بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #11  
قدیمی 01-06-2009
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow سید امیر حسین میر حسینی و اشعارش، اشعار سید محمد حسین میر حسینی

عشق از من و نگاه تو تشکیل میشود
گاهی تمام من به تو تبدیل میشود

ای عابر بزرگ که با گامهای تو
از انتظار پنجره تجلیل میشود

تا کی سکوت وخلوت این کوچه های شهر
بر زخمهای حنجره تحمیل میشود

آیا دوباره مثل همان سالهای پیش
امسال هم بدون تو تحویل میشود

بی شک به پاس ناز غزلهای چشم تو
بازار وزن وقافیه تعطیل میشود

یک سین کم گذاشته ام روی سفره ام
این سفره با سلام تو تکمیل میشود


__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #12  
قدیمی 12-26-2009
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

هفت سین اهورایی بهار
عشق از من و نگاه تو تشکیل میشود
گاهی تمام من به تو تبدیل میشود
ای عابر بزرگ که با گامهای تو
از انتظار پنجره تجلیل میشود
تا کی سکوت وخلوت این کوچه های شهر
بر زخمهای حنجره تحمیل میشود
آیا دوباره مثل همان سالهای پیش
امسال هم بدون تو تحویل میشود
بی شک به پاس ناز غزلهای چشم تو
بازار وزن وقافیه تعطیل میشود
یک سین کم گذاشته ام روی سفره ام
این سفره با سلام تو تکمیل میشود
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #13  
قدیمی 12-26-2009
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اي مهربان مرد مدينه شرمسارم
چيزي ي ندارم تا به درگاهت بيارم
مظلوميت را حق به تقديرت سرشته
تاريخ را گشتم نوشته نا نوشته
از لطف باران سخايت خيس خيسم
جرآت بده تا با قلم چيزي نويسم
مي خواهم از چشمت بگويم ياريم ده
از لحظه هاي درد و غم دلداريم ده
من شاعرم اما چرا قدري نفس نيست
صد ها هزاران واژه دارم ليک بس نيست
سردار مظلوم مدينه صبر تا کي؟
سيراب گشته دشمن تو ابر تا کي؟
تا کي دو چشم خسته ات از غم ببارد
باران رحمت دشمنت رحمي ندارد
بايد کدامين چشم را شاهد بيارم
از گفتن ظلمي که شد من شرم دارم
وقتي که طعنه از زبانش گشت جاري
در پيش چشمت نا سزا مي گفت آري
با چشم پر غم سر به ديواري نهادي
بغضت فرو بردي جوابش را ندادي
نه اينکه تو فرزند شير خيبر هستي
نه اينکه از نسل رسول اطهر هستي
هر چه ميان خاطرات خود دويدم
مظلوم تر از تو قسم هرگز نديدم
دورو برت پر بود از ياران نامرد
يک مشت اهل مال دنياخلق بي درد
غم ها درون سينه ي تو جا نمي شد
در خانه ات هم همدمي پيدا نمي شد
از مردم دورو برت طعنه شنفتي
آب دهان انداختن ،چيزي نگفتي
سخت است مولا ماجرايت را شنيدن
خواندم تو را از منبرت پايين کشيدن
قفل دهان خویش را آزاد کردند
با ناسزا پیشت ز حیدر یاد کردند
لعن پدر گفتند و تو خاموش بودي
خون در دلت کردندو تنها گوش بودي
وقتي تورا مشغول سوز و ساز ديدند
سجاده را از زير پاي تو کشيدند
مرد کريم شهر قلبت را شکستند؟
با حيله و نيرنگ دستان تو بستند؟
غصه نخور آقا نگاه آب با توست
مانند بابايت گمانم چاه با توست
ای سفره دار شهر بد کردند با تو
ای در کرامت بحر بد کردند با تو
دستان سبزت را کسي حس کرد،هرگز
اشک تو را مولا کسي حس کرد هرگز
زهر هلاهل بود افطاریت آقا
میداد هر دم غصه دلداریت آقا


(سید امیر حسین میرحسینی)
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #14  
قدیمی 12-26-2009
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حضرت علی اکبر (ع)
آن سراپا هم پیمبر هم امام
آمد از دریای خون سوی خیام
از عطش چون شعله ، پیچ وتاب داشت
شکوه با بابا ز قحط آب داشت
او که می دانست قحط آب بود
اشک هم از تشنگی نایاب بود
آب اگر می خواست از قلب سپاه
بود تا دریا ، بر او ، یک گام راه
این سوال آب معنایش چه بود
اکبر از باب این تمنایش چه بود
آب اینجا یک بهانه بیش نیست
آنکه گردد آگه از این راز کیست
کوثر او در دهان باب بود
آب اگر می خواست عالم آب بود
با گلوی تشنه رو در خیمه برد
از لب عطشان بابا آب خورد
شب فشردش در بغل کای نور عین
ای حسین از آن تو ، تو از حسین
کام عطشان تو را دریا منم
این تو و این اشک دامن دامنم
من تو را تقدیم جانان کرده ام
آنچه جانان خواسته ، آن کرده ام
گر چه چون جان منی در پیکرم
نیست جایی تا نشینی در برم
تیغ ها لحظه شماری می کنند
نیزه داران بیقراری می کنند
دوست دارم تا شوی از تیغ تیز
پیش چشم اشک ریزم ، ریز ریز
بشکنی از سنگ بدر آیینه را
هر چه تیغ آید سپر کن سینه را
دوست خود از تو پذیرایی کند
خواجه ی لولاک سقایی کند
هر چه آید بر سرت در این نبرد
خوش بود دیگر ز میدان بر نکرد
آن خدا آیینه آن احمد جمال
تاخت چون حیدر ، به میدان قتال
هر چه طعم زخم خنجر می کشید
انتظار زخم دیگر می کشید
گفت ما را زخم قاتل مرهم است
هر چه بارد تیغ بر فرقم کم است
نیزه داران سینه ام را بشکنید
سنگ ها ، آیینه ام را بشکنید
عاقبت گردید آن گل نقش خاک
پیش چشم باغبان شد چاک چاک
ریخت خون از برگ برگ لاله اش
کشت بابا را صدای ناله اش
آمد و چون جان در آغوشش گرفت
بوسه از لبهای خاموشش گرفت
ناله زد کای جان رفته از تنم
از فراقت اشک دامن دامنم
ای فدای پاره پاره پیکرت
ای پدر را کشته با زخم سرت
دیده بستی ، یا ز من دل کنده ای
دست و پا زن تا ببینم زنده ای
جان بابا عمه آمد از حرم
زخم فرقت را بپوشان اکبرم
خیز از جا ، آبرویم را بخر
عمه را از بین نامحرم ببر
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #15  
قدیمی 12-26-2009
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حضرت سجاد (ع)
من آن گلم که به خون خفته باغبان من
نه گل نه غنچه مانده به باغ خزان من
مرغ بهشت وحیم و از جور روزگار
ویرانه های شام شده آشیان من
هفتاد داغ دارم و از جور روزگار
هجده سر بریده بود سایه بان من
زنهای شام خنده به ناموس من زدند
این بود احترام من و خاندان من
زنجیرها به زخم تن من گریستند
دشمن نکرد رحم به اشک روان من
شام بلا و تشت طلا و سر حسین
گردیده قاتل پدرم میزبان من
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #16  
قدیمی 12-26-2009
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

همه عالم یه طرف حسین زهرا یه طرف
هر چه عشق ِ یه طرف ، عشق به مولا یه طرف
این کیه هر کی صداش می کنه دیوونه می شه
دیگه جایی نمی ره ، گدای این خونه می شه
این کیه که اسمش ُ هر کی تو عالم می بره
همه ی وجودشو ، مصیبت و غم می بره
این کیه ، که عشق اون ، عالم و حیرون می کنه
غم کربلاش دل ِ ، فاطمه رو خون می کنه
اسم اون حسین و ، جوونی ما به فداش
خدا اون روز و بیاره ، که بریم به کربلاش
نمی دونم که چرا ، دلم براش پر می زنه
هر کی تو روضه بیاد ، به سینه و سر می زنه
یکی نیست تو کربلا ، خواهرشو یاری کنه
یکی نیست تو قتلگاه ، برا حسین زاری کنه
نمی دونم که چرا ، قامت خواهرش خمه
هر چی ما گریه کنیم ، برا حسین بازم کمه
دیگه چیزی نمی خوام ، حسین زهرا رو می خوام
گل و بستان نمی خوام ، خیمه مولا رو می خوام
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #17  
قدیمی 12-26-2009
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حضرت علی اصغر (ع)
در کویر غربت آئینه ها
در غروب غرق آه سینه ها
در هجوم تیر بغض صد سپاه
با دلی خون ، بی کس و پشت وپناه
خالی از اسباب رزم لشکری
در لباس ساده ی پیغمبری
خسته و لب تشنه با جوش و خروش
رو به میدان کرد پیر گلفروش
روی دستش غنچه ای بی تاب داشت
از عدویش انتظار آب داشت
غنچه لب بسته اش ، بی رنگ بود
با خزان بی حیا در جنگ بود
غنچه اش رو بر خموشی می گذاشت
تاب این که سر نگهدارد نداشت
رو به روی خیل گلچین ایستاد
دشمنش را اینچنین آواز داد
کربلای من غدیر دیگر است
روی دست من علی اصغر است
آمدم تا اینکه سیرابش کنم
جرعه ای آبش دهم خوابش کنم
کودکم از حال رفته بنگرید
از برایش جرعه ای آب آورید
بس زبان دور دهان گردانده است
خرمن هستی من سوزانده است
از ترک خورده لبش ، خون جاری است
زخم شرم از او به قلبم کاری است
ناگهان در خطبه ی آه ِ امام
در خروش اهل کوفه اهل شام
از کمان حرمله تیری پرید
گوش تا گوش علی اصغر درید
بر سپیدی گلویش تیر زد
وای من انگار با شمشیر زد
تا گلوی نازکش از هم گسیخت
خون او بر صورت خورشید ریخت
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #18  
قدیمی 12-26-2009
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

یا رقیه (س)
گر شود امشب صفایی می کنم
واژه هایم را خدایی می کنم
ای قلم در دست من امداد کن
سینه ام تنگ آمده فریاد کن
ای قلم در دست من اعجاز کن
سفره ی درد دلم را باز کن
یاد بوذر فکر سلمانی مکن
گبر شو دیگر مسلمانی مکن
این خوارج مهر ذلت می زنند
با نماز و روزه گولت می زنند
میهمان جهل و ننگت می کنند
با سجود و ذکر رنگت می کنند
این سیه کاران پی بی دردی اند
در پی خونخواری و نامردی اند
اینقدر نا پختگی خامی مکن
فکر رسوایی و بدنامی مکن
اینقدر در سایه ی غفلت مباش
زیر بار منت و ذلت مباش
شعله شو فریاد شو بیداد شو
بال بگشا از قفس آزاد شو
اهل سوز و رنج اهل درد باش
لااقل یک ساعتی را مرد باش
آشکارا شد چو از هم نیک و زشت
بعد از این دیگر قلم خود می نوشت
بارالها خوان خود را باز کن
با عزیزانت مرا دمساز کن
با نگاهت بی ریا و ساده کن
گردنم زنجیر زن قلاده کن
جای خاموشی تو فریادم بده
راه و رسم عشق را یادم بده
ناگهان پروردگار خوب و زشت
روی برگ کاغذین من نوشت
دوست داری مست و مجنونت کنم
تا ابد بر خویش مدیونت کنم
با می یم پر شور و شینت می کنم
مست فرزند حسینت می کنم
با بلا و غم قرینت می کنم
با رقیه هم نشینت می کنم
دختر گیتی سلامت می کنم
شش دنگم را به نامت می کنم
یا رقیه غرق یاست می کنم
ای سه ساله التماست می کنم
هر کجا رفتم جوابم می کنند
یا که با طعنه خرابم می کنند
بیش از این مگذار تنهاتر شوم
در میان خلق رسواتر شوم
چشم مظلومت خرابم کرده است
پای مجروحت کبابم کرده است
سیدم من عمه پیشم رو مگیر
در خیالم دست بر پهلو مگیر
هستیم را من فدایت می کنم
شانه هایم را عصایت می کنم
می شود آیا خدایی ام کنی ؟
یا رقیه کربلایی ام کنی ؟
می روم آنجا ثنایت می کنم
پیش بابا من دعایت می کنم
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #19  
قدیمی 12-26-2009
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

امام حسین (ع)
به جنون می کشدم آیه ی روحانی عشق
ای خوشا عشق و غم عشق و پریشانی عشق
پیشه ام چیست کی ام ؟ ، یا ز کجا آمده ام ؟
گوش کن مکتبی ام طفل دبستانی عشق
گر خدا خواست دهد جنت و رضوان گویم
به دو عالم ندهم سر به گریبانی عشق
گر کند یک نظرم حضرت عباس علی
می کنم با نگهم کار سلیمانی عشق
گر چه من خانه بدوشم به جهان ، باکی نیست
نفروشم به خدا بی سرو سامانی عشق
گر چه خوانند مرا عاشق و دیوانه ی او
روز محشر شودم نوبت سلطانی عشق
می زنم تیغ به سر می کُشم آخر خود را
تا بگویند شده کشته و قربانی عشق
امشبی را که در آنیم غنیمت شمریم
بر سر خوان حسینیم و به مهمانی عشق
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #20  
قدیمی 12-26-2009
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

یا امام رضا


قد هزار تا آسمون
کبوتراتو دوست دارم
وقتی میام به مشهدت
سوغاتی گندم میارم
وقتی میام به مشهدت
داغ دلم تازه می شه
دلم میره کرب وبلا
غصه بی اندازه می شه
تنگ می شه تا دلم برات
عکس حرم رو می بینم
تو خیالم می یام پیشت
کنار گنبد می شینم
دنیا بدون مشهدت
از خونمون کوچیکتره
وانمی شه دلم آقا
با صد هزار تا پنجره
بسکه به مشهد اومدم
جاده ها باهام رفیق شدند
چرا نمی رسم به تو
ثانیه ها دقیق شدند
دلم برای صحن تو
نگاه بکن پر می زنه
این دفه که من اومدم
نگو که وقت رفتنه
امید دارم که من بیام
دوباره پاکم بکنی
تو صحن اسماعیل طلا
یه گوشه خاکم بکنی
با خاک کفشداری تو
آقا چشامو سو میدم
با گفتن رضا رضا
به خودم آبرو میدم
آخ که چی می شه تو بگی
خونت و جمع کن و بیا
رها بکن زندگی رو
بیا به مشهدالرضا
کاشکی می گفتی خونه ام
یه حجره تو صحن طلاست
داد می زنم آی آدما
صاحب خونه ام امام رضاست
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:30 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها