بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #221  
قدیمی 08-31-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

کسی نظری داره در مورد این ؟


علم سماوات


تــــو کـــه نـاخوانده‌ای علم سمــاوات

تـــو کــه نابــــرده‌ای ره در خــــرابــات

تــــو که ســـود و زیـــان خـود نــدانی

به یاران کی رسی هیهات! هیهـــات!


صائب تبریزی مي گوید:

ما شیشه‏ایم و باک نداریم از شکست
شیشه چو بیشتر شکند، تیزتر شود

از کجا که مصلحت، گاهی در یک شکست و ناکامی نباشد؟ از کجا که هرچه به سود ماست، به صلاح ما هم باشد؟

زمین خوردگان، باید از ضربه‏های روزگار، «درس» بگیرند تا به مقاومت خویش بیفزایند. بی‏مهری و عتاب و تنبیه یک معلم، شاگرد را رنجیده خاطر می‏سازد. ولی اگر رشد علمی و موفقیت تحصیلی دانش‏آموز، در همان جفا و عتاب استاد باشد، چه؟ آن وقت هم باید رنجید؟ سرمشق‏های خوش‏نویسی دوران دبستان را از یاد نبریم که: «جور استاد، به ز مهر پدر».

کاش، در ورای «امروز»، «فردا» را هم ببینیم! کاش بیش از «سود فعلی»، به «سعادت آینده» بیندیشیم و سود و زیان و مصالح و منافع واقعیِ خویش را بهتر بشناسیم، تا از کوره‏راه‏های زندگی به «صراط مستقیم» راه یابیم. باباطاهر عریان، این شاعر دل‏سوخته و شوریده‏حال، چه خوب سروده است:

تو که ناخوانده‏ای علم سماوات
تو که نابرده‏ای ره در خرابات
تو که سود و زیان خود ندانی،
به یاران کی رسی؟ هیهات، هیهات!



دانه جان فکر کنم بايد بخش عرفان هم راه بندازيم...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #222  
قدیمی 08-31-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خـــوشا آنـــان که از پـــا ســـر ندونند
میــــان شعـله خُشــک و تَــــر ندونند
کِنــشت و کـعـبه و بتــخــانه و دیـــــر
سَــــرایی خـــالی از دلبــــر نــــدونند
...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #223  
قدیمی 08-31-2009
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

گفتم : تو ش‍‍‍‍ـیرین منی. گفتی : تو فرهـادی مگر؟
گفتم : خرابت می شـوم. گفتی : تو آبـادی مگـر؟
گفتم : ندادی دل به من. گفتی : تو جان دادی مگر؟
گفتم : ز کـویت مـی روم. گفتی :تو آزادی مگـر؟
گفتم : فراموشم مکن. گفتی : تو در یادی مگر؟
پاسخ با نقل قول
  #224  
قدیمی 09-04-2009
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
جدید مي تونم...

مي تونم...

می‌تونم تو لحظه‌های بی‌كسیت، واسه تو مرحم تنهایی باشم

می‌تونم با یه بغل یاس سفید، تو شبات عطر ترانه بپاشم

می‌تونم از آسمون قصه‌ها، واسه تو صد تا ستاره بچینم

می‌تونم حتی اگه دلت نخواد، واسه تو روزی هزار بار بمیرم

می‌تونم با یه سلام گرم تو، تا ابد زندگی‌مو آبی كنم

می‌تونم رو شونه‌های مردونت، دردامو با هق‌هقم خالی كنم

می‌تونم با تو به هر جا برسم، توی خواب اسمتو فریاد بزنم

می‌تونم قصه‌ی دیوونگیمو، توی كوچه‌های شهر داد بزنم

می‌تونم تا به همیشه پا به پات، توی هر قصه كنارت بمونم

می‌تونم زیر پر ستاره‌ها، واست از لیلی ومجنون بخونم

می‌تونه نگاه مهربون تو، منو تا مرز شقایق ببره

می‌تونه قشنگی برق چشات، منو از یاد حقایق ببره

می‌تونه دستای تو رو شونه‌هام، خبر از یك شب یلدا رو بده

می‌تونه بوسه‌ی تو رو گونه‌هام، واسه من نوید فردا روبده

می‌تونه صدای گرم خنده‌هات، همه قصه‌هامو رؤیایی كنه

می‌تونه گرمای مهربونیهات، همه زندگیمو مهتابی كنه

می‌تونه وجود سرد و خستمو، شوق دیدار تو مبتلا كنه

می‌تونه حس غریب بودنت، دردای زندگیمو دوا كنه

می‌تونی توخستگی‌های تنت، به من و شونه‌ی من تكیه كنی

می‌تونی با یه نگاه زیر چشم، دل كوچیكمو دیوونه كنی

می‌تونن رازقی‌یای باغچه‌مون، تا همیشه بوی دستاتو بدن

می‌تونن حتی اگه خودت نگی، واسه من از عشق تو خبربدن

می‌تونن همه تو این شهر بزرگ، منو دیوونه‌ی عشقت بدونن

بذاراز اینجا به بعد مردم ما، منو مجنون تو شعرا بدونن


این شعر رو به یاد یکی از دوستان عزیزم تو سایت گذاشتم.خیلی خوبه.خیلی.من واقعا به داشتن همچین دوستی افتخار میکنم.امیدوارم همیشه سلامت و خوشبخت باشه.و بگم که خیلی دوستش دارم
پاسخ با نقل قول
  #225  
قدیمی 09-05-2009
NeGin آواتار ها
NeGin NeGin آنلاین نیست.
کاربر ویژه در امور سایت
 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: خراسان
نوشته ها: 306
سپاسها: : 4

15 سپاس در 11 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

غنچه از خواب پريد

وگلي تازه به دنيا امد

خار خنديد و به گل گفت سلام

و جوابي نشنيد

خار رنجيد ولي هيچ نگفت

ساعتي چند گذشت

گل چه زيبا شده بود

دست بي رحمي امد نزديك

گل سراسيمه ز وحشت افسرد

ليك ان خار در ان دست خليد

و گل از مرگ رهيد

صبح فردا كه رسيد

خار با شبنمي از خواب پريد

گل صميمانه به او گفت سلام ...
__________________
...
پاسخ با نقل قول
  #226  
قدیمی 09-05-2009
NeGin آواتار ها
NeGin NeGin آنلاین نیست.
کاربر ویژه در امور سایت
 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: خراسان
نوشته ها: 306
سپاسها: : 4

15 سپاس در 11 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

من آن روز را انتظار می کشم
روزی ما دوباره کبوترهايمان را پيدا خواهيم کرد
و مهربانی دست زيبايی را خواهد گرفت.
روزی که کمترين سرود بوسه است
و هر انسان برای هر انسان برادری ست.
روزی که ديگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل افسانه ايست
و قلب
برای زندگی بس است.
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو بخاطر آخرين حرف دنبال سخن نگردی
روزی که آهنگ هر حرف ؛ زندگيست
تا من بخاطر آخرين شعر رنج جستجوی قافيه نبرم...
روزی که تو بيايی ؛ برای هميشه بيايی
و مهربانی با زيبايی يکسان شود.
روزی که ما دوباره برای کبوتر هايمان دانه بريزيم...
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی
که ديگر نباشم...
__________________
...
پاسخ با نقل قول
  #227  
قدیمی 09-06-2009
sheida.m آواتار ها
sheida.m sheida.m آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: TeHrAn
نوشته ها: 1,485
سپاسها: : 1

54 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
sheida.m به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به sheida.m
پیش فرض

نمی خواهم به جز من دوستدار دیگری باشی
نمی خواهم برای لحظه ای حتی به فکر دیگری باشی



نمی خواهم صفای خنده ات را دیگری بیند
نمی خواهم کسی نامش به لب های تو بنشیند



نمی خواهم به غیر از من بگیرد دسست تو دستی
نمی خواهم کسی یارت شود در راه این هستی

__________________

♥SheidA♥


تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟!
نمی دانم … می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید
!! آسمونـــ ــ منـــ ــ همیشهـــ ــ !! ابریـــ ــ !! چترتو با خودتــ ــ آوردیـــ ــ !!

پاسخ با نقل قول
  #228  
قدیمی 09-06-2009
NeGin آواتار ها
NeGin NeGin آنلاین نیست.
کاربر ویژه در امور سایت
 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: خراسان
نوشته ها: 306
سپاسها: : 4

15 سپاس در 11 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اشک رازي‌ست
لب‌خند رازي‌ست
عشق رازي‌ست



اشک آن شب لبخند عشق‌ام بود.



قصه نيستم که بگوئي
نغمه نيستم که بخواني
صدا نيستم که بشنوي
يا چيزي چنان که ببيني
يا چيزي چنان که بداني...



من درد مشترک‌ام
مرا فرياد کن.

درخت با جنگل سخن مي‌گويد
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن مي‌گويم



نام‌ات را به من بگو
دست‌ات را به من بده
حرف‌ات را به من بگو
قلب‌ات را به من بده
من ريشه‌هاي تو را دريافته‌ام
با لبان‌ات براي همه لب‌ها سخن گفته‌ام
و دست‌هاي‌ات با دستانِ من آشناست.



در خلوت روشن با تو گريسته‌ام
براي خاطر زنده‌گان،
و در گورستان تاريک با تو خوانده‌ام
زيباترين سرودها را
زيرا که مرده‌گانِ اين سال
عاشق‌ترين زنده‌گان بوده‌اند.






دست‌ات را به من بده
دست‌هايِ تو با من آشناست
اي ديريافته با تو سخن مي‌گويم
به‌سان ابر که با توفان
به‌سان علف که با صحرا
به‌سان باران که با دريا
به‌سان پرنده که با بهار
به‌سان درخت که با جنگل سخن مي‌گويد



زيرا که من
ريشه‌هاي تو را دريافته‌ام
زيرا که صداي من
با صداي تو آشناست.
__________________
...
پاسخ با نقل قول
  #229  
قدیمی 09-06-2009
NeGin آواتار ها
NeGin NeGin آنلاین نیست.
کاربر ویژه در امور سایت
 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: خراسان
نوشته ها: 306
سپاسها: : 4

15 سپاس در 11 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نگاه کن

سال بد
سال باد
سال اشک
سال شک.
سال روزهايِ دراز و استقامت‌هاي ِ کم
سالي که غرور گدائي کرد.
سالِ پست
سالِ درد
سالِ عزا
سال اشک پوري
سالِ خون مرتضا
سال کبيسه...

زنده‌گي دام نيست
عشق دام نيست
حتا مرگ دام نيست
چرا که يارانِ گم‌شده آزادند
آزاد و پاک...


من عشق‌ام را در سال بد يافتم
که مي‌گويد «ماءيوس نباش»؟
من اميدم را در ياءس يافتم
مهتاب‌ام را در شب
عشق‌ام را در سال بد يافتم
و هنگامي که داشتم خاکستر مي‌شدم
گُر گرفتم.


زنده‌گي با من کينه داشت
من به زنده‌گي لب‌خند زدم،
خاک با من دشمن بود
من بر خاک خفتم،
چرا که زنده‌گي، سياهي نيست
چرا که خاک، خوب است.

من بد بودم اما بدي نبودم
از بدي گريختم
و دنيا مرا نفرين کرد
و سال ِ بد دررسيد:
سال اشک پوري، سال خونِ مرتضا
سال تاريکي.
و من ستاره‌ام را يافتم من خوبي را يافتم
به خوبي رسيدم
و شکوفه کردم.


تو خوبي
و اين همه‌ي اعتراف‌هاست.
من راست گفته‌ام و گريسته‌ام
و اين بار راست مي‌گويم تا بخندم
زيرا آخرين اشکِ من نخستين لب‌خندم بود.


تو خوبي
و من بدي نبودم.
تو را شناختم تو را يافتم تو را دريافتم و همه‌ي حرف‌هاي‌ام شعر شد
سبک شد.
عقده‌هاي‌ام شعر شد همه‌ي سنگيني‌ها شعر شد
بدي شعر شد سنگ شعر شد علف شعر شد دشمني شعر شد
همه شعرها خوبي شد
آسمان نغمه‌اش را خواند مرغ نغمه‌اش را خواند آب نغمه‌اش راخواند
به تو گفتم: «گنجشک کوچکِ من باش تا در بهار تو من درختي پُرشکوفه شوم.»
و برف آب شد شکوفه رقصيد آفتاب درآمد.
من به خوبي‌ها نگاه کردم و عوض شدم
من به خوبي‌ها نگاه کردم
چرا که تو خوبي و اين همه اقرارهاست، بزرگ‌ترين ِ اقرارهاست. ــ
من به اقرارهاي‌ام نگاه کردم
سال ِ بد رفت و من زنده شدم
تو لب‌خند زدي و من برخاستم.

دل‌ام مي‌خواهد خوب باشم
دل‌ام مي‌خواهد تو باشم و براي همين راست مي‌گويم


نگاه کن:
با من بمان!

"احمد شاملو"
__________________
...
پاسخ با نقل قول
  #230  
قدیمی 09-06-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

كبوترها همه رفتند
پرستوها همه رفتند
همه همشهريان بال سفر بستند
درون كوچه هاي شهر ما
خاليست
طولانيست
نمي دانم بهاري هست
نمي دانم صدائي هست
عجب صبري خدا دارد
عجب صبري خدا دارد
عجب صبري خدا دارد
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:43 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها