سلام به همگی و دوست خوبم غزل
غزل جان چطوری ..میخونم مطالبی که ارسال میکنی ... و لذت میبرم..
و اخرین مطلبی که در تاپیک درد و دل با خدا زدی خوندم...
از اونی که نوشتی ...نمیدونم کیه ... ولی یاد مفهوم والد مهربون نظریه روانشناس اریک برن افتادم...
من کتاب شفای کودک درون کار کردم...وقتی خودمو میکشم ...وقتی نقاشی میکنم..تو نقاشی هام یکی هست به اسم مینا کوچول
و باهاش حرف میزنم ..به صحبت هاش گوش میدم ... خیلی حساسه .. بعضی جاها آسیب دیده ...و .....و.....
یه تاپیکی هست به اسم نقاشی های خودمونو اینجا قرار بدیم و کارهای هنری سارا خانم خواهر ادمین هست ...که ادری جان یه نقاشی دوران کودکیشو ارسال کرده ...و گفتم خوش به حالش که از اون دوران نقاشی هاشو داره..منم دلم میخواست یه نقاشی از اون دوران داشته باشم...
اما تا حدودی یادم می اید چی میکشیدم ...و الان با دست چپم و کتابی که گفتم میکشم...
میرم تو اون حال و هوا ..یه دختر 5 یا 6 ساله م
الان تقریبا وقتم ازاد هست ..فعلا که سرکار خبری نیس... دوست داری در مورد چی حرف بزنیم؟... پیشنهاد بدین ...