|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#3211
11-23-2009
|
||||
|
||||
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#3212
11-23-2009
|
||||
|
||||
|
تو دم فقر ندانی زدن ، از دست مده
مسند خواجگی و مجلس تورانشاهی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#3213
11-23-2009
|
||||
|
||||
|
یاری که به حسن از صفت افزونست
در خانه درآمد که دل تو چونست او دامن خود کشان و دل میگفتش دامن برکش که خانه‌ی پرخونست
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم . . .
|
|
#3214
11-23-2009
|
||||
|
||||
|
تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی
ورنه هر فتنه که بینی همه از خود بینی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#3215
11-23-2009
|
||||
|
||||
|
یاد باد انکه خرابات نشین بودم و مست
و انچه در مسجد امروز کم است انجا بود
|
|
#3217
11-23-2009
|
||||
|
||||
|
در ازل داده است ما را ساقی لعل لبت
جرعه جامی که من مدهوش ان جامم هنوز
|
|
#3218
11-23-2009
|
||||
|
||||
|
زر نداری نتوان رفت بزور از دریا
زور ده مرده چه باشد؟زر یک مرده بیار
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست 
|
|
#3219
11-23-2009
|
||||
|
||||
|
راهی ز زبان ما بدل پیوسته است
کاسرار جهان و جان در او پیوسته است تا هست زبان بسته گشاده است آن راه چون گشت زبان گشاده آنره بسته است
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم . . .
|
|
#3220
11-23-2009
|
||||
|
||||
|
تشنه را دل نخواهد آب زلال
نیم خورد دهان گندیده
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 5 نفر (0 عضو و 5 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 02:32 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.