بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد

مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #21  
قدیمی 10-23-2011
hossein آواتار ها
hossein hossein آنلاین نیست.
مدیر بخش موبایل
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693

7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
hossein به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

بابا ایول ترکوندی که ! اینا همش کار خودت بوده ؟
من هم شیطون بودم ! ولی اینا که گفتی مثل انفجار دینامیت میمونه
واقعا یادش بخیر کاش دوباره بر میگشتیم به همون دوران مدرسه مخصوصا دبیرستان
__________________
گاهی حس میكنم

گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند

كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از hossein به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #22  
قدیمی 10-23-2011
Saba_Baran90 آواتار ها
Saba_Baran90 Saba_Baran90 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 902
سپاسها: : 10,211

6,252 سپاس در 1,423 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانه کولانه نمایش پست ها
دومیش اینکه اینجور فضایی نبود توی دانشگاه و کلاسمون
آره واقعا جو کلاسمون افتضاحه!
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از Saba_Baran90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #23  
قدیمی 10-24-2011
nasim@ آواتار ها
nasim@ nasim@ آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Sep 2011
محل سکونت: sary
نوشته ها: 5
سپاسها: : 2

8 سپاس در 3 نوشته ایشان در یکماه اخیر
nasim@ به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

همین همروز صبح.جاتون خالی یه معلم زبان داریم که من ازش متنفرم البته نه فقط من کله کلاسمون.سرتونو درد نیارم این معلم ما یه کمی بیشتر از خیلی چاق تشریف دارن.و عادت دارن وقتی دارن حرف میزنن یک دستشونو به تخته کلاس تکیه میدن.ما هم بچه های ریاضی مظلووووووم.گرفتیم این پیچ های تنه تخته رو کمی شل کردیم که به محض اینکه بهش دست زد بیوفته پایین.معلم اومد و شروع کرد به درس دادن.همین که داشت راه می رفت دستشو بلند کرد که بزاره تنه تخته ما هم کم مونده بود از خنده های قورت داده بترکیم و .......بگین چی شد......تخته نیفتاد.همه قیافه ها شده بود.تا آخر کلاس هم این تخته بی صاحاب نیفتاد.زنگ تفریح خورد ما هم دیگه طرف تخته نرفتیم.بعد معلم ریاضی اومد.خانوم بسیار دوست داشتنی.همین که گچ گرفت دستشو گذاشت رو تخته......گروممممممپ.تخته اومد پایینبیچاره نزدیک بود از ترس سکته کنه
پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از nasim@ سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #24  
قدیمی 10-24-2011
Red آواتار ها
Red Red آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Aug 2011
محل سکونت: اصفهان
نوشته ها: 159
سپاسها: : 136

306 سپاس در 164 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Red به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

دبسان که بودم همش تو دفتر بودم انضباطم از 17 بالا تر نمیومد
ی بار داشتیم رو تخت مدرسه می پریدیم و شعر می خوندیم که ی بچه ها که خیلی چاقه اود ی پرش رو تخت کرد و تخت شکست اول همه هم من رفتم رو تخت پریدم
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Red به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #25  
قدیمی 10-24-2011
bigbang آواتار ها
bigbang bigbang آنلاین نیست.
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427

6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شینطت خاص یادم نمیاد ! مثلاً تو راهنمایی همش خودمو مییزدم به مریضی از مدرسه در میرفتم مینشستم خونه آنریل تورنمنت نسخه بوق بازی میکردم ! گاهی اوقات مدرسه سیگارت میفروختم . یادمه یه بار حرفه و فن داشتیم جاصابونی لحیم میکردیم من اون موقع فکر نمیکردم لحیم اینقدر اثرش بد باشه همینجوری واسه کرم زدم پشت شلوار یکی سوخت ! یک جوگی بازی در آورد که بیا و ببین ، هر چند که من آخر هم خسارت ندادم !
هوووووم بزار فکر کنم الان که میبینم همچین بچه خوبی هم نبودمها .
یه بار یادم میاد چون هیچکی باهام رفیق نمیشد میرفتیم اردو خیلی به خودم میرسیدم یه بار یادمه نوشابه 1/5 گرفته بودم خودم تنهاییی با شامی و نون داشتم میخوردم
بعد دیدم یکی از معلم ها اتفاقی داشت میومد طرف من ! خیلی اتفاقیها! من هم در رفتم یه جا دیگه نشستم بعد دیدم 5 تا از همکلاسیهام دارن منو نگاه میکنن دهنشون مثل کلاغ بازه دیگه نون و بیخیال شدم شامی رو خالی خالی خوردم خیلی زیاد بود ! بعد هم نوشابه خوردم الان که یادم میاد خیلی خجالت میکشم
__________________

احد،صمد، قاهر، صادق ...
عاشقشم

لا تقنطوا من رحمة الله

هیچ چیز تجربه نمیشه اینو یادت باشه !!
ترفند هایی براي ويندوز 7


عیب یابی سخت افزاری سیستم در کسری از دقیقه

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از bigbang به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #26  
قدیمی 10-24-2011
Saba_Baran90 آواتار ها
Saba_Baran90 Saba_Baran90 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 902
سپاسها: : 10,211

6,252 سپاس در 1,423 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط bigbang نمایش پست ها
شینطت خاص یادم نمیاد ! مثلاً تو راهنمایی همش خودمو مییزدم به مریضی از مدرسه در میرفتم مینشستم خونه آنریل تورنمنت نسخه بوق بازی میکردم ! گاهی اوقات مدرسه سیگارت میفروختم . یادمه یه بار حرفه و فن داشتیم جاصابونی لحیم میکردیم من اون موقع فکر نمیکردم لحیم اینقدر اثرش بد باشه همینجوری واسه کرم زدم پشت شلوار یکی سوخت ! یک جوگی بازی در آورد که بیا و ببین ، هر چند که من آخر هم خسارت ندادم !
هوووووم بزار فکر کنم الان که میبینم همچین بچه خوبی هم نبودمها .
یه بار یادم میاد چون هیچکی باهام رفیق نمیشد میرفتیم اردو خیلی به خودم میرسیدم یه بار یادمه نوشابه 1/5 گرفته بودم خودم تنهاییی با شامی و نون داشتم میخوردم
بعد دیدم یکی از معلم ها اتفاقی داشت میومد طرف من ! خیلی اتفاقیها! من هم در رفتم یه جا دیگه نشستم بعد دیدم 5 تا از همکلاسیهام دارن منو نگاه میکنن دهنشون مثل کلاغ بازه دیگه نون و بیخیال شدم شامی رو خالی خالی خوردم خیلی زیاد بود ! بعد هم نوشابه خوردم الان که یادم میاد خیلی خجالت میکشم
یا علی!
تازه مثلا ساکت بودی!
خو یهو او لحیمو می کردی تو قلبش خیالد راحت بشه!
ولی آفرین خیلی باحال بودی!
چرا هیچ کس درباره شیطنت های دوران دانشگاه حرف نمیزنه؟ خوبه بیشتری دانشجوییم!
یعنی انقد ساکتین؟نه کره!
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still

ویرایش توسط Saba_Baran90 : 10-24-2011 در ساعت 08:00 PM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Saba_Baran90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #27  
قدیمی 10-24-2011
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Talking

من هم که همه میشناسید
نمره انظباطم همیشه 20 بود
اصلا هم شیطونی نمیکردم فقط چند مورد کار اشتباه کردم که زیاد مهم نبود
انداختن اب مقطر تو بخاری نفتی
انداختن سیگارت سر کلاس پرورشی
همچنین در دانشگاه
قایم کردن اسلایدهای اساتید گیرینف جهت اتمام سلسله مباحث بیخودی که در این مورد همه کلاس چشمهاشون به دستهام بود که بگم اسلاید تموم شده
بعضی موقع ها تو راهرو دانشکده ی 100 باری می رفتیم و میومدیم و رو زمین مینشستیم 4 نفر بودیم
دیگه فعلا همینها یادم میاد
__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !


ویرایش توسط مهدی : 10-24-2011 در ساعت 10:22 PM
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از مهدی سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #28  
قدیمی 12-31-2011
hossein آواتار ها
hossein hossein آنلاین نیست.
مدیر بخش موبایل
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693

7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
hossein به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

سال سوم راهنمایی از پنکه سقفی آویزون شده بودم

نتیجه = 10 تا شیلنگ حسابی خوردم
__________________
گاهی حس میكنم

گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند

كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #29  
قدیمی 12-31-2011
Saba_Baran90 آواتار ها
Saba_Baran90 Saba_Baran90 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 902
سپاسها: : 10,211

6,252 سپاس در 1,423 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حسین آقا می تونم تصورت کنم و درنتیجه نمی تونم جلو خندیدنمو بگیرم
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Saba_Baran90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #30  
قدیمی 01-01-2012
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

دس بردار محمد جان

نقل قول:
یه چوب انار داشت خیس میکرد محکم میزد کف دستت
!!!!

شاید در زمان دوران دبستان بنده و شما ناظمهایی بوده اند که شلنگ به دست میگرفتند که یه ابهتی داشته باشند اما از زمانی که چوب انار خیس کرده میزدن کف دست ها تا زمان تولد شما فاصله زیادی هست
و حتی در زمان دبستانی بودن من و شما چیزی به اسم سی دی در دسترس ماها نبوده .
حالا هشت ثانیه اخراجت بکنم ؟
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از دانه کولانه سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:41 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها