بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > ایران ما

ایران ما در این تالار هرآنچه به استانها و شهرهای ایران عزیز ما مرتبط میشه قرار داده میشه به طور ویژه تر کاربران مختلف از نقاط مختلف ایران در این تالار به معرفی شهر و استان خودشون میپردازند.

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #21  
قدیمی 10-12-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اوه علی جان
چه چشمایی داشته طرفت ها
چغک دل همچینام بزرگ نیست
پلخمون بازیش خوب بوده
------------------------------------------------------------------------------------------

رقص هاي شمال خراسان کرُمانجی
می گویند که « بازی » کردهای کرُمانج خراسان به شیوه ی خراسانیان قدیم به رقص
اطلقی باستانی و از ریشه واچیک پهلوی است. هیچ مراسم شادی نیست که کرمانج
ها، پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و غنی در آن شرکت نکنند. این رقص ها روایت
کوچندگی، تلش، همیاری، یگانگی، کار و کوشش و تصویریست از مردمانی که مرگ
را نیز به بازی می گیرند و نیاکان ما را به یاد می آورند که آدمی را در خور مهرورزی
و شادی می پنداشتند.
کرمانج ها که قرن ها پیش از کردستان به شمال خراسان کوچانده شده اند، با آن که
به کردی سخن می گویند به لحاظ فرهنگی تحت تأثیر فرهنگ خراسانیان قرار گرفته
اند. بازی های کرمانجی چون بازی های شرق و مرکز خراسان در دایره و دور انجام
می گیرد و جزو رقص های زنجیره ای و سلسله ای اند. رقص ها نخست با ریتمی
8 7 آ
رام و
سنگین آغاز و
به مرور تند و
تندتر می شوند (
تقریبا 4 2 و
تا 8
6 ) . ادوار
رقصی بعد از آرام و تند شدن دوباره از سر گرفته می شود و همواره پس از همهمه
و حرکت های تند، ریتم آهسته می شود تا بازیگران نفسی و دمی بگیرند.
دست ها نقش اصلی را ایفا می کنند و از تنوع و حرکت بیشتری نسبت به پاها
« با دست و دو انگشت شکنجیدن » برخوردارند. دست زدن یا قرسه زدن (به معنی
قرصک » (دهخدا) با نگارش قرصه ضبط شده است و تاجیکان نیز به دست زدن
می گویند.) و بشکن های متوالی از مشخصه های اصلی این رقص هاست که « زدن
حالتی شاد و پرنشاط به آنها می بخشد.
کردهای کرمانج خراسان مثل کردان کردستان دست ها را به یکدیگر گره نمی کنند و
یا بر شانه ی هم نمی گذارند بلکه هر بازیگر حرکات مشترک گروهی را به تنهایی
معروف است به همراه « گل و غنچه » اجرا می کند. جمع و باز شدن دایره که به
چرخش های نیم دایره ای و پیچش مچ و دست زیبایی و شکوه خاصی به بازی ها می
بخشد. صدای هی هی در میان بشکن زدن و جمع و باز شدن دایره در حالی که یک پا
محور می شود و پای دیگر به داخل و خارج دایره پنجه می کوبد بر اوج شادی و
سرور رقصندگان می افزاید. مردمی که به مراسم دعوت می شوند معمول دایره وار
به دور گروه رقصندگان حلقه می زنند و با کف زدن آن ها را همراهی می کنند. به
هنگام اجرای رقص ها، رقصندگان و نظاره کنندگان با همه ی حواس و وجود خود در
رقص حضور می یابند. هر کس که خسته می شود جای خود را با تازه نفسی که به
دایره ی رقص وارد می شود عوض می کند و گاه دایره های جداگانه ای از زنان و
مردان تشکیل می شوند و در حالی که نوازندگان بی وقفه می نوازند، دایره ی
مردانه جای خود را به دایره ی زنانه می دهد. رقص در دایره های مستقل مردانه و
زنانه بعد از انقلب مرسوم شده است در حالی که در گذشته در رقص های کرمانج
ها مانند کردان کردستان، ترکیبی از زنان و مردان (به اصطلح جو و گندم) شرکت
می کردند. در اجرای رقص ها محدودیت خاصی برای زنان وجود ندارد مگر در چوب
بازی که بازیِ مردانه است و زنان شرکت نمی کنند. تا هشتاد سال پیش زن ها نیز
چوب بازی می کرده اند و امروزه پیرزنان این بازی را به خوبی اجرا می کنند.
در میان چادرها گاهی دسته های زنانه می رقصند. نوازندگان در گوشه ای از چادر
پر » (تقریبا بیرون آن) سرنا و دهل می نوازند و زنان با چادرهای رنگی موسوم به
که در پشت سر رها شده به پایکوبی می پردازند. بازی های کرمانجی از « طاووسی
آنِ تمامی کرمانج هاست که پیر و جوان از آن سیر نمی شوند.
بداهه نوازی بر اساس مقام های رقصی مانند سایر موسیقی های محلی از مشخصه
های اصلی این موسیقی ست.
انواع رقص های کرُمانجی
در مراسم جشن و سرور، کرمانج ها رقص های متنوعی دارند که یکی از دیگری
زیباتر و شادترند و سه گونه اند :
1. بازی های دوری و زنجیره ای
بازی های قرسه ای از کهن ترین رقص های دسته ای دوری کرمانجی ست. این بازی
ها بدین لحاظ که شامل یک دور رقصی اند با رقص های کردی همانندی دارند. دورِ
رقصی شامل بازیهای قرسه ای که در ابتدای آن ممکن است مقام های رقصیِ
دیگری اجرا شوند که در میان ادوار رقصی قرسه ای سنت شده اند. رقص های
منفرد که به همراه رقص های قرسه ای اجرا می شوند، به لحاظ ریتمیک و ملودیک با
می گویند « رقصه » همدیگر تناسب و ارتباط دارند. قرسه را برخی با قلب حروف
(روایت حشمت سعادتی و عاشیق شیر محمد قره خانی از ظلم آباد)، ترتیب عمودی
رقص های قرسه ای از یک تا دوازده قرسه است.
یک قَرسِه
8 7 د
ور رقصی با مقام یک قرسه (
ریتم تقریبا )
شروع می شود. زنان آن را آهسته و
مردان تند می رقصند. این رقصه همه را برای اجرای حرکات بعدی و تندتر آماده می
کند. ممکن است آهنگ های مختلفی (به لحاظ ملودیک) اجرا شوند اما کرمانج ها آن
را به ریتمیک یک قرسه می نامند. بنابراین ریتم در موسیقی های رقصی نقش عمده
ای را بازی می کند. یک قرسه یعنی یک بار انگشتان دست را به هم نزدیک کردن یا
زدن است.
دو قَرسِه
دو بار دست زدن است که به قرص حنایی تربت جام (شرق خراسان) می ماند و حنا
کردن دست را به نمایش می گذارد. دو قرصه تندتر از یک قرسه است و حرکات پای
آن مانند رقص یک قرسه است.
بعد از دو قرسه، مقام رقصی با نام هله هله (دست دست) ممکن است نواخته شود
(حشمت سعادتی, عاشیق محمدقربان قره خانی، شیرمحمد قره خانی، محمدکریم
باقری از ظلم آباد) که تنوعی در حرکات دستی رقص های قرسه ای ایجاد می کند.
در این رقص دست ها باز می مانند و از ساعد و مچ پیچ می خورند و به یکدیگر
نزدیک نمی شوند. بعد از هله هله رقص های منفرد دیگری ممکن است اجرا شوند.
انارکی
از رقص های منفرد است که در میان بازی های قرسه ای می آید. برخی از کرمانج ها
به آن حاجی نارنجی نیز می گویند. حرکات رقص انارکی به حرکات بازی دو قرسه
می ماند.
سه قَرسِه
شامل سه ضربه ی دست یا اشاره انگشت ها به کف دست یا بشکن است. به این
رقص بشکن بشکن نیز می گویند و سه چکه ی تربت جامی ها همین ملودی را دارد.
بجنوردی
بجنوری به رقص کرمانج های بجنورد اطلق می شود و احتمالً ملودی آن با وزن
مقام سه قرسه ای هماهنگ است و کرمانج های سایر نقاط نیز آن را اجرا می کنند.
شلنگی
رقصی شاد و با حرکات متنوع از منطقه ی جوین است که در آن رقصندگان با چند
قدم به یک سو می روند و سپس برمی گردند و با یک پا به درون دایره ی رقصی
ضربه می زنند و با بشکن های متوالی بر شکوه رقص می افزایند.
چپ و راسته
مشخصه ی آن حرکت عکس بدن و پای بازیگران نسبت به یکدیگر است که بصورت
لی لی اجرا می شوند و زیبایی خاصی به رقص های قرسه ای می بخشد و آن را از
گل و » یک نواختی بیرون می آورد. حرکتی در میان این رقص ها انجام می گیرد که
نام دارد و رقصندگان با یک پای چرخشی و پایی که محور شده به داخل دایره « غنچه
و خارج آن در جا گردش می کنند و غنچه ی گلی را که باز می شود به نمایش می
گذارند.
پنج قَرسِه
پنج ضربه شامل پنج ضربه ی دست است که دو تای آن ها مجزا از سه ضربه ی
دیگر زده می شود. پنج قرسه میان همه ی کرمانج ها رایج نیست و ظلم آبادی ها آن
را به یاد دارند.
شش قَرسِه
دارای شش ضربه است که سه ضربه ی (چرتکَه) آن با چرخش به سمت راست و
سه ضربه با چرخش به طرف چپ به وسیله ی دست ها اجرا می شود و بدن کمی به
طرفین خم می شود.
دوازده قَرسِه
شامل دوازده ضربه یا دو شش قرسه است و شش ضربه ی آن در سمت چپ و
شش ضربه ی آن در سمت راست با دست ها اجرا می شود.
2. سایر رقص های کرُمانجی
بازی های دیگری در میان کرمانج ها رایج اند که در شهرهای کرمانج نشین مثل
بجنورد و قوچان همه ی آن ها را اجرا نمی کنند. این بازی ها به مرکز مهم موسیقی
کرمانجی یعنی روستای برهوت ظلم آباد (نزدیکی بستان آبادِ سبزوار, فاقد آب و برق
تا سال 75 ) متعلق است که از تأثیر موسیقی های دیگر نقاط محفوظ مانده است.
مردم این ده قریب به اتفاق اهل موسیقی اند و از خاندان های موسیقی، خاندان
باقری و قره خانی مشهورند.
هَله هَله
نوعی بازی با آهنگی سنگین است و ممکن است در بازی های قرسه ای پس از دو
قرسه اجرا شود.
دستمال بازی
این بازی را امروز کرمانجی ها به یاد ندارند و پیران آن را اجرا می کنند. پاها در این
بازی بسیار کوچک برداشته می شود در حالی که رقصنده دستمالی را با یک دست یا
دو دست بالی سر و جلوی صورت آهسته می چرخاند.
جانِ مَه
از بازی هایی است که ظلم آبادی ها آن ها را خوب بلدند و سُرنا نوازانی که از این
روستا برخاسته اند قادرند ملودی این رقص ها را اجرا کنند. این بازی ها در مراسم
جشن و سرور کرمانج های سایر نقاط کم تر اجرا می شوند. بازی با آهنگ سنگین به
آرامی اجرا می شود و یا بال و پایین رفتن دست ها همراه است.
ماد(ت) ماتی
به بازی های قرسه ای نزدیک است (سه و شش قرسه) که در ظلم آباد و اسفراین
رواج دارند.
اصغرجان
با حرکات کامل متفاوت دست اجرا می شوند. یک دست بر کمر قرار می گیرد و
دست دیگر به طرف بال از ساعد حالت خمیده دارد و انگشت ها به همراه مچ به
طرف داخل پیچ می خورند و آن را افراد مسن هم اجرا می کنند.
مجسمه
حالتی تقلیدی و شوخی وار دارد و رقصی ست که با قطع شدن صدای دهل و ثابت
ماندن ملودی، بازیگر باید در هر حالتی که هست سر جایش بی حرکت بماند و اگر
حتی حرکتی کنُدَ از بازی کنار گذاشته می شود. با نواخته شدن دهل و از سر گرفتن
سرنا بازیگران به بازی ادامه می دهند. این رقص بین لرها و بختیاری ها نیز رایج
است و به نظر می آید از لوطی های دیگر نقاط اخذ شده باشد (عاشق کریم باقری
کهن ترین سرنا و قُشمه نواز ظلم آباد آن را خیلی قدیمی نمی داند).
سربازی
سربازهاست که با حرکات « قدم رو » و « رژه » سربازی رقصی به تقلید از حرکات
مقطع دست و پا اجرا می شود.
3. رقص های سایر اقوام
یک چوبه و دو چوبه
همان بازی اصیل تربت جامی (شرق خراسان) است که با چرخش و بریدن به سوی
بالی همراه است و مشخصه ی آن استفاده از یک چوب در بازی یک چوبه و دو چوب
در بازی دوچوبه است. این بازی با حرکات خروس جنگی، جنگ و گریز و حمله و دفاع
به صورت ایستاده، خوابیده و نشسته اجرا می شود. ملودی این بازی ها تفاوت
چندانی با بازی های یک چوبه ودو چوبه ی تربت جام ندارد و لحن و رنگی کرمانجی به
خود گرفته است. قُشمه نوازان به سختی قادرند نغمه های این دو بازی را بنوازند چرا
که ساز اجرایی این دو مقام در همه خراسان سرناست.
کرمانج ها با اسبی چوبی که خود می سازند و آن را با پارچه های رنگی می پوشانند
یک و دوچوبه می رقصند. بدین ترتیب که بازیگری به درون اسب چوبی می روند و در
حالی که به صورت نیمه اسب نیمه آدم همبازی او ( به اصطلح غلم سیاه) در
بیرون از اسب با او ستیز می کند. این بازی در منطقه ی بیهق رواج داشته است.
بلوچی
امروزه کرمانج ها با نوای رقص بلوچی می رقصند که مبین تأثیر موسیقی و رقص
های کوچندگان بلوچی شمال خراسان است.
آهنگ ها و ترانه های مراسم جشن و سرور
هر چند آهنگی مختص رزم است اما در آغاز « باسکه » ، از آهنگ های مراسم عروسی
مراسم جشن و سرور اجرا می شود. همچنین نقَره در آغاز رقص های قرسه ای
نواخته می شود که به نوعی رقصندگان را برای تشکیل دایره ای رقصی و رقص
آماده می سازد.
موسیقی کرمانجی آن گاه که به کلم می آید تغزلی ترین ترانه ها از قومی شیفته ی
طبیعت، رنگ، جوشش، عشق و بازی را روایت می کند. ترانه های مراسم شادی
منحصر به توصیف معشوق و طبیعت نیست بلکه کرمانج ها تلقی خود از جهان و
زندگی و شِکوه از روزگار را بیان می دارند. ترانه ها حدیث نبردها و دادها و بیدادهای
این قوم عمیقا تغزلی ست که حماسه را نیز به وادی تغزل می برند.
آنان در حالی که می گویند : هر چه گویم تمام نشدنی است، آتش دل خاموش نمی
شود، من همچون خاشاکی در آتش عشق می سوزم و به بلندای کوهستانی فراخ
برآمدم بر دست و پای داماد حنا می بندند و آن گاه که از گیسوان یار، بال و پر می
سازند و او را که چون چراغی در شب تاریک بر روی پلی می درخشد نظاره می کنند
خود را ریگی سرگردان در بیابان غربت می پندارند و می خوانند که چون یوسف به
چاه تنگ درافتاده اند و به بهای عشق در بازار برده فروشان به تاراج رفته اند و این
در حالی ست که رخت دامادی بر تن می کنند.
__________________

ویرایش توسط SonBol : 10-12-2010 در ساعت 05:24 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #22  
قدیمی 10-12-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

آداب ورسوم کردهای خراسان و مراسم عروسی آن


این كار را (نان و پنیر به كمر عروس بستن) وظیفه پدرعروس نوشته‌اند ولی در طبقات بالاتر این كار را به پسر بچه‌ای محول می‌كردند... برای بستن نان و پنیر به كمر عروس چیزهایی از...

كردهای خراسان نیز دیرینه دلدادگان و پرچمدار شكوه فرهنگی هستند كه به رغم دور بودن از كردستان، مام میهن، توانسته‌اند فرهنگ نیاكان خود را به زیبایی بر دوش بكشند و در این جزیره دور از دیاری هم چنان به كورد بودن خود ببالند و افتخار کنند.

كردها، بذر افشانده شده تاریخند كه در دل هر دشت و مزرعه ای، در ستیغ هر كوهی، در زلالی هر جویباری، هم نفس صادق خاك خود و خاطره بوده است. كردهای خراسان نیز دیرینه دلدادگان و پرچمدار شكوه فرهنگی هستند كه به رغم دور بودن از كردستان، مام میهن، توانسته‌اند فرهنگ نیاكان خود را به زیبایی بر دوش بكشند و در این جزیره دور از دیاری هم چنان به كرد بودن خود ببالند و افتخار کنند.
هر از چندی، صدای سورنا و دهل در كوه و دشت می‌پیچد، ضرباهنگ قلبی با قلب دیگر هم نوا می‌شود. شور، شادمانی و عشق درهم تنیده است. بوی اسپند ، سرخی سیب و انار، لبخند بر لبها، نجابت اسب عروس، هلهله و شادی مرد و زن، پیر و جوان، دستهای به شوق بالا رفته تا در گرفتن انار از هم سبقت بگیرند، همه و همه یعنی باز عروسی كردها ست.
علی خراسانی در گفتگو با مجله «ئاواشین» چاپ انستیتوی كردی سوئد «عامل ماندگاری فرهنگ كردهای شمال خراسان را وجود عروسیهای سنتی و موسیقی كردی می‌داند»علاوه بر حفظ زبان، برخی اصالت های فرهنگی نیز حفظ شده اند. و این اصالت كرد كه ریشه در دیرینگی و اشتراك باورها دارد در عروسی ها بیشتر نمایان است و اینجاست كه كردها عروسی را عزیز می‌دارند و حرمت می‌نهند و گاه عروسی های كردی سه شبانه روز به طول انجامیده است كه امروزه به 24 ساعت كاهش یافته است. در اینجا به اختصار به آداب و رسوم در مراسم شیرینی خوری و عروسی در بین كردهای خراسان اشاره می‌شود.
مراسم خواستگاری و شیرینی خوری
زندگی ایلی و قبیله ای، همراز كوه و رود بودن به كرد صمیمیتی شیرین بخشیده است و این عشق ایلیاتی را بی پیرایه كرده است. زندگی در دامان طبیعت باعث شده است كه دو جوان كرد همدیگر را عاشقانه دوست داشته باشند. ازدواج معمولا درون قبیله ای بوده است و جوان كرد بروز عشق را با زبان بی زبان گاه در باغ و مزرعه گاه در كنار زلالی چشمه ای گاه در پیچ و خم راه كوهستان، گاه در هنگام فرود آمدن ایل و برافراشته شدن چادر و یا در هنگام كوچیدن ایل، در قالب نگاه و لبخند به یارش رسانده است ولی حجب و حیای ایلیاتی اجازه خیره سری به او نداده است. آنگاه كه جوان زندگی را آغاز می‌كردعشق به یار را چون گرانمایه شعله ای در جان زنده و پر فروغ نگه می‌داشت. و به خاطر این یار دوستی است كه در بین كردهای خراسانی به كمتر ترانه، ضرب المثل و... برمی‌خوریم كه مفهوم طلاق را داشته باشد.
الف - خواستگاری
دختر و پسر قبلا یكدیگر را دیده اند، بی آنكه چیزی بگویند خاطرخواه هم شده اند یك عشق پاك و بی‌ریا دردل هر دو اخگری برافروخته است. شاید شعله برق یك نگاه و ترنم یك لبخند نوعی آری بوده است. پس خود جوان، یا از طریق دوستان و یا اعضای خانواده پیامش را می‌رسانده است. خانواده پس از گفتگو و مشورت زنها را به سمت خانه دختر مورد نظر روانه می‌كردند. زنها نزدیكان خواستگار بودند. اگر منش و خلق و خو و جمال و كمال دختر را پسندیدند با ایما و اشاره و كنایه خواسته شان را بیان می‌كنند.
خانواده دختر نیز پس از پرس و جو و مشورت، در صورت مساعد بودن نظر خانواده، موضوع را به اطلاع خواستگاران می‌رسانند. تاكنون زنها نقش آفرین بوده اند، زنها به راحتی می‌توانستند با فرزندانشان همكلام شوند. حالا مردها به عنوان تصمیم گیرنده نهایی وارد عرصه می‌شوند.
در خواستگاری رسمی‌خانواده دختر ترتیب شامی‌را می‌دهد برخی از نزدیكان دختر نیز دعوت می‌شوند. پدربزرگ، عمو، دایی و... در اولویت هستند پس از آن از طرف پسر نیز اقوام نزدیكش فرا خوانده می‌شوند و گفتگو بین طرفین آغاز می‌شود.
ابتدا بزرگان موضوع خواستگاری را مطرح می‌كنند و یكی از بزرگان طرف دختر هم جواب مثبت می‌دهد بعد به جزئیات پرداخته می‌شود. خرید جهیزیه و لوازم مورد نیاز از مواری است كه درباره آن بحث می‌شود. پس از تعیین وضعیت مهریه و تنظیم صورت جهیزیه دو طرف راهی شهر می‌شوند و در صورت عدم وجود ملا در روستا یا در بین ایل در شهر خطبه عقد خوانده می‌شود.
از سوی داماد معمولا برای نزدیكان عروس كه شامل برادر، دایی، خواهران می‌شود هدیه ای خریداری می‌شود این هدیه یك جفت كفش یا یك روسری و یا پارچه و پیراهن و... است.
ب - شیرینی خوری
با قطعی شدن موافقت دو طرف زمینه مراسم شیرینی خوری فراهم می‌شود باید این خبرخوش به گوش همه برسد هر چند به قول سهراب سپهری «غنچه‌ای می‌شكوفد اهل ده باخبرند». رساندن خبر به افراد سایر روستاها كه معمولا نسبتی هم دارند، با پیكی صورت می‌گیرد و در روستا یا میان ایل نیز در درون یك ظرف كه می‌تواند سینی یا كاسه پرشیرینی باشد پارچه ای قرمز رنگ بر رویش انداخته می‌شود.
با به صدا درآمدن در هر خانه ای، اعضا خانه برای شركت در مراسم شیرینی خوری دعوت می‌شوند. در مراسم شیرینی خوری معمولا میزبان اصلی خانواده دختر است ولی اقوام و نزدیكان نیز راهی خانه داماد می‌شوند. در آنجا نیز سرنا و دهل و شادمانی و شوق و رقص برپاست. پس از آنكه مهمانان طرف عروسی سر رسیدند و رقص زیبای كردها آغاز شد، خانواده داماد با اقوام راهی خانه عروس می‌شوند.
رقص در مسیر راه تا رسیدن به خانه عروس در پیشاپیش مردم با نوازندگی هنرمندان همراه می‌شود. خوانندگان محلی، كف‌زدن های ممتد، زنان لباس اصیل كردی بر تن كرده شكوه و زیبایی خاصی به عروسی می‌بخشند. زنان نیز خوانچه (مجمع) بزرگی را بر سر دارند. در درون خوانچه كله قند، برنج، فطیر نهاده می‌شود و خوانچه با پارچه ای قرمز و گاه سبز و نارنجی و زرد آراسته می‌شود. زنان در صفوفی زیبا و منظم به طرف خانه عروس حركت می‌كنند.
اقوام دختر هم به احترام مهمانان داماد به استقبالشان می‌آیند. گاه گوسفندی نیز در پیش پای مهمانان قربانی می‌شود و آنگاه همه به سمت خانه عروس حركت می‌كنند. بوی اسپند و زنی منقل برافروخته در دست گرفته كه آن را در درون یك سینی نهاده است جلوه خاصی به عروسی می‌بخشد.
مهمانان با تبریك گفتن به پدر و مادر و خانواده عروس وارد منزل عروس می‌شوند. نوازندگان هم به احترام مهمانان داماد به استقبال شان می‌آیند و بلند كردن آوای دهل یعنی مهمانی وارد شد و انعامی‌از تازه وارد می‌گیرد. حالا همه در خانه عروس گرد آمده اند با چای و شیرینی پذیرایی می‌شوند. پس از آن شادمانی و رقص شروع می‌شود. زنان با لباسهای كردی گاه با مردان در یك دایره و گاه در دو دایره جداگانه می‌رقصند رقصی كه تنها حركت دست و پاهاست. بدون داشتن حركات دور از عفت.
پ - شیربها (قه‌له‌ند)
«قه‌له‌ند» یا شیربها، قبلا رایج بود و الان به ندرت وجود دارد. هر چند گروهی آن را مذموم می‌دانند ولی این رسم در فرهنگ از یك دیرینگی برخوردار است. (كریستین سن) این رسم را بسیار كهن دانسته و می‌نویسد:« (در زمان ساسانیان) جوانی كه می‌خواست ازدواج كند بایستی به والدین عروس مبلغی پول یا نقره یا چیز دیگری پیشكش نماید.»، ( در عین حال بحث دفاع از این رسم مطرح نیست بحث رایج بودن آن است) پولی كه به عنوان شیربها گرفته می‌شد صرف خرید جهیزیه عروس و لباس دامادی می‌شد.
بالاخره در شب شیرینی خوری ریش سفیدان و بزرگان، خوانچه ای كه پار چه ای قرمز رویش كشیده شده بود با كنار زدن پارچه، دستمال ابریشمی‌را می‌گشودند و پولی را كه به عنوان شیربها به طرف دختر داده می‌شد را می‌شمردند و بعد به پدر عروس تحویل می‌دادند. پدر عروس نیز مبلغی را برمی‌گرداند تا گذشتی در حق دامادش كرده باشد.
دكتر محمدحسین پاپلی در این باره می‌نویسد « در سال 1358 خورشیدی بین كوچ نشینان خراسان مجموعه پولی كه برای ازدواج یك دختر از پسر مطالبه می‌شد مبلغ 450000 ریال بود كه علاوه بر آن، پسر باید چند راس دام هدیه می‌داد و هزینه های مربوط به ازدواج را نیز متقبل می‌شد.»
در ترانه های كردهای خراسان نیز به موضوع شیربها (قه‌له‌ند) پرداخته شده است.
سه‌ری مه‌یان ده‌كشینم
خه‌وئ له خوه ده‌گه‌رینم
قه‌له‌ندئ ته وه‌هه‌ڤ گینم
افسار شتران را می‌كشم / خواب را از چشمانم دور می‌کنم / تا شیربهایت را فراهم كنم.
پس از شمارش شیربها، دو نفر از بزرگان طرف عروس و داماد در بالای مجلس می‌نشستند و پس از فرستادن صلوات بر محمد و آلش تا یكی از آنان كه دارای كبر سن و تجربه بیشتر بود، دو كله قند را در دست می‌گرفت و طوری دو كله قند را بر هم می‌زد كه سر دو كله قند می‌شكست و در فاصله مناسب و یكسانی جدا می‌شدند.
با شكسته شدن كل قند هلهله و شادمانی و كف زدن ادامه می‌یافت. نخستین كار پس از آن تكه نمودن قندها بود كه تكه های بزرگ بین مهمانان تقسیم می‌شد و تكه اول به داماد داده می‌شد. نوك قندها را نیز به خانواده عروس و داماد می‌دادند تا آن را به یادگار نگهدارند و شیرینی و حلاوت آن شب پرخاطره همواره در مقابل دیدگانشان باشد.
ت - حنا بندان
یكی از جلوه های زیبای شیرینی خوری حنابندان است. در این زمان معمولا حنا در خانه داماد آماده می‌شود و به همراه هدایایی به خانه عروس آورده می‌شود. اقوام و جمعی از دوستان عروس و داماد گردشان حلقه می‌زنند. » در شب حنابندان جنب و جوش زیادی در خانه عروس به چشم می‌خورد. زنان و دختران شركت كننده در مراسم با دایره زدن و آواز خوانی جلوه ویژه ای به این شب می‌دهند. در این شب حنای فراوانی آماده می‌شود كه بخشی از آن را بر دست و پای عروس می‌كشند و بقیه را بین مهمانان تقسیم می‌كنند.»
بالاخره با اجازه بزرگ ترها، كار حنابندان دست عروس و داماد شروع می‌شود. معمولا خواهر گفته «(دسته خا) دستان عروس و برادر گفته (براكه) دستهای داماد را حنا می‌بندد.» در برخی مناطق پس از شروع حنابندان عروس دست راست خود را در حالی كه شال قرمز رنگی بر روی سرش انداخته شده بالای سر قرار می‌دهد و حاضران خصوصا زنان خانواده داماد هر یك هدیه ای در كف دست او قرار می‌دهند. قبلا بیشتر سكه های طلا و نقره بوده است.
در برخی مناطق نیز «عروس دو دستش را روی سرش می‌گذاشت و بعد مقداری حنا كه قبلا آن را خمیر كرده بودند در كف دستانش قرار می‌دادند و براكه» وظیفه داشت حنا را از دست عروس بكشد و به جای آن پول قرار دهد. این كار سه بار تكرار می‌شد. اگر براكه در كف دستان عروس پول نمی‌گذاشت عروس دستش را مشت می‌كرد و اجازه نمی‌داد كه براكه‌ی داماد حنا را بر دارد.»(
در طول مدت حنابندان، گروهی از زنان مشغول آوازخوانی می‌شوند و در این ترانه خوانی‌ها، گاه برتری جویی از سوی طرفین عروس و داماد به كنایه بیان می‌شود. از آن پس عروس و داماد رسما نامزد یكدیگرند.
ث - دوران نامزدی
حالا عروس و داماد بی‌دغدغه ایل و آبادی با هم صحبت می‌كنند. پس از آن طرف داماد خانواده عروس را دعوت می‌كنند. عروس به رسم احترام صورت خود را می‌پوشاند. چادری كه معمولا سفید رنگ است و داماد برایش خریده است را تا آنجا پایین می‌آورد كه صورتش دیده نشود. عروس حتی گاهی تا چند ماه با پدر و برادران داماد و حتی با مادر او حرف نمی‌زند و به ندرت با نزدیكان او سخن می‌گوید.
در قدیم هرگاه عروس، خانواده داماد را می‌دید سعی می‌كرد با آنان روبرو نشود و در صورتی كه سوالی از او پرسیده می‌شد سعی می‌كرد با ایما و اشاره به سوال پاسخ دهد. این رسم نوعی احترام تلقی می‌شد. حسن كار این بود كه تا مدتی ستیزه جویی لفظی، سخن چینی و ... به حداقل می‌رسید و عروس همچنان مورد احترام باقی می‌ماند.
اگر خانواده می‌خواستند كه عروس با آنان هم سخن شود و از آنان روی نپوشاند باید هدیه‌ای به عروس می‌دادند. این رسم امروز در برخی روستاها رایج است و عروس حتی پس از مراسم عروسی و خانه شوهر رفتن به پدر داماد كلامی‌نمی‌گوید و از او روی می‌پوشاند.

داماد نیز هرگاه بخواهد به نامزدی برود و باید خواهر داماد یا یكی از نزدیكان قبلا موضوع را به خانواده عروس خبر می‌داد و داماد سعی می‌كرد پس از گذشت پاسی از شب و به طوری كه با پدر و برادران عروس روبرو نشود در خانه‌ای كه قبلا برایشان فراهم شده است به نامزدی برود و در تاریكی شب قبل از سپیده صبح نیز باید خانه عروس را ترك كند. البته گاهی داماد كم تجربه یا خیلی جوان اگر در خواب می‌ماند برایش عیب و ایراد بود.
در ترانه های كرمانجی به زیبایی آمده است:
ئا لا لاوكی ته‌ره مه‌ره
ئورغان ژه سه‌ر بسكان ته‌ره
رابو پیشین بوو هولئ هه‌ره
ای جوان بی قید و بند / لحاف را روی سرت كنار رفته است / بلند شو ( و برو) ظهر شده است.
عروس و داماد در طول دوران نامزدی حق نداشتند با هم جایی بروند و كمتر اتفاق می‌افتاد با هم به مهمانی، سفر و.. بروند. هر قدر كه عروسی طول می‌كشید داماد موظف بود در شب چله و عید برای عروس شب چله گی و عیدی برد كه معمولا پوشاك یا هدیه دیگری بود.

مراسم عروسی


با سپری شدن دوران نامزدی، برداشت محصول، بازگشت ایل از قشلاق و گاهی ییلاق، معمولا بهترین زمان برای عروسی‌های كردی است. قبل از آغاز رسمی‌عروسی داماد جهیزیه را خریده است. خانواده دختر نیز با دوختن تشك و لحاف و جاجیم و قالی و... جهیزیه دخترشان را آماده كرده اند. تا آغاز عروسی چیزی نمانده است. در مراسمی‌مختصر و كوچك نزدیكان داماد جمع می‌شدند با ترتیب دادن شامی، تقسیم كار می‌شود و گروهی از جوانان فردای آن روز برای تهیه هیزم عروسی دست به كار می‌شوند.
گروهی كار خبررسانی را انجام می‌دهند و گروهی به دنبال هماهنگی عاشق ها، امكانات پخت وپز عروسی می‌روند. عروسی معمولا یك شبانه روز است از عصر شروع می‌شود و تا عصر روز بعد ادامه دارد این لیست حسنه باعث می‌شود شادمانی همچنان باشد. غمها رنگ ببازند. طولانی شدن عروسی به همراه نوازندگی هنرمندان چیره دست آبشار بلندی بود كه غبار حزن و اندوه را از لوح جانها می‌زدود، و سرزندگی كردهای دلداده‌ء ایل و كوه و قبیله شاید ریشه در این شادمانی های مداوم دارد.
حالا برنامه های عروسی به اختصار اشاره می‌شود.

الف - نوازندگی عاشق‌ها
آوای سرنا و دهل نسیم دل انگیزی است كه در پهند‌شت دل كردها وزیدن می‌گیرد. آوای سرنا و دهل با تپش قلبها همراه می‌شود. شادی، لبخند، شادمانی، یعنی یك عروسی دیگر در پیش است. با شنیدن صدای موسیقی زن و مرد، پیر و جوان جمع می‌شوند. مهمانان از راه های دور و نزدیك می‌رسند. میزبانان به استقبال می‌روند. نوازندگان هم مانند مراسم شیرینی خوری با دهل و سرنانوازی به پیشواز مهمانان می‌آیند. بوی اسپند در فضا می‌پیچد. حالا مردم جمع شده اند، سر از پی سر افراشته شده است. زنان با لباس های رنگارنگ كه به بهار و خزان می‌مانند حضور دارند. پیرمردان با ترنم دلنشین رقص را آغاز می‌كنند. معمولاً پیران آهنگ «خانها را كه نوعی آهنگ سنگین است برای رقص مناسب می‌دانند. پس از آن میدان به جوانان سپرده می‌شود و رقص تند و تندتر می‌شود. سپس رقص زنها آغاز می‌شود. رقص زنها بر خلاف مردان بسیار سنگین است.
حركات هماهنگ زنان ملبس به پوشش کوردی، وقار و متانت و ابهت شان كه به صورت دایره وار به رقص درآمده اند تماشایی است. گاه نیز زنان و مردان هم زمان دایره‌وار به رقص می‌پردازند. دختران نوعروس معمولا روپوش قرمزرنگی بر سر و صورت می‌افكنند تا قابل شناسایی برای جوانان مجرد باشند، و جوانان مجرد شاید از میان دخترانی که روسری سفید رنگ دارند عشق خود را بیابند.
پ - حضور داماد
داماد مهمان 'براكه' است. او پس از آراستگی سر و صورت لباس دامادی را برتن می‌كند. تعدادی از جوانان به سراغ داماد می‌روند. داماد و براكه در كنار هم در میان شادی جوانان به عروسی نزدیك می‌شوند. نوازندگان به پیشواز داماد می‌آیند، او نیز شاباشی به عنوان هدیه می‌دهد. حالا همه منتظر داماد هستند. داماد وارد صحن عروسی می‌شود. با مهمانان احوالپرسی و روبوسی می‌كند. پس از احوالپرسی داماد وارد معركه رقص می‌شود. دوستان و اطرافیان داماد هم رقص را آغاز می‌كنند. شاباش‌های پیایی داماد توسط اطرافیان در این شب به یاد ماندنی است.
معمولا در این شب پدر و مادر، خواهر و برادران داماد در حلقه خانوادگی می‌رقصند. در اینجاهدیه یا مبلغ شاباش از سوی مردان به مردان داده می‌شود و یا در جیب آنان گذاشته می‌شود، ودر مورد زنان نیز در گوشه شال زنان یا چارقد آنان می‌بندند یا با سنجاق به لباس دختر و زنان شاباش را انجام می‌دهند.
پ - توره‌های عروسی
حضور انبوه مردم در عروسی به نوعی باعث می‌شود عاشق‌ها(نوازندگان محلی) به اجرای دیگری در كنار موسیقی روی آورند. اجرای «توره» كه نوعی نمایش تئاتری طنزآمیز است که توسط عاشق‌ها اجرا می‌شود.

محمدرضا درویشی در این باره می‌نویسد: « توره عروسی توسط عاشق ها اجرا می‌شد. عاشق ها، قدیمی‌ترین و اصیل ترین هنرمندان شمال خراسان هستند. متن نمایش توره حاوی طنز و انتقاد بود كه توام با موسیقی با شكل محاوره و گفتگو میان اجراكنندگان خوانده می‌شد و موسیقی نقش فضاسازی را در طول نمایش بر عهده داشت. به ندرت ممكن بود كه در توره آواز خوانده شود.

توره عروسی معمولا در عروسی‌های باشكوه اجرا می‌شد. زمان اجرای آن حدود نیمه شب (به عنوان تنفسی در پس رقص‌ها) یا در ظهر روزی كه عروس به خانه داماد برده می‌شد و قبل از صرف نهار بود. توره فاقد متن از پیش آماده شده بود و سرپرست گروه بنا به موقعیت مجلس و حال و هوای آن موضوعی را انتخاب و نقش هر یك از اعضا را مشخص می‌كرد.
نیش‌های نهفته در طنز‌های توره بیشتر متوجه بزرگان ایل و خوانینی بود كه ثروت زیاد داشتند اما خسیس بودند و به تهی‌دستان كمك نمی‌كردند. به مردم زور می‌گفتند و اخلاق خوب انسانی و اجتماعی را به درستی رعایت نمی‌كردند. (تنها كسی كه از گزند نیش عاشق‌ها در امان می‌ماند ایلخان بود اطرافیان عروس و داماد و مهمانان فراخور حال خود به اجراكنندگان توره شاباش پرداخت می‌كردند.
ت - بردن لباس‌های عروس
پس از حمام رفتن داماد، گروهی از اطرافیان داماد كه اكثرا زنان و دختران جوان هستند و خوانچه‌ای را بر سر می‌گذارند كه در درونش كله قند ، برنج و... قرار دارد و لباس های اهدایی داماد به عروس هم با روپوش قرمز رنگی بر رویش به خانه عروس می‌برند. در آنجا نیز مختصر مراسمی‌برگزار می‌شود. عروس معمولا در آن شب خواهر گفته را در كنار خود دارد. تا آمدن مهمانان داماد زمانی باقی مانده است. خانه آراسته شده است. همه منتظرند تا مهمانان پیدایشان شود. صدای ساز و آواز كه می‌آید مهمانان از راه می‌رسند. مراسم حنابندان عروس و داماد، در خانه عروس در پیش است.
ث - حنا بندان
علاوه بر شیرینی خوری در مراسم عروسی نیز دست عروس و داماد حنا بسته می‌شود. علیرضا سپاهی لائین در این باره می‌نویسد: « این آیین در نیمه شب اجرا می‌گردد كه گروهی از جوانان و دوستان داماد، به همراه چند تن از زنان حنایی را كه قبلا آماده كرده اند برداشته به خانه عروس می‌روند تا آیین ویژه حنابندی را به جای آورند. در این مراسم دست داماد به وسیله براكه و دست و پای عروس به وسیله «دسته خا» حنابندی می‌شود و در پایان داماد بر سر عروسش نقل و شیرینی و سكه می‌پاشد.»در این شب نیز نزدیكان عروس و داماد با آواز و ساز تا پایان كار حنابندان، عروس و داماد را همراهی می‌كنند.

ج - كشتی گرفتن
پس از برآمدن آفتاب در صبح بعد از آغاز عروسی و در شب، مردان در میدان روستا یا در نقطه ای نزدیك به محل عروسی گرد می‌آیند. پیشكسوتان همه جمعند. باز هم آوای دهل و سرنا و آغاز كشتی است. كشتی با چوخه دیری است كه در این منطقه اجرا می‌شود. در قدیم بندی كه بر پشت كشتی گیران بسته می‌شد كشنی نامیده می‌شد این بند سه رنگ داشت، نمودار سه شعار پر مغز و محتوای ایرانیان باستان «گفتار نیك، كردار نیك، و پندار نیك» كه یادگار حضرت زرتشت بوده است. قبل از صدور اسلام در منطقه دین کوردها زرتشتی بوده است.
جوانان در نهایت جوانمردی كشتی را آغاز می‌كنند، هدف برد و باخت نیست هدف تمرین زندگی است، تمرین غیرت و مردانگی و جوانمردی است و جوانان آبادی و پیران سپید موی این را خوب می‌دانند تا مراسم شیرین عروسی به صحنه كشاكش و لجاجت و برتری جویی تبدیل نشود. كسی كه نفر اول شود قند اول را به او می‌دهند. در این روز هدیه‌هایی كه می‌تواند ، قوچ ، قالی و... باشد به پهلوانان مراسم داده می‌شود. در زمان برگزاری مراسم كشتی زنان در حال رقص هستند.
چ - آوردن عروس
زیباترین قسمت عروسی شاید، بخش آوردن عروس از خانه پدری به خانه داماد است. معمولا در نزدیك‌های ظهر و پس از رقص و كشتی به سراغ عروس می‌روند. داماد سوار بر اسب با تعدادی از جوانان به تاخت و تاز می‌پردازد. مردم به سمت خانه عروس راهی می‌شود. رقص زنان و مردان پیشاپیش مهمانان و جمعیت شیرینی خاصی به این مراسم می‌دهد. نوازندگان و خوانندگان خوش قریحه نیز در مسیر مشغول هنرنمایی هستند.
عروس آراسته است با لباس كردی برتن، با پارچه قرمز رنگی كه بر سرش افكنده‌اند و سنجاقش زده‌اند، عروس باید خانه پدری را با تمام خاطراتش ترك كند. معمولا در هنگام بردن عروس از خانه پدری رسم است كه یاران داماد شئی را از خانه عروس برمی‌دارند كه ممكن است لیوان، قاشق یا... باشد (این رسم در برخی نقاط ایران از جمله در بین مردم استان فارس نیز رایج است.)
قبل از بردن عروس معمولا پدر یا براكه دستمالی را كه در درون آن نان و پنیر نهاده شده است بر كمر عروس می‌بندد. عبدا...مستوفی در مورد این سنت می‌نویسد:«آقای علی اكبر دهخدا، در یكی از چرندو پرندهای صور اسرافیل این كار را (نان و پنیر به كمر عروس بستن) وظیفه پدرعروس نوشته‌اند ولی در طبقات بالاتر این كار را به پسر بچه‌ای محول می‌كردند... برای بستن نان و پنیر به كمر عروس چیزهایی از قبیل بردن خیر و بركت به خانه داماد ذكر می‌كردند.»
مستوفی معتقد است «چون عروس تازه از راه رسیده و از سوراخ و سمبه های خانه خبری ندارد پس بهتر است كه این اول غذای داماد را از خانه خود همراه داشته باشد تا در ضمن تشكری هم از داماد به عمل آمده باشد.»
علاوه بر موارد فوق در مورد فلسفه نان پنیر به كمر بستن می‌توان به این دو مورد اشاره كرد. نخست این كه خانواده عروس از سر نداری و فقر دخترشان را شوهر نداده‌اند و دوم این كه بیانگر این مفهوم باشد كه عروس از خانه پدری با یك لقمه نان ساده و پنیر راهی خانه داماد شده است و غرور و تكبر و زیاده خواهی را از خود دور كند و زندگی در كام خود و داماد تلخ نكند.
قبل از بیرون بردن عروس از خانه پدری باید هدیه‌ای به دایی داده شود تا اجازه خروج دهند. آنگاه عروس را بر اسب سوار می‌كنند. در جلوی عروس پسر بچه‌ای بر اسب سوار می‌شود.«آنان معتقدند با این كار نخستین فرزند عروس و داماد، پسر می‌شود سپس داماد با اسب، به پیشواز عروس می‌رود.»(10)
مردم دست زنان و شادی كنان، همراه با آوای سرنا و دهل و كف‌های ممتد به طرف خانه داماد حركت می‌كنند. حالا عروس و داماد سوار بر دو اسبند. بالا بلندتر از همه پیش می‌روند، مردم بر گردشان حلقه زده اند. معمولاًٌ قبل از رسیدن به خانه داماد در محلی وسیع و هموار عروس سوار بر اسب می‌ماند. داماد از اسب به زیر می‌آید و سیب و انار و قندهایی كه در یك سینی چیده شده است را در دست می‌گیرد. داماد انار یا سیب اول را بر می‌دارد و در جیبش می‌گذارد تا به عروس تقدیم كند. براكه سینی پر از انار و سیب را در دست دارد. حالا داماد و براكه در كنار هم، عروس در میانه، با فاصله ای 20 تا 30 متری سوار بر اسب ایستاده است و همه مردم آنسوتر از عروس منتظر گرفتن سیب و انار و قندهای عروسی‌اند. شوق جوانان برای گرفتن سیب و انارهای عروسی تماشایی است.چون جوانان بر این باورند؛ آنان که انار را بگیرند زودتر داماد می‌شوند.
ح - رسیدن عروس به منزل داماد
حالا عروس به حیاط منزل داماد رسیده است. بوی اسپند، شادی مردم، دست زدن و شوق و هلهله، عروس از اسب پیاده نمی‌شود، باید ابتدا پدر داماد هدیه‌ای به او بدهد. این هدیه می‌تواند یك تكه زمین، یك باغ، چند راس گوسفند، گاو یا... باشد. « به محض اینكه عروس به در حیاط خانه داماد می‌رسید تشت بزرگی را محكم به زمین می‌كوبیدند و عروس باید از روی آن رد شود. پس از اینكه عروس وارد اتاق می‌شود پدر و مادرشوهر به او خوش آمد می‌گویند و هدیه‌ای بزرگ به او می‌بخشند.»(مردم نیز پس از فرود آمدن عروس در جایی می‌نشینند و قبل از صرف نهار هدیه‌هایی را در قالب پول نقد، طلا و غیرو به تازه داماد هدیه می‌دهند. در لیستی اسم افراد و مبلغ هدیه داده شده نوشته می‌شود (سیاهیهء عروسی) و این كار حداقل كمكی است كه مهمانان به دو جوان در آغاز زندگی مشتركشان می‌رسانند.
سر شب پس از عروسی، خانواده داماد از خانواده عروس دعوت می‌كردند و مهمانانی از طرف خانواده عروس و داماد گرد می‌آمدند و كفگیر را به دست عروس می‌دادند كه آن شب، به شب «كفگیر به دست» معروف است و عروس از فردای آن شب وارد امور خانه و خانه داری و جریان عادی زندگی می‌شود.
بدین سان كردهای خراسان، زندگی را در كامشان شیرین می‌كنند. تلخی ها در كام شان شهد می‌شود. كردها با رقص و شادمانی، با چوب بازی در عروسی، در عین شادمانی، چابكی و ورزیدگی را تمرین می‌كنند. طبیعت كتاب پر ورقی است كه كردها شاید بیشتر این كتاب را می‌شناسند و با آن خو کرده‌اند. این كتاب به آنان آموخته است و پیوندشان را با روشنایهای اخلاق، عاطفه و زندگی بیشتر كنند و كردها بدین گونه درایت دیروز و سنت های اصیل را بر دوش دارند که برای همیشه نامیرایند، هر چشمی‌بسته می‌شود دیده‌ای دیگر به زندگی سلام می‌دهد و اینجاست كه كردها در جغرافیایی بی كسی در تزایدند. می‌مانند تا عشق غریب نماند.


گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
__________________
پاسخ با نقل قول
  #23  
قدیمی 10-12-2010
Hamed آواتار ها
Hamed Hamed آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2007
محل سکونت: داخل
نوشته ها: 659
سپاسها: : 314

299 سپاس در 77 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض همین‌طوری

مشهد شهر عشق‌و صفا، یره جانمونی، بیا بالا!
__________________


میانِ غربتِ خاموشِ رهگذر
و تنهای مانده از سفر
یک پنجره

فاصله است...
پاسخ با نقل قول
  #24  
قدیمی 10-12-2010
مجتب آواتار ها
مجتب مجتب آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: ساری
نوشته ها: 2,922
سپاسها: : 18

36 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


سلام گیانها...
یره مو داروم میام مشهد.
مو بوروم...
الان راه دکتمه
در امبه شمه پلی

یا شاسین مشهد...
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
.
.
.

پاسخ با نقل قول
  #25  
قدیمی 10-12-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط مجتب نمایش پست ها

سلام گیانها...
یره مو داروم میام مشهد.
مو بوروم...
الان راه دکتمه
در امبه شمه پلی

یا شاسین مشهد...
اوووووووووف
ماشالله
داداش من همه هنری داره که
آفرین حالا ترجمه کن ببینم بین المللی چی گفتی؟


خوش اومدی آقا حامد گل گلاب
درستو بخون دهه
__________________
پاسخ با نقل قول
  #26  
قدیمی 10-12-2010
dear59 آواتار ها
dear59 dear59 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48

148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

[

سلام اصل مشهد
خوبی گلم؟
خوش اومدی پس بدو بنویس هر چی میدونی
یا به قول مشهدیا
مدنوم و نوموگوم............ داروم و نومودوم[/QUOTE]
مو پایه م....
شما بپرسن جوابش با مو....
تا آخرش همراتایوم...
__________________
-------------------------------


ای تو همیشه در میان


آمدمت که بنگرم


گریه امان نمی دهد
پاسخ با نقل قول
  #27  
قدیمی 10-12-2010
dear59 آواتار ها
dear59 dear59 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48

148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

آموزش لهجه ی شیرین مشهدی....
چند تا کلمه ی کلیدی رو اینجا بهتون میگیم تا بعدا بیشتر صحبت کنیم . در آینده برای آشنایی بیشتر به ترجمه ی متون تهرانی به زبان مشهدی می پردازیم .!!! انشاالله

1.اول از ضمایر شروع میکنیم:


من = مو


تو = تو


او = او


ما = ما


شما = شما


آنها = اونا


خوب توجه کردین که فقط ضمیر اول شخص مفرد تغییر پیدا میکنه . ضمیر سوم شخص جمع کلا در محاوره تغییر پیدا میکنه و خاص لهجه ی مشهدی نیست .


2.فعل شدن به رفتن تبدیل می شود : چه خشکل شدی امشب = چه خشگل رفتی امشب .


البته شیوه ی تلفظ این فعل هم فرق میکنه . رفتن ( با فتح ر )= رفتن ( با کسر ر)


3. "را" ی مفعولی به "ره" تبدیل میشود : هیچ کی مثل من تو رو دوست نداره = هیچ کی مثل مو تو ره دوست ندِره .


4. احوال پرسی:


سلام = سلامselam


خوبین= خوبن؟khooben


حالتون خوبه= حالتان خوبه؟haltan khoobe


چه کار می کنین؟ = چه کار مکنن che kar mokonen


خوش می گذره ؟ = خوش مگذره khosh megzare?



__________________
-------------------------------


ای تو همیشه در میان


آمدمت که بنگرم


گریه امان نمی دهد
پاسخ با نقل قول
  #28  
قدیمی 10-12-2010
dear59 آواتار ها
dear59 dear59 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48

148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض



در ادامه ی آموزش می خوایم چند تا کلمه رو به شما آموزش بدیم . ببینیم بالاخره شما مشهدی بشو هستین یا نه !!!
البته فقط خواهش میکنم نخندین . اخه من خودم با اینکه مشهدی هستم ولی واقعا وقتی بعضی از این کلمه ها رو می شنوم خنده ام میگیره !!!!!!!!



چغک choghok : گنجشک


پلخمون pelakhmoon : فلاخن ( یک چوب که به شکل Y که در قسمت v بالای آن یک شی ارتجاعی مانند کش متصل می کنند و برای پرتاب سنگ استفاده می شود . )


دلنگون delangoon : آویزون


کیس keys : کیک صبحانه ( اگر بخواین به صورت خیلی غلیظ تلفظ کنین باید بگین ککس keks )


خیزه : کشو


صله sele : سبد ( البته اصل این کلمه عربیه ولی گویا مشهدی های قدیم این کلمه رو استفاده می کردند . )


دیفال : دیوار


خش khosh : مادر شوهر


خسر khosor : پدر زن


چینگ : نوک


چینگ چینگ : کل کل ، دعوا


موسی کو تقی : یا کریم ( نوعی کبوتر )


یره :‏یارو



خوب فعلا چیز دیگه ای به ذهنم نمیرسه . تا بعد .
ما رو هم از دعای خیر فراموش نکنین .
__________________
-------------------------------


ای تو همیشه در میان


آمدمت که بنگرم


گریه امان نمی دهد
پاسخ با نقل قول
  #29  
قدیمی 10-16-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام به تموم دوستان گل همشهری
کجایید پس؟
__________________
پاسخ با نقل قول
  #30  
قدیمی 10-16-2010
sharareh1 آواتار ها
sharareh1 sharareh1 آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: مشهد
نوشته ها: 964
سپاسها: : 1,827

1,432 سپاس در 313 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شهرستان کلات از شهرستانهای استان خراسان رضوی می*باشد. مرکز این شهرستان شهر کلات است و شهرزو دیگر شهر آن است. در سال ۱۳۸۵، این شهرستان تعداد ۴۰٬۶۶۷ نفر جمعیت داشته*است.[۱]
این شهرستان درشمال شرقی ایران و خراسان قرار گرفته که از شمال بوسیله تپه ماهورهای نسبتاً پست به طول ۱۸۰ کیلومتر با کشور ترکمنستان همجوار است. و ازجنوب به کوه هزارمسجد و شهرستان مشهد، از شرق به شهرستان سرخس و از سمت غرب به شهرستان درگز محدود می*شود. فاصله این شهر با مشهد ۱۴۵ کیلومتر، با جاده*ای کوهستانی است.

کلات در لغت به معنی آبادی و زیستگاهی بر فراز کوه است. نخستین بار نام کلات در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی در داستان*های حماسی فرود پسر سیاوش آمده است. در عصر سامانیان نیز کلات پناهگاه سرداران آن دوره از جمله ابوعلی سیمجور و فائق الخاصه بوده و از دوران سلجوقی نشانه هایی مانند بند نادر برجای مانده که اهمیت آن دشت را نشان می دهد. در دوران ایلخانان مغول کلات از اهمیت زیادی برخوردار بوده به طوری که تاسیسات دروازه ارغون شاه به دوران ایلخانی نسبت داده می شود. کلات در عصر تیمور در برابر حمله وی به سختی مقاومت نمود آن چنان که در کتب تاریخی آمده است تیمور چهارده بار به دژ کلات یورش برد و هر بار شکست خورد. اما بیش از همه دوره ها، در زمان افشاریان از اعتبار خاصی برخوردار گردید و دلیل آن را باید در دیواره*های طبیعی و دروازه*های قابل کنترل دانست که کلات به عنوان محل سکونت نادر و ذخایر ارزشمند وی انتخاب گردید

در منطقه کلات زبان و لهجه*های مختلفی رایج است که از میان آنها می توان به ساکنان فارسی زبان، ترکی زبان و کرمانج اشاره کرد. پیشه کلاتی*ها با توجه به شکل جغرافیایی و آب و هوای منطقه عمدتاٌ کشاورزی، دامداری، باغداری و بویژه شالیکاری می باشد. محصول برنج کلات از انواع بسیار مرغوب برنج در ایران به شمار می رود. جشن*های عروسی بویژه در روستاها با مراسم ویژه ای از قبیل اجرای رقص*های سنتی و آئینی و کشتی با چوخه، همراه است. طب سنتی در این منطقه کاربرد ویژه ای دارد و هنوز مداوا با داروهایی از قبیل کات کلوخ، قدومه کلاتی، استاقدوس و مانند آنها در بین مردم رواج دارد. همچنین سنت همیاری (یاوری) در کاشت، داشت و برداشت غلات در منطقه کلات مورد احترام برزگران و کشاورزان می باشد.
مناطق تاریخی
  • عمارت خورشید
  • مسجد کبود گنبد
  • دربند ارغونشاه
  • حمام نادری
  • بند نادری

__________________
سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران ، گرفتن خودت از آن ها باشد

ویرایش توسط SonBol : 10-16-2010 در ساعت 12:35 PM
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:00 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها