بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #331  
قدیمی 11-07-2009
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

درد تنهایم را به که گویم؟
به که گویم در این جامعه ی خالی از عشق!
همه در تاب و خروشند
همه چون سرو به بالا می نگرند.

و به فغان از غم هستی

که تواند مرا یاد کند؟
و صدای نفسم را ببرد تا که رسد بر دل یاران.
من که خواهم ولی افسوس که نتوانم
از اینجا روم.
چون که بر دست و به پایم
بتنیدند گلی از گل ریحان.
من به سان گلی از باغ گلی از یاس بدم



که ندانم چگونه به شکوفایی خود شاد شوم



که تواند که مرا شاد کند؟
و دل غم زده ام را
به سرود غم هستی بسراید؟

__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #332  
قدیمی 11-07-2009
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

همه جا مي گردم، آسمان ،دره و كوه!!!
تا بيايم مهرباني!...
تا بپرسم از او، كه براي چه كسي مي تپند اين قلبها
در زمانيكه قروني است كه عشق، اين دليل طپش و هستي دل!!!
با همه كرده وداع!...
وكنون اين انسان!
نيست لايق كه دگر هيچ دلي..!
از برايش به طپش در آيد!...
در سرش فكر عجيب طغيان، در دلش قلب كه نيست!!!
تكه اي سنگ سياه،... و دگر هيچ دلي در ميان نيست كه بايد بتپد!!!...
پس فغان...
واي به ما... ما چرا زنده بمانيم؟...
در اينجا كه دلي نيست و دلداري نيست،
به حسادت ز شقايق؟...يا به تقليد زميني پر ز گندم؟!ه چه شوق؟.!
من وتو اندر اين عصر سياه،
كه به جاي گل قاصد... موشك و جت به هواست!...
آسمان ابر ندارد ديگر...بركه و رود پر از آب دو چشمان شماست!...
هر كلاغ شده خواننده سر شاخه ئ بيد...و دگر نسل كبوتر به فناست...!!!
چرا زنده بمانيم؟؟!!!
و كنون آن جمله سهرا ب كه فرمود:
مرگ پايان كبوتر ها نيست، ...شده يك افسانه!!!ديگر حتي با شقايق هم ... زندگي بي معناست...!
تا شقايق هست زندگي بايد كرد!!!
محو از خاطره هاست!..
سيب نيست ...
ايمان نيست....
مهرباني؟!!!
واي ! جايش خاليست!!!
زندگي مرثيه ثانيه هاست!...زندگي بي دل،چه بگويم كه خطاست!...
چون قرونيست كه عشق،
اين دليل طپش و هستي دل،... با همه كرده وداع!!!
ما چرا زنده بمانيم،.؟!
زندگي بي دل ، دل بي عشق خطاست.
همه جا مي گردم آسمان ،دره و كوه..!!
تا بيابم مهرباني تا بپرسم از او
ما چرا زنده بمانيم ؟؟!!
حيف او جايي نيست...!
مهربانی جایش در میان همه دلها خالیست!!!
__________________
پاسخ با نقل قول
  #333  
قدیمی 11-07-2009
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بی​صورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشان​هاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
  #334  
قدیمی 11-07-2009
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

یك سبد پر ز ستاره با ماست

روی یك سفره احساس

كه بین من و تو پیداست

قلب من سخت اسیر احساس

عشق تو

قطره اشكی است

كه از گوشه چشمت پیداست

روح تو یك گل سرخ تنهاست

حس من

چون یك موج

در تب و تاب دریاست

دستم از دوری دستت تنهاست

چشم تو

رنگ قشنگی است

كه در برگ درختان پیداست.
پاسخ با نقل قول
  #335  
قدیمی 11-07-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

باید فراموشت کنم / چندیست تمرین می کنم

من می توانم ! می شود/ آرام تلقین می کنم

حالم ، نه ، اصلا خوب نیست ....تا بعد، بهتر می شود .... / فکری برای این دلِ آرام غمگین می کنم

من می پذیرم رفته ای / و بر نمی گردی همین ! / خود را برای درک این ، صد بار تحسین می کنم

کم کم ز یادم می روی / این روزگار و رسم اوست ! / این جمله را با تلخی اش ، صد بار تضمین میکنم.
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #336  
قدیمی 11-10-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

♠♠♠ شعر زیبای حمید مصدق و جواب فروغ فرخزاد به او ♠♠♠

" حميد مصدق خرداد 1343"




*تو به من خنديدي و نمي دانستي

من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم

باغبان از پي من تند دويد

سيب را دست تو ديد

غضب آلود به من كرد نگاه

سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك

و تو رفتي و هنوز،

سالهاست كه در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم

و من انديشه كنان غرق در اين پندارم

كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت

" جواب زيباي فروغ فرخ زاد به حميد مصدق"


[IMG]http://*************/files/uocf8xyssd80uzf6p7ji.jpg[/IMG]
من به تو خنديدم

چون كه مي دانستم

تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي

پدرم از پي تو تند دويد

و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه

پدر پير من است

من به تو خنديدم

تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و

سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك

دل من گفت: برو

چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را

و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام

حيرت و بغض تو تكرار كنان

مي دهد آزارم

و من انديشه كنان غرق در اين پندارم

كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت
__________________
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )

ویرایش توسط Omid7 : 11-10-2009 در ساعت 05:04 PM
پاسخ با نقل قول
  #337  
قدیمی 11-11-2009
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فریدون مشیری
روزی که آمد , من پرواز نمی دانستم.
من سیمرغی هستم که عاشقانه می خواهد به قاف پرواز کند..
کار من پرواز به قاف نیست..
یعنی عادتش را ندارم...
اما دلم می خواهد و این پرواز را دوست دارم..
به قله نزدیک می شوم..
خستگی , فرتوتم می کند ..
با تلنگری بالها را می بندم ..
سقوط می کنم.
این پرواز مدتهاست ادامه دارد.. از ارتفاع بسیار پایین شروع کردیم.. و من هی یاد گرفتم بالاتر بپرم..
سرانجام روزی یاد خواهم گرفت چطور به قله که رسیدم در آن اتراق کنم و از هرآنچه می بینم, لذت ببرم.
__________________
پاسخ با نقل قول
  #338  
قدیمی 11-11-2009
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض



درس معلم

در کلاس روزگار


درسهای گونه گونه هست


درس دست یافتن به آب و نان


درس زیستن کنار این و آن


درس مهر


درس قهر


درس آشنا شدن


درس با سرشک غم ز هم جدا شدن


در کنار این معلمان و درسها


در کنار نمره های صفر و نمره های بیست


یک معلم بزرگ نیز


در تمام لحظه ها تمام عمر


در کلاس هست و در کلاس نیست


نام اوست : مرگ


و آنچه را که درس می دهد


زندگی است
__________________
پاسخ با نقل قول
  #339  
قدیمی 11-11-2009
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض سحر آموختگان

سحر آموختگان

مردم دیده به هر سو نگرانند هنوز
چشم در راه تو، صاحب نظرانند هنوز
لاله‏ها، شعله كش از سینه داغند به دشت
در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز
از سراپرده غیبت خبری باز فرست
كه خبر یافتگان، بی‌خبرانند هنوز!
آتشی را بزن آبی به رخ سوختگان
كه صدف سوز جهان، بد گهرانند هنوز
پرده ‏بردار! كه بیگانه نبیند آن روی
غافل از آینه، این بی‏بصرانند هنوز!
رهروان در سفر بادیه، حیران تواند
با تو آن عهد كه بستند، بر آنند هنوز
ذرّه‏ها در طلب طلعت رویت، با مهر
همچنان تاخته چون نو سفرانند هنوز
سحر آموختگانند، كه با رایت صبح
مشعل افروز شب بی‏سحرانند هنوز
طاقت از دست شد، ای مردمك دیده! دمی
پرده بگشای! كه مردم نگرانند هنوز

مشفق كاشانی
__________________
پاسخ با نقل قول
  #340  
قدیمی 11-13-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

افـســانـه


چه خوش افسانه می‌گویی به افسون‌های خاموشی
مــرا از یــاد خـــود بسـتــان بـدیــن خـــواب فـراموشی
ز مـوج چشــم مـستـت چـون دل سـرگشتـه بـر گیـرم
که من خود غرقـه خواهم شد دریـن دریای مدهوشی
سـخــن‌هـا داشـتــم دور از فـریــب چـشـــم غـمـــازت
چــو زلـفــت گـر مــرا بــودی مـجــال حــرف درگـوشـی
مـی از جــام مــودت نــوش و در کــار مـحـبــت کــوش
به مستی، بی‌خمـارست این مـی نوشیـن اگر نوشی
نمـی‌سنجــد و مـی‌رنجنــد ازیــن زیـبــا سـخـن سایـه
بـیــا تـا گـم کـنـم خـود را به خلــوت‌هـای خــامـوشـی



ه. ا. سایه

__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:48 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها