بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > زبان ادب و فرهنگ کردی

زبان ادب و فرهنگ کردی مسائل مربوط به زبان و ادبیات و فرهنگ کردی از قبیل شعر داستان نوشته نقد بیوگرافی و .... kurdish culture

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #21  
قدیمی 04-24-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

با تشکر از Zimanzan عزیز بابت این همه توضیح مفید و وقتی که گذاشتند
پست شما رو ویرایش کردم تا کمی خوانا تر بشه رنگ و طول خطوط و پاراگراف ها و البته حذف چند خط به طور موقتی ....

خب خدا رو شکر شما خیلی بیشتر از مای زیر آماتور میدونین و میتونین در این تاپیک هر آنچه را که خوب است در اختیار بقیه دوستان هم قرار بدین
تشکر که وقت گذاشتین وامیدوارم بازهم شما رو در این تالار فعالتر از پیش ببینیم و از نوشته هاتون استفاده کنیم

همونطوری که شمام گفتین واژ]ه ها همیشه جالبن
منم از خوندن واژه ها یی که گذاشتین لذت بردم و البته چیزهایی هم یاد گرفتم خیلی برام جالب بود که یادگرفتم که پشی فقط به گربه ماده میگن در حالی که ما به همه جور گربه ای به طور معمول پشی میگیم

راستی کتک و متک رو حتما شنیدین :D
موش و گربه...

بذارید یه نگاه دوباره به نوشته تون بندازم و چیزی اگه برام جالب بود یادآوری کنم:

زمانزان جان در مورد شاخه ها و دسته بندی زبان کردی گفتی...
متاسفانه من هیچ وقت نخواهم توانست که دسته بندی درست رو دراین باره یاد بگیرم
همیشه در این باره در مقالات و کتابها و روزنامه ها بین این زبان شناس و اون تاریخدان و... همیشه بحث بوده و هست یکی فلان گونه رو اصلا یه زبان جدا میدونه اویکی لهجه میدونش و ... اینا مستلزم اینه که تعریف دقیق واژگان رو بدونیم و بعدش هم مطلاعات خیلی زیادی داشته باشیم تا بتونیم حداقل اونچیزی رو که به حقیقت نزیدکتره کنارهم قرار بدیم
من که اطلاعی ندارم و نمیدونم هم کدومیک از این همه دسته بندی که میکنن درسته و اونرو بپذریم ....

در مورد خواردن (خودرن) اگر اشتباه نکرده باشم
در هورامی و حتی در لکی واردن هم میگن که اول شخصش در مضارع میشه مه-وه-رم
حالا اگه بخوای وارد جزئیات بیشتر بشی انواع خوردن رو داریم :D مثل هه-لمه-قوت کردن یا
هه-ل-گلماندن یا حتی قه-پو-رووت کردن ....
من خیلی دوست دارم این انواع رو همیشه لیست بکنم و فرقاشو بگم...
اولیش بیشتر وقتی به کار میره که به سرعت چیزی رو به مصرف برسونی کانه از اول هیچی نبوده و هیچ آثاری ازش باقی نمونه...
دومی به سرعت چیزی رو خوردن و سومی اتفاقا باید یه بقایی از اون چیزی که خورده شده باقی بمونه تا شدت خوردن و قه-پو روت شدن اون از روی بقایا معلوم بشه..
راستش اینا چیزایی نیست که رسمی باشه و جایی نوشته یا تایید کرده باشه
اما وقتی هر کدوم از اون حالات پیش میاد سیاق زبانه که خودش تشخیص میده که ما از کدوم اصطلاح و فعل استفاده کنیم....

در مورد خندیدن ..... نمیدونم در فارسی فکر نکنم چیزی که ما بهش زرده خنده میگیم مشابهش وجود داشته باشه مگر نیشخند....
زرده خنه بیشتر در کردی جنوب استفاده میشه شاید شمالی تر ها زرده که-نین بگن
که همون لبخند تلخ و معنا داره ظاهرا زرد که رنگ تنفر و انزجاره اینجا هم معنی خودشو حفظ کرده...

به صدای خنده که در فارسی قهقه گفته میشه در کردی هریک هاک گفته میشه :D

در مورد اتاق بد نیست اشاره ای بکنم به کله سوچ (کوله سوچ )
که به یه جای دنج در گوشه اتاق گفته میشه
معمولا در تنهایی و غصه مردم میرن کله سوچ !

روله برای چه رفتی کله سوچ ؟

برای گردن "مل" هم هست که ظاهرا مل شکیای و گردن خورد جدا در هیچ کجای دیگه اونطوری که من خبر دارم استفاده نداره و من موندم اگه بخوان بگن بچو مل بشکن چی میگن عزیزان فارس زبان ما :D

در مورد قرووو (حلق) یه ترکیب جالب داریم :D قرروو ئه-دوخینی وقتی یه چیز شیرین مثلا خربزه میخوری حالتی به گلو انسان دست میده که ما بهش میگیم قرو ادوخینه...

برای طایفه و خاندان بنه ماله و گه-ل هم هست
برای آفتاب که قطعا "خور" یا "خوه ر " هم به کار میبریم

....
همین طوری یکی دوتا واژه هم من بگم >:؟
آیینه = جامک
پول=پاره
واژه= وشه
گردو = گویز
کبریت = شقارته
دولمه = یابراخ
عروسک = ویلکانه - وویلکه...
دانشمند یا عالم = زانا
لاغر= لر و لاواز
زشت و بد ترکیب بی فر (رفیق بد تشک رو چطور باید نوشت ؟ )
هندوانه = شامی یا هه-نی (هنی)
ساعت = کات ژمیر (شمار=ژمیر) (کات = وقت)
شنیده ام عراقی ها به وزارت دفاع میگن وزارت برگیری و وزارت کشاورزی رو میگن وزارت کشت و کال :D

فعلا
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از دانه کولانه سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #22  
قدیمی 04-25-2009
Zimanzan Zimanzan آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Apr 2009
نوشته ها: 5
سپاسها: : 0

5 سپاس در 4 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ئه را ویرازاندن (ادیت کردن) ده ستت خوه ش بی براکه م.



دانه کولانه جان بازم ممنون از ویرایشت. ضمنا شما لطف دارین. منم به صورت آماتور از 4 سال پیش دارم زبانشناسی رو دنبال میکنم چون واقعا واژها جزو جذابترین مفاهیم این دنیا برای من هستم.



در زمینه دسته بندی زبانهای کردی حق داری. همونطور که گفتم این دسته بندی از لحاظ علمی میگه که کردها دو دسته میشن :



کرمانج و زازا-گوران.



دسته اول شامل یک زبان و سه لهجه : لهجه شمال یا کورمانجی، لهجه مرکز یا سورانی، و لهجه جنوب یا کلهوری، لکی، گروسی و فیلی.



دسته دوم هم شامل دو زبان میشه: زبان کردی هورامی و زبان کردی زازا.




حالا بعضی از افراد به دلایلی ترجیح میدن که این سه زبان رو سه لهجه کردی بنامن.




در کل این سه زبان کردی همگی از دسته زبانهای شمالغربی ایران هستن، نزدیکترین خویشاوند همدیگه محسوب میشن. از لحاظ دستوری و واژه ای به صورات ویژه ای با هم دیگه قرابت دارن و از همه مهمتر فهم و یادگیریشون راحت تر و سریعتر برای کردها تا اینکه مثلا بخوان زبان دیگری رو یاد بگیرن.



با توجه به این مسائل و با توجه به اینکه این سه زبان همگی توسط کردها گویش میشن، زبانشناسها در نطر دارن که گروه جدیدی رو درست کنن به اسم "گروه زبانهای کردیک". ای گروه شامل دو دسته مذکور و هر کدوم به اینصورت خونده میشن : کردی کرمانجی، کردی هورامی و کردی زازا.



این قضیه در میان بقیه اقوام و ملل هم وجود داره. حتی به صورت وخیم تر! مثلا سمنانی های عزیز یه زبان شیرین دارن که اون هم هم ردیف زبانهای کردی در دسته شمالغربی قرار میگیره (در حالیکه زبان فارسی در دسته جنوبغربی قرار داره). ولی شما اگه از یه سمنانی بپرسی که نژاد یا قومیتت چیه، فورا به شما پاسخ میده که من فارسم! در حالیکه اگه آسمون رو به زمین ببافیم هم زبان فارسی با زبان سمنانی یه جا جمع نمی شن! همینطور عزیزان ساکن نواحی مرکزی ایران مثل دلیجان یا روستاهایی مثل گرکویه 100% خودشون رو فارس میدونن در حالیکه نه تنها زبانشون متعلق به دسته شمالغربیه بلکه از نزدیکترین خویشاوندان زبانهای کردی هم محسوب میشه! یعنی اگر از اختلاف میان گویشهای فارسی مثل: تاجیکی، هزارگی، شیرازی، خراسانی، تهرانی... بگذریم، قوم فارس زبانهای دیگری رو هم علاوه بر زبان فارسی تکلم میکنه که فاصله قابل توجهی با زبان فارسی دارن. به این مثال ها توجه کنید :





زبان فارسی (استاندارد) : من از بازار شهر می آیم.



گویش فارسی خراسان : مو از بازار شهر مویوم.



زبان سمنانی : ا شهری واژاری ژ مایوون.



زبان دلیجانی (زبان راجی) : م اچ بازار شار اتوون.





حالا نکته جالب اینجاست که با اینکه گویشوران این زبانهای متفاوت همگی متفق القول خودشون "فارس" می نامن، ولی گویشوران یکه لهجه فارسی هم وجود دارن که 100% هویت قومی و نژادی متمایزی برای خودشون قائل هستن! منظور عزیزان "لر" هستش که با اینکه زبانی که تکلم میکنن در اصل یک گویش از فارسی که به شدت تحت تاثیر زبانهای کردی قرار گرفته ولی خودشون رو قومی جدا از فارسها میدونن.




حالا شاید این سوال رو بپرسین که آقا چرا سمنانی شد زبان ولی لری شد گویشی از فارسی؟! تا اونجا که من فهمیدم دسته بندی زبانها با توجه به نحوه تغییر حروف در اونها و چگونگی صرف و نحو و مهمتر از همه "ریشه فعل" در اونها هست.



برای مثال چرا کردی هورامی و کردی کرمانجی دو زبان متمایزن به این خاطر که ریشه افعال در اونها در بعضی موارد فرق میکنه :



کردی هورامی : وه ر-


کردی کرمانجی : خوه-


فارسی : خور- (خوردن)




کردی هورامی : شو-


کردی کرمانجی : چو-


فارسی : رو- (رفتن)




کردی هورامی : وه ن-


کردی کرمانجی : خوه ن-


فارسی : خوان- (خواندن)




کردی هورامی : که ر-


کردی کرمانجی : که-


فارسی : کن- (کردن)





ولی لکی گویشی از زبان کردی کرمانجی، با این دلیل:




کردی لکی : هوه (ر)*- ( درکردی لکی تحت تاثیر لری، "خ" بعضیا با "ه" تبدیل میشه، ضمنا در کردی کرمانجی و کردی زازا "-ر" آخر ریشه مضارع می افته که این موضو ع در کردی لکی کمتر اتفاق می افته)



کردی کرمانجی : خوه-




کردی لکی : چو-


کردی کرمانجی : چو-




کردی لکی : خوه ن-


کردی کرمانجی : خوه ن-




کردی لکی : که-


کردی کرمانجی : که-






حالا یه نگاه به لری و فارسی بندازیم :




لری : خور-، هور-* (در لری با طیف وسیعی از تبدیل "خ" به "ه" مواجهیم که البته در هر زیر-گویش لری این موضوع فرق می کنه)


فارسی : خور-


کردی : خوه-




لری : رو-


فارسی : رو-


کردی : چو-




لری : خون-


فارسی : خوان- (خون-)


کردی : خوه ن-




لری : کن-


فارسی : کن-


کردی : که-




لری : دون-


فارسی : دان- (دون-)


کردی : زان-




لری : خا-، ها-


فارسی : خواه- (خا-)


کردی : خواز-




لری : گو-


فارسی : گو-


کردی : ویژ-




همینطور که می بینید شباهتهای ریشه افعال لری و فارسی در حد تطابقه!






حالا باز بریم سراغ واژه های کردی. اولا دانه کولانه جان من در لیست واژهای کردی-فارسی-انگلیسی سعی کردم واژه های هم ریشه رو بنویسم مگرنه ما در گویشهای مختلف کردی شاید برای یه واژه قریب به 5 معادل از ریشه های مختلف رو داسته باشیم. ضمنا ما در کردی اردلانی (سنندجی) به بچه گربه میگیم "پیشیله" (پسوند "له" که به منظور تصغیر به کار میره رو حتما شنیدی، جالب بدونی این واژه در زبانهای ژرمانیک هم برای تصغیر به کار میره). ولی اونیکه من به عنوان "گربه ماده" نوشتم از کردی کورمانجی (شمالی) بود و تلفظش "پشی" نیست بلکه "پسی" هست! خیلی جالبه که در انگلیسی هم به گربه ماده و پیشی میگن "پوسی-کت".




حالا بپردازیم به یه سری واژه جدید و اتیمولوژی (ریشه شناسی) اونها :



این بار می خوام یه سری واژه کردی رو که از ریشه هند و اروپایی هستن ولی از منبع غیر ایرانی اخذ شدن رو بنویسم. همونطور که قبلا گفتم یه سری زبانهای هند و اروپایی در شمال کردستان تکلم میشده که امروزه ما در کردی به واژه هایی بر میخوریم که یحتمل همریشه با اون زبانها هستن (یا از زبان کیمری سکایی به یادگار موندن) :



لیزک : روشنایی . این واژه در اصل در زبان هند اروپایی اولیه "لووکو-" بوده که در زبانهای ایرانی به "ره ئو چه-" تبدیل شده و امروزه در کردی هورامی به صورت "روچ" در کردی کرمانجی و زازا "روژ" و در فارسی "روز" باقی مونده. ولی این واژه در زبان هیتی به "لوکز-" تبدیل شده و از اونجا به صورت "لوز-" و بعدا "لیز-" وارد کردی شده و یه پسوند "-ک" که از مشخصات کردی هست رو دریافت کرده. همچنین اصل معنی رو هم حفظ کرده "روشنایی". هم ریشه این واژه در انگلیسی به صورت "لایت" تلفظ می شه که اگه دقت کرده باشین املاش می شه "لیگت". کلمات "لوستر" و "لوکس" هم از همین ریشه هستن.




کور : مجمع؛ مغز و کانون ؛ مرکز. این واژه از ریشه هنواروپایی "کرد-" هست که در زبان ایرانی باستان تبدیل به "زرد-" می شه. از اونجا وارد زبان پارسی باستان می شه و تبدیل به "درد-" میشه. نهایتا "درد-" در زبان پهلوی به "دل" تبدیل می شه که متاسفانه امروزه به جای این واژه، فارس زبانها بیشتر از "قلب" عربی استفاده می کنن. در کردی هم اکثرا "دل" میگیم که از پهلوی وام گرفته شده، به جز برخی هورامی ها و کردهای زازا که "زیل" یا "زه رری" رو به کار می برن. البته در کردی کرمانجی هم من به نظرم دو واژه "زه رره" (در اصطلاحات "زه رره خوه ش" و "زه رره دار" به معنی "دلبر" و "دلدار") و همچنین "زات" (به معنی "دل و جرات") از ریشه اوستایی "زرد-" هستن. در انگلیسی و زبانهای رومانس (ایتالیایی، اسپانیایی، فرانسوی) ما به واژه های core به معنی "هسته" و "قلب" بر می خوریم. همچنین واژه "کارد-" در اصطلاح "کاردیولوژی" به معنی "قلب شناسی" هم از همین ریشه ست.




هوز : خانه؛ طایفه؛ قبیله. این واژه بسیار شبیه به واژه های "هاوس"، "هاوز"، "هویز"، "هوس" و غیره در زبانهای ژرمانیک و جالب بدونین که هنوز ریشه ی هیچ کدوم پیدا نشده چون در زبانهای دیگه هنداروپایی هیچ قرینه ای ندارن!





این لیست رو هم داشته باشین از مقایسه کردی – فارسی – فارسی باستان :




آسن : آهن : آفثینه


روژ : روز : ره ئوچه



زانین : دانستن : دان-



خوه ر : خورشید : خوه ر



کیف : کوه : کئو فه



آتر، آگر : آتش : آتر



ئه دی : بعد، سپس : ئه ده



ئه ز : من : ئه ده م



هه نی : دیگری : ئه نیه



آو : آب : ئه پ



بوه (خطر) : ترس : ئه فوه (هراس، ترس)



هه رین : رفتن، حرکت کردن : ئه ر-



ئه نکر : خشمگین : ئه ریکه



ئه رد : عدالت، راستی : ئه رته



ئه رده ل، ئه رده لان : عادل، پارسا : ئه رته وان



هه ولیر : اربیل (مرکز کردستان عراق) : ئه ربیره



ئه و : آن : ئه وه



ئه ودا : آنجا : ئه وه دا



ئه و په ر : آنسو، آنطرف : ئه وه په را



آوه نی : آبادی، روستا : آوه هه نه



ئه سپ : اسب : ئه سه



ئه سمه ن، ئه سمان : آسمان : ئه سمه ن



هه- : هست : ئه ه-



ئیدا : اینجا : ایدا



ئه م : این : ایمه



ئوو : و (حرف ربط) : ئووتا



هوونه ر : هنر : هوونه ره



وش : هوش : اوشی



وشک : خشک : اوشکه



که وه : کبود، آبی : که پوته که



کاوین : خواستن : کامه-



که- : کن- (ریشه مضارع) : که ره ئون-



که سک : سبز : کاسه که (درخشان، لاجوردی)



شه و : شب : خشه پ



ناسین : شناختن : خشناسه-



ژنه وتن : شنیدن : خشنه وه-



گوویشکه : گوش : گه و شه



گه ست : زشت، متعفن : گه سته



گرتن : گرفتن : گره ب-



چاو : چشم : چه شمه ن



چتر : چهره (نژاد) : چیچه (اوستایی "چیثره")



ژی- : زی- (زیستن) : جیو-



ژینو (بیشتر "زیندو، زینده، زیندگ" به کار میره) : زنده : جیوه



ترس : ترس : ته رسه



ته و : نیرو، توان : ته و



سه هین : دیدن، به نظر آمدن : ثه ند-



سال : سال : ثه رد



سیگ، زیگ : شنریزه، خرده سنگ : ثیک



دیو : دیو : ده یوه



دیر- : دار- (مضارع داشتن) : ده ر-



زیرر : زر، طلا : ده ره نیه



زیرنکه ر : زرگر : ده ره نیه که ره



ده ستکرت : دستساز : ده سته که رته



د ه وال : سرزمین : ده هیوو



دروو : دروغ : دوروج، دره ئووگه



ده رگا : در : دووه ره



درووزن : دروغگو : دره ئووجه نه



زری : دریا : دره یاه



نا، نو، نه : نه، نی (تاجیکی) : نه ی



ناژوو : کاج : نه ئوو چه ینه



نیوی : نوه : نه پات



نووه م : نهم : نه وه مه



نژ : پایین، بیرون : نیج



نوها، ئیسته : الان : نورام



دووپات : تکرار : پاتیه



په یکه ر : پیکر : په تیکه ره



پارراندن : ابلاغ کردن، سخن گفتن، دعا کردن : په ر-



پاردیز : پالیز : په ره ده یده (اوستایی "په یری ده یزه"، انگلیسی "پارادایس")



پیا (مرد) : پدر : پیتا



پس (کردی شمالی) : پسر : پووچه



بوژیان : رهای از درد، بهبودی : به وگ-



بادنگ : جام باده : به توگه ره



به رز : بلند : برده نت



به ژن : قامت، بلندی : به رشن



بو-، به و- : باش- (مضارع بودن، شدن) : به و-



-ست، -ترین : -ترین، -ست (پسوند تفضیلی) : -شته



ئه ورست (بلندترین، ضمنا کنایه از درخت "افرا") : فراترین : فره یشته



می ز ره (شالی که کردها به دور سر می بندند) : مهر (در اصل به معنی پیمان بستن برای دوستی و محبت) : میثره (دوستی، عهد و پیمان بستن؛ در اوستایی "میثره" به معنای بستن یا هر چیزی که می بندند)



یه ونان : یونان : یه ونه



رای، را : برای : رایدی



وین- : بین- (دیدن) : وه ینه-



وه رگ، گورگ : گرگ : وه رکه



وه هار : بهار : وا هه ره



ژه : از : هه چا



زووان، زمان، ئه زمان (کردی شمال) : زبان : هه زانه

ویرایش توسط Zimanzan : 04-25-2009 در ساعت 12:15 PM
پاسخ با نقل قول
  #23  
قدیمی 04-25-2009
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

حالا ما كه بلد نيستيم چييييييييييييييييييييييييييييي يييييييييييي؟
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از deltang به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #24  
قدیمی 04-26-2009
Agi Agi آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Apr 2009
نوشته ها: 3
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام خسته نباشید به خاطر مطالب جالبتون.

یک سوال کوتاه داشتم. کردی لکی بیشتر به کردی کرمانجی نزدیکه یا به کردی گورانی.
پاسخ با نقل قول
  #25  
قدیمی 04-26-2009
Zimanzan Zimanzan آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Apr 2009
نوشته ها: 5
سپاسها: : 0

5 سپاس در 4 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Agi نمایش پست ها
سلام خسته نباشید به خاطر مطالب جالبتون.

یک سوال کوتاه داشتم. کردی لکی بیشتر به کردی کرمانجی نزدیکه یا به کردی گورانی.


درود و سپاس خدمت Agi



اجازه بدین اول منظورتون رو از کردی کرمانجی و کردی گورانی بدونم؟ ببینید همونطور که پیشتر اشاره کردم کردها کلا خودشون و زبانشون رو کرد (کرمانج) و کردی (کرمانجی) می نامن. مثلا در شمال کردستان دو دسته کرمانجی و زازا زبان در منطقه "درسیم" (امروزه در زبان ترکی بهش "تونچلی" می گن) خودشون و زبانشون رو کورمانج یا کرمانج معرفی میکنن در صورتی که زبانهاشون از هم متمایز. در نتیجه این حالت، نام گذاری گویشها و زبانهای کردی بسیار سخت شده. ضمنا باید توجه داشته باشید که این نام گذاری ها رو زبانشناسان غربی انجام دادن که معمولا اشراف کمی به حال و هوای کردستان داشتن. مثلا از نظر علمی، زبان کردی هورامی به نام "گورانی" خونده می شه ولی در میان کردها به "کردی کرمانجی جنوبی" که در کرمانشاه و ایلام و دلفان و بیجار و خانقین تکلم می شه می گن کردی گورانی ! ضمنا نام "کرمانج" رو کردهای مرکزی (سورانی) تنها به کردهای شمالی اطلاق ولی کردهای کرمانشاه و ایلام بعضا به کردی خودشون (جنوبی) "کرماژی یا کرمانژی" هم می گن. حالا برای سوا کردن گویشهای کردی شمالی (کورمانجی)، کردی مرکزی (سورانی) و کردی جنوبی (کرمانژی : کلهوری، لکی، گروسی، فیلی) ما کلا اصطلاح "کردی کرمانجی" رو به کار می بریم، چون تمامی این گویشها متعلق به یک زبان هستن. ولی در نوشته های غربی وقتی نام "کردی" رو می برنن منظور همین "کردی کرمانجی" هست که به بیش از 92% کردها به اون تکلم می کنن.



حالا اگه منظورتون از "کردی کرمانجیزبان کردی کرمانجی بوده، که باید بگم "لکی" خودش زیر-گویشی از گویش جنوبی این زبان به حساب می آد. در کل، زیر-گویشهای کردی کرمانجی جنوبی مانند "کلهوری"فیلی" و "گروسی" نزدیکترین خویشاوندهای لکی هستن. به این مثال توجه کنین و مقایسه گویشهای "کردی کرمانجی" :





کردی لکی : وه تن، وش-


کردی کلهوری : وه تن، وش-


کردی اردلانی : ووتن، ویژ-


کردی شمالی (کورمانجی) : گووتن، بیژ-


فارسی : گفتن، گو-




کردی لکی : ورسی


کردی کلهوری : ورسی


کردی اردلانی : برسی


کردی کورمانجی : برسی


فارسی : گرسنه






کردی لکی : ئه ررا


کردی کلهوری : ئه ررا


کردی اردلانی : بو


کردی کورمانجی : بو، ررا


فارسی : برای، به خاطر




کردی لکی : زووان


کردی کلهوری : زووان


کردی اردلانی : زووان


کردی کورمانجی : زمان، ئه زمان


فارسی : زبان






البته در یه سری موارد "کردی لکی" یه ویژگی های بسیار جالب و تعجب آوری رو داره که همخوانی زیادی با کردی شمالی (کورمانجی) دارن و در نقطه مقابل گویشهای کردی جنوبی قرار می گیره :




کردی لکی : به وی


کردی کورمانجی : به ووک، بووک


کردی کلهوری : وه و


کردی اردلانی : وه وی


فارسی : عروس




کردی لکی : ژه


کردی کورمانجی : ژه، ژ


کردی کلهوری : له، ده


کردی اردلانی : له، ده


فارسی : از






کردی لکی : هووما


کردی کورمانجی : هوون


کردی کلهوری : ئیوه


کردی اردلانی : ئیوه


فارسی : شما





گذشته از توضیحات بالا، شاید عمده ترین مشخصه و فرق کردی لکی با سایر گویشهای کرمانجی اینه که از زبان کردی هورامی وام گیری کرده. به طوریکه کلمه ساخت زمان حال که در تمامی گویشهای کردی کرمانجی بلاستثناء "ده-، د-، یا ئه-" هست ولی در کردی لکی تبدیل به "مه-" شده :




کردی لکی : مه زانم


کردی فیلی : زانم، ئه زانم


کردی کلهوری : زانم، دزانم


کردی گروسی : زانم، دزانم


کردی اردلانی : ئه زانم


کردی کورمانجی : دزانم


فارسی : می دانم





کردی لکی : نمه که م


کردی فیلی : ناکه م


کردی کلهوری : نیه که م


کردی گروسی : نیه که م


کردی اردلانی : ناکه م


کردی کورمانجی : نیه که م، نیکه م


فارسی : نمی کنم




این "مه-" ممکنه در ظاهر کردی لکی رو به کردی هورامی شبیه کنه ولی در باطن اینطور نیست و مشخص که این فقط یک وامگیری بوده :




کردی لکی : مه زانم


کردی هورامی : مه زانوو


فارسی : می دانم




کردی لکی : مه که ی


کردی هورامی : مه که ری


فارسی : می کنی





کردی لکی : مه خوه نه


کردی هورامی : مه وه نو


فارسی : می خواند





کردی لکی : مییمان، مه خوازیمان


کردی هورامی : مه وازمی


فارسی : می خواهیم





کردی لکی : مه چووتان


کردی هورامی : مه شید، مه لووید


فارسی : می روید





کردی لکی : مه خه ن


کردی هورامی : مه وه ندی


فارسی : می اندازند





حالا افعال بالا رو با کردی کرمانجی جنوبی (کلهوری (د-)، فیلی (ئه-)، گروسی (د-)) مقایسه می کنیم :




کردی لکی : مه زانم


کرمانجی جنوبی : ئه زانم


فارسی : می دانم




کردی لکی : مه که ی


کرمانجی جنوبی : ئه که ی


فارسی : می کنی





کردی لکی : مه خوه نه


کرمانجی جنوبی : ئه خوه نید


فارسی : می خواند





کردی لکی : مییمان، مه خوازیمان


کرمانجی جنوبی : ئه خوازیمان


فارسی : می خواهیم





کردی لکی : مه چووتان


کرمانجی جنوبی : ئه چووتان


فارسی : می روید





کردی لکی : مه خه ن


کرمانجی جنوبی : ئه خه ن


فارسی : می اندازند





فکر کنم مشخص باشه که کردی لکی بیشترین شباهت رو با سایر گویشهای کردی کرمانجی جنوبی داره و احتمالا به خاطر مسایل مذهبی یه سری تاثیرات رو از کردی هورامی پذیرفته (چون خودم هم از طرف پدری کرد لک هستم می دونم که تقریبا تمام نسخ و کتب مذهبی در جنوب کردستان به کردی هورامی نوشته شده). ضمنا کردی لکی یه سری خواص اصیل کردی رو هم به خوبی حفظ کرده و از این رو بعضا شبیه کردی کرمانجی شمالی (کورمانجی) هست.





یه خاطره جالب رو هم بشنوید (اگه درست دیالوگ هاشو یادم مونده باشه): می گن یه روز استاد "هیمن" (شاعر کرد مهابادی) رفته بوده کرمانشاه، از در خونه دوستش که میاد بیرون می بینه یه دست فروش که از قرار معلوم کرد لک زبان بوده داره بدجوری داد می زنه : " سه گله ی مه ده م یه ی تمه ن" (یعنی "سه تاشو میدم یه تومن). استاد هیمن که دیگه نمی تونه این صدا رو تحمل کنه با عصبانیت می ره طرف دستفروش می گه "ئه وه هه ررا هه ررای چیته، ده لیی چی؟!!" ( یعنی "داد و هوار چی راه انداختی، چی می گی؟!)، اون دست فروشم دوباره و با صدای آرامتر تکرار می کنه "سه گله ی مه ده م یه ی تمن". استاد هیمن هم بازهم دقیقا متوجه نمی شه و در این لحظه دوست کرمانشاهیش میاد پایین و گفته های دستفروش رو به کردی مهاباد تکرار می کنه. در این لحظه دستفروش رو به استاد هیمن می کنه می گه : بچو بچو خالوو کوردی نمه زانی!". یعنی "برو برو عمو کردی بلد نیستی!" استاد هیمن از این صحنه متاثر می شه و روی دستفروش لک زبان رو می بوسه و می گه : راست می گی، اگر من گویش شما رو بلد نباشم، یعنی کردی بلد نیستم!".




بازم اگر سوالی بود در خدمتم.

ویرایش توسط Zimanzan : 04-26-2009 در ساعت 11:58 AM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Zimanzan به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #26  
قدیمی 04-26-2009
Agi Agi آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Apr 2009
نوشته ها: 3
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دستت خوش بو خاطر ره هنمای
دوباره از اول همه رو می خونم. کرمانجی همون کردی ترکیه منظورم بود و لکی کردی که در یکسری مناطق استان کرمانشاه مثل هرسین صحبت می شه.

ولی تا به حال این کردی ها رو
اردلانی گروسی فیلی

نشنیده بودم شاید هم به اسم دیگه ای می شناسم.
در هر صورت خیلی ممنون سوال تا دلت بخواد دارم و حتما هم می پرسم.

باز هم از زحمات همگی تشکر می کنم.
پاسخ با نقل قول
  #27  
قدیمی 04-26-2009
Zimanzan Zimanzan آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Apr 2009
نوشته ها: 5
سپاسها: : 0

5 سپاس در 4 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Agi نمایش پست ها
دستت خوش بو خاطر ره هنمای
دوباره از اول همه رو می خونم. کرمانجی همون کردی ترکیه منظورم بود و لکی کردی که در یکسری مناطق استان کرمانشاه مثل هرسین صحبت می شه.


ولی تا به حال این کردی ها رو
اردلانی گروسی فیلی


نشنیده بودم شاید هم به اسم دیگه ای می شناسم.
در هر صورت خیلی ممنون سوال تا دلت بخواد دارم و حتما هم می پرسم.


باز هم از زحمات همگی تشکر می کنم.

خوایش ئه که م براکه م. قابل تو نه یری. ئیمه وه ظیفه مانه ئه ررا ناساندن زووان شیرین کوردی هه رچی توانیم بکه یم.
آره به کردی ترکیه، کردی شمالی، می گن "کورمانجی". البته ما کردهای ایران و عراق یا می گیم "کرمانجی" یا "شکاکی" ( یه نوع کورمانجی که در ارومیه، ماکو، سلماس، و خوی گویش می شه)، یا "بادینی" (یه نوع کورمانجی که در بهدینان عراق گویش می شه). فکر کنم شباهتها و تفاوتهای لکی و کورمانجی رو توضیح دادم. البته بحث زبان کردی پیچیده تر از این حرفاست. همونطور که خودتم کرد هستی و می دونی، ممکنه از یه شهر تا یه شهر دیگه کردنشین، زبان و گویششون فرق بکنه.
کردی لکی، علاوه بر هرسین کرمانشاه، در دلفان، الشتر و کوهدشت لرستان هم گویش می شه. البته لهجه کوهدشتی ها و الشتری ها ممکنه یه خورده بیشتر از لری تاثیر پذیرفته باشه.
کردی اردلانی همون کردی سنندجی. از زمان حکومت خاندان اردلان که حاکم سنندج بودن، این نام بروی سنندج و مناطق اطراف باقی مونده. حتی در گذشته به استان کردستان می گفتن "کردستان اردلان".
کردی گروسی همون کردی بیجار. فکر کنم شنیده باشی که به بیجار می گن "بیجار گروس"؟ این واژه، گروس، احتمالا قلب شده "زاگروس" باشه. کردی گروسی در محدوده شهرستانهای بیجار و قروه گویش می شه. از نظر طبقه بندی جزو کردی کرمانجی جنوبی محسوب می شه ولی ویژگی های خاص خودش رو هم داره. مثلا کرمانشاهی ها اگه حداکثر در چند واژه مثل "دیم"، "دینم" از "د-" مضارع استفاده کنن، بیجاری ها ممکنه در تمامی افعال این "د-" رو به کار ببرن. ضمنا کرمانشاهی (کلهوری) ها می گن "تواستن" به معتی "خواستن" در حالیکه بیجاری ها مثله بقیه کردها ازهمون "خواستن" استفاده می کنن.
کردی فیلی به یک زیر-گویش کردی جنوبی اطلاق می شه که در مناطق خانقین، منده لی (در کردستان عراق) و استان ایلام از ایران گویش می شه. واژه "فه یل" در اصل "په هل" بوده که به اصطلاح معرب شده. مثل پارس که شده فارس. در استان ایلام شهری هست به اسم "پهله" که این کردی رو منسوب به اون منطقه می دونن. کردهای پهلی یا فیلی از زمان حکومت صفویه در قالب کنفدراسیون های عشیره ای با لرها آمیخته می شن. ولی جالب که اصالت زبانی و فرهنگیشون رو حفظ می کنن. ولی در برخی نقاط نام "لر" رو به عنوان یه نام "طایفه ای" می پذیرن در کنار نام قومی "کرد". این اختلاط کردها و لرها در قالب کنفدراسیونهای عشایری که وظیفه پاسداری از مرزهای کشورمون رو در برابر عثمانی ها داشتن به دو اتفاق انجامید : اول تاثیر واژه ای یا لکسیکال کردی بر گویش لری و ثانیا از دست دادن هویتی برخی از کردها من جمله "بختیاری ها" (مثلا مهمترین شهر بختیاری نشین اسمش "شهر کرد" ولی امروزه شاید هیچ بختیاری خودش رو کرد ندونه).
ئه ررا پرسیارگه ل (سوالگه ل) تازه ت آماده
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Zimanzan به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #28  
قدیمی 04-26-2009
Agi Agi آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Apr 2009
نوشته ها: 3
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

daset xowş, 3 defe hanar ded ta behter fahm bekem.
دیکشنری online فارسی/ کردی رو می شناسید. اگه آره لطف می کنید معرفی کنید. زور سپاس
پاسخ با نقل قول
  #29  
قدیمی 04-28-2009
Zimanzan Zimanzan آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Apr 2009
نوشته ها: 5
سپاسها: : 0

5 سپاس در 4 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

Silaw. Ne baba, dashtim jumley akhir enusim lapirr dim ke 3bar paste bi!! har karish kirdim natwanim du dane eweliyekan pak bikim, lol.

اینم یه سری فرهنگ لغت کردی آن لاین :

http://www.namonet.com/dictionary.asp


hem.passagen.seeramuraengelskadictionaryabclista.htm

http://www.freelang.net/dictionary/kurdish.php

www.ferheng.org < این خیلی عالیه

www.institutkurde.orgenpublicationskurmancidictionary

ویرایش توسط دانه کولانه : 04-28-2009 در ساعت 05:23 PM دلیل: اصلاح بعضی لینکها بقیه ش رو نتونستم پیدا کنم
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Zimanzan به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #30  
قدیمی 12-14-2009
Afshin_m05 آواتار ها
Afshin_m05 Afshin_m05 آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: سنندج
نوشته ها: 774
سپاسها: : 0

27 سپاس در 21 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Afshin_m05 به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به Afshin_m05
پیش فرض

کورش گیان سلام
خوا قضات
ده س خوه ش کوردو کوردستان اشه به وجودت افتخار بکات
زور سپاس
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Afshin_m05 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:16 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها