|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#3081
11-17-2009
|
||||
|
||||
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را اندوه مادر زاد
__________________
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#3082
11-17-2009
|
||||
|
||||
|
در ده به یاد حاتم طی جام یک منی
تا نامه سیاه بخیلان کنیم طی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#3083
11-17-2009
|
||||
|
||||
|
یا دلبر من باید و یا دل بر من
نی دل بر من باشد و نی دلبر من ای دل بر من مباش بی‌دلبر من یک دل بر من به از دو صد دل بر من
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم . . . ویرایش توسط مجتب : 11-17-2009 در ساعت 11:22 PM
|
|
#3084
11-17-2009
|
||||
|
||||
|
نه رازش می توانم گفت با کس
نه کس را میتوانم دید باوی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#3085
11-17-2009
|
||||
|
||||
|
یارب چه دلست این و چه خو دارد این
در جستن او چه جستجو دارد این بر خاک درش هر نفسی سر بنهد خاکش گوید هزار رو دارد این
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم . . .
|
|
#3086
11-17-2009
|
||||
|
||||
|
نالیدن بلبل ز نو اموزی عشق است
هرگز نشنیدیم ز پروانه صدایی
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#3087
11-18-2009
|
||||
|
||||
|
یا بسما بحاکی درجا من اللالی
یارب چه در خور آمد گردش خط هلالی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#3089
11-18-2009
|
||||
|
||||
|
غبار خط بپوشانید خورشید رخش یارب
بقای جاو دانش که حسن جاودان دارد
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#3090
11-18-2009
|
||||
|
||||
|
درخت بیدی بودم کنج بیشه
تراشیدن مرا با ضرب تیشه تراشیدن مرا قلیون بسازن که آتش بر سرم باشد همیشه
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست 
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 34 نفر (0 عضو و 34 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 06:10 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.