اوه علی جان
چه چشمایی داشته طرفت ها
چغک دل همچینام بزرگ نیست
پلخمون بازیش خوب بوده
------------------------------------------------------------------------------------------
رقص هاي شمال خراسان کرُمانجی
می گویند که « بازی » کردهای کرُمانج خراسان به شیوه ی خراسانیان قدیم به رقص
اطلقی باستانی و از ریشه واچیک پهلوی است. هیچ مراسم شادی نیست که کرمانج
ها، پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و غنی در آن شرکت نکنند. این رقص ها روایت
کوچندگی، تلش، همیاری، یگانگی، کار و کوشش و تصویریست از مردمانی که مرگ
را نیز به بازی می گیرند و نیاکان ما را به یاد می آورند که آدمی را در خور مهرورزی
و شادی می پنداشتند.
کرمانج ها که قرن ها پیش از کردستان به شمال خراسان کوچانده شده اند، با آن که
به کردی سخن می گویند به لحاظ فرهنگی تحت تأثیر فرهنگ خراسانیان قرار گرفته
اند. بازی های کرمانجی چون بازی های شرق و مرکز خراسان در دایره و دور انجام
می گیرد و جزو رقص های زنجیره ای و سلسله ای اند. رقص ها نخست با ریتمی
8 7 آ
رام و
سنگین آغاز و
به مرور تند و
تندتر می شوند (
تقریبا 4 2 و
تا 8
6 ) . ادوار
رقصی بعد از آرام و تند شدن دوباره از سر گرفته می شود و همواره پس از همهمه
و حرکت های تند، ریتم آهسته می شود تا بازیگران نفسی و دمی بگیرند.
دست ها نقش اصلی را ایفا می کنند و از تنوع و حرکت بیشتری نسبت به پاها
« با دست و دو انگشت شکنجیدن » برخوردارند. دست زدن یا قرسه زدن (به معنی
قرصک » (دهخدا) با نگارش قرصه ضبط شده است و تاجیکان نیز به دست زدن
می گویند.) و بشکن های متوالی از مشخصه های اصلی این رقص هاست که « زدن
حالتی شاد و پرنشاط به آنها می بخشد.
کردهای کرمانج خراسان مثل کردان کردستان دست ها را به یکدیگر گره نمی کنند و
یا بر شانه ی هم نمی گذارند بلکه هر بازیگر حرکات مشترک گروهی را به تنهایی
معروف است به همراه « گل و غنچه » اجرا می کند. جمع و باز شدن دایره که به
چرخش های نیم دایره ای و پیچش مچ و دست زیبایی و شکوه خاصی به بازی ها می
بخشد. صدای هی هی در میان بشکن زدن و جمع و باز شدن دایره در حالی که یک پا
محور می شود و پای دیگر به داخل و خارج دایره پنجه می کوبد بر اوج شادی و
سرور رقصندگان می افزاید. مردمی که به مراسم دعوت می شوند معمول دایره وار
به دور گروه رقصندگان حلقه می زنند و با کف زدن آن ها را همراهی می کنند. به
هنگام اجرای رقص ها، رقصندگان و نظاره کنندگان با همه ی حواس و وجود خود در
رقص حضور می یابند. هر کس که خسته می شود جای خود را با تازه نفسی که به
دایره ی رقص وارد می شود عوض می کند و گاه دایره های جداگانه ای از زنان و
مردان تشکیل می شوند و در حالی که نوازندگان بی وقفه می نوازند، دایره ی
مردانه جای خود را به دایره ی زنانه می دهد. رقص در دایره های مستقل مردانه و
زنانه بعد از انقلب مرسوم شده است در حالی که در گذشته در رقص های کرمانج
ها مانند کردان کردستان، ترکیبی از زنان و مردان (به اصطلح جو و گندم) شرکت
می کردند. در اجرای رقص ها محدودیت خاصی برای زنان وجود ندارد مگر در چوب
بازی که بازیِ مردانه است و زنان شرکت نمی کنند. تا هشتاد سال پیش زن ها نیز
چوب بازی می کرده اند و امروزه پیرزنان این بازی را به خوبی اجرا می کنند.
در میان چادرها گاهی دسته های زنانه می رقصند. نوازندگان در گوشه ای از چادر
پر » (تقریبا بیرون آن) سرنا و دهل می نوازند و زنان با چادرهای رنگی موسوم به
که در پشت سر رها شده به پایکوبی می پردازند. بازی های کرمانجی از « طاووسی
آنِ تمامی کرمانج هاست که پیر و جوان از آن سیر نمی شوند.
بداهه نوازی بر اساس مقام های رقصی مانند سایر موسیقی های محلی از مشخصه
های اصلی این موسیقی ست.
انواع رقص های کرُمانجی
در مراسم جشن و سرور، کرمانج ها رقص های متنوعی دارند که یکی از دیگری
زیباتر و شادترند و سه گونه اند :
1. بازی های دوری و زنجیره ای
بازی های قرسه ای از کهن ترین رقص های دسته ای دوری کرمانجی ست. این بازی
ها بدین لحاظ که شامل یک دور رقصی اند با رقص های کردی همانندی دارند. دورِ
رقصی شامل بازیهای قرسه ای که در ابتدای آن ممکن است مقام های رقصیِ
دیگری اجرا شوند که در میان ادوار رقصی قرسه ای سنت شده اند. رقص های
منفرد که به همراه رقص های قرسه ای اجرا می شوند، به لحاظ ریتمیک و ملودیک با
می گویند « رقصه » همدیگر تناسب و ارتباط دارند. قرسه را برخی با قلب حروف
(روایت حشمت سعادتی و عاشیق شیر محمد قره خانی از ظلم آباد)، ترتیب عمودی
رقص های قرسه ای از یک تا دوازده قرسه است.
یک قَرسِه
8 7 د
ور رقصی با مقام یک قرسه (
ریتم تقریبا )
شروع می شود. زنان آن را آهسته و
مردان تند می رقصند. این رقصه همه را برای اجرای حرکات بعدی و تندتر آماده می
کند. ممکن است آهنگ های مختلفی (به لحاظ ملودیک) اجرا شوند اما کرمانج ها آن
را به ریتمیک یک قرسه می نامند. بنابراین ریتم در موسیقی های رقصی نقش عمده
ای را بازی می کند. یک قرسه یعنی یک بار انگشتان دست را به هم نزدیک کردن یا
زدن است.
دو قَرسِه
دو بار دست زدن است که به قرص حنایی تربت جام (شرق خراسان) می ماند و حنا
کردن دست را به نمایش می گذارد. دو قرصه تندتر از یک قرسه است و حرکات پای
آن مانند رقص یک قرسه است.
بعد از دو قرسه، مقام رقصی با نام هله هله (دست دست) ممکن است نواخته شود
(حشمت سعادتی, عاشیق محمدقربان قره خانی، شیرمحمد قره خانی، محمدکریم
باقری از ظلم آباد) که تنوعی در حرکات دستی رقص های قرسه ای ایجاد می کند.
در این رقص دست ها باز می مانند و از ساعد و مچ پیچ می خورند و به یکدیگر
نزدیک نمی شوند. بعد از هله هله رقص های منفرد دیگری ممکن است اجرا شوند.
انارکی
از رقص های منفرد است که در میان بازی های قرسه ای می آید. برخی از کرمانج ها
به آن حاجی نارنجی نیز می گویند. حرکات رقص انارکی به حرکات بازی دو قرسه
می ماند.
سه قَرسِه
شامل سه ضربه ی دست یا اشاره انگشت ها به کف دست یا بشکن است. به این
رقص بشکن بشکن نیز می گویند و سه چکه ی تربت جامی ها همین ملودی را دارد.
بجنوردی
بجنوری به رقص کرمانج های بجنورد اطلق می شود و احتمالً ملودی آن با وزن
مقام سه قرسه ای هماهنگ است و کرمانج های سایر نقاط نیز آن را اجرا می کنند.
شلنگی
رقصی شاد و با حرکات متنوع از منطقه ی جوین است که در آن رقصندگان با چند
قدم به یک سو می روند و سپس برمی گردند و با یک پا به درون دایره ی رقصی
ضربه می زنند و با بشکن های متوالی بر شکوه رقص می افزایند.
چپ و راسته
مشخصه ی آن حرکت عکس بدن و پای بازیگران نسبت به یکدیگر است که بصورت
لی لی اجرا می شوند و زیبایی خاصی به رقص های قرسه ای می بخشد و آن را از
گل و » یک نواختی بیرون می آورد. حرکتی در میان این رقص ها انجام می گیرد که
نام دارد و رقصندگان با یک پای چرخشی و پایی که محور شده به داخل دایره « غنچه
و خارج آن در جا گردش می کنند و غنچه ی گلی را که باز می شود به نمایش می
گذارند.
پنج قَرسِه
پنج ضربه شامل پنج ضربه ی دست است که دو تای آن ها مجزا از سه ضربه ی
دیگر زده می شود. پنج قرسه میان همه ی کرمانج ها رایج نیست و ظلم آبادی ها آن
را به یاد دارند.
شش قَرسِه
دارای شش ضربه است که سه ضربه ی (چرتکَه) آن با چرخش به سمت راست و
سه ضربه با چرخش به طرف چپ به وسیله ی دست ها اجرا می شود و بدن کمی به
طرفین خم می شود.
دوازده قَرسِه
شامل دوازده ضربه یا دو شش قرسه است و شش ضربه ی آن در سمت چپ و
شش ضربه ی آن در سمت راست با دست ها اجرا می شود.
2. سایر رقص های کرُمانجی
بازی های دیگری در میان کرمانج ها رایج اند که در شهرهای کرمانج نشین مثل
بجنورد و قوچان همه ی آن ها را اجرا نمی کنند. این بازی ها به مرکز مهم موسیقی
کرمانجی یعنی روستای برهوت ظلم آباد (نزدیکی بستان آبادِ سبزوار, فاقد آب و برق
تا سال 75 ) متعلق است که از تأثیر موسیقی های دیگر نقاط محفوظ مانده است.
مردم این ده قریب به اتفاق اهل موسیقی اند و از خاندان های موسیقی، خاندان
باقری و قره خانی مشهورند.
هَله هَله
نوعی بازی با آهنگی سنگین است و ممکن است در بازی های قرسه ای پس از دو
قرسه اجرا شود.
دستمال بازی
این بازی را امروز کرمانجی ها به یاد ندارند و پیران آن را اجرا می کنند. پاها در این
بازی بسیار کوچک برداشته می شود در حالی که رقصنده دستمالی را با یک دست یا
دو دست بالی سر و جلوی صورت آهسته می چرخاند.
جانِ مَه
از بازی هایی است که ظلم آبادی ها آن ها را خوب بلدند و سُرنا نوازانی که از این
روستا برخاسته اند قادرند ملودی این رقص ها را اجرا کنند. این بازی ها در مراسم
جشن و سرور کرمانج های سایر نقاط کم تر اجرا می شوند. بازی با آهنگ سنگین به
آرامی اجرا می شود و یا بال و پایین رفتن دست ها همراه است.
ماد(ت) ماتی
به بازی های قرسه ای نزدیک است (سه و شش قرسه) که در ظلم آباد و اسفراین
رواج دارند.
اصغرجان
با حرکات کامل متفاوت دست اجرا می شوند. یک دست بر کمر قرار می گیرد و
دست دیگر به طرف بال از ساعد حالت خمیده دارد و انگشت ها به همراه مچ به
طرف داخل پیچ می خورند و آن را افراد مسن هم اجرا می کنند.
مجسمه
حالتی تقلیدی و شوخی وار دارد و رقصی ست که با قطع شدن صدای دهل و ثابت
ماندن ملودی، بازیگر باید در هر حالتی که هست سر جایش بی حرکت بماند و اگر
حتی حرکتی کنُدَ از بازی کنار گذاشته می شود. با نواخته شدن دهل و از سر گرفتن
سرنا بازیگران به بازی ادامه می دهند. این رقص بین لرها و بختیاری ها نیز رایج
است و به نظر می آید از لوطی های دیگر نقاط اخذ شده باشد (عاشق کریم باقری
کهن ترین سرنا و قُشمه نواز ظلم آباد آن را خیلی قدیمی نمی داند).
سربازی
سربازهاست که با حرکات « قدم رو » و « رژه » سربازی رقصی به تقلید از حرکات
مقطع دست و پا اجرا می شود.
3. رقص های سایر اقوام
یک چوبه و دو چوبه
همان بازی اصیل تربت جامی (شرق خراسان) است که با چرخش و بریدن به سوی
بالی همراه است و مشخصه ی آن استفاده از یک چوب در بازی یک چوبه و دو چوب
در بازی دوچوبه است. این بازی با حرکات خروس جنگی، جنگ و گریز و حمله و دفاع
به صورت ایستاده، خوابیده و نشسته اجرا می شود. ملودی این بازی ها تفاوت
چندانی با بازی های یک چوبه ودو چوبه ی تربت جام ندارد و لحن و رنگی کرمانجی به
خود گرفته است. قُشمه نوازان به سختی قادرند نغمه های این دو بازی را بنوازند چرا
که ساز اجرایی این دو مقام در همه خراسان سرناست.
کرمانج ها با اسبی چوبی که خود می سازند و آن را با پارچه های رنگی می پوشانند
یک و دوچوبه می رقصند. بدین ترتیب که بازیگری به درون اسب چوبی می روند و در
حالی که به صورت نیمه اسب نیمه آدم همبازی او ( به اصطلح غلم سیاه) در
بیرون از اسب با او ستیز می کند. این بازی در منطقه ی بیهق رواج داشته است.
بلوچی
امروزه کرمانج ها با نوای رقص بلوچی می رقصند که مبین تأثیر موسیقی و رقص
های کوچندگان بلوچی شمال خراسان است.
آهنگ ها و ترانه های مراسم جشن و سرور
هر چند آهنگی مختص رزم است اما در آغاز « باسکه » ، از آهنگ های مراسم عروسی
مراسم جشن و سرور اجرا می شود. همچنین نقَره در آغاز رقص های قرسه ای
نواخته می شود که به نوعی رقصندگان را برای تشکیل دایره ای رقصی و رقص
آماده می سازد.
موسیقی کرمانجی آن گاه که به کلم می آید تغزلی ترین ترانه ها از قومی شیفته ی
طبیعت، رنگ، جوشش، عشق و بازی را روایت می کند. ترانه های مراسم شادی
منحصر به توصیف معشوق و طبیعت نیست بلکه کرمانج ها تلقی خود از جهان و
زندگی و شِکوه از روزگار را بیان می دارند. ترانه ها حدیث نبردها و دادها و بیدادهای
این قوم عمیقا تغزلی ست که حماسه را نیز به وادی تغزل می برند.
آنان در حالی که می گویند : هر چه گویم تمام نشدنی است، آتش دل خاموش نمی
شود، من همچون خاشاکی در آتش عشق می سوزم و به بلندای کوهستانی فراخ
برآمدم بر دست و پای داماد حنا می بندند و آن گاه که از گیسوان یار، بال و پر می
سازند و او را که چون چراغی در شب تاریک بر روی پلی می درخشد نظاره می کنند
خود را ریگی سرگردان در بیابان غربت می پندارند و می خوانند که چون یوسف به
چاه تنگ درافتاده اند و به بهای عشق در بازار برده فروشان به تاراج رفته اند و این
در حالی ست که رخت دامادی بر تن می کنند.