بازم سلام به همه
این پنج شیش ساعت چقد حرف زدید ها
اول این که فدایه دل فندقی غزلی
چشم سعی میکنم که بیشتر بیام اینجا
یه کم کار و بار دارم
ولی چشم میام
مینا به قول غزل انقد حال میکنم
خودتو و احساستو خیلی قشنگ به ما میگی
من اصلا بلت نیستم
احوال برادر اریانا وحاج
مهدی چطوره
شکوفه خوبی
مهبا کجایی دختر
بیا ببینم خوب از لوازم التحریرت مواظبت میکنی یا نه؟
خوب حالا از خودم میگم
چون امسال تقریبا ظرفیت دانشگاه ها دوبرابر شده
متاسفانه خوابگاهی که برای کارشناسی ارشداس
به جایه این که سه الی چهار نفره باشه شدن پنج نفره
ولی چهار تا هم اتاقی خوب دارم
که یکیش کرمانشاهیه که حسناس شیمی میخونه
شیوا مریوانیه و عاطفه زاهدانی هردو برنامه ریزی اموزشی میخونن
وبهاره که ادبیات عربه
خودمم که معرف حضور هستم
ولی واقعا این همه ارشد ارشد میگن اصلا جالب و خوب نیست
من که حس خوبی ندارم
بعد خوابگاهمون تویه همون دانشگاس
بالایه کوه
و حدود نیم ساعت تا دانشکده فاصله داره
چون بالیه کوه رفتن اسونه
اما برگشت چون سر بالایه خیلی سخته
همه تا برسن خوابگاه وسطایه راه روی چمنا میشینن یه استراحتی میکنن
بعد دوباره حرکت میکنن
_________________
مینا راستی مدرک کارشناسیت چی بوده
الان چی میخونی ؟؟