بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 07-21-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


..وطنم ..

نام جاويد وطن
صبح اميد وطن
جلوه کن در آسمان
همچو مهر جاودان
وطن اي هستي من
شور و سرمستي من
جلوه کن در آسمان
همچو مهر جاودان
بشنو سوز سخنم
که هم آواز تو منم
همه جان و تنم
وطنم وطنم وطنم وطنم
بشنو سوز سخنم
كه نواگر اين چمنم
همه جان و تنم
وطنم وطنم وطنم وطنم
همه با يک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه شاد و خوش و نغمه زنان
ز صلابت ايران جوان
ز صلابت ايران جوان
ز صلابت ايران جوان



...
..
.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن

ویرایش توسط ساقي : 07-21-2009 در ساعت 04:56 PM
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 08-27-2009
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

روزی اگر بناست که بر تن کفن کنم
من آن کفن ز برای وطن کنم

سبزو سفید و سرخ نکوتر بود کفن
تا من برای خاطر میهن به تن کنم

ایران من عزیز من ای سرزمین من
مرگ است بی تو گر هوس زیستن کنم

من شیر بیشه وطنم عشق خویش را
خورشید وار بیرق دشت و دمن کنم

روزی که پای عشق وطن در میان بود
تاریخ گفته استچه باید من کنم

چون برق حق بر خرمن باطل در اوفتم

یزدان صفت مبارزه با اهرمن کنم

دشمن اگر پای بدین سرزمین نهد
کاری که کرد نادر لشگر شکن کنم

رویین تن است اگر دشمن من تهم تنم
کورش به تیر غیرت دشمن فکن کنم

بر بیستونم ارگذر افتد حدیث دوست

شیرین حکایتی است که با کوهکن کنم

گلبانگ خود قبای شهادت مرا بس است
روزی اگر بناست که بر تن کفن کنم
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "

ویرایش توسط Hiwa : 08-27-2009 در ساعت 02:58 PM
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 09-09-2009
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

به خداقطع کندخصم اگرسرزتنم

به جهانی ندهم ذره خاک وطنم
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 09-29-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دیار نازنین من


خیال من ، یقین من
جناب کفر و دین من
بهشت هفتمین من
دیار نازنین من
کوه وکمر غلام شان
چه آفتاب و آتشی
قیامت قیامشان
چه مردمان سر کشی
شهادت و مرا را
به گوش سنگ سنگ خود
چه خوب نعره میزند
گلوی سر زمین من
به خانه خانه رستمی
به خانه خانه آرشی
برای روز امتحان
دلاوری، کمانکشی
چه سرفراز مردمی
چه سربلند مردمی
که خاک راهِ شان بود
شرافت جبین من





__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 09-29-2009
abadani آواتار ها
abadani abadani آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Apr 2009
نوشته ها: 1,022
سپاسها: : 0

13 سپاس در 12 نوشته ایشان در یکماه اخیر
abadani به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

زود شود چون بهشت گيتي ويران
بگذرد اين روزگار سختي از ايران
منوچهري دامغاني
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 09-29-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

با تو ام ای میهن




آسمان بر بلندی اش نازد

من به نامت همیشه مینازم


از اول تا به آخرای میهن

با تو ام ، بی تو زود می بازم


بهر شامت ستاره میخواهم

شوکت ات را دو باره میخواهم


میهنم ، قلب دشمنان ترا

چون دل خویش پاره میخواهم


چون تو هستی بنا وآغازم

با تو آغاز میشود رازم



با تو پیوند میخورد سوزم

با تو پیوند میخورد سازم


روح من هوش من تن من

حرف حق در بیان وگفتن من



نازنین عزیز میهن من

ای تمامی چیز میهن من












__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 10-01-2009
آیـدا آواتار ها
آیـدا آیـدا آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 438
سپاسها: : 0

16 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


چنین نغز گفتار و، آوای گرم
به گوشم بدی روز و شب نرم نرم
که گفتی مرا، مادرم این سخن
از آن روزگاران و ، دور کهن
ز نیکی و خوبی و از فرهی
از آن نیک آیین دین بهی
هم از آفریدون، شه نیک رای
کز او بود گیتی سراسر بپای
سه پور گزینش به نام و به جاه
که بودند هر یک سزاوار گاه
چو سلم سترک و چو تور دلیر
که بودند در رزم، برسان شیر
دگر ایرج، آن نامدار گرد
دلیر و، خردمند و، با دستبرد
از ایران و توران و از خاک روم
جدا گشتن این سه پور و سه بوم
سه بهره شدن ، سرزمین کهن
همان سنجشن نیک و بد در سخن
ز کار فریدن به بینش وری
که بسپرد بر همه پسر کشوری
که شایسته بودند آن را به جان
شناسایی شه، گواهی بر آن
چو ایران و ایرج ز یک ریشه بود
فریدون فرخ پر اندیشه بود
گزیدش چنین نام با فرهی
که می تافت از او شکوه مهی
و ز آن پس، سر مرز ایران زمین
همان تاج و، تخت و، کلاه و، نگین
به ایرج بدادش که با کهتری
از آن دو برادر، بدش برتری
پس آن دو برادر، بدو رشک و کین
ببردند از بهر ایران زمین
و از آن پس، به ایرج سر آمد زمان
از آن بدسگلان های تیره روان
دگر باره، از این روزگار کهن
چنین گفت مام گرامی به من
سخن های فرزانگان گزین
همارود شیران به میدان کین
همی گفت با من بسی داستان
از ایران و از دوره ای باستان
ز گاه منوچهر تا کیقباد
سخن های باسته بر من گشاد
ز زال و ز مهراب پاکیزه خویی
ز سیندخت و رودابه ماه روی
ز کاوس کی، شاه با زیب و فر
سیاوخش، آزاده نام ور
همان پاک کیخسرو نیک رای
جهان دار نیکویی نیکی فزای
ز رستم، هم از رزم های گران
ز توران زمین ، ز هماوران
ز کار خردمند روشن روان
فرامرز یل ، آن گو پهلوان
زواره، دلیر ستوده به جنگ
هشیوار و بینا دل در تیز چنک
از آیین ایران همی گفت و، من
نیوشنده آن را به جان و به تن
بدم کودکی خرد، در آن زمان
ندیده بسی سرد و گرم جهان
که بُد برترین آرزویم همین
که پاینده ماناد ایران زمین
جهانم بُد ایران زمین، آن زمان
همان نامداران و فرخ گوان
شب و روز، از مهر، پیچان بدم
بدان کودکی سخت پرسان بدم
چنین مهر ایران، دلم را بسوخت
که چون فرنبغ،1 آتشی برفرخت
چو آتشکده، شعله ور شد ز مهر
چو برزین بر افروخت سر بر سپهر
فروزان چو گُشنسب گشتی به جان
که تابان از آن است جان و روان
کنون چون گذشت زمان دیده ام
شگفتی ز هر گونه بشنیده ام
بسی آرزو های مهر آفرین
که بزداید از دل، غم و رنج و کین
بسی باور نیک و، نیکو سخن
که رامش دهد بر دل و جان و تن
بسی چرخ، بر گرد و گردون بگشت
بسی روزگارم ز سر برگذشت
به از این ندیدم همان آرزوی
که از خُردیم بود این گفت گوی
که: پاینده ماناد ایران ما
سرفراز این مهر و مان ما


« فردوسی »
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 10-01-2009
آیـدا آواتار ها
آیـدا آیـدا آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 438
سپاسها: : 0

16 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شرفنامه


بیا به بزم وطن شور و عشق بر پاكن
سبوی غم بشكن می به جام مینا كن
شراب پاك مغان نوش و در كمال ادب
دو جرعه نیز نثار ره اهورا كن
سرود پاكی و نیكی به گوش یار بخوان
و در بلوغ خرد، یادی از اوستا كن
بیاو زند بخوان تا سپیده با زرتشت
شكوه جلوه‌ی خورشید را تماشا كن
بگو كه نیك بیندیش و نیك كن گفتار
چو نیك شد همه كردار، شكر مزدا كن
بگو كه ملت ما سرفراز تاریخ است
و دشمنان وطن را خفیف و رسوا كن
پیام عز و شرف را بخوان ز شهنامه
و رمز و راز شرفنامه را هویدا كن
نبسته دست ترا فتنه‌های چرخ بلند
مقام خویش در اوج حماسه پیدا كن
وطن كه خسته شد از آیه‌های مكتب غم
بیا و فارغش از گریه‌های بی جا كن!
بیا و پهنه‌ی این خطه‌‌ی خدایی را
برای جشن خرد پیشگان مهیا كن
اگر چه گوش ستم از چرا گریزان است
بیا تمام سخن را چرا و آیا كن!
چرا ز خون سیاوش برآمده ضحاك؟
بیا به علم و خرد حل این معما كن
تو قطره‌ای و منم قطره و وطن دریا
بیا و قطره‌ی جان را نثار دریا كن
به شوق دیدن فردای عشق و آزادی
به نور دانش امروز ، فكر فردا كن
«امید» می‌چكد از ابر « اتحاد» بیا
و بوستان وطن را دوباره احیا كن


«مصطفي بادکوبه اي»
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 10-01-2009
آیـدا آواتار ها
آیـدا آیـدا آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 438
سپاسها: : 0

16 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

در جهان فرمان كوروش اولين منشور بود
سر به تعظيمش سراسر بابل و آشور بود
سينه اسپارت را تا قلب يونان چاك كرد
پشت بخت النصر را سائيده و بر خاك كرد
ما از اسلاف همان خونيم از آن ريشه ايم
پاسدار نام پاك پارس تا هميشه ايم ..
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 10-06-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


یغماگلرویی

می‌آمیزم‌ سیاهی‌ِ شب‌ را
با سفیدی‌ِ روزْ
ـ که‌ خودْ عصاره‌ی‌ رنگین‌ْکمان‌ْ است‌ْ ! ـ
تا خاکستری‌ْ را بَرگزینم‌
برای‌ ترسیم‌ِ آسمان‌ِ سرزمین‌ِ خویش‌ !
بَر حاشیه‌ی‌ سوری‌ِ بوم‌ْ
شن‌ْزاری‌ تفته‌ را نقاشی‌ می‌کنم‌
با سَرچشمه‌ای‌ که‌ خواب‌ْگاه‌ِ اژدهاست‌ !
خورشیدی‌ قُراضه‌ْ را پَرچ‌ْ می‌کنَم‌ بَر آسمان‌ْ
با عبورِ تاریک‌ِ کلاغان‌ْ در حاشیه‌ وُ
خبرْکشان‌ِ مُرده‌ به‌ تازیانه‌ی‌ باد...
این‌جا ایران‌ است‌
و من‌
تو را دوست‌ْ می‌دارم‌ !




....
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:43 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها