فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش |
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آثار ولایت امام علی علیه السلام ـ همراهی با پیامبر در بهشت
آثار ولایت امام علی علیه السلام ـ همراهی با پیامبر در بهشت
جابر بن عبدالله انصاری میگوید:
رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود:« هر کس تو را دوست بدارد و ولایت تو را بپذیرد، خداوند او را همراه ما در بهشت ساکن میکند.»
آنگاه این آیه را تلاوت کرد:« اِنَّ المُتَّقینَ فی جَنَّاتٍ و نَهَرٍ * فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیک مُقْتَدرٍ » _سوره قمر آیه 54 و 55_ (همانا اهل تقوی در باغها و در کنار نهرهای بهشت منزل میگزینند. در منزلگاه صدق و حقیقت، نزد خداوندِ عزت و سلطنت، به صورتی جاودان متنعماند.)
منابع:
- بحارالانوار، ج 36، ص 121 ------ کشف الغمه
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
حضرت علی کنار رسول خدا در قیامت
حضرت علی کنار رسول خدا در قیامت
رسول خدا صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمود:
ای علی، من و تو روز قیامت از قبر خود بر می خیزیم در حالی که همانند دو انگشت اشاره و وسط در کنار هم هستیم. تو در طرف راست منی، فاطمه در پشت سر من، و حسن و حسین در پیش رویم. ما می رویم تا به جایگاهی میرسیم و می ایستیم.
در این هنگام، منادی از سوی خداوند متعال ندا می دهد که:« همانا علی و شیعیانش روز قیامت در امان هستند.»
منابع:
- بحارالانوار، ج 37، ص 75 ------ المستدرک
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
احترام امام علی علیه السلام به مهمانان
احترام امام علی علیه السلام به مهمانان
امام حسن عسگری علیه السلام می فرمود: والاترین و ارزشمندترین شخص نزد خداوند کسی است که بیشتر از دیگران به حقوق برادران دینی اش آشنا و بیشتر از همه مراقب رعایت حال آنها باشد. هر کس در دنیا در برابر برادرانش فروتن باشد، در پیشگاه خداوند از صدیقین و از شیعیان حقیقی علی بن ابی طالب است.
روزی دو برادر ایمانی ( پدر و پسری ) به خانه حضرت علی علیه السلام وارد شدند، امام به آنها احترام گذاشت و در بالای مجلس جایشان داد و آن گاه پیش روی آنان نشست و دستور فرمود: غذا را بیاورند. قنبر (خدمتگزار حضرت علی علیه السلام) طشت و اِبریق (وسیله ای برای ریختن آب بروی دست است) و حوله ای آورد .
همین که خواست آب روی دست پدر بریزد؛ امام برخاست و ابریق را گرفت، آن مرد خود را به خاک افکند و گفت: « ای امیرمؤمنان، خداوند من را در این حال نبیند که آب بر روی دستم می ریزی! »
حضرت فرمود: « بنشین و دستت را بشوی. زیرا برادر دینی تو هیچ امتیازی بر تو ندارد و می خواهد به تو خدمت کند و با این خدمت، ده برابر پاداش در بهشت می طلبد. تو را به خدا قسم، همان گونه که اگر قنبر آب بروی دستت می ریخت، آسوده خاطر بودی اکنون نیز آرام و آسوده باش تا روی دستت آب بریزم. »
امام پس از شستن دست آن مرد، ابریق را به فرزندش محمد بن حنفیه داد و فرمود: « پسرم اگر پسر این مرد به تنهایی به منزل من آمده بود، خود بر دستش آب می ریختم، اما خداوند متعال نمی خواهد که وقتی پدر و پسر در مکانی حاضرند، میان آن دو یکسان برخورد شود.
من که پدر تو بودم بر دست پدر او آب ریختم، تو نیز که پسرم هستی بر دست پسر او آب بریز! » در این هنگام محمد بن حنفیه برخواست و بر دست پسر آب ریخت.
امام حسن عسگری علیه السلام پس از نقل داستان فرمود: هر کس پیرو علی باشد حتی در اینگونه موارد نیز از او پیروی می کند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اختیار امام علی علیه السلام در طلاق زنان پیامبر
اختیار امام علی علیه السلام در طلاق زنان پیامبر
امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرماید:
رسول خدا صلی الله علیه و آله در آخرین شب حیاتش در ضمن وصیّتهایش به من فرمود:«ای علی، تو وصی و جانشین من بر اهل بیتم هستی، بر همه آنان، زنده و مرده، و نیز بر زنان من. هر کس از زنانم را که تو تأیید کنی، فردای قیامت مرا ملاقات میکنند و هر کدام از زنان مرا طلاق دهی، در عرصه قیامت مرا نمیبیند و من نیز او را نمیبینم.»
منابع:
- بحارالانوار، ج 36، ص 26، حدیث 23 ------ کتاب «الغیبه» شیخ طوسی
مراجعه شود به:
- خزانه دار راز پیامبر
- اتحاد حقیقی امام حسین با پیامبر و امام علی علیهم السلام
- اتحاد روحی امام علی با پیامبر اکرم
- با پیامبر در آخرین لحظات
- برادری میان پیامبر و حضرت علی علیه السلام
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اخلاص امام سجاد علیه السلام در انفاق
اخلاص امام سجاد علیه السلام در انفاق
یکی از ثمرات بینش توحیدی حضرت امام سجاد علیه السلام، مراعات مستمر « اخلاص » در همه امور اجتماعی بود.
«اخلاص » که به معنای « خالص کردن دل از هر انگیزهای جز اطاعت از اوامر الهی و رسیدن به مقام قرب و لقای خداوند » است، هنگامی برای فرد محقق میشود که بینش خود را نسبت به « توحید » در خلقت و ربوبیت و عبادت تصحیح کرده باشد و با مجاهدات پیوسته با شرک و شک در ابعاد مختلف آن، عملاً به وحدانیت مبداء کامل هستی ایمان آورده و این ایمان در همه زوایای قلب او نفوذ کرده باشد.
حضرت سجاد علیه السلام الگوی برجسته اخلاص در اعمال اجتماعی بود. این اخلاص به خصوص در انفاق و رسیدگیاش به فقرا و مستمندان شکلی عینی و بارز به خود گرفته است. او علاوه بر رسیدگی های علنی، همواره به صورت ناشناس برای فقرا و نیازمندان، غذا و سایر مایحتاج آنها را میبرد.
مراجعه شود به:
- فضائل اخلاقی و کمالات امام سجاد علیه السلام
- سخنان امام سجاد علیه السلام درباره انفاق
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
یکی از ثمرات بینش توحیدی حضرت امام سجاد علیه السلام، مراعات مستمر « اخلاص » در همه امور
یکی از ثمرات بینش توحیدی حضرت امام سجاد علیه السلام، مراعات مستمر « اخلاص » در همه امور اجتماعی بود.
«اخلاص » که به معنای « خالص کردن دل از هر انگیزهای جز اطاعت از اوامر الهی و رسیدن به مقام قرب و لقای خداوند » است، هنگامی برای فرد محقق میشود که بینش خود را نسبت به « توحید » در خلقت و ربوبیت و عبادت تصحیح کرده باشد و با مجاهدات پیوسته با شرک و شک در ابعاد مختلف آن، عملاً به وحدانیت مبداء کامل هستی ایمان آورده و این ایمان در همه زوایای قلب او نفوذ کرده باشد.
حضرت سجاد علیه السلام الگوی برجسته اخلاص در اعمال اجتماعی بود. این اخلاص به خصوص در انفاق و رسیدگیاش به فقرا و مستمندان شکلی عینی و بارز به خود گرفته است. او علاوه بر رسیدگی های علنی، همواره به صورت ناشناس برای فقرا و نیازمندان، غذا و سایر مایحتاج آنها را میبرد.
مراجعه شود به:
- فضائل اخلاقی و کمالات امام سجاد علیه السلام
- سخنان امام سجاد علیه السلام درباره انفاق
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ارتباط امام علی علیه السلام با روح القدس
ارتباط امام علی علیه السلام با روح القدس
امام باقر علیه السلام فرمود:
اوصیاء (جانشینان پیامبران) با فرشتگان گفتوگو میکنند. رُوح القُدُس ( جبرئیل علیه السلام ) نیز با آنها سخن می گوید، ولی او را نمیبینند.
علی علیه السلام آنچه را از او میپرسیدند، بر روح القدس عرضه میکرد و در وجود خود احساس میکرد که جواب را دریافت کرده است. آنگاه پاسخ میداد و به همین دلیل، همهی پاسخهایش صحیح و واقعی بود.
منابع:
- بحارالانوار، ج39، ص151، ح3 ------ منتخب البصائر
مراجعه شود به:
- جبرئیل خود را از محمد و علی علیهماالسلام می داند
- جبرئیل در پای منبر امام علی علیه السلام
- جبرئیل علی علیه السلام را امیرالمؤمنین می داند
- جبرئیل و آموزش وضو به پیامبر
- شنیدن اذان از جبرئیل و تعلیم دادن به بلال
- مصاحبت با جبرئیل و میکائیل
- همراهی و همیاری جبرئیل و میکائیل
- هدیه خداوند به علی علیه السلام بواسطه جبرئیل
- برتر از جبرئیل و میکائیل
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
رفتار امام سجاد علیه السلام با زیردستان
رفتار امام سجاد علیه السلام با زیردستان
حضرت امام سجاد علیه السلام رفتار بزرگوارانه و مهربانانهای با زیر دستان و غلامان خود داشت، به گونه ای که آنها همواره احساس امنیت می کردند. در این باره به چند ماجرای خواندنی اشاره شده است:
روزی امام سجاد یکی از غلامان خود را صدا زد ولی غلام پاسخ نداد. دوباره صدا زد ولی غلام باز پاسخ نداد. بار سوم وقتی غلام پاسخ داد، امام به او فرمود:« پسرم، صدایم را نمیشنیدی؟»
غلام گفت:« آری. »
امام پرسید:« پس چرا جوابم را ندادی؟!»
گفت:« چون از شما احساس امنیت کردم.»
امام فرمود:« حمد خدایی را که زیردستان مرا چنین قرار داد که از من احساس امنیت کنند. »
بنای امام چهارم بر « عفو و گذشت » بود.
« عبدالله بن عطاء » نقل می کند که یکی از غلامان امام سجاد علیه السلام مرتکب خطایی شد که بابت آن مستحق عقوبت بود. امام تازیانهای را برای تنبیه او به دست گرفت و این آیه را برایش خواند که:« قل للذین آمنو یغفروا للذین لا یرجون ایّام الله » سوره جاثیه، آیه 14_ (به کسانی که ایمان آورده اند بگو از کسانی که به روزهای خدا امید ندارند در گذرند تا خداوند هر گروهی را به سبب آنچه مرتکب شده اند به مجازات رساند. »
غلام در این حال گفت:« من این چنین نیستم. من به رحمت الهی امید دارم و از عذاب او می ترسم.»
امام با شنیدن این سخن تازیانه را انداخت و به او فرمود:« تو آزاد هستی.»
روزی امام چهارم به مزرعهی خود سرکشی کرد و دید تمام محصول خراب شده و از بین رفته است. با دیدن این صحنه به فکر فرو رفت و اندوهگین شد. (روشن است با کم کاری و تسامح غلامی که مسئول رسیدگی بود، نعمت های الهی ضایع شده و چنین فردی مستحق تنبیه بود.) امام تنها یک ضربه تازیانه به غلامش زد.
اما بلافاصله از این کار پشیمان شد و همین که به خانه رسید، کسی را دنبال آن غلام فرستاد. وقتی غلام آمد، دید امام لباس خود را بیرون آورده و تازیانه ای به دست دارد. غلام گمان کرد که میخواهد او را مجدداً تنبیه کند و ترسید.
اما امام تاریانه را به سوی غلام گرفت و فرمود:« کاری با تو کردم که هرگز نکرده بودم. اشتباه و لغزشی از من سر زده، و حال، این تازیانه را بگیر و مرا قصاص کن.»
غلام با مشاهده این بزرگواری گفت:« ای مولای من، قسم به خدا گمان داشتم قصد عقوبت مجدد من را دارید، و من بهراستی مستحق کیفر هستم. حال چگونه شما را قصاص کنم؟!»
امام دوباره این خواهش را تکرار فرمود؛ اما غلام نپذیرفت. سرانجام امام فرمود:« حال که تو از این کار خودداری میکنی، این مزرعه را به تو صدقه میدهم.» و مزرعه ی خود را به او بخشید.
باید توجه داشت این که امام به خود نسبت خطا و لغزش می داد، حاکی از بزرگواری و کرامت نفسانی او بود و ابداً با مقام عصمتش که به معنای مصونیت کامل از گناه است، منافات نداشت.
منابع:
- بحارالانوار، ج 46، حدیث 6 به نقل ارشاد و مناقب - ص 99 حدیث 87 به نقل از کشف الغمه و ص 92 حدیث 79 و 80 به نقل از کتاب الزهد و ص 100 به نقل از کشف الغمه، ص 96 به نقل از مناقب
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ارزش احترام به فرزندان فاطمه علیهاسلام
ارزش احترام به فرزندان فاطمه علیهاسلام
حضرت امام رضا از پدرانشان از امیرالمومنین علیه السلام روایت میکند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:« من چهار دسته را در روز قیامت شفاعت میکنم: کسانی که به فرزندانم احترام میگذارند؛ کسانی که احتیاجات فرزندان مرا برمیآورند؛ کسانی که در موارد اضطرار، به کمک فرزندانم میشتابند؛ و دوستداران فرزندانم به قلب و زبان.»
و در روایتی دیگر فرمود:« هر کس به یکی از فرزندان من خدمتی کرد و او اجرش را نداد، من خود، پاداش و اجرش را میدهم.»
عبدالله بن مبارک یک سال در میان به حج میرفت و پنجاه سال بر این عمل مداومت کرد. یک سال پانصد دینار برداشت و به بازار شترفروشان کوفه رفت تا چند شتر برای سفر حج بخرد.
چشمش به زنی افتاد که در کنار زباله دانی مرغابی مردهای را گرفته بود و پرهایش را میکند.
عبدالله میگوید:« من جلو رفتم و گفتم چرا اینکار را میکنی. خوردن گوشت مردار حرام است.»
زن گفت:« از چیزی که به تو مربوط نیست، سئوال نکن.»
حس کنجکاویام برانگیخته شد. لذا بیشتر اصرار کردم.
زن گفت:« مرا مجبور کردی که رازم را فاش کنم. من از اولاد فاطمه علیهاسلام هستم و چهار دختر یتیم دارم. چندی است پدرشان فوت کرده و امروز روز چهارم است که ما گرسنهایم و هیچ چیزی نخوردهایم. لذا مردار بر ما حلال است. (چون در حال ناچاری، خوردن مردار حلال میشود.) من این مرغابی مرده را برداشتهام تا برای دخترانم ببرم.»
من با خودم گفتم ای وای بر من! فورا تمام دینارهایم را به زن دادم و به خانه برگشتم. و چون شتری نداشتم، آن سال به حج نرفتم.
مدتی گذشت. کسانی که به حج رفته بودند، برگشتند. من برای دیدن آنها میرفتم، ولی به هر کس میگفتم تقبل الله، حج شما قبول باشد، او هم در جواب میگفت حج شما هم قبول باشد. ما فلان جا شما را دیدیم؛ دیگری میگفت ما در فلان موقف حج با شما بودیم.
از سخنان مردم تعجب کردم.
شب شد و همین طور فکر میکردم. خوابم برد. در عالم رویا حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را دیدم که به من فرمود: «ای عبدالله تعجب نکن. تو به فریاد یکی از فرزندان اندوهگین و نیازمند من رسیدی. من هم از خدای تعالی خواستم فرشتهای را به شکل تو خلق کند و از جانب تو هر سال تا روز قیامت حج کند. حالا دیگر هر چه می خواهی بکن؛ میخواهی به حج برو، می خواهی نرو.»
توضیح: از روایات استفاده میشود که وظیفه مسلمانها این است که به فرزندان فاطمه علیهاسلام (سادات) احترام بگذارند و آنان را از صمیم دل دوست بدارند، و وظیفه خود آنها هم این است که همچون اجدادشان تقوی و اطاعت پروردگار را پیشه خود سازند.
منابع:
- بحارالانوار، ج 96، صفحات 220 و 225 و 234.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
10-23-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ویژگی های اختصاصی اهل بیت علیهم السلام
ویژگی های اختصاصی اهل بیت علیهم السلام
امام علی علیه السلام فرمود:
پیامبر خدا چون مسجدالنبی را در مدینه بنا فرمود، در ِ خانهی خویش را رو به مسجد باز کرد و مهاجران و انصار نیز چنین کردند. اما خداوند اراده فرمود تا فضیلت و برتری محمد و آلش را نمایان سازد.
پس جبرئیل از جانب خدا فرود آمد و گفت:« قبل از این که عذاب بر شما نازل شود در خانههای خود را به روی مسجد ببندید.»
اولین کسی که پیامبر به او گفت در خانه اش را ببندد، عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر بود. عباس امر پیامبر را اطاعت کرد.
آنگاه عباس به خانه فاطمه علیهاسلام رفت. دید او در خانه اش نشسته و حسن و حسین را جلو خود نشانده است. به فاطمه گفت:« چرا اینجا نشسته ای. گمان می کنی پیامبر خدا عمویش را از مسجد بیرون می کند و پسر عمویش (علی و فرزندانش) را راه میدهد!»
در همین هنگام پیامبر سر رسید و به فاطمه فرمود:« چرا اینجا نشسته ای؟»
فاطمه پاسخ داد:« منتظر فرمان رسول خدا به بستن درها هستم.»
رسول خدا فرمود:« خداوند تعالی امر کرد که درها بسته شود اما رسول خدا را از این امر مستثنی کرد و شما خود ِرسول الله هستید.»
پس از آن عمر بن خطاب آمد و گفت:« من دوست دارم هنگامی که به سوی محراب میروید شما را تماشا کنم؛ اجازه بدهید پنجره ای رو به مسجد باز کنم.»
پیامبر فرمود:« خداوند منع فرموده است.»
عمر گفت:« پس اجازه بدهید به اندازه صورتم، روزنه ای رو به مسجد باز کنم.»
پیامبر فرمود:« خداوند این را هم منع فرموده است.»
عمر گفت:« پس اجازه بدهید به اندازه ای که چشمم را بر آن بگذارم باز باشد.»
پیامبر فرمود:« خداوند این را هم منع فرموده است. اگر بگویی روزنهای به اندازه ته سوزن هم، اجازه نمیدهم. سوگند به کسی که جانم به دست اوست، من کسی را نه از مسجد خارج کردم و نه داخل. خود خداوند بود که آنها (محمد و آل او) را داخل کرد و شما را خارج کرد.»
آنگاه فرمود:« برای کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد، سزاوار نیست در حالت جنابت در این مسجد به سر برد، جز محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و برگزیدگان از آل او، ( اولاد پاک آنها).»
در روایتی دیگر آمده است که فرمود:
«خداوند فرموده است مسجد را پیراسته از هر پلیدی قرار داده و حرام است کسی ناپاک و جنب وارد آن شود، غیر از من ( پیامبر) و برادرم، علی بن ابی طالب، و دخترم، فاطمه، و دو فرزندم، حسن و حسین. چنان که مسجد هارون و موسی چنین بود.»
منابع:
- بحارالانوار، ج 25، ص 169.
- بحار الانوار، ج 39، ص 22، حدیث 9- تفسیر امام، ص 5.
- بحارالانوار، ج 30، ص 268.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 10:28 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|