کسی نظری داره در مورد این ؟
علم سماوات
تــــو کـــه نـاخواندهای علم سمــاوات
تـــو کــه نابــــردهای ره در خــــرابــات
تــــو که ســـود و زیـــان خـود نــدانی
به یاران کی رسی هیهات! هیهـــات!
صائب تبریزی مي گوید:
ما شیشهایم و باک نداریم از شکست
شیشه چو بیشتر شکند، تیزتر شود
از کجا که مصلحت، گاهی در یک شکست و ناکامی نباشد؟ از کجا که هرچه به سود ماست، به صلاح ما هم باشد؟
زمین خوردگان، باید از ضربههای روزگار، «درس» بگیرند تا به مقاومت خویش بیفزایند. بیمهری و عتاب و تنبیه یک معلم، شاگرد را رنجیده خاطر میسازد. ولی اگر رشد علمی و موفقیت تحصیلی دانشآموز، در همان جفا و عتاب استاد باشد، چه؟ آن وقت هم باید رنجید؟ سرمشقهای خوشنویسی دوران دبستان را از یاد نبریم که: «جور استاد، به ز مهر پدر».
کاش، در ورای «امروز»، «فردا» را هم ببینیم! کاش بیش از «سود فعلی»، به «سعادت آینده» بیندیشیم و سود و زیان و مصالح و منافع واقعیِ خویش را بهتر بشناسیم، تا از کورهراههای زندگی به «صراط مستقیم» راه یابیم. باباطاهر عریان، این شاعر دلسوخته و شوریدهحال، چه خوب سروده است:
تو که ناخواندهای علم سماوات
تو که نابردهای ره در خرابات
تو که سود و زیان خود ندانی،
به یاران کی رسی؟ هیهات، هیهات!
دانه جان فکر کنم بايد بخش عرفان هم راه بندازيم...