بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #21  
قدیمی 02-02-2012
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عاشقانه های شاعر گمنام /ریچارد براتیگان/علیرضا بهنام/صفحه 37

چقد دلم تنگ شده برا اینجا...
کتابم دست دوستم بود که شهر دیگه ای درس می خونه. تعطیلات برگشته شمال برام آورده : )


چشم هایمان

افتاد
به هم

او با صدایی
سرد تر از
یک پرنده ی مرده
( یا
شاید
دو پرنده مرده بود؟)

گفت

"سلام."

ریچارد براتیگان/.
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از GhaZaL.Mr به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #22  
قدیمی 02-02-2012
مهرگان آواتار ها
مهرگان مهرگان آنلاین نیست.
مدیر تالار انگلیسی
 
تاریخ عضویت: Apr 2008
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,577
سپاسها: : 3,750

4,670 سپاس در 1,282 نوشته ایشان در یکماه اخیر
مهرگان به Yahoo ارسال پیام
Smile

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Ghazal.banoo نمایش پست ها
[IMG]http://*****************/images/9qv2iz3hzpqy3tian6c.jpg[/IMG]

در کافه


در کافه مردی را دیدم
که با حسرت، تکه ای نان را
مثل شناسنامه
یا عکس عاشقی مرده
تا می زد.

ریچارد براتیگان

-------------------

۷ آوریل۱۹۶۹

امروز

این قدر حالم بد است
که می خواهم شعری بنویسم
مهم نیست این
یا یکی دیگر

ریچارد براتیگان

-------------------

30 سنت، دو کرایه، عشق


وقت سوار شدن به اتوبوس
شدیدن به تو فکر می کردم
۳۰ سنت کرایه را دادم
گفتم: دو نفر!
یادم نبود تنها هستم!

ریچارد براتیگان

-------------------

چوب

مثل درخت
در تاریکی پیر می شویم
و ارواح مان را می بینیم
که لباس های چوبی شان را
عوض می کنند.
فقط چوب
حرف آخر را می زند

ریچارد براتیگان


نقل قول:
نوشته اصلی توسط Ghazal.banoo نمایش پست ها
چقد دلم تنگ شده برا اینجا...
کتابم دست دوستم بود که شهر دیگه ای درس می خونه. تعطیلات برگشته شمال برام آورده : )


چشم هایمان

افتاد
به هم

او با صدایی
سرد تر از
یک پرنده ی مرده
( یا
شاید
دو پرنده مرده بود؟)

گفت

"سلام."

ریچارد براتیگان/.
غزل خانوم
خیلی قشنگ بود
حتما از کاملترین مطالب درباره ریچارد براتیگان هستش، اما من تو گوگل پیدا نکردم اینجا رو، کاش تگ داشته باشه این تاپیک
__________________

ویرایش توسط مهرگان : 02-02-2012 در ساعت 10:05 PM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از مهرگان به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #23  
قدیمی 02-04-2012
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عاشقانه های شاعر گمنام /ریچارد براتیگان/علیرضا بهنام/صفحه138

تو را
از میان جهنم عبور خواهم داد
و
اگر فراموش کردی
کلاهت را

تمام جهنم را
بر می گردم
تا کلاهت را بیاورم


ریچارد براتیگان/.
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
ریچارد براتیگان, شعر


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 11:32 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها