شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
05-08-2013
|
|
مدیر بخش زمین شناسی
|
|
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,674
سپاسها: : 3,194
2,013 سپاس در 491 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تمام جاده های جهان را،
به جستجوی نگاه تو آمده ام
پیاده!
باور نمی کنی؟
پس این تو و این پینه های پای پیاده من
حالا بگو!
در این تراکم تنهایی،
مهمان بی چراغ نمی خواهی؟
یغما گلرویی
|
5 کاربر زیر از mary.f سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
05-09-2013
|
|
ناظر و مدیر ادبیات
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نتوانم به تو پیوستن و نی از تو گسستن - شفیعی کدکنی
تقدیم
تقدیم به
تقدیم به...
تقدیم به همه دلباخته ها
نتوانم به تو پیوستن و نی از تو گسستن
نه ز بند تو رهایی نه کنار تو نشستن
ای نگاه تو پناهم ! تو ندانی چه گناهی ست...
خانه را پنجره بر مرغک طوفان زده بستن
تو مده پندم از این عشق که من دیر زمانی
خود به جان خواستم از دام تمنای تو رستن
دیدم از رشته ی جان دست گسستن بود آسان
لیک مشکل بود این رشته ی مهر تو گسستن
امشب اشک من آزرد و خدا را که چه ظلمی ست
ساقه ی خرم گلدان نگاه تو شکستن
سوی اشکم نگهت گرم خرامید و چه زیباست
آهوی وحشی و در چشمه ی روشن نگرستن...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
5 کاربر زیر از ساقي سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
05-16-2013
|
|
مدیر کل سایت کوروش نعلینی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382
7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست کسرایی شجریان
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
تن بیشه پر از مهتابه امشب
پلنگ کوه ها درخوابه امشب
به هر شاخی دلی سامون گرفته
دل من در تنم بی تابه امشب
دل من در تنم بی تابه امشب
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|
10 کاربر زیر از دانه کولانه سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
05-16-2013
|
|
مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693
7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شعر اصلی کلاغ و روباه دوران دبستان
کلاغــــی به شاخــی شده جای گـــیر -------- به منـــــــــــقار بگرفته قــدری پنیر
یکـــی روبـــهی بــوی طــــعمـه شنــید--------به پیــــش آمـــــــد و مدح او برگزید
بگـــفتا ســـــــــلام ای کلاغ قــــــشنگ--------که آیی مرا در نظر شـــــوخ وشنگ
اگــــر راســـــــتی بـــــــــــود آوای ِتـــو--------به مانـــــند پـــــــــرهای زیبای تــو
در این جـــنگل انــدر ســـــــــــمندر بُدی--------براین مــــرغ ها جـمله سرور بُدی
ز تـــعریفِ روباه شـــــــد زاغ ،شــــــــاد--------ز شــــــــــادی نیاورد خود را به یاد
به آواز کـــــــردن دهــــــــان برگشــــود--------شــــــــکارش بیـــفتاد و روبه ربود
بگفـتا که ای زاغ ایـــن را بـــــــــــــــدان--------که هر کس بُود چرب و شیرین زبان
خـــورد نعمت از دولــتِ آن کــــــــــسی--------که گـــفتِ او گـــــــوشَ دارد بسی
چنان چـــــــون به چــــــربی نطق و بیان--------گــــــرفتم پنیر ِ تــــــــورا از دهان
اثر: ایرج میرزا
__________________
گاهی حس میكنم
گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند
كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
|
4 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
05-16-2013
|
|
مدیر کل سایت کوروش نعلینی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382
7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
البته حسین جان این شعر اصلش مال ایرج میرزا هم نیست مال یه شاعر فرانسوی هست که مال قرن هفده هست و اونی که ما داشتیم فقط یه ترجمه بوده اما صداشو در نیاورده بودند .
Jean de La Fontaine
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|
5 کاربر زیر از دانه کولانه سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
05-20-2013
|
|
مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693
7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانه کولانه
البته حسین جان این شعر اصلش مال ایرج میرزا هم نیست مال یه شاعر فرانسوی هست که مال قرن هفده هست و اونی که ما داشتیم فقط یه ترجمه بوده اما صداشو در نیاورده بودند .
|
آآآآ وووووووو چه جالب کوروش جان نمیدونستم . در واقع این آقای ایرج میرزا اون شاعر فرانسوی رو باید سرقت مسلحانه کرده باشه
__________________
گاهی حس میكنم
گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند
كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
|
3 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
05-20-2013
|
|
مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693
7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
برای او که دوستش دارم
جغد بارون خورده ای تو كوچه فریاد می زنه
زیر دیوار بلندی یه نفر جون می كنه
كی میدونه تو دل تاریك شب چی می گذره
پای برده های شب اسیر زنجیر غمه
دلم از تاریكی ها خسته شده
همه ی در ها به روم بسته شده
من اسیر سایه های شب شدم
شب اسیر تور سرد آسمون
پا به پای سایه ها باید برم
همه شب به شهر تاریك جنون
دلم از تاریكی ها خسته شده
همه ی در ها به روم بسته شده
چراغ ستاره ی من روبه خاموشی می ره
بین مرگ زندگی اسیر شدم باز دوباره
تاریكی با پنجه های سرد ش از راه می رسه
توی خاك سرد قلبم بذر كینه می كاره
مرغ شومی پشت دیوار دلم
خودشو این وراون ور می زنه
تو رگ های خسته ی سرد تنم
ترس مردن داره پرپر می زنه
دلم از تاریكی ها خسته شده
__________________
گاهی حس میكنم
گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند
كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
|
9 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
05-20-2013
|
|
مدیر کل سایت کوروش نعلینی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382
7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نگاه کن که غم درون دیده ام - فروغ فرخزاد - سالار عقیلی - جهان قشقایی
آفتاب می شود
نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود چگونه سایهء سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن
تمام هستیم خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد
نگاه کن
تمام آسمان من
پر از شهاب می شود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاجها، ز ابرها، بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پرستاره می کشانی ام
فراتر از ستاره می نشانی ام
نگاه کن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل
ستاره چین برکه های شب شدم
چه دور بود پیش از این زمین ما
به این کبود غرفه های آسمان
کنون به گوش من دوباره می رسد
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان
نگاه کن که من کجا رسیده ام
به کهکشان، به بیکران، به جاودان
کنون که آمدیم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریر بوسه ات
مرا بخواه در شبان دیرپا
مرا دگر رها مکن
مرا از این ستاره ها جدا مکن
نگاه کن که موم شب براه ما
چگونه قطره قطره آب می شود
صراحی دیدگان من
به لای لای گرم تو
لبالب از شراب خواب می شود
نگاه کن
تو میدمی و آفتاب می شود
این اهنگ رو اول فکر میکنم از سالار عقیلی عزیز شنیدم
قسمتیشو که اروم میخونه واقعا عالی میخونه و من دوست دارم
اما اوجش رو مرحوم جهان قوی تر میخونه
هر کسی قسمتیش دلچسب تره
کسان دیگه ای هم این اهنگو خوندن
اما در مجموع من دوست دارم نسخه سالار عقیلیشو باز هم گوش کنم
براتون اپلود کردم
تقدیم به همه کسایی که با شنیدن سالار در این اهنگ بعد از اینکه به خودشون گفتند کاش صدایی داشتم ... , یه حس ترش و شیرین بهشون دست میده.
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|
9 کاربر زیر از دانه کولانه سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
05-25-2013
|
|
مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693
7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
برای او که دوستش دارم
آیینه پرسید که چرا دیر کرده است
نکند دل دیگری او را اسیر کرده است
خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است
تنها دقایقی چند تاخیر کرده است
گفتم امروز هوا سرد بوده است
شاید موعد قرار تغییر کرده است
خندید به سادگیم آیینه و گفت
احساس پاک تو را زنجیر کرده است
گفتم از عشق من چنین سخن مگوی
گفت خوابی , سالها دیر کرده است
در آیینه به خود نگاه می کنم , آه
عشق تو عجیب مرا پیر کرده است
راست گفت آیینه که منتظر نباش
او برای همیشه دیر کرده است …
__________________
گاهی حس میكنم
گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند
كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
|
3 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
05-25-2013
|
|
کاربر عادی
|
|
تاریخ عضویت: Mar 2013
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 58
سپاسها: : 34
197 سپاس در 63 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
امروز هم با "بي تو" بودن گذشت
خوش به حال يادم كه هميشه با توست
|
2 کاربر زیر از hiva57 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 01:37 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|