گرگی میان گله رها شد، چه میکنی؟
دستت ز دست دوست رها شد، چه میکنی؟
وقتی کلید خانه دهد پاسبان به دزد
غارتگری به میل و رضا شد، چه میکنی؟
خفاش گر تلاوت خورشید سر دهد
کرگس اگر به جای هما شد، چه میکنی؟
گر قا مت مقدس دلداده گان شکست
قتل و قتال عشق روا شد، چه میکنی؟
خونت اگر حلال شمردند و ریختند
آتش زدند و عشق فنا شد، چه میکنی؟
بگشا ی لب که دل ز جفا پاره پاره شد
شیطان اگر به جای خدا شد، چه میکنی؟
....
راحله یار، وقتی که گرگ بره نما شد چه میکنی؟