چاکریم ....
صبا رو که من ازش تعریف کرده بودم در مورد ارائه ش باید میامد یه چیزی میگفت بنابراین جدیش نگیرین
خو نمیشه ای بگه او نگه پس مهرگانم اجبارکی ! گفت
کلا قسمت مهم ارائه امروز من 2 چیز بود
چیپس و پفک بچه ها و صدای سنگ بری
با اجازتون ارائه ای در مورد رمز نگاری بود که مطالبش زیاد بود مام وژدان کاری کشتتمان نمیذاره بپریم از رو چیزها اینه که توی 20 دقیقه نشد همه ی چیزهایی که توی چند جلسه ی کلاس شبکه میگن بگم
خلاصه بچه ها لطف داشتند دیگه بازم ازتون مرسی میکنم ممنون که مهمان هم داشتیم سر کلاس .
-----------------------------------
ما برای شب یلدااااااااااااااااااااااااا آیلین خونمون بودددددددددددددددددددددددددددد دددددددددددددد
جانممممممممممممممممممممممممممم ممم
وقتی با من دوست میشه و مخش زده میشه که دیگه کم کم دارن میرن پس ! و اخر مهمونیه ...
اینقدر جدیدا کارای باحال میکنه این وروجک
رفته یه نایلون نارنگی اورده توی اتاقم میگه "کابرا ایه چن ؟ " 3 سالشه یعنی اهای اقا اینا چنده ؟ ! فروشنده اونه نارنگی دست اونه اما از من میپرسه ! میگم هزار تومن
دست میکنه توی جیبش و مثلا پول در میاره و میذاره روی میزم !
بابا فروشنده تویی من باید بهت پول بدم !
2 تا بیسکویت برداشته گذاشته توی یه قابلمه میگه من رفتم این سهم منه میبرمش خانه سرخش مکنم !!!!
مامان که کل جعبه ش رو بهش داد کلی ذوق کرد !
شبا خونه ی خودشون چادر سرش میکنه به خاله م میگه مامان جون ترا خدا من میرم تو بگو آیلین جون (فکر میکنه اسمش ایلین جونه همیشه جون رو برای خودش به کار میبره)
ترو خدا نرو امشب بمون خونه خاله هم قراره بیان !
و از همه مهم تر دیشب گوشی قدیمیه ی من (سونی اریکسون)رو دستش گرفته میگه این مال عمو فلانیه ! حالا صد سال پیش عموفلانی هم از این مدل گوشی داشته
کلا باحاله ...(عکسهاش در
اینجا هست )
----------------------------------------------------------
خسته نباشید بابت این همه نوشتن و فعالیت ...
قبول دارین بچه ها یه رکود نسبی در اواخر تابستان در سایت بود و خیلی اتیشش کم شده بود
همت کردیم دوباره داغش کردیم
وژدانن نباشم خو سایتگه سایت نمیشه اتیشش خاموش میشه
اخرای تابستان یه 10 روزی مدام پیشتان بودم تا تنوره گرم کردیم باز خدا رو شکر
الان سرتون گرمه به هم و هستین ...
-----------------------------------------------------