شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
02-05-2013
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241
3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
عصا
ای مهربان رفیق
ای تکیه گاه قدم های خسته پای
همراه خوب قدم ، در مسیر عمر
آه ای بهانه آغاز این سفر
همراهی ات اگر که کسی را روانه کرد
وقتی کسی به اتکای تو ،
بر پای مانده است
آه ای عصای دست
همراه خوب پای
حتی اگر که سر به سینه دیوار می نهی
گاهی اگر فتاده زمین در میان راه
برخیز و باز هم ، همراه او بمان
مشکن تو عهد خویش
او این سفر کنار تو آغاز کرده است
دستش رها مکن
ای پا به پا رفیق
مگذار انکه به تو اعتماد کرد
هرگز زمین خورد
یا با دو پای خسته بماند میان راه
اه ای رفیق راه
حرمت شمار رسم سفر را تو مهربان
ای خوب استوار
حتی اگر تو قامت خود خم کنی به مهر
مگذار همسفرت ، شانه خم کند
آن دست همسفرت را رها مکن
مگذار تا که بمیرد امید راه
شرم است ، اشک همسفری ، گر ، فتد به خاک
همراه او بمان
او این سفر ، به عشق تو آغاز کرده است
در هر قدم بگو ، که رهایش نمی کنی
این است رسم هم سفری
همدمی ،
وفا
کیوان شاهبداغی
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
|
2 کاربر زیر از ماهین سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
02-09-2013
|
|
ناظر و مدیر ادبیات
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
با صدای جاودانه بانو دلکش بشنوید
http://www.youtube.com/watch?v=Swq6EOJxBQo
هر کجا رفتی پس از من
محفلی شد از تو روشن
یاد من کن ، یاد من کن
هر کجا دیدی به بزمی
عاشقی با لب گزیدن
یاد من کن ، یاد من کن
هر کجا سازی شنیدی
از دلی رازی شنیدی
شعر و آوازی شنیدی
چون شدی گرم شنیدن
وقت آه از دل کشیدن
یاد من کن ، یاد من کن
بی تو در هر گلشنی
چون بلبل بی آشیان
دیوانه بودم
سر به هر در می زدم
آنگه ز پا افتاده در میخانه بودم
گر به کنج خلوتی دور از همه خلق جهان، بزمی بپا شد
و اندر آن خلوتسرا
پیمانهها پر از می عشق و صفا شد
چون بشد آهسته شمعی کنج آن کاشانه روشن
تا رسد یاری به یاری
تا فتد دستی به گردن
یاد من کن
یاد من کن
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
5 کاربر زیر از ساقي سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
02-09-2013
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207
2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مسافر
با رفتنت مسافر
جاده رو تشنه کردی
جاده نفس نداره
اگه تو بر نگردی
شب دراز قصه
خمیازه زمینه
فاصله نفس ها
فقط یه نقطه چینه
فقط یه نقطه چینه
توی رگبار مصیبت
من دلخوش بهارم
تو اوج خستگی ها
خیالی از تو دارم
میگیره انتظار تلخیه لحظه هامو
نیاز ساده من
جاده و بارون و تو
نیاز ساده من
جاده و بارون و تو
خاموشیه شب سرد
آوار خستگیمه
نگاه تو همیشه
امید زندگیمه
شعر تلخ کنایه
برام طعمی نداره
حقیقت پیش رومه
دور دلم حصاره
حقیقت پیش رومه
دور دلم حصاره
خاموشیه شب سرد
آوار خستگیمه
نگاه تو همیشه
امید زندگیمه
شعر تلخ کنایه
برام طعمی نداره
حقیقت پیش رومه
دور دلم حصاره
حقیقت پیش رومه
دور دلم حصاره
|
2 کاربر زیر از مستور سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
02-10-2013
|
|
مدیر تالار انگلیسی
|
|
تاریخ عضویت: Apr 2008
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,577
سپاسها: : 3,750
4,670 سپاس در 1,282 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کوچهلره سو سپمیشم . . . شعر آذری
کوچهلره سو سپمیشم
یار گلنده توز اولماسون
ائله گلسین بئله گتسین
آرامیزدا سوز اولماسون
سماوارا اوت آتمیشام
ایستکانا قت سالمیشام
یاریم گدیپ تک قالمیشام
نه گوزلدیر یارین جانی
نه شیریندیر یارین جانی
پیالهلر ایرفتهدی
هر بیری بیر طرفدهدی
گورممیشم بیر هفتهدی
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
کوچه را آب و جارو کرده ام، تا وقتي يارم مي آيد گرد و خاک نباشد،طوري بيايد و برود،که هيچ حرف و حديثي در ميان ما نباشد،سماور را آتش کرده ام،قند در استکان انداخته ام،يارم رفته و من تنها مانده ام،چه قدر جان(خاطر) يار عزيز است،چه قدر جان(خاطر) يار شيرين است.. کاسه ( پیاله) یک هفته است یک طرف افتاده
و من یک هفته است که اونو ندیدم
__________________
ویرایش توسط مهرگان : 02-11-2013 در ساعت 12:25 AM
دلیل: اصلاح ترجمه - تشکر از کاربر محترم جناب مستور
|
8 کاربر زیر از مهرگان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
02-11-2013
|
|
ناظر و مدیر ادبیات
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
حرفِ رفتن که میشود
هزار چوپانِ دروغ گو پشتِ چشمانم کمین میکنند
هزار نفر به جایِ من میگویند
به جهنم که میروی
بعد هزار نفر در دلم مؤمن میشوند
دعا میکنند
که حرفِ رفتن
فقط کارِ چوپانهای دروغ گوی چشمانت باشد
...
..
.
نیکی فیروزکوهی
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
7 کاربر زیر از ساقي سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
02-11-2013
|
|
مدیر بخش ورزش
|
|
تاریخ عضویت: Jan 2012
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,335
سپاسها: : 7,242
6,424 سپاس در 3,063 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کـــــره ی زمیــــن بـــه ایـــن بـــزرگــی
امــــا نمــــی دانـــــم چــــرا
جــــز آغــــوشـــت
بــــه هیــــچ جــــای دیگــــری تعلـــــق نــــدارم ...
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|
3 کاربر زیر از mohammad.90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
02-14-2013
|
|
ناظر و مدیر ادبیات
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
با صدای ایرچ بسطامی عزیز بشنوید
http://www.youtube.com/watch?v=_qx3f...e=results_main
یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت
خانه ات آباد کاین ویرانه بوی گل گرفت
از پریشان گویی ام دیدی پریشان خاطرم
از پریشان گویی ام دیدی پریشان خاطرم
زلف خود را شانه کردی شانه بوی گل گرفت
زلف خود را شانه کردی شانه بوی گل گرفت
پرتو رنگ رخت پرتو رنگ رخت با آن گل افشانی که داشت
در زیارتگاه دل در زیارتگاه دل پروانه بوی گل گرفت
لعل گلرنگ تو را تا ساغر ومی بوسه زد
لعل گلرنگ تو را تا ساغر ومی بوسه زد
ساقی اندیشه ام پیمانه بوی گل گرفت
عشق بارید و جنون گل کرد و افسون خیمه زد
تا به صحرای جنون تا به صحرای جنون افسانه بوی گل گرفت
از شمیم شعر شور انگیز آتش عاشقان
از شمیم شعر شور انگیز آتش عاشقان
ساقی وساغر ،می ومیخانه ساقی وساغر ،می ومیخانه بوی گل گرفت
ساقی وساغر ،می ومیخانه بوی گل گرفت
،می ومیخانه بوی گل گرفت
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
2 کاربر زیر از ساقي سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
02-14-2013
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207
2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شبی ياد دارم که چشمم نخفت شنيدم که پروانه با شمع گفت که من عاشقم گر بسوزم رواست ترا گريه و سوز و زاری چراست؟ چو شيرينی از من بدر می رود چو فرهادم آتش به سر می رود همی گفت و هر لحظه سيلاب درد فرو می دويدش به رخسار زرد تو بگريزی از پيش يک شعله خام من استاده ام تا بسوزم تمام
سعدی
|
02-15-2013
|
|
مدیر بخش ورزش
|
|
تاریخ عضویت: Jan 2012
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,335
سپاسها: : 7,242
6,424 سپاس در 3,063 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تورو آرزو نکردم ته تنهایی جاده
آخه حتی آرزوتم واسه من خیلی زیاده
تورو آرزو نکردم این یعنی نهایت درد
خیلی چیزا هست تو دنیا که نمیشه آرزو کرد
توروتا یادمه از دور ازهمین پنجره دیدم
بسکه فاصله گرفتی به پرستشت رسیدم
من گذشتم از تبی که تورو تو خونم ببینم
راضیم به اینکه گاهی تورو میتونم ببینم
نه امیدی به سفر نیست ازهمین فاصله برگرد
خیلی از فاصله هارو با سفر نمیشه پر کرد
عمری پای تو نشستم که منو حالا ببینی
تو مثل کوهی که باید منو از بالا ببینی
توروآرزو نکردم ته تنهایی جاده
آخه حتی آرزوتم واسه من خیلی زیاده
تورو آرزو نکردم این یعنی نهایت درد
خیلی چیزا هست تو دنیا که نمیشه آرزو کرد
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|
02-15-2013
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207
2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شب از آغوش گل بالین و بستر میکند شبنم
سحرگاهان سفر با دیده تر میکند شبنم
نگاه گرم جانان بال پرواز است عاشق را
به سوی آسمان پرواز بی پر میکند شبنم
اگر چون قطره اشکی شب ز چشم آسمان افتد
سحر از چشمه خورشید سر بر میکند شبنم مرا از این دل ناکام شرم آید چو میبینم شبی
تا صبح در آغوش گل سر میکند شبنم
نمیکاهد اگر از عمر عاشق وصل گل رویان
چرا از خنده گل عمر کمتر میکند شبنم تنها تویی تنها تویی در خلوت تنهاییم
تنها تویی تنها تویی در خلوت تنهاییم
تنها تو میخواهی مرا با اینهمه رسواییم ای یار بی همتای من سرمایه سودای من
گر بی تو مانم وای من وای از دل سوداییم جان گشته سرتاپا تنم از ظلمت تن بی منم
شد آفتاب روشنم پیدا به ناپیداییم دانی که دلدارم تویی دانم خریدارم تویی
یارم تویی یارم تویی شادی از این شیداییم
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 11:00 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|