|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| تاپیکهای سریالی در این بخش تاپیکهایی قرار خواهند گرفت که پست های آن شمارش نمیشود . و تاپییک هایی مانند "یک آرزوی خیر برای نفر بعدیت بکن" و ... قرار میگیرد. |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#2781
01-23-2010
|
||||
|
||||
آره خیلی
 مزاحمت تلفنی چی؟ 
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#2782
01-23-2010
|
||||
|
||||
|
مزاحمت تلفنی به قرار زیر میباشد:
یک نفر گوشی را برمیدارد، شماره ای دلخواه را میگیرد، شروع میکند به سربسر گذاری ملت. قصد این کار رو دارید به سلامتی؟  با تشکر فریبا
__________________
من هنوز ایمان دارم مادرم را خواهم دید وقتی تمام دیوار بیمارستان تیتر زده اند : آی ... سی .... یو این فشار ها که به خونت می آیند ، تمام رگ هایم از بهشت متنفر می شوند که زیر پایت را خالی می کنند ... " هومن شریفی "
|
|
#2783
01-23-2010
|
||||
|
||||
|
اون که کار هر روزمون بوده
 بچگیات رفتی در نانوایی بگی آقا یه جعبه مداد رنگی بده؟ 
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
|
#2784
01-23-2010
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
از قرار کار خودت بوده آره؟ با تشکر فریبا
__________________
من هنوز ایمان دارم مادرم را خواهم دید وقتی تمام دیوار بیمارستان تیتر زده اند : آی ... سی .... یو این فشار ها که به خونت می آیند ، تمام رگ هایم از بهشت متنفر می شوند که زیر پایت را خالی می کنند ... " هومن شریفی "
|
|
#2785
01-23-2010
|
||||
|
||||
|
عزیزم به این چیزا که نمیگن سوتی.اگه اینجوری فکر کنی زود پیر میشی هااااااا.
میشه یکی از سوتیاتو تعریف کنی؟
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
|
#2786
01-23-2010
|
||||
|
||||
|
اوهوم.
همین امروز نشسته بودم تا سه نفر پشت سرم پر بشه تاکسی حرکت کنه. فکر کردم یه نفر مونده و راننده داره حرکت میکنه. گفتم ا آقا هنوز یه نفر مونده کجا میرین؟ (یکی نیست دختر فضولی!) اونم لبخندی زد و گفت پر شده خانم. نگاه کردم دیدم انگار اون یکی رو ندیده بودم! سوتی از همیناست؟ با تشکر فریبا
__________________
من هنوز ایمان دارم مادرم را خواهم دید وقتی تمام دیوار بیمارستان تیتر زده اند : آی ... سی .... یو این فشار ها که به خونت می آیند ، تمام رگ هایم از بهشت متنفر می شوند که زیر پایت را خالی می کنند ... " هومن شریفی "
|
|
#2787
01-23-2010
|
||||
|
||||
|
کاش یه سوال می پرسیدی تا اینجا اومدیم یه جوابی میدادیم
من یادم نیست کی سوتی دادم ولی خدا رو شکر!! امسال برف دیدی تو زمستون یا مثل ما...؟
__________________
از جور قد بلند و موی پستت از سرکشی نرگس بی می مستت ترسم به کلیسای رومم بینی ناقوس به دستی و به دستی دستت...
|
|
#2788
01-24-2010
|
||||
|
||||
|
آره اینجا یه بار یه کوچولو برف اومد
مال کجایی مگه؟>
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#2789
01-24-2010
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
من با خانومي كه خيلي باهاش رودرواسي داشتم سلام عليك كردم و اون دستش رو دراز كرد كه از من چيزي بگيره و من ناخود آگاه باهاش دست دادم. جاي شكرش باقيه كه منو كاملا ميشناخت و در مورد من فكر بد نكرد. تا حالا شده خانومي رو آقا و يا آقايي رو به اشتباه خانوم خطاب كنيد؟ در صورت تمايل واكنش طرف رو هم بفرماييد.
|
|
#2790
01-24-2010
|
||||
|
||||
|
بله .دبیرستان که بودیم دبیرا همه خانوم بودن بجز دبیر جبر ،من به اشباه صداش میکردم خانم اونم بلافاصله میگفت فرانک بیا پای تخته اگه درست جواب میدادم میگفت برو بشین اگه درست جواب نمیدادم یه چند دقیقه ای خیره نگام میکرد و شمرده شمرده میگفت .
هرچه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که بگندد نمک(آخه بابام همکارش بود) تا حالا حسرت چیزی رو خوردی؟
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 2 نفر (0 عضو و 2 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 05:31 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.