست، شمس لنگرودی هست و خیلی های دیگر. اما با همه اینها نمی توانم بگویم که شعر امروز ایران را می شناسم.
-آیا همین عدم شناخت نشانه رکود نیست؟ شما هنوز به نسل فروغ به عنوان مهم ترین نسل اشاره می کنید. آیا این بدان معنا نیست که شعر امروز قادر نبوده لذتی تا آن اندازه بزرگ به ما ببخشد؟
بله در یک مقایسه کلی میان شعر امروز و نسلی که از آن سخن گفتیم، من هم دلم می خواهد همین را بگویم. چون می دانم آن تکنیک ها و فرم های تازه، بسیار عظیم تر و مهم تر از آن چیزی بودند که من تا به حال خوانده ام. مساله آوردن فرم ها و شکل های تازه تنها یک مساله تکنیکی نیست. وقتی که هنرمند یک تکنیک تازه می آورد، در واقع یک بینش و محتوای تازه هم در این تکنیک می گنجد.
-شعر کردستان ایران از نظر تکنیک و فرم در چه سطحی قرار دارد ؟
من فکر می کنم وضعیتش از لحاظ تکنیک و فرم بد نیست. الان یک نسل جوان در شهرهای کردستان ایران است که مثل شاعران همزبان خودشان در کردستان عراق، کوشش می کنند قالب های سنتی و کهنه را ویران کنند و فرم های تازه و تا حدی هم بینش تازه یی پدید بیاورند. شعرهایی که با نسل قبل مثل هیمن و هژار و.. تفاوت دارد.
-این برخورد ویرانگرانه با قالب ها و فرم های گذشته را در شعر امروز کردستان عراق خصوصاً در آثار شما به راحتی می شود لمس کرد. اما من فکر می کنم شعر امروز کردستان عراق بیشتر نیاز به یک مفهوم و بینش تازه دارد. در یک دوره یی این شعر فریاد جمعی مردمی بود که تنها می خواستند بودنشان را اثبات کنند. اما به نظر می رسد که شعر امروز باید از اثبات هستی آن قوم دست بردارد و شکل و شمایل هویت شناختی به خود بگیرد؟
درست است. تا قبل از سال 1991 همواره تلاش بود ما یک ادبیات ملی و به مفهوم دیگر ناسیونالیستی داشته باشیم. اما بعد از قیام کردها، برای نسل جدید دیگر مساله ناسیونالیسم آنقدر مهم نیست. چون این نسل می داند که مسائل و مشکلات سیاسی باید به دست سیاستمداران حل بشود. ادبیات امروز کمتر مسائل ناسیونالیستی را مطرح می کند. در واقع ادبیات و هنر باید سیاست و حزب خودش را داشته باشد. ما یک حزب داریم به نام حزب هنر. همین بینش فردگرا و خلاق که خاص هنرمند و نویسنده است، به نظر من یک جور حزب است.
-با این حساب به شعر سیاسی معتقد نیستید؟
معتقدم، اما وظیفه من نیست. من می توانم مثلاً برای درست کردن یک فضای دموکرات در مملکت خودم همکاری کنم. یا حتی می توانم با رئیس جمهور ایران هم در این زمینه همکار و در خدمت شان باشم. وقتی یک خواهش و نیاز برای خوشبختی انسان وجود داشته باشد، در هر جا و با هر کس که بتوانم و کاری از عهده ام بر بیاید انجام می دهم. اما نه در زمینه ادبیات. این نوع زندگی یک چیز است و ادبیات یک چیز دیگر. من هرگز قبول نمی کنم که رئیس جمهور عراق یا ایران یا امریکا و هر جای دیگر به من بگوید شما باید اینطور کار کنی و اینطور بنویسی. از طرفی هم به خودم حق نمی دهم که آنها را امر و نهی کنم. من برای کار آنها احترام می گذارم و آنها هم باید برای کار من احترام بگذارند. چون من به عنوان یک نویسنده خودم را مهم تر و بالاتر از هر سیاستمداری حتی جلال طالبانی یا مسعود بارزانی می بینم. آنها اگر در حوزه اقتصاد، سیاست، جامعه و... کار می کنند، من هم در عرصه یی کار می کنم به نام ادبیات و هنر که بدون نویسنده اصلاً معنی ندارد. من همه این چیزها را به شکل آزاد آنجا گفته ام و آنها هم قبول دارند. چون می دانند که مسوول سیاست هستند و من هم مسوول کلمه هستم. آنها رئیس حکومت هستند و من هم رئیس ادبیات و هنر.
-اما چرا با همه غنایی که در شعر و ادبیات کردی سراغ داریم، مردم کرد در جهان بیشتر به واسطه سیاست و مسائل سیاسی شناخته می شوند تا هنر و ادبیات؟
این سوال قشنگی است. متاسفانه همه دنیا ما را فقط از طریق سیاست و مصیبت می شناسند. من از این خیلی متاسفم. چون ما فقط تراژدی نداریم. ما زیبایی هم داریم. فقط تاریخ گذشته را نداریم. امروز را هم داریم. فردا را هم داریم. ما هنر و ادبیاتی داریم که مجزا و متفاوت از ادبیات عرب است. هنرهایی داریم که می توانیم به آنها افتخار کنیم. ما ملت کوچکی نیستیم که فقط مصیبتی مثل حلبچه داشته باشیم. من فکر می کنم ادبیات و هنر ما آنقدر هست که بتوانیم در عرصه جهانی بگوییم ما هم هستیم.
-آیا جز شرایط سیاسی حاکم در دوره های مختلف کردستان، نمی شود کم کاری اهل ادبیات و هنر را در این زمینه موثر دانست؟
بله. این مساله هست. اما دست ما نبوده. شما می دانید که ما اصلاً به درازای تاریخ یک دولت نداشته ایم. الان هم نداریم. 18-17 سال است که مثلاً یک وزارت فرهنگ دارد کار می کند. ما نتوانسته ایم کارها و ادبیات مان را ترجمه کنیم یا مثلاً موسیقی مان را به دنیا بشناسانیم. درست است خطای ماست، اما دست ما نبوده است. مثلاً رژیم صدام اصلاً به ما امکان این را نداده بود که در دانشکده هنرهای زیبا درس بخوانیم. همه دانشجوهای آنجا باید عرب می بودند. این ظلم سیاسی علیه کردها باعث شد ما نتوانیم ادبیات و هنر خودمان را به دنیا عرضه کنیم.
