مشاعره سنتی

[مرجان ش]

تا تو نگاه مي كني كار من آه كردن است
اي به فداي چشم تو اين چه نگاه كردن است

[مرجان ش]

تا تو نگاه مي كني كار من آه كردن است
اي به فداي چشم تو اين چه نگاه كردن است

[lagerdoo]

تشنه ام, تشنه بوسیدن تو
مستم ای غنچه زبوییدن تو
مرده ام رخصت دیدار بده
که کند زنده مرا دیدن تو

[oliyayi]

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند

چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند

[آناهیتا الهه آبها]

دلی دیرم خریدار محبت کز او گرمست بازار محبت
لباسی دوختم بر قامت دل ز پود محنت و تار محبت
باباطاهر

[oliyayi]

تا مشرب محبت ننگ وفا نباشد
باید میان یاران ما و شما نباشد

[آناهیتا الهه آبها]

دلم گرفته از این روزها ،دلم تنگ است
میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است

[soha_yt]

تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد

[deltang]

دیدم رویت را

صدا کردم اسمت را

اما جواب ندادی چرا؟

خوشگلی بانمکی دو چشم زیبا داری

بی خودی نیست که در کنج دلم جا داری

[soha_yt]

یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود