بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #281  
قدیمی 01-23-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چه به تنهایی جانم همدم
چه غریبم چه غریب ...
چه سزاوارترینم به سکوت
چه خموشم چه خموش ...
چه ملولم من از این خاطره های خسته
چه اسیرم چه اسیر
چه بهشتی در یاد و چه عمری بر باد
چه خزانم چه خزان

تو مگر یاد نداری
شب بارانی چشمان خمارم ازعشق
و زمین لرزه آن عصر دل انگیز بهار
و دریغی
که در آن اوج تماشا کردی
و خرامان رفتن
و ...
رفتن
همیشه رفتن .

دلتنگ خواهم ماند
همیشه
نه برای با تو بودن
برای
آمیزش عشق و طعم خوش لیمو
برای عاشقی هایم
برای
همه آن چیزهایی که ندیدی .
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #282  
قدیمی 01-26-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

پاسخ با نقل قول
  #283  
قدیمی 01-26-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نگاه كن، برای ما می باره

برای ما كه امشب جدا شدیم دوباره

توی خونه ای كه نیستی چه سخته بی تو بودن

زمونه ی لعنتی تو رو گرفته از من

سفر بخیر عزیزم خدا پشت و پناهت

بدون یكی نشسته همیشه چشم به راهت

نگو جدایی ما بازی سرنوشته

نگو كه قصمونو خود خدا نوشته

اون همه خاطراتو چطور فراموش كنم ؟

تو رفتی و ندیدی اون كه شكسته منم

سفر بخیر عزیزم خدا پشت و پناهت

بدون یكی نشسته همیشه چشم به راهت

به من نگو كه گریه تلخه شگون نداره

نگو بزار آسمون به جای ما بباره

اون كه شكسته منم سرت سلامت عزیز

به یاد عشقمون باش تو فصل زرد پاییز

به آسمون نگاه كن، برای ما می باره

برای ما كه امشب جدا شدیم دوباره

توی خونه ای كه نیستی چه سخته بی تو بودن

زمونه ی لعنتی تو رو گرفته از من

سفر بخیر عزیزم خدا پشت و پناهت

بدون یكی نشسته همیشه چشم به راهت

نگو جدایی ما بازی سرنوشته

نگو كه قصمونو خود خدا نوشته

اون همه خاطراتو چطور فراموش كنم ؟

تو رفتی و ندیدی اون كه شكسته منم

سفر بخیر عزیزم خدا پشت و پناهت

بدون یكی نشسته همیشه چشم به راهت

به من نگو كه گریه تلخه شگون نداره

نگو بزار آسمون به جای ما بباره

اون كه شكسته منم سرت سلامت عزیز

به یاد عشقمون باش تو فصل زرد پاییز

به آسمون نگاه كن، برای ما می باره

برای ما كه امشب جدا شدیم دوباره

توی خونه ای كه نیستی چه سخته بی تو بودن

زمونه ی لعنتی تو رو گرفته از من

سفر بخیر عزیزم خدا پشت و پناهت

بدون یكی نشسته همیشه چشم به راهت

نگو جدایی ما بازی سرنوشته

نگو كه قصمونو خود خدا نوشته

اون همه خاطراتو چطور فراموش كنم ؟

تو رفتی و ندیدی اون كه شكسته منم

سفر بخیر عزیزم خدا پشت و پناهت

بدون یكی نشسته همیشه چشم به راهت

به من نگو كه گریه تلخه شگون نداره

نگو بزار آسمون به جای ما بباره

اون كه شكسته منم سرت سلامت عزیز

به یاد عشقمون باش تو فصل زرد پاییز


پاسخ با نقل قول
  #284  
قدیمی 01-28-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

در خودم ماندم فراموشم کنید

خسته ام از خود نمی دانم چرا؟

شایدم این گونه بودن بهتر است

مانده ام در این دل ماتم سرا

باز هم یک عالم دلواپسی

متهم_مظنون نمیدانم که هست

از چه کس شاکی شوم جز این دلم

این دلی که بارها درهم شکست
پاسخ با نقل قول
  #285  
قدیمی 01-28-2011
BaHaReH آواتار ها
BaHaReH BaHaReH آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 144
سپاسها: : 15

11 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

روزهایی که مثل خواب میگذرند
آرزوهایی که ساعت به ساعت در عقل ها می تابد
چشم ها را کور میکند و آدمی را پست
آزرو های شیرین اما نشدنی و یاشدنی اما پوچ
آرزو هایی که آدمی را سرگرم می سازد
و او را نزد واقعیت ها رها می سازد
واقعیت های شوک بر انگیز واقعیت های تلخ
پس چه وخیم است حال زنده ای که دنیا به بازی اش گرفته
و مرگ سر انجام اوست و آخرت چشم انتظارش
رحم کن ای خدا

ویرایش توسط BaHaReH : 01-28-2011 در ساعت 10:31 PM
پاسخ با نقل قول
  #286  
قدیمی 01-31-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ای تکیه گاه کوچه ی تنهایی ام درود

ای آن که یک نگاه تو قلب مرا ربود

هر بار آمدم که از اینجا ببینمت

پشت خیال پنجره باران گرفته بود

احساس می کنم که در این لحظه های خیس

حتی تو را شبیه غزل می توان سرود

باید تو را نوشت و از روی بوم شعر

پرواز های قاصدک خسته را زدود

دائم بیا و روی دلم بستری بساز

جاری بمان همیشه در اینجا شبیه رود

قلبم به عشق تو ، نه ، تظاهر نمی کند

پیوند خورده است ، همان لحظه ی ورود -

سر می کشد به تک تک سلول های من

از کوچه ی نگاه تو آرامش وجود

خوابیده بود ساعت دلواپسی هنوز

بین هجای بودن ورفتن در این حدود

تق، تق ... دوباره ثانیه ها پشت پنجره

بیدار می شوند ، تو رفتی ، ولی چه زود .
__________________
پاسخ با نقل قول
  #287  
قدیمی 02-01-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دلم برای کسی تنگ است

که آفتاب صداقت را

به میهمانی گلهای باغ می آورد


و گیسوان بلندش را به بادها می داد

و دستهای سپیدش را به آب می بخشید


دلم برای کسی تنگ است

که چشمهای قشنگش را

به عمق آبی دریای واژگون می دوخت

وشعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند

دلم برای کسی تنگ است

که همچو کودک معصومی

دلش برای دلم می سوخت

و مهربانی را نثار من می کرد

دلم برای کسی تنگ است

که تا شمال ترین شمال

و در جنوب ترین جنوب

همیشه در همه جا آه با که بتوان گفت

که بود با من و

پیوسته نیز بی من بود

و کار من ز فراقش فغان و شیون بود

کسی که بی من ماند

کسی که با من نیست
پاسخ با نقل قول
  #288  
قدیمی 02-03-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مرا از یاد بردی تو

تو را از دست دادم من

و تو هرگز نفهمیدی چه حس التماسی را در نگاهم بارور کردی
و تو هرگز نفهمیدی چه قلب ساده ای پشت غرور چشمهای من نفس می زد

دلت هم پی نخواهد برد

دل بیچاره ام هر شب به یاد، یاد شیرینت کنار اشک می خوابد

مرا از یاد بردی تو

مرا ازیاد بردی تو بدون اینکه دریابی،غرورم سایبانی از نجابت داشت

و تو هرگز ندانستی دلم،گنجینه زخم است

من از چنگال این زخم مقدس سخت می ترسم

و تو هرگز نفهمیدی

و تو هرگز نفهمیدی،چه ذوقی داشت هربار سلامت راشنیدن

تو را از دست دادم من

و توهرگز نفهمیدی کسی تا آخر عمرش برایت شعر خواهد گفت

برایت شعر خواهد خواند

کسی تا آخر عمرش برایت ((ان یکاد عشق)) خواهد خواند

__________________
پاسخ با نقل قول
  #289  
قدیمی 02-06-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ببار ای باران مهربانی ها امشب
ببار بر سر مزار دلتنگی ها امشب

تنهایی را ببین جان داده کنج تنگ اتاق

ببار که شاید بیاسایم پشت دیوار سنگ اتاق

چشم باز میکنم ؛ افتاده روی دیوار ها سایه ای

منتظرم که بباری که بتابد نور،بیاید هوای تازه ای

واژه های خیس را بنگر که چه آرامند

بر کاغذ ساده و سفید چه نورها می رقصانند

دل از چه می نالد این شب ها نمی دانم

بارش بر گونه ها را زیر آسمان تنهایی خواهانم

سنگ صبور دل من باش تو این شب های تارم

ببار بر دلم که نمیدانم از چه چیز من بیقرارم

تو خلوت شب های غمگین و زیبای بهاری

می خواند این دلم ؛دلتنگ هم چو دل قناری

آهنگ مهربانی ها را از دلم ربوده اند

جای آن غزل و شعر بیقراری سروده اند

ببار باران که تو یار مهربان این دلی

تو معنای راستین نوازش بر تن هر گلی

کاش کودکی بودم چند ساله پر میگرفتم زیر باران

می پریدم هم چو پرنده در دشتی جدا از بی وفا یاران

چرا شب های بهار را شب های بیقراری نامند

مانده ام در این فکر که عاشقان کجای روزگارند

آنکه در خلوت و تنهایی نمی برد از یاد یار را

همان یار که ربود از چشم دلدار خواب را

ببار بارانم، مهربانی و سرمستی را نثارم کن

هدیه ای از نور تقدیم شهر خاموش و دل بیقرارم کن

ببار که پشت بارش تو ، نورانی می شود همه جا

ببار بر سر همه آنان که ایستاده اند زیر آسمان تنهایی ها

چتر من وقت ریزش باران غم و درد، تو هستی

بال و پر روحم تازه می شود در این دریای هستی

درونم چه پرشور و پر هیاهوست در شب های مهتابی

تازه میشه زخم دلم ، میشینه تو عمق وجودم هر دم بیتابی

صدای رعد و برق ؛ آسمان چرا ناله می کشد هر دم

من جدا میشم از زمین با تو و با همین دستهای سردم

می خواهم بنشانم روی بال سپید ابرها ؛ غم درونم

صدای نم نم باران چه آهسته می خواند از آواز درونم





پاسخ با نقل قول
  #290  
قدیمی 02-07-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

هنگامي كه دستان مهربان اش را به دست مي گيرم
تنها يي غم انگيزش را در مي يابم .

اندوهش
غروبي دل گير است
در غربت و تنهايي.
هم چنان كه شادي اش
طلوع همه آفتاب هاست
و صبحانه
و نان گرم
و پنجره اي
كه صبح گاهان
به هواي پاك گشوده مي شود
و طراوت شمعدا ني ها
در پاشويه حوض .

چشمه يي
پروانه يي و گلي كوچك
از شادي
سرشارش مي كند
و ياسي معصومانه
از اندوهي
گران بارش :
اين كه بامداد او ديري ست
تا شعري نسروده است .

چندان كه بگويم
((امشب شعري خواهم نوشت ))
با لباني متبسم به خوابي :آرام فرو مي رود
چنان چون سنگي
كه به درياچه يي
و بودا
كه به نيروانا

و در اين هنگام
دختركي خردسال را ماند
كه عروسك محبوب اش را
تنگ در آغوش گرفته باشد .

اگر بگويم كه سعادت
حادثه يي ست بر اساس اشتباهي
اندوه
سراپاي اش را در بر مي گيرد
چنان چون درياچه يي
كه سنگي را
و نيروانا
كه بودا را
چرا كه سعادت را
جز در قلمرو عشق باز نشناخته است
عشقي
كه به جزتفاهمي آشكار نيست .


نخست
دير زماني در او نگريستم
چندان كه چون نظر از وي باز گرفتم
در پيرامون من
همه چيزي
به هيات او در آمده بود .

آن گاه دانستم كه مرا ديگر
از او
گريز نيست .
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 03:02 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها