شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |
07-02-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
۲۴ ساعت از زندگی پسرها
۲۴ ساعت از زندگی پسرها
8 صبح: تو رخت خواب…..
9 صبح: یكم وول میخوره یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون كفش های مارك دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نكشیده….
10 صبح: مامان در و باز میكنه میبینه پسرش خوابه(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش كارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نكنم یكم دیگه بخوابه!)
11 صبح : از جا میپره سمت دستشویی………….(اگه نه كه باز خوابه)
12 صبح یا ظهر: موبایلشو میبینه 99 تا میس كال 199 تا اس ام اس سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا-بهناز -نازی-ژیلا- الناز- بیتا و………اقدس و شوكت هم آخریاشن اوه باز زنگ میخوره؟ سایلنت بهترین راه حله!
میشه یه ساعت دیگه هم خوابید!
1 ظهر: مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم علی جان بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می كنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره ….علی جاااااان عللللللللللللی (پتو رو میكشه)….ا…مامان!! بزار بخوابم پاشو دیگه پرتش میكنه
2 ظهر:ماماااااااااااااان …..ناهار
3 ظهر:مامااااان جورابام كو؟
4عصر: مامااااااااااان ….سوییچ؟؟
5 عصر: اولین اتو…(مسافركشی صلواتی پسرا بیشتر برا ثوابش این عمل انسان دوستانه رو انجام میدن)
6 عصر:به دستور مامان میره دنبال آبجی كوچیكه كلاس زبان البته این كار هم فقط از روی علاقه به خواهر انجام میده نه برای دید زنی چشم ها مثل چراغ پلیس میگرده كه كسی از قلم نیوفته البته این كار هم برای نظارت وحس انسان دوستی انجام میده و فقط كافیه یك پسر 10 ساله بیاد بیرون از كلاس خواهر پشت كنكوریشو خفه میكنه كه ..آره كلاس مختلطه تو هم این همه كلاس حتما باید بیای اینجا! حالا باشه خونه حسابتو میرسم به لیدا بگو بیاد برسونیمش دیر وقته زشته..(داداش آخه اون كه خونه اش 2ساعت با ما فاصله است….امان از این خواهر ها كه درد برادراشونو نمی فهمن نمی دونن برادر ضون بیچاره كمك و امداد…)
7 عصر: لیدا خانم شما تشنه تون نیست آبجی؟ تو چی؟ با یه آب زرشك چطورین؟
(زود خودش میخوره دوتا هم میاره میده به خواهرش و لیدا جون سریع راه میوفته یه ترمز شدید كه لیدا جان نیازمند به دستمال كاغذی علی آقا هم كه نقشه اش گرفت دستمال حاوی شماره موبایل رو تقدیم میكنه ….)با یه عالمه شرمندگی لیدا كه خشكش زده ترجیح میده با مانتوش پاك كنه …
8 غروب: دم خونه لیدا و لحظه فراق ….چه زود دیر می شود….!!!
9 شب: آقا این خانم برسونین به این آدرس با آژانس خواهرو پیچوند…..
10شب: یه مهمونی كوچیك طرفای كامرانیه حیلی خلوت فقط از دور شبیه تظاهرات میمونه…
2شب:مادر كجا بودی؟ دلم هزار راه رفت …. چقدر برای پایان نامه ات زحمت میكشی دیگه جون نمونده برات بیا یه لقمه غذا بخور جون بگیری؟
نه مامان خسته ام با لباس تو رختخواب ولو میشه (مادر: الهی مادرت بمیره باز بی غذا خوابید خدا لعنت كنه هر چی دانشگاه بچه های مردم اسیرن برا یه درس هر شب تحقیق!!!)
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
07-02-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
یادداشت های روزانه عزرائیل
یادداشت های روزانه عزرائیل
شنبه :
امروز رو مثلا گذاشته بودم واسه استراحت و رسیدگی به کارهای شخصی ام ولی مگه این مردم میذارن؟!
یکشنبه:
امروز واقعا اعصابم خورد بود چون به هیچکدام از کارهای اداریم نرسیدم.
8753 تصادفی ، 6893 اعدامی ، 9872 تزریقی ، 44596 ایدزی ، و یک نفر بالای 145 سال سن رو واسه خاطر یک آدم وقت نشناس از دست دادم ... برای خودکشی اونقدر قرص خواب خورده بود که هر کاری میکردم دیگه روحش بیدار نمیشد!
دوشنبه:
رفتم بیمارستان ویزیت یکی از مریضا. دور تختش اونقدر شلوغ بود که نمیتونستم برم جلو. همه روپوش سفید پوشیده بودن و داشتند تند تند یادداشت برمیداشتن. هر جور بود راهو باز کردم و رفتم بالای سر مریض، اما دیدم دانشجوهای پرستاری قبل از من کشتنش. اگه دیر تر رسیده بودم ممکن بود حتی روحشم ناقص کنن!
از همکاری بدم نمیاد، ولی بشرط اینکه قبلا با من هماهنگ بشه وگرنه خوشم نمیاد کسی تو تخصصم دخالت کنه.
سه شنبه:
مادره با دوتا بچه اش میخواستن از خیابون رد شن. اول دست یکی از بچه ها رو گرفتم، اما دیدم اون یکی داره نیگام میکنه.
دست اون یکی رو هم گرفتم، اما دیدم باز مادره داره یه جوری نگام میکنه. اومدم دست خودشم بگیرم، اما دیدم یه عوضی با ماشین همچی با سرعت داره میاد طرفمون که اگه خودمو کنار نکشم ممکنه به خودمم بزنه. با یک اشاره ماشینش منحرف شد و کوبید به درخت. به خودم که اومدم دیدم مادره و بچه هاش از خیابون رد شدن و برای تشکر دارن برام دست تکون میدن.
منم براشون دست تکون دادم و برای اینکه دست خالی نرم همونی که کوبیده بود به درخت رو با خودم بردم. طرف اونقدر خورده بود که روحشم یه جورایی نشئه بود و فکر کنم هنوزم که هنوزه نفهمیده مرده!
چهار شنبه:
خیلی عجله داشتم، اما وایستادم تا دعواشونو ببینم. چون جای دیگه کار داشتم خواستم برم، ولی دیدم یکیشون داره فحش بدبد میده. اونقدر ازش بدم اومد که توی راه بهش گفتم: اگه زبونتو نیگه داشته بودی الان نه خودت چاقو خورده بودی و نه دست من زخمی میشد! الان چند ساعته که همه کارهامو ول کردمو دارم روحش رو پنچرگیری میکنم!
پنج شنبه:
اونقدر از برج ایفل برام تعریف کرده بودند که هوس کردم این آخر هفته ای برم اونجا و یه دیدی بندازم. وقتی رسیدم بالای برج، دیدم یه آقایی با دوربینش رفته رو لبه وایستاده تا از منظره پایین عکس بگیره.راستش ترسیدم بیفته. با خودم گفتم اگه کمکش نکنم ممکنه همچی بخوره زمین که دیگه قابل شناسائی نباشه. با احتیاط رفتم جلو بگیرمش نیفته اما تو یه لحظه جفتمون چنان هل شدیم که روحش موند تو دست من و جونش پرت شد پائین! باور کنید اصلا تو برنامم نبود ولی بالاخره پیش اومد.
جمعه:
بابا ولم کنید جمعه که تعطیله! میگن تو جمعه ها مرده ها هم آزادن، اونوقت خدا رو خوش میاد طفلکی من آزاد نباشم ؟!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
07-02-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
فقط در ایران یافت می شود !
فقط در ایران یافت می شود !
فقط یک ایرانی استعداد چت کردن همزمان با ۱۸ آی دی یاهو رو داره!
فقط یک ایرانی هنگام دور زدن با ماشین، بجای استفاده از راهنما، دستش رو بیرون از ماشین میاره!
فقط یک ایرانی میتونه بوسیله بوق ماشین از و احوالپرسی گرفته تا فحش ... استفاده کنه!
فقط در ایرانه که بعد از مراسم ازدواج به عروس و داماد به جای آرزوی خوشبختی انواع راه های کشتن گربه دم حجله را آموزش می دهند.
فقط در ایرانه که اگه دختری بهت محل نمی گذاره میگن می گن عاشقته! و اگر پسری بهت محل نمی زاره اوا خواهره!
فقط در سریال های ایرانیه که آدم خوباش فقیرند و پر از اعتقاد و آدم بداش پولدارند و دزدند و به هیچ وجه آدم ها نمی تونند هر دو خصلت را داشته باشند
فقط یک خواننده زن ایرانی، این نبوغ رو داره که با لباس شب بتونه تو کوه و کمر آواز بخونه
فقط یک پسر ایرانیه که بعد از ازدواجش تازه بیاد دوران شیرخوارگیش میوفته و به مادرش وابسته میشه
فقط یک فروشنده ایرانیه که اگه وارد فروشگاه بشی و مثلا یک پیراهن را ازش بخوای بیاره تا پرو کنی میگه "اگه میخری بیارمش"
فقط در ایرانه که بعد از یک تصادف ساده ممکنه قتل اتفاق بیوفته
فقط خانمهای ایرانی هستند که دچار عارضه پوستی هستند و رنگ پوست صورت با گردنشون 6 درجه فرق میکنه
فقط در ایرانه که داشتن زن با 7،8 تا دوست دختر امری اجتناب ناپذیره
فقط در عروسی ایرانیه که تعداد بچه ها از تمام میهمان ها و خدمه بیشتره
فقط یک مرد ایرانیه که مامانش رو بیشتر از زنش دوست داره
فقط در رستوران ایرانیه که تو بجای معاشرت با کسایی که باهاشون اومدی، بر و بر میز روبروت رو نگاه میکنی
فقط یک خانم ایرانیه که توی /س/و/پ/ر/ مارکت، سلمونی، مهمونی، صف مرغ و تخم مرغ، کفش پاشنه 25 سانتی میپوشه
فقط در ایرانه که توی مهمونی، آدمها بجای معاشرت کردن و شاد بودن فقط به دنبال ایراد گرفتن و سوژه کردن هستند!
فقط در ایرانه که تا یه مهمون خارجی میاد سریع دور و برش جمع می شن و می پرسن اجاره خونه اون ور آب چقدره؟
فقط یک پدر بیچاره ایرانیه که مجبوره خرج بچه هاشو تا زنده است بده بعد هم بگن بیچاره سنی نداشت سکته کرد!
فقط در ایرانه که ابروی دختراش 6 خط بالاتره
فقط در ایران بعد از طلاق، زنه فاسد بوده و مرده دیوانه!
فقط یه دختر ایرانی این استعداد رو داره که توی گرمای تابستون چکمه بپوشه و توی سرمای زمستون صندل
فقط یک ایرانیه که توی رستوران بعد از خوردن غذاش درخواست ظرف یکبار مصرف میده تا 2 لقمه باقیمونده غذاشو ببره خونه چون فکر میکنه پول داده
فقط یک ایرانیه که تو رستوران سالاد را شخم میزنه و قبل از اینکه غذا رو براش بیارن سیر میشه
فقط یک پدر و مادر ایرانی هستند که چه بچشون 4 سال داشته باشه چه 40 بازم این اجازه را دارن که حتی به آب خوردن بچشون نظارت کامل داشته باشن
فقط ایرانی ها هستند که معتقدن که هنر، فقط و فقط نزد خودشونه
فقط ایرانی ها هستند که در فرودگاه ها یه 40/50 کیلو اضافه بار دارن
فقط یک خانم ایرانی میتونه که در یک استخر هتل 5 ستاره با گن و لباس زیر بیاد تو آب چون فکر میکنه هر گردی گردوست
فقط ایرانیها هستند که باز هم در رستوران همون هتل دوربین بدست از غذا و همه توریستهای دیگه در حال خوردن غذا بدون اجازه فیلم میگیره تا به همه بگه من کجا بودم
فقط در اداره های دولتی ایرانه که هیچ وقت حق با مشتری نیست و هر یک از کارکنان خود مدیر کل آن اداره هستند و در ضمن به نشانه خاکی بودن کفشهاشونو زیر میز پارک میکنند و با دمپایی در اداره میچرخه.
فقط در اداره های دولتی ایرانه که امکان داره پرونده های شما گم بشه.
فقط در ایرانه که پسر به پسر تیکه میندازه تا پیش دوست دخترش کلاس بزاره!
فقط یک ایرانی هست که پیش از یاد گرفتن کامپیوتر، می تونه ***** رو دور بزنه!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
07-02-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
علت دروغ گفتن مردا
علت دروغ گفتن مردا
روزی، وقتی هیزم شكنی مشغول قطع كردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود ، تبرش افتاد تو رودخونه وقتی در حال گریه كردن بود یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می كنی؟
هیزم شكن گفت كه تبرم توی رودخونه افتاده. فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت. " آیا این تبر توست؟" هیزم شكن جواب داد: " نه
فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید كه آیا این تبر توست؟ دوباره، هیزم شكن جواب داد : نه
فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید آیا این تبر توست؟
جواب داد: آره. فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به او داد و هیزم شكن خوشحال روانه خونه شد .
یه روز وقتی داشت با زنش كنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی آب.
هیزم شكن داشت گریه می كرد كه فرشته باز هم اومد و پرسید كه چرا گریه می كنی؟
اوه فرشته، زنم افتاده توی آب فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید : زنت اینه؟
هیزم شكن فریاد زد " آره "
فرشته عصبانی شد. " تو تقلب كردی، این نامردیه
هیزم شكن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. میدوونی، اگه به جنیفر لوپز " نه" میگفتم تو میرفتی و با كاترین زتاجونز می اومدی. و باز هم اگه به كاترین زتاجونز "نه" میگفتم تو میرفتی و با زن خودم می اومدی و من هم میگفتم آره . اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود كه دروغ گفتم!!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
07-02-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سه نفر دير به قطار مي رسن دنبالش مي دون، دوتاشون بالاخره به هر بدبختي كه شده سوار ميشن، سومي نميرسه، شروع مي كنه به خنديدن ، ميگن چرا مي خندي؟ ميگه آخه اونا واسه بدرقه من اومده بون
__________________________________________
یکی چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: دو تا آرزو بکن. یکی میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، یکی یکم میخوره میگه: به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده
__________________________________________
زن و شوهری به سینما رفتند. در اواخر فیلم، زن، شوهرش را صدا زد و گفت: این کسی که بغل دست من نشسته از اول فیلم تا حالا خواب است. مرد با ناراحتی جواب داد: به درک که خواب است. حالا چرا منو از خواب بیدار کردی؟
__________________________________________
پسر کوچولو رو به مادرش کرد و گفت: من نمیدانم چرا شبها که دلم نمیخواهد بخوابم به زور مرا میفرستی بخوابم ولی صبحها که دلم نمیخواهد از خواب بیدار شوم به زور مرا بیدار میکنی؟
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
07-02-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
Iranian Girl Names
Iranian Girl Names
Afareen Praise; also means to create afsAneh A fairy tale afsar Crown afshAn To sprinkle afsoon Charm, spell, bewitchment aghigh (A) Name of a stone Ahou/Ahoo Deer akhtar Star; also name of a flower akram (A) Honourable; great AlAleh A flower AnAhitA Goddess of water anusheh/anoosheh Happy, fortunate ArA Ornament, decoration Arezoo Wish arghavAn Redish Purple armaghAn Gift ashraf (A) Nobler or Noblest AsA Like, similar to asal Honey Assieh The name of Pharoah's wife who educated Moses Atefeh (A) Affection atifeh (A) ??? AtoosA Name of an Iranian princess AvA Voice,call Avizeh A pendant AzAdeh Free Azin Accessories (usually jewlery) AzitA Name of an Iranian princess Azar Fire, 9th month of the Iranian calendar BahAr Spring (season) BahArak Small Spring (season) BahAreh Someone who brings the spring (or a sprint flower) BahAmin/BahAmeen Spring Banafsheh A flower (Violet) BAnou Lady BeetA/BitA Unique BehnAz Best coquetry Behrokh Best face BehbahA Best price Bolour Crystal Bousseh Kiss ChalipA Cross DaryA Sea DelArAm Quiet-hearted Delbar Charming, Sweetheart, heart-ravisher Delkash Fascinating, attractive DeenA/DinA Dinah; also means judge DonyA World Dorri A sparkling star glittering like a gem EhterAm (A) Respect ElAheh (A) Goddess ElhAm (A) Inspiration, revelation ElnAz ??? Fakhri (A) Glory Farah (A) Joy, hapiness, cheerfulness FarahnAz Joy Farangis A female character in Shahnameh FaribA Charming, enticing Farideh Unique, precious Farkhondeh Happy, joyous Farrin Glorified FarzAneh Wise FarAnak A character in Shahnameh, Fereidoun's mother FarnAz Splendid coquetry, glorious coquetry FAtemeh (A) The name of Mohammad's daughter Fereshteh Angel FilA Lover Firouzeh/Feerouzeh Turquoise FojAn/FozhAn A loud voice or sound Forough Brightness ForouzAn Shining Forouzandeh Shining GelAreh Eyes Ghamzeh Coquetry GhAssedak A flower (Dandelion) GhazAl Gazelle GhazAleh Gazelle Ghodsi Holy, sacred, angel Ghoncheh Bud of the flower Gisou/Geesou Women's hair,ringlet,tress GitA/GuitA A kind of song Giti/Guiti World, universe GolbahAr Spring flower Goli Rose-colored, rosy GolnAr Flower of the Pomegranate tree GolnAz Cute like a flower GolnessA ??? Golpari ??? Golshan A flower garden GordiA A female character in Shahnameh Habibeh (A) Beloved HAideh (A) Repentent HAleh (A) Halo Hamideh (A) Praiseworthy Hastee/Hasti Existance Hediyeh Gift HengAmeh Uproar, wonder, marvel causing admiration HodA (A) ??? HomA Phoenix, A bird from fables (symbolizes good omen) HomeirA (A) ??? Hormat (A) Honour Houri Fairy ImAn (A) Faith IrAn Iran IrAn-dokht Daughter of Iran Jannat (A) Paradise Jamileh (A) Excellent talents JavAneh Sprout, young KatAyoun A female character in Shahnameh KhandAn Smiling KhAtereh Memory Khorsheed Sun Khojassteh Royal KimiyA Alchemy KobrA (A) Major Kowkab/Kokab (A) Star, celestial body LAdan A flower LAleh Tulip LeylA/LailA/LeilA (A) Nocturnal Leily/Layly/Laily Nocturnal, one who does anything by night LidA ??? LilA The lilac tree Lily/Lili A flower Mahasti The moon's being MAhdokht Daughter of the moon MahlaghA/MahleghA (A) Face of the moon Maheen/Mahin Greatest MAhrokh Whose face is like the moon, beautiful MahkAmeh ??? MahnAz The moon's glory Mahnoosh ??? Mahsheed Moon, moonlight MahsA Like the moon MahtA Moon-like MahtAb Moonlight Mahvash Moon-like; a beauty Malakeh Queen Maliheh (A) Beautiful MAnA Alike, similar; also name of a God MandAna Name of a princess MAnee/MAni A painter who later claimed to be a prophet Manizheh A legendary female character in Shahnameh MarjAn Coral MarjAneh Coral Marmar Marble Maryam/Mariam A flower (Tuberose) Marzieh (A) Satisfactory, agreeable Masoumeh (A) Sinless, Innocent MastAneh Drunken (More like joyful) Mastoureh (A) Veiled, chaste MehrAngiz To cause affection MehrnAz The sun's glory Mehrnoosh ??? Mehry Sun; also Affectionate, kind MeshiA Butter made of sheep's milk MinA Enamel,blue glass(lapis lazuli) Minoo Paradise, heaven MitrA Name of a God/Goddess MozhgAn Eyelashes Mozhdeh Good news MonA Name of a God Moneer/Monir (A) Shining Moneereh/Monireh (A) Shining MorvAreed Pearl NAdereh (A) Rare Naghmeh Melody, song, tune NahAl A young plant NAheed/NAhid A star, the planet Venus Nargess A flower (Narcissus ) Naseem/Nasim (A) Breeze NastarAn A flower much like a wild rose Nasreen/Nasrin A flower (a wild rose) NavA Tune Nayyer Radiant NAzAfarin Producing delight NAzanin Sweetheart NAzgol Cute flower NAzhin Name of a tree NAzy Cute NAzillA Cute Negeen/Negin The precious stone on a ring or other Jewlery NegAr Sweetheart NegAh Look NedA Voice,call NeshAt (A) Joy Niloufar A flower (Water Lily) Niki Goodness Nikoo/Nikou Good, Beautiful NiyooshA A listener Noor/Nour Light Noushin Sweet NoushAfarin Creator of joy Oldooz A Persian-Azerbaijani name meaning star Omeed/Omid Hope Oranous One of the 9 solar plannets Orkideh Orchid Padideh A phenomenon Parand Silk Parastoo A bird (Swallow) Paree/Pari Fairy Pareechehr Having a face like a fairy (beautiful) Pareerou Having a face like a fairy (beautiful) PareesA/ParisA Like a fairy Pareevash Fairy-faced PareeyA Parto Ray of light ParvAneh Butterfly Parvin Name of a constellation PegAh Dawn PeymAneh Wine cup Peyvand A joint, a connection Pouneh/Pooneh A flower Poupak A kind of bird PourAn A successor PourAn-dokht A female character in Shahnameh Pouri A successor RahA Free RanA (A) Elegant, of elegant stature RAmesh Rest; cheerfulness RasA Expressive RavAn Soul, spirit RimA/ReemA ??? ReyhAneh/RayhAneh (A) A flower RobAbeh (A) Name of an instrument Roshanak Small light RoudAbeh A character in ShahnAmeh (Rostam's mother) RoxAnA/RoksAnA light (in farsi roshanAi)
Name of a Iranian princess
the reason Alexander The Great destroyed persepolis (so they say!) RoyA (A) Dream, vision SabA (A) Zephyr; a gentle breeze Sadaf (A) Sea Shell Saeedeh (A) Happy, prosperous,lucky Sahar (A) Dawn SahbA Wine SAghar Wine cup SalmA (A) Sweetheart SAlomeh Salomeh Saman Jasmin SamilA ??? Samin/Sameen (A) Precious, expensive SamirA ??? Samireh (A) Evening entertainments Sanam (A) Idol SAnAz A flower SArA (A) Sarah; also pure, excellent (applied to gold, ambergris, musk) SarvenAz Name of a tall, slender tree; also a beautiful woman SAyeh Shade, Shadow SeemA/SimA Face SeetA/SitA ??? Sepeedeh/Sepideh Dawn (the first appearance of light in the morning) SetAreh Star ShAdAn Happy, joyful ShAdee/ShAdi Happiness Shabnam Dew ShaghAyegh (A) A flower (Poppy) Shahin/Shaheen Royal ShahlA A dark-eyed woman ShAhzAdeh Princess ShahnAz The king's loved/favorite one ShahrbAnou Lady of the town (good) ShahrnAz The town's loved/favorite one ShahrzAd City-born Shalizeh ??? Shams Sun SharAreh Single spark Sheefteh Enamoured, fascinated, charmed, captivated Shervin ??? SheydA Lovesick SheevA/ShivA Charming Shideh/Sheedeh Bright, luminous; the sun ShimA ??? Shirin/Shireen Sweet; pleasant, gentle; delicate Shirin-bAnoo Sweet lady Sholeh Flame Shohreh (A) Famous Shokoufeh Blossom Shokouh Splendour; magnificence ShoukA A kind of deer Simin Silvery, made of silver Sogand Oath, Pledge SoheilA (A) Star SorayA Name of a constellation SoudAbeh A legendary female character in Shahnameh SoulmAz A Persian-Azerbaijani name meaning never wilts Souri/Suri Red Rose Sussan/Soussan A flower, Lily of the valley SouzAn Burning, flaming TAhereh (A) Pure, chaste, clean Tahmineh A female character in Shahnameh,Rostam's wife TalA Gold TalAyeh (A) Golden ray of sun; also advance-guard TannAz (A) Coquettish TArA Star TarAneh Song TarsA A worshipper of fire; also a Christian Tayyebeh (A) Good deed TeenA/TinA Clay ToubA/ToobA (A) Name of a tree in paradise; also excellent, best ToucA Name of a bird (Toucan) TourAn Name of a place in Shahnameh VandA Wish, desire Vida/Veeda Found, evident; also little, few YaldA Name of the longest night of the year YAsaman Jasmin YAss A flower, Jasmin YegAneh Unique, single YektA Unique, single ZahrA (A) Boldness Zari Brocaded Silk Zarrin Golden Zarrin-dokht Golden girl ZeebA/ZibA Beautiful zhAleh/JAleh Dew Zhila/JillA ??? Zohreh The planet Venus ZoyA
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
07-02-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
Iranian Boy Names
Iranian Boy Names
abbAs (A) Frowning, looking austere; also means lion abou-ali Name of a famous Iranian scientist and philosopher Abtin A character in Shahnameh, Fereidoun's father Adel (A) Righteous afshAr ??? afshin ??? ahmad (A) Most praiseworthy akbar (A) Big ali (A) High; also Mohammad's son-in-law ali-dAd ??? amin (A) Honest amir King, Emir amjad (A) Most excellent, glorious anoush ??? anoushiravAn Name of a Persian king ArAd Name of an angel ArAm Quiet Arash A hero in Persian folklore (He sacrificed ardalAn ??? ardavAn A character in Shahnameh ardeshir A character in Shahnameh Aref (A) Wise, intelligent ArmAn Ideal, hope, aspiration Armeen A character in Shahnameh arsalAn Lion arshiA Throne AryA Aryan arzhang A character in Shahnameh asad (A) Lion asghar (A) Small ashkAn ??? Atash Fire Aurang/Orang Wisdom, understanding AzAd Free BAbak A character in Shahnameh Bahman Name of the 11th month of the Iranian calender BahrAm A character in Shahnameh; also the planet Mars BAmdAd Early Morning BAmeen ??? BamshAd ??? BardiA Name of a Prince BehnAm Reputable (someone with honorable name) BehrAd ??? Behrang Good color Behrouz Fortunate, lucky BehzAd ??? Bizhan/Bijan A character in Shahnameh BornA Young, youthful Borzoo ??? Bozorgmehr A character in Shahnameh Changeez Chengiz Khan Cirrus/Cyrus Kourosh, first king of Iran DAdbeh ??? Danush ??? DArA Wealthy; also a character in Shahnameh DArAb A character in Shahnameh DAriush/Daryush Name of Persian king DAvood David Ebi (A) Paternal EbrAhim (A) Abraham EhsAn (A) Goodness EmAd (A) Confidence Esfandyar/Esfandiar A character in Shahnameh EsmAeel (A) Ishmael (son of Abraham) FarAmarz A character in Shahnameh FarAz Above, up, upon, on the top Farbod Right, orthodox FardAd ??? Fardin ??? FarhAd A character in Shahnameh Farhang Good-breeding Fariborz A character in Shahnameh Farid Unique FarjAd Excellent, eminent in learning Farrokh Happy, fortunate FarrokhzAd Happily born FarshAd Happy Farshid/Farsheed ??? FarzAd Splendid birth FarzAm Worthy, befitting FarzAn Wise Farzin/Farzeen Learned Ferdows Paradise Fereydoon A character in Shahnameh Firouz Victorious Foroohar Essence Foroud/Forood A character in Shahnameh Giv A character in Shahnameh GhobAd A character in Shahnameh GoshtAsb A character in Shahnameh Goudarz A character in Shahnameh Habib (A) Friend HAdi (A) Guide, leader HAfez Protector HAmed (A) A praiser HAmi Protector, defender Hamid (A) Praiseworthy Hassan (A) Good HedAyat Guide HeerAd/HirAd Appearing fresh and healthy HesAm (A) A sharp sword Heydar (A) Lion HomAyoon Royal, fortunate Hooman ??? HoomAn/HumAn A character in Shahnameh Hooshang A character in Shahnameh Hooshmand Wise HooshyAr Wise Hootan ??? Hormoz A character in Shahnameh Hossein (A) Good Iraj A character in Shahnameh ImAn Faith JahAndAr Pos*****r of the World JahAngir Conquerer of the World JahAnshah King/Emperor of the World Jafar (A) A river JalAl (A) Greatness Jalil (A) Great Jamshid A character in Shahnameh,A king JavAd (A) Liberal JAveed Living forever KAmbiz Fortunate KAmrAn Successful, fortunate KAmshAd Happy wish/desire KAmyAr Successful KamAl Perfection, excellence, completion, utmost level Karim (A) Generous KasrA A character in Shahnameh KAveh A character in Shahnameh (a great hero) KAvoos A character in Shahnameh Key-ghobAd A character in Shahnameh Key-khosrow A character in Shahnameh KeyvAn/KayvAn World, universe KhashAyAr Name of a Persian king KhodA-dAd God-given Khosrow A character in Shahnameh KiA King, protecter, defender KiAn/KiyAn The kings; Surname of the 2nd dynasty of the Persian kings KiAnoosh A character in Shahnameh KiArash ??? Kiumars/Keyumars A character in Shahnameh KoohyAr ??? KooshA Diligent Kourosh First king of Iran Kouros ??? MAkAn ??? Mahbod ??? Mahmood/Mahmoud (A) Praised MahyAr A character in Shahnameh Majid (A) Great, honourable MAnee/MAni A painter who later claimed to be a prophet Manouchehr A character in Shahnameh Mansoor (A) Defended, protected by God Massoud (A) Fortunate, prsperous, happy MAziAr ??? Mehdi/Mahdi (A) Guided MehrAb A character in Shahnameh Mehrak A character in Shahnameh MehrAn A character in Shahnameh Mehrang ??? MehrdAd Gift of the sun MehrzAd The offspring of the sun MilAd Birth; Christmas Mohammad (A) Highly praised; also name of the Prophet of Islam Mohsen (A) One who does good MojtabA/MujtabA (A) Chosen MorAd Desire, wish MortezA (A) Chosen MustafA (A) Chosen NAder (A) Rare NAmdAr Famous NAmvar Famous NarimAn A character in Shahnameh (ZAl's grandfather) NAser (A) Assister, friend Navid Glad tidings, good news NimA Small NiyooshA A listener Nouri Light NoushzAd Happily born Omid/Omeed Hope ParhAm Abraham PArsA Pure, chaste,devout, holy; Persian Parviz A character in Shahnameh PAshA A Turkish name meaning a lord PayAm Message PezhmAn/PejmAn Broken-hearted, sad PuzhmAn/PujmAn Desire, wish PeymAn Promise Pirooz/Piruz Victorious; also a character in Shahnameh PouriyA ??? PouyA To search, searcher Rahim (A) Merciful RakhshAn Flashing RAmbod ??? RAmin --- RAmtin Famous musician in the Sassanid Dynasty Rashid/Rasheed (A) Brave RezA (A) Will, consent, resignation Roozbeh Fortunate Rostam A hero in Shahnameh SAdegh (A) Sincere SadrA/Sadri Chief seat, judge Saeed Happy, prosperous, lucky SAlAr Leader sAm A character in Shahnameh (Rostam's grandfather) SalmAn (A) Name of a friend of Ali SAmAn Home, welfare SAmi High, Elevated Sanjar Prince, emperor, king SAsAn Founder of the Sasani dynasty SattAr (A) Concealer Sepehr Sky ShahAb Shooting star, meteor ShahbAz Royal falcon ShAheen Falcon ShahkAm The king's wish ShahrAm king Ram ShahrdAd Gift of the city ShahriAr/ShahryAr The King ShAhrokh Face of the king Shahruz/Shahrooz A great river ShahyAr Friend of the king ShApour A character in Shahnameh ShAyA Worthy ShAyAn Worthy, deserving, meriting Shervin/Sherveen ??? SiAmak Black-haired man SiAvosh/Siavash A character in Shahnameh SinA (A) Sinai Soheil (A) Star SohrAb A character in Shahnameh (Rostam's son) Soroush/Sorush Messenger angel TAher (A) Pure, chaste, clean Tahmouress Name of a Persian king TahmAseb A character in Shahnameh Teymour ??? TirdAd ??? Touraj/Tooraj A character in Shahnameh VafA (A) Loyalty, faithfulness VarshAsb ??? VishtAsb ??? Yaghoub (A) Jacob Yahya (A) John YAshAr Persian-Azarbayjani origin meaning lives for ever Youness (A) Jonas Yousef (A) Joseph ZakariA Zachary ZAl A character in Shahnameh (Rostam's father) ZAmyAd ??? Zand ??? Zartosht Zoroaster ZiA (A) Light
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
07-04-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نامه دلیرانه غزالی ......
نامه دلیرانه غزالی ......
غزالی طوسی از متفکران وفیلسوفان عصر سلجوقی ؛در نامه های دلیرانه ای که به سلطان سنجر نوشته است تصویری دلخراش از وضعیت معیشتی ایرانیان آن عصر بدست میدهد که جور و ستم غارتگرانه ترکمانان سلجوقی را بخوبی بیان میکند .
او در نامه ای به سلطان سنجر چنین نوشته است : " ....مردان طوس پراکنده و سوخته ی ستم بسیار شده اند . امسال بی آبی غله تباه کرد .دار و درخت خشک شد . بر ایشان رحمت کن . خدای تعالی بر تو رحمت کند . گردن مسلمانان از بار محنت گرسنگی بشکست . چه باشد اگر گردن ستوران تو از طوق زر و سیم نشکند ...." غزالی طوسی در نامه دیگری به سلطان سنجر می نویسد : " ...روستاییان را چیزی نمانده مگر پوستینی و مشتی عیال گرسنه و برهنه . اگر رضا دهد که از پشت ایشان پوستین باز کنند تا زمستان برهنه و با فرزندان در تنوری روند .رضا ندهد که پوست شان بر کنند .اگر از ایشان چیزی خواهند ؛ همگان بگریزند و در میان کوهها هلاک شوند . این پوست باز کردن باشد ..." _ انگار تاریخ میهن ما را با خون و شقاوت و نامردمی و تباهی نوشته اند . و انگار تا بوده چنین بوده است . پس بی جهت نیست که سعدی میگوید : بنیاد ظلم در جهان اندک بود . هرکس آمد بر آن مزید کرد تا بدین غایت رسید .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
07-04-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
طنز فیلسوفانه....
طنز فیلسوفانه....
ای خاک بر سرت آقای گالیله ..!!
آقا ! از خدا که پنهان نيست ؛ از شما چه پنهان سالهای سال ما دشمن خونی آقای سعدی بوده ايم !
چه فرمودید ؟؟ : کدام سعدی ؟؟
مگر ما چند تا سعدی داريم قربان تان بروم ؟؟
همان آقای سعدی شيرازی ديگر . همان که ابراز احساسات شان نسبت به عليامخدرات شهره خاص و عام است و ميفرمايند :
به هر چمن که رسيدی گلی بچين و برو !
بپای گل منشين آنقدر که خار شوی .....!
ما سالهای سال دشمن خونی آقای سعدی بوده ايم و اگر چه غزل های ناب عاشقانه ايشان را می خوانده ايم و کلی هم دلی دلی ميکرده ايم ؛ اما معتقد بوده ايم که اين آقای سعدی هم دروغگو بوده است ؛ هم ضد زن بوده است ؛ هم اونکاره بوده است ؛ و هم بيسواد !!
برای دروغگو بودن و ضد زن بودن و اونکاره بودن آقای سعدی ؛ هيچ دليل و مدرکی هم لازم نداشتيم ؛ چرا که همين آقای سعدی - يا به قول بعضی ها سعدی عليه الرحمه ! - در بوستان و گلستانش ؛ بار ها و بار ها مشت مبارک خودشان را باز فرموده اند و گزليک به دست آدم های نق نقويی مثل ما داده اند تا ايشان را کلی بچلانيم و گاه و بيگاه - مثل دلاک های حمام مرحوم منور السلطنه - مشت و مال شان بدهيم !!
اما دشمنی مان با جناب آقای سعدی شيرازی فقط بخاطر اينها نبود . ما اصلا معتقد بوديم که آقای سعدی عليه الرحمه ! يک آدم جفنگ پرت بی سواد عقب مانده ای بوده است که بلا نسبت شما ؛ رويم به ديوار ؛ مغز خر خورده بود که آمده است يک عالمه رطب و يابس را بهم بافته و گلستان و بوستانش را نوشته است .
اصلا معتقد بوديم که اين آقای سعدی ؛ - يا بقول بعضی ها سعدی عليه الرحمه - علاوه بر بيسوادی ؛ ابدا توی باع نبوده است و همينطور از روی شکم سيری فرمايشات باصطلاح عالمانه فرموده است و فی الواقع به قول معروف ؛ بی ادبی نشود ؛ مگس های خايه خر را ميشمرده است !! دليل اصلی ما هم اين شعر معروف ايشان بود که فرموده بودند :
زمين لگد خورد از گاو و خر به علت آن
که ساکن است ! نه مانند آسمان دوار ...!
ما سالهای سال با آقای سعدی -يا بقول بعضی ها سعدی عليه الرحمه - چپ افتاده بوديم که : آقا ! اين چه جور شاعر و نويسنده و آموزگار و مصلح اجتماعی و فيلسوفی بوده است که خيال ميکرده است زمين ساکن است و خورشيد ميچرخد ؟؟
البته مسبوق هستيد که ميان دعوا حلوا خير نمی کنند . ما سالهای سال به آن بنده خدا بد و بيراه می گفتيم و استخوان هايش را توی گور ميلرزانديم که چه ؟ که اين آقا بيسواد بوده است و گردش زمين را باور نداشته است !
اما حالا تازه فهميده ايم که ما خودمان چقدر از مرحله پرت بوده ايم . تازه فهميده ايم که نه تنها ما از مرحله پرت بوده ايم ؛ بلکه اين آقای گاليله خاک بر سر هم که گفته بود ه است زمين می چرخد چقدر عوضی و پرت و بيسواد و دور از جان شما ؛ نفهم و يابو بوده است !!
خداوند همه رفتگان شما را غريق رحمت بفرمايد . خداوند از سر گناهان ما هم بگذرد که سالهای سال پشت سر مرده حرف زده ايم و بيچاره سعدی را نمد مالی کرده ايم .
ما چه ميدانستيم ؟ ما چه ميدانستيم آقا ! ما چه ميدانستيم که اين زمين لا کردار ؛ بنا به فرموده مفتی سابق عربستان سعودی ؛ ساکن است و اعتقاد به چرخش زمين باطل است و هر کس به فرضيه گردش زمين باور داشته باشد کافر است و خونش حلال و زن به خانه اش حرام است ؟؟
ما سالهای سال به سعدی بيچاره نا سزا گفته ايم که چرا گفته است : زمين لگد خورد از گاو و خر به علت آن
که ساکن است ؛ نه مانند آسمان دوار
در اين هفتصد - هشتصد سال گذشته ؛ اگر يک آيت اللهی ؛ حجت الاسلامی ؛ امامی ؛ نيمچه امامی ؛ مفتی اعظمی ؛ يا حتی يک مفتی غير اعظمی ؛ پيدا ميشد و فتوا ميداد که بنا به نص صريح قرآن زمين ساکن است و کروی نيست و نمی چرخد ؛ ما که نمی آمديم بيچاره سعدی را - که انگاری پشت شمس العماره لبلبو گفته است - اينجوری مشت و مال بدهيم . ميآمديم ؟؟ البته که نمی آمديم .
باز حالا خدا را صد هزار مرتبه شکر که نمرديم و زنده مانديم و ديديم که يک آدم دانشمند مسلمان خدا شناس محترمی توی عربستان پيدا شده است و به استناد آيات قرآنی برای ما هزار و يک دليل ميآورد که نه تنها آقای گاليله شکر زيادی خورده است ؛ بلکه اين آقای داروين حرام لقمه گور بگور شده هم که نظريه تکامل انسان را ارائه داده است ؛ يک آدم جفنگ ياوه گوی پرت ماليخوليايی مفتخور بيسوادی بوده است که حالا جايش در اسفل السافلين جهنم است .
حالا برای اينکه بدانيد چرا ما اينطوری به جلز و ولز افتاده ايم ؛ قسمت هايی از متن فتوای مفتی اعظم عربستان - آقای عبدالعزيز بن عبدالله بن باز - را برايتان نقل می کنيم تا شما هم اگر زبانم لال خدای ناکرده معتقد بوده ايد که زمين می چرخد و کروی است ؛ اول برويد زبان تان را گاز بگيريد ؛ دوم اينکه برويد دو ميليون و سيصد و شصت و سه هزار بار آيه الکرسی بخوانيد و استغفار کنيد بلکه خداوند از سر گناهان شما بگذرد و شما را در آن دنيا با امام زين العابدين بيمار و امام خمينی مرحول و ائمه اطهار و آيات عظام و حجج اسلام محشور بفرمايد .
و اما فتوای مفتی اعظم عربستان از اينقرار است :
(اعتقاد به چرخش زمين باطل است و کسی که به اين فرضيه باور داشته باشد کافر است !!برای اينکه اين فرضيه با قرآن کريم و " الجبال اوتادا " و قوله جل و علا " والی الارض کيف سطحت " منافات دارد
تفسير روشن آيه اين است که زمين کروی نيست و نمی چرخد و اين روشن است .اما البته تنها در صورت غضب خداوند می تواند چرخش يا حرکت داشته باشد ......
و خداوند در قرآن فرموده است : ما زمين را با کوهها ميخکوب کرده ايم تا به حرکت در نيايد و آرامش مردم بر هم نخورد
و قد ذکر الله سبحانه ان الشمس و القمر يجريان فی الفلک " يعنی خداوند از حرکت خورشيد و ماه خبر داده است و اگر زمين نيز بر محور خود ميچرخيد خداوند از آن خبر ميداد اما خداوند از حرکت کردن زمين خبری نداده است .....
بسياری از علمای ستاره شناسی گفته اند که زمين می چرخد و خورشيد ثابت است .
اين اقوال ؛ کفر گويی و انکار قرآن و سنت سلف است ....)
بگمانم سنایی غزنوی است که فرموده است :
خلق گویند مغز خر خورده است
آنکه در احمقی تمام بود ....
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
07-04-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آقای عیالوار.......
آقای عیالوار.......
این هم شعری از زبان یک آقای عیالوار بدهکار !!
من از آن روز که شوهر شده ام
از گدا نیز گداتر شده ام
عاقلی بودم و مجنون گشتم
غنچه ای بودم و پرپر شده ام
بس که رقصانده مرا خانم من
ناخودآگاه چو عنتر شده ام
هم به بقال گذر مقروضم
هم بدهکار به مسگرشده ام
ظاهرا" شوهر خانم هستم
باطنا" کلفت و نوکر شده ام
دور از جان شماشب همه شب
اشک ریزم که چرا''نر''شده ام
هستی ام درره زن رفته به باد
ایهاالناس عجب خرشده ام
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 3 نفر (0 عضو و 3 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 01:02 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|