|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#3011
02-15-2010
|
||||
|
||||
کوزه چو من عاشق زاری بوده است در بند سر زلف نگاری بوده‌ست
ف
__________________
and the roads becomes my bride 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#3012
02-15-2010
|
||||
|
||||
|
فقر ظاهر مبین که حافظ را
سینه گنجینه ی محبت اوست س
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست 
|
|
#3013
02-15-2010
|
||||
|
||||
|
سپاس و آفرین آن پادشا را
که گیتى را پدید آورد و مارا بدو زیباست ملک و پادشایى که هر گز ناید از ملکش جدایى ه
__________________
and the roads becomes my bride
|
|
#3015
02-15-2010
|
||||
|
||||
|
ز بیخودی طلب یارمیکند حافظ
چو مفلسی که طلبکار گنج قارونست م
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
|
#3017
02-15-2010
|
||||
|
||||
|
گر من آلوده دامنم چه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست ش
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
|
#3018
02-15-2010
|
||||
|
||||
|
شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو // ن
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#3019
02-15-2010
|
||||
|
||||
|
نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر
نهادم آینه ها در مقابل رخ دوست ب
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
|
#3020
02-15-2010
|
||||
|
||||
|
بیا به شام غریبان و آب دیده من بین
بسان باده صافی در آبگینه شامی ت
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 4 نفر (0 عضو و 4 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 01:36 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.