مشاعره سنتی

[deltang]

دوستی نیز گلی است مثل نیلوفرو ناز

ساقه ی ترد و ظریفی دارد

بی گمان سنگ دل است

آنکه روا می دارد

جان این ساقه ی نازک را دانسته بیازارد

[lagerdoo]

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

این که می گویند آن خوشتر زحسن
یار ما این دارد و آن نیز هم

[constantine726]

مرا دردي است اندر دل، اگر گويم زبان سوزد

اگر پنهان كنم، ترسم كه مغز استخوان سوزد

منجم! كوكب بخت مرا از برج بيرون كن

كه من كم طالعم، ترسم ز آهم آسمان سوزد

(حضرت حافظ)
----------------------------------------------------------------------------
اگر شما براي زندگيتان برنامه نداشته باشيد، آنگاه ديگران براي پيشبرد برنامه‌هاي خود از شما استفاده خواهند كرد.

[کرشمه]

دانه فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه
هردو جان سوزد اما این کجا و آن کجا

[یک دو سه]

آدمي پير چو گشت حرص جوان مي گردد
خواب در وقت سحرگاه گران مي گردد

[dear59]

دلم را مي دهم از دست در عشقت به آساني...

تو را تا بينهايت دوست دارم هيچ مي داني؟؟؟

[آناهیتا الهه آبها]

یک طرف بانگ حدی یک جانب آواز درای
از گران جانی بود آن را که ماند دل به جای

[کرشمه]

• یار گر ننشست با ما نیست جای اعتراض
• پادشاهی کامران بود از گدائی عار داشت

[آناهیتا الهه آبها]

تواز سر من و از جان من عزیزتری
بخیلم ار نکنم سر فدا و جان ایثار

[oliyayi]

راه تو به هر روش که پویند خوشست
وصل تو به هر جهت که جویند خوشست