نه آنا گیان زنگ زدم جواب ندادن گفتم شاید تو راه باشن
بعدش هم گفتم الان با خودش میگه دو روز آمدم سفر ببین اینا دس از سرم برمیدارن
این اسم جایگزینت هم خیلی قشنگ بود الهه کالباس ها لابد وقتی نارنجی بشی
میشی الهه نارنگی ها
وای غزل عشقم راز عشقمان را فهمیدم تفاهم هر دو در علاقه به کاک من برا کاک می
میرم البته تا حالا علایق زیادی بینمون یافت شده
مونا من تو خوابگاه هم اتاقی هام سه نفر بودن هر کدامشان به یه چیز علاقه داشتن
یکی به نان خرمایی اون یکی به نان برنجی یکی دیگه هم به کاک اینطوری من هر دفعه
باید از هر سه تاشون می بردم
ترنم چنی جات خالیه خو رفیق نازار فره هیورد کم
دلم برای رزیتا هم تنگ شده ایشالا در کنار پویان و پگاه و همسر محترمش شاد و
سلامت باشه
برای باران هم دلتنگم الان شور و حالی دارن تو خانه شان دوقلوها رفتن مدرسه