بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد > تاپیکهای سریالی > تالارهای آزاد

تالارهای آزاد در این تالار پستهایی که شمارش نمیشوند ارسال میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #2021  
قدیمی 05-27-2011
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شکوفه جون خوشحالم که عملت با موفقیت انجام شده و
خداروشکر مثل همیشه پر انرژی کنارمون هستی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2022  
قدیمی 05-27-2011
مهبا آواتار ها
مهبا مهبا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال بخش کرمانشاه
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: سرپل ذهاب
نوشته ها: 712
سپاسها: : 1,370

1,384 سپاس در 473 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

واقعا من هم خوش حالم که شکوفه جان

شاد و پر انرژی کنار ما هستی

امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشی
__________________

چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم


پاسخ با نقل قول
  #2023  
قدیمی 05-28-2011
ترنم آواتار ها
ترنم ترنم آنلاین نیست.
ناظر و مدیر تالارهای آزاد

 
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641

11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام
شکوفه عزیز خوشحالم که سلامتیتو مجددا به دست اوردی وبین ما هستی
ارزوی بهبودی کامل برای تو عزیزم
__________________
.
.
.
.
.
پاسخ با نقل قول
  #2024  
قدیمی 05-29-2011
sharareh1 آواتار ها
sharareh1 sharareh1 آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: مشهد
نوشته ها: 964
سپاسها: : 1,827

1,432 سپاس در 313 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام به همه خوبید مهبا میبینم اومده به به دلم تنگیده بود
گیان مهرگان کجاست؟
همشهری های من خوبن؟
__________________
سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران ، گرفتن خودت از آن ها باشد
پاسخ با نقل قول
  #2025  
قدیمی 06-06-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مینا جون بیاااااااااااااااااااااااااااا اا
یه بحثی تاپیکی .. چیزی را بنداز.................................
بی تو بحث کردن نمیچسبه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
دلم برات تنگ شده ه ه ه ه ه
پاک عاشقت شدم رف !


__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
  #2026  
قدیمی 06-06-2011
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام به همگی و دوست خوبم غزل
غزل جان چطوری ..میخونم مطالبی که ارسال میکنی ... و لذت میبرم..
و اخرین مطلبی که در تاپیک درد و دل با خدا زدی خوندم...
از اونی که نوشتی ...نمیدونم کیه ... ولی یاد مفهوم والد مهربون نظریه روانشناس اریک برن افتادم...

من کتاب شفای کودک درون کار کردم...وقتی خودمو میکشم ...وقتی نقاشی میکنم..تو نقاشی هام یکی هست به اسم مینا کوچول و باهاش حرف میزنم ..به صحبت هاش گوش میدم ... خیلی حساسه .. بعضی جاها آسیب دیده ...و .....و.....

یه تاپیکی هست به اسم نقاشی های خودمونو اینجا قرار بدیم و کارهای هنری سارا خانم خواهر ادمین هست ...که ادری جان یه نقاشی دوران کودکیشو ارسال کرده ...و گفتم خوش به حالش که از اون دوران نقاشی هاشو داره..منم دلم میخواست یه نقاشی از اون دوران داشته باشم...
اما تا حدودی یادم می اید چی میکشیدم ...و الان با دست چپم و کتابی که گفتم میکشم...
میرم تو اون حال و هوا ..یه دختر 5 یا 6 ساله م

الان تقریبا وقتم ازاد هست ..فعلا که سرکار خبری نیس... دوست داری در مورد چی حرف بزنیم؟... پیشنهاد بدین ...
__________________

پاسخ با نقل قول
  #2027  
قدیمی 06-06-2011
shokofe آواتار ها
shokofe shokofe آنلاین نیست.
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان

 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681

5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بچه ها خوبین؟
من از نقاشی بگم براتون من حتی الان هم بلد نیستم نقاشی بکشم متاسفانه پارسا هم مثل من بلد نیست که نقاشی بکشه فکر کن یه پسر 10 ساله هر چی هم میره کلاس نقاشی باز هم فقط یه آدم میکشه و کوه و خونه

امسال معلم نقاشی مدرسه من و خواست و گفت ما به پارسا هر چی یاد میدیم همون موقع میکشه اما بعدش که نقاشی اختیاری میدیم باز همون خونه و بقیه ماجرا رو میکشه
من یه کم فکر کردم دیدم با این سنم همچنان اگه بگن بهم نقاشی بکش منم همونا رو میکشم
علتشو نمیدونم اما منم دقیقا مثل پارسا هستم خوب تو نقاشی استعداد نداریم دیگه
علتش چیه من که نمیدونم شاید مینا جون بدونه
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
پاسخ با نقل قول
  #2028  
قدیمی 06-07-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Question

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Mina110 نمایش پست ها
سلام به همگی و دوست خوبم غزل
غزل جان چطوری ..میخونم مطالبی که ارسال میکنی ... و لذت میبرم..
و اخرین مطلبی که در تاپیک درد و دل با خدا زدی خوندم...
از اونی که نوشتی ...نمیدونم کیه ... ولی یاد مفهوم والد مهربون نظریه روانشناس اریک برن افتادم...
سلام عزیزم
لطف داری بهم ....
اون دوس جون مهربونمو میگی ؟ خوب دوس جون مهربونم خداست دیگه ..

من همیشه با خدا مث بچه کوچولوها حرف میزنم
شبا زل میزنم توو صورتشو حرفامو بش میگم...


نقل قول:
نوشته اصلی توسط Mina110 نمایش پست ها
الان تقریبا وقتم ازاد هست ..فعلا که سرکار خبری نیس... دوست داری در مورد چی حرف بزنیم؟... پیشنهاد بدین ...
همین نقاشی .. کودک درون ... خودمون ...

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Mina110 نمایش پست ها
من کتاب شفای کودک درون کار کردم...وقتی خودمو میکشم ...وقتی نقاشی میکنم..تو نقاشی هام یکی هست به اسم مینا کوچول و باهاش حرف میزنم ..به صحبت هاش گوش میدم ... خیلی حساسه .. بعضی جاها آسیب دیده ...و .....و.....

یه تاپیکی هست به اسم نقاشی های خودمونو اینجا قرار بدیم و کارهای هنری سارا خانم خواهر ادمین هست ...که ادری جان یه نقاشی دوران کودکیشو ارسال کرده ...و گفتم خوش به حالش که از اون دوران نقاشی هاشو داره..منم دلم میخواست یه نقاشی از اون دوران داشته باشم...
اما تا حدودی یادم می اید چی میکشیدم ...و الان با دست چپم و کتابی که گفتم میکشم...
میرم تو اون حال و هوا ..یه دختر 5 یا 6 ساله م
منم همچین کاری میکنم .فک کردم فقط خودم خل و دیوونه م
مداد رنگی هامو هم خیلی دوس دارم.. نقاشی رو و خط خطی کردنو..
چه جالب پس با مینا کوچول وقتی نقاشی می کنی حرف می زنی.. وقتی میکشیش..
ولی من وقتی نقاشی میکنم آرومم ... و به هیچ چیز جز نقاشی فک نمیکنم
.. نقاشی بلد نیستم.. فقط حسمو می کشم.. بیشتر وقتا آسمون و دریا می کشم...

غزل با کودک درونش وقتی مینویسه حرف میزنه ...
یادمه یه شب دلم خیلی گرفته بود و از همه ادما بریده بودم. سه-چار نصفه شب بود.. گوشی و برداشتمو توش نوشتم :

-غزل ؟
-ها ؟
-دلت خیلی تنگ شده ؟
-اهوم..
.
.
و...............


داشتم با خودم و کودک درونم حرف میزدم... کودک درونمو خیلی دوسش دارم و خیلی بهش بها میدم

اون متنو که فک کنم 6صفه sms شده بود برا دوستم فرستادم
بهم گف غزل ! من اینو نگهش میدارم. این یه شاهکاره نه یه درد و دل با کودک درونت !
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
  #2029  
قدیمی 06-07-2011
کنستانتین آواتار ها
کنستانتین کنستانتین آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: May 2011
نوشته ها: 33
سپاسها: : 8

45 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام به همه دوستان
تازه رخت پوشیدم بهرتان
تازگی را آورده ام گل فشان
پاسخ با نقل قول
  #2030  
قدیمی 06-07-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Talking

نقل قول:
نوشته اصلی توسط shokofe77 نمایش پست ها
بچه ها خوبین؟
من از نقاشی بگم براتون من حتی الان هم بلد نیستم نقاشی بکشم متاسفانه پارسا هم مثل من بلد نیست که نقاشی بکشه فکر کن یه پسر 10 ساله هر چی هم میره کلاس نقاشی باز هم فقط یه آدم میکشه و کوه و خونه

امسال معلم نقاشی مدرسه من و خواست و گفت ما به پارسا هر چی یاد میدیم همون موقع میکشه اما بعدش که نقاشی اختیاری میدیم باز همون خونه و بقیه ماجرا رو میکشه
من یه کم فکر کردم دیدم با این سنم همچنان اگه بگن بهم نقاشی بکش منم همونا رو میکشم
علتشو نمیدونم اما منم دقیقا مثل پارسا هستم خوب تو نقاشی استعداد نداریم دیگه
علتش چیه من که نمیدونم شاید مینا جون بدونه


خوب شکوفه جون استعداد نداری دیگه ! منم ندارم .. بریم بخریم ؟
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 03:51 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها