بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie > سینمای ایران > اخبار سینمای ایران

اخبار سینمای ایران اخبار فیلم و سینمای ایران در این تالار قرار خواهد گرفت

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 06-20-2010
nae آواتار ها
nae nae آنلاین نیست.
کاربر فعال بخش سینما
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: بهشهر
نوشته ها: 1,694
سپاسها: : 1

31 سپاس در 27 نوشته ایشان در یکماه اخیر
nae به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

سری دوم عکسهای فرش قرمز هفت دقیقه تا پاییز











__________________
ما خانه به دوشیم
ما خانه به دوشیم
تیم اس اس به دو عالم نفروشیم
سال 89 تو دربی 69
شیث رضایی دنبال فرهاد بدو
آی بدو آی بدو
آی بدو آی بدو
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 06-21-2010
nae آواتار ها
nae nae آنلاین نیست.
کاربر فعال بخش سینما
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: بهشهر
نوشته ها: 1,694
سپاسها: : 1

31 سپاس در 27 نوشته ایشان در یکماه اخیر
nae به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض بازی با ذهن تماشاگر را دوست دارم

علیرضا امینی، کارگردانی که این روزها فیلم سینمایی «هفت دقیقه تا پاییز» را روی پرده سینما دارد در گفت​و​گو با ما تاکید کرد علاقه‌مند است در فیلم​هایش به ذهن و تفکر و تماشاگر نفوذ کند.


«هفت دقیقه تا پاییز» را باید سرآغاز قصه گویی علیرضا امینی در سینمای ایران به حساب بیاوریم. او با فاصله گرفتن از سینمای مورد علاقه خود - سینمای ضدقصه و مستندگون - با «هفت دقیقه تا پاییز» روایت‌گر قصه‌ای نفس‌گیر، جذاب و البته تلخ شد تا سینمای ایران را با وجه دیگری از توانایی‌های خود آشنا کند. امینی در برابر پرسش‌ ما راجع به سبک و سیاق مورد علاقه‌اش در فیلمسازی و فاصله گرفتن از این نوع سینما در «هفت دقیقه تا پاییز»، با شدت و هیجانی وصف‌ناپذیر این فیلم را ملهم از همان سینمای مورد علاقه خود دانسته و فاصله گرفتن از علائق‌اش در فیلمسازی را رد می‌کند.
«هفت دقیقه تا پائیز» از روز چهارشنبه 26 خرداد اکران خود را در گروه آفریقا و مجموعاً 51 سینمای تهران و شهرستان‌ها آغاز کرد. به همین مناسبت گفت و گویی با کارگردان فیلم ترتیب دادیم که در ادامه می‌خوانید.
اجازه بدهید از همین ابتدای کار برویم سر اصل مطلب؛ ظاهراً به روال آثار قبلی‌تان باز هم بدون فیلمنامه سر صحنه رفته‌اید؟
اتفاقاً این بار فیلمنامه داشتیم اما خب، آنچنان کامل نبود. در واقع وقتی فیلم کلید خورد چیزی در حدود 60 صفحه از فیلمنامه آماده بود، اما بعد از ورود علیرضا نادری به گروه و تغییر و تحولی که در سیر روایت صورت پذیرفت، از دقیقه 60 به بعد را همزمان با فیلمبرداری و روز به روز نوشته و سر صحنه می‌بردیم.
در خصوص تاثیر علیرضا نادری بر فیلمنامه و تغییرات حاصل از این حضور توضیح بدهید.
واقعیت این است من و محسن تنابنده در جایی از کار به این نتیجه رسیدیم لازم است یک ناظر بیرونی در خصوص فیلمنامه و روندی که تاکنون طی کرده اظهار نظر کند. علیرضا نادری در این مرحله به ما پیوست و اولین ثمره حضورش کنار گذاشتن ایده اپیزودیک گرفتن فیلم بود. ما از ابتدا قصدمان بر این بود هر دو زوج درون فیلم (هدیه تهرانی و محسن تنابنده - حامد بهداد و خاطره اسدی) را در موقعیت تصادف و مرگ بچه‌هایشان قرار دهیم. یعنی در اپیزود اول شاهد مرگ بچه یک زوج بودیم و در اپیزود دوم با عوض شدن موقعیت شاهد مرگ بچه زوج دیگر. نادری به ما پیشنهاد کرد بعد از حادثه تصادف و مرگ بچه تنابنده و تهرانی داستان را ادامه داده و و به عقب باز نگردیم. یکی از حسن‌های پیوستن علیرضا نادری به گروه ما منسجم‌تر شدن قصه و ایده‌های ما بود.
با توجه به وضعیت و حال و روز اکران عمومی فیلم‌های قبلی شما، امروز نباید اعتراضی داشته باشید اگر بگوییم «هفت دقیقه تا پاییز» آشتی علیرضا امینی با گیشه است.
شما واقعاً فکر می‌کنید علیرضا امینی با جذب مخاطب و رونق گیشه فیلم‌هایش مشکلی دارد؟ کدام کارگردان است که دوست نداشته باشد فیلمش خوب اکران شود. حقیقت این است که سینماگران ایرانی برای بدست آوردن یک اکران خوب و معقول، مجبورند برخی موارد را رعایت کنند. وجود یک داستان جذاب، حضور ستارگان، به کارگیری تبلیغات مناسب و ... را می‌توان جزو موارد کلیدی این قید به حساب آورد. من از همان ابتدا که وارد سینما شدم همه این‌ها را می‌دانستم اما همیشه حرفم این بود که سینما برای من پشت دوربین ایستادن و کات دادن و ... نیست. من باید به آن نگاه و خواست مطلوب خودم نزدیک می‌شدم. همه آن فیلم‌هایی که به قول شما حال و روز خوبی در اکران پیدا نکردند من را در رسیدن به این نگاه کمک کرده است.
علیرضا امینی بر خلاف آثار قبلی خود، در «هفت دقیقه تا پاییز» جمعی از هنرپیشه‌های حرفه‌ای سینمای ایران را مقابل دوربین به بازی گرفت. چرا به مانند فیلم‌های گذشته خود از نابازیگرها استفاده نکردید؟
البته من قبلا هم با بازیگران حره ای کار کردم مثل خانم هانیه توسلی ،آقای هاشم پور.جواب این سوال کاملاً روشن است. «هفت دقیقه تا پاییز» به بازیگرهایی نیاز داشت که بتوانند نقش‌های سخت موجود در داستان را بی‌لکنت بازی کنند و این مهم از نابازیگرها بر نمی‌آمد. سابقه هدیه تهرانی، حامد بهداد، محسن تنابنده و خاطره اسدی در سینما، این دلگرمی را به ما می‌داد که مشکلی در اجرای نقش‌ها پیش نخواهد آمد. اکثر این نام‌ها سوابق روشنی در تئاتر دارند و هدیه تهرانی با حضور در بیش از 25 فیلم سینمایی همه تجربه خود را بر سر «هفت دقیقه تا پاییز» گذاشت.
شما در سطور پیشین به نوعی اعتراف کردید که باز هم بدون در دست داشتن فیلمنامه کامل بر سر صحنه فیلمبرداری رفته‌اید. عکس‌العمل بازیگران حرفه‌ای فیلم شما در قبال این حقیقت چگونه بود؟
مطمئن باشید اتفاق وحشتناکی رخ نداد. اتفاقاً می‌خواهم بگویم این شیوه و نوشته شدن یک سوم پایانی فیلمنامه در حین فیلمبرداری برای آن‌ها هم تجربه خوبی بود. این موضوع برای شخص من موضوع جدیدی نبود اما باعث شد همه ما به نوعی درگیر فیلمنامه شویم. اینکه در تمام طول مدت فیلمبرداری عوامل اصلی و تاثیرگذار یک فیلم درگیر فیلمنامه باشند و هرکدام ایده و طرحی جدید برای ادامه کار ارائه دهند، برای افراد حاضر در سر صحنه «هفت دقیقه تا پاییز» تجربه جدید و جالبی بود.
تا قبل از وقوع تصادف هیچ کس تصور نمی‌کرد قرار است چنین سرنوشتی برای قهرمانان داستان رقم بزنید. هنگام فیلم‌برداری به این فکر نیفتادید با کمی زمینه‌چینی به این صحنه برسید؟
از اول هم قصدم این نبود که در خصوص بروز فاجعه به تماشاگر پیش‌آگاهی خاصی بدهم. تا قبل از وقوع تصادف همه چیز در یک سیر و روال عادی به جلو می‌رود. پس از تصادف است که همه چیز به هم می‌ریزد و من تعمد داشتم و می خواستم فشار ناشی از این مصیبت به تماشاگر منتقل ‌شود. از بعد تصادف تماشاگر با غم و درد شخصیت‌های فیلم شریک می‌شود. اگر بخواهم کامل‌تر جواب بدهم باید بگویم همه تلاشم خود را کردم تا چرخشی که داستان بعد از وقوع تصادف پیدا می‌کند ناگهانی و غیرقابل انتظار باشد.
داستان زوج حامد بهداد و خاطره اسدی به نوعی تماشاگر را دچار سردرگمی می‌کند. نمی‌خواهم بگویم قصد گول زدن تماشاگر را داشته‌اید، اما تا بخشی از داستان این تصور پیش می‌آید که موضوع اصلی «هفت دقیقه تا پاییز» حول محور مشکلات این زوج است.
ما نمی‌خواستیم قصه اصلی‌مان را لو برود. ما ابتدا ذهن تماشاگر را به سمتی دیگر فرستادیم و سپس با نشان دادن داستان اصلی غافلگیرش کردیم. در زندگی همه ما این روند وجود دارد. در ابتدا همه چیز معمولی و عادی به راه خود می‌رود اما بروز یک حادثه‌ به ناگاه داستان زندگی را به کل عوض می‌کند. این خود زندگی است و باید آن را باور کرد.
هدیه تهرانی پس از مدت‌ها غیبت خودخواسته از سینمای ایران، با «هفت دقیقه تا پاییز» حضوری جدی در سینمای بدنه و مخاطب پسند ایران داشت. شما و هدیه تهرانی به چه شکل در «هفت دقیقه تا پاییز» به هم رسیدید؟
راحت‌تر از آنچه فکرش را بکنید. هنگام نوشتن فیلمنامه به حضور او در فیلم فکر کرده بودم اما امید زیادی هم نداشتم. آقای ساداتیان تهیه‌کننده فیلم پیشنهاد داد ملاقاتی با هم داشته باشیم و این ملاقات‌ بیشتر از دو ساعت طول نکشید. هدیه تهرانی داستان را پسندید و همه چیز تمام شد. من به توانایی‌های هدیه تهرانی مطمئن بودم و می‌دانستم می‌تواند همه آن چیزی را که در ذهن دارم اجرا کند.
حضور حامد بهداد در هر فیلمی پیش زمینه‌ای در ذهن تماشاگر ایرانی می‌سازد که خیلی هم بی‌ربط نیست. شخصیتی عصبی، غیرقابل پیش‌بینی و البته غیرقابل کنترل. نگران این پیش زمینه ذهنی نبودید؟
بازی بهداد در «هفت دقیقه تا پاییز» کاملاً کنترل شده است. او فهمیده بود شکی را که نسبت به همسرش دارد باید خیلی درونی بروز دهد و البته کار آسانی هم نبود. او نقش شخصیتی شکست خورده را بازی می‌کرد که به همسرش شک دارد و از طرفی بچه باجناقش هم مرده است. طبیعتاً او دیگر نمی‌تواند این ناراحتی خود را بیرونی کند، چون به قدری مصیبت آن طرف قضیه زیاد است که خواه ناخواه مجبور است کوتاه بیاید.
به نظر می‌رسد برخی چیزها در فیلم بیش از حد نیاز پوشیده مطرح می‌شوند. بطور مثال داستان خیانت خاطره اسدی به همسرش یا داستان ارتباط محسن تنابنده با همسر همکارش.
تقریباً اکثر قریب به اتفاق انسان‌ها در زندگی‌ خود رازهایی دارند که ممکن است هیچ وقت فاش نشوند. ویژگی اصلی رازهای فوق این است که بسیار شخصی هستند. استفاده از این نوع المان‌ها باعث می‌شود ذهن تماشاگر شروع به تجزیه و تحلیل کند. من این بازی با ذهن تماشاگر را دوست دارم. اینکه تماشاگر باوری را برای خود بسازد و البته هیچ حجتی هم در پذیرش‌آن‌ نداشته باشد. داستان خاطره اسدی و شک شوهرش به او از جمله این موارد هستند. اینکه شما بیایید و همه گره‌ها را باز کنید قطعاً مورد پسند تماشاگر امروزی نیست.
از عوض کردن پایان‌بندی فیلم و تفاوت نسخه جشنواره و نسخه اکرانی «هفت دقیقه تا پاییز» بگویید.
ما یک پایان برای قصه همه شخصیت‌ها داشتیم. هدیه وقتی برای بچه‌اش تولد می‌گیرد داستانش تمام شده است. داستان محسن تنابنده وقتی که می‌فهمیم او شوهر دوم هدیه است و بچه هم بچه خودش نیست تمام می‌شود. داستان خاطره اسدی هم جایی تمام می‌شود که چک پول‌ها را از داخل کیف بیرون می‌آورد. همه این شخصیت‌ها یک نقطه پایان در داستان داشتند. ما برای پایان فیلم هم چند صحنه مجزا فیلمبرداری کردیم و با توجه به مشورت‌های انجام شده، نتیجه این شد که از پایان خاموش کردن شمع استفاده کنیم. در این پایان با فوت کردن شمع همه چیز تمام می‌شود. موضوع اینجاست پایانی که در جشنواره به نمایش درآمد، به نوعی پایان باز بود که تماشاگر ایرانی زیاد با ان ارتبط برقرار نمی‌کند.
در خصوص اتهام تاثیرپذیری از آثار اصغر فرهادی چه دفاعی دارید؟
من قبلاً هم این را گفته‌ام و باز تکرار می‌کنم؛ باعث افتخار است اگر فیلم من فقط کمی به آثار اصغر فرهادی نزدیک شده باشد اما واقعیت چیز دیگری است. پروانه ساخت «درباره الی» چهار ماه بعد از پروانه ساخت فیلم ما صادر شده است. به لحاظ ساختاری هم «هفت دقیقه تا پاییز» هیچ شباهتی به هیچ کدام از فیلم‌های اصغر فرهادی ندارد. فیلم من به لحاظ ساختار و روایت اثری کاملاً متفاوت از «چهارشنبه سوری» و «درباره الی» است.
فیلم شما بسیار تلخ شده است. نگران عکس‌العمل تماشاگرها در هنگام اکران نبودید؟
تلخی «هفت دقیقه تا پاییز» از آن نوع نیست که تماشاگر را نارحت و افسرده از سالن سینما خارج شود. من آنقدرها هم به تماشاگر ایرانی بدبین نیستم. «درباره الی» فیلم شادی نبود ولی بیشتر از یک میلیارد تومان فروخت. تلخی فیلم من ممکن است مخاطب را به گریه بیندازد اما این گریه آخرش به آرامش ختم می‌شود.
سئوال آخر؛ در خصوص آینده فیلم‌های اکران نشده‌تان چه تصوری دارید؟
«نامه‌های باد»، «زمان می‌ایستد» و «فقط چشم‌هایت را ببند» هنوز راهی به اکران پیدا نکرده‌اند. خیلی نگران این موضوع نیستم؛ این فیلم‌ها تاریخ مصرف ندارند و بالاخره روزی به نمایش در خواهند آمد.
__________________
ما خانه به دوشیم
ما خانه به دوشیم
تیم اس اس به دو عالم نفروشیم
سال 89 تو دربی 69
شیث رضایی دنبال فرهاد بدو
آی بدو آی بدو
آی بدو آی بدو
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 06-24-2010
LP Girl آواتار ها
LP Girl LP Girl آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: غرب تهران
نوشته ها: 1,075
سپاسها: : 0

20 سپاس در 19 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید یادداشت امیر قادری درباره حرف‌های هدیه تهرانی و مراسم فرش قرمز سایت "سینمای ما"

نقل قول:
به نظر من کار کاملا درستی کرد
حامد بهدادم قابل مقایسه با خانم تهرانی نیست
خودشم گفت من به کسی قول نداده بودم که بیام
در ضمن به نظرش کار درستی نبود و انجامشم نداد
به نظر من هم درست نیست
مشکل سینمای ما نداشتن فرش قرمز نبود که حالا مثلا با فرش قرمز بخوان درستش کنن
به جای اینکارا برن خیلی چیزای دیگه ای که مشکل دارن و ریشه ای هم مشکل دارن رو درست کنن
در پاسخ جواب شما اين خبر رو ارسال ميكنم:

تا کی قرار است این مردم را عقب‌مانده نگه داریم؟
امیر قادری: امیدوارم فردا سر فرصت درباره‌اش بنویسم، اما فعلا همین قدر بگویم که پاسخ هدیه تهرانی این نیست. ایشان نیامده سر مراسم فرش قرمز؛ بعد عوض این که درباره آمدن یا نیامدن‌اش صحبت کند و این که قولی داده یا نداده، به سنت معمول این مملکت، رفته سراغ پند و اندرز که اصلا با توجه به شرایط مملکت لیموزین سوار شدن و روی خط قرمز قدم زدن را صلاح نمی‌داند. این چه حرفی است آخر؟ چرا همه دنیا بتوانند و ما نتوانیم؟ تا کی قرار است این مردم را کتک خورده و تو سری خور ببینیم؟

دوران این قبیل چپ‌‌زدن‌های متظاهرانه به نظرم تمام شده است. کاش نیما حسنی‌نسب در پاسخ‌اش از همان روش هدیه تهرانی وارد نمی‌شد. نیما و سایت سینمای ما دارند در این مملکت کار خوب و درستی انجام می‌دهند. به‌مان یاد می‌دهند که همدیگر را تحویل بگیریم. که ما هم باید لیموزین سوار شویم و روی فرش قرمز راه برویم. دست‌شان درد نکند.

تا کی قرار است به روش خانم تهرانی این مردم را عقب مانده نگه داریم و اسم‌اش را بگذاریم مردم گرایی؟ شما بهترین باش. نگران مملکت‌ات نباش. خودش درست می‌شود. خیرت آن وقت به باقی مردم هم می‌رسد.

منبع : وبلاگ امیر قادری
__________________
http://irupload.ir/images/6dzyzrzy0mmq77104rb.jpg

ژست بي خوابي و منگي واسه من نگير دوباره! كسي كه جلوت نشسته عصبي و لت و پاره!
توي پائيز مجاور، وسطاي ماه آذر، شد قرارمون كه باهم بزنيم به سيم آخر!


Babak Rahnama (New Song) :: Khodaye Man
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 06-24-2010
LP Girl آواتار ها
LP Girl LP Girl آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: غرب تهران
نوشته ها: 1,075
سپاسها: : 0

20 سپاس در 19 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید

برای اولین بار در ایران و در سه سینمای خاص
«هفت دقیقه تا پاییز» با دو پایان‌بندی متفاوت به نمایش در می‌آید

سینمای ما- تهیه کننده "هفت دقیقه تا پاییز" از نمایش این فیلم در سینماهای تهران با دو پایان متفاوت خبر داد. سید جمال ساداتیان در این ارتباط گفت: نسخه اصلی فیلم در جشنواره فجر سال گذشته به نمایش در آمد اما با نظر کارگردان و خودم تصمیم گرفتیم سکانس پایانی آن را حذف کنیم. در حال حاضر در نظر گرفتیم، نسخه به نمایش در آمده در جشنواره را با همان پایان در سه سالن که قشر مخاطب خاصی دارند، اکران کنیم.



وی افزود: در مابقی سینماهای نمایش دهنده نسخه جدید فیلم که سکانس پایانی در آن حذف شده است، اکران می شود. "هفت دقیقه تا پاییز" در 20 سینمای تهران به روی پرده رفته است.
در فیلم "هفت دقیقه تا پاییز"هدیه تهرانی، حامد بهداد، محسن تنابنده، خاطره اسدی بازی ‌کردند. فیلم در هشت رشته در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت جایزه شد و جایزه بهترین بازیگر مردو دیپلم افتخار بهترین کارگردانی را از آن خود کرد.


منبع : مهر
__________________
http://irupload.ir/images/6dzyzrzy0mmq77104rb.jpg

ژست بي خوابي و منگي واسه من نگير دوباره! كسي كه جلوت نشسته عصبي و لت و پاره!
توي پائيز مجاور، وسطاي ماه آذر، شد قرارمون كه باهم بزنيم به سيم آخر!


Babak Rahnama (New Song) :: Khodaye Man
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 06-26-2010
nae آواتار ها
nae nae آنلاین نیست.
کاربر فعال بخش سینما
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: بهشهر
نوشته ها: 1,694
سپاسها: : 1

31 سپاس در 27 نوشته ایشان در یکماه اخیر
nae به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض گلايه‌ها‌ي تهيه‌كننده «هفت دقيقه تا پاييز» از تلويزيون

تهيه‌كننده «هفت دقيقه تا پاييز» از عدم همكاري تلويزيون در زمينه‌ي تخفيف مناسب براي پخش تيزرهاي
اين فيلم گلايه كرد.
سيد جمال ساداتيان در گفت وگو با خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: انتظار داشتيم
در وضعيت كنوني كه نمايش فيلم‌ها همزمان با برپايي مسابقات جام جهاني شده است، صدا‌وسيما به كمك سينما
بيايد، اما متاسفانه هيچ‌گونه تسهيلاتي براي پخش تيزر فيلم‌ها در نظر گرفته نشده است.
وي افزود: در سه روز تعطيلي گذشته پخش تيزر از تلويزيون براي رفتن مردم به سينما مي‌توانست بسيار
موثر باشد، اما تيزر فيلم ما اصلا پخش نشد. با توجه به زياد‌بودن هزينه‌ بيلبوردها و تبليغات شهري همچنان
اميدواريم تلويزيون براي پخش تيزر فيلم‌ها تخفيفات خوبي را قائل شود.
ساداتيان با اشاره به فروش فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» گفت: در روز پنج‌شنبه 18 ميليون فروش داشتيم كه
مجموع فروش فيلم به 104 ميليون در 18 سينما رسيده است.
وي درباره‌ي اضافه‌شدن سالن‌هاي نمايش اين فيلم اظهار داشت: رغبت چنداني براي اين كار نداريم و اكران
فيلم در پرديس‌ها‌ي سينمايي بسيار موثرتر است و تاكنون نزديك به 80 درصد فروش فيلم هم در اين پرديس‌ها بوده است.
__________________
ما خانه به دوشیم
ما خانه به دوشیم
تیم اس اس به دو عالم نفروشیم
سال 89 تو دربی 69
شیث رضایی دنبال فرهاد بدو
آی بدو آی بدو
آی بدو آی بدو
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 06-27-2010
nae آواتار ها
nae nae آنلاین نیست.
کاربر فعال بخش سینما
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: بهشهر
نوشته ها: 1,694
سپاسها: : 1

31 سپاس در 27 نوشته ایشان در یکماه اخیر
nae به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض و درد هنوز ادامه دارد...

امير عباس صباغ: «هفت دقيقه تا پاييز» يك اتفاق مركزي و پرتعليق دارد كه فيلم را به دو نيمه قبل و بعد حادثه (هم به لحاظ فرم
و هم به لحاظ قصه) تقسيم مي‌كند. قبل از تصادف، روايتي كلاسيك و معمول از زندگي دو زوج جوان مي‌بينيم كه اولي (نيما و
ميترا) زندگي به ظاهر آرام و بي‌دغدغه‌اي دارند و پناهگاه زوج دوم (فرهاد و مريم) هستند.



در اين نيمه، فيلمساز با فوكوس روي مشكلات و تناقضات رفتاري زوج دوم، آنها را محور قصه قرار مي‌دهد. با پيشروي داستان
و پس از تصادف، زندگي آرام نيما و ميترا در وضعيتي تكان‌دهنده قرار مي‌گيرد و فيلمنامه با چرخشي‌اشكار، تمركز‌ش را (هر چند
نامنسجم) روي نمايش بحران پيش آمده و تاثيرش بر زندگي ميترا، مي‌گذارد. البته به موازات اين، با ورود به جزئيات روابط ميان
فرهاد و مريم درمي‌يابيم كه آنها حتي از برقراري يك ديالوگ ساده نيز عاجزند و بعد از ردوبدل شدن هر جمله، ديالوگ‌شان تبديل
به مونولوگي تحقيرآميز عليه ديگري مي‌شود. در نيمه دوم، مخاطب برخلاف روايت ساده نيمه اول با روايتي پيچيده و تودرتو مواجه
است كه فيلم را به درامي روانشناسانه تبديل مي‌كند. پيغام تلفني و حضور چندباره زن سعيد (مخصوصا حضورش در مراسم سارا
و نگاه معنادارش به اتاق ميترا) يا نشان دادن چك پول‌هاي داخل كيف مريم كه معلوم نيست چگونه بدست آمده، دو تكه اصلي اين پازل‌اند
كه مربوط است به خيانت مرد به زن و ديگري خيانت زن به مرد.
در نيمه اول ميترا زني پرقدرت است كه پا به ‌پاي همسرش زندگي را اداره مي‌كند و نيما همسري ايده‌آل براي ميتراست، اما در نيمه
دوم ميترا را زني شكننده مي‌بينيم كه تاب پذيرش واقعيت را ندارد و از قبول حقيقت گريزان است، علاوه بر اين نيما نيز همسر نيمه
اول نيست، شك و ترديد تماشاگر نسبت به او، چاشني شخصيت‌اش شده، نيما يكي از پر ابهام‌ترين و مرموزترين كاراكترهاي مرد سينماي
ايران است، كاراكتري درون‌گرا كه تا انتهاي فيلم متوجه درون رمزآلودش نمي‌شويم. حتي در سكانس تصادف كه در پي كمك براي نجات
ساراست (و بازي فوق‌العاده‌اي را از محسن تنابنده شاهد هستيم) با وجود تمام شوك و استرسي كه در سيمايش موج مي‌زند، از بازي كنترل
شده و دقيق‌اش فاصله نمي‌گيرد. قبل از اين حميد فرخ نژاد را در «چهارشنبه سوري» در قالب كاراكتري مرموز ديده بوديم، اما انتهاي فيلم
به گونه‌اي بود كه جاي هيچ ابهامي براي مخاطب نمي‌ماند، اما در اينجا هر چه به پايان فيلم نزديك‌تر مي‌شويم ترديدهايمان نسبت به نيما افزوده
مي‌شود. آيا مرگ سعيد ارتباطي به او داشته؟ يا اينكه چرا موقع نجات دادن بچه‌ها اول امين را نجات داد؟ اين به‌خاطر معرفت و اخلاق اوست
يا عمدا پسر رفيق‌اش را به دختر ميترا ترجيح مي‌دهد؟ البته بعد از حذف سكانس پاياني، در مقايسه با نسخه جشنواره حجم اين ابهامات كاهش
يافته است.در نسخه جشنواره سكانس پاياني بعد از شب تولد است، سكانسي كه نمي‌دانيم مربوط به چه زماني‌ست، فرداي تولد؟ يكي دو هفته
بعد؟ هر چه باشد معلق بودن نيما در انتهاي فيلم همچون ابتداي آن و در ادامه حضور زن سعيد در پايين برج اين مفهوم به ذهن مخاطب مي‌رسد
كه شايد نيما در برزخ انتخاب ميان ميترا و زن سعيد گرفتار شده و مي‌خواهد دست به انتخاب سرنوشت‌ساز ديگري بزند.
«هفت دقيقه تا پاييز»، نمايشي‌ست عريان از طبقه متوسط. اگر سعيد و همسرش را زوج سوم داستان لحاظ كنيم، با كنار هم قرار دادن زندگي
اين سه خانواده به شكننده بودن روابط ميان آنها و كلا بحران خانواده در چنين جامعه‌اي پي مي‌بريم. سعيد خودكشي مي‌كند، همسر سعيد سرگردان
در هراس زيستن در جامعه‌ايست كه بعد از مرگ شوهر، او را به چشم يك طعمه مي‌بيند. مريم دختري كه با رويايي عاشقانه زندگي مشترك‌اش
با فرهاد را آغاز كرده بعد از 6 سال، زندگي‌شان به فروپاشي رسيده و فرهاد با ذهني آشفته از سوال و شك در پي نجات خانواده‌اش از منجلاب
است. در ميان اينها تنها زندگي معمول و عادي، زندگي ميترا و نيما بود كه آن هم با قرار گرفتن در چنين محيطي، شكنندگي و زودگذر بودن
شادي‌هاي بزرگ و كوچك‌اش،آشكار مي‌شود.
«هفت دقيقه تا پاييز» نشان مي‌دهد كه زندگي روزمره تا چه حد وابسته به روابط‌مان با ديگر مردم جامعه است و عملكرد و رفتارهاي ما چه تاثيري
روي زندگي و سرنوشت ديگران دارد. اگر مريم آن روز وسايل‌اش را به خانه ميترا نمي‌آورد، نه ميترا فيلمبرداري‌اش كنسل مي‌شد و نه نيما مجبور
مي‌شد قيد يك روز كارش را بزند تا براي جبران اين روز از دست رفته مجبور به قبول كار در خارج از تهران شوند. شغل نيما انتخاب هوشمندانه‌اي
از طرف اميني بوده، شيشه پاك‌كن برج‌هاي بزرگ، كسي كه بيشتر ساعات روزش (و به تبع عمرش) معلق ميان آسمان و زمين است، اين شرايط نمادي
از موقعيت متزلزل طبقه متوسط است، آنها نه آسمان را دارند و نه زمين، نه رهايي و سبكبالي آسماني‌ها را دارند و نه اطمينان و صلابت زميني‌ها را.
پس در ميان اين همه تلاطم و فشار خوشا به حال سارا كه با مرگش به آرامش مي‌رسد.
يكي از ويژگي‌هاي فيلمنامه، تنهايي آدم‌هايش است، اوج اين مفهوم زماني ست كه ميترا جسد بي‌جان دخترش را به خانه مي‌آورد، همسايه آنها كه مرد
عياشي است فارغ از اينكه چه اتفاقي براي آنها افتاده هراسان با نگاه‌هاي دزدكي بيرون را مي‌پايد تا مبادا پليس سراغ او آمده باشد. در اين آپارتمان سرد
و بي‌روح (به عنوان نمادي از زندگي شهري و مدرن) هركس چنان غرق در مشكلات‌اش است كه به كلي ديگري را فراموش كرده است. فيلم با وجود
همه ويژگي‌هاي مثبت‌اش از نكات متعددي ضربه خورده، كه مهم‌ترين آن يكدست نبودن بازي‌ها است، هرقدر بازي تنابنده و تهراني قدرتمند و تاثيرگزار
درآمده، بازي‌هاي بهداد و اسدي در مقايسه با اين دو ضعيف و ناهمگون است. از ديگر نواقص فيلم، ديالوگ‌هايي‌ست كه ميان مريم و ميترا رد و بدل
مي‌شود، اميني مي‌توانست براي شرح شرايط مريم به طريق ديگري (مثلا در دادسرا يا بواسطه گفت‌وگو با دوست يا كسي كه شرايط زندگي مريم را
نمي‌داند) عمل كند و از دادن اطلاعات مستقيم به تماشاگر خودداري كند. نقص ديگر به مبهم بودن خودكشي فرهاد مربوط است، او سه روز فرصت دارد
تا به حقيقت برسد، اصلا براي همين بيرون آمده اما چرا بايد بر اساس همان شايعاتي كه در زندان هم شنيده بود خودكشي كند؟ اگر اميني هنگام ساخت
اين نكات ريز را هم مدنظر قرار مي‌داد امروز با اثري به مراتب بهتر مواجه بوديم.
شش اثر تجربي صرف، كافي بود تا اميني در هفتمين تجربه‌اش به بلوغي برسد كه با نزديك كردن فرم و محتوا و گريز از سينماي ضد قصه موفق شود
ذهنيت‌اش را به عينيت برساند. اميني با توجه به پيشينه تئاتري‌اش، درام را به خوبي مي‌شناسد و با توجه به درك درستي كه از طبقه منتخب‌اش داشته
توانسته‌يكي از بهترين فيلم‌هاي سينماي اجتماعي اين سال‌ها را (با وجود همه نواقص و ايراداتي كه دارد) بسازد.
__________________
ما خانه به دوشیم
ما خانه به دوشیم
تیم اس اس به دو عالم نفروشیم
سال 89 تو دربی 69
شیث رضایی دنبال فرهاد بدو
آی بدو آی بدو
آی بدو آی بدو
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 06-29-2010
nae آواتار ها
nae nae آنلاین نیست.
کاربر فعال بخش سینما
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: بهشهر
نوشته ها: 1,694
سپاسها: : 1

31 سپاس در 27 نوشته ایشان در یکماه اخیر
nae به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض «هفت دقيقه تا پاييز»؛ آغازي دوباره براي عليرضا اميني

يك منتقد گفت: در مجموع «هفت دقيقه تا پاييز» اثري قابل تأمل است كه آغازي دوباره براي «عليرضا اميني» در سينماي ايران به
شمار مي‌آيد تا بتواند در كارهاي آتي، به قله‌هاي مرتفع‌تري برسد.


«غلامعباس فاضلي» مدير مسئول سايت سينمايي «پرده‌سينما» در مورد فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» ساخته عليرضا اميني، اظهار داشت:
به نظر من فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» بيشترين موفقيت خود را مديون انتخاب‌هاي هوشمندانه‌ كارگردان آن است. اين مسئله‌اي بود كه در
آثار قبلي «عليرضا اميني» كم بود و امروزه اين هوشمندي به كمك‌ وي آمده است.
وي در ادامه افزود: ما در سينماي ايران دو دسته فيلم داريم كه به زندگي زن و شوهرها مي‌پردازند. دسته اول فيلم‌هايي هستند كه به قبل
از ازدواج مي‌پردازند و گروه بعدي به فيلم‌هاي بعد از ازدواج روي مي‌آورند.
وي گفت: فيلم‌هايي كه در مورد مسائل قبل از ازدواج است، معمولا منتهي به كمدي‌هاي سخيف و سطح پايين مي‌شود اما فيلم‌هاي بعد از
ازدواج فيلم‌هاي عميق‌تري در مي‌آيند.
فاضلي تصريح كرد: يك بخش از موفقيت «عليرضا اميني»، انتخاب هوشمندانه است كه به موضوع و مسائل بعد از ازدواج مي‌پردازد.
ضمن اين كه ما در چند سالي است كه در سينماي ايران از الگوي فاجعه دور مانده‌ايم اما در «هفت دقيقه تا پاييز» به وضوح مشاهده
مي‌كنيم كه خانواده‌اي با فاجعه‌اي دردناك مواجه مي‌شوند و تلاش مي‌كنند از بحران خارج شوند كه اين انتخاب هوشمندانه است.
او گفت: اين برگ برنده‌ها و در كنار آن انتخاب «هديه تهراني» (ميترا) كه چند سالي بود از دنياي بازيگري فاصله گرفته بود، موجب
شده تا «عليرضا اميني» از آن سرگرداني و پراكندگي چند فيلم قبلي خود رها شود و حالا به «هفت دقيقه تا پاييز»ي برسد كه در مجموع
فيلم قابل قبولي است و در كارنامه «عليرضا اميني» تا به حال بهترين فيلم كارنامه او محسوب مي‌شود.
اين منتقد ادامه داد: «عليرضا اميني» قبلا در كارهايش، فيلم‌هاي تجربه‌گرا مي‌ساخت كه از جمله آن مي‌توان به فيلم‌هاي: «نامه‌هاي باد»،
«دانه‌هاي ريز برف»، «زمان مي‌ايستد»، «استشهادي براي خدا» و ... اشاره كرد كه در مجموع فيلم‌هاي معلقي بوده‌اند. به زبان ديگر
اين نوع فيلم‌ها، نه به طور خاص فيلم‌هاي هنري بوده‌اند، نه فيلم‌هاي اجتماعي بوده‌اند و نه متعلق به سينماي بدنه بوده‌اند.
وي ادامه داد: «عليرضا اميني» مدام در حال تجربه كردن بود كه اين تجارب چشم انداز روشني براي او در برنداشت اما فيلم سينمايي
«هفت دقيقه تا پاييز» اولين فيلم كارنامه او است كه چشم‌انداز روشني را براي او ترسيم مي‌كند و يك شروع دوباره براي او است كه به
نظر من بخش زيادي از اين سهم نيز مرهون حضور «سيدجمال ساداتيان» (تهيه كننده) است كه به اين پروژه كمك شاياني كرده و سمت و
سويي عالي بخشيده است تا فيلمساز در جهت ساخت يك فيلم حرفه‌اي حركت كند و حالا مي‌توان با صراحت اعلام كرد كه درونمايه خانوادگي
فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» درآمده است.
فاضلي در ادامه در مورد بازي‌هاي فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» نيز اظهار داشت: در مجموع در اين فيلم، ما شاهد بازي‌هاي خوبي هستيم. به
ياد دارم زماني كه فيلم «شوكران» ساخته «بهروز افخمي» به اكران عمومي در آمد در سكانس پاياني هنگامي كه «هديه تهراني» در حالي‌
رانندگي بود و اشك مي‌ريخت، مردم در سينما مي‌خنديدند، اما «هديه تهراني» (ميترا) بعد از سال‌ها بازي‌ خوبي از خود به جاي گذاشته است
و در كنار آن «حامد بهداد»، «محسن تنابنده» و «خاطره اسدي» هم بازي‌هاي قابل قبولي ارائه كرده‌اند.
اين منتقد در ادامه به ضعف‌هاي فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» اشاره كرد و افزود: اما با تمام تعاريف كه در بالا ذكر شد، «هفت دقيقه تا پاييز»
تمام توان «عليرضا اميني» نيست و اين فيلم به عنوان يك مقدمه و آغازي دوباره در كارنامه «عليرضا اميني» است كه ثابت مي‌كند كه او
روند رو به جلويي داشته است و برآيند اين كار را در كارهاي آتي او بايد مشاهده كنيم. فيلمنامه در حالت فعلي خيلي حالت سوگوارانه به خود
گرفته است و به ابعاد شخصيتي كاراكترها نمي‌پردازد. به طور مثال مي‌توان به همان تكرار كاراكتر «حامد بهداد» (فرهاد) در نقش‌هاي قبلي
اشاره كرد يا كاراكتر «محسن تنابنده» (نيما) كه فاقد جذابيت است اما تكميل شده اين كاراكترها در تمام ابعاد را مي‌توان در كاراكتر «هديه
تهراني» (ميترا) مشاهده كرد.
فاضلي گفت: به نظر من فيلم سينمايي «هفت دقيقه تا پاييز» بايد بيشتر ايهام مي‌داشت. كدهايي كه در طول فيلم قرار دارد، مخاطب را با خود
همراه مي‌كند و در نهايت قضاوت نهايي با خود تماشاگران است. در كنار آن در رابطه اين دو زوج، ما ظرافتي را مشاهده نمي‌كنيم و اگر اين
انتخاب هوشمندانه صورت نمي‌گرفت، فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» با يك كستينگ ديگر تبديل به اثري پيش پا افتاده مي‌شد.
او گفت: با همه اين تفاسير فيلم سينمايي «هفت دقيقه تا پاييز» اثري قابل تأمل است و همان طور كه عرض كردم مقدمه‌اي است براي افق‌هاي
تازه در كارنامه «عليرضا اميني».
سردبير سايت سينمايي «پرده سينما» در پايان اين گفت‌و‌گو در مورد مسائل فني فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» نيز اظهار داشت: در بحث نور و
جلوه‌هاي ويژه، كارهاي مثبتي را مشاهده مي‌كنيم اما «عليرضا اميني» در چيدمان ميزانسن، كار با نور، تصويربرداري و چيدمان بازيگران در
يك قاب هنوز جاي كار زيادي دارد تا به تبحر «اصغر فرهادي» در «چهارشنبه سوري» و «درباره الي...» برسد و به پختگي نرسيده است.
من اميدوارم كه در آينده كارهاي بهتري و پخته‌تري از او شاهد باشيم.
__________________
ما خانه به دوشیم
ما خانه به دوشیم
تیم اس اس به دو عالم نفروشیم
سال 89 تو دربی 69
شیث رضایی دنبال فرهاد بدو
آی بدو آی بدو
آی بدو آی بدو
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 07-03-2010
LP Girl آواتار ها
LP Girl LP Girl آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: غرب تهران
نوشته ها: 1,075
سپاسها: : 0

20 سپاس در 19 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید ايده‌هاي رها شده

درباره «هفت دقيقه تا پاييز»
ايده‌هاي رها شده





تماشاگران و علاقه‌مندان سينما، راه‌هاي شناخت‌شان از اين رسانه ، صرفاً به فيلم‌هاي نمايش داده شده محدود نمي‌شود. آنها پيگيرانه و مشتاق، اخبار فيلم‌هاي ساخته شده در سينماي ايران و نمايش داده شده در جشنواره فجر را دنبال مي‌كنند و نقدها را مي‌خوانند و شناخت كلي‌شان جامع‌تر از كساني است كه مثلاً كل تصورشان از فيلمسازان هموطن‌شان برگردد به فيلم‌هايي كه از آنها ديده‌اند. عليرضا اميني براي اين گروه علاقه‌مند به سينما، ويژگي‌هايي دارد كه اين ويژگي‌ها هيچ ربطي به فيلم آخر او «هفت دقيقه تا پاييز» ندارد. ممكن است كارگرداني را تصور كنيم كه با شيوه‌اي متفاوت كارنامه‌اش را آغاز مي‌كند اما سپس احساس مي‌كند كه بايد با رويكردي تازه فعاليت فيلمسازي‌اش را ادامه دهد.


اميني كارش را با فيلم‌هاي تجربي و ارزان شروع كرد و تا پيش از فيلم آخرش نيز به اين شيوه وفادار ماند. خصوصيات كار ارزان و تجربي عبارتند از مثلاً استفاده از نابازيگران، طبيعت بكر به‌جاي لوكيشن‌هاي طراحي شده، قصه‌هايي با خط روايي كم‌رنگ و... اما اين اتفاق در «هفت دقيقه تا پاييز» كاملاً برعكس مي‌افتد و اميني به سينماي بدنه‌اي نزديك مي‌شود كه براي جذب تماشاگران انبوه ساخته شده و در آن تعدادي از مشهورترين بازيگران سينماي ايران حضور دارند. البته اميني حتي در اين فيلمش نيز سعي كرده تا آنجايي كه ممكن است به اصول اوليه كارش وفادار بماند كه جزييات اين موضوع را در ادامه مورد اشاره قرار مي‌دهيم. اما به هر حال تفكر كلي حاكم بر «هفت دقيقه تا پاييز» منطبق با اهدافي كه پيشتر اميني در فيلم‌هاي خود مد نظر داشت، نيست. فيلم بعدي اين فيلمساز نشان خواهد داد كه آيا او بار ديگر به شيوه قبلي خود برمي‌گردد يا اين كه در عرصه سينماي بدنه فعاليتش را ادامه خواهد داد.


البته بايد به فيلمسازاني مانند اميني حق داد كه در اين مقطع تاريخي تغيير سبك بدهند و به اين سينما گرايش پيدا كنند. نگارنده معتقد است كه «هفت دقيقه تا پاييز» از هر حيث بهتر و كارشده‌تر از فيلم‌هاي قبلي اين كارگردان است ونبايد از اين واقعيت غافل شد كه سينماي تجربي از جنس «نامه‌هاي باد» و «دانه‌هاي ريز برف» در شرايط كنوني سينماي ايران كه در آن اقتصاد و بازدهي گيشه حرف اول و آخر را مي‌زند، محلي از اعراب ندارد و مروري بر فيلمسازان هم‌نسل اميني نشان مي‌دهد كه آنان نيز بيش و كم، در حال تغيير روش فيلمسازي خودشان هستند و قواعد سينماي حرفه‌اي ايران را پذيرفته‌اند.


سينماي «هفت دقيقه تا پاييز» متكي بر سرگرمي است. زماني كه صحبت از سرگرمي مي‌شود، بحث تماشاگر عام مطرح مي‌شود و سخن از نيازهاي عمومي به ميان مي‌آيد. پس كارگردان در اين عرصه چندان مختار و آزاد نيست كه هر چه خواست بگويد. او بايد نيازهاي عمومي تماشاگران را در نظر بگيرد و هر ايده و نكته‌اي كه دارد را در بستري دراماتيك و قصه‌گو و براي سرگرم كردن تماشاگر ارائه كند. اين چنين است كه «هفت دقيقه تا پاييز» با حضور بازيگران سينماي تجاري ساخته مي‌شود و تهيه‌كننده‌اي مطرح توليد آن را متقبل مي‌شود و در سالن‌هاي متعدد سينمايي روي پرده مي‌رود. اين، نخستين فيلم اميني است كه اين قابليت را دارد تا نام اين كارگردان را در ذهن تماشاگران عام سينما ماندگار سازد و آنان را كنجكاو كند كه فيلم بعدي او چه خواهد بود. پس مقطعي تازه در كارنامه اميني با اين فيلم آغاز شده است و موفقيت اين فيلم نزد منتقدان و حتي تماشاگران، نويد ظهور دوباره كارگرداني را مي‌دهد كه مي‌تواند در بستري حرفه‌اي و با رعايت ذائقه عمومي مردم، فيلمي بسازد كه در آن ايده‌پردازي‌هاي خوبي هم وجود دارد.


اين روزها بسيار گفته‌اند و بسيار شنيده‌ايم كه «هفت دقيقه تا پاييز» متأثر از «درباره الي...» است. اين ديدگاه گاه منجر به دلخوري اميني هم شده است كه مجبور شده در دفاع از كار مستقل خود برآيد. اما باوجود اين كه بايد به اميني حق داد، نمي‌توان از حقيقت نهفته در آن اظهارنظر عمومي غافل ماند.


«درباره الي...» فيلمي است كه تأثيرات آن بر سينماي ايران همچنان ادامه خواهد داشت. دامنه تأثير اين فيلم بر ناخودآگاه بسياري از فيلمسازان است. پس اگر چه اميني فيلمي مستقل از «درباره الي...» ساخته اما علائم و نشانه‌هاي درونمايه‌اي فيلمش، كه در ضمن قصه اصلي روايت مي‌شود، تحت‌تأثير غيرمستقيم فيلم اصغر فرهادي است. مهم‌تر از همه اتفاقي است كه در شكلي فاجعه‌بار بر زندگي شخصيت‌ها اثر مي‌گذارد. ممكن است اگر «هفت دقيقه تا پاييز» پيش از «درباره الي...» ساخته مي‌شد، شيوه مكث و درنگ كارگردان بر اين حادثه در فيلمش به گونه‌اي ديگر رقم مي‌خورد. حتي دامنه اين تأثيرپذيري ناخودآگاه را مي‌توان به نحوه شخصيت‌پردازي نيز گسترش داد. پس «هفت دقيقه تا پاييز» به عنوان يكي از فيلم‌هاي برجسته سينماي ايران در سال گذشته، فيلمي است كه متعلق به زمان خود است و در آن دغدغه‌هايي مطرح مي‌شود كه نخستين بار در كار اصغر فرهادي برجستگي يافتند و ميزانسن سينمايي پيدا كردند.


گفتيم كه اميني در فيلم قصه‌گوي خود به برخي اصول قبلي خود نيز وفادار مانده است؛ مهم‌ترين اينها استفاده از محسن تنابنده در نقش اصلي است. صرف‌نظر از اين كه او «بازيگر» است و روش كارش بسيار متفاوت از ستاره‌هاي سينماي ايران، بايد گفت كه اين دو پيش از اين سابقه چند همكاري را نيز با يكديگر داشتند. تنابنده بازيگري است كه در عرصه فيلمنامه‌نويسي نيز تبحر دارد و همين شناخت او از متن، كمك بسياري كرده تا زندگي 4 شخصيتي كه در «هفت دقيقه تا پاييز» مي‌بينيم، پرورش‌يافته و دقيق به نظر بيايند. حتي اميني در انتخاب هديه تهراني در فيلمش پس از چند سال دوري اين بازيگر از سينماي ايران، از او به گونه‌اي استفاده كرده كه بسيار متفاوت از فيلم‌هاي تجاري اين بازيگر جلوه مي‌كند. تهراني در «هفت دقيقه تا پاييز» تقريباً بدون گريم بازي كرده و در ارائه شخصيتي كه بر عهده‌اش گذاشته‌اند، بيش از هميشه به الگوي بازيگري به شيوه رئاليستي نزديك شده است.
اما نبايد از اشكالات اين فيلم دور ماند. اين اشكال‌گيري‌ها در واقع براي توصيه به كارگردان جوان و پويايي است كه ظرفيت شنيدن اشتباهاتش را دارد و ثابت كرده كه از نقدها و اظهارنظرها درباره فيلم‌هايش استفاده مي‌كند. مهم‌تر از همه، آن چيزي كه به ساختار فيلمنامه فيلم او لطمه زده، عدم‌پرداخت صحيح 2 شخصيت مكمل است. شخصيت‌هاي زوجي كه حامد بهداد و خاطره اسدي آنها را ايفا مي‌كنند، پرداخت درستي ندارد و قصه زندگي آنان به درستي طراحي نشده است. مثلاً مشخص نيست كه دليل پنهان‌كاري نيما (محسن تنابنده) در پناه دادن به باجناقش چيست. آيا اين دو به نوعي در مواردي كه ما نمي‌دانيم شراكت دارند؟ اگر اين واقعيت را بپذيريم، آن‌گاه بايد از خودمان بپرسيم كه چرا نيما در گفتگو با خواهرزنش جوري وانمود مي‌كند كه انگار از عملكرد غيراخلاقي او اطلاع دارد؟ اصلاً نيما به عنوان يكي از دو شخصيت اصلي چرا نبايد عقيده‌اي واحد و مشخص داشته باشد كه براساس آن بتوان درباره رفتارهايش قضاوت كرد؟ مثلاً او با اين كه ادعا مي‌كند مردي نيمه‌سنتي است كه با كاركردن زنش در شهرستان مخالف است، چرا بايد اينقدر راحت تغيير موضع داده و همراه خانواده‌اش راه بيفتد و عازم شمال شود؟ از اين گذشته كل واقعه مرگ هولناك همكارش چه ارتباطي با او دارد كه او بايد جوابگوي خواسته‌هاي همسر آن مرد مرده باشد؟



در صحنه‌اي كه اقدام فرهاد (حامد بهداد) را براي خودكشي مي‌بينيم، ظواهر جوري چيده شده‌اند كه هر لحظه انتظار چيزي را داريم كه مانعي براي اين كار شود. انگار نه‌تنها ما، بلكه خود اين شخصيت نيز كاري كه دارد مي‌كند را باور نداشته باشد. همچنين رفتار مريم (خاطره اسدي) در بيرون گذاشتن پول‌هايش از كيف خود، جوري است كه انگار كارگردان از جمع كردن ايده‌هايي كه آنها را در دقايق قبلي بسط‌شان داده ناتوان است، به ساده‌ترين و غير قابل‌باورترين شيوه متوسل شده تا سرانجام به تماشاگر بگويد كه مريم آن كاري كه دائماً آن را منكر بوده، انجام داده است. به نظر مي‌رسد كه ايده‌هاي زيادي كه در زندگي چهار شخصيت اصلي و مكمل فيلم مي‌بينيم، چندان به باروري نمي‌رسند و كارگردان در يك‌سوم پاياني فيلمش مجبور شده آنها را به‌گونه‌اي جمع‌وجور كند.


به هر حال همچنان كه گفته شد، «هفت دقيقه تا پاييز» يك گام بزرگ در كارنامه سازنده‌اش است با چند سكانس خاطره‌انگيز و زيبا كه نشان مي‌دهد اميني در اين عرصه هم حرف‌هاي زيادي براي گفتن دارد. مثلا سكانس تصادف و بيمارستان دكوپاژ بسيار خوبي دارد و معلوم است كه پشت آنها كارگردان درستي وجود دارد. اميدواريم اميني شيوه كاري‌اش را از اين پس نيز با همين قدرت ادامه دهد و فيلم به فيلم در كارش پيشرفت كند...

__________________
http://irupload.ir/images/6dzyzrzy0mmq77104rb.jpg

ژست بي خوابي و منگي واسه من نگير دوباره! كسي كه جلوت نشسته عصبي و لت و پاره!
توي پائيز مجاور، وسطاي ماه آذر، شد قرارمون كه باهم بزنيم به سيم آخر!


Babak Rahnama (New Song) :: Khodaye Man
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 07-05-2010
LP Girl آواتار ها
LP Girl LP Girl آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: غرب تهران
نوشته ها: 1,075
سپاسها: : 0

20 سپاس در 19 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید به‌خاطر علیرضا امینی به مراسم فرش قرمز «هفت دقیقه تا پائیز» نیامدم

به‌خاطر علیرضا امینی به مراسم فرش قرمز «هفت دقیقه تا پائیز» نیامدم
خاطره اسدی: هرچه بیشتر سکوت می‌‌کنم، بیشتر بی‌احترامی می‌کنند



سینمای ما- خاطره اسدی بازیگر جوان سینما را با «دیشب باباتو دیدم آیدا» شناختیم و در آن زمان این بازی با تمجید منتقدان روبرو شد.

حضورش در «تقاطع» هم قابل قبول بود و هنوز هم در ذهن خیلی ها باقی مانده است. اما این بازیگر کم حاشیه به یکباره با «هفت دقیقه تا پاییز»، وارد حاشیه شد و حتی کار به جایی کشید که علیرضا امینی گفت از حضور اسدی راضی نیست. اسدی اگر چه تمایلی به ادامه دادن حاشیه‌های این فیلم ندارد اما به قدری عصبی است که نمی‌تواند از گفتن برخی مسائل این فیلم خودداری کند. در طول مصاحبه سعی کردم وارد حاشیه های بیشتر فیلم نشوم و سوالاتی را مطرح کنم که قبلاً از او پرسیده نشده بود، در مقابل هم، خاطره دلش می خواست این مصاحبه، پایان تمام حواشی و خاطره بد فیلم باشد.

پیش از این، در مورد «هفت دقیقه تا پاییز» زیاد صحبت کرده‌اید. به عنوان حرف آخر اگر صحبتی درباره فیلم دارید بفرمایید.
من به همه عوامل فیلم احترام گذاشتم و وقتی کاندید شدند، به آنها تبریک گفتم. بنا را بر این گذاشتم که تجربه خوب یا بد هر چه بود تمام شد. سعی کردم احترام آنها را حفظ گذاشتم. من در این 6-7 سالی که کار کردم همه می‌دانند که آدمی نیستم که بگویم فلانی اذیت کرد. اما وقتی دیدم آقای امینی در نشست‌شان صحبتی انجام داده‌اند دلیلش را نفهمیدم. بعضی مواقع ممکن است سوءتفاهم‌هایی پیش بیاید و برخی افراد نکاتی را بگویند که البته آن هم کار درستی نیست...

در مصاحبه‌تان قبل از جشنواره در مجله همشهری جوان هم که کلی از امینی تعریف کرده بودید.
من می‌توانستم بگویم فیلمنامه عوض شد و مواردی پیش آمد. اما چون آدم‌ها برایم قابل احترام بودند چیزی نگفتم. اما دیدم که این سکوت فایده ندارد و خیلی به من بی احترامی می‌کنند. انگار سکوت من را متوجه نمی‌شوند و این موضوع باز شد. جالب است که بدانی دو سال قبل که کار را شروع کردیم نیما شاهرخ‌شاهی به جای محسن تنابنده، بهنوش طباطبایی به جای هدیه تهرانی و شاهرخ استخری به جای حامد بهداد بود.

حتی آن تیم هم قطعی نشد و شهاب حسینی جای شاهرخ‌شاهی آمد، ولی وقتی زمان فیلمبرداری تاخیر افتاد شهاب هم نتوانست بیاید بعد با فرد دیگری قرارداد بستند و در چهارمین انتخاب خود به محسن تنابنده رسیدند. در واقع هیچ کدام از اینها انتخاب های اول نبودند، اما به من که می رسد می گویند: خاطره، انتخاب پنجم بود!!

البته این چیز بدی نیست که نقش پنجم یا دهم باشد. مهم نیست که کارگردان حتما با کسی که می‌خواهد استارت بزند. ممکن است اتفاقات زیادی بیافتد. اما برای من جالب بود که آقای امینی از بازی من خیلی تعریف می‌کرد و همواره اعلام رضایت می‌کرد. نمی‌دانم چطور بازی من بد شد و بعد از جشنواره این قدر از بازی من بد گفتند. در سینما، همه افرا د را می شناسند. هنوز نمی دانم چرا آقای امینی موجی را راه می اندازند و بعد گلایه می کنند، بالاخره آدم تا جایی می تواند سکوت کند.

شما را آقای امینی دعوت کرده‌بود یا آقای ساداتیان(تهیه کننده)؟
آقای امینی. دستیارشان شهریور پارسال تماس گرفت و گفت شخصیت‌ها عوض شد و بازیگران دیگری آمدند.

خب؛ چرا کار با امینی را پذیرفتید؟
من کارهای قبلی ایشان را دیده بودم و ما رابطه خانوادگی با ایشان داشتیم و با خانمش هم دوست بودیم. فیلنامه و نقش اولیه هم را خیلی دوست داشتم.

راستی چرا در فرش قرمز فیلم حضور نداشتید؟ دعوت نشده بودید؟
چرا دعوت داشتم، اما به خاطر آقای امینی نیامدم. احساس کردم که حضورم دلیلی ندارد وقتی که کارگردان در فرهنگسرای ارسباران می نشیند و می‌گوید: «ما به خانم اسدی گفتیم موهایش را کوتاه کند که ایشان قبول نکردند و برای کاراکتر وقت نگذاشتند» و یا در ماهنامه فیلم می‌گوید: «اسدی به من تحمیل شده و انتخاب چندم بوده است» چه دلیلی دارد به فرش قرمز فیلمش بروم. وقتی کاملاً بی دلیل تو را از فیلمت و گروه جدا می کنند و تو را کنار می گذارند، با خودم گفتم که حضور نداشته باشم بهتر است. من از امینی توقع نداشتم، به هر حال من بازیگر فیلمش بودم.

شما دو فیلم دیگر به نام‌های «دیشب باباتو دیدم آیدا» و «تقاطع» را داشتید که بیشتر پسندیده شدند. این خوبی کارها، بیشتر به کارگردانی مربوط بود یا بازیگری؟
کاملا 50- 50 است. در هر دو کار اولم نشان دادم که بازیگر توانایی هستم یا نه. آن زمان نقدهایی که می‌خواندم خیلی تایید می‌کردند و در فیلم اول کاندید شدم و برای دومی در دنیای تصویر جزو انتخاب‌ها بودم. آن‌جا هدایت درست بود. سوپراستار در تقاطع زیاد بود ولی داوودی همان کاری را می‌ساخت که نوشته شده بود و تغییری نمی‌کرد.

در هفت دقیقه تا پاییز، اگر گفتند بازی بد است، شما برداشتت از کارگردانی چه بوده؟ من توانایی‌اش را داشتم اما کارگردان باید بازی می‌گرفت. ممکن است اتفاقاتی بیافتد و بازیگران در حاشیه قرار گیرد و فیلمنامه بهم بریزد و بازی‌ ضعیف شود که به فیلم لطمه می‌خورد. همه هم نمی‌گفتند خیلی بد بودی.

شما آن زمان نقش دخترهای نوجوان را بازی می‌کردید. فکر نمی‌کنید حضورتان در این کارها مناسب‌تر بود؟
نه، به هیچ وجه این فکر را نمی‌کنم. مطمئنم اگر این فیلم بر اساس فیلمنامه اولیه نوشته می‌شد هیچ کدام از صحبت‌ها در مورد بازی من شاید زده نمی‌شد. چون تو با شناسنامه‌ای به سمت نقش می‌روی و نقش را می‌خوانی و به آن فکر می‌کنی و خودت را در آن شرایط قرار می‌دهی و بر اساس آن داری بازی می‌کنی اما 10 روز به پایان فیلمبرداری به تو می‌گویند «آن اپیزود حذف است. فیلم شده یک اپیزودی و قرار است خیانتی این وسط قرار گیرد» معلوم است که بازی من بهم می‌ریزد. معلوم است گذاشتن چنین چیزی در فیلم اشتباه است.

پس چرا ادامه دادید؟
اشتباه کردم (مکث می کند). شاید اگر ادامه نمی‌دادم مرا جدی‌تر می‌گرفتند و حرف‌های بعدی آقای امینی زده نمی‌شد. چون سعی کردم که بگویم خیانت را نگذارید و حتی گریه کردم. فکر نمی‌کردم نقش به اینجا بکشد. حالا با خیانت کار ندارم. ولی مثلا دختر خواهرت مرده و خواهرت روانی شده و حالا دغدغه من این است که بروم پول بردارم. باور کنید که نصف این فیلمنامه باعث شده نقش من توی ذوق خیلی‌ها بخورد. ولی گفتم که من اصولا احترام گذاشته‌ام و فیلمبرداری کنید تا تمام شود و هر کس سرجای خودش برود. ولی قطعا از این به بعد اینگونه نخواهد بود چون چیزهای جدید یاد گرفته‌ام.

تمایل به نقش‌های متفاوت دارید، آیا کم‌کاری شما به همین علت است؟
چون نقش‌های من در آن سن و سال بود و من نمی‌خواستم دیگر در این کارها دیده شوم و شاید فیلم قابل دفاع نباشد.

تکلیفتان را برای کارهای آینده می‌دانید؟
هنوز به دنبال نقش‌های متفاوت که بتوانم بخش‌های دیگری از بازی را به نمایش بگذارم. اما تصویرم عوض شد و چیزهای دیگری در مجموع یاد گرفته‌ام.

بازیگر دوست دارد نقش‌های گوناگون بازی کند. شما هم دغدغه‌تان متفاوت بازی کردن است؟
باید متفاوت باشد. اگر آدم به تکرار بیافتد و یک کاراکتر را بازی کند برای بیننده هم فکر نمی‌کنم خیلی جذاب باشد.

از چه کاری فکر کردید دارید به تکرار می‌افتید؟
بعد از آیدا، تقاطع را که کار کردم گفتند تو بازیگر تین ایجری هستی. ولی نقش‌های بعدی که کار کردم متفاوت بود و حتی اگر کم سن و سال بود، تفاوت داشت.

ممکن است خاطره اسدی کمدی هم بازی کند؟
بله بدم نمی‌آید یک کمدی موقعیت خوب بازی کنم. یک طنز تلخ و چنین مواردی.

شما که هفت دقیقه تا پاییز را بازی می‌کردید با توجه به حساسیتتان، این درگیری ذهن خودتان باعث شده تا به گفته آقای امینی خوب بازی نکنید؟ چرا آن موقع واکنشی نداشتید؟
من با آدم‌هایی که کار کرده‌ام بپرسید می‌گویند خیلی صبور هستم و فکر می‌کردم عرفش همین است که به کار همه احترام بگذارم. من به کارگردان احترام می‌گذارم چون دارم برای او بازی می‌کنم. ولی فکر می‌کردم باید احترام بگذارم. کار 10 روز مانده بود تمام شود و به قدری حاشیه‌ها اذیت کردند، سعی کردم کاری کنم بقیه از تهیه کننده و کارگردان تا سایر بازیگران اذیت نشود. اما از جایی که فکر می‌کنم قدرنشناسی است، قضیه فرق کرد. من با خودم رودربایستی ندارم و منتقد خودم هستم. فیلم‌هایی چون آیدا، تقاطع و شبانه‌روز طوری هستند که می‌توان از آنها دفاع کرد. ولی وقتی به تو احترام نمی‌گذارند که مقابل هر مسئله‌ای سکوت کنم، آدم دلش می‌شکند. من بیشتر از این رنجیدم.

نظر منتقدان برایتان مهم است؟
من اگر مغرضانه نباشد می‌خوانم و قبول می‌کنم. من اولین منتقد خودم هستم. ولی هیچ موضعی ندارم.

فیلم را با مردم دیده‌اید؟ از واکنش آنها خبر ندارید؟
نه. ولی اطرافیان که دیده‌اند برخی می‌گفتند فوق العاده بود و برخی هم آن را ضعیف می‌دانستند، در کل نظرات متفاوت بوده و این مسئله در مورد منتقدان هم صدق می‌کند.

اگر دوباره بخواهید آن را بازی کنید چگونه ظاهر خواهید شد؟
اصلا نمی‌خواهم به آن فکر کنم که حالا بخواهم دوباره بازی کنم!

به قصه برسیم. مریم در جایی می‌گوید: «آرزو داشتم 2 هزار تومان داشتم برای بچه چیزی بخرم». به نظر من این با کاراکتری که خیانت کند سازگاری ندارد. در واقع من با این «خیانت» مشکل دارم.
من هم دقیقا همین را گفتم. امینی گفت این کاراکتر مریم است نه خاطره. من هم گفتم من هم همین مریم را می‌گویم و می‌دانم خاطره نیستم. و واقعا به نظرم این خیلی به نقش لطمه زد. چون این شخصیت 6 سال همه چیز را تحمل کرد و منتظر این اتفاق است که فرهاد برگردد و زندگی طبیعی شود. اگر می‌خواست کاری کند زودتر انجام می‌داد. اما من در این کاراکتر چنین چیزی ندیدم.

ما با چیز بزرگ وحشتناکی چون مرگ بچه روبروییم و هر نکته دیگری، شخصیت‌ها را زیر سوال می‌برد. من و حامد داریم گریه می‌کنیم و بعد بیرون می‌رویم و سر مسائل خودمان دعوا می‌کنیم. آدم به قدری آن موقع شوکه هست که نمی‌تواند به چیزهای دیگر فکر کند. من این سکانس را اصلا دوست ندارم.

شما چقدر در تغییر فیلمنامه نقش داشتید؟
من هیچ نقشی نداشتم و چیزهایی هم می‌گفتم اعمال نمی‌شد.

فکر نمی‌کنید فیلم اگر سوپراستار نداشت به اکران نمی‌رسید؟
نمی‌شود منکر تاثیر سوپراستار در دیده شدن فیلم شد. ولی مهم کارگردانی اثر است.

فیلم هر چقدر هم قدرتمند باشد بدون ستاره به اکران می‌رسد؟ یکم سخت است!
درست است. ولی خیلی وقت‌ها سوپراستار بازی می‌کند اما فیلم اصلا خوب نمی‌شود.

شما توجهی به تغییر بازیگران برای پذیرفتن اثر نداشتید؟
من نقش مریمی که گرفته نشد را خیلی دوست داشتم. اما اینجا به من می‌گفتند چیزی را پنهان کن و بعد از چند روز گفتند آن چیزی را که پنهان می کردی «خیانت» است. خود کارگردان باید بداند چگونه برخورد کند. اتفاقات زیادی افتاد و نقش من بهم خورد. آقای امینی که در جریان بود چرا این صحبت‌ها را انجام می‌دهید.

پایان فیلم هم عوض شد. کدام بازخورد بهتری دارد؟
ندیدم. هر دو قابل قبول است. ولی آن موقع که صحبت می‌کردیم قرار بود با فوت کردن شمع تمام شود.

الان سر چه کاری هستید؟
«گربه روی شیروانی داغ» تمام شد. نقش من یک دختری است که حقوق می‌خواند و وکیل است و آرام. به نظر من با نقش‌های قبلی متفاوت است. ممکن است خیلی متفاوت نباشد اما در کل فرق دارد.

چقدر امیدوار هستید نقشتان را خوب بازی کرده باشید؟
الان هیچ نظری ندارم. ولی کارگردان راضی بود و امیدوارم خوب باشد.

ملاک‌های شما برای انتخاب نقش چیست؟
بیشتر نقش‌هایی که بازی می‌کنم خیلی از من دور باشد. چون کلنجار و پیدا کردن برایم لذت‌بخش است. ضمن اینکه بتوانم از آن دفاع کنم.

اینها کلی است. چطور می‌توانید نقش را از روی فیلمنامه بپذیرید؟
هر چه نقش بالا و پایینش بیشتر باشد. اما نقش اول و دوم برایم اصلا مهم نیست. در آیدا و تقاطع نقش مکمل داشتم. خیلی وقت‌ها ممکن است با یکی دو سکانس خیلی خوب و بی نظیر است. مهم این است که نقش آدم را قلقلک بدهد تا آن را پیدا کند.

چرا کار تلویزیونی انجام نمی‌دهید؟
دوست دارم کار شاخصی باشد. بعضی موارد پیش می‌آید. مثلا خیلی قبل‌تر کار آقای فتحی را دوست داشتم و کارهای آقای میرباقری و چنین مواردی.
__________________
http://irupload.ir/images/6dzyzrzy0mmq77104rb.jpg

ژست بي خوابي و منگي واسه من نگير دوباره! كسي كه جلوت نشسته عصبي و لت و پاره!
توي پائيز مجاور، وسطاي ماه آذر، شد قرارمون كه باهم بزنيم به سيم آخر!


Babak Rahnama (New Song) :: Khodaye Man
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 07-10-2010
nae آواتار ها
nae nae آنلاین نیست.
کاربر فعال بخش سینما
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: بهشهر
نوشته ها: 1,694
سپاسها: : 1

31 سپاس در 27 نوشته ایشان در یکماه اخیر
nae به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض درباره فيلم «هفت‌دقيقه تا پاييز» و مقايسه آن با «درباره الي»

در امتداد حركت سال پيش همين موقع‌ها با وجودي كه مدتي از اكران «درباره الي» گذشته بود، كماكان فيلمي بود كه درباره‌اش حرف زياد زده
مي‌شد، از آن دست فيلم‌هايي كه تبديل به تابلوي راهنماي جنبش‌هاي عظيم مي‌شوند. درست همان چيزي كه سال‌ها پيش «ماجرا»ي آنتونيوني آن
را رقم زد: يك جنبش سينمايي!



در سينماي ايران نيز، «درباره الي» اين توانايي را داشت كه يك جنبش به‌ وجود آورد و جهشي باشد در باب مكاشفه ابعاد نوعي از نئورئاليسم
اجتماعي كه همه انرژي‌اش را صرف پرداختن به دغدغه‌هاي طبقه تاكنون ناديده گرفته شده متوسط مي‌كند. يعني نيازها و كمبودها و هرآنچه كه
ارزش محسوب مي‌شود را در اين طبقه اجتماعي بررسي مي‌كند.
ديد واقع‌گرايانه و استفاده از تمهيدات سينمايي خاص است كه حقيقت نهفته اين گونه فيلم‌ها را ملموس‌تر مي‌سازد و به كارگيري درست اين
تمهيدات بود كه «درباره الي» را ماندگار كرد.
شايد يكي از نقاط برجسته «درباره الي» نوع داستانگويي و به اجرا در آوردن اين داستان بود. تلاش بزرگي كه به واسطه آن اصغر فرهادي به
موفقيت‌هاي عظيمي در اين فيلم رسيد، اين بود كه رابطه خود را با فيلم حفظ كرده بود. به‌ نظرم اين تلاش بزرگي است كه از عهده بعضي از
كارگردان‌ها خارج است. اين كه كارگردان خود را قبل از آنكه مالك اثر بداند، خالق آن بداند باعث ايجاد رابطه بين فيلم و كارگردان مي‌شود.
اينجاست كه كارگردان خود را در كنار فيلم و تماشاگر مي‌بيند و نه مالك آنها و اين باعث مي‌شود مرز بين ما و تصوير روي پرده شكسته شود.
اتفاقي كه در «درباره الي» افتاد، شكسته شدن مرزهاي تماشاگر و فيلم بود. كه به تعبير ساده‌تر مي‌توان گفت (بارها هم گفته شده) كه تماشاگر
خود را نفر هشتم جمع دوستان «درباره الي» فرض مي‌كند. اين و خيلي موارد ديگر (كه جلوتر به بعضي از آنها‌اشاره مي‌كنيم) بود كه
«درباره الي» را تابلوي راهنماي جنبش سينماي ايران كرد. اين بود كه حتي در جشنواره بيست و هشتم هم سايه آن بر سر فيلم‌هايي اين چنين
سنگين مي‌كرد.
حالا رسيده‌ايم به «هفت دقيقه تا پاييز» عليرضا اميني كه آن را فيلمي در ادامه اين جنبش مي‌دانم. فيلم عليرضا اميني هم تشريح ساعات قبل و
بعد يك اتفاق است در زندگي يك خانواده در طبقه متوسط جامعه كه زندگي آنها را دگرگون مي‌كند. همراه با اين تنه اصلي فيلم داستانهاي ديگري
نيز روايت مي‌شود كه محدوديت زماني به كارگردان اجازه پرداخت درست به آنها را نداده و خيلي سرسري از سطح آنها عبور كرده كه ‌اي
كاش كارگردان همانند خط اصلي به آنها عمق مي‌بخشيد و يا از مقدار آنها كم مي‌كرد تا شايد فرصت پرداخت بيشتري كه يكي دو تا از آنها را مي‌داشت.
اما آنچه كه بيشتر از همه باعث شده كه منتقدان زياد از اين استقبال نكنند همين سايه سنگين «درباره الي» است بر سر فيلم.
هر چند كه از نظر پرداخت «هفت دقيقه تا پاييز» خيلي از «درباره الي» ضعيف‌تر عمل مي‌كند(عمده‌ترين ضعفش از دست دادن ريتم است،
بين سكانس‌ها هماهنگي لازم نيست و زمانبندي دقيقي ندارد. گاهي سكانس نسبتا بي‌اهميتي به قدري به طول مي‌انجامد كه حوصله تماشاچي را
سر مي‌برد و گاهي سكانسي نسبتا مهم آن‌قدر سريع و سطحي مي‌گذرد كه تماشاچي را سردرگم فهم واقعيت مي‌كند. و به خصوص آنكه به ريزه
كاري‌ها اهميت زيادي نمي‌دهد و آنها را به حال خود رها مي‌كند) اما در داستانگويي همه تلاشش را براي رسيدن به آن اعمال مي‌كند. شايد در
ساخت فيلم بزرگترين‌اشكال همين عبورهاي كوتاه است، در «درباره الي» جزئيات و ريزه كاري‌ها عليرغم اينكه به چشم نمي‌آمدند نقش راهبردي
مهمي در پيشبرد داستان داشتند.
كار و انرژي زيادي كه داستان اصلي فيلم مي‌طلبد عليرضا اميني را از داستان‌هاي فرعي‌اش غافل كرده است و در بعضي از فواصل فيلم حتي
اين داستان‌هاي فرعي را از ياد مي‌برد. و اينجاست كه اهميت جزئياتي كه درباره‌اش صحبت كرديم هويدا مي‌شود. برعكس «درباره الي» به
كارگيري سرسري و بدون دقت جزئيات نه تنها مسير رسيدن به نقطه عطف پاياني را هموار نمي‌كند، كه خودش چالش‌ها و سكته‌هايي را در
مسير ايجاد مي‌كند و مشكل از آنجا آغاز مي‌شود كه كارگردان هيچ تمهيدي را براي رفع اين سكته‌ها به كار نمي‌گيرد و بي‌توجه به آنها تنها از
كنارشان عبور مي‌كند. و اينجاست كه اين سكته‌ها بزرگترين ايراد فيلم را بوجود مي‌آورد. يعني همان چيزي كه كارگردان هر چه بيشتر سعي
مي‌كند به آن برسد از آن دورتر مي‌شود. باورپذيري: همه اين داستان‌هاي فرعي و جزئياتي كه ناگهان سر از روايت در مي‌آورند، باور پذيري
نهايي فيلم را مشكل‌تر مي‌كنند چرا كه انتقاداتي را در تماشاگر بوجود مي‌آورند و دست آخر بدون گره‌گشايي تماشاچي را روانه مي‌كنند.
دم دستي‌ترين نمونه‌اش در فيلم به ميان آوردن همسر سابق و پدر اصلي بچه است كه هدفش شوكه كردن تماشاچي است. اما اين و خيلي تمهيدات
ديگر مانند اين كه براي شوكه كردن تماشاچي و ارتباطش با فيلم است نقش معكوس مي‌پذيرد و باعث دور شدن بيشتر از فيلم مي‌شود. و اينجاست
كه مسئله ارتباط كارگردان و فيلم پيش مي‌آيد.
درست جايي كه عليرضا اميني بيشتر از خالق، مالك فيلم مي‌شود و با ديدي از بالا فيلم را مي‌نگرد و اين باعث به‌وجود آمدن همان مرز بين تماشاگر
و فيلم مي‌شود. فيلم محدوده‌اي را تعيين مي‌كند و به تماشاگرش هشدار مي‌دهد كه از آنجا به بعد اجازه نداريد بيشتر در من غرق شويد.
در «هفت دقيقه تا پاييز» همراه با عليرضا اميني كارگردان، همكار فيلمنامه نويس و بازيگرش محسن تنابنده هم نقش پررنگي ايفا مي‌كند، علت اين
كه بر خلاف بقيه بازيگران بازي خوبي ارائه مي‌دهد، شايد اين است كه در نقش خودش غرق شده. در واقع محسن تنابنده «خالق» شخصيت است
كه او را اين طور خوب در نقش جاي داده است.
در روايت اما برخلاف پرداخت فني، فيلم به «درباره الي» و چارچوب‌هاي نهادينه‌اش نزديك‌تر است. اولين شباهت مفهومي است كه داستان هر دو
فيلم در پي رسيدن به آن هستند. بررسي ساعات قبل و بعد از يك واقعه و حقايقي كه در اين ساعات‌اشكار مي‌شوند. اينجا اما بيشتر دو زوج اصلي
حقايق زندگي خواهر هديه تهراني را روشن مي‌كند. همين رابطه‌اي كه هر چند براي بازگرداندن پول از دست رفته بين خاطره اسدي و كلاهبردار
شكل گرفته اما از روي الگوي نامزد مخفي الي گرفته شده است. با اين تفاوت كه رابطه احمد و الي در آن فيلم از سر صداقت است و پاك اما پول‌هايي
كه لحظه آخر نمايان مي‌شود نشانگر يك رابطه پر مسئله. به طور كلي وجود عدم صداقت بين اعضاي خانواده در همه لحظات فيلم‌اشكار است.
مي‌توان گفت اين بزرگترين مفهومي بوده كه فيلمنامه‌نويس و كارگردان در روايت يك حادثه در پي آن بوده‌اند، صداقت از دست رفته طبقه متوسط در
برخورد با يكديگر و برخورد با مشكلات و اينجا كارگردان براي تاكيد اين مفهوم تنها خود را به شخصيت‌هاي اصلي محدود نمي‌كند. زوج‌هايي كه در
ابتداي فيلم مي‌بينيم از همان جشن عروسي با هم مشكل دارند و صداقتي در وجودشان نمي‌بينيم. شايد اين يك پيشگويي باشد از آنچه كه طبقه متوسط به
سمتش در حركت است. طبقه‌اي كه هميشه بين زمين و هوا بوده و خانه آرزوهايش را بر روي آب ساخته و دارد به سمت يك دگرگوني مي‌رود. يك
طبقه‌اي كه به زودي افرادش نمونه‌هاي كاملي از آنارشيسم اجتماعي را به وجود مي‌آورند. سيستم و فرد در مقابل هم قرار مي‌گيرند تا خود را بالا
بكشند و از چارچوب‌هاي طبقه‌اي خود فاصله بگيرند. همه از هم فاصله بگيرند و صداقت بيمار شود. بنظرم اين چيزي است كه فيلم مي‌خواسته و به
آن نرسيده است.
مردانگي و دنياي زنانه
در «هفت دقيقه تا پاييز» اميني روي موضوع خوبي دست گذاشته. اينجا سعي در سرك كشيدن به زندگي يك خانواده متوسط را دارد. ما با يك پديده
كوچك سروكار داريم، يك كانون خانوادگي و مشكلاتش اما سعي اصل رسيدن به يك استدلال استقرايي است. يعني از جزء به يك كل عظيم رسيدن به
طبقه متوسط جامعه. نكته‌اي كه هم در «هفت دقيقه تا پاييز» و هم «درباره الي» وجود دارد، نقش زن است. اين دست فيلم‌ها دنياي قهرمانان خودشان
را مي‌سازند. درست كاري كه سال‌ها پيش تارانتينو در «بيل را بكش» و پدرو آلمودووار در «بازگشت» به طرق مختلف كردند.
در «بيل را بكش» عروس بود كه با فعال شدن شم انتقام جويي‌اش داستان را رقم زد. كاري كه تارانتينو در آن فيلم مي‌كند اين است كه اجازه مي‌دهد
قهرمان فيلمش، دنياي خودش را بسازد. دست او را باز مي‌گذارد و با او همراه مي‌شود تا وقايع آن‌طور كه قهرمانش مي‌خواهند ورق بخورد و اين
واقعيت دنيايي كه فيلم مي‌سازد را واقعي مي‌كند و به آن به قدر كافي و در حد نياز بال و پر مي‌دهد. چنان‌چه همه چيز دست در دست هم مي‌دهد تا
عروس به آنچه كه مي‌خواهد برسد. همواره خود اوست كه انتخاب مي‌كند و انتخاب‌هايش را عملي مي‌سازد. آنچه به خصوص در قسمت دوم مورد
توجه است، عجز مردان است در مقابل عروس، نه تنها عروس بلكه ديگر شخصيت زن فيلم با وجود منفور بودنش جايگاه برتري نسبت به مردان دارد.
و اين يعني به نوعي پيش روي در فرهنگ اجتماعي تقابل زن و مرد.
در «بازگشت» اما قضيه فرق مي‌كند. قهرمان فيلم در اينجا همه تلاشش براي حفظ و نگهداري زندگي‌اش براي رسيدن به آرامش كه با حضور همسرش
از او گرفته شده و حال كه او مرده اين زن در مقابل جامعه و سيستم قرار دارد تا زندگي خود را حفظ كند و آرامش را برگرداند. بر خلاف مادرش كه
شخصيتي اطاعت‌گر دارد او پر از عصيان و فرياد است و مانند مادر و خواهرش اجازه تسلط احدي بر زندگي‌اش را نمي‌دهد.
حالا او بر خلاف گذشتگان و سنت باستاني و ديرينه مردسالاري (كه مادرش نماينده آن است) آمده تا در مقابل هجوم افكار به يك روح زن سالار برسد.
آنچه رومن گاري در «خداحافظ گاري كوپر» درباره يكي از شخصيت‌هاي اصلي‌اش پيش بيني كرده بود. و آن را مادر سالاري نام نهاده بود.
اين‌ها نمونه‌اي از تحقق همان مادرسالاري است همان زني كه مي‌گويد من هستم پس خودم براي سرنوشتم تصميم مي‌گيرم. كسي كه بيشتر از مهر
سرنوشت بازي با آن و تعيين‌اش برايش اهميت دارد.
در ايران اما شرايط فرق مي‌كند. جامعه ما همواره جامعه‌اي مردسالار بوده است. و حال اين زنانگي دارد همپاي كاهش مردانگي رشد مي‌كند.
آنچه اينجا مورد نظر است احاطه كامل زنان بر حوادث و زندگي (از هم جدا نيستند) است.
جامعه ما در رابطه با فرديت زنان در مرحله رشد قرار دارد. و رسيدن به هر رشدي لازمه اصلي‌اش از دست دادن و به اصلاح عاميانه‌تر تاوان پس
دادن است.
آنچه «هفت دقيقه تا پاييز» به آن مي‌پردازد و پيشتر «درباره الي» به آن پرداخته بود. چالش‌هاي پيش روي اين تغيير است. زنان مصمم داستان درست
از همان جاي لطمه مي‌خورند كه خودشان آن را انتخاب و ديواره‌اش را بنا كرده‌اند. آنها بايد تاوان اين پيشروي را بگيرند. در «درباره الي» سپيده با
دروغ‌هايش و اينجا هديه تهراني با پافشاري‌اش براي سفر و خواهرش براي طلاق. قهرمانان ما تاوان «بودنشان» را پس مي‌دهند. و خوب بودنشان و
تلاششان براي ماندن....
__________________
ما خانه به دوشیم
ما خانه به دوشیم
تیم اس اس به دو عالم نفروشیم
سال 89 تو دربی 69
شیث رضایی دنبال فرهاد بدو
آی بدو آی بدو
آی بدو آی بدو

ویرایش توسط nae : 07-10-2010 در ساعت 11:11 AM
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 11:36 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها