بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد > تاپیکهای سریالی > تالارهای آزاد

تالارهای آزاد در این تالار پستهایی که شمارش نمیشوند ارسال میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #2541  
قدیمی 10-24-2011
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط GolBarg نمایش پست ها
اریانا تو خودت همیشه میگفتی بچه تهرانپارسیا ..شرق تهران یه چیز دیگه هست از این حرفا
نارمک شاید یه 15 سال پیش اومده باشم...جای اروم و خوبی بود
اریانا باور کن روحیه م خراب هم باشه این پست های بلد تو رو میبنم همه چی یادم میره..
اولن چند بار تذکر دادم ...اسم منو اون آ با کلاه هست درست بنویس...
دوما همش چند سالته مینی که 15 سال پیش اومده بودی اینجا جوک میگیا....
اما 15 سال پیش واقعا نارمک آروم و خلوت بود....یادش بخیر فوتبال بازی میکردیم هر 1 ساعت یه بار توی خیابون اصلی فقط 1 ماشین رد میشد.....یادش بخیر شبا با دخترای همسایه جمع میشدیم قایم موشک بازی میکردیم هر ساعت فقط 1 آدم از اونجا رد میشد....خلاصه بازیای دیگه هفت سنگ ..استپ هوایی ..بره بره...و غیره ذلک....
الان کجایی دقیقا یزدی , تهرانی ما سر از کارای شما در نیووردیم...میاین پاتوق کلی حرف میزنید ..هی شما دخترا الکی قربون صدقه هم میرید...حالا چشمم ندارید همدیگرو ببینید....بعد قشنگ توضیح نمیدین چی کار میکنید چی کار نمیکنید....

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 نمایش پست ها
سلام
فک کنم اولین باره اینجا میام
کاش صبح که حالم به مراتب از الآن بدتر بود می اومدم اینجا!
روزم افتضاح شروع شد و تا آخرم همینطور ادامه داشت!
بعضی وقتا که اینطور میشه فک میکنم شاید آدم بدیم که اونطور نمیشه!
وگرنه چرا برا بقیه اینطور نمیشه!
چیزی عوض نمیشه دیدم نوشتین درد دل گفتم درد دل کنم!نمیدونم من بد می بینم یا بعضی چیزا واقعا بدن؟کاش حداقل دوستم اینجا بود!
دورود عزیزم خوش اومدی ... متولد 1369 هستی صبا ؟............دوستت کیه؟ مهرگان؟....
چی شده صبا جان خدا بد نده....کی اذیتت کرده بدمش دست مینا 110.....والا من که شما رو هنوز نشناختم که بدونم آدم بدی هستی یا خوب.....اما زندگی همینه یه روز میخندی یه روز گریه میکنی...یه روز احساس خوشبختی میکنی یه روز احساس بدبختی...یه روز سردمونه یه روز گرممونه....ما در زندگی با تضادها در نبردیم...میان این تضادها حالت تعادل هست که دست پیدا کردن به اون خیلی سخته اما اگر انسان به اون تکامل برسه که اون وسط قرار بگیره ...سرما و گرما هیچوقت اذیتش نمیکنه ..خنده و گریه جفتش براش بی معنی میشه...خوشبختی و بدبختی براش یه رنگ پیدا میکنه....و در کل هیچ چیز نمیتونه به انسان آسیب بزنه و روحشو بخوره......منم خودم مثه شمام و آرزومه و سعیم اینه به اون تعادل خودمو برسونم اگر عمری باقی بود....که راه رستگاری راه میانه است...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Ghazal.banoo نمایش پست ها
خودت کجا بودی تاحالا ؟

اوهوم . دوست , چیز خوبیه خیلی وختا ...


Words of Wisdom on Friendship

Oh, the comfort,
The inexpressible comfort of feeling safe with a person
Having neither to weigh thoughts nor measure words,
But pouring them all right out,
Just as they are, chaff and grain together;
Certain that a faithful hand will take and sift them,
Keep what is worth keeping,
And then with the breath of kindness blow the rest away.
Dinah Maria Mulock Craik

خوشا صحبت دوستی كه در كنارش
نه مجبوری كه انديشه های خود را بسنجی
و نه گفته ها را در ترازو نهی
بلكه، بی خيال، هرچه می انديشی بر زبان می آوری
و كاه و گندم را در كف او می نهی
و بي گمان دانی كه او
.آن كاه و گندم را غربال خواهد كرد
دانه شايسته را به كار خواهد گرفت
و كاه را با نفس مهربانی به باد خواهد سپرد.

دينا ماريا مولاك كرك
برگرفته از كتاب در قلمرو زرين
دكتر الهي قمشه ای
درود غزلی ...تو نمیای سایت منم نمیومدم دیگه....نفهمیدی تا الان...بی تو اصن هیچی نمیچسبه ...
باز تو جوگیر شدی انگلیسی واسه ما بلغور کردی....
اما بی شوخی قشنگ بود...درود به روان پاکت.....

نقل قول:
نوشته اصلی توسط hossein_1971 نمایش پست ها
شانس منه دیگه تو این یک ماه اخیر از زمین و آسمون داره برامون میباره
این یکی که دیگه از همش بدتره !
اینم یه بستنی بدون گیلاس شکلاتی
این سوسول بازیا چیه ...مگه اینجا کافی شاپ حسین جون....گیلاس دوس نداره که نداره ....یعنی چی سریع برمیداری یه بستنی دیگه میاری....
حالا معدت چی شده؟ من پارسال قشنگ خون بالا آوردم ...معدم عصبی شده بود...الان این مریضیت چیه؟معدت میسوزه یا درد میکنه ؟ اثنی اعشرت هست یا خود معدت؟
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear

ویرایش توسط آريانا : 10-24-2011 در ساعت 11:07 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2542  
قدیمی 10-24-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط hossein_1971 نمایش پست ها

اینم یه بستنی بدون گیلاس شکلاتی
من الان یه چای گرم وُ ترجیح می دم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آريانا نمایش پست ها
دورود عزیزم خوش اومدی ... متولد 1369 هستی صبا ؟............دوستت کیه؟ مهرگان؟....
چی شده صبا جان خدا بد نده....کی اذیتت کرده بدمش دست مینا 110.....والا من که شما رو هنوز نشناختم که بدونم آدم بدی هستی یا خوب.....اما زندگی همینه یه روز میخندی یه روز گریه میکنی...یه روز احساس خوشبختی میکنی یه روز احساس بدبختی...یه روز سردمونه یه روز گرممونه....ما در زندگی با تضادها در نبردیم...میان این تضادها حالت تعادل هست که دست پیدا کردن به اون خیلی سخته اما اگر انسان به اون تکامل برسه که اون وسط قرار بگیره ...سرما و گرما هیچوقت اذیتش نمیکنه ..خنده و گریه جفتش براش بی معنی میشه...خوشبختی و بدبختی براش یه رنگ پیدا میکنه....و در کل هیچ چیز نمیتونه به انسان آسیب بزنه و روحشو بخوره......منم خودم مثه شمام و آرزومه و سعیم اینه به اون تعادل خودمو برسونم اگر عمری باقی بود....که راه رستگاری راه میانه است...
مطب راه انداختی آریانا ؟
میگم منم مریضم آقا دکتر . نامردا زدن روحمو شکوندن .
قربون دستت هرچی دوا موا داری بده بخوریم شاید اثر کرد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آريانا نمایش پست ها
درود غزلی ...تو نمیای سایت منم نمیومدم دیگه....نفهمیدی تا الان...بی تو اصن هیچی نمیچسبه ...باز تو جوگیر شدی انگلیسی واسه ما بلغور کردی....
اما بی شوخی قشنگ بود...درود به روان پاکت.....
اولن یه تذکر . به من هی نگو درود درود ! همچین سنگینه من حالیم نمیشه .
همون سلام خودمونو عخش است. سام علیک !
wow پس تو به من سنجاق شده بودی که من نبودم تو هم نبودی ..
هوی ! دفه آخرت باشه با من اینجوری حرف می زنیا ؟ مگه هم سنتم بام شوخی می کنی ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آريانا نمایش پست ها
این سوسول بازیا چیه ...مگه اینجا کافی شاپ حسین جون....گیلاس دوس نداره که نداره ....یعنی چی سریع برمیداری یه بستنی دیگه میاری....
دیگه غزل ِ دیگه !
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
  #2543  
قدیمی 10-24-2011
shokofe آواتار ها
shokofe shokofe آنلاین نیست.
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان

 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681

5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


ای خدا ی عالم نوشتم همش پرید
دیگه نمینویسم فقط بدونین نوشته بودم
خیلی عصبانیم

ولی همچنان دوستون دارم
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از shokofe به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #2544  
قدیمی 10-24-2011
Saba_Baran90 آواتار ها
Saba_Baran90 Saba_Baran90 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 902
سپاسها: : 10,211

6,252 سپاس در 1,423 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط آريانا نمایش پست ها
دورود عزیزم خوش اومدی ... متولد 1369 هستی صبا ؟............دوستت کیه؟ مهرگان؟....
چی شده صبا جان خدا بد نده....کی اذیتت کرده بدمش دست مینا 110.....والا من که شما رو هنوز نشناختم که بدونم آدم بدی هستی یا خوب.....اما زندگی همینه یه روز میخندی یه روز گریه میکنی...یه روز احساس خوشبختی میکنی یه روز احساس بدبختی...یه روز سردمونه یه روز گرممونه....ما در زندگی با تضادها در نبردیم...میان این تضادها حالت تعادل هست که دست پیدا کردن به اون خیلی سخته اما اگر انسان به اون تکامل برسه که اون وسط قرار بگیره ...سرما و گرما هیچوقت اذیتش نمیکنه ..خنده و گریه جفتش براش بی معنی میشه...خوشبختی و بدبختی براش یه رنگ پیدا میکنه....و در کل هیچ چیز نمیتونه به انسان آسیب بزنه و روحشو بخوره......منم خودم مثه شمام و آرزومه و سعیم اینه به اون تعادل خودمو برسونم اگر عمری باقی بود....که راه رستگاری راه میانه است...
سلام آریانا جون
آره متولد 69 ام!
مرسی که جوابیدی! بعضی وقتا حس می کنم آدم مث شیشه اس! زیاد سرد و گرم بشه ترک برمی داره!
اما بعد به این نتیجه می رسم که نه بابا آدما خیلی پیچ پیچی تر از اونین که نشون میدن!
مهرگان که خانومه اما منظورم یکی از همکلاسی هام بود که خیلی باهم صمیمی ایم. شاید اخلاق خودم عجیبه! اما با هرکسی جوردرنمیام!نگام کنی با همه حرف می زنم دائما هم یا میخندم یا می خندونم اما این من نیستم!
این بده! با اون دوستم خودم بودم!ذاتا شلوغم اما در حدو حدود خودش! درنتیجه معمولا برا خودم شر درست می کنم!البته خیلی اتفاقی!با اون اینجوری نبود!بخاطر همین شرها پرسیدم نمیدونم من بدم یا من بدم؟!
حالا که به قول ما کرمانشاهیا در ورم در رفته(!) اینم بگم که مشکل اینه که همه چیزو از جایی می بینم که بقیه نمیبینن ولی اون چیزایی هم که اونا میبینن من نمیبینم درنتیجه عکس العمل هام فرق داره!(ولی خیلی حال میده)
هیچ وقت به این تضاد و تفاوت عادت نمی کنم!اما ازش خوشم میاد!
شماهم با این مهربونیت ایشالا همیشه شاد و در نهایت رستگار باشی
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Saba_Baran90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #2545  
قدیمی 10-24-2011
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Ghazal.banoo نمایش پست ها
من الان یه چای گرم وُ ترجیح می دم

مطب راه انداختی آریانا ؟
میگم منم مریضم آقا دکتر . نامردا زدن روحمو شکوندن .
قربون دستت هرچی دوا موا داری بده بخوریم شاید اثر کرد
اولن یه تذکر . به من هی نگو درود درود ! همچین سنگینه من حالیم نمیشه .
همون سلام خودمونو عخش است. سام علیک !
wow پس تو به من سنجاق شده بودی که من نبودم تو هم نبودی ..
هوی ! دفه آخرت باشه با من اینجوری حرف می زنیا ؟ مگه هم سنتم بام شوخی می کنی ؟

دیگه غزل ِ دیگه !
پستت اصلا مفید نبود که تنکس بندازم متاسفانه..... دخترک دکتر تجویز دارو میکنه ...من از نظر معنوی توضیح دادم ...مغزتم مثکه شکوندن ....قدرت تشخیصتو از دست دادی.....
تو کلا مشکل داری هم از نظر جسمی هم از نظر روحی کاری از دست من ساخته نیست
سلام کلمه عربیه من سعیم بر اینه از واژه های پارسی بیشتر استفده کنم...ناراحتی دیگه دورود بهت نمیفرستم....
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
  #2546  
قدیمی 10-24-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط shokofe77 نمایش پست ها

ای خدا ی عالم نوشتم همش پرید
دیگه نمینویسم فقط بدونین نوشته بودم
خیلی عصبانیم

ولی همچنان دوستون دارم
آخی ... میفمم چی میگی. صدبار از این جودی بازیا در آوردم خودم
اکشال نداله.مهم بودنته عزیزم ! : )

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 نمایش پست ها
مرسی که جوابیدی!
اِ اِ صبا ؟ منم جواب داده بودم بهت صفحه قبل ! نخوندی ..؟

نقل قول:
نوشته اصلی توسط آريانا نمایش پست ها
پستت اصلا مفید نبود که تنکس بندازم متاسفانه.....
خو من عادت دارم برام تنکس نذارن بچه جون
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آريانا نمایش پست ها
دخترک دکتر تجویز دارو میکنه ...
من از نظر معنوی توضیح دادم ...مغزتم مثکه شکوندن ....قدرت تشخیصتو از دست دادی.....
تو کلا مشکل داری هم از نظر جسمی هم از نظر روحی کاری از دست من ساخته نیست
مغزمو ورداشتن برای نتایج سودمند تحقیقات علمی ازش استفاده کنن
از دست تو هم که هیچ وخت کاری ساخته نیس. اه اه ..
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آريانا نمایش پست ها
سلام کلمه عربیه من سعیم بر اینه از واژه های پارسی بیشتر استفده کنم...ناراحتی دیگه دورود بهت نمیفرستم....
بـــــــــله ! سعی تان مقبولکم ولی به ما بی سواتا سلام کن حاجی ..
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.

ویرایش توسط GhaZaL.Mr : 10-25-2011 در ساعت 12:03 AM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از GhaZaL.Mr به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #2547  
قدیمی 10-25-2011
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط shokofe77 نمایش پست ها

ای خدا ی عالم نوشتم همش پرید
دیگه نمینویسم فقط بدونین نوشته بودم
خیلی عصبانیم

ولی همچنان دوستون دارم
دورود شکوفه جان..یادش بخیر قرار بود بریم شمال...
حالا جونه من یه خطشو بنویس ....من اینجوری شب خوابم نمیبره...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 نمایش پست ها
سلام آریانا جون
آره متولد 69 ام!
مرسی که جوابیدی! بعضی وقتا حس می کنم آدم مث شیشه اس! زیاد سرد و گرم بشه ترک برمی داره!
اما بعد به این نتیجه می رسم که نه بابا آدما خیلی پیچ پیچی تر از اونین که نشون میدن!
مهرگان که خانومه اما منظورم یکی از همکلاسی هام بود که خیلی باهم صمیمی ایم. شاید اخلاق خودم عجیبه! اما با هرکسی جوردرنمیام!نگام کنی با همه حرف می زنم دائما هم یا میخندم یا می خندونم اما این من نیستم!
این بده! با اون دوستم خودم بودم!ذاتا شلوغم اما در حدو حدود خودش! درنتیجه معمولا برا خودم شر درست می کنم!البته خیلی اتفاقی!با اون اینجوری نبود!بخاطر همین شرها پرسیدم نمیدونم من بدم یا من بدم؟!
حالا که به قول ما کرمانشاهیا در ورم در رفته(!) اینم بگم که مشکل اینه که همه چیزو از جایی می بینم که بقیه نمیبینن ولی اون چیزایی هم که اونا میبینن من نمیبینم درنتیجه عکس العمل هام فرق داره!(ولی خیلی حال میده)
هیچ وقت به این تضاد و تفاوت عادت نمی کنم!اما ازش خوشم میاد!
شماهم با این مهربونیت ایشالا همیشه شاد و در نهایت رستگار باشی
قربونت صبایی.... مهربونی از خودته....
این آواتارتو بی زحمت عوض کن اگه ایراد نداره..من از بچگی از ژوکر میترسیدم
من بیشتر حرفتو فهمیدم ...اما حقیقتش آخرش نفهمیدم چی شد؟ الان با دوستت دعوات شده ؟ ناراحته از دستت ؟ شوخیه زیادی کردی باهاش ؟


نقل قول:
نوشته اصلی توسط Ghazal.banoo نمایش پست ها
بـــــــــله ! سعی تان مقبولکم ولی به ما بی سواتا سلام کن حاجی ..
اولن حاجی عمته اگه عمتو دوس داری خالته...نمیدونم هر کدومو دوس نداری همونه....
دوما همینه دیگه ...دخترو بهش آزادی میدی....واسه خودش بره این شهر اون شهر ....نصف شب بره لب ساحل...نصف شب بیاد نت....با دوستاش دم به دقیقه بره بیرون همین میشه...آخه این چه طرز صحبته .....چک خوردی تا حالا؟
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear

ویرایش توسط آريانا : 10-25-2011 در ساعت 12:18 AM
پاسخ با نقل قول
  #2548  
قدیمی 10-25-2011
shokofe آواتار ها
shokofe shokofe آنلاین نیست.
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان

 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681

5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

آریانا جان اول از حرفای خوبی که زدی بودی کلی تشکر کرده بودم و چند بار خوندم تا فهمیدم چی نوشتی ولی بالاخره فهمیدم و این مهمه...راستی جواب سلام واجبه علیک سلام


بعد هم به غزل گفتم این حسین با این مریضیش هی از شما پذیرایی میکنه باز شما ی چیز دیگه میخوای خوب بچه گناه داره

کل مطلب این بود البته با آب و تاب بیشتر و نقل قول
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از shokofe به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #2549  
قدیمی 10-25-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط آريانا نمایش پست ها
اولن حاجی عمته اگه عمتو دوس داری خالته...نمیدونم هر کدومو دوس نداری همونه....
دوما همینه دیگه ...دخترو بهش آزادی میدی....واسه خودش بره این شهر اون شهر ....نصف شب بره لب ساحل...نصف شب بیاد نت....با دوستاش دم به دقیقه بره بیرون همین میشه...آخه این چه طرز صحبته .....چک خوردی تا حالا؟
اگه میخوردم که اینجا نبودم الان !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shokofe77 نمایش پست ها
بعد هم به غزل گفتم این حسین با این مریضیش هی از شما پذیرایی میکنه باز شما ی چیز دیگه میخوای خوب بچه گناه داره
خو مگه نمی دونی من مرض دارم شکوفه ؟
تخصصم همینه !
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از GhaZaL.Mr به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #2550  
قدیمی 10-25-2011
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط shokofe77 نمایش پست ها
آریانا جان اول از حرفای خوبی که زدی بودی کلی تشکر کرده بودم و چند بار خوندم تا فهمیدم چی نوشتی ولی بالاخره فهمیدم و این مهمه...راستی جواب سلام واجبه علیک سلام


بعد هم به غزل گفتم این حسین با این مریضیش هی از شما پذیرایی میکنه باز شما ی چیز دیگه میخوای خوب بچه گناه داره

کل مطلب این بود البته با آب و تاب بیشتر و نقل قول
قربونت شکوفه جان چشاتون خوب میبینه .....
ما هم همگی دوستان با هم دست جمعی دوستون داریم
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از آريانا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 8 نفر (0 عضو و 8 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:41 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها