بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #271  
قدیمی 07-24-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

منـــاجــات

خدای من


گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا، بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟
گفت: عزیزتر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی، که در تمام لحظات بودنت برمن تکیه کرده بودی، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی، من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم.

گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی، اینگونه زار بگریم؟
گفت: عزیزتر از هر چه هست، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند، اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود.

گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی؟
گفت: بارها صدایت کردم، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی، تو هرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیزتر از هر چه هست از این راه نرو که به ناکجاآباد هم نخواهی رسید.

گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟
گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برایم بگویی و حرف بزنی. آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تنها اینگونه شد تو صدایم کردی.

گفتم: پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی؟
گفت: اول بار که گفتی خدا آن چنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر، من می دانستم تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن اصرار نمی کنی وگرنه همان بار اول شفایت می دادم.

گفتم: مهربانترین خدا، دوست دارمت ...
گفت: عزیزتر از هر چه هست من دوست تر دارمت ...

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #272  
قدیمی 07-24-2010
shaghayegh N آواتار ها
shaghayegh N shaghayegh N آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: rasht
نوشته ها: 412
سپاسها: : 0

17 سپاس در 17 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خدايا اميدمو نا اميد نكن...........
فقط و فقط چشم انتظار لطف و مهربوني تو هستم
فقط تويي كه ميتوني كمكم كني....
خدا جونم دعامو برآورده كن....
چيزي كه مدتهاست چشم انتظارشم.....
ميدونم اينقدر مهربون و بزرگي كه اشكهامو دعاهامو ناديده نميگيري....
نا اميد نميشم چون اميد دارم كه كمكم ميكني....
حالا هرچقدر اين انتظار سخت باشه با اميد به تو ميشه گذروندش.....
خدايا.....
__________________
پاسخ با نقل قول
  #273  
قدیمی 07-24-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Lightbulb

الهی هرچند ما گنه کاریم تو غفاری، هرچند ما زشت کاریم تو ستاری، پادشهان گنج فضل تو داری و بی نظیر و بی یاری سز است که خطاهای ما را درگذری.


الهی به نشانت بینندگانیم به نامت زندگانیم، بفضلت شادانیم به مهرت نازانیم از جام مهر تو مست مایی، صید عشق تو در دام ماییم.


مناجات نامه خواجه عبد ا... انصاری
__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !

پاسخ با نقل قول
  #274  
قدیمی 07-24-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خدايا سلام ...
خدايا گفتم سلام ...
خدايا با تمام وجودم گفتم سلام ...
خدايا !!!
گناهكارم و رو سياهم و خطا كرده ام و اشتباه ...
خدايا !!!
گريانم و پريشانم و حيرانم و تنها ...
خدايا ببخششايم كه تو مهرباني و رحيمي و كريمي و الهي !!!
خدايا !!!
عاشقم ... عاشق ترم گردان !!!
خدايا !!!
پاكم گردان ...
خدايا پاكم گردان و به خاكم بازم گردان !!!
خدايا !!!
لطف و نظر و كرم لايزالت را از ما مگردان !!!

پاسخ با نقل قول
  #275  
قدیمی 07-24-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خدايا سلام ...
خدايا گفتم سلام ...
خدايا با تمام وجودم گفتم سلام ...
خدايا !!!
گناهكارم و رو سياهم و خطا كرده ام و اشتباه ...
خدايا !!!
گريانم و پريشانم و حيرانم و تنها ...
خدايا ببخششايم كه تو مهرباني و رحيمي و كريمي و الهي !!!
خدايا !!!
عاشقم ... عاشق ترم گردان !!!
خدايا !!!
پاكم گردان ...
خدايا پاكم گردان و به خاكم بازم گردان !!!
خدايا !!!
لطف و نظر و كرم لايزالت را از ما مگردان !!!
پاسخ با نقل قول
  #276  
قدیمی 07-27-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Lightbulb

جمله بسیار زیبایی از دوستم فرزند کویر

خدای من !
هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر ...
عمریست گرفته ای ...
مبادا رها کنی ...
__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !

پاسخ با نقل قول
  #277  
قدیمی 07-27-2010
mohajerava@yahoo.com mohajerava@yahoo.com آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jul 2010
نوشته ها: 61
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض راز هستی

ان گاه که تنها شدی ودر جستجوی یک تکیه گاه مطمئن هستی بر من توکل نما(نمل |79)


ان گاه که نومیدی بر جانت پنجه افکنده ورها نمیشوی ،به من امیدوار باش(زمر|53)



ان گاه که سرمست زندگانی دنیا ومغرور به ان شدی ،به یاد قیامت باش(فاطر|5)


ان گاه که در پی تعالی و کمال هستی،نیتت را پاک و الهی کن(فاطر|29_30)


ان گاه که دوست داری به ارزویت برسی ،به درگاهم دعا کن تا اجابت نمایم(غافر|60)



ان گاه که دوست داری کسی همواره به یادت باشد،به یاد من باش که من همواره به یادت هستم(بقره|152)

ان گاه که دوست داری با من همسخن شوی،نماز را به یاد من بخوان(طه|14)


ان گاه که روحت تشنه نیایش و راز ونیاز است،اهسته مرا بخوان(اعراف|55)



ان گاه که شیطان همواره در پی وسوسه توست،به من پناه ببر(مومنون|97)


ان گاه که لغزش ها روحت را ازرده ساخت ،در توبه به به روی تو بازست
(قصص|67)


ویرایش توسط mohajerava@yahoo.com : 07-27-2010 در ساعت 08:37 PM
پاسخ با نقل قول
  #278  
قدیمی 07-27-2010
mohajerava@yahoo.com mohajerava@yahoo.com آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jul 2010
نوشته ها: 61
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض راز هستی

ان گاه که تنها شدی ودر جستجوی یک تکیه گاه مطمئن هستی بر من توکل نما(نمل |79)


ان گاه که نومیدی بر جانت پنجه افکنده ورها نمیشوی ،به من امیدوار باش(زمر|53)



ان گاه که سرمست زندگانی دنیا ومغرور به ان شدی ،به یاد قیامت باش(فاطر|5)


ان گاه که در پی تعالی و کمال هستی،نیتت را پاک و الهی کن(فاطر|29_30)


ان گاه که دوست داری به ارزویت برسی ،به درگاهم دعا کن تا اجابت نمایم(غافر|60)



ان گاه که دوست داری کسی همواره به یادت باشد،به یاد من باش که من همواره به یادت هستم(بقره|152)

ان گاه که دوست داری با من همسخن شوی،نماز را به یاد من بخوان(طه|14)


ان گاه که روحت تشنه نیایش و راز ونیاز است،اهسته مرا بخوان(اعراف|55)



ان گاه که شیطان همواره در پی وسوسه توست،به من پناه ببر(مومنون|97)


ان گاه که لغزش ها روحت را ازرده ساخت ،در توبه به به روی تو بازست
(قصص|67)

پاسخ با نقل قول
  #279  
قدیمی 07-28-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت .

فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند:و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت می آید، من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد

و سر انجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست.

فرشتگان چشم به لبهایش دوختند

گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود:
" با من بگو از انچه سنگینی ... توست."

گنجشک گفت "
لانه کوچکی داشتم ،
ارامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام .
تو همان را هم از من گرفتی .
این توفان بی موقع چه بود ؟
چه می خواستی از لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود ؟
و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست.


سکوتی در عرش طنین انداز شد .
فرشتگان همه سر به زیر انداختند.

خدا گفت " ماری در راه لانه ات بود .
خواب بودی . باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند.
انگاه تو از کمین مار پر گشودی .

گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود.
خدا گفت " و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم
از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام بر خاستی.
اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود .

ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت.
های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد.
پاسخ با نقل قول
  #280  
قدیمی 07-28-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

راه جالب برای اثبات خدا …

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها درباره موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند.
وقتی به موضوع« خدا » رسیدند.

آرایشگر گفت: من باور نمی کنم خدا وجود داشته باشد.

مشتری پرسید: چرا باور نمی کنی؟

آرایشگر جواب داد: کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد به من بگو، اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض می شدند؟

بچه‌های بی سرپرست پیدا می شد؟ اگر خدا وجود می داشت، نباید درد و رنجی وجود داشته باشد.

نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه می دهد این چیزها وجود داشته باشد.

مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد، چون نمی خواست جر و بحث کند.

آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. به محض این که از آرایشگاه بیرون آمد، در خیابان مردی دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده.

ظاهرش کثیف و ژولیده بود.

مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: می دانی چیست، به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند .

آرایشگر با تعجب گفت: چرا چنین حرفی می زنی؟ من این جا هستم، من آرایشگرم. من همین الان موهای تو را کوتاه کردم.

مشتری با اعتراض گفت: نه! آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند، هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد .

آرایشگر جواب داد: نه بابا، آرایشگرها وجود دارند! موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی کنند.

مشتری تائید کرد: دقیقاً ! نکته همین است.

خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمی کنند و دنبالش نمی‌گردند.

برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:13 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها