روزي كه در دبيرستان «كولامباين» آمريكا كشتار روي داد ـ رابطه كشتار دانشگاه «ويرجينا تك» با آن!
بيستم آوريل 1999 دو دانش آموز 17 و 18 ساله دبيرستان كولامباينColumbine شهرستان جفرسون واقع در ايالت كلرادو آمريكا (نزديك شهر دنور) در ساعات درس، در اين دبيرستان دست به تيراندازي زدند و هركه را در تيررس خود ديدند به گلوله بستند. در اين تيراندازي 12 دانش آموز و يك دبير دبيرستان كشته شدند و 24 تن ديگر مجروح گرديدند.
دو دانش آموز تيرانداز كه «اريك هريسEric Harris» و «دايلان كلبالدDylan klebold» نام داشتند، پيش از اين كه هدف گلوله پليس قرار گيرند در همان محل خودكشي كردند. اين دو نوجوان از ديرباز قصد اين كار را داشتند و براي اجراي قصد خود، اسلحه تهيه كرده و آنها را به دبيرستان منتقل كرده بودند.
پس از رويداد كشتار در دانشگاه تكزاس در سال 1966، تيراندازي دبيرستان كولامباين پرتلفات تر از ساير حوادث از اين دست در مدارس آمريكا بود.
گفته شده است كه «چو سونگ هويCho Seung – Hui» دانشجوي 23 ساله كره اي دانشگاه دولتي 25 هزار نفري «ويرجينيا تك» كه در زمان حادثه كولامباين، دانش آموز دبيرستان بود در همان زمان تحت تاثير تبليغاتي قرار گرفته بود كه پيرامون آن تيراندازي صورت گرفته بود. «چو» كه بارها در گفتار و نوشتار خود اشاره به ماجراي كولامباين كرده بود 17 آوريل 2007 (سه روز مانده به سالگرد واقعه كولامباين)، در دانشگاه خود دست به كشتار استاد و دانشجو زد و پس از قتل چهار استاد و 29 دانشجوي دختر و پسر خودكشي كرد. «چو» پس از انجام مرحله اول كشتار، علت اقدام خود را نوشت و آن را به همراه سي. دي. فيلمي از خود و تعدادي عكس تهديد آميز به آدرس شبكه تلويزيوني ان. بي. سي. پست كرد و سپس دست به مرحله دوم كشتار زد.
در مرحله اول، در يك خوابگاه دختري 19 به نام «اميلي» و يك دانشجوي پسر را كه در همسايگي اميلي اطاق داشت به قتل رسانيده بود و در مرحله دوم به نوريس هال دانشگاه (محل كلاسهاي دانشكده مهندسي) رفت و در چهار كلاس اين هال 31 تن را كشت و 29 نفر را مجروح كرد و سپس دست به خودكشي زد.
وي داراي دو سلاح كمري بود و حدود دويست گلوله شليك كرده بود. درباره رابطه «چو» و «اميليEmily Jane Hilscher» اطلاع درستي در دست نيست. تنها گفته شده است كه «چو» نسبت به او علاقه و دلبستگي داشت، اما «اميلي» بي اعتنايي مي كرد.
«چو» در مانيفست خود به «ان بي سي» كه قسمت هايي از آن پخش شده است تنفر خود را از ثروتمندان بنز سوار، فساد سكس و شارلاتانهاي فريبكار اعلام داشته بود.[/SIZE]
مافيا، اعتياد و بيماري ايدز در روسيه سال 2003!
وقوع دو قتل مشابه سازمان يافته در روسيه به فاصله دو روز ( 18 و 19 آوريل2003) باعث اعتراض شديد مجلس نمايندگان اين کشور (دوما) و نگراني مردم شده بود. يك نماينده «دوما» فرياد زده بود كه مي خواهد بداند چه كسي بر روسيه حكومت مي كند؛ دولت و يا « مافيا»؟.
يک روز «سرگي يوشنكوف» نماينده مجلس و نايب رئيس حزب «روسيه ليبرال» هنگام خروج ازخانه اش هدف گلوله قرار گرفته و جان سپرده بود و روز بعد معاون مدير شبكه تلويزيوني «تي. وي. اس» در شهر مورمانسك هنگام خروج از دفتر خود با شليك گلوله كشته شده بود و در هر دو مورد ــ طبق معمول ــ قاتلان فرار كرده بودند.
يوشنكوف هشتمين نماينده مجلس روسيه بود كه ترور شده بود و به اظهار نايب دبير كل حزب كمونيست روسيه، تا كنون كسي هم به جرم قتل اين شمار مجازات نشده بود!. در باره دو قتل تازه، شايعات فراوان بود؛ ازجمله گفته مي شد كه اين دو قتل كار كساني بوده است كه با توسل به كلاهبرداري دارند صنايع فلزكاري روسيه را كه غير دولتي گرديده و به معرض فروش گذارده شده اند بالا مي كشند. انگيزه سياسي اين قتلها، يك شايعه ديگر بود.
از سوي ديگر، در همان دو روز گزارش رسيده بود كه بيماري ايدز در روسيه كولاك مي كند و برخلاف گزارش دولت، تا آن زمان شمار ايدزي هاي اين كشور به رقم يك ميليون و پانصد هزار رسيده بود. دولت اين رقم را 235 هزار گزارش كرده بود. گزارش هاي ديگر، اعتياد به مواد مخدر ، سيگار و الكل نيز در روسيه به طرز خطرناكي رو به افزايش نشان مي داد و در دوازدهمين سال فروپاشي سوسياليسم، اين وضعيت دورنماي روشني از جامعه روسيه را به دست نمي داد.
[/CENTER]