موج شراب و موج آب بقا يكي است
هرچند پرده هاست مخالف، نوا يكي است
خواهي به كعبه روكن و خواهي به سومنات
از اختلاف راه چه غم، رهنما يكي است
اين ما و من نتيجـﮥ بيگانگي بود
صد دل به يكدگر چو شود آشنا، يكي است
در چشمِ پاك بين نبوَد رسمِ امتياز
در آفتاب، سايـﮥ شاه و گدا يكي است
بي ساقي و شراب، غم از دل نمي رود
اين درد را طبيب يكي و دوا يكي است
از حرفِ خود به تيغ نگرديم چون قلم
هرچند دل دو نيم بود، حرف ما يكي است
صائب شكايت از ستم يار چون كند؟
هر جا كه عشق هست، جفا و وفا يكي است
....