از پیر زنه میپرسن تا حالا معجزه دیدی؟
میگه آری رفتم بانک در به اذن خدا باز شد.
کرده موتور یه خارجی رو می دزده
خارجی میگه no no
کرده میگه نو یا کهنه دی بردمه
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
کاربران زیر از فرانک به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
لکه تو ماه رمضون هر روز روزه میگرفت
و 5 دقیقه مونده به افطار روزه شو میشکست،
پرسیدن چرا اینکارو میکنی؟
گفت: تا گشت بزانن لکیل متونن روزه بگرن ولی نمگرن
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
لکه از تاکسی پیاده میشه درو محکم میبنده میگه
پدر سگیش بیت
راننده میگه من کی گفتم پدر سگ
لکه میگه
الان نه وه تیده م بچم بعدا" اوشی
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
عکس العمل لکها با بارش اولین باران.
نان حشکه باره ناو خیس بی...
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