مینا مهبا شکوفه مهدی فرانک خاله رزی آریانا محمد مهرگان صبا حسین جواد و ....
سلاااااااااااااااااااااااام
دلم براتون قد فندق شده بود ... دوس دارم که خوب ِ خوب ِ خوب باشید : )
ووووووووووووی چقد پست زده بودین. نشستم یه ده صفحه ای رو خوندم.
پستم مث قطار تهران-شمال شده
ایی روزا هرکی و میبینم می خواد قیمه قیمه م کنه ! همه م گله دارن ! چرا گوشیتو برنمیداری ؟؟ چرا نمیای یاهو ؟؟
تو اف بی میام میبینم رو دیوارم زدن کجاااااااااااااااااییییییی غزززززززل ؟؟ پشتش یکی دیگه میگه راس میگه کجااااایییییی ؟؟ پشتش یکی دیگه ..!
منم میرم زیرش کامنت میذارم اصن راس میگن کجام من ؟!
دایجونمو میبینم میگه بهم سر نمی زنی دختر ؟؟ تو اف بی هم که جوابمو نمیدی ؟؟
دوستم زنگ میزنه فک می کنم دلش تنگ شده ، میگه زبانمو چیکار کنم این ترم، کی وخ داری ؟؟
دختر دایی م زنگ میزنه میخوام برم دانشگاه کار اداری دارم بلد نیسم کی میتونی بیایی ؟؟
زندایی مو میبینم تو مهمونی میگه پروژه دارم فردا باید تحویل استاد بدم، تایپم خوب نیس بیخیال سه نمره شدم.میگم کلید خونه تو وردار بریم برات تند تُنکی تایپ می کنم ! (با کیبورد داغونش!)
اینقد وخ کم میارم که کادوی تولد مامانمو پول دادم خواهرم بره بگیره !
حالا به همه ی اینا امیر پسر همسایمونم اضافه کن که هر شب میاد میگه میشه بهم انشاء بگی ؟؟
یادمه وخت ِ مدرسه باید چهارتا انشاء می نوشتم.یکی خودم.یکی نمایند کلاس.دوتا هم سمیه و صحابه ! آخخخخ فک کن برا یه موضوع اندازه 4 نفر باید مخ میذاشتم ......
گفتم مدرسه تموم شد از دس دوستام راحت شدم حالا این امیر انشاهای من زیر زبونش مزه کرده هی هرشب میاد.....
می خوام بگم نه .. همچین مظلومانه زل می زنه به چشمام ..... بگم آره که خودم هلاکم دلم می خواد بخوابم هی باید مخ بذارم برا انشاش ... !
توو این دو هفته فقط سه بار تونسم برم بیرون کاری که دوس دارمو انجام بدم! (عکس بگیرم..) اونم فقط غروب که هوا گرگ و میشه !
چشمامم خیلی درد میگیره. اشکم میاد.. برا درد چشمام یه شعرم نوشتم
هی همه میگن بس که زل می زنی به مانیتور.بهشون میگم وختی کارم با مانیتوره زل بزنم به دیوار ؟؟ ولی دردش بخاطر یچی دیگه س نه مانیتور... یه مرض قدیمی.....
پاشین پاشین بیاین شمال برا چشمام کمپوت انار بیارین ببینم !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shokofe77
غزل خانم علیک سلام
ولی چرا اینجوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ای خدا از دست تووووووووووووووووووووووو
|
خو آخه وخ نداشتم! ولی دلم تنگ شده بود.. : )
نقل قول:
نوشته اصلی توسط GolBarg
غزل
بانو خوفی؟ دلم واست تنگ شده ...بیا برات یه چیزی خوشمزه بخرم
لواشک
|
وووووووووویییییییییییی لواشک می خوام مینااااا.. همی دیشب اینقد انار ترش خوردم دلم درد گرف !
خوبی عزیزززززززم ؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی
سلام غزل بانوی گرامی
کم پیدایی؟
امیدوارم شادکام و تندرست باشی
|
سلام .. کم هستیم ولی اِی هسیم ..
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهبا
وای اینقدر دلتنگ غزل و ترنم و رزیتا و اناهیتا هستم
|
مهباااااااا...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی
غزل بانو که یا سخت مشغول درس خوندنه یا درحال قدم زدن زیر بارون هست
تحویل نمیگیره
|
درس که ... ولی بارونو ای ول پایه م اساسی !
یکی حواسش به مامانم باشه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهبا
غزل امکان زیر باران بودنش بیشتره
|
عاشششققققققتممممممم مهباااااا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی
مهبا خانوم اشاره ای به مون خانوم کردند .خیلی وقته پیداش نیست.
|
نوشتی "مون" فک کردم منظورت moon .فک کردم منو میگی ننجون.یه لحظه رفتم تو آسمونااااااااا. آخه معنی اسمم میشه مث ماه.
خو ننجون "مونا" رو دُرُس بنویس دیگه !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رزیتا
[IMG]http://*****************/images/7rycn4rhs7zky79yirf7.jpg[/IMG]
غزل جان قدم نو رسیده مبارک
خدا براتون حفظش کنه دختردایی تینا رو
البته میدونم برا تبریک دیر شده ولی دیدمش کلی ذوق کردم
|
آخی ... خاله رزی........... مرسیییییییییییییییی
توی این عکس تینا تازه یه روزشه.اولین بچه ای ِ که از نوزادی به دلم نشسته.یجورایی خاص دوسش دارم.هر وختم بغلش می کنم آرامش میگیرم.مامانش هر وخ کم میاره منو صدا می کنه
الان 4 ماه و بیست روزشه .. دیشب دیدمش، عین بچه گربه جیغ میکشید.
عاشقشم.به لیلاجون میگم خوب شد بچه شبیه داییمه وگرنه افسردگی میگرف طفلی، دایی م به قصد کشت بهم حمله می کنه.
ایش اینقد از محبتای این مدلی بدم میاااااااااد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رزیتا
شکوفه جان این غزل بانو آموزش دیده اند؟
در گوشی: 4 تفنگدار همیشه بهتر از سه تفنگداره
|
بله بله ! من نزد جومونگ (خواهرم
) آموزش دیدم بانو !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی
این غزل بانو که میاد فروم اینجا سر نمیزنه
|
خو دلتنگ بودم اون روز خیلیییییییی. دوس نداشتم شماهام دلتنگ شین : )
وختی پکرم ینی باید تهنای ِ تهنا باشم و تو حال خودم .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bigbang
گل شبنم چه کم از لاله قرمز دارد
|
محمد جان دلبندم گل
شبدر !!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی
پسورد اینترنت وایرلسم رو عوض کردم، همسایمون زنگ زده میگه پسوردتو عوض کردی؟
میگم نه! میگه آخه قبلاً شماره موبایلت بود، الان هرچی میزنم کانکت نمیشم !
|
من اینقد دلم از این همسایه ها (نویسنده متن) می خواد !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی
رفتم شلوار جین بخرم، اولی رو پرو کردم یه کم تنگ بود. فروشنده گفت:
یه دوبار بپوشی جا باز میکنه! دومی رو پوشیدم یه کم گشاد بود.
فروشنده گفت: چیزی نیست یه دو بار آب بخوره تنگ میشه !
|
هروخت میرم یچی بخرم فروشنده ها همی مدلی میگن ! نامردا نمی خوان اصن دس خالی از مغازش بریم بیرون!
منم کم نمیارم میگم حرفاتون آشناس .. ما خودمون بوتیک داشتیم !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Javad.p
غزل خانم قدم نو رسیده مبارک ، دختر دایی تون رو میگم . اینم کادوی من:
|
جواد جان شما لطف داری .. ولی نو رسیده الان وخت شوهر کردنشه ..
چهارماه و بیست روزشه پیشوی من
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی
غزل بانو هم فک کنم با قدم نو رسیده داره بازی میکنه اینورا نمیاد
|
والــــّــا نو رسیده همش خماره ! به باباش میگم چی میدی طفلی از صب تا شب خوابه ؟ فک کنم چیزی مصرف می کنه بچه م
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bigbang
اصلاً من نمیدونم دختر جماعت چه وظیفه داره بره دکترا بگیره هی ما هیچی نمیگیم
|
من می دونم بحث کاملا انحرافی بود پس گولتو نمی خورم ... با آرامش از کنارش میگذرم.. (دیدی چه زرنگم؟؟
)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی
|
اینو با دوربین معمولی اگه بگیرن تار میشه.. این سرعت شاترش باید بالا باشه ..
من از عکسایی که
نگاه پشتشه خیلی خوشم میاد .. قشنگه : )
مهرگان نوسینده ای چیزی خواسین تعارف نکنیناااااا
میگم نقش دختری که کفششو گم می کنه و شاهزاده پیداش می کنه رو بدینش من
من از بچگی همیجور کفشامو گم می کردم. یه بار لب دریا کفشمو درآوردم. اینقد مشغول بازی با موج شدم که نفمیدم دریا کفشمو گرف مال خودش.. هر چی منتظر شدم ایی شاهزاده ئه پیداش نشد که نشد.همونجا یه دمپایی خریدم با دمپایی برگشتم خونه.
کلا این نقشا به من خیلی میاااااااااااد
.
.
.
ساعت 11:52
اینجا شمال است
صدای رادیو غزل :
زندگی خیلی سخت میگذرد
ولی
من خیلی دوستش می دارم.. : )