شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |
02-04-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آش دهن سوزی نیست :
آنقدر که میگویند دوست داشتنی ومطلوب نیست .
آفتاب بگذاری راه میافتد:
خطش خیلی بد است .
آفتاب در ملکش غروب نمی کند :
شرق وغرب زمین در تصرف اوست .
آفتابه خرج لحیم است :
به تعمیر نمی ارزد .
آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند :
خیر خواه مرد باش .
آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری :
همه زیبایی ضاهری و خصلت های نیک در شما جمع است .
آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است :آدم درستکار رااز بازرسی باکی نیست .
آن روی ورق را نخوانده است :فقط یک طرف کار را می بیند وبدین خاطر غلط حکم میکند .
آنقدر بایست تا زیر پایت علف سبز شود :
انتظارت بی نتیجه است .
آنقدر سمن هست که یاسمن گم است :
شخص او در میان دیگران اهمیت چندانی ندارد با وجود این همه خواهنده به او چیزی نمی رسد .
آه از نهاد کسی بر آمدن :
بواسطه آگاهی نا گهانی از ضرروزیان بسیار غمگین یا پشیمان شدن .
آه در بساط ندارد :
مفلس وبینواست .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
02-06-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
حرف الف...
حرف ا
ابلهی گفت واحمقی باور کرد :
مگر نادانم که گفته ابلهی را باور کنم. کنایه به این که ،گوینده و شنونده هر دو خوش باورند.
اتاق را روی سر برداشتن :
شلوغی و سر و صدا کردن بچه ها،زمانی است که اطفال در یک اتاق به صدای بلند بازی وجست و وخیز می کنند.
اجاره نشین خوش نشین است :
هرجا را خوشتر دید همانجا برایش بهتر است ،
همانند:این خر نشد آن خر .
اجاقش کور است:
بی فرزند و بدون پشتیبان است.
اجل برگشته میمیرد نه بیمار سخت:
تصورات ونتیجه گیریهای ما از مسائل زندگی نمی تواند قاطعیت داشته باشد.
همانند:
ای بسا که اسب سفید که بمرد خرک لنگ جان به منزل برد.
اجل که آمد در نمیزند:
هر حادثه ناگهانی رخ میدهد ،هیچ اتفاقی قبلا اعلام خبر نمیکند.
احترام امامزاده با متولی است:
احترام هر کسی بسته به این است که آبرو و حیثیت آن شخص توسط بستگان او
رعایت شود.
اختیار ریش خویش داشتن:
دخالت ندادن کسی به کار خویش،بر روش خود پا فشاری کردن.
ارث خرس به کفتار میرسد:
بدی جانشین بدکاره ای شدن،به جای بدی بدتری آمدن.
از آب خوب در آمده (درآوردن ):
چیزی است در حد کمال خود و بدن عیب ،کار تمیز و جالبی ساخته است.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
02-06-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
از آب کره گرفتن (می گیرد ):
راه های بدست آوردن انواع استفاده هارا بلد بودن.
از اسب افتادیم ولی از اصل نیفتادیم:
اگر دچار فقر و تنگدستی شده ایم ولی نجابت و انسانیت خودرا حفظ کرده ایم.
از اینجا رانده از اونجا مانده:
سرگردان و ناامید بودن ،درهیچ کجا توفیقی نیافتن.
همانند:چوب دو سر نجس شدن.
از این ستون به آن ستون فرج است :
امید آن است که به مرور ایام وگذ شتن مرحله ای کار درست شود.
تسلای خاطری در نا امیدی.
از این شاخ به آن شاخ پریدن:
هر دم از مطلبی به مطلب دیگر پرداختن،تغییر دادن مسیر صحبت.
از بی کفنی زنده بودن:
در نهایت بی چیزی و سختی به سر بردن ،آه در بساط نداشتن،
بیچاره و در مانده بودن.
از پا پس می زند با دست پیش میکشد:
خوداری میکند ومیل باطنی خود را بروز نمی دهد.
همانند:
چه خوش نازیست ناز خوبرویان
زدیده رانده را دزدیده جویان
به چشمی خیرگی کردن که بر خیز
به دیگر چشم دل دادن که مگریز
از پس هر گریه آخر خنده ایست:
هر پستی یک بلندی هم دارد.
همانند:
بعد نومیدی بسی امید هاست
از پس ظلمت دو صد خورشید ها ست
ازیر بوته در نیامده ام:
خیال نکنی آدم بی کس وکاری هستم ،من هم تااندازه ای از این
امور سر درمیاورم.
ازجان گذشته را به کمک احتیاج نیست:
کسی که از همه چیز خود گذشته و صرف نظر کرده نمی تواند در بند امر خاصی باشد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
02-06-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
از جلو کسی در آمدن:
تلافی کردن،خدمتی درحد قدر شناسی نمودن ،جبران کار خوب یا بد کسی را کردن،
بجا وبه موقع جواب کسی را دادن.
از چاله در آمدن ودر چاه افتادن:
از بد بدتر شدن،از سختی رها نشده دچار بدبختی گردیدن.
همانند:
هرچه از دزد ماند رمال برد.
از حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشود:
حرف بی ارزش ووعده های تو خالی درد کسی را دوا نمی کند.
از خرس مویی غنیمت است:
از آدم خسیس هر چه گرفتی اگر نا چیز هم بود غنیمت است.
از دبه کسی ضرر ندیده:
چانه زدن پس طی کردن ،بهم زدن معامله برای پرداخت کردن بهای کمتر.
از درد لاعلاجی به گربه میگه آغا باجی:
از روی نا چاری و گرفتاری چاپلوسی میکند تا کارش بگذرد،اصطلاح قدیمی تر:
از درد لاعلاجی به خر میگویند خانم باجی.
از دعای گربه سیاه باران نمی بارد:
گفته هر کسی نمیتواند ملاک عمل واقع شود،حقیقت گویی کار هر کسی نیست،
همانند:
به دعای کسی نیامده ام تا به نفرین کسی بروم.
از دل برودهرآنکه ازدیده برفت:
محبت در چشم است،دوری موجب فراموش شدن خاطره هاست.
از دماغ فیل افتاده:
به خود مغرور و متکبر شدن،خود بینی بسیار داشتن،برتری جویی.
از دور دل میبرد و از نزدیک زهره را:
نمایی زیبا ومنظره ای خوش ولی پوچ و فریبنده داشتن،
همانند:
آواز دهل شنیدن از دور خوش است.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
02-06-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
از دیوار شکسته وسگ درنده و زن سلیطه باید ترسید:
از محیط بد و آدم بد دهن ومعاشرت زیان آور دوری کن.
از ریش برداشتن و به سبیل چسباندن:
خراب کردن جای ابادی جهت آباد کردن جای دیگر ،همانند:
بن دیواری را کندن وبام را اندودن.
از زمین به آسمان نمی بارد :
وظایف هر کس و ترتیب کارها را نباید بهم زد،بزرگ و کوچکی گفته اند.
بالا تر از سیاهی رنگی نیست:
دل به دریا زدن وگفتن هر چه بادا باد،بدترین حالت ممکنه را قبول کردن.
از غورگی مویز شدن:
با داشتن سن وسال کم خود راپخته دیدن،
همانند:
سر از تخم در نیاورده قدقد کردن.
از کفر ابلیس مشهورتر است:
در بدنامی همه جا مشهور است،رسوای خاص و عام است.
از کوزه همان تراود که در اوست:
انچه درباطن کسی وجود داشته باشد همان را بروز می دهد.
از کیسه خلیفه می بخشد:
از مال دیگران بذل وبخشش کردن،به حساب کسی خرج کردن.
از ماست که بر ماست:
همانند: کرم درخت از خود درخت است ،هرکسی گرفتار نیک وبد خویش است،
همانند:
من از بیگانگان هرگز ننالم
که بامن هرچه کرد آن آشنا کرد
از ما گفتن از شما نشنیدن:
با شخص شنونده است که نصیحت را بپذیرد یا نپذیرد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
02-06-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
از مردی تا نامردی یک قدم است:
به مجرد غفلت از راه و روش انسانی وجوانمردی کوره راه
بد نامی ونامردی آغاز میشود.
از من بدر به جوال کاه:
من درد سروگرفتاری نداشته باشم هر که گرفتار میشود بشود.
از نخورده بگیر بده به خورده :
چشم ودل کسانی که به ثروت و جمع آوری مال حریصند سیر شدنی نیست،همانند:
گفت چشم تنگ دنیا دار را
یا قناعت پر کند یا خاک گور
از هر طرف که باد بیاد بادش میده:
برای پیشرفت کار وسود جویی خودش به هر طرفی متمایل میشود،تابع جریان روز است.
از هول حلیم درون دیگ افتادن:
بی نهایت حریص وشتابزده بودن،فدای طمع کاری شدن.
اسب پیشکشی دندانش را نمی شمارند:
به هدیه و بخشش کسی هر چند نا چیز باشد ایراد نمی گیرند.
اسب را گم کردن و پی نعلش گشتن:
اصل مطلبی راگذاشتن و دنبال نشانه های آن رفتن.
استخوان لای زخم گذاشتن:
مانع از گردش کار کسی شدن،کاری را عمدا معطل کردن،در امور کسی کار شکنی کردن.
اگر به دریا برود دریا خشک میشود:
از دستش کاری بر نمی آید،شوم بد یمن است ،کارش منفی بافی است.
اگر پدرش را ندیده بودی ادعای پادشاهی میکرد:
با اینکه از خانواده متشخصی نیست دست از تکبر خود بر نمی دارد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
02-06-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اگر پشت گوش خود را دیدی مرا نیز خواهی دید:
دیگر به من دسترسی نخواهی دااشت،هر گز مایل نیستم دو باره همدیگر را ببینیم.
اگر دیر آمدم شیر آمدم:
هرچند تاخیر دارم ولی در انجام دادن کار موفق بوده ام ،بادست پر وفاتح بر گشته ام.
اگر علی ساربونه میدونه شتر و کجا بخوابونه :
آدم با تجربه وکار آزموده صلاح کار خودرا بهتر میداند.
اگر کاردش میزدی خونش در نمی آمد:
چنان خشمگین شده بود که چیزی نمی فهمید،از شدت عصبانیت به چیزی توجه نداشت.
اگر کاه از تو نیست کاهدان که از توست:
به شوخی ،اگر خوردنی مفت هم هست آنقدر نخور که به تندرستی تو ضرر براساند.
اگر لالایی بلدی چرا خوابت نمی برد:
اگر راهنمای خوبی هستی چرا به بیراه میروی،چرا گفتارت با کردارت برابر نیست.
اگر مردی برو دسته هاون را بشکن:
اگر زورمندی با قویتر از خودت در بیفت نه با کسی که از تونا توانتر است.
اگر مهمان یکی باشد میزبان گاو میکشد:
اگرتوقع در حد مقدورات انسان باشد پذیرفتنی است.
اگر نخورده ایم نان گندم دیده ایم دست مردم:
آنقدر فهم و شعور داریم که بد و خوب را از هم تشخیص دهیم.
اگر هوس است همین یک بار بس است:
از کاری که کردم پشیمانم ،
همانند: پشت دستم را داغ کردم.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
02-06-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اگر یار شاطر نیستی بار خاطر نباش:
چنانچه در گرفتاری هایم فریادرس و غمخوار نیستی سبب رنجش هم نشو.
همانند:
اگر باری زدوشم برنداری چرا باری به سربارم گذاری.
امامزاده است وهمین یک قندیل:
در نهایت سادگی و بی پیرایگی،بدون زینت و آراستگی ظاهر،
همانند:
رستم و یک دست اسلحه.
انگشت به در کس مزن تا در ترا به مشت نکوبند:
همانند:
از مکافات عمل غافل مشو،مکوب در کسی را تا نکوبند درت را.
انگشت نمک، خروار نمک:
همانند:
مشت نمونه خروار است.
انگور خوب نصیب شغال میشود:
معمولا چیزهای خوب و پسندیده به دست افراد نا باب و ناسزاوارمی افتد.
اهل بخیه است:
در این کار سر رشته دارد،از جزئیات امر آگاه است.
ای بسا ابلیس آدم رو که هست
پس به هر دستی نباید داد دست
این پا وآن پا کردن:
مرددوبی تصمیم بودن،کار را معطل کردن.
اینجا خر را با نمد داغ میکنند:
هر کس هرکاری خواست نمی تواند ،حساب و کتابی درکار است.
این حرفها برای فاطی تنبان نمیشود:
امور زندگی با حرفهای بدون عمل و وعده های پوچ درست نمیشود.
این در به این پا شنه نمی ماند:
اوضاع زمانه بر یک حال نمی ماند،اینطور نخواهد ماند، این نیز بگذرد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
02-06-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
این را که زاییده ای بزرگ کن:
اگر راست میگویی همین کاری را که در دست داری انجام بده و ببین از عهده اش بر می آیی یا نه.
این را ننه خانم شله پز هم بلد است:
به قدری کار ساده و آسانی است که هر کسی از عهده اش بر می آید.
این قافله تا به حشر لنگ است:
مشکلات وگرفتاریهای پی در پی تمام شدنی نیست.
اینقدر لی لی به لالاش نگذار:
قابل این همه توجه و اعتنا نیست،این قدر بزرگش نکن.
این کار دل است نه خشت و گل:
مطلبی نیست که کسی از آن سر در بیاورد،مذهب عاشق ز مذهبها جداست.
این کلاه برای سرش گشاد است:
توانایی چنین کاری را ندارد،لقمه به اندازه دهنش نیست.
این یک دهن را بد خواندی:
اگر این حرف را نمی زدی بهتر بود،این بار حرف درستی نزدی،
این توقعی را که کرده ای درست نبود.
ارزان خری ،انبان خری:
چیز خوب را ارزان نمی دهند.
از آب و گل درآمدن:
به حد مردان رسیدن.
از آنجامانده از اینجا رانده:
ازهر دو طرف زیان دیده.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
02-06-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
از(( الف)) تا(( یا)) دانستن:
از سر تا ته کاری آگاه بودن.
از پارو بالا رفتن:
وافر و بسیار بودن.
ازخر شیطان پیاده شو:
جنگ و فتنه درست نکن.
از دوست یک اشاره از ما به سر دویدن:
آماده اجرای اوامرشما هستیم.
از دیوار راست بالا میرود:
بسیار شیطان است.
از ما اصرار،از او انکار:
هرچه پا فشاری کردیم،نپذیرفت.
اشتها زیردندان است:
به کسی میگویند که اظهار بی میلی به خوردن کند،یعنی اگر کمی بخورید،میل زیاد میشود.
اگر دیر گفتی،گل گفتی:
هرچند پس از دیگران عقیده خودرا اظهار کردی لیکن بسیار پسندیده گفتی.
ایراد بنی اسرائیل گرفتن:
خرده گیری های بسیار و نا بجا کردن.
این ره که تو میروی به ترکستان است:
راه وروشی که تودر پیش داری ،عاقبت خوبی ندارد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 02:47 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|