|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#11
06-15-2008
|
||||
|
||||
صورتک
 صورتک جا مانده آنسوتر چهره غمگین نگاه خیس سرزنش آمیز خوف انگیز صورتک بی من پریشان نیست
__________________
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#12
06-15-2008
|
||||
|
||||
|
آرزو
 از یک عاشق شکست خورده پرسیدم: بزرگ ترین اشتباه؟ گفت عاشق شدن گفتم بزرگ ترین شکست؟ گفت شکست عشق گفتم بزرگترین درد؟ گفت از چشم معشوق افتادن گفتم بزرگترین غصه؟ گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن گفتم بزرگترین ماتم؟ گفت در عزای معشوق نشستن گفتم قشنگ ترین عشق؟ گفت شیرین و فرهاد گفتم زیبا ترین لحظه؟ گفت در کنار معشوق بودن گفتم بزرگترین رویا؟ گفت به معشوق رسیدن پرسیدم بزرگترین ارزوت؟ اشک تو چشماش حلقه زدو با نگاهی سرد گفت: ( مرگ)
__________________
|
| کاربران زیر از SonBol به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#13
06-15-2008
|
||||
|
||||
|
ساحل دریا
.jpg) تو چشاش حلقه ي عشقه توي قلبش غم دنيا منتظر به راه مي ياره تا بياد امروز و فردا باورش نمي شه عشق و همه دنياش زير ابه تنها مونده توي ساحل زندگي براش عذابه تنها يي براش عذابه خاطرات لب دريا ديگه از يادش نمي ره همه دنياش زير اب و خودشم به غم اسيره دست اين رحم زمونه عشفشو برده به دريا حالا از خودش ميپرسه ميادش آياوآيا عاشقي که تنها باشه توي دنيا نميمونه دل عاشق رو شکستن شده کار اين زمونه خاطرات لب دريا ديگه از يادش نميره همه دنياش زير اب و خودشم به غم اسيره هرگز از يادش نميره از غم دوريش ميميره از غم دوري ميميره ديگه از يادش نميره از غم دوريش ميميره...........
__________________
|
| کاربران زیر از SonBol به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#14
06-15-2008
|
||||
|
||||
 در آغوشم بگير بگذار براي آخرين بار گرمي دستت را حس كنم و مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز كنم نگاهم كن و التماسم را در چشمانم بخوان قلبم به پايت افتاده است نرو لرزش دستانم و سستي قدمهايم را نظاره كن تنها تو را مي خواهم بگذار دوباره در نگاهت غرق شوم و بگذار دوباره در آغوشت به خواب روم نرو..... نگذار دوباره تنها شوم.... نرو.....
__________________
|
| کاربران زیر از SonBol به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#15
07-02-2008
|
||||
|
||||
|
اشعار زیبا - اشعاری که دوستشان داریم
دوستان عزیزم، اشعاری که قرار میدید محدودیت خاصی ندارن ، میتونید از یک شاعر بزرگ و شناخته شده ، یا شاعران گمنام استفاده کنید
در هر صورت اشعار با محتوا باشند. ممنون  ============================ اضافه شده توسط ادمین نقل قول:
__________________
روی خواب هایم
عکس زنی بکش که ماه را به موهایش سنجاق زده بنویس من خواب مانده ام و دستی ستاره ها را از آسمان کودکی ام دزدیده ویرایش توسط دانه کولانه : 07-28-2008 در ساعت 10:04 PM
|
|
#16
07-02-2008
|
||||
|
||||
|
كجا
زمين دارد از خورشيد دور مي شود ماه از زمين ستارگان از آسمان و ما با خاطره هايمان از يكديگر به راستي ؟ مزار اين همه شهيد كجاست.
__________________
روی خواب هایم
عکس زنی بکش که ماه را به موهایش سنجاق زده بنویس من خواب مانده ام و دستی ستاره ها را از آسمان کودکی ام دزدیده
|
|
#17
07-02-2008
|
||||
|
||||
|
برگ آخر تقويم / منوچهر آتشي
زخم براي چکاندن از روزها اجازه نمي گيرد نه براي درمان شدن تراز نمي شود به تقويم طول سال زخم ژرفاي آن است که مدرج مي کنند گره به گره زمان را هر زخم هر لحظه زادروز خود را سور مي دهد به درد و ناسور و هر لحظه هر کجاي فاصله آغاز قرن ديگير است تاريخ پتياره اش را نه برگ اول تقويم نه برگ اول بعد از آن ابتداي واقعه نيستند سال از ميانه آغاز مي شود تا در چرخش گيج اش به ابتدا برگردد به درد و برگ آخر اگر کبيسه ي سال زخم باشد برگ نخست نحوست محض است زخم براي چکاندن از خون و درد براي جاودانه شدن از تقويم اجازه نمي گيرد
__________________
روی خواب هایم
عکس زنی بکش که ماه را به موهایش سنجاق زده بنویس من خواب مانده ام و دستی ستاره ها را از آسمان کودکی ام دزدیده
|
|
#18
07-02-2008
|
||||
|
||||
|
اندازه غول باشم اگر
يا قد بادام كوچولو وقتي چراغ خاموش بشه هم قد همديگه مي شيم پولدار باشیم مثل يه شاه فقير باشیم مثل گدا وقتي چراغ خاموش بشه ارزشمون يكي مي شه سياه و قرمز و بنفش نارنجي و زرد و سفيد وقتي چراغ خاموش بشه همه يه رنگ ديده مي شيم شايد بهتر باشه خدا براي درست كردن كارا چراغ ها رو خاموش كنه شل سیلور استاین
__________________
روی خواب هایم
عکس زنی بکش که ماه را به موهایش سنجاق زده بنویس من خواب مانده ام و دستی ستاره ها را از آسمان کودکی ام دزدیده ویرایش توسط k@vir : 07-02-2008 در ساعت 02:15 PM
|
|
#19
07-04-2008
|
||||
|
||||
|
یک تکه از دنیا را از دنیا بریدم
آن تکه که زیباست عشق را از خودم بریدم بیشترش دلتنگیست آن تکه ی کوچک زیبا را کنار تکه ی کوچک زیبای خودم گذاشتم دور گذاشتم هر دو را از خودم و راهی شدم.. هر چه مانده بود زشتی بود
__________________
روی خواب هایم
عکس زنی بکش که ماه را به موهایش سنجاق زده بنویس من خواب مانده ام و دستی ستاره ها را از آسمان کودکی ام دزدیده
|
|
#20
07-16-2008
|
||||
|
||||
|
من آن روز را انتظار می کشم
روزی ما دوباره کبوترهايمان را پيدا خواهيم کرد و مهربانی دست زيبايی را خواهد گرفت. روزی که کمترين سرود بوسه است و هر انسان برای هر انسان برادری ست. روزی که ديگر درهای خانه شان را نمی بندند قفل افسانه ايست و قلب برای زندگی بس است. روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است تا تو بخاطر آخرين حرف دنبال سخن نگردی روزی که آهنگ هر حرف ؛ زندگيست تا من بخاطر آخرين شعر رنج جستجوی قافيه نبرم... روزی که تو بيايی ؛ برای هميشه بيايی و مهربانی با زيبايی يکسان شود. روزی که ما دوباره برای کبوتر هايمان دانه بريزيم... و من آن روز را انتظار می کشم حتی روزی که ديگر نباشم. احمد شاملو
__________________
روی خواب هایم
عکس زنی بکش که ماه را به موهایش سنجاق زده بنویس من خواب مانده ام و دستی ستاره ها را از آسمان کودکی ام دزدیده
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 06:00 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.