-و چگونه است که از همه گونه های ادبیات و هنر، شعر کردی نقش بزرگ تری برعهده می گیرد؟
من فکر می کنم ما جز شعر در نسل جدید نقاش های خوبی هم داریم. یا در زمینه رمان افرادی مثل بختیارعلی که از هم نسلان من است یا شیرزاد حسن که یکی از رمان هایش هم به فارسی ترجمه شده است. در زمینه موسیقی هم همین طور است. اما در برخی موارد مثل مجسمه سازی می شود گفت آنقدر ها پیشرفت نداشته ایم.
-برخی شعر کردی را در گونه شعر مقاومت جای می دهند. آیا به نظر شما می شود چنین دسته بندی را در زمینه شعر پذیرفت، آیا شعر می تواند عرصه مقاومت برای شاعر باشد؟
من فکر می کنم اصلاً شعری وجود ندارد که بشود اسم آن را شعر مقاومت، شعر زنانه، اجتماعی و... نامید. ما دو نوع شعر داریم. شعر خوب و اصیل و شعر بد. من وقتی شعر فروغ را می خوانم، فکر می کنم او تعبیری از همه انسانیت و سرنوشت همه آنها در شعرش دارد. با اینکه در یک سرزمین مشخص زندگی کرده است. آنهایی که چنین نام هایی را برای شعر قرار می دهند، در واقع می خواهند از شعر استفاده سیاسی یا حزبی داشته باشند و شعر در خدمت مصلحت آنها باشد. من اگر بخواهم از ملیت خودم دفاع کنم، می روم پیشمرگه می شوم. می روم یک سلاح برمی دارم و با دشمن مبارزه می کنم. ولی در یک شعر، این بینش خاص فرهاد است که می ماند. وقتی شعر می شود شعر مقاومت، فرهاد پیربال از بین می رود. و همه آن شعرهایی که ما آنها را شعر مقاومت می خوانیم در واقع اشعاری هستند که شاعر برای خودش نوشته است. مثلاً شعر« برای آزادی» از نظر من یک شعر زیباست نه شعر مقاومت.
-یعنی تنها رسالت شعر بیان بینش شاعر است؟
بله. بینش شاعر خودش رسالت بزرگی است. شاعر یک هنرمند است و نیاز به رسالت ایدئولوژیک یا مذهبی و سیاسی و... ندارد. چون بینش هنرمند از طریق فرم و تکنیک رسالت تازه یی به وجود می آورد.
-شما قبلاً گفته بودید وقتی می نویسم به این فکر نمی کنم که پیش از من چه چیزی نوشته اند. شاید این سوال در ذهن نسل جدید نویسندگان جوان پیش بیاید که آیا مطالعه آثار گذشتگان ضروری است؟
من این را گفته ام و هنوز هم به آن معتقدم. اما من به درازای سال هایی که پشت سر گذاشته ام، با آثار گذشتگان آشنایی دارم. یعنی نسبت به آنچه قبل از من نوشته اند، ناآگاه نیستم. مثلاً می دانم که تطور تاریخ شعر عربی از کی آغاز شده است، کی دارای یک مانیفست شده و تا حدودی هم نسبت به شعر ترکی، فارسی و فرانسوی آگاهی دارم. بعد از این آگاهی است که من چنین عقیده یی را بیان می کنم. ما اول باید همه این گنجینه شعر و هنر را بشناسیم و تجزیه و تحلیل کنیم و بعد آن چیزی را که حرف و بیان ماست، به شیوه متفاوت ارائه بدهیم. این طور نیست که من یک نویسنده یا شاعر از مادر متولد شوم. من قبل از اینکه این حرف را بزنم ، می دانستم شاعران و نویسنده های قبل از من چه کار کرده اند. اما مقصود من این است که ما نباید در آن فرم ها، تکنیک ها و قالب های کهنه اسیر شویم و دست و پای خودمان را ببندیم.
-اما نسل جدید امروز بیش از همیشه با تقلید و تکرار گذشته یا حتی امروز خودش روبه روست. انگار نمی تواند بین آثاری که می خواند و بیان و شیوه و تفکر خودش مرزی بکشد.
آنها آزادند که بنویسند. من هم یک روز مثل آنها بودم و فکر می کنم آنها فقط می خواهند احساسات خودشان را بیان کنند. خیلی غلط است اگر به آنها بگوییم اینها شعر نیست. الان ما آدم هایی داریم که کارشان کشتن آدم های دیگر است. آدم های دیگری هستند که در ورطه آلودگی های اخلاقی می افتند. خوب در مقابل این آدم ها می شود گفت این شاعران کار غلطی نمی کنند. من فکر می کنم بهتر است دست از آنها بکشیم تا بنویسند و منتشر کنند. حتی اگر خوب نباشد. همه این فکرها که ممکن است خیلی عالی نباشند یا حتی گاه بد باشند، زمینه را آماده می کنند تا یک چیز قشنگ متولد شود.
-اما برخی معتقدند ارائه این کارها سطح سلیقه و ذائقه مخاطب را پایین می آورد و نگران سطح عمومی شعر در جامعه هستند.
من این طور فکر نمی کنم. این مساله درست مثل مساله انتخاب در زندگی واقعی است. مثلاً انسان در هر سنی به بینش کامل تری نسبت به انتخاب همسر می رسد. ادبیات هم مثل زندگی است. ما در ابتدا هر چیزی را که به دستمان می رسد، می خوانیم. اما مرحله به مرحله به جایی می رسیم که می توانیم بین کار خوب و بد انتخاب کنیم. برای همین من فکر می کنم شعرها و قصه های بد هم وجود دارند همان طور که انسان های بد وجود دارند و نباید به آنها اعتنا کرد.
-و پاسخ خود شما برای این سوال؟
به طور کلی، اجتماع مردم خاورمیانه نسبت به فرد اجتماع ظالمی است. ما برای یک عشیره حتی اگر خیلی وحشی هم باشد بیشتر احترام می گذاریم تا برای هنرمند. احترام ما به جماعت و عشیره و چیزهای عمومی و کلی است تا یک فرد خلاق.
آرزو شهبازی

__________________
سوال نکن تا به تو دروغ نگویند
پاسخ با نقل قول
  #15  
قدیمی 04-30-2010
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض فهرست مشاهیر کرد


ورزشکاران :
بیژن ذوالفقارنسب
محمد اوراز
شاهو ناصری
بیژن کدیوریان
فاروق ایلخانیزاده
مقبل هنر پژوه
بهاره سلطانی
سامان طهماسبی(قهرمان كشتي فرنگي نفر سوم قهرماني جهان در چين)
محمد حسن محبی (قهرمان اول جوانان جهان)
محمد حسین محبی (قهرمان جهان)
و...
نویسندگان، محققین و شعرا :
آیت الله شیخ محمد مردوخ کردستانی
دکتر سوران کردستانی محقق و نویسنده کرد سنندجی (نواده آیت‌الله مردوخ)
ابراهیم احمد
احمد خانی
پیره‌میرد
جگرخون (جگرخوین)
جلادت علی بدرخان
دلدار
رضا طالبانی
رشید یاسمی
شرف‌خان بدلیسی (تاریخ‌نگار)
شامی کرماشانی (شاعر نابینای کرمانشاهی)
شیرزاد حسن
شیرکو بیکس
عبدالرحمن شرفکندی (هه‌ژار)
معروف کوکه‌ای
عبدالله پشیو
عرب شامیلوف
مستوره‌ اردلان
نالی
علی اشرف نوبتی (پرتو کرمانشاهی)
معینی کرمانشاهی
مقداد بدرخان
وفایی
یاشار کمال
هیمن
قانع مریوانی
محمد قاضی
سواره ايلخانی‌زاده
بیسارانی
صیدی هورامی (شاعر)
میرزای هورامی (شاعر)
ملا حسن دزلی
عبدالحمید بدیع‌الزمانی سنندجی (استاد ممتاز دانشگاه تهران)
پروفسور دکتر ارسلان شادمان( استاد ممتاز دانشگاه تهران)
ماموستا محمد شیخ الاسلام کردستان
دکتر سید اسعد شیخ الاسلامی (استاد دانشگاه تهران و بنیانگذار کرسی فقه شافعی در دانشگاه تا مقطع دکتری)
ملاابوبکر مصنف چوری
ملاعبدالله بیتوشی
ابوسلیمان کردی امام مسجد الحرام
حاج شیخ شهاب‌الدین نقشبندی امروله
شیخ عبدالحکیم گونتو مهجوری
شیخ حبیب الله کاشتر پدر بابا مردوخ روحانی
باباشیخ مردوخ (روحانی نویسنده تاریخ مشاهیر کرد)
ماجد مردوخ (روحانی نویسنده و مترجم و نویسنده اولین فرهنگ لغت فارسی کردی)
دکتر محمد صدیق مفتی زاده
مجتبی میرزاده (آهنگساز بزرگ)
شیخ عبدالله هزارکانیان (استاد بزرگ آیت الله مردخ و عالم بزرگ سنندج)
شیخ عبدالله تا (استاد ادبیات عرب)

هنرمندان در عرصه‌ سینما :
بهمن قبادی، کارگردان
ییلماز گونی، کارگردان
رحیم ذبیحی ,كارگردان
جمیل رستمی ,كارگردان
یلماز اردوغان,كارگردان وبازیگر
یلماز گونه‌ی کارگردان و برنده‌ نخل طلایی از فستیوال کن
فخری خوروش
پوران درخشنده

هنرمندان در عرصه‌ موزیک :
حسن زیرک، موسیقیدان و خواننده
عثمان هورامی استاد آواز اورامی(هنجره طلایی)
احمد کایا، موسیقیدان
ابراهیم تاتلیسس خواننده
ماهسون کیرمیزی گول خواننده
شوان پرور
علی مردان
ماملی
مظهر خالقی
ناصر رزازی
جوان هاجو
زکریا (زه‌که‌ریا)
زیاد اسعد
چوپی فتاح
قاله‌ مری
قادر الیاسی
نجمه غلامی
علی زندی
مرضیه فریقی
میکایل جهان آرا
مصطفی دادار
جمال مفتی
انور قره داغی
جلال محمدی
اردلان
صدیق تعریف
کامکارها
جلال عندلیبی
شهرام ناظری
صدیق خلیلی
ابراهیم خیاط
آرام عبدالهی
رشید خان فیض نژاد
هادی مکایل دوم
حسن درزی
عادل هورامی
سید شکراله سیدی
محمود(باواغه)
سید محمد صفائی

شخصیت‌های تاریخی :
ملا مصطفی بارزانی
قاضی محمد
سلطان صلاح‌الدین ایوبی(رهبر و سردار سپاه مسلمانان در جنگ‌های صلیبی)
ابن خلکان
عبدالباسط محمد عبدالصمد
نچیروان بارزانی
ماموستا عباس کمندی(خواننده)
ماموستا مظهر خالقی(خواننده)



طنز پرداز :
حاج سعید علی کرمی سرابله ای

سیاستمداران کرد
جلال طالبانی، از سیاستمداران کرد و رئیس جمهور حکومت موقت عراق
هوشیار زیباری، از سیاستمداران کرد و وزیر امور خارجه عراق
تورگوت اوزال رئیس جمهور ترکیه در دهه 80 میلادی (نیمه‌کرد)
بی‌نظیر بوتو، نخست وزیر پیشین پاکستان (تبار کردی از طرف مادری)
لیلا زانا، سیاستمدار و عضو پیشین پارلمان ترکیه
لیلا قاسم، مبارز اعدام‌شده‌ کرد علیه رژیم بعث عراق
مسعود بارزانی رئیس حکومت محلی کردستان
مصطفی بارزانی از رهبران جنبش ملی‌گرایی کرد
ادریس بارزانی
شیخ عزالدین حسینی از شخصیتهای دینی
نچیروان ادریس بارزانی (نیچیرڤان) (نخست‌وزیر منطقه خودگردان کردستان عراق)
عصمت اینونو دومین رئیس جمهور ترکیه
فلکناس اوجا
نالین پکگول
سید علی‌اصغر کردستانی
دکتر صادق شرفکندی
دکتر پرتو ماه
ملا شیخ عزالدین حسینی
ملا شیخ جلال حسینی برادر شیخ عزالدین
محمد رشید خان بانه‌ای ژنرال جمهوری کردستان
دکتر استاد صلاح‌الدین دبیر حزب همبستگی اسلامی کردستان
نسرین برواری بانوی وزیردر دودولت متفاوت عراق پس از صدام

هنرمندان در عرصه خوشنویسی :
علی صادقی خواه



منبع :
www.kurdiiran.blogfa.com
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
  #16  
قدیمی 05-01-2010
forrest آواتار ها
forrest forrest آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Mar 2010
محل سکونت: کرج
نوشته ها: 353
سپاسها: : 35

47 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
forrest به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

تارا جاف و هم آغوشی با هارپ
مختصری درباره هنرمند موزیسین کرد خانم " تارا جاف" ( Tara Jaff) شامل زندگینامه، آثار و عکسهایی از این هنرمند چنگ نواز...


تارا جاف در شهر بغداد از پدر مادری حلبچه ای( در کردستان عراق) متولد شده است. در بغداد و در دانشگاه موسیقی بغداد به تحصیل در رابطه با موسیقی کلاسیک و پیانو پرداخت. او پس از مهاجرت از کردستان به علت فشارهای حزب بعث بر خانواده اش ، از سال 1979در بریتانیا و در شهر لندن زندگی می کند.او در لندن به گروه چیلن(chilean) به عنوان خواننده پیوست او عضو گارگاه شعر و ادب مزوپوتامیا به نام زیپنج(zipang) است و همچنین عضو کمیته سازماندهی فستیوال فیلم کردی لندن است.
تارا پس از امتحان کردن سازهای مختلف ساز هارپ یا همان چنگ را که سابقه ای 5000 ساله دارد برگزید. او اولین کسی است که این ساز را در موسیقی کردی استفاده کرده است و توانسته است با شیوه ای نو آن را در موسیقی هورامی (بخشی از موسیقی کردی) به کار ببرد.
تارا جاف در بسیاری از جشنواره ها و فستیوال های موسیقی که در بریتانیا برگزار می شود به صورت تک نوازی شرکت می کند و به صورت گروهی نیز با بسیاری از موزیسین ها، خواننده ها و سراینده گان اشعار همکاری داشته است.
او از یک ازدواج ناکام یک بچه دارد و پس از آن ازدواجی نکرده است.
مصاحبه بی بی سی با خانم تارا جاف
صدای چنگ خانم " تارا جاف" بین اهل هنر لندن طرفداران زیادی داره.
در جلسات شعر یا کنسرتهای کوچک هنری تارا و چنگش هم زیبائی تصویری به جمع می بخشه و هم زیبائی صوتی. مخصوصا اینکه تارا به سبکی چنگ می زنه که شاید صدها سال پیش در ایران نواخته می شده.
در این روزها تارا در آستانه بیرون دادن آلبومی به اسم "دل دیوانه" است ( که قراره در ترکیه بیرون بیاد) و هم اجرای کنسرتی در مرکز لندن. در این آلبوم تارا از آهنگهای طایفه خودشون که به "هوره" معروفه استفاده کرده.
گفته می شه که هوره ( نوعی آواز و چه چه ) یکی از دست نخورده ترین سبکهای آواز کردستان و ایران باستانه. و به آوازهائی که اون حال و هوا خوانده می شه "هورامی" می گن.
بعد از ملاقات در بی بی سی در این باره با تارا صحبت کردم:
تارا جاف: سبک آواز هورامی به نظر ما یکی از اصیلترین سبکهای آواز کردیه. خوانندگان کرد وقتی که بخوان به سبک اصیل ودست نخورده آواز بخونن، هورامی می خونن. چون معتقدن که این روش خواندن، دست نخورده باقی مونده.
علت اینکه من سبک هورامی رو با چنگ همراه کردم اینه که چنگ خودش یک ساز باستانیه این منطقه است که متاسفانه از بین رفته، بنابراین صدای چنگ که یک صدای اصیل داره رو با این سبک آواز که خودش ریشه های باستانی داره ترکیب کردم.
فکر کردم که این اصیلترین سازیه که می شه با آواز باستانی هورامی نواخته بشه. با این کارم امیدوارم که شنونده صدائی رو بشنوه که هزاران سال قبل اجرا می شده.
خانم تارا الان ۲۹ ساله که به لندن مهاجرت کرده. فارسی بلد نیست ولی کردی و انگلیسی و ترکی رو به خوبی بلده. پدرش از حلبچه عراق و مادرش از ترکیه است.
تقریبا از همون سالهای اول مهاجرت به لندن چنگ کار کرده و برای احیای این ساز نوآوری هائی کرده.
کمی کوک هارپ ( چنگی که در موسیقی کلاسیک اروپا استفاده می شه ) رو تغییر داده و بعد سعی کرده که صدائی شرقی رو در هارپ زنده کنه.
از تارا پرسیدم که :
چطوری چنگ رو به روش شرقی می زنی ؟ جوری که آهنگهای کردی با اون اجرا کنی؟ چنگی که چند صد سالیه که از سازهای ایرانی بیرون رفته!
تارا جاف: دو چیز رو در مورد هر سازی رعایت کنید، اون ساز می تونه صدای اصیل شرقی بده.
یکی نوع ریتم یا ضربی که باهاش اجرا می کنم که با چنگ اروپائی خیلی فرق می کنه.
و دومین نکته مهم در دستگاه اجرا کردنه! یعنی ملودی های کردی باهاش اجرا میکنم بیشتر البته در دستگاه حجاز و نکته مهم دیگه اجرا با ناخنه که صدائی شبیه به صدای قانون یا سنتور ازش شنیده می شه و یک حس اصیل به این چنگ اروپائی می ده
به موسیقی چنگ تارا که گوش می کنیم صدای مخصوصی داره.
گاهی شبیه به موسیقی قرون وسطی اروپا می شه، گاهی کاملا شرقیه و با صدای دف و آوازهوره، اجرا می شه.
یکی از کارهای جدید خانم تارا همنوازی با عود و صدای خواننده کرد عراق آقای عدنان هستش. همنوازی و اجرائی که به کنسرت لندن ختم شده.
تارا جاف: حدود یکسال پیش بود که یک قبر دسته جمعی بزرگ در عراق کشف شد. از تلویزیون عراق شبکه الحره با من تماس گرفتن و گفتن که می خوان یک فیلم مستند درباره کشتارها و ظلمهائی که
نسبت به کردها و شیعه ها در زمان حکومت صدام حسین در عراق شده، مستندی بسازن و دوست دارن که موسیقی متن این مستند رو اجرا کنم.
من هم از هنرمند کرد عراق آقای "عدنان کریم" که به مقامهای موسیقی سنتی آگاهی کامل دارن، خواستم که قطعه ای رو برای من بخونه و روی کاست بفرسته.
دیگه در عرض یک هفته من هم یک قطعه چنگ برای این آواز ساختم و هم صدای خودم رو هم ضبط کردم و کار رو برای شبکه الحره فرستادم که این شروع کار مشترک من با عدنان بود.
در طول یکسال گذشته تارا و عدنان کارهای قدیمی و جدید کردی رو با چنگ و عود تنظیم کردن.
این کارها برای اولین بار در لندن اجرا می شه .محل اجرا مرکزی در لندن هستش که برای کنسرتها و سخنرانی های دوستانه و صلح طلبانه تاسیس شده.
تارا جاف: جمعه شب ۲۵ نوامبر(۴ آبان) ، با عدنان کنسرت مشترکی اجرا می کنم که بر اساس کارهای مشترکمون خواهد بود.
آهنگهای محلی کردی رو خواهیم زد و بیشتر کار موسیقی و صدای دوم با منه. بعضی از کارهای خود عدنان رو هم اجرا خواهیم کرد.
تصمیم گرفتیم که کنسرت در سالن "مرکز صلح و آشتی" در لندن برگزار بشه جائی که چندین سال پیش در اثر بمب گذاری "ارتش آزادی بخش ایرلند" بکل منهدم شد و دوباره بازسازی شد.
این یک مکان سمبلیک هستش و جائیه که می تونه نشانگر بازسازی یک کشور بعد از ویرانی باشه.
اسم آلبومم دل دیوانه است و قراره که تا دو ماه دیگه در ترکیه بیرون بیاد
در سایت تارا جاف می توانید بخشی از ترانه های او را گوش کنید







__________________
سوال نکن تا به تو دروغ نگویند

ویرایش توسط forrest : 05-01-2010 در ساعت 09:18 AM
پاسخ با نقل قول
  #17  
قدیمی 07-03-2010
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

بچه ها نظری در مورد مرحوم اسمایل مسقطی بدین ..
میدانم خیلی از شما ها از این هنرمند و کاراش خاطره دارین
راستش سن و سال من خیلی نمیخوره به ایشون و کارهاش ...
یه چیزی بگین ..
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #18  
قدیمی 07-09-2010
محسن+ آواتار ها
محسن+ محسن+ آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Jun 2010
محل سکونت: ديار غربت
نوشته ها: 3
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط hiwa نمایش پست ها
ورزشکاران :
بیژن ذوالفقارنسب
محمد اوراز
شاهو ناصری
بیژن کدیوریان
فاروق ایلخانیزاده
مقبل هنر پژوه
بهاره سلطانی
سامان طهماسبی(قهرمان كشتي فرنگي نفر سوم قهرماني جهان در چين)
محمد حسن محبی (قهرمان اول جوانان جهان)
محمد حسین محبی (قهرمان جهان)
و...
نویسندگان، محققین و شعرا :
آیت الله شیخ محمد مردوخ کردستانی
دکتر سوران کردستانی محقق و نویسنده کرد سنندجی (نواده آیت‌الله مردوخ)
ابراهیم احمد
احمد خانی
پیره‌میرد
جگرخون (جگرخوین)
جلادت علی بدرخان
دلدار
رضا طالبانی
رشید یاسمی
شرف‌خان بدلیسی (تاریخ‌نگار)
شامی کرماشانی (شاعر نابینای کرمانشاهی)
شیرزاد حسن
شیرکو بیکس
عبدالرحمن شرفکندی (هه‌ژار)
معروف کوکه‌ای
عبدالله پشیو
عرب شامیلوف
مستوره‌ اردلان
نالی
علی اشرف نوبتی (پرتو کرمانشاهی)
معینی کرمانشاهی
مقداد بدرخان
وفایی
یاشار کمال
هیمن
قانع مریوانی
محمد قاضی
سواره ايلخانی‌زاده
بیسارانی
صیدی هورامی (شاعر)
میرزای هورامی (شاعر)
ملا حسن دزلی
عبدالحمید بدیع‌الزمانی سنندجی (استاد ممتاز دانشگاه تهران)
پروفسور دکتر ارسلان شادمان( استاد ممتاز دانشگاه تهران)
ماموستا محمد شیخ الاسلام کردستان
دکتر سید اسعد شیخ الاسلامی (استاد دانشگاه تهران و بنیانگذار کرسی فقه شافعی در دانشگاه تا مقطع دکتری)
ملاابوبکر مصنف چوری
ملاعبدالله بیتوشی
ابوسلیمان کردی امام مسجد الحرام
حاج شیخ شهاب‌الدین نقشبندی امروله
شیخ عبدالحکیم گونتو مهجوری
شیخ حبیب الله کاشتر پدر بابا مردوخ روحانی
باباشیخ مردوخ (روحانی نویسنده تاریخ مشاهیر کرد)
ماجد مردوخ (روحانی نویسنده و مترجم و نویسنده اولین فرهنگ لغت فارسی کردی)
دکتر محمد صدیق مفتی زاده
مجتبی میرزاده (آهنگساز بزرگ)
شیخ عبدالله هزارکانیان (استاد بزرگ آیت الله مردخ و عالم بزرگ سنندج)
شیخ عبدالله تا (استاد ادبیات عرب)

هنرمندان در عرصه‌ سینما :
بهمن قبادی، کارگردان
ییلماز گونی، کارگردان
رحیم ذبیحی ,كارگردان
جمیل رستمی ,كارگردان
یلماز اردوغان,كارگردان وبازیگر
یلماز گونه‌ی کارگردان و برنده‌ نخل طلایی از فستیوال کن
فخری خوروش
پوران درخشنده

هنرمندان در عرصه‌ موزیک :
حسن زیرک، موسیقیدان و خواننده
عثمان هورامی استاد آواز اورامی(هنجره طلایی)
احمد کایا، موسیقیدان
ابراهیم تاتلیسس خواننده
ماهسون کیرمیزی گول خواننده
شوان پرور
علی مردان
ماملی
مظهر خالقی
ناصر رزازی
جوان هاجو
زکریا (زه‌که‌ریا)
زیاد اسعد
چوپی فتاح
قاله‌ مری
قادر الیاسی
نجمه غلامی
علی زندی
مرضیه فریقی
میکایل جهان آرا
مصطفی دادار
جمال مفتی
انور قره داغی
جلال محمدی
اردلان
صدیق تعریف
کامکارها
جلال عندلیبی
شهرام ناظری
صدیق خلیلی
ابراهیم خیاط
آرام عبدالهی
رشید خان فیض نژاد
هادی مکایل دوم
حسن درزی
عادل هورامی
سید شکراله سیدی
محمود(باواغه)
سید محمد صفائی

شخصیت‌های تاریخی :
ملا مصطفی بارزانی
قاضی محمد
سلطان صلاح‌الدین ایوبی(رهبر و سردار سپاه مسلمانان در جنگ‌های صلیبی)
ابن خلکان
عبدالباسط محمد عبدالصمد
نچیروان بارزانی
ماموستا عباس کمندی(خواننده)
ماموستا مظهر خالقی(خواننده)



طنز پرداز :
حاج سعید علی کرمی سرابله ای

سیاستمداران کرد
جلال طالبانی، از سیاستمداران کرد و رئیس جمهور حکومت موقت عراق
هوشیار زیباری، از سیاستمداران کرد و وزیر امور خارجه عراق
تورگوت اوزال رئیس جمهور ترکیه در دهه 80 میلادی (نیمه‌کرد)
بی‌نظیر بوتو، نخست وزیر پیشین پاکستان (تبار کردی از طرف مادری)
لیلا زانا، سیاستمدار و عضو پیشین پارلمان ترکیه
لیلا قاسم، مبارز اعدام‌شده‌ کرد علیه رژیم بعث عراق
مسعود بارزانی رئیس حکومت محلی کردستان
مصطفی بارزانی از رهبران جنبش ملی‌گرایی کرد
ادریس بارزانی
شیخ عزالدین حسینی از شخصیتهای دینی
نچیروان ادریس بارزانی (نیچیرڤان) (نخست‌وزیر منطقه خودگردان کردستان عراق)
عصمت اینونو دومین رئیس جمهور ترکیه
فلکناس اوجا
نالین پکگول
سید علی‌اصغر کردستانی
دکتر صادق شرفکندی
دکتر پرتو ماه
ملا شیخ عزالدین حسینی
ملا شیخ جلال حسینی برادر شیخ عزالدین
محمد رشید خان بانه‌ای ژنرال جمهوری کردستان
دکتر استاد صلاح‌الدین دبیر حزب همبستگی اسلامی کردستان
نسرین برواری بانوی وزیردر دودولت متفاوت عراق پس از صدام

هنرمندان در عرصه خوشنویسی :
علی صادقی خواه



منبع :
www.kurdiiran.blogfa.com
كاك هيوا زور زور سوپاس واقعا زحمتت كيشاوه
پاسخ با نقل قول
  #19  
قدیمی 07-18-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


شُوخي كه خوي وَ طفلي پَرياده بان شانم...

لَوسا كه خوم له وَر خوم ، شَق دَمم شكانم
هر شَو دري هه چوي شَم ، بَن بَن سزي سقانم

كار مه ناله س اما كار تو نَوده ناله م
بيلا وَ گَرد نالين دَرچُود اَرَي تو گيانم

كَي عاشقيل دَيري هانه تَمه ي تجارت
بيخود خريك من بُون دي وا نيَو دكانم

طاعات شصت ساله م صنعان صفت له دَس چي
بويشم گناه كي بي خوم مال خوم رمانم

يه ي شوخ وَچگَه ترسا پيرانه سر لَوم دا
حاشا افاقه نَيري بريايه دي اَمانم

زاتم نييه تماشاي شان و ملي بكَم دي
شُوخي كه خوي وَ طفلي پَرياده بان شانم

عاشق وَ گرد معشوق كامل بُو اعتباري
پير و جُوان چَه ديري اَو تيرو من كمانم

» قصري« نَوا وَهاكو ناوي بوَي له هر كو
هر كس له ليد پرسي بُو ها تك زُوانم

کیومرث عباسی قصری
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #20  
قدیمی 07-18-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

كي حاضره شفاعت اي( قصريه ) بكَي

بيخود كه نَيوَه تا فلك اَي واي من بلين
من كُل دَس و كَژاوه ي ليلاي من بلين

ذيول كوتَيل كَولييه مُهلت نيانه من
تا بُو دمي گ دَنگ ني و ناي من بلين

موسي كه نيم يه ي( اَرَني) قانعم بكَي
آگر بييه له سينه ي سيناي من بلين

تا اي زُوان سوير منه هاله شُون شَر
بي درد سر له زَيو نيَو پاي من بلين

صد اَوقَره كه قيمت من چُوده بان له دار
تشريف دار بُود له بالاي من بلين

بَسكي زيايَه معصيم ، روژ بازخواست
روژي تُواد چو شَو يلداي من بلين

فَريارَسم له روژ جزا هر خدا خويه
نام خويه له تك تك اعضاي من بلين

كي حاضره شفاعت اي( قصريه) بكَي
وختي كه بُو له جَزره وه فرياي من بلين

کیومرث عباسی قصری

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 04:19 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها