بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > پزشکی بهداشتی و درمان > روانشناسی

روانشناسی زیر تالار روانشناسی برای مباحث مربوط به این رشته

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 10-09-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض روانشناسی شخصیت

نظریات شخصیت



مقدمه

در سه ربع اول قرن حاضر درباره شخصیت نظریه‌های متعدد و گوناگون آورده شده است. بطوری که تعاریف مختلفی برای شخصیت ارائه شده است که ناشی از گوناگونی این نظریه‌هاست که صاحبانشان نظرات متفاوتی از چگونگی تشکیل و تحول شخصیت و مفاهیم انگیزشی رفتار آدمی دارند. نظریه‌های مربوط به شخصیت هر چند که باهم فرق دارند، در مواردی و در اصولی نزدیک به یکدیگرند و تا حدی همانند هستند. از این رو چنین به نظر می‌رسد که می‌توان آنها را با توجه عامل یا عواملی که در هر کدام مهمتر از عوامل دیگر پنداشته شده‌اند، طبقه بندی کرد. ولی لازم است خاطرنشان سازیم که هیچ طبقه بندیی ، به خصوص در مورد نظریه‌های مربوط به شخصیت ، نمی‌تواند خالی از عیب و نقص باشد و قطعی محسوب شود. نظریه‌ای که به یک اعتبار در طبقه‌ای آمده است، ممکن است به اعتباری دیگر در طبقه‌ای دیگر قرار گیرد و این خود دلیل اختلاف طبقه بندیهایی است که تاکنون صورت گرفته است.

سوال اصلی در مطالعه شخصیت (Personality) و نظریه‌های شخصیت این است که شخصیت چیست؟ با وجود مطالعات و تحقیقات زیاد به دلیل پیچیدگی شخصیت که ناشی از پیچیدگی انسان است هنوز پاسخ واحد یکسانی به این سوال داده نشده است و به همین دلیل نظریه‌های مختلفی پیرامون این موضوع شکل گرفته است که می‌توان آنها را در هشت رویکرد اصلی روانکاوی ، تیپ شناسی ، رفتاری ، یادگیری اجتماعی ، تحلیل عاملی ، شناختی ، انسان گرایی و رویکرد حیطه محدود مورد بررسی قرار داد. در کنار این رویکردها که رسمی هستند یک رویکرد شخصی نسبت به انسان و شخصیت در اکثر ما انسانها وجود دارد که اگر بخواهیم می‌توانیم با مطالعه و تحقیق در این باره ، آن را به یک نظریه رسمی تبدیل کنیم.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 10-09-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض روانشناسی شخصیت

رویکردها در نظریه‌های رسمی

روانکاوی

نخستین رویکرد درباره شخصیت در واپسین سالهای قرن نوزده توسط فروید مطرح شد. نظریه پردازهای فروید چنان با اهمیت و گسترده بود که نه تنها در روانشناسی بلکه در فرهنگ ، جامعه نیز نفوذ پیدا کرد، بگونه‌ای که آن را یک انقلاب شبیه آنچه داروین با نظریه تکامل ارائه کرد دانسته‌اند. تقریبا تمام نظریه‌های شخصیت که در سالهای پس از فروید روی کار آمدند مدیون دیدگاه او هستند. در واقع نظریه‌های بعدی شخصیت یا در مقام گسترش و پالایش نظریه او بوجود آمدند (نظیر نظریه‌های روان کاوان جدید همچون یونگ ، آدلر ، هورنای و دیگران) و یا در مقام مخالفت بوجود آمدند.

رویکرد تیپ شناسی

صاحب نظران قدیمی‌ترین طبقه بندی تیپ شناختی را به بقراط و جالینوس از حکمای یونان باستان نسبت داده‌اند. بقراط جسم را دارای چهار نوع خلط خون ، بلغم ، صفرا و سودا تصور می‌کرد و برای هر یک از آنها ویژگی‌هایی را تصور می‌کرد. در قرن بیستم و با گرایش روان شناسی به سوی علمی شدن کوشش‌هایی در کارهای کرچمر (Kretschmer) و شلدون به عمل آمد تا این طبقه بندی جنبه علمی بخود بگیرد. ولی با وجود تمام تلاش‌ها به سبب انتقادات صحیحی که به آنها وارد شد، اعتبار علمی آنها کاهش یافت.

رویکرد رفتاری

رویکرد رفتاری که در کارهای بی.اف.اسکینر (B.F.Skinner) و به تبعیت از بنیان گذار آن جان.بی.واتسون منعکس شده است بازتابی است از شکل و صورت اصلی رفتارگرایی افراطی که هر نوع نیرو یا فرآیند منتسب به درون و ناهوشیار را نامربوط دانسته و بشدت رد می‌کند و در عوض توجه خود را با رفتار عینی قابل مشاهده و محرک بیرونی معطوف می‌دارد. اسکینر می‌کوشد تا شخصیت انسان را از طریق پژوهش در آزمایشگاه بجای درمانگاه مطالعه کند. او مخالف روانکاوی است.

رویکرد یادگیری اجتماعی

رویکرد یادگیری اجتماعی که بیشتر در کارهای آلبرت بندورا و جولیان راتر مشاهده می‌شود بسط رویکرد رفتارگرایی اسکینر است. آنها نیز روان کاوی را رد و بر رفتار عینی تاکید می‌ورزند. ولی نکته اختلاف آنها این است که به متغیرهای شناختی درونی نیز اعتقاد دارند، چیزی که در نظام اسکینر مطلقا جایی ندارد.

رویکرد تحلیل عاملی

رویکرد تحلیل عاملی که بیشتر در کارهای آلپورت ، کتل ، آیزنک تجلی یافته است بر این عقیده است که شخصیت شامل مجموعه‌ای از صفت‌ها یا کیفیات متمایز کننده یک شخص است که می‌توان آنها را از طریق تحلیل عاملی (نوعی روش آماری پیشرفته) مشخص نمود. با توجه به اینکه این نظریه‌ها بر نقش صفت‌های بنیادی در ساختار شخصیت تاکید دارند، به آنها نظریه‌های صفات نیز می‌گویند.

رویکرد شناختی

رویکرد شناختی در شخصیت بر شیوه‌هایی که مردم توسط آنها به شناخت محیط و خودشان می‌پردازند، تاکید می‌ورزد. اینکه آنها چگونه ادراک می‌کنند، ارزیابی می‌کنند، تصمیم می‌گیرند و مسائل را حل می‌کنند. این رویکرد در کارهای بسیاری از روان شناسان شناخت گرا بخصوص در کارهای جورج کلی منعکس شده است.

رویکرد انسان گرایی

رویکرد انسان گرایی که بیشتر در کارهای آبراهام مزلو و کارل راجرز منعکس شده است بخشی از جنس انسان گرایی دهه 1960 آمریکا است که با رویکردهای روان کاوی و رفتارگرایی مخالف بودند. این رویکرد و نظریه پردازان آن بر فضایل و آرزوهای انسان ، اراده آزاد آگاهانه و خود شکوفایی تاکید دارند. آنها تصویری زیبا و خوش بنیانه از انسان معرفی می‌کنند، برعکس روانکاوی.

رویکرد حیطه محدود

نظریه پردازان شخصیت عموما دستیابی به جامعیت یا کامل بودن را به عنوان یکی از هدفهای اصلی نظریه پردازی در نظر می‌گیرند. اما هیچ کدام از نظریه‌های موجود را نمی‌توان بدرستی جامع دانست و به علاوه داشتن چنین هدفی می‌تواند غیر واقع بینانه باشد. برخی روان شناسان پیشنهاد می‌کنند که برای رسیدن به درک کاملتری از شخصیت نیاز داریم که تعدادی نظریه جداگانه وضع کنیم که هر کدام گستره محدودی داشته باشد و بر یک وجه محدود و باریک شخصیت تاکید ورزد. در حال حاضر این نوع گرایش بیشتر شده و در کارهای کسانی نظیر دیوید مک کلند ، ماروین زاکرمن و آرنولد باس و رابرت پلامین و دیگران منعکس و قابل مشاهده است.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 10-09-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض روانشناسی شخصیت

انواع سوال درباره ماهیت انسان

نگاه اجمالی

یکی از جنبه‌های بسیار مهم و با اهمیت نظریات شخصیت (Personality Theoris) تصور یا برداشتی از ماهیت انسان است که بوسیله هر نظریه پرداز مطرح می‌شود. هر نظریه پرداز برداشتی از ماهیت انسان دارد که به تعدادی از سوالهای بنیادی مربوط به سرشت انسان مربوط می‌شود. (این سوالها همیشه وجود داشته و خواهند داشت). دیگران (شعرا ، فلاسفه ، هنرمندان و ...) همواره به بیانی دیگر به این سوالها پاسخ می‌دهند و در کنار آن نظریه پردازان شخصیت نیز به این مباحث جدل برانگیز پرداخته‌اند.

این سوالهای بنیادی را می‌توان حول شش موضوعی بنیادی « اراده آزاد یا جبرگرایی ، وراثت محیط ، گذشته یا حال ، بی همتایی یا جهان شمولی ، تعادل جویی یا رشد و خوش بینی یا بدبینی » جمع کرد. این موضوعات چارچوبهایی هستند که به کمک آنها نظریه پردازان خودشان و دیگران را ادراک (Perception) می‌کنند و بر اساس آنها نظریه‌های خود را بنا می‌نهند.
اراده آزاد یا جبرگرایی

اولین موضوع اساسی که به برداشتی از ماهیت انسان مربوط می‌شود، اختلاف نظر پایدار بین اراده (اختیار) یا جبرگرایی (Free Will or Determinism) است.

  • آیا ما آگاهانه کنترل اعمال خود را در دست داریم؟
  • آیا ما در انتخاب ، آزاد و مسئول سرنوشت خود هستیم، یا قربانیان تجربه‌های گذشته ، عوامل زیست شناختی ، نیروهای ناهوشیار (آن گونه که فروید می‌گوید) محسوب می‌شویم؟

    نظریه پردازان شخصیت در این موضوع از یک نقطه افراطی تا نقطه نظرهای میانه‌روتر در نوسان هستند و استدلال می‌کنند که رفتار تا اندازه‌ای تحت تاثیر رویدادهای خارج از اختیار ما است و در عین حال می‌توان بطور خودانگیخته آن را انتخاب و هدایت کرد.
وراثت یا محیط

کدام یک از این دو عامل تاثیر بیشتری بر رفتار دارند؟ صفتهای ارثی (طبیعت) یا ویژگی‌های محیطی (پرورش).

  • آیا شخصیت ما صرفا به وسیله توانایی‌ها ، خلق و خوهایی که به ارث می‌بریم، تعیین می‌شود یا اینکه قویا تحت تاثیر محیطی که در آن زندگی می‌کنیم، قرار دارد؟

    این اختلاف نظر به موضوع هوش (Intelligence) نیز کشیده است:
  • آیا هوش بیشتر تحت تاثیر خرانه ژنتیکی است و یا تحت تاثیر میزان و کیفیت تحریکی که در موقعیتهای مدرسه و منزل فراهم شود، قرار دارد؟
گذشته یا حال

هر گاه همانند بعضی از نظریه پردازان (نظیر روانکاوان) فرض کنیم رویدادهایی که در دوران خردسالی و کودکی رخ می‌دهند، در شکل گیری شخصیت نقش به سزائی دارند و در نتیجه معتقد شویم که رشد بعدی افراد تاثیر چندانی بر شخصیتشان ندارد، آن موقع با یک نظریه گذشته‌نگر همدل شده‌ایم. دیدگاههای مخالف نیز وجود دارند که می‌گویند شخصیت مستقل از گذشته است. این بدان معنی است که شخصیت می‌تواند تحت تاثیر رویدادها و تجربه‌های زمان حال شخص و حتی آرزوها و اهداف آینده قرار داشته باشد.
بی همتایی یا جهان شمولی

آیا ماهیت انسان بی همتا است یا جهان شمول (Uniqueness or Universality) است؟ شخصیت یک فرد را می‌توان چنان بی همتا در نظر گرفت که هر عمل یا سخن وی ، همتا یا معادلی در دیگران نداشته باشد. بدین ترتیب ، مقایسه یک فرد با افراد دیگر بی معنی خواهد بود و نظریه‌های شخصیت که مدعی تعیین شخصیت و رفتار اکثر انسانها هستند، بی اعتبار خواهند بود. در مقابل دیدگاههایی وجود دارند که بی همتایی را می‌پذیرند، ولی آن را در الگوهای کلی رفتاری تفسیر می‌کنند که در یک فرهنگ معین کم و بیش جهان شمول است.
تعادل جویی یا رشد
  • چه چیزی هدف غایی و ضروری انسان محسوب می‌شود؟
  • آیا هر یک از افراد بطور ساده تا زمانی که تعادل درونی (تعادل جویی) فراهم نشود، در پی رفتار کردن هستیم؟
  • آیا افراد تنها به منظور کسب لذت و اجتناب از درد و صرفا در پی ارضای نیاز جسمانی هستند؟ و یا انسان نیازها و انگیزه‌های بالاتری دارد؟
  • آیا انسانها می‌خواهند رشد کنند و به خود شکوفایی (Self Actualization) برسند؟

    بعضی از نظریه پردازان شخصیت بر این عقیده تاکید دارند که انسانها از حیواناتی که صرفا در جستجوی کاهش تنش و کسب لذت هستند، برترند. آنها انسانها را موجودی می‌دانند که عمدتا بوسیله نیاز به رشد و تحقق استعدادهای بالقوه و ابراز خویشتن ، برانگیخته می‌شوند.
خوش‌بینی یا بدبینی
  • آیا انسانها اساسا خوب هستند یا بد؟
  • مهربان هستند یا بی رحم؟
  • دلسوز هستند یا سنگدل؟

    این سوالات ، پرسشهای اخلاقی و ارزشی هستند که در دنیای عینی گرای علم جایی ندارند. با این وجود بطور آشکار چنین سوالی به چند تن از نظریه پردازان مربوط می‌شود. بعضی از نظریه پردازان بطور آشکار نقطه نظرهای خوش‌بینانه‌ای نسبت به انسان دارند. (نظیر انسان گرایان) آنها انسانها را افرادی بشر دوست ، نوع دوست و از لحاظ اجتماعی آگاه می‌دانند. در مقابل نظریه پردازانی نظیر فروید با بدبینی به انسان نگاه می‌کنند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 10-09-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض روانشناسی شخصیت

ماهیت انسان

ماهیت انسان از دیدگاه روانکاوی

ماهیت انسان از دید فروید

فروید ماهیت انسان را به شیوه خاصی عنوان می‌کند به نظر او انسان ذاتا نه خوب است و نه بد. بلکه از نظر اخلاقی خنثی است. فروید انسان را ماحصل نهایی رشد تدریجی (تکامل) می‌داند. به اعتقاد او انسان از هر نظر در حکم یک ماشین فیزیولوژیک است که در آن کششها و انگیزشهای ارگانیزم بیولوژیک به صورت فرایندهای فکری ، آرزو و سوائق عاطفی ظاهر می‌شوند. بدی و شرارت انسان زمانی ظاهر می‌شود که عمل منطقی انسان زیر نفوذ کششهای غریزی قرار می‌گیرد، بدون آنکه انسان این کششها را بشناسد و یا درصدد کنترل آنها برآید. فروید وجود اراده و آزادی انسان را نفی می‌کند و او را تابع عوامل جبری یا محدودیتهای اجتماعی می‌داند.

از نظر روانکاوی انسان تابع اصل جبر روانی است. انسان موجودی تلقی می‌شود که بوسیله نیروهای غریزی ناخودآگاه بر منطق او تسلط می‌یابند هدایت می‌شود. این نیروها را می‌توان به سطح آگاهی آورد و تحت کنترل قرار داد. از این دیدگاه آگاهی باعث آزادی می‌شود و جهل انسان را به بردگی می‌کشد. از این رو تسلط اصل جبر روانی زمانی کاهش می‌یابد که خودآگاهی انسان افزایش یابد. هر چه دانش فرد از خودش بیشتر باشد احتمال اینکه عقلانی‌تر عمل کند بیشتر می‌شود. فروید از بین نیروهای غریزی تاکید بسیار زیادی روی غریزه جنسی دارد.
ماهیت انسان از دید دیگر روانکاوان

آدلر به انسان و امور او دیدی کلی‌نگر ، غایت انگار و اجتماعی دارد. او انسان را موجودی خلاق ، انتخابگر ، اجتماعی ، مسئول و در حال شدن می‌داند که نه خوب است و نه بد. ماهیتش در جامعه شکل می‌گیرد و تکامل او در واقعیت بخشیدن به خویش است. یونگ با عقیده فروید مبتنی بر مرکزیت *** مخالفت کرده و ابراز عقیده کرد که انسانها همان قدری که بوسیله اهداف ، آرزوها و امیال دیگرشان هدایت می‌شوند بوسیله تمایلات جنسی نیز برانگیخته می‌شوند. از نظر یونگ فضیلت خود بودن، تلاش برای رشد و خود شکوفایی خلاق از ویژگیهای اصلی انسان است. بطور کلی یونگ در نظریات خود جهت گیری انسان دوستانه‌ای را دنبال می‌کند. روانکاوان دیگر مثل اریکسون ، کارن هورنای ، اریکزدم و ... بیشتر ماهیت اجتماعی انسان را مورد تاکید قرار داده‌اند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 10-09-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض روانشناسی شخصیت

ماهیت انسان از دیدگاه انسان گرایی

از دیدگاه انسان گرایان انسان دارای ماهیت خوب و ارزشمندی است. بر اساس عقیده راجرز انسان اصولا منطقی ، اجتماعی ، پیش رونده و واقع بین است. وی موجودی سازنده و قابل اعتماد است که می‌تواند خودش نیازهایش را منظم و متعادل کند. مازلو سلسله مراتب این نیازها را مطرح می‌کند و معتقد است انسان می‌تواند با برآورده کردن نیازهای خود در هر یک از طبقات به مرحله نهایی که تحت عنوان خود شکوفایی مشخص می‌شود برسد. انسان در این مرحله انسانی با کارکرد کامل شناخته می‌شود. یعنی فردی که توانسته است که تمام ظرفیتهای وجودی خویش را آشکار سازد. از این دیدگاه انسان ذاتا تمایل به رشد یا تحقق بخشیدن به خویش دارد. ارگانیزم نه تنها سعی می‌کند که خود را حفظ کند بلکه می‌کوشد که خویش را در جهت تمامیت وحدت کمال و خود مختاری سوق دهد. این دیدگاه ، نگرشی خوش بینانه به انسان دارد.

ماهیت انسان از دیدگاه رفتار گرایان

در نظر رفتارگرایان انسان ذاتا نه خوب است و نه بد ، بلکه یک ارگانیزم تجربه گرا است که استعداد بالقوه‌ای برای همه نوع رفتار دارد. به اعتقاد این گروه انسان در بدو تولد همانند صفحه سفیدی است که هیچ چیزی بر آن نوشته نشده است. او به منزله یک موجود واکنشگر به حساب می‌آید که در قبال محرکهای محیطی پاسخ می‌دهد. رفتار او پاسخی به تحریک است که قسمت اعظم این تحریک بیرونی است ولی تا حدودی هم درونی است. او رفتاری قانونمند و پیچیده دارد که به شدت تحت تاثیر محیط قرار دارد و اصولا انسان تا حدود زیادی ماحصل محیطش است.

رفتار گرایان مفهوم اراده آزاد را مطلقا انکار می‌کنند و اعتقاد ندارند که فرد می‌تواند به شیوه‌ای رفتار کند که به حوادث پیشین وابسته نباشد. انسان را موجودی می‌دانند که بر اساس شرطی شدنش زندگی می‌کند نه براساس عقایدش. او موجودی است که خودش را کنترل نمی‌کند بلکه بوسیله عاداتش کنترل می‌شود. به نظر آنها انسانهای خوب نیز مانند اتومبیلهای خوب باید تولید شوند و کار مهندسان رفتار و رفتار درمانگران آن است که افراد خوب بوجود بیاورند. به نظر آنها تمام ویژگیهای خوب و بد انسان حاصل محیط است.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 10-09-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض روانشناسی شخصیت

صرع
  • صرع چیست؟
  • علل صرع
  • انواع صرع
    • صرع بزرگ یا تشنج تونیک – کلونیک
      • مراحل علائم تشنج تونیک – کلونیک به ترتیب زیر است:
    • صرع کوچک یا تشنج ابسانس
    • صرع موضعی
    • نوع دیگر صرع
  • اقدامات اولیه در فردی که تشنج کرده
    • اقداماتی که پزشک انجام می‌دهد:
  • درمان
  • پیش آگهی
  • راههای پیشگیری
  • تغییرات روانی صرع
    • حالت زودگذر
    • حالت ثابت
  • مباحث مرتبط با عنوان



حملات تشنجی مکرر ، صرع نامیده می‌شود، صرع (Epilepsy) (به یونانی دچار حمله شدن) ، یک بیماری عصبی است که بوسیله حملات تکرار شونده ناشی از نارسایی حرکتی ، حسی یا روانی با یا بدون بیهوشی یا حرکات تشنج‌آور مشخص می‌شود. واژه صرع به یک گروه از نشانه‌ها با علل فراوان باز می‌گردد تا اینکه به یک بیماری خاص اطلاق شود. در طی یک حمله صرع امواج مغزی، مختل و نامنظم می‌شوند. در نتیجه اختلال هوشیاری و گاه حرکات کنترل نشده رخ می‌دهد. یک تشنج واحد و منفرد علامت ابتلاء به صرع نیست.
صرع چیست؟

از زمان بوجود آمدن انسان بر روی کره زمین صرع نیز وجود داشته است. امروزه انواع گوناگونی از صرع شناخته شده است. صرع یک بیماری نیست بلکه فقط نشانه‌ایست که می‌گوید قسمتی از مغز کار خود را همیشه بخوبی انجام نمی‌دهد. وقتی مغز بطور طبیعی کار کند یک سری امواج الکتریکی از خود ایجاد می‌نماید که این امواج مانند الکتریسته در مسیر اعصاب مغزی عبور می‌کند. « اپی‌لپسی » یا صرع حالتی است که یکسری از این تشنجها و طوفانهای الکتریکی در مغز بطور مرتب و با فاصله زمانی خودبخود ایجاد شده و خاموش شوند. که این جرقه الکتریکی و طوفان الکتریکی بسته به محل خود در مغز علائم و نوع تشنج و صرع را تعیین می‌نماید. یکبار تشنج هیچگاه صرع نیست بلکه دو تا سه بار تشنج می‌باید رخ دهد تا پزشک تشخیص صرع را مطرح نماید.




علل صرع

گاه علت صرع وجود یک اختلال ساختمانی در مغز است اما در اغلب موارد هیچ علت خاصی یافت نمی‌شود. در برخی از کودکان مبتلا، حملات تشنجی به دنبال یک محرک حسی مثل نورهای درخشان و شدید بروز می‌کنند و در برخی دیگر هیچ عامل شروع کننده‌ای وجود ندارد. در صرع نشاندار حملات ناگهانی را می‌توان در یکی از چندین علت شناخته شده جستجو کرد که شامل تومورهای مغزی ، بیماریهایی که بر رگهای خونی مرکزی اثر می‌گذارند و انواع سموم می‌باشد. به غیر از صرع علل متعدد دیگری نیز برای تشنج وجود دارد که یکی از آنها تب بالاست (تشنج ناشی از تب).
انواع صرع

انواع مختلفی از تشنجهای صرعی تاکنون شناخته و تعریف شده است. در بچه‌ها تشنجهای تونیک – کلونیک شایعتر است، بیشتر از سه چهارم کودکان مبتلا به صرع ، از این نوع تشنج رنج می‌برند، صرع کوچک یا ابسانس دومین نوع شایع صرع ( epilepsy) در کودکان است. صرع موضعی یا صرع حرکتی و صرع نسبی یا پارشیال خوش‌خیم از دیگر انواع صرع هستند.
صرع بزرگ یا تشنج تونیک – کلونیک

شایعترین نوع صرع ، صرع اصلی (Grand mal) است. آن هنگامی رخ می‌دهد که مناطق حرکتی مغز دچار عارضه شده است و اسپاسمهای شدید و بی‌هوشی را دربردارد. در اغلب موارد صرع اصلی ، قبل از آغاز حمله و غش به بیمار یک حالت درونی دست می‌دهد که این اخطار خوانده می‌شود. این حالت در لاتین Aura نامیده می‌شود و می‌تواند به صورت روانی یا جسمی باشد. مثل شنیدن صدایی (جسمی) و یا احساس خوشبختی یا بدبختی (روانی). بیمار ممکن است بوی مشخصی را حس کند و یا گمان کند که نور درخشنده‌ای می‌تابد. بعد از چند لحظه بیمار بی‌هوش می‌افتد که این مرحله کوتاه، تونیک است که تمام ماهیچه‌ها متشنج و منقبض می‌شوند، تنفس بیمار قطع می‌شود و رنگش نیز ممکن است کبود شود. مرحله بعدی کلونیک است که اندامها تکانهای مختصری می‌خورند. در خلال این مدت بیمار ممکن است زبانش را گاز بگیرد.
مراحل علائم تشنج تونیک – کلونیک به ترتیب زیر است:
  • تحریک پذیری یا رفتارهای غیرعادی به مدت چند دقیقه پیش از بروز تشنج (Aura).
  • اسپاسم و انقباض عضلات که 30 ثانیه طول می‌کشد و کودک در طی آن بیهوش شده و به زمین می‌افتد و تنفس نامنظم می‌شود.
  • حرکات پرشی اندامها یا صورت که می‌تواند از 20 ثانیه تا چند ساعت طول بکشد. در این مرحله ممکن است کودک زبانش را گاز بگیرد و کنترل مثانه یا روده را از دست بدهد.
  • پس از آنکه تشنج متوقف شد، ممکن است کودک تا چند دقیقه و به ندرت تا ده دقیقه بیهوش باقی بماند.
  • بعد از بازگشت هوشیاری کودک معمولاً گیج است و سردرد دارد و ممکن است به خواب رود.
صرع کوچک یا تشنج ابسانس

صرع کوچک (Petit mal) ، که در آن مناطق حسی دستگاه عصبی مرکزی دچار آسیب می‌شود. در بین بچه‌ها شایع است که معمولا تشنج آنی است و یک لحظه به طول می‌انجامد. کودک بازی را متوقف کرده و ساکت می‌ایستد در حالی که یک حالت سستی و بی‌حالی در صورتش دیده می‌شود. پس صرع کوچک عبارتست از زایل شدن شعور برای مدتی کوتاه ، بدون اینکه در بیمار تشنج یا زمین خوردگی و یا Aura دیده شود. این نوع صرع یکی از شایعترین صرع‌ها نزد کودکان و دانش آموزان است . رنگ پریده ، چشمانش به یک نقطه خیره شده و از اطراف خود بی‌خبر است. مدت آن حتی امکان دارد بسیار کوتاه بوده و قابل رویت نباشد. شروع آن از سه تا سیزده سالگی است که اگر درمان اصولی شود برای همیشه از بین می‌رود و در غیر اینصورت در سنین بالاتر به صرع بزرگ تبدیل خواهد شد.

از علل این نوع صرع ، تومورها ، حوادث ، تصادف ، ضربه‌های مغزی و ... را می‌توان بیان کرد. از نشانه های بارز صرع کوچک که می‌توان در کلاس درس مشاهده کرد، نحوه نوشتن املا دانش‌آموزان است که ممکن است در حین حمله ، دو یا سه خط از املا را جا بیندازند. پس از حمله علاوه بر رنگ پریدگی ، سستی و بی حالی ، احساس خواب به کودک دست خواهد داد.

پس در طی این نوع حمله تشنجی ، کودک برای 10 تا 15 ثانیه هوشیاری خود را از دست می‌دهد و به فضا خیره می‌شود و فعالیتهای معمول وی متوقف می‌شود اما به زمین نمی‌افتد. و پس از بازگشت هوشیاری ، کودک چیزی از حمله خود به یاد نمی‌آورد.
صرع موضعی

هوشیاری بیمار در این نوع صرع مختل نمی‌شود و تظاهرات صرعی به صورت حرکتی ظاهر می‌شود. ابتد از یک نقطه شروع شده و به تدریج سایر قسمتهای بدن را فرا می‌گیرد. به این نوع صرع ، صرع جانسونی نیز می‌گویند. البته نوع دیگر صرع موضعی حرکتی بدون انتشار است که تشنج فقط در یک عضو ظاهر شده و در همان جا باقی می‌ماند. مدت حمله حدود یک تا دو دقیقه است ولی ممکن است در بعضی از افراد مدتها طول بکشد.
نوع دیگر صرع

فرمی از اپی‌لپسی است که کمتر شایع است ، صرع نسبی یا پارشیال خوش‌خیم که سبب حرکات پرشی در یک سمت از صورت یا یک اندام می‌شود. همچنین هوشیاری نیز ممکن است مختل شود. در اغلب موارد کودک مبتلا به یک نوع صرع است ، با این حال برخی کودکان مبتلا به انواع پیچیده‌تر اپی‌لپسی هستند که ترکیبی از دو یا چند نوع مختلف است.
اقدامات اولیه در فردی که تشنج کرده

اگر کودک دچار یک تشنج تونیک – کلونیک شده او را به یک سمت بخوابانید و سرش را همسطح یا پایینتر از بدنش قرار دهید.
بر طبق اصول کمکهای اولیه باید جسم سختی را بین دندانهای بیمار قرار داده تا از گاز گرفتن زبانش جلوگیری کنید و او را به پشت خواباند و مطمئن شد که بطور معمولی نفس می‌کشد. هرگز چیزی را با فشار میان دندانهایش قرار ندهید. در بیشتر مواقع تشنجات بعد از یک دقیقه متوقف می‌شوند و بعد از آن یک دوره خواب و استراحت است ولی اگر تشنجات بیشتر از چند دقیقه به طول انجامد حتما باید بیمار را به بیمارستان رساند. همچنین اگر کودک تاکنون یک تشنج تونیک – کلونیک نداشته و نخستین باری است که به این نوع حمله دچار می‌شود، به سرعت کودک را به نزدیکترین بیمارستان برسانید.

در مورد سایر انواع تشنج کودک را در یک محل آرام نشانده و صبر کنید تا تشنج کاملاً برطرف شود و کودک هوشیار شود. سپس به آرامی با او صحبت کنید و به او آرامش خاطر بدهید. از زدن یا تکان دادن کودک برای متوقف کردن تشنج خودداری کنید.
اقداماتی که پزشک انجام می‌دهد:

1- پزشک نخست از شما سؤالاتی در مورد رفتارها و علائم کودک (قبل، در طی و بعد از حمله تشنج) می‌پرسد. برای مشخص کردن عوامل محرک احتمالی، ممکن است از شما خواسته شود تا دقیقاً نوع فعالیت کودک را هنگام بروز حمله مشخص کنید.

2- یک نوار مغزی الکتروآنسفالوگرافی EEG از کودک گرفته می‌شود تا به تشخیص نوع صرع کمک کند. در مواردی که تشخیص صرع از هیستری (تمارض) امکانپذیر نباشد از الکتروانسفالوگرافی استفاده می‌شود.
3- انجام MRI مغزی ممکن است برای تشخیص ناهنجاریهای ساختمانی مغز لازم باشد.

4- انجام آزمایش خون برای تشخیص اختلالات الکترولیتی به عنوان علت تشنج ضروری است.
درمان

امروزه کنترل بیشتر انواع صرعها میسر است با استفاده از داروهای مناسب بطور روزمره می‌توان از بروز حمله جلوگیری کرد. کودکان مبتلا به صرع ، نیاز به مصرف منظم داروی ضد تشنج دارند. این داروها معمولاً به مدت دو تا چهار سال بعد از آخرین حمله تشنج ادامه می‌یابند و سپس می‌توان به تدریج ظرف چند ماه آنها را قطع کرد. اگر حملات صرع با دارو کنترل نشوند و همچنین MRI یک ضایعه مغزی را نشان دهد، ممکن است جراحی (خیلی به ندرت) مورد بررسی قرار بگیرد.
پیش آگهی

پیش آگهی صرع بسته به نوع آن متفاوت است. بیشتر از سه چهارم کودکان مبتلا به صرع "تونیک – کلونیک" که به مدت دو سال حمله‌ای نداشته‌اند، عود نخواهند داشت. اغلب کودکان مبتلا به صرع نسبی خوش‌خیم، خود به خود خوب می‌شوند و بعد از بلوغ احتیاج به مصرف دارو ندارند. پیش آگهی صرع کوچک (ابسانس) مبهم و نامعلوم است. اغلب کودکان، حتی کودکانی که مشکلشان حل نشده، هیچ ناتوانی و معلولیتی از نظر ذهنی پیدا نمی‌کنند و می‌توانند به مدارس معمولی بروند و در اغلب فعالیتهای ورزشی شرکت کنند.
راههای پیشگیری

اکثر علل صرع قابل پیشگیری هستند. شش گام اساسی برای پیشگیری از ابتلا به صرع که سازمان جهانی بهداشت بیان کرده است عبارتند از: مراقبتهای پیش از تولد ، زایمان بی خطر ، کنترل تب در کودکان ، کاهش ضربه مغزی ، کنترل بیماریهای عفونی و انگلی و مشاوره ژنتیک.
تغییرات روانی صرع

تغییرات روانی صرع دو نوع است یکی زودگذر و دیگری ثابت که تغییرات شخصیتی صرعی نامگذاری می‌شود.
حالت زودگذر

یک حالت استثنایی است که بتواند بعد از یک حمله در وی ظاهر شود و چند هفته طول می‌کشد. اثرات مهمش تیرگی سطح هوشیاری است به طوری که گاهی اوقات بیمار نمی‌تواند کارهای روزانه انجام دهد.
حالت ثابت

از تغییرات این دسته خلق و احساس ناپایدار ، چسبندگی ، کینه توزی ، فکر نامعلوم و مجهول ، علاقه به جزییات و فراموش کردن کلیات و حالت کندی روانی را می‌توان نام برد.
مباحث مرتبط با عنوان
  • الکتروآنسفالوگرافی EEG
  • تشنج
  • تشنج ناشی از تب
  • تومورهای مغزی
  • داروهای ضد تشنج
  • دستگاه عصبی مرکزی
  • سکته مغزی
  • ضربه‌ مغزی
  • مشاوره ژنتیک
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 12-06-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


رابط ساندویچ و شخصیت

روش میل کردن ساندویچ توسط شما می‌تواند بیانگر بسیاری از احساسات درونی شما و بطور کلی شناخت شخصیت شما باشد.

کدام یک از روش‌های زیر را برای خوردن ساندویچ در نظر می‌گیرید؟


۱- ساندویچ خود را به قطعات کوچک تر تقسیم می‌کنید؟
۲- ساندویچ خود را دو لقمه می‌کنید؟
۳- ساندویچ خود را آرام و با اشتهایی وصف ناپذیر می‌خورید؟
۴- ساندویچ خود را نصف کرده و باقی مانده را در بشقاب می‌گذارید؟

۱. چنانچه ساندویچ خود را به قطعات کوچک تر تقسیم می‌کنید :

فردی منظم، حساس، دقیق و عاطفی هستید. در واقع نظم در زندگی شما حرف اول را می‌زند. دیگران به خوبی می‌دانند که از چه جایگاهی باید با شما وارد سخن شوند. گذشت شما در زمینه‌های مختلف زبانزد خاص و عام است. صبر و استقامت از دیگر ویژگی‌های شماست. دیگران برای انجام کارها و رفع نیازهای روزمره خود روی شما حساب می‌کنند.
۲. چنانچه ساندویچ خود را دو لقمه می‌کنید :
شما ظاهراً فردی عجول و نسبتاً خشن بوده و این خصوصیت راحتی در غذا خوردن را نیز نشان می‌دهد. ظاهراً خیلی از خودتان مطمئن هستید و می‌توان گفت که در اکثر اوقات به خاطر عجول بودنتان بدون مشورت با دیگران تصمیم می‌گیرید که در بسیاری از موارد عواقب آن را نیز متحمل می‌شوید. معمولاً شما فرصت رسیدگی به حرف و سخن دیگران و یا حتی خود را ندارید، که این نیز ناشی از همان عجول بودن ذاتی شماست.

۳. چنانچه ساندویچ خود را آرام و با اشتهایی وصف ناپذیر می‌خورید :

به راحتی با دیگران دوست می‌شوید و خوشرو و دست و دلباز هستید و به رای و نظر فرد مقابل احترام می‌گذارید و از درگیر شدن با اطرافیان پرهیز می‌کنید، آرامش خاصی دارید و دیگران از بودن در کنار شما احساس لذت می‌کنند.

۴. چنانچه ساندویچ خود را نصف کرده و باقی مانده را در بشقاب می‌گذارید :
آینده نگری و نگاهی به فردا داشتن از ویژگی‌های شخصیتی شماست. در هر زمینه‌ای و برای اقدام در مورد هر مساله ابتدا به عواقب آن اندیشیده و با مروری به آینده حال را برنامه ریزی می‌کنید. مصمم و هوشیارید و نسنجیده حرف نمی‌زنید. دیر با کسی دوست می‌شوید اما دوستی هایتان پایدار است.

۵. چنانچه ساندویچ خود را کاملاْ باز کرده و محتویات آن را تنها با تکه ای نان می‌خورید :
شخصیتی قابل احترام دارید. سعی می‌کنید هیچ گاه به دنبال کارهای بیهوده نروید. نگاه گیرا و نافذ شما می‌تواند مخالفانتان را به سرعت سر جای خودشان بنشاند. بخش بسیار قوی و ممتاز شخصیت شما آن است که قادرید از جنبه‌های ناچیز و مادی فراتر رفته و ماورای آنها را نیز ببینید. انرژی شما برای یافتن دوستان جدید و کم نظیر نیز مثال زدنی است. در حل مشکلات بسیار ماهر و زبر دست بوده و عاشق رقابت سالم با دیگران هستید
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 12-06-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

دندان و شخصیت آدم

دندان هاي مرتب،منظم و ريز:
تداعي کننده يک چهره مهربان، ساده، قانع و با گذشت است. عواطف و احساسات قوي و مهرباني در لبخند آنها کاملا نمايان است. چهره اي آرام و دلسوز دارند. به آينده اميدوارند و از اعتماد به نفس بالايي برخوردار هستند.


دندان هاي پيشين (سانترال) بزرگ تر:

نشان دهنده فردي ماجراجو، شلوغ، پر احساس، در عين حال دقيق، منظم، مقتدر، جسور، جاه طلب و کنجکاو که قبل از انجام هر کاري بارها و بارها جوانب کار را مي سنجد به گونه اي که گاهي اوقات خود نيز خسته مي شود. از روابط اجتماعي قوي و مناسبي برخوردار است.


دندان های نامرتب:

بيان کننده شخصيتي خجالتي و کمرو اما مصمم و قاطع که به مسايل پيرامون خود نگاهي عميق دارد. ترجيح مي دهد افکار جديدي در خانواده پايه گذاري کند. زياد اهل مسافرت نيست. به دوستي هاي ماندگار نيز پايبندي ندارد، ولي پشتکار زيادي دارد. شديدا خواهان تنوع و جاه طلب است.


دندان هاي مرتب اما با فاصله:

فرد قابل اعتماد و پشتيباني قوي براي اعضاي خانواده، دقيق، نکته سنج و داراي قدرت تحمل بالا است. بيشتر مواقع براي حل مشکلات ترجيح مي دهد به تنهايي مسايل خود را حل کند. خيلي اهل ريسک نيست. ترجيح مي دهد آهسته و پيوسته حرکت کند. با اين حال پشتکار و مداومت است که همواره او را به جلو مي برد. احساس مسئوليت قوي و عجيب نسبت به خانواده و دوستان و آشنايان و همکاران و حتي همسايه ها، از او موجودي صبور و مهربان مي سازد. به خوبي مي تواند سخنراني کند، بحث و استدلال کند و ديگران را متقاعد میکند.


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 06-24-2011
ترنم آواتار ها
ترنم ترنم آنلاین نیست.
ناظر و مدیر تالارهای آزاد

 
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641

11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید 20 نکته برای عزیز شدن شما نزد دیگران

۱-سلام دادن را تو آغاز کن زیرا سلام موجب اطمینان طرف مقابل می شود.
۲-تبسم کن زیرا تبسم طرف مقابل را سحر می کند و قلبش را می نوازد.
۳-به طرف مقابل خود اهمیت ده و از او تقدیر کن و با مردم آنگونه برخورد کن که دوست داری با تو برخود کنند.

۴-در شادی های مردم شریک شو.
۵-نیازهای مردم را برآورده کن زیرا بدین ترتیب به قلبشان راه می یابی .نفس ها با برآورده کردن نیازها پر می شود .
۶-از لغزشها درگذر و در روح و روان خود تسامح نشان بده .
۷-در جستجوی شگفتی ها باش ودر پی آنها باش که باعث کسب دوستی و جذب قلوب می شود .
۸-در هدیه دادن بخیل نباش اگر چه قیمت آن کم باشد زیرا ارزش معنوی آن بیشتر از ارزش مادی است .
۹-دوست داشتن را به طرف مقابل اظهار کن زیرا کلمات دوست داشتنی به قلب ها نفوذ می کند .
۱۰-در پی نصیحت مردم باش بگونه ای که آبروی مخاطب نرود .
۱۱-با دیگران در حد توجه شان صحبت کن زیرا افراد میل دارند که در مدار توجه شان کسی با آنها گفتگو کند.
۱۲-خوشبین باش و بشارت را در دور و بر خود پخش کن .
۱۳-اگر دیگران کار خوبی انجام دادند از آنها تعریف کن زیرا ستایش در نفس اثر می گذارد اما در تعریف زیاده روی نکن .
۱۴-کلمات خود را برگزین تا جایگاه تو بالا رود زیرا کلمه ی نیکو بهترین وسیله برای نوازش قلبهاست .
۱۵-با مردم متواضع باش زیرا انسانها از کسی که احساس برتری می کند متنفر هستند .
۱۶-در پی صید عیوب دیگران مباش بلکه به اصلاح عیوب خود مشغول باش .
۱۷-هنرسکوت را بیاموز زیرا مردم کسی را که به آنها گوش می دهد دوست دارند .
۱۸-دائره دانش خود را وسیع گردان و درهر روز دوست تازه ای بدست آور.
۱۹-تلاش کن که تخصص و توجهات خود را متنوع تر سازی ،این کار موجب آن میشود که هم دائره علم تو افزایش یابد و هم تعداد دوستانت .
۲۰-اگر کار خوبی برای شخصی انجام دادی منتظر عوض آن نباش
__________________
.
.
.
.
.
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 06-24-2011
ترنم آواتار ها
ترنم ترنم آنلاین نیست.
ناظر و مدیر تالارهای آزاد

 
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641

11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Question شخصیت شناسی از روی دست خط






کسى که کلمات را با فاصله و باز مى نویسد خیلى راحت با دیگران رابطه برقرار کرده و خیلى ساده و بى تکلف و مستقیماً به دیگران نزدیک مى شود.

کسانى که خطى نامرتب دارند
احتمالاً در زندگى بسیار فعال هستندو به همین دلیل برایشان مشکل است که بتوانند ثابت و بى تحرک بمانند و برخى از کارهایشان حساب شده و سنجیده نیست. به همین دلیل گاهى اوقات براى دوستان و افراد خانواده غیرقابل پیش بینى هستند. آزادى شخصیتى براى آن ها خیلى مهم است و اهمیت زیادى به استقلال خود مى دهند و ممکن است گاهى خیلى احساساتى رفتار کنند

کسانى دست خط مرتب و خوانایى داشته باشند
مى توان این طور برداشت کرد که آن ها خودشان را بسیار کنترل مى کنند و دوست ندارند به راحتى شخصیت خود را لو بدهند. حتى گاهى اوقات برایشان مشکل است که احساساتشان را بروز دهند و آن را سرکوب مى کنند.

کسى که خیلى پررنگ مى نویسد و قلم را زیاد فشار مى دهد
احتمالاً علاقه زیادى به مخالفت کردن با دیگران دارد؛ چرا که احساس قدرت و اعتماد به نفس زیادى مى کند و دوست دارد روى دیگران اعمال نفوذ کند و به همین خاطر شخصیت افراد را درست درک نمى کند.

کسانى که خیلى کمرنگ مى نویسند
احتمال این که فردى حساس و دلسوز باشند بسیار زیاداست و موقعیت دیگران را حتى بیشتر از خودشان درک مى کنند و این امکان نیز وجود دارد که قادر به اثبات حرف خودشان نباشند و خیلى راحت ضربه مى خورند و وقتى دیگران از آن ها انتقاد مى کنند خیلى سریع از موضع خودشان عقب نشینى مى کنند.

کسانی که خیلى کند و آهسته مى نویسند
به سرعت قادر به نشان دادن عکس العمل نیست؛ این افراد احتمالاً به زمان بیشترى براى ابراز عقیده خود نیاز دارند. افرادى که آهسته مى نویسند از نظر خلق و خو اغلب اشخاصى ملاحظه کار و محتاط هستند و در نتیجه به زمان بیشترى براى فکر کردن و فهمیدن نیاز دارند و در ابراز احساساتشان هم کند هستند و اغلب دوست دارند هیچ تصمیمى نگیرند تا این که یک تصمیم غلط بگیرند.

کسانی که دست خط تند و شتابزده اى دارند
احتمالاً افرادى کم حوصله هستند و از اتلاف وقت خسته مى شوند و از نظر خلق و خو بسیار لحظه اى هستند.. سریع درک مى کنند و در نشان دادن رفتار و احساساتشان چندان پایدار نیستند و اغلب به دلیل شتابزدگى در تصمیم گیرى دچار لغزش و خطا شده و از این که در آرامش به حرف هاى دوستانشان گوش کنند خسته مى شوند.

کسانی که دست خط ساده اى دارند و خیلى ابتدایى مى نویسند
در روابط با دیگران ترجیحاً واقع گرا و با تدبیر هستید و نمى توانید قبول کنید که گاهى باید با دیگران کنار بیایید و به آن ها توجه کنید و همچنین اطرافیان به ندرت از آن چه درون شما مى گذرد آگاهى پیدا مى کنند.

کسانی که دست خطى زیبا و پررنگ و لعابى دارند
این امکان وجود دارد که گاهى به شدت رسمى برخورد کرده و خیلى مفصل و با علاقه درباره مسایل دلخواهتان حرف بزنند و این احتمال نیز وجود دارد که درخواسته ها و تمایلاتتان پرتوقع و رویایى باشند.

اگر شما خود را داراى دست خط ریزى مى بینید و بسیار کوچک مى نویسید
احتمالاً شما توانایى هاى خود را دست کم مى گیرید و خودتان را از آن چه واقعاً هستید کمتر ارزیابى مى کنید و ممکن است گاهى تنگ نظر و خرده گیر باشید.

اگر درشت مى نویسید
این احتمال وجود دارد که خودتان را زیادى بزرگ و مهم جلوه داده و گاهى بسیار با اعتماد به نفس و از موضع قدرت رفتار مى کنید.

اگر کسى دست خط شکسته اى دارد و حروف را زوایه دار و شکسته مى نویسد
فردى بسیار با اراده مى باشد و در کارهایش حد وسط را قبول ندارد و به همین علت اهل سازش و مصالحه نیست و اغلب به همین خاطر که وسط را دوست ندارد از دیگران خسته مى شود و تصمیمى نمى گیرد چون دوست ندارد راه اشتباه را انتخاب کند.

اگر فردى دست خط ملایم و کشیده اى دارد
آدمى چند بعدى است و مى تواند مشکلاتش را از زوایاى مختلف بررسى و درک کند. برایش تنوع مهم است و گاهى احساس مى کند استعدادهاى زیادى دارد و نمى تواند هیچ کدامشان را به درستى شکوفا کند. ممکن است فردى زود رنج باشد و به ندرت علیه برداشت ها و انتقادات دیگران از خود دفاع کند.

اگر کلمات را در هم و فشرده مى نویسید
احتمالاً شما فرد راحتى نیستید و در جمع خودتان را کنارى مى کشید و مى خواهید کنترل خود را از دست ندهید. از برقرارى رابطه با دیگران خوشتان نمى آید و گاهى دوست ندارید خود را فردى خوش فکر نشان بدهید. اغلب بعد از دیگران ابراز عقیده مى کنید و عقیده خود را مى گویید واین به این علت است که قدرى محتاط هستید.

کسى که کلمات را با فاصله و باز مى نویسد
خیلى راحت با دیگران رابطه برقرار کرده و خیلى ساده و بى تکلف و مستقیماً به دیگران نزدیک مى شود. گاهى به راحتى از کوره درمى رود و با این کار ممکن است به حریم شخصى دیگران تجاوز کند و این به این علت است که او ارزشى به خوددارى کردن و کنترل خود نمى دهد، اما انسانى کوشا و باطراوت است که سریع تصمیم گرفته و با کارهاى خود به دیگران خدمت مى کند .

احتمالاً در زندگى بسیار فعال هستندو به همین دلیل برایشان مشکل است که بتوانند ثابت و بى تحرک بمانند و برخى از کارهایشان حساب شده و سنجیده نیست. به همین دلیل گاهى اوقات براى دوستان و افراد خانواده غیرقابل پیش بینى هستند. آزادى شخصیتى براى آن ها خیلى مهم است و اهمیت زیادى به استقلال خود مى دهند و ممکن است گاهى خیلى احساساتى رفتار کنند
__________________
.
.
.
.
.
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از ترنم به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 11:40 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها