|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#291
02-05-2010
|
||||
|
||||
هنگامی که دلش پیش دلم بود گرو دستان مرا سخت فشرد که نرو
و هنگامی که دلش به دیگری مایل شد کفشان مرا جفت نمود که برو 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#292
02-05-2010
|
||||
|
||||
|
ساکت و تنها چون کتابی در مسیر باد
میخورد هر دم ورق اما هیچ کس او را نمیخواند برگ ها را میدهد بر باد میرود از یاد هیچ چیز از او نمیماند بادبان کشتی او در مسیر باد مقصدش هر جا که بادا بادا بادبان را ناخدا باد است لیک او را هم خدا و هم ناخدا باد است
__________________
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو
و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق ... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!
|
|
#293
02-05-2010
|
||||
|
||||
|
روزي ميايم و تا آنروز دردي از لحظه هايم شعله ميکشد
درد آنکه ... مي داني از چه مي ترسم ؟ ... از آن روزي که کسي منتظر آمدن من نباشد ! ...
__________________
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو
و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق ... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!
|
|
#294
02-05-2010
|
||||
|
||||
|
مرا ببخشایید
این روزها دستانم خیلی خالیست خالی از هرچه بتوان عشق نامید دستانم ... کاش کسی دستانم را می گرفت ... گرچه این روزها تلاشم این است که زندگی را مملو از عشق و زیبایی ببینم ... اما ... انگار چشمانم را میان انبوه روزمرّگی هایم گم کرده ام . . . کاش بهانه ام می شدی برای عاشق شدن ...
__________________
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو
و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق ... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!
|
|
#295
02-05-2010
|
||||
|
||||
|
در تنهايي شب گام بر مي دارم
همچو آواز بي معني باد چون در اين صفحه ي سرد بازي اين منم تنها ترين تنهاي ياد
__________________
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو
و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق ... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!
|
|
#296
02-05-2010
|
||||
|
||||
|
هر شعر
گریز از یک گناه بود هر فریاد گریز از یک درد و هر عشق گریز از یک تنهایی عمیق افسوس که تو هیچ گریزگاهی نداشتی...!
__________________
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو
و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق ... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!
|
|
#297
02-05-2010
|
||||
|
||||
|
تهی شده ام
و نمی دانم باز کجا گمت کردم می دانم که هستی می دانم که تا همیشه هستی می دانم که در همین لحظه هم در کنارم نشسته ای و خیره به نوشته هایم نوازشم می کنی ولی کاش مثل آن روزها لمست می کردم اتاقم عجیب کمت دارد جایت آماده است بیا و بمان برایم منتظرم ..
__________________
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو
و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق ... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!
|
|
#298
02-05-2010
|
||||
|
||||
|
بالی از اشک
بالی از سکوت هفت دل بغض بر گلویم روییده است یک نفر مشت مشت بر تنهایی ام دلشوره می پاشد...!
__________________
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو
و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق ... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!
|
|
#299
02-05-2010
|
||||
|
||||
|
درخشش ستاره هايت را از من مگير
تو كه مي داني ! عاشقم . عاشق برق چشمانت .... يكرنگي دلت را پنهان نكن تو كه مي داني ! ديوانه ام . ديوانه ي آرامش آبي ات ! اي آسمان زندگي ام
__________________
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو
و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق ... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!
|
|
#300
02-06-2010
|
||||
|
||||
|
ترا من چشم در راهم.
ترا من چشم در راهم ترا من چشم در راهم شباهنگام که می‌گیرند در شاخ "تلاجن" سایه‌ها رنگ سیاهی وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم؛ ترا من چشم در راهم. شباهنگام. در آندم که بر جا دره‌ها چون مرده‌ماران خفتگانند؛ در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام گرَم یادآوری یا نه، من از یادت نمی‌کاهم؛ ترا من چشم در راهم... ... .. .  نيما
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 05:57 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.