بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #261  
قدیمی 09-15-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ازدواج ،عاشقانه یا عاقلانه؟





انسان موجودى اجتماعى است و براى آنكه بتواند نیازهاى خود را در قبال تداوم حیات استمرار بخشد به زندگى گروهى و ارتباط با سایر همنوعان خود نیازمند است. از جمله نیازمندى‏ها، نیازهاى روحى و جسمانى است كه با ازدواج و تشكیل خانواده برآورده مى‏شود. ازدواج عبارت است از «پیوند بستن دینى و رسمى یك زن و مرد براى شروع زندگى مشترك.» (انورى، 1381: 345) و یا «رابطه حقوقى است كه براى همیشه یا مدت معین به وسیله عقد مخصوص بین زن و مرد حاصل شده و به آنها حق مى‏دهد كه از یكدیگر تمتع جنسى ببرند.» (معین، 1377:216)

«ازدواج از نظر اسلام، پیمانى مقدس است؛ پیمانى كه برقرارى آن بر اساس مقررات، آداب و رسوم، تشریفات و سنن و قوانین خاصى است. در سایه آن براى طرفین تعهدات و حقوقى پدید مى‏آید كه تخلف آن موجب عقوبت و كیفر است.» (قائمى، 1375: 18)


ازدواج عاقلانه‏

حساسیت و اهمیت ازدواج تا اندازه‏اى است كه بسیارى از پژوهشگران پیش از آنكه به عوامل شایع در روابط ارتباطى و محیطى خانواده گسیخته توجه كنند به زیرساخت و زیربناى خانواده نظر مى‏كنند. روشن است هر چه اساس و پایه زندگى بر حسب كنش منطقى و تفكرى صحیح صورت گیرد در آینده، كمتر با انباشت ناسازگارى‏ها و اختلاف همسران روبه‏رو خواهد بود.
طبق دیدگاه پارتو (جامعه‏شناس ایتالیایى)، كنش منطقى داراى سه جنبه متفاوت و مرتبط با هم است: هدف عینى، ابزار و وسایل متناسب با اهداف و در انتها تأیید آگاهان.

سؤال‏ها مى‏تواند به این شكل مطرح شود: آیا مى‏توان ازدواج را یك هدف عینى تلقى كرد؟ براى موفقیت در ازدواج نیاز است چه ابزار و وسایلى داشته باشیم؟ نقش والدین و دیگران تا چه اندازه مهم و معتبر است؟

در پاسخ به سؤال اوّل باید بپذیریم كه ازدواج یك هدف عینى در جهت ارضاى نیازهاى درونى و تكامل روحى و حتى جسمانى است. اهداف ازدواج، در یك بیان كلى و همه‏پسند كه مكتب اسلام بیان كرده، به اختصار عبارت است از:


با چنین كاركردهایى ازدواج یك هدف عینى است؛ منتها براى تكمیل شدن ابعاد كنش منطقى نیاز است به دو شرط دیگر نظرى بیندازیم.
ابزارها و وسایل متناسب ازدواج را مردان و زنان تشكیل مى‏دهند ولى شیوه چیدمان آنها در كنار یكدیگر و اینكه چه كسى، در چه صورت و با چه ویژگى‏هایى با شخصى ازدواج كند كه نهایت كامیابى و لذت را در زندگى‏اش تجربه كند، بحث مفصلى است. گوناگونى فرهنگى، نژادى، قومى و حتى ژنتیكى سبب شده انسان‏ها هر كدام نسبت به دیگران منحصر به فرد و یگانه باشند. اندیشه دو نفر كاملاً شبیه به هم نیست؛ این مورد حتى در باره دوقلوهایى كه از بسیارى جهات همانند هستند، قابل بیان است. این موضوع زمانى حساس‏تر مى‏شود كه دو انسان از دو جنس مخالف قصد دارند روزها، ماهها و سال‏هاى زیادى در زیر یك سقف زندگى كنند. «باید چنان رفتار كنند كه گویى مى‏خواهند دوست و رفیقى از جنس خود (نه از جنس مخالف) براى همه عمر برگزینند تا از افسون شهوت مصون بمانند.» (مساواتى‏آذر، 1374: 274).
منابع اسلامى ملاك‏هاى ازدواج را غالباً به این شكل مطرح مى‏كند:


انتخاب همسر متناسب و شایسته بیش از هر مسئله دیگرى در زندگى، نیازمند تأمل و دقت است. اهمیت این مسئله به خاطر این است كه چون ازدواجى صورت گرفت گسست و فسخ قراردادى بدون تحمل فشارهاى روحى و آسیب‏هاى اجتماعى میسر نیست. امرى كه با گزینش صحیح سبب خوشبختى و سرور مى‏شود اما در مقابل، گزینش ناصحیح، كوهى از مشكلات را به دنبال دارد.

شرط سوم در كنش عقلایى تأیید آگاهان است. در این قسمت مى‏توان به حضور والدین و سایرین اشاره كرد. به نوعى مى‏توان والدین و بزرگ‏ترها را «مظهر گرایش اولى» نامید (ساروخانى، 1375: 104).


ازدواج احساسى‏
در چنین ازدواج‏هایى همسران كفو هم نیستند. ملاك‏ها و همسانى‏ها رعایت نشده و موازین، آن گونه كه باید در نظر گرفته شود ، خواه به عمد و خواه ناآگاهانه به فراموشى سپرده شده است.
اهداف هم مى‏تواند ناصحیح و نامناسب باشد ، از جمله ازدواج تنها به خاطر كامجویى و لذت جنسى، ازدواج تنها به خاطر كسب مال و ثروت، ازدواج به خاطر رسیدن به پست و مقام و ... .
عوامل زیادى در چگونگى شكل‏گیرى ازدواج عاشقانه مؤثر است مانند فقر فرهنگى، فقر اقتصادى، ازدواج تحمیلى، ازدواج ترحمى و موردى كه در جامعه زیاد دیده مى‏شود. «شاید كمتر ازدواجى را بتوان سراغ گرفت كه در آن هم مظاهر عالى عشق به چشم خورد و هم با تمامى معیارهاى مصلحت سازش یابد. در آنان كه فقط به توسن علایق فردى و احساسات مجال مى‏دهند به زودى با سرماى سخت زمستانِ واقعیت مواجه شده و خواهند لرزید.» (ساروخانى، 1375: 104)
عشق بیانگر دلبستگى فیزیكى و شخصى متقابلى است كه دو نفر نسبت به یكدیگر احساس مى‏كنند.


عشق چیست؟

عشق بیانگر دلبستگى فیزیكى و شخصى متقابلى است كه دو نفر نسبت به یكدیگر احساس مى‏كنند. این روزها بسیارى از ما در باره این نظر كه عشق همیشگى است تردید داریم اما معمولاً فكر مى‏كنیم كه عاشق شدن از احساسات و عواطف انسانى ناشى مى‏گردد. براى زوجى كه عاشق مى‏شوند كاملاً طبیعى به نظر مى‏رسد كه بخواهند زندگى مشتركى را آغاز كنند و رابطه‏شان با یكدیگر در جستجوى ارضاى شخصى و جنسى باشد.
عشق در بهترین حالت یك ضعف اجتناب‏ناپذیر و در بدترین حالت نوعى بیمارى روانى تلقى مى‏گردد. (گیدنز، 1989: 10)

عشق: بد یا خوب‏

منطقى بودن رفتار ممكن است این تصور را در ذهن ایجاد كند كه عشق در روابط همسران غیرضرورى و غیرقابل پذیرش است. اما هرگز چنین نیست بلكه عشق براى تداوم زندگى پس از ازدواج ضرورى و مهم است. عشق عنصر ناگریز خوشبختى است و هدیه‏اى است كه از سوى خداوند براى زن و مرد از آسمان فرود مى‏آید ؛ پیوند دهنده قلب‏ها و روشنى بخش چشم‏هایى است كه به امید داشتن هدف‏هایى والا مبادرت به آن كرده‏اند. هدف ما از بحث، عشق‏زدایى كردن و پاك‏سازى آن در ازدواج نیست زیرا همان گونه كه ازدواج كوركورانه در اثر عشقى آتشین، ویران كننده و نامطمئن است، حسابگرى كامل در ازدواج، سرانجام مطمئنى نخواهد داشت.
نقص ازدواج عاشقانه، كاستى در شناخت و آگاهى شخصى است كه نیاز هست بیشتر به عیب‏هاى او نظر انداخت.

«مهم‏ترین دلیل جدایى به فرایند معیوب انتخاب همسر برمى‏گردد و اینكه ازدواج صرفاً بر اساس روابط احساسى و زودگذر شكل مى‏گیرد. تحقیقات نشان داده است 30 درصد طلاق‏ها در سه سال اوّل ازدواج رخ مى‏دهد چرا كه در طى دو سال اوّل زندگى احساسات فروكش كرده و چهره واقعى افراد مشخص مى‏شود و مشكلات زندگى خود را نمایان مى‏سازد.» (تواناعلمى،1383)


آسیب‏شناسى ازدواج عاشقانه‏

فروپاشى و از بین رفتن بیشتر خانواده‏هایى كه روزى عاشق یكدیگر بوده‏اند اولین آسیبى است كه ازدواج‏هاى نامقعول و غیرمنطقى مى‏بیند. البته گاهى هم اتفاق مى‏افتد كه منجر به ازدواج نشده آنگاه به مراتب دردناك‏تر از پیش مى‏باشد. افسردگى روحى، خودكشى و نومیدى از زندگى مى‏تواند بعدها در روابط فردى به وجود آید. دسته دیگر علاوه بر چشیدن ناكامى، متوسل به خشونت مى‏شوند و مى‏خواهند از این طریق آنچه را كه نتوانستند به دست بیاورند جبران كنند. تیتر روزنامه در صفحه‏هاى حوادث، هر روز از چنین اتفاقاتى خالى نیست و ما شاهد هستیم قتل‏ها و جنایت‏هاى وحشتناكى به نام عشق و روابط عاشقانه صورت مى‏گیرد كه نشان از جنون و بیمارى روانى آنهایى دارد كه به نوعى سرخورده از عشق لقب گرفته‏اند.
منصفانه نیست مانند دكتر استل‏پنستى، عشق را نوعى تصور و تفاهم فرض كنیم و یا مانند «گیدنز» یك بیمارى روانى قلمداد نماییم ولى هر چه كه هست اگر ادعا كنیم ازدواج هر چه سنجیده‏تر و مناسب‏تر و بر اساس عقل و منطق صورت پذیرد استحكام و پایدارى خانواده بیشتر خواهد بود؛ و هر چه زناشویى نامناسب‏تر و بر اساس رفتارى غیرعقلایى تأثیر گرفته باشد گسیختگى خانواده بیشتر اتفاق خواهد افتاد.
1- پاسخ به نداى غریزه و فطرت‏ 2- ایجاد كانون آرامش براى همسران‏ 3- داشتن فرزند و تربیت كودكان و فرزندان سالم‏ 4- حفظ عفت و پاكدامنى‏ 5- دوستى، محبت و عشق‏ 6- اجراى سنت رسول‏اللَّه(ص) 7- تأمین سلامت جسم و روان و برقرارى تعادل در وجود آدمى‏ 8- كمك به تكامل و رشد یكدیگر. 1- توجه به بُعد مذهب و دیندارى‏ 2- داشتن اخلاق نیكو و حُسن خلق‏ 3- سلامت جسمانى‏ 4- توجه به خانواده‏ 5- توجه به اصل كفویت (همشأن بودن).
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #262  
قدیمی 09-15-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نحوه تداوم بخشیدن به روابط جدی عاشقانه



به مرحله ای رسیده اید که فکر می کنید رابطه ی شما در حال جدی شدن است. یک ارتباط جدی شاید یکی از مراحل مهمی است که شما را هر چه بیشتر به نامزدی نزدیک خواهد کرد. البته ممکن است برخی از افراد تصور کنند که این مراحل جزء تشریفات و آداب و رسوم به شمار می روند. به هر حال تاکید ما در این مقاله بیشتر بر روی روابط "جدی" است. در این مرحله هر دو نفر باید سعی کنند تا بیشتر همدیگر را بشناسند. با این وجود علیرغم کارهای بسیار زیادی که طرفین می بایست در این دوران انجام دهند، زوجین برای حفظ دوام و بقای ارتباط می بایست یک سری مسائل حیاتی را نیز در نظر بگیرند. در این مقاله قصد داریم تا رموز برقراری یک ارتباط جدی را با شما در میان بگذاریم.



● صداقت
زمانیکه ارتباط شکل جدی به خود می گیرد، دیگر نوبت به آن می رسد که فرد ظاهر بی نقص و کاملی را که در ملاقات های اولیه از خود بروز می داده را کنار بگذارد. در این مرحله باید خود واقعی تان را به طرف مقابل نشان دهید. باید چهره ی واقعی تان را ابراز کنید و ببنید که آیا می توانید با شخصیت واقعی که دارید با یکدیگر ارتباط موفقی برقرار کنید یا خیر. این امر به شما کمک می کند که بعد از ازدواج به مشکل برخورد نکنید.


● گفتگو
زوج هایی که به سختی می توانند نظر خود را به یکدیگر انتقال دهند و احساس واقعی خود را با طرف مقابل در میان بگذارند، قادر به تجربه ی روابط بلند مدت و جدی نخواهند بود. یک ارتباط جدی بر مبنای شراکت بنیان نهاده می شود و شراکت موفق مستلزم اعتماد است. اگر با هم صحبت نکنید، هیچ یک از شما نمی توانید حدس بزنید که برای دیگری چه اتفاقی روی داده است. در حالیکه حریم خصوصی و فضای مناسب فردی برای هر یک از طرفین در این زمان از اهمیت خاص خود برخوردار می باشد، اما برقراری ارتباط و بیان احساسات، افکار و عواطف شخصی نیز امری است که به نوبه ی خود از اهمیت ویژه ا ی برخوردار می باشد.


● درک و پذیرش
اگر شما متوجه مسئله ی ناخوشایندی در مورد شریکتان شوید، آیا باز هم مانند قبل دوستش خواهید داشت؟ شاید روزهای اول تصور دیگری در مورد شریکتان داشتید، اما به مرور زمان نقص هایی در وجود او پیدا می شود و ممکن است تصویری که از او در ذهنتان ساخته بودید لکه دارد شود. مهم این است که بتوانید خود را با شخصیت واقعی او وفق دهید.


● گذشت و تواضع
چه کسی باید به خاطر دیگری تغییر کند؟ این شاید یکی از پیچیده ترین سوالاتی باشد که می توان در مورد یک ارتباط جدی مطرح کرد. اگر میزان درک متقابل و پذیرش طرفین از یکدیگر بالا باشد، اصلاً شاید لازم نباشد که هیچ یک از طرفین خودشان را تغییر بدهند؛ اما اگر زوجین صلاح دیدند که در برخی موارد خودشان را با هم تطبیق دهند، هر دو نفر در کنار هم باید این کار را انجام دهند. اینکه بتوانید غرور خود را کنار گذاشته و تغییر کنید، نیازمند حس تواضع و فروتنی بالایی است.


● زنده نگه داشتن رابطه
یکی از مسائلی که باعث سقوط روابط جدی می شود، این است که طرفین احساس می کنند باید یک ارتباط ثابت را دنبال کرده و یک سری کارهای روتین انجام دهند. بد نیست هر چند وقت یک بار کارهای جدید انجام دهید و طرف مقابل را با سورپریزهایی که برایش دارید، شگفت زده کنید. سعی کنید در طول مدت زمانی که با یکدیگر هستید، کارهای جالب و جذابی انجام دهید.

پاسخ با نقل قول
  #263  
قدیمی 09-15-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فرق عشق صادق و کاذب




یکی از مشکلات موجود در زندگی زناشویی، نشناختن مرز عشق حقیقی و عشق کاذب است. همسرمان را دوست داریم اما او از این وضعیت سوءاستفاده می‌کند و ما باز هم ادامه می‌دهیم. چرا؟ آیا انسانیت‌مان زیاد است؟ یا به بیراهه سوءتفاهم می‌رویم؟ ...
در شماره‌های پیشین به تفاوت بین عشق و عادت پرداختیم و تفاوت آنها را بیان کردیم و گفتیم گاهی آدم‌ها چون نیاز به تغذیه عاطفی از سوی فرد مقابل دارند بنابراین به رابطه هر چند اشتباه خود ادامه می‌دهند و گفتیم که اگر افراد از نظر تمام شرایط با فرد مقابل برابر باشند و به صورت منطقی ازدواج کنند اما باز باید یک کشش یا حس دوست‌داشتن در آنها ایجاد شود تا ازدواج موفقی داشته باشند. پس از این بحث، یکی از خوانندگان گرامی سوالی را مطرح کردند و پرسیدند: «اگر خانمی آرام و مطیع نسبت به مردی علاقه داشته باشد که بسیار مغرور و خودخواه و در عین حال دوست‌داشتنی است، چه‌طور می‌تواند با او کنار آمده و چه‌طور می‌تواند رفتار او را تغییر دهد تا کمی انعطاف‌پذیرتر شود؟»



● عشق واقعی یا خودآزاری؟
پاسخ ما به این خواننده عزیز این است که اصولا باید بدانیم هر وقت هر رفتاری تقویت شود، دوباره تکرار شده و به اصطلاح روز به روز بیشتر می‌شود. اگر در مقابل یک آدم مغرور و خودخواه و یک‌دنده همیشه انعطاف‌پذیر و باگذشت باشید، یعنی همیشه دارید کار او را تقویت می‌کنید. یعنی علی‌رغم اینکه او همیشه مغرور و یکدنده است، شما همیشه کوتاه آمده و رفتار او را تقویت می‌کنید. پس با این شیوه آن آقا روز به روز خودخواه‌تر، یکدنده‌تر و مغرورتر می‌شود. چنانچه چنین رابطه‌ای علی‌رغم همه آسیب‌ها وجود دارد از نظر ما این یک رابطه پاتولوژیک یا آسیب‌زا است. یعنی شاید خانمی که به چنین فردی علاقه‌مند است، یک‌جور خودآزاری دارد. برای اینکه او در این رابطه در حال اذیت شدن است اما دوست دارد که در این رابطه مانده و ادامه دهد. از نظر ما حتما در این رابطه آسیبی وجود دارد که این دو را کنار هم نگه می‌دارد. ضمن اینکه سوال شده باید چه کار کند تا این رفتار تغییر کند. پاسخ این است که اگر این خانم فکر کند که من هم دوست دارم یک وقت‌هایی نظرات خود را بیان کنم ولی می‌ترسم او را از دست بدهم و طرف مقابل با همه وجودش این را حس کند که او نمی‌تواند مرا رها کند و از من کنده شود و می‌ترسد که از من جدا شود، همیشه این رابطه ادامه پیدا می‌کند، در حالی که عشق و علاقه‌ای بین‌شان نیست.
قطع به یقین یکی از علایم عشق حقیقی این است که دو سر عشق انبساط خاطر دارند و احساس‌شان نسبت به هم خوب است. در حالی که در عشق کاذب یکی از طرفین، دیگری را خوار و ناتوان می‌کند و بنابراین اگر چنین رابطه‌ای وجود دارد باید طرفین بدانند که ادامه رابطه فایده‌ای ندارد.
اصولا عشقی که نتواند عشق تولید کند به درد نمی‌خورد. اگر آن آقا شما را دوست داشته باشد نباید بترسید که او را از دست می‌دهید و قدم اول برای تغییر این است که به خودتان بگویید «هیچ اشکالی ندارد اگر از دستش بدهم» سپس رفتار مناسب را انجام دهید. رفتاری که مناسب یک عشق حقیقی است. یعنی من هم باید در رابطه احساس انبساط خاطر و شادی کنم، آن‌وقت شاید آن آقا به خاطر ترس از دست دادن شما روی خودش کار کرده و یا حتی به یک روان‌شناس مراجعه کند و از تکنیک‌های رفتاری کمک بگیرد تا بتواند تغییر کند.


● باز هم سن و سال مهم است
سوال بعدی که یکی دیگر از خوانندگان پرسیده بودند، این بود که: «اگر سن خانم از سن آقا بالاتر باشد اما از نظر مشخصه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با هم برابر باشند آیا می‌توانند با هم ازدواج کرده و مشکلی نداشته باشند؟»
ببینید، اولین نیاز هر مرد تمکین عقلی، عاطفی و روانی همسرش نسبت به اوست. تمام مردها نیاز دارند به اینکه همسرشان تاییدشان کرده و قبولشان کند. زمانی که خانمی بزرگ‌تر است، از آنجا که بلوغ عقلی، عاطفی و روانی دخترها جلوتر از پسرها رخ می‌دهد و این فاصله تقریبا تا سن کمال عقل وجود دارد، بی‌اختیار نمی‌تواند این تمکین عقلی، عاطفی و روانی را برای همسرش ایجاد کند و وقتی مردی احساس کند که زنش قبولش ندارد این حس می‌تواند شروع برهم خوردن رابطه باشد.
یک اتفاق دیگر هم که در چنین ازدواج‌هایی می‌افتد، این است که اصولا خانم‌ها کمی زودتر از آقایان شکسته می‌شوند به علت اینکه زمینه کلاژن‌سازی در آقایان طولانی‌تر است ولی در خانم‌ها زودتر از بین رفته و موجب شکسته شدن آنها می‌شود.
شاید الان مشکلی نباشد اما ۲۰ سال دیگر وقتی این خانم مثلا ۶۰ ساله می‌شود از آقایی که چند سال از خودش کوچک‌تر است خیلی شکسته‌تر است و درنتیجه در قدم‌های اول دچار افسردگی شده و به تدریج به سوءظن و بدبینی نسبت به همسرش گرفتار می‌شود بنابراین چنین ازدواج‌هایی توصیه نمی‌شود.
پاسخ با نقل قول
  #264  
قدیمی 09-15-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

علائم علاقه مندی در زنان



● او همگام با شما است
ناگهان متوجه میشوید که او همه جا حضور دارد. او "بطور اتفاقی" هر کجا شما هستید پیدایش می شود، یا در راه روی محل کارتان مرتب جلوی شما قدم میزند، یا "تصادفی" به شما برخورد میکند، یا در میهمانی در اطراف شما مانور می دهد.
آنچه که او انجام میدهد تلاش برای جلب توجه شما است، و بـرای این اسـت که خود را در موقعیتی قرار دهد تا شما "قدم اول" را بردارید. مسئله اینـجا اسـت کــه بـسـیـاری از مردان نسبت به این عمل زنان بیتوجه هستند و به همین دلیـل بسیاری از فرصت ها را از دست میدهند. مردان مستقیم عمل می کنند، زنان غیر مستقیم. بنابرایـن اگر زنـی مکررا" شروع به قـرار گـرفـتـن سـر راه شـما نـمود، احتمال اینکه او اینکار را عمدا" انـجام میدهد زیاد است.


● او حرکاتی بخصوص انجام می دهد
یک جمله قدیمی می گوید:"جسم دروغ نمی گوید." طبیعت بشر را جوری برنامه ریزی نموده که هنـگام ابـراز عـلاقه بـی اخـتیـار شـروع بـه انـجام یـک سـری حرکات جسمانی مشخص میکند. این اعمال غیر شفاهـی از گـشاد شـدن چشم هنگام نظاره به چیزی جالب گرفته تا لبخند زدن و لمس کردن، متغیر است.
در اینجا برخی از علائم زبان جسمانی را مشاهده میکنید:
▪ اشاره نمودن در جهت شما با پاها یا شانه ها
▪ خم شدن به طرف شما هنگام صحبت
▪ بازی کردن با مو و دست کشیدن لای موها
▪ نوازش کردن جواهرات ( مانند گوشواره ) و لمس نمودن دسته عینک
▪ چشم برنداشتن از شما هنگام صحبت و گفتگو
▪ تقلید از حرکات شما ( مثلا" اگر دست خود را روی میز بگذارید او هم همین کار را میکند.)
▪ لبخند زدن هنگامیکه شما او را برانداز میکنید.
اگر برخی از این علائم را هنگام حضور طرف مقابل مشاهده نمودید، تقریبا" می توانید مطمئن شوید که او چراغ سبز شروع رابطه برای ازدواج را دارد به شما نشان میدهد


● او هیچگاه برای شما سرش شلوغ نیست
این اصلی ترین قانون بازی عشق است. اگر زنی علاقه به برقراری رابـطـه و بـیرون رفتن با شما داشته باشد، همیشه خودش را در دسترس قرار میدهد. یـعنـی او یـک شـمـاره تلفن کاری یا آدرس ایمیل به شما خواهد داد. او در اسرع وقت به تلفـن یا ایـمیـل شـما جواب خواهد داد. او دعوت شما را برای با هم بودن خواهد پذیرفت - و اگر او در روزی که شما تعیـین کرده اید وقت نداشت، چیزی شبیـه این خواهد گفت: "خوب، این پنجشنبه نمیتونم، اما اگر اشکال نداره بندازیم برای پنجشنبه دیگه، باشه؟ "
شـمـا هـرگـز از یـک زن عـلاقـمـند چـنین جملاتی را نخواهید شنید: " الان واقـعـا" سـرم شلوغه"، یا "بذار بینم وقت دارم"، یا "نمیدونم بتونم بیام یا نه"


● او در مورد شما کنجکاو است
زنی که به شما علاقمند است دوست دارد همه چیزتان را بداند ( تا بتواند در این مـورد با دوستان دخترش صحبت کند). او درمورد خانواده،پیشینه،سلیقه غذایی، موسیقی، فیلم و مسائل گوناگون شما پرسش خواهد کرد. انگیزه اصلی او این اسـت کـه عـلایـق شما را بشناسد تا بتواند خود را دارای علایق مشــتـرک بــا شما نموده و پـیـوسـتـگـی بیشتری با شما ایجاد کند- اگر از قایق سواری خوشتان نمیآید، او نیز ناگهان از این کار متنفر می شود.


● او وضعیت مالی شما را می سنجد
زن علاقمند دوست دارد منابع و بنیه مالی همسر آینده خود را مورد سنجش قرار دهد. سؤالاتی مانند: "کجا زندگی میکنی؟"، "چه ماشینی داری؟" و "شغلت چیه؟" مـیتواند نشانه علاقمندی وی باشد. اگر پاسخ این سؤالات مطابق با "استانداردهای" او باشــد، علائم بعدی ظاهر خواهند شد وگرنه او در غباری از مه فرو خواهد رفت.


● او در مورد آینده صحبت میکند
یک زن علاقمند همیشه دوست دارد در مورد نقشه های آینده و کارهایی که میتوانید با هم انجام دهید اشتیاق نشـان مـی دهد. درواقع او اغلب چیزی شـبـیـه ایـن میـگـویـد: "وای... تـو هـم از بـولیـنگ خوشت میاد؟ باید یه بار با هم بریم بازی کنیم." اگر او چنین عمل نمود، شک نکنید که دوست دارد ازش بخواهید با شما بیرون برود.


● او بیقراری و بی تابی میکند
اگر او واقعا" علاقمند باشد، همانند یک گربه دور و بر شما دستپاچه و بیقرار خواهد بود، بخصوص هنگامیکه شما نتوانید متوجه علائم اشتیاق او شوید. البته ممکن است که ذاتا" یک شخص خجالتی نرمال باشد - اگر او فقط پیش شما بی قراری میکند، احتمالا در سرش فکر ازدواج دارد.


● او نسبت به زنان دیگر، حسادت می ورزد
یک زن سعی می کـند از مـرد مـورد علاقه خود همانند یک عقاب مراقبت نموده و او را با چنگ و دندان حفظ کند. بنابراین اگر در حـال جوک گفـتن بـرای زنـان دیـگر متـوجـه حرص خوردن و جلز و ولز کردن او شـدیـد، بـدانـید کـه او انـتظار دارد برایش بیشتر از یک دوست باشید.
نشانه های فوق ممکن است لزوما" دلیل بر علاقـمـندی یک زن نـبـاشد چـون بـرخـی از زنان کلا" با دیگران حالتی دوستانه

پاسخ با نقل قول
  #265  
قدیمی 09-15-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ارتباط دختر و پسر به قصد شناخت يکديگر و به نيت ازدواج يا ...

وعده ازدواج و بهانه شناخت خصوصيات رفتاري از مهمترين عواملي است كه ارتباط بين دخترها و پسرها را در جامعه ما توجيه مي كند. بخصوص دخترها كه معمولاً با وعده ازدواج تن به دوستي مي دهند.
اما جوان امروز در ارتباط با جنس مخالف خود به دنبال چيست؟ ازدواج، عاطفه، محبت، وقت كشي، عشق يا ...؟
روان شناسان معتقدند، ميل و كشش به جنس مخالف از نظر فيزيولوژي يك نياز طبيعي، فطري و رواني است. آنان مي گويند در تمام فرهنگها و كشورها ، پسران و دختران در سن بلوغ اولين نگاه و گرايش را به سوي جنس مخالف ابراز مي كنند. اما مرز اين كشش در هر فرهنگي تعريف شده است، براي مثال در جوامع غربي و ساير جوامع غير مسلمان ارتباط ميان دو جنس مخالف به خود فرد سپرده شده و هر شكلي از اين ارتباط مورد پذيرش جامعه و فرهنگ آن است. اما در كشورهاي مسلمان و برخي فرهنگها اين ارتباط محدود است و در مواردي به فضاي سياسي و اجتماعي جامعه بستگي دارد اما رابطه دخترها و پسرها در جامعه ي ما چگونه است؟
در گذشته هاي نه چندان دور ارتباط بين پسرها و دخترها مانند امروز مورد توجه نبود. سن ازدواج پايين بود ارتباطات به شكل وسيع نبود، از اين رو كنترل بيشتري بر جوانان صورت مي گرفت، اما واقعيت اين است كه بسياري از جوانان امروز در ارتباط هاي خود به ازدواج فكر نمي كنند، به اعتقاد جامعه شناسان در جامعه امروز وجود مسايل اقتصادي، نگاه دوگانه جامعه مدرن و سنتي، فراگيري اطلاعات و دانش و پديده جهاني شدن كه مبتني بر ارزشهاي ديني نيست، احساس دو گانه اي را در اين نسل پديدار كرده است.
يك صاحبنظر در اين باره مي گويد: غرايز احساسي عاطفي و اخلاقي جوان برگرفته از فضيلت هاي نهفته در ذات اوست كه با نكات متعالي و دستورات حيات بخش اسلامي مي تواند مورد سنجش عميق قرار گيرد. آنچه كه جوان متهور و متحول امروز ايران طلب مي كند، مسلماً آشفتگي ها و نابساماني هاي غربي نيست. وظيفه ي والدين ، مربيان و مسئولان است كه در زمينه مسائل جوانان به خصوص ارتباط دختر و پسر، روح، فكر و اخلاق اجتماعي آنان را مدنظر قرار دهند و بر اين محور كه بسيار حساس و پيچيده است، برايشان تعيين تكليف كنند. اگر فرهنگ ازدواج صحيح را به جوان آموزش ندهيم، غرايز جواني او ممكن است رشته اخلاق را گسسته و او را به بيراهه بكشد.
اما آيا ارتباط بين دو جنس هميشه به پيوندهاي عاطفي و صميمانه منجر مي شود؟ آيا اين نوع ارتباط نمي تواند به زمينه هاي علمي، فرهنگي و ... محدود باشد؟ يك صاحبنظر در اين باره مي گويد:
«از آنجا كه در جامعه ما نگاه دوگانه اي نسبت به اين مسئله وجود دارد، نتوانسته ايم به تعريف قابل قبولي در اين باره برسيم به همين دليل نوع نگاه به دو جنس مخالفي كه كنار يكديگر قرار مي گيرند، عمدتاً با سوء ظن و سوء نيت همراه است و به معناي ناخوشايند موضوع يعني دوست دختر و پسر تعبير مي شود. در حالي كه مي توان به جوانها آموزش داد كه مباحثه و مكالمه با يك غير همجنس در صورتي كه بر محوري صحيح انجام گيرد، شايد حتي مزيت اخلاقي و اجتماعي و شخصيتي براي او و جامعه در برداشته باشد.»
چرا ارتباط ناسالم
برخي كارشناسان تربيتي تحليل اينگونه رفتارها و تفكرات را به اِعمال محدوديت هاي غير منطقي به جوانان نسبت مي دهند و مي گويند كه وقتي جوان عرصه را بر خود تنگ ببيند و نتواند خود را از نظر عاطفي و اخلاقي با محيط تطبيق دهد و مربيان، معلمان و برنامه ريزان نهادهاي آموزشي و تربيتي نيز نتوانند به احساسات و تمايلات منطقي و احساسي او پاسخ دهند، جوان سرخورده به اجتماع پناه مي برد و سعي مي كند چيزهايي را كه طي سالهاي زندگي از او دريغ شده است به هر ترتيب ممكن حتي با هنجارشكني به دست آورد.
عده اي نيز تنگناهاي اقتصادي ، گسترش ارتباطات، فردگرايي و بي تفاوتي به ارزش ها را دليل اين گونه رفتارهاي اجتماعي مي دانند و معتقدند اين دلايل موجب شده بسياري از جوانان امروزي نسبت به ازدواج ديد مثبتي نداشته باشند و به نوعي از زير مسئوليت تشكيل خانواده شانه خالي كنند. يك روان شناس در اين باره مي گويد:
«متأسفانه مشكلات مالي و تصويب قوانيني كه به نوعي حقوق زنان را در جامعه تضمين مي كند از عواملي است كه موجب شده پسران زير بار ازدواج نروند. از سوي ديگر بسياري از جوانان در اين زمانه ترجيح مي دهند خوش باشند. از اين رو به ازدواج با نگاه منفي مي نگرند اما از آنجا كه زن و مرد هر دو به هم نيازمندند و رفع نيازهاي عاطفي و احساسي آنان در حال حاضر از طريق ازدواج به سختي امكان پذير است، متأسفانه شاهد گسترش ارتباطات از نوع ناسالم هستيم.»
اين روان شناس دليل اين گونه نگرش نسل جديد به ارزشها را بي توجهي مسئولان به نيازهاي جوانان مي داند و مي گويد:
«از آنجا كه در موقع بحران نتوانستيم مسائل روز را به موقع هنجاريابي كنيم اغلب جوانان امروزي اين حق را براي خود قائل شده اند كه به سوي رفتارهاي فرد گرايانه گرايش يابند و هنجارهاي اجتماعي را ناديده بگيرند.»وي سوء رفتارها، اضمحلال اخلاقي، رواج بي بندوباري، پريشاني و بي ثباتي احساس و عواطف را از عواقب بي حد و حصر ارتباط جنس ها نام مي برد و مي گويد:
«اگر اينگونه ارتباطات به عادت تبديل شود ديگر چيزي به نام هسته يا كانون خانواده شكل نخواهد گرفت. سن ازدواج بالا مي رود، جنس ها نسبت به هم بي اعتماد و بي تفاوت مي شوند و در نهايت خانواده اي شكل نمي گيرد و به اين ترتيب شاهد گسترش بسياري از مسايل رفتاري، ناهنجاري هاي اخلاقي و حتي بهداشتي در جامعه خواهيم بود. اينجاست كه نقش كارشناسان علوم ديني و تربيتي در هنجاريابي و جايگزيني هنجارهاي متعادل و مرام تربيتي صحيح و متعالي كه مورد پذيرش خانواده، فرد و نهادهاي اجتماعي باشد روز به روز آشكارتر مي شود.
ديدگاه اسلام
به طور طبيعي زن و مرد به عنوان دو پيكره جامعه انساني به زندگي مشترك با يكديگر نيازمندند . در شرع نيز به پيوند ميان اين دو سفارش بسيار شده است، از اين رو اخلاقي ترين، معنوي ترين و انساني ترين جلوه پيوند زن و مرد در ازدواج تجلي پيدا مي كند و هر نوع رابطه (جنسي) كه خارج از قانون ازدواج باشد، مشكلات متعددي را از لحاظ اخلاقي، اجتماعي و فرهنگي به بار مي آورد.
در جوامع غربي كه پايه هاي اخلاق ديني و مذهبي سست و ضعيف است، رابطه زن و مرد از چارچوب قوانين و هنجارهاي موجود تجاوز مي كند . به طوري كه ارتباط آزاد دختران و پسران به شكل طبيعي و غريزي جريان دارد و از اينجاست كه ريشه هاي فساد اخلاقي شكل مي گيرد و بنياد اجتماعات بشري را متزلزل مي كند.
اما اسلام چه حد و مرزي براي ارتباط بين زن و مرد قائل است؟
خداوند در قرآن مي فرمايد: زنان پليد براي مردان پليدند و مردان پليد براي زنان پليد و زنان پاك براي مردان پاك هستند و مردان پاك براي زنان پاك . اينان از آنچه درباره ي ايشان مي گويند بركنارند ، براي آنان آمرزش و روزي نيكو خواهد بود. ( نور / 26)
از ديدگاه اسلام ارتباط دوستانه و صميمي ميان دو جنس مخالف فقط در چارچوب ازدواج معنا دارد. البته حضور در اجتماع با رعايت موازين اسلامي و حفظ حجاب ظاهري و دروني در عرصه هاي علمي و مشاركت هاي اجتماعي قابل قبول است. اما خارج از اين چارچوب براي ايجاد ارتباط ، اسلام ازدواج موقت يا دائم را توصيه مي كند. از اين رو در اسلام رابطه دوستي بين دختر و پسر معنا ندارد. اما به شرط رعايت ضوابط اسلامي منعي براي اين ارتباط نيست و چه بسا اينگونه ارتباطات زمينه ساز دوستي هاي فكري ، معنوي و عقلي هم بشود.
اما وقتي جوانان تن به ازدواج دائم نمي دهند و جامعه قدرت پذيرش ازدواج موقت ، بخصوص در مورد دختران را ندارد، براي پاسخ به نياز جوانان و سر و سامان دادن به رابطه دختر و پسران چه بايد كرد؟
خداوند در اين باره مي فرمايد : به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامني ورزند كه اين براي آنها پاكيزه تر است ، زيرا خدا به آنچه مي كنند آگاه است و به زنان با ايمان بگو كه ديدگان خود را از هر نامحرمي فرو بندند و پاكدامني ورزند و زيورهاي خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه از آن پيداست.... ( نور / 30 و 31 )
و در ادامه مي فرمايد : كساني كه وسيله ي زناشويي نمي يابند بايد عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خويش بي نياز گرداند... ( نور 33 )
اساس هر نظمي در جهان به نظم در رابطه دو جنس مخالف بر مي گردد. اگر اين نظم برقرار نشود جامعه به سوي انحطاط مي رود. مشكل اين است كه ما در بسياري از موارد بخصوص در مورد مسائل اقتصادي از غرب الگو گرفته ايم كه اين مورد موجب بسياري از ناكامي هاي اقتصادي و فاصله طبقاتي و فقر در جامعه شده است، در حالي كه اگر موازين الهي و اسلامي در جامعه پياده شود، شاهد اين بحرانها نيستيم. يك جوان وقتي عدالت اسلام را ببيند، خودش مي خواهد روابط آزاد نداشته باشد و اين قيد را با طيب خاطر مي پسندد. اين يك اصل رهايي بخش است كه نبايد با جنس مخالف ، ناسالم برخورد كنيم. در عين حال جامعه نيز بايد بسترسازي كند تا شرايط ازدواج دائم فراهم شود. اما در يك كلام براي حل بحران هاي اجتماعي ، راهي جز بازگشت به مباني سنتي و سنت هاي اصيل ديني نداريم
پاسخ با نقل قول
  #266  
قدیمی 09-22-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

رسم بازي عشق
رسم بازی عشق این بود که
من بشمارم و تو قایم شوی
به همان رسم های قدیمی کودکانه (قایم باشک)
هنوز نشمرده بودم که رفتی
و چنان ناپیدا که
برای همیشه به دنبالت سرگردان و آواره شدم
لعنت به این بازی بچه گانه... لعنت

پاسخ با نقل قول
  #267  
قدیمی 09-22-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


خاك عاشقی می داند، گريه می كند، رنج می كشد

و صبر می كند، سر به آستان مرگ می گذارد، بر شانه هايش گريه می كند

اما نمی ميرد، خاك عاشقی صبور است، بر برگ های پاييز بوسه می زند

تقدير جهان را عوض می كند، جوانه ها را بيدار، و درخت ها را خواب می كند

اما خود، هرگز نمی خوابد، خاك عاشقی صبور است، كه سال ها و سال ها

برای آسمان صبر می كند،و من، همانم، كه از خاك آمده ام

چون خاك عاشقم، و چون خاك، روزی، صبوری را هم خواهم آموخت
پاسخ با نقل قول
  #268  
قدیمی 09-22-2010
جمیله آواتار ها
جمیله جمیله آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: دبي
نوشته ها: 110
سپاسها: : 4

10 سپاس در 10 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جمیله به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

قصه عشق و دیوونگی


يه روز عشق و ديوونگي و محبت و فضولي داشتن با هم قايم باشک بازي مي کردن نوبت به ديوونگي که رسيد همه را پيدا کرد اما هر چه گشت از عشق خبري نبود فضولي متوجه شد که عشق پشت يه بوته گل سرخ قايم شده ديوونگي رو خبر کرد و ديوونگي يه خار بزرگ برداشت و در بوته ي گل سرخ فرو کرد صداي فرياد عشق بلند شد وقتي به سراغش رفتند ديدند چشماش کور شده و ديوونگي که خودشو مقصر مي دونست تصميم گرفت که هميشه عشقو همراهي کنه و از اون به بعد ديوونگي شد عصاي عشق
پاسخ با نقل قول
  #269  
قدیمی 09-22-2010
جمیله آواتار ها
جمیله جمیله آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: دبي
نوشته ها: 110
سپاسها: : 4

10 سپاس در 10 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جمیله به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

داستان عاشقي گل شقايق


شقایق گفت :با خنده نه بیمارم، نه تبدارم
اگر سرخم چنان آتش حدیث دیگری دارم
گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی
نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی

یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود
و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه
ومن بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت

ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته
و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود ز آنچه زیر لب می گفت

شنیدم سخت شیدا بود نمی دانم چه بیماری
به جان دلبرش افتاده بود-اما-

طبیبان گفته بودندش
اگر یک شاخه گل آرد

ازآن نوعی که من بودم
بگیرند ریشه اش را و
بسوزانند


شود مرهم
برای دلبرش آندم
شفا یابد

چنانچه با خودش می گفت بسی کوه و بیابان را
بسی صحرای سوزان را به دنبال گلش بوده

و یک دم هم نیاسوده، که افتاد چشم او ناگه
به روی من

بدون لحظه ای تردید شتابان شد به سوی من
به آسانی مرا با ریشه از خاکم جدا کرد و
به ره افتاد

و او می رفت و من در دست او بودم
و او هرلحظه سر را
رو به بالاها

تشکر از خدا می کرد
پس از چندی

هوا چون کورۀ آتش، زمین می سوخت
و دیگر داشت در دستش تمام ریشه ام می سوخت

به لب هایی که تاول داشت گفت:اما چه باید کرد؟
در این صحرا که آبی نیست

به جانم هیچ تابی نیست
اگر گل ریشه اش سوزد که وای بر من

برای دلبرم هرگز دوایی نیست
و از این گل که جایی نیست خودش هم تشنه بود اما!!

نمی فهمید حالش را چنان می رفت و
من در دست اوبودم

و حالامن تمام هست او بودم
دلم می سوخت اما راه پایان کو ؟

نه حتی آب،نسیمی در بیابان کو ؟
و دیگر داشت در دستش تمام جان من می سوخت
که ناگه

روی زانوهای خود خم شد دگر از صبر او کم شد
دلش لبریز ماتم شد کمی اندیشه کرد- آنگه -

مرا در گوشه ای از آن بیابان کاشت
نشست و سینه را با سنگ خارایی
زهم بشکافت
زهم بشکافت اما ! آه

صدای قلب او گویی جهان را زیرو رو می کرد
زمین و آسمان را پشت و رو می کرد

و هر چیزی که هرجا بود با غم رو به رو می کرد
نمی دانم چه می گویم ؟ به جای آب، خونش را

به من می داد و بر لب های او فریاد "بمان ای گل
که تو تاج سرم هستی
دوای دلبرم هستی
بمان ای گل"
ومن ماندم

نشان عشق و شیدایی
و با این رنگ و زیبایی

و نام من شقایق شد گل همیشه عاشق شد
پاسخ با نقل قول
  #270  
قدیمی 09-30-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چه فرقیه بین اون کسی که دوستش داری با اون کسی که عاشقشی...



وقتی با کسی که عاشقشی روبرو میشی.. قلبت تندتر میزنه

ولی وقتی با کسی که دوستش داری روبرو میشی فقط خوشحال میشی..

********************************************


وقتی با کسی که عاشقشی... هستی زمستون پیش چشمات مث بهاره

ولی وقتی با کسی که دوستش داری هستی ..زمستون فقط زیباست ..همین

*************************************************

اگه تو چشمای کسی که عاشقشی نیگاه کنی خجالت میکشی و صورتت سرخ میشه

ولی اگه تو چشمای کسی که دوستش داری نیگاه کنی لبخند میزنی

*************************************************

وقتی با کسی که عاشقشی هستی نمیتونی هر چی تو دلت هست به زبون بیاری..

ولی وقتی با کسی که دوستش داری هستی ..این کارو میتونی بکنی...

************************************************** *

وقتی با کسی که عاشقشی هستی معمولا تو رفتارت راحت نیستی و خجالت میکشی

ولی وقتی با کسی که دوستش داری هستی... تو خودت هستی و هر کاری دوست داری میکنی.

************************************************** **

تو نمیتونی به طور مستقیم تو چشمای اونی که عاشقشی نیگاه کنی

ولی تو میتونی همیشه با لبخند و مستقیم تو چشمای کسی که دوستش داری نیگاه کنی

*************************************************

وقتی کسی که عاشقشی گریه میکنه تو هم به همراه او اشک میریزی

ولی وقتی کسی که دوستش داری گریه میکنه تو فقط تسکینش میدی...

************************************************** ****



احساس عاشق بودن از چشم شروع میشه ..

ولی دوست داشتن از گوش

میدونی چه جوری؟؟




وقتی تو میخوای کسی رو که دوست داشتی دیگه دوست نداشته باشی کافیه دیگه گوشات رو بگیری و به حرفاش گوش ندی و اهمیتی ندی و فراموشش کنی

ولی وقتی میخوای کسی رو که عاشقشی فراموش کنی..چشمات رو میبندی ولی عشق به صورت قطره ای اشک از چشمات میاد پایین...و می ریزه روی قلبت و اون جا میمونه

تا ابد.... .. ..
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 4 نفر (0 عضو و 4 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:02 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها