بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #3441  
قدیمی 03-18-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

در زندگی به کسانی دل می بندیم که نمی خواهندمان و از وجود کسانی که می خواهندمان بی خبریم ، شاید این باشد دلیل <تنهایی > مان

کاش میشد بر جدایی خشم کرد / شاخه های نسترن را با تواضع پخش کرد / کاش میشد خانه ای از مهر ساخت / مهربانی را در آن سرمشق کرد

به سلامتی‌ اون بچه‌ای که شیمی‌ درمانی کرده همه ی مو هاش ریخته به باباش میگه بابا من الان مثل رونالدو شدم یا روبرتو کارلوس؟ باباش میگه قربونت برم از همه اونا تو خوش تیپ تری

وقتی با انگشت به طرف کسی اشاره می کنی تا مسخره اش بکنی بدون سه تا از انگشت هات به طرف خودته

غرور هدیه شیطان است و عشق هدیه خداوند و ما هدیه شیطان را به هم می دهیم ولی هدیه خداوند را از یکدیگر پنهان می کنیم.

فرشته ها وجود دارن اما بعضی وقتا چون بال ندارن ما بهشون میگیم دوست

زندگی زیباست زشتی‌های آن تقصیر ماست، در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست! زندگی آب روانی است روان می‌گذرد... آنچه تقدیر من و توست همان می‌گذرد

بلای عشق را جز عاشق شیدا نمی داند به دریا رفته می داند مصیبت های طوفان را
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #3442  
قدیمی 03-18-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

بهترین رژیم غذایی برای گروه خونی شما چیست؟

آیا می‌دانید که چه نوع غذاها و خوردنی‌هایی متناسب با نوع گروه خونی شما هستند و با توجه به گروه خونی خودتان چه غذاهایی باید بخورید و یا از مصرف چه خوردنی‌هایی باید پرهیز کنید؟

متخصصان تغذیه در پاسخ به این سوال می‌گویند؛ هر گروه خونی در زمان متفاوتی از تاریخ تکامل بشری، شکل گرفته است و بنابراین ما باید رژیم‌های غذایی خود را مطابق با رژیم غذایی اجدادمان در زمان تکامل گروه خونی مشابه در بدن آن‌ها هماهنگ کنیم.
آن‌ها تاکید دارند: اگر غذاهایی را بخورید که متناسب و سازگار با گروه خونی خودتان هستند، می‌توانید به راحتی آن‌ها را هضم کنید، وزنتان کاهش یابد و سلامت و شادی بیشتری را تجربه کنید.
به گزارش سایت اینترنتی مرکز مطالعات پزشکی مایوکلینیک، افرادی که گروه خونی آن‌ها «O» است، در واقع قدیمی‌ترین گروه خونی را به لحاظ سابقه تکامل بشری دارند و بنابراین با این گروه خونی اگر از رژیم غذایی یک شکارچی مثل اجداد انسان در آن زمان پیروی کند، احساس بهتری خواهد داشت.این افراد تمایل دارند که سطح زیادی از انرژی را دریافت کنند و بسیار سازمان یافته هستند.
برای افراد با گروه خونی «O» توصیه می‌شود که رژیم غذایی حاوی پروتئین زیادی باشند و اگر این گروه فقط سبزی خوار باشند، دائم احساس گرسنگی می‌کنند و در نتیجه به خوردن تنقلات روی می‌آورند که در نتیجه با مشکلاتی در میزان قند خون و متابولیسم مواجه خواهند شد. این افراد می‌توانند آزادانه گوشت لخم و ماهی مصرف کنند، اما از خوردن زیاد لبنیات یا کربوهیدارت‌ها باید خودداری کنند.
از نظر ورزش کردن هم این گروه باید در روز یک ساعت، فعالیت بدنی داشته باشند و ترجیحا در هنگام صبح به جای عصر ورزش کنند. برای این اشخاص شنا، پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری توصیه می‌شود.
در مورد گروه خونی «B» نیز، هیچ گروه خونی دیگری به اندازه «B» مظهر میانه‌روی نیست. این گروه خونی در زمانی تکامل یافته که انسان‌ها بیشتر سفر می‌کردند و بنابراین گوشت، سبزیجات و غلات به شیوه‌ای متعادل‌تر مصرف می‌شده‌اند. اگر گروه خونی شما «B» است، باید بدانید که به طور کلی طبعی قوی‌تر و سالم‌تر دارید و بسیار واقع بین و عمل گرا هستید.
برای افرادی که گروه خونی «B» دارند، رژیم غذایی ترکیبی از رژیم گروه خونی «A» و «O» است. یعنی از هر چیزی می‌توانند کمی بخورند و این گروه به طور کلی خوش شانس‌تر هستند، چون راحت‌تر می‌توانند وزن از دست بدهند. گروه خونی «B» می‌توانند به راحتی گوشت، ماهی، قهوه، سبزیجات و غلات عاری از گندم استفاده کنند و از خوردن غذاهای فرآوری شده باید خودداری کنند.
این افراد بهتر است تمرینات ورزشی ملایمی را انجام دهند که هم از جسم و هم از مغزشان استفاده کنند.
اما در مورد گروه خونی «A» باید گفت که این گروه خونی کمی دیرتر از گروه خونی «O» تکامل یافته است، یعنی زمانی که بشر به جای شکار، کشاورزی می‌کرده است. بنابراین افراد با گروه خونی «A»، پروتئین کمتر، اما غلات بیشتر احتیاج دارند. گروه خونی «A» اغلب خلاقیت بالایی دارند و در عین حال که بسیار حساس هستند، می‌توانند حلال مشکلات خوبی هم باشند. این اشخاص باید گوشت کمتر، اما سبزیجات بیشتر بخورند.
آن‌ها در مصرف مغز خشکبار، دانه‌ها، غلات، پاستا، میوه و سبزیجات کاملا آزاد هستند، اما در خوردن لبنیات به ویژه‌ اگر آلرژی دارند و نیز از مصرف زیاد گوشت، باید پرهیز کنند.
افراد با گروه خونی «A» نسبت به «O» به فعالیت و تحرک کمتری نیاز دارند و برای آن‌ها فقط 30 دقیقه نرمش آرام در روز مثل یوگا، تای‌چی یا پیاده روی در فضای آزاد، بسیار مناسب است و بالاخره گروه خونی «AB» که ترکیبی از گروه «A» و گروه «B» است و افراد با گروه خونی «AB» می‌توانند ترکیبی از رژیم غذایی هر دو گروه را داشته باشند.
این افراد دارای خلاقیت هستند و مغز خوبی برای تجارت و کنار آمدن و سازگاری با مردم دارند. این گروه باید از خوردن زیاد گوشت پرهیز کنند و همیشه در رژیم غذایی خود سبزیجات را بگنجانند.
بهترین خوردنی‌ها برای گروه خونی «AB» ماهی، سبزیجات، کربوهیدارت‌ها و غلات است، اما گوشت زیادی برای این گروه مفید نیست و باید از آن پرهیز کنند. از نظر فعالیت بدنی به این گروه توصیه می‌شود که ترکیبی از فعالیت‌های آرام مثل یوگا و نیز جلساتی از تمرینات اندکی پرتحرک‌تر مثل پرش سبک را داشته باشید.
منبع:اینترنت
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #3443  
قدیمی 03-18-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

پزشکان معمولا خاطرات جالبی از کار و بیمارانشان دارند .علت جالب بودن این خاطرات یا بخاطر برخوردهای بانمکی است که بیماران با پزشک یا بیماریشان می‌کنندیا کمبود اطلاعات پزشکی است یا شاید وقوع بعضی اتفاقاتدر فضایی که سایه مرگ و بیماری در آن وجود دارد خود به خود تبدیل به طنز می‌شود .اما مهم اینجاست که یک پزشک عمومی با ذوق اهل شهرکرد هر از چندگاهی خاطراتش را از این ماجراها در وبلاگش می‌نویسد که بسیار خواندنی هستند:

گلوی بچه رو که نگاه کردم مادرش گفت :آقای دکتر! گلوش چرک داره؟ گفتم: چرکش تازه میخواد شروع بشه.
گفت: این بچه همیشه همینطوره٬ همیشه عفونتش اول شروع میشه بعد زیاد میشه!

به دختره گفتم: مشکلتون چیه؟ با یه صدای گرفته گفت: هیچی فقط چند روزه که اصلا صدام درنمیره!!

به دختری که با استفراغ اومده بود گفتم :اسهال هم دارین؟ گفت: حالتشو دارم اما نمیاد!!

یه خانم حدودا ۵۰ ساله دختر حدودا ۱۸ سالشو آورده بود .به دختره گفتم: مشکلتون چیه؟ گفت: دلهره دارم .مادرش زد زیر خنده و بعد گفت: مامان! دل پیچه ، نه دلهره !پرسیدم: چیز ناجوری نخوردین؟ مادرش گفت: چرا «چیسپ» خورده و این بار نوبت دختر بود که بزنه زیر خنده و بگه: مامان چیپس نه چیسپ!

به آقائی که با سردرد اومده بود گفتم :قبلا هم سابقه داشتین؟ گفت: مثلا چه سابقه ای؟ بعد گفتم: توی خونه داروئی نخوردین؟ گفت: مثلا چه داروئی؟ نسخه شو که نوشتم گفتم: دیگه هیچ ناراحتی نداشتین؟ گفت: مثلا چه ناراحتی؟

به خانمه گفتم:اشتهاتون خوبه؟ گفت: هروقت بتونم غذا بخورم میتونم بخورم!

پیرمرده گفت: همه بدنم درد میکنه غیر از آرنج دست چپم .گفتم: یعنی آرنج دست چپتون درد نمیکنه؟ گفت: نه آرنج دست چپم «خیلی» درد میکنه!

خانمه اومد و گفت: برام یه آزمایش بنویس. گفتم: چه آزمایشی؟ گفت: نمیدونم. چندوقت بود که هر دو دستم درد میکرد .چند هفته پیش از این دستم آزمایش خون گرفتم بعد دردش افتاد حالا میخوام بگم از این دستم هم خون بگیرن ببینم دردش می افته؟!

به خانمه گفتم: باید یه آزمایش بدین. گفت: نمیدم !گفتم: چرا؟ گفت: میترسم بفهمم یه مرض ناجوری دارم!

برای آبسه دندون برای مریض کپسول نوشتم بعد گفت :چند روزه گلوم هم درد میکنه .گفتم: خوب اگه عفونت داشته باشه با همون کپسول بهتر میشه .گفت: اون کپسولو که برای دندونم نوشتین چکار به گلو داره؟!

خانمه میگفت: توی آزمایشگاه درمونگاه آزمایش دادم گفتند عفونت داری اما بیرون آزمایش دادم گفتند سالمه! آزمایشهاشو نگاه کردم دیدم توی درمونگاه آزمایش ادرار داده و بیرون آزمایش خون!

خانمه میگفت: فکر کنم باز گلوی بچه ام چرک کرده .گفتم: از کجا فهمیدین؟ گفت: آخه از دیروز داره دهنش بوی کپسول میده!

خانمه میگفت: بچه ام چند روزه یبوست داره براش شیاف هم گذاشتم خوب نشد .گفتم: چه شیافی براش گذاشتین؟ گفت: استامینوفن!

مریضهای درمانگاه تمام شدن و از مطب میام بیرون یه هوائی بخورم .مسئول پذیرش که اهل همونجاست داره با یکی از اهالی روستا صحبت میکنه و ازش میپرسه: داروهائی که دکتر دومی براتون نوشت با دکتر اولی فرق داشت؟
روستائی محترم میگه: خوب معلومه٬ مگه کود حیوونهای مختلف با هم فرق نمیکنه؟ خوب داروهای دکترها هم با هم فرق میکنه!!

یه پسر جوون با فشار خون پائین اومده بود. گفتم: میتونین بمونین سرم بزنین؟گفت: نه. گفتم: آمپول میزنین؟ گفت: نه. خانم جوونی که باهاش بود گفت :آقای دکتر لطفا یه شربت ماستی (آلومینیم ام جی اس) براش بنویسی نگفتم: چرا؟ گفت: آخه میگن چیزهای شیرین فشار خونو بالا میبرن!

روز شنبه این هفته یه زن و شوهر بچه شونو آورده بودند .گفتم: چند روزه که مریضه؟ پدره گفت: دو روزه مادرش گفت: نه سه روزه پدره با عصبانیت به مادرش گفت :آخه جمعه که تعطیله!!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )

ویرایش توسط behnam5555 : 03-18-2015 در ساعت 03:31 PM
پاسخ با نقل قول
  #3444  
قدیمی 03-18-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

آیا میدانید گیاهان نیز هنگام بیماری گریه میکنند؟

گیاهان هنگام جراحت از طریق مواد شیمیایی که از ریشه ی آن ها متصاعد میشود؛درخواست کمک میکنند.
وقتی که گیاهی مورد هجوم عوامل بیماری زا مانند باکتری های مضر قرار میگیرند برگ های آن به ریشه پیغام میفرستند و در درخواست کمک میکنند تا ریشه اسیدی ترشح کند تا به کمک آن باکتری های سفید به کار گرفته شوند.
هارس بیس؛دانش یار علوم خاک وگیاه از دانشگاه دلاور گفت:گیاهان از آن چیزی که تصور میشود عاقل ترند!مردم تصور میکنند که ریشه ی گیاهان در برابر حملات عوامل بیماری زا واکنشی ندارند؛در حالی که تحقیقات جدید نشان میدهد که گیاهان راه هایی برای درخواست کمک از محیط اطراف دارند.
گیاهان در این مواقع امواجی با طول موج بلند از برگ به ریشه ارسال میکنند و ریشه با تولید مواد آلی به این درخواست کمک پاسخ میدهد

منبع: اینترنت
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )

ویرایش توسط behnam5555 : 03-18-2015 در ساعت 03:37 PM
پاسخ با نقل قول
  #3445  
قدیمی 03-23-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


آشنایی با تنبور(1)

تنبور یکی از سازهای زهی است که در آن سیم‌ها از روی دسته‌ای بلند و کاسه‌ای عبور کرده‌است و با ضربه انگشتان به صدا درمی‌آید. تنبور را بعضی تنبوره نیز گفته اند و معرب این ساز طنبور است، ولی بهتر است با همان املای ایرانی تنبور نوشته شود. امروزه از تنبور می‌توان به ساز محلی با دسته‌ای بلندتر و کاسه‌ای بزرگتر و منحنی تر از سه‌تار دارای دو یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله اکتاو در ساز پرده‌بندی شده، تعبیر نمود. ویژگی‌های اجرایی آن در دوتار مشهود نیست. تنبور را با پنجه نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سه‌تار که آنها نیز با انگشت(ناخن) به صدا در می‌آیند، است. تنبور ، دارای شخصیتی عرفانی و حماسی است و این ساز برای نواختن قطعات حماسی نیز استفاده می شود.


تنبور یکی از سازهای زهی است که در آن سیم‌ها از روی دسته‌ای بلند و کاسه‌ای عبور کرده‌است و با ضربه انگشتان به صدا درمی‌آید. تنبور را بعضی تنبوره نیز گفته اند و معرب این ساز طنبور است، ولی بهتر است با همان املای ایرانی تنبور نوشته شود. امروزه از تنبور می‌توان به ساز محلی با دسته‌ای بلندتر و کاسه‌ای بزرگتر و منحنی تر از سه‌تار دارای دو یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله اکتاو در ساز پرده‌بندی شده، تعبیر نمود. ویژگی‌های اجرایی آن در دوتار مشهود نیست. تنبور را با پنجه نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سه‌تار که آنها نیز با انگشت(ناخن) به صدا در می‌آیند، است. تنبور ، دارای شخصیتی عرفانی و حماسی است و این ساز برای نواختن قطعات حماسی نیز استفاده می شود.

در طول سير و سفر تاريخي و فرهنگی تنبور در نقاط و نواحی مختلف نامها و شکلهای متفاوتی پيدا کرده است . به گمان قوی ميتوان گفت که اکثر سازهای زهی مضرابی از اين ساز کهن مشتق شده و کمال يافته اند و به عنوان مادر سازهای زهی مانند : تار ، سه تار ، عود ، دوتار ، گيتار ، ماندولين ، ديوان و .... شناخته شده است و در کرمانشاه و کردستان ايران رايج است و زينت مجالس عرفانی و محافل روحانی است .
انواع تنبور به اسامی زیر خوانده شده:
تنبور قوچانی ، شروانی ، بغدادی ، تيسفونی و انواع دو تار ، چگور ، قپوز و .... با شکلهای مشابه هنوز در بيشتر مناطق ايران حضور دارد . و آنطوری که در فرهنگنامه ها آمده در ايران باستان مصر و آشور اين ساز وجود داشته در آشور آنرا پاندورا ميخواندند و اين ساز دارای سه سيم بوده است و يونانيان تنبور را بصورت فاندورا اقتباس کرده و سپس بصورت پاندورا وارد زبان و منطقه اروپايي گرديده است .
تنبور که مردمان حق بخصوص در کردستان و کرمانشاه قرنهای متمادی در نگاهداری آن و نعمات باستانی و اهورايي آن کوشيده اند ساز مذهبی و آييني آنها و همدم قلندران عارف وحق پرستان است بطوريكه قبل و بعد از نواختن دست و دستانش را می بوسند و بر ديده ميگذارند . آهنگ و نغمه های تنبور به صورت "مقامی" اجرا می شود و مانند كليه موسيقي های ايزان زمين دارای تمی موزون و بدون وزن و در بعضی مقامهای آن اوزان بصورت سنگين و فراخ ميباشد که بسيار کهنسال مينايد و قدمت و سابقه دور و دراز آنرا نشان ميدهد. کاسه تنبور بيضي شکل و دسته ای نسبتا بلند دارد . دارای 13 الی 14 و حداکثر 15 دستان - پرده- بوده و فواصل آن نزديك به پرده و نيم پرده است و برخلاف سازهای موسيقي سنتی در اين ساز ربع پرده وجود ندارد و اين نشانگر اصالت و دست نخوردگی آن است .
تنبور سازي است از خانواده آلات موسيقي رشته اي .آنگاه كه اين محفظه صوتي به تدريج شكل بيضي پيدا كرده و اندك اندك يك قسمت از دو قسمت باريك بيضي طويل تر و باريكتر شده و هنگامي نام بربط يا عود بر آن نهاده شده كه دسته ساز اندكي بلندتر شده و كاسه طنين ساز ، پر حجم تر گشته است در همين عصر است كه ساز ديگري آفريده شده است . بر اين ساز نيز در مناطق مختلف گيتي نامهاي گوناگون نهاده شده است . از جمله در ايران آن را تنبور ناميده اند .

فارمر مينويسد : با انتشار دين اسلام به اكناف عالم تاثير ايران در آلات موسيقي به همه جا رخنه كرد و حتي در نقاطي هم كه اسلام انتشار نيافته بود راه يافت ، يعني از طرف مشرق به سواحل اقيانوس اطلس و از شمال به سيبري و از جنوب به هندوستان و جزاير شرقي هند نفوذ كرد. تنبور كه در ممالك مجاور ايران به " طنبوره " معروف شد به تدريج به چين رسيد و موسوم به " تنپولا " گشت. در يونان آنرا" تام پوراس " ناميدند. از يونان به آلباني رفت و آنرا " تامورا " خواندند . در روسيه آنرا " دومبرا " ، در سيبري و مغولستان " دومبره يا دمبوره " نام نهادند و در بيزلنس معروف شد به " پاندورا " . ساير اقوام اروپايي توسط بيزانس با اين ساز آشنا شدند . اين ساز در تركيه و هندوستان رواج يافت .


در فرهنگ موسيقي " ريمان " واژه تنبور آمده است :
تنبور سازي است منسوب به ايرانيان و اعراب و از خانواده عود . " ريمان " عقيده دارد كه اين ساز در هندوستان " تمبوري " ناميده ميشود كه بيشك همان تنبور ايراني است . در ايتاليا آنرا " تمبورو " و در قفقاز " تمپور " گويند . ارمنيها مانند ايرانيها آنرا تنبور مينامند .
در فرهنگ موسيقي " گروو " گفته شده كه كلمه تنبور در طي زمان در اثر تلفظهاي ملل مختلف به اسمهاي مختلف در آمده است .
دائره المعارف " بريتانيكا "مينويسد : تنبور سازي است شرقي از خانواده عود كه داراي دسته بلند است و 2 يا 3 سيم داردو با انگشت به صدا در ميايد . قديميترين نشانه هاي موجود از اين ساز در مشرق زمين نقشهايي است كه از تپه هاي" بني يونس " و " كيوان " واقع در شهر موصل به دست آمده است . از اين نقشها معلوم ميشود كه شكل اين ساز به تار امروزي شباهت بسياري داشته است و دسته بسيار بلند و نازك آن با كاسه ظريف و مجوفش بسيار متناسب بوده است. مجسمه هاي بدست آمده از شوش كه متعلق به 1500 سال قبل از ميلاد مسيح ميباشد و همچنين مجسمه هاي بدست امده از " هفت تپه " بيانگر قدمت اين ساز ميباشد .
" ژول روئانه " مينويسد : فارابي از مولفان قرن دهم ميلادي آلات موسيقي زمان خود را مانند عود و تنبور خراساني، تنبور شيرازي و ... به طور دقيق نشان داده است . بين اين سازها تنبور بغدادي كه در دمشق مرسوم بوده ، پرده بندي متفتوت داشته است .
در فرهنك كامل آلات موسيقي " زاكس " آمده است : تنبور فارسي و كردي و عبري به شكل تخم مرغ است و دسته بلند دارد و در حقيقت ساختمان تنبور نخستين گامي است كه بشر در طريق رشد و تحولاين قبيل سازها برداشته است . به طور كلي ميتوان چگونگي تغييرات شكل ظاهري تنبور را از زمان آشوريها تا عصر حاضر مشاهده كرد . امروزه تنبور به يك قشر وسيع از جامعه بشري تعلق دارد . ريشه لغوي تنبور " پاندورا " بوده است . تنبور در نقاط مختلف ايران ، نامهاي خاصي داشته است ، مانند تنبور خراساني و ميزاني يا تنبور بغدادي يا تركي ، شروانيان و از آنچه ياد شه چنين بر ميايد كه تنبور باستاني مشخصاتي به اين ترتيب داشته است .1_سازي رشته اي 2_نواختن با ناخن يا سه انگشت دست راست 3_در آغاز يك تار يا يك رشته داشته است 4_ تنبور دو نوع بوده يك نوع كه پرده يا دستان ميبستند و ديگري بدون پرده بوده است 5_ شكل ظاهري آن مانند دو تار ( چگور ) بوده است .6_بي ترديد داراي گوشي و خرك بوده است .
آقاي عليرضا فيض بشي پور در پژوهش درجه كارشناسي خود درباره تنبور اشاره دارد به تعدادي از مقامهاي اين ساز مانند مقام " باريه " و " طرز رستم " ، " مجنوني " و " جنگ آرا " كه اين مقامها از مقامهاي كهني ميباشد مه سينه به سينه از تنبور باستان تا تنبور حاضر نقل شده است . گويا مقام " باريه " را " باربد " خوانده است .

انواع تنبور از نظر شکل :
تنبور از شکل ظاهری دارای دو نوع است
یک: نوعی کاسه ی آن یک تیکه است واز لحاظ ساخت آن بسیار مشکل است و تنبور قدیم همه از این نوع بوده اند
دو: نوعی که به چمنی مشهور ست که همان ترکه ای است که کاسه ی آن از تکه های چوب درست شده است و مزیتی که برنوع اول دارد این است که هم ساخت آن راحت تر است واگر از لحاظ کاسه آن مشکلی پیش بیاید تعمیر آن راحت تر است.

تنبور در نواحی باختری ایران ویژه درانجمن تنبورنوازان، قلندران و درویش‌های اهل طریقت و اهل حق کردستان وکرمانشاهان استفاده می‌گردد که به وسیله آن موسیقی مذهبی خود را اجرا می‌کنند.


تاریخچه تنبور:
بر پایه سه مجسمه کوچک بازیافت شده در خرابه‌های شوش، تنبور دارای تاریخچه‌ای مربوط به حدود ۱۵۰۰پیش از میلاد است. تنبور زمانی در انواع کاسه گلابی شکل رایج در ایران و سوریه ساخته می‌شده سپس از طریق ترکیه و یونان به باختر رفته و کاسه بیضی شکل آن در مصر باب شده‌است. از تنبور به سه‌تار باستانی ایرانیان تعبیر شده‌است که در زمان ساسانیان خسرو پرویز و قبل از آن هم به کار نواختن می‌آمده. تنبور ساز نوازندگانی ایرانیان محسوب می‌شده و ابن خردادبه آوازخوانی مردم ری و طبرستان و دیلم را با تنبورها درست شمرده، می‌گوید ایرانیان تنبور را برتر از دیگر سازها دانسته، می‌نوازند. تنبور در نوشته‌های موسیقی عرب، به شکل سازی کامل و مناسب برای همراهی با آواز معرفی گردیده واز آن به عود دسته بلندایرانی تعبیر شده‌است. آمده است که در پنج هزار سال پيش در آناتولی قديمي کسانی از نژاد آريايي ميزيسته اند بنام " هی تيت " که تنبور بين آنان معمول بوده است و درنقشها حجاری شده روی سنگ اين ساز تصوير شده است . آرتور كريستسن سن در کتاب " ايران در زمان ساسانيان " نام ابزار موسيقي ايران را چنين آورده : بربط ، نای ، مزمار ، چنگ و گويد مردم خراسان بيشتر وسيله ای را در موسيقي بکار مي برند که هفت تار داشت و آنرا " زنگ " ميخواندند . اما مردم ری ، طبرستان و ديلم تنبور را دوست تر داشته و اين ساز نزد همه ، مقدم بر ساير سازها بوده است.
تنبور به هر كجا كه رفته اصل آن از ايران است: مرحوم سيد خليل عالينژاد در پاياننامه خود با موضوع" تنبور از ديرباز تاكنون" با بيان اين مطلب گفته:در عراق صدر اسلام و قرون اوليه دوران اسلامي طنبور محبوبيت داشته، در همين دوره در سوريه و حجاز طنبور از جمله رايجترين سازهاي مورد استقبال عامه بود. اما در عصر عباسيان طنبور به محبوبترين ساز عالي و اختصاصي اعجوبگان هنر موسيقي تبديل شده بود و به اين ترتيب عود را كه اسباب دست هر موسيقيدان بزرگ در كار همراهي محسوب ميشد به مبارزه ميطلبيد. این استاد بزرگ می افزاید: تنبور در اعصار و قرون متمادي در صحنه هنر موسيقي سرزمين ما حضور چشمگير داشت ولي متاسفانه آنچنان اسناد و مدارك در دست نيست كه بتوان پرده از چگونگي الحان و مقامات موسيقيايي آن زمانها برداشت .
در بخش ديگراين رساله آمده است: اگر چه در مورد رشد و شكوفايي هنر موسيقي در عهد صفوي نظريات متفاوت ارائه شده اما با توجه به نوشتههاي مورخين ايراني و غير ايراني بسياري از بزرگان علم و عرفان آن روزگار تنبور نواختهاند .
اما در اواخر عصر صفوي هم چنانكه اقتدار، امنيت و اثبات سلسله مذكور رو به ضعف نهاد گرمي و رونق بازار هنر به ويژه موسيقي به سردي گراييد و در عوض تاريكي و جهل و خرافات و تعصبات غير معقول جاي آن را گرفت كه تا يكي دو قرن ادمه يافت. با وجوديكه دوران پس از صفويه را خيليها دوران كم خبري ناميده اند، اما با توجه به پارهاي از اسناد موجود تنبور باز كم و بيش به حيات خود ادامه داده و راهرو تنگ و تاريك يكي دو قرن را پشت سر نهاده و خود را به عصر حاضر رسانيده است .
سید خلیل عالی نژآد همچنين در انتهاآورده است: با نگاهي به مقالات و كتبي كه در مورد موسيقي ملل جهان نگارش يافته ميتوان دريافت كه تنبور در بيشتر سرزمينها مثل هند، آمريكا، چين، مصر، سوريه، بالكان گرجستان و افغانستان، بنگلادش، مراكش، به نوعي حضور دارد البته نهايتا پيداست تنبور به هر كجا كه رفته اصل آن از ايران است .
گفتني است، اين پاياننامه در سال 75 - 1374 توسط سيدخليل عالينژاد براي كسب درجه كارشناسي موسيقي از دانشگاه هنر با راهنمايي دكتر تقي بينش تدوين گرديده است.
در میان سازهای سنّتیِ رایج در ایران ، تنبور از لحاظِ قدمت ، گستردگی و گونه گونی در شکل و اندازه ، بسیار قابل توجه است . یافته های باستان شناسی ، دیرینگی بسیار زیاد این ساز را در ایران نشان می دهد. قدیمترین این یافته ها سه تندیسک سفالین به دست آمده در شوش متعلق به 1500 ق م است که در دستهای یکی از آنها سازی شبیه تنبور هست . همچنین تصویری نقش شده بر تخته سنگهای تپة کیون جیک در حوالی شهر موصل متعلق به حدود 1000 ق م ، نیز نوازندگانی تنبور به دست را نشان می دهد . صرف نظر از این یافته ها، از کاربرد واژة تنبور در متون فارسی میانه و پهلوی مانند منظومة درخت آسوریگ، رسالة بُندَهش، کارنامة اردشیر بابکان و رسالة خسرو قبادان و ریدک وی معلوم می شود که نواختن این ساز دست کم در اواخر دورة اشکانی و سرتاسر دورة ساسانی در ایران رواج داشته است .

از پاره ای از وجوه تسمیة تنبور نیز ایرانی بودنِ نام این ساز فهمیده می شود. مثلاً، مطرح شده که واژة تنبور در اصل ، مرکّب است از دُم / دُنب و برّه ؛ چه ، این ساز به دُم برّه شباهت دارد.

با وجود این وجوه تسمیه و یافته های باستان شناسی و مستندات منابع مکتوب کهن و نیز تأکید شماری از محققان بر ایرانی بودن تنبور ، مباحث متفاوت دیگری نیز به میان آمده است . فارمر با استناد به مباحث زبان شناسان ، این موضوع را مطرح می کند که در مصر قدیم تنبور را ظاهراً نِفِر می گفتند که معادل واژة عبریِنِبِل است ؛ بنابراین ، می شود احتمال داد سه حرف «ن »، «ب » و «ر » که در واژة تنبور وجود دارد، با اندک تفاوتی یادآور نام قدیم این ساز در مصر (= نفر) است . این سه حرف در واژة قنبره (جمع : قنابر) نیز، که به گفتة ابن بطوطه در قرن هشتم در شمال افریقا معمول بوده است ، وجود دارد .
برخی ، با استناد به این گفتة مسعودی که اختراع طنبور را به دو قوم گنهکار و نابود شدة سَدوم و عموره (= همان قوم لوط که در سواحل بحر المیّت ( بحر لوط ) می زیستند) نسبت داده است ، تنبور را برگرفته از تن (= صدای حاصل از نواختن ضرب ) و بور (= آن که نابودی اش مقدّر شده باشد ) پنداشته اند . پیداست که اگر نظر مسعودی پذیرفته شود، می توان برای تنبور خاستگاه عربی قائل شد. فارمر، با استفاده از گفتة فارابی ، در بارة دستانهای جاهلی تنبور می گوید در عصر جاهلی تنبور بی گمان وجود داشته هر چند که نامی از آن نمی یابیم . این در حالی است که همائی شعری از اعشی بن قیس (متوفی 629) ، صاحب یکی از معلقات سبع ، آورده که در آن تنبور ــ البته به صیغة جمع : طنابیر ــ به کار رفته است .

به نوشتة دورینگ ، می توان نوعی از قلب واژة سومریِ پان تور به معنای قوس کوچک را در واژة تنبور سراغ گرفت که در یونانی به صورت پاندورا در آمده است . البته وی از طرح این احتمال نخواسته خاستگاه این ساز را غیرایرانی معرفی کند؛ چه ، در جای دیگر تصریح کرده که خاستگاه تنبور ایرانی یا کُردی است.

تنبور از طریق حیره ، مرکز ملوک لخمی ، به جزیرة العرب راه یافت و در قرنهای نخستین اسلامی از آنجا به کشورهای اروپایی رفت، این ساز که در حیره به طُنبور/ طنبوره شهرت یافت ، در یونان تامپوراس نام گرفت و از آنجا به آلبانی رفت و تامپورا خوانده شد. در روسیه به دومرا ، در سیبری و مغولستان دومبره یا دمبوره ، و در روم شرقی باندورا یا پاندورا نام گرفت و سایر اقوام اروپایی که از طریق روم شرقی با این ساز آشنا شدند، اسم پاندورا، ماندوره و باندوره و صورتهای دیگر کلمة پاندورا را بر آن نهادند. نام این ساز در چین ، تنپولا است که تفاوت چندانی با نامهای آن در سایر مناطق جهان ندارد (فارمر، 1942، ص 40ـ44). به گفتة ریمان ، سازی که در هندوستان با نام تمبوری متداول است ، همان تنبور عربی یا ایرانی است .

به نوشتة ابن خرداذبه در ایرانِ پیش از اسلام ، نواختن تنبور در ری ، طبرستان و دیلم بیش از سایر مناطق رواج داشته و این ساز اغلب آواز را همراهی می کرده است (ص 32). سخنان ابن خرداذبه را مسعودی نیز در مروج الذهب نقل کرده است .

در دورة اسلامی و از همان اوایل خلافت عباسی ، تنبور جایگاهی ویژه یافت . این ساز با اینکه بر پایة گزارشهای ابوالفرج اصفهان، قابلیت همراهی با آواز را کاملاً داشته ، در قیاس با عود بیشتر در تکنوازی از آن استفاده می شده است. در سده های سوم و چهارم تنبورنوازان برجسته ای پدید آمدند که شرح حال بسیاری از آنان را جحظة برمکی (متوفی 324)، که خود از تنبورنوازان مشهور بوده ، در کتاب الطنبورییّن آورده است. این کتاب گرچه از میان رفته ، ابوالفرج اصفهانی در الاغانی به آن بسیار استناد کرده است .

یکی از منابع اصلی تنبورشناسی در سده های سوم و چهارم ، کتاب الموسیقی الکبیرِ فارابی است . فارابی در این کتاب فصلی بلند را به معرفی تنبور و نحوة دستان بندی و بیان فاصله های آن اختصاص داده است . وی دو نوع تنبور را که در ساختمان و اندازه و نظام پرده بندی با یکدیگر تفاوت و در روزگار او رواج داشته اند، معرفی کرده است : یکی تنبور خراسانی رایج در خراسان و سرزمینهای واقع در شمال و خاور این ولایت و دیگری تنبور بغدادی که در عراق و مناطق مجاور آن معمول بوده است . به گفتة فارابی این سازها اغلب دو تار داشته اند. فارمر با استفاده از شرح فارابی در بارة تنبور خراسانی می نویسد از دستانهای تنبور ابعادی حاصل می شد و از آنها آهنگی برمی خاست که به عقیدة سرهیوبرت پری ، موسیقیدان بزرگ انگلیسی ، کاملترین آهنگی است که تاکنون پدید آمده است از تفاوتهای طرز پرده بندی و کوک تنبور بغدادی به روش گذشتگان که آن را «الدساتین الجاهلیة » (دستانهای عصر جاهلی ) خوانده ، با روش معاصران خود که آن را به کمال نزدیکتر دانسته ، سخن گفته است .
از سدة چهارم به بعد، در متون ادبی و حتی متون اختصاصی موسیقی فقط از تنبور نام برده شده و آگاهی جالب توجهی در بارة آن نیامده است . در قرن ششم حسن بن احمد کاتب در کمال ادب الغناء در فصل بسیار کوتاهی که به تنبور اختصاص داده ، تصریح کرده که هم روزگاران او جایگاه دستانهای تنبور عربی یا بغدادی و تقسیم بندی آنها را دقیق نمی شناسند و جز دو یا سه پرده بر دستة تنبور نمی بندند. دو سه قرن بعد، عبدالقادربن غیبی مراغی (متوفی 838 .(آثاری پدید آورد که در این باره حاوی اطلاعات تازه و منحصربه فرد است . به گفتة او طنبور شروانیان ، که اهل تبریز آن را می نوازند، کاسه ای عمیق به شکل نیم گلابی با دو تار دارد . کاسة طنینی این ساز از «طنبورة ترکی »، که دو یا سه تار بر آن بسته می شود، بزرگتر است. مراغی همچنین از «نای طنبور» که آن را سازی آرشه ای با دو تار خوانده ، یاد کرده است.

منبع:ئاوێنه‌کورد
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )

ویرایش توسط behnam5555 : 03-23-2015 در ساعت 06:21 PM
پاسخ با نقل قول
  #3446  
قدیمی 03-23-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

آشنایی با تنبور(2)
ابن خلدون (متوفی 808) از رواج تنبورنوازی در میان جلیقیه (گالیسی / گالیثیا)، از اقوام فرنگی اندلس ، سخن گفته است . اولیا چلبی (ج 1، ص 640) که مَرْعَش در سوریه را خاستگاه تنبور دانسته ، علاوه بر تنبور که دو تار از جنس روده داشته ، از «تل الطنبور» و تارهای سیمی اش سخن گفته که به زعم او آن را شخصی به نام افندی اوغلو، از مردم کوتاهیة آسیای صغیر، ساخته است . در قرنهای بعد، تنبور با تفاوتهایی در اندازه و تعداد تارها، در ایران و سوریه و مصر و کشورهای اروپایی رواج داشته است . فیلوتو در قرن نوزدهم پنج نوع تنبور را ــ که کاسه ای گلابی شکل و اغلب سه رشته تار، بعضاً مزدوج ، داشته اند ــ بترتیب ، از دراز به کوتاه ، معرفی کرده است : تنبور کبیر ترکی ، تنبور شرقی ، تنبور بوزورگ (بزرگ )، تنبور بلغاری ، تنبور بغلمه. در این قرن ، بویژه در میان اسلاوها، از تنبور استقبال بسیار شد و اسلاوها در 1266/ 1850، تنبور را که کاسه ای کم حجم و دسته ای بلند با چهار سیم داشته است ، به عنوان ساز ملی خود بر گزیدند.
در کتاب تاریخ سازهای موسیقی نوشته ی کورت ساکس تنبور ایران با ارائه تصویر معرفی گردیده است.که مختصری از آن چنین است،عود دسته بلند که تنبور نامیده می شود صدایی تیز و فلزی دارد و می توان خیلی ظریف نواخته شود این ساز بدنه ی کوچک گلابی شکل با یک گردن دراز دارد،اجزا آن بدون میخ به هم متصل شده دارای چند گوشی و چند سیم نازک می باشد.گوشی ها به شکل (T)است که بعضی از جلو و بعضی از کنار نصب شده اند تنبور شبیه به سازهای زمان اعراب قدیم و ایران قدیم ترکیه قدیم می باشد.
بر طبق تعداد سیم ها نیز نام گذاری می شود.این ساز از نظر درجه بندی شدن بسیار جالب است و موقعیت نگهداشتن جای انگشتان در آن مثل موقعیت قرار دادن انگشت در سوراخ های سازهای بادی است که بر طبق قاعده ی متری محاسبه شده است.به این خاطر بعضی ها این ساز را تنبور میزانی خوانده اند.این ساز در اروپا نیز معمول شده است و به چند شکل درآمده است.
تنبور در کارنامه اردشیر بابکان :رساله ای نیمه حماسی و یادگاری از روزگار ساسانی می باشد،کتابیست به زبان پهلوی در مورد سرگذشت اردشیر بنیانگذار سلسله ی ساسانی که در حدود سال ۶۰۰ میلادی تدوین شده است .
بعداز حمله اسکندر مقدونی و برچیده شدن شاهنشاهی هخامنشی در سرتاسر ایران ۲۴۰ کدخدا بود که هر کدخدایی قسمتی از ایران را اداره می کرد.اردوان کدخدا و حکمران سرزمین پارس بود.آوازه ی اردشیر به گوش اردوان رسیده بود او را به پارس دعوت کرد و مدت ها پذیرای او بود روزی در شکارگاه اردشیر گوری را نیک بزد،مردم جویا شدند که کار کیست،اردوان گفت کار من است اردشیر از دروغ او برآشفت و با او به ستیزه برخاست.اردوان اردشیر را در ستورگاه زندانی کرد اردشیر در زندان اوقات خود را با تنبور نوازی و آوازخوانی سپری می نمود و پس از چندی به دستیاری یکی از نزدیکان اردوان از زندان گریخت و پس از مدتی حکومت مرکزی و مقتدر ساسانی را تشکیل داد.نام پدر اردشیر ساسان و نام پدر مادرش بابک بوده است .
گسترش تنبور در عصر حاضر:
امروزه تنبور در سرتاسر ایران رواج دارد اما کانون اصلی این ساز کرمانشاه و کردستان و نواحی شمالی لرستان است . این ساز در این مناطق ، که از مراکز اهل حق است ، با نامهای تَمیُرَه ، تَمیرَه ، تموره و تمور شناخته می شود . در این میان ، سازهای منطقه های گوران و صحنه در کرمانشاهان اشتهار و اعتبار
و رواج افزونتری دارند.
در قسمت کرد نشین ترکیه موسوم به دیار بکر نوعی از تنبور موسوم به باقلما با کاسه ای بزرگ و پنج تار و حدود بیست دستان رایج است که با مضراب نواخته می شود.در قسمت هایی از استان کردنشین سوریه موسوم به اکرا و نیز نوعی از تنبور موسوم به دیوانی تقریبا شبیه به باقلما وجود دارد در نواحی کردنشین عراق نیز نوعی تنبور موسوم به دیوانی با مشخصاتی که ذکر شد و نوعی دیگر بنام تمیره با کاسه ای کوچک و سیزده تا چهارده دستان با دو یا سه تار معمول است.در کردستان ایران نیز ساز مورد نظر تمیره نام دارد با مشخصات تنبوری که در کردستان عراق متداول است ، بطور کلی تنبوری که مورد استفاده ی کردان است صرفا سازی است آئینی و بیشتر مورد استفاده ی سالکین راه حق است .
تنبور در تاجیکستان
ابزار موسیقایی تاجیک به دو دسته تقسیم می شوند اول سازهای مناطق کوهستانی دوم ساز شهری.در دسته ی سازهای کوهستانی سازی موسوم به دمبرک موجود است که از انواع تنبور است که دارای دو سیم می باشد و در سازهای شهری که از ظرافت بیشتری برخوردارند و تعدادشان نیز بیشتر است دو ساز موسوم به دوتار و تنبور وجود دارد ، دوتار در همه جا نواخته می شود .تنبور تاجیکی دارای سه سیم است و با مضراب نواخته می شود و با خواننده نیز همراه می گردد.بغیر از چند نوع مذکور در تاجیکستان تنبور با چهار تار ، پنج تار ۷ شش تار نیز وجود دارد .
تنبور ترکی
در کتب قدیمی از تنبور ترکی بسیار سخن به میان آمده است این تنبور که دارای کاسه ای بزرگ است دارای پنج تا هفت تار می باشد و از چهارده تا بیست و هشت دستان دارد با مضراب نواخته می شود بیشتر در آذربایجان متداول است و به مرور زمان نامش از تنبور کبیر یا تنبور بزرگ یا تنبور مس ابتدا به چنگور و نهایتا به چگور تبدیل شده است .
تنبور در بلوچستان
یکی از ساز های مهم بلوچستان تنبیره نام دارد که دارای کاسه طنینی نسبتا" بزرگی است این کاسه به گلابی نصف شده ای شباهت دارد، روی کاسه طنینی که پوششی از چوب دارد کاملا" صاف است. در این قسمت صاف بیست سوراخ کوچک صوتی در پنج گروه چهار سوراخی تعبیه شده است.تنبیره سه سیم دارد و دسته آن فاقد پرده بندی است با انگشتان به صدا در می آید و کوک سیم های آن بنا به قطعه مورد اجرا قابل تغییر است.
تنبور در منطقه بالکان
تنها ساز اسلاو های جنوبی که در قرن نوزدهم میلادی رواج یلفت تنبور می باشد.این ساز ظاهرا" از ایران به ترکیه برده شده و در دوره تسلط ترکان بر ارای مرکزی به آن دیار راه یافته است.
این تنبور کاسه طنینی کم حجم و دسته ی بلندی دارد و دارای چهار سیم است این سیم ها به وسیله مضراب یا زخمه به ارتعاش در می آید و از آن صدای مطبوع و لطیفی شنیده می شود.
تنبور در افغانستان
در افغانستان نیز چند نوع تنبود وجود دارد که به لحاظ شکل ظاهر، حجم کاسه، طول و ضخامت دسته و تعداد تار ها و تعداد دستان ها با هم متفاوتند.نوعی از آن موسوم به تمبور کوچکتر از تنبور معمولی است و دارای دو تار می باشد.نوع دیگر موسوم به دوتار که بزرگتر از تنبور است و بر خلاف نامش دارای سه تار می باشد.
تنبور در گرجستان
دو ساز با اندکی تفاوت موسوم پاندوری و چنگوری که دارای سه و چهار سیم بوده و بسیار شبیه به تنبور می باشند در شمار سازهای ملی گرجستان هستند.
تنبور در خراسان
آن تنبوری که حکیم ابونصر تحت عنوان خراسانی معرفی و مسائل مربوط به آن را تشریح نموده به مرور زمان پذیرای نام دو تار شده و پس از گذشت قرن ها شخصیتی منحصر به خود را دارا گردید.تا آنجا که به لحاظ شکل ظاهر و پرده بندی نسبت انواع دیگر تنبور میتقل شده و از نظر مضراب کاری و شیوه نوازندگی سبک و سنت خاصی پذیرفت.تنبور خراسانی را دوتار هراتی نیز می گویند اما آنچه از این نوع در ایران متداول است سه گونه مهم قوچانی دره گزی و تربت جامی را می توان نام برد.
ابن خرداد در رساله ی خود در زمینه ی موسیقی دوران ساسانی نگارش یافته آورده است. ایرانیان عود را با نای و زنای را تنبور و سورنای را با دهل و مستج را با سنج همنوا می کردند و می نواختند.)
با توجه به حضور تنبور در سرزمین های مختلف در این قسمت آشنایی با ساز آیینی تنبور اشاره به سرزمین هایی می شود که تنبور در آن جا حضور داشته و دارد البته لازم به توضیح است که ، تنبور به هر کجا که رفته اصل آن از ایران است.
تنبور در هند
متداولترین ساز زهی هند تنبور است ، این ساز در همه جا دیده می شود، کاسه ی آن را از چوب یا کدو می سازند ، چهار تار دارد، که سه تای اول فولادی و چهارمی از برنج است.علاوه بر تارهای اصای ، رشته های کوچکی از ابریشم بین خرک و تارها بسته اند که به طنین آن کمک می کند.برای نواختن ، سر ساز را روی شانه می گذارند و با انگشتان دست چپ تارها را می کشند.این ساز به صورت دست باز نواخته می شود یعنی فاقد دستان است و همیشه برای همراهی آواز بکار می رود.
تنبور در آفریقا
در شمال آفریقا ، نوعی تنبور سه سیم با کاسه ای کوچک و دسته ای باریک و بلند وجود دارد که آن را با سر انگشت می نوازند.
تنبور در چین
تنبور زمانی که به چین راه یافت تنپولا نامیده شد.نوعی دیگر از آن که به پیپا موسوم است دارای کاسه ی کوجکی است که بر روی صفحه و دسته دارای پرده هایی از جنس ابریشم می باشد.این تنبور دارای چهار رشته تار است و گوشی هایش در دو طرف آن قرار دارند قدمت آن به دو هزار سال می رسد.بیوا تنبور دیگری است که تکامل یافته پیپا می باشد.اقسام تنبور چهار تار در چین بیشتر متداول است.
تنبور در مصر و سوریه
نوعی از تنبور که دارای کاسه ای بیضی شکل است در مصر و سوریه رواج دارد.در سوریه تنبور را بوزوک یا بزق می نامند.
تنبور در مراکش
در مراکش نیز سازی با مشخصات تنبور موسوم به قونبر موجود است.
:تنبور ترکمنی تنبور ترکمن ها نیز نوعی از انواع دو تار خراسان است که در جزئیات با انواع دیگر مقداری متفاوت است.
تنبور در بنگلادش در بنگلادش نیز دو نوع تنبور وجود دارد یکی از آنها موسوم به اکتار است که دارای یک تار است و دیگری سازیست موسوم به دوتارا که دارای دوتار است.
تنبور گیلانی
حکیم فارابی در کتاب الموسیقی الکبیر به نوعی تنبور اشاره می کند موسوم به تنبور گیلانی یا تنور جلیلی که کوک مخصوصی را نیز با این نام مورد بحث قرار می دهند. ساختمان تنبور:

تنبورها در اندازه های مختلفی ساخته شده اند که بر اساس تحقیق درویشی، اندازة کوچکترین و بزرگترین این سازها و اجزای کلی آنها به این ترتیب است : طول کلی : 87 ـ 5ر95 سانتیمتر؛ طول صفحه : 34ـ42 سانتیمتر؛ عرض صفحه : 5ر15ـ20 سانتیمتر؛ عمق کاسه : 2ر13ـ17 سانتیمتر به طور کلی بلندی این ساز در نمونه‌های مختلف یکسان نیست و بدون در نظر گرفتن نمونه‌های استثنا ۸۵ تا ۹۰ سانتیمتر می‌باشد. و تشکیل شده‌است از :
کاسه،
دسته،
صفحه،
سیم گیر،
خرک دسته،
خرک صفحه،
دو یا سه گوشی
دو یا سه سیم و
۱۳یا ۱۴ دستان
گلو / گلویی ، که در تنبورهای ترکه ای ، که کاسه را به دسته متصل می کند.
کاسه : همان قسمت پایین تنبور که خود دارای اشکال مختلفی است که بستگی به منطقه و سازنده خود دارد. کاسهٔ این ساز را عموماً از چوب توت میسازند که انتخاب نوع چوب، یعنی اینکه از چه جنس توتی باشد خود دارای نکاتی است. در گوران بیشتر سازها کاسة یکپارچه دارند، اما در صحنه کاسة اغلب سازها از هفت تا دَه ترکه ساخته شده اند.
دسته: قسمت انتهایی تنبور که به کاسه متصل است که در صدا تاثیر زیادی دارد
صفحه:قسمت روی کاسه که دارای بافت ظریف می باشد، صفحة نازکی است از چوب درخت گردو که بر روی دهانة کاسه قرار می گیرد و در وسط و یا در کنار صفحه حدود هفت تا دوازده سوراخِ دو تا سه میلیمتری دارد تا موجب نرمی صدای تنبور شود. سوراخ روی صفحه بر صدای تنبور تا ثیر بسزایی دارد.
دستان: سیزده تا چهارده دستان در تنبور وجود دارد که در محلهای معیّن بر دسته بسته می شوند. به نظر اغلب نوازندگان مشهور، محل دستانها ثابت است اما برخی نیز معتقدند که جای تعدادی از این دستانها متغیر است
خرک: خرک ، قطعه چوبی کوچک و محکم از درخت شمشاد و گردوست که سیم بر آن سوار است، و بر روی صفحه با فاصلة حدود 3ر5 تا 4ر7 سانتیمتر از سیم گیر قرار می گیرد. در برخی از سازهای جدید سیم گیر کار خرک را می کند
سیم گیر : به قسمت انتهایی کاسه وصل است و سیم را به آن وصل می کنند. سیم گیر از جنس استخوان یا چوب بوده در انتهای صفحه قرار دارد که تارها را بدان گره می زنند و تا انتهای دسته می کشند. در برخی از تنبورهای جدید، خرک کار سیم گیر را انجام می دهد.
گوشی: همان قطعات بالای تنبور را گوشی میگویند و از آن برای کوک کردن استفاده میکنند. دو تا سه گوشی (در تنبورهای نامتعارف تا پنج گوشی ) از چوب بید وجود دارد. تنبور لانة کوک (جعبة گوشیها) ندارد و گوشیهایش مستقیماً در سوراخهای ایجاد شده در انتهای دسته فرو می روند.
سیم گیر بالا: برجستگی پایین گوشی را می گویند که دارای شیارهایی است. شیطانک ، که قطعه چوب یا استخوانی است با دو سه شیار که تارها از روی آن عبور داده شده به گوشی گره می خورند. شیطانک در حدود پانزده سانتیمتری ابتدای دسته تعبیه می شود
پرده: نخ نازکی است که بر روی دسته بسته شده و فاصله ی هردو دستان را یک پرده می گویند. تنبور از قدیم دارای دو سیم بوده که اکنون آن را از دو سیم به یک سیم ارتقا داده اند .
سیم: دو یا سه سیم ، که سیم بالایی معمولاً جفتی است . این سیمها از یک سو به سیم گیر و از سوی دیگر پس از عبور از روی خرک و شیطانک در انتهای دسته به دور گوشیها پیچیده می شوند.
شیوه نواختن تنبور:

در تنبورنوازی از پنج انگشت هر دست استفاده می شود. در شیوة معمول نوازندگی ، هر یک از انگشتان دست چپ روی یک خانه ، چهار انگشت پیاپی روی نیم پرده ، شست بین انگشت نشان و انگشت بزرگتر می نشیند و از انگشت شست برای سیمِ بم استفاده می شود. تنبورنوازی با مهارت ، در نواختن ساز به صورت «افقی » نیست (همانطور که در ویولون کلاسیک غربی یا سیتار هندی رایج است )، بلکه با نواختن دقیق و ماهرانة آرایه های صوتی ، سونوریتة (صدادهی ) شفاف و سلاست جملات همراه با آرامش ، و بدون کشش عضلانی و عصبی و با دستیابی به تمرکز روحانی که نوازندة حقیقی تنبور در طی آموزشهای هنری و معنوی به دست آورده ، معنی می شود. مشخصترین عوامل فنی در اجرا عبارت اند از: ضرب قوی با چهار انگشت ، شُرِّ طولانی (غلتِ صدا)، شُرِّ ساده و نیز ضربات خاصی که گاه بعضی نوازندگان از مکاتب دیگر موسیقی ایرانی ، مثل دو تارنوازی یا سه تارنوازی ، اخذ می کنند. در شیوة استاد نورعلی الهی (متوفی 1353 ش ) این تأثیرپذیریها از موسیقی اصیل شهری (سنّت ردیف دستگاهی ) شنیده می شود ولی در شیوة استادان دیگر، نظیر سیدامراللّه شاه ابراهیمی (متوفی 1382ش ) ، سیدخلیل عالی نژاد (متوفی 1381ش ) و علی اکبر مرادی (متولد 1327ش ) ، خصوصیات اصلی و قدیمی سنّت تنبورنوازی حتی الامکان حفظ می گردد. در برخی اجراهای موسیقی شهری ، گروه نوازی تنبور به صورت تک صدا (یونیسون ) دیده می شود که جدید و گونه ای بدعت گذاری است و به هر حال با سنّت اصلی و هنری تنبورنوازی ، که مبتنی بر تک نوازی و بدیهه سرایی خلاق است ، تفاوت و حتی تضاد دارد .

با این که تک نوازی را بهترین جلوة هنری تنبورنوازی دانسته اند، نواختن سازهای دیگری ، از قبیل دوزله و تنبک و دف و کمانچه ، همراه تنبور در سنّت موسیقایی منطقة کرمانشاه و کردستان ، طبیعی و جا افتاده است . با این حال ، مقامهای تنبور مختص به خود آن است و مراد از «مقام » گاهی نشانة ساختاری مقامی است که قادر است اشکال گوناگون و آهنگهای کمابیش ثابتی را تولید کند . از معروفترین مقامهاست : شیخ امیری ، سَحَری ، عابدینی ، باباکاوسی ، ساروخانی ، چپی ، طرز، قه طار (قطار)، شاه خوشین ، جلو شاهی ، فه تاح پاشایی (فتاح پاشایی ) و هَل پَرِگه . برخی از آنها اساساً برای تنبور ساخته و پرداخته شده و برخی دیگر از قطعاتی گرفته شده است که با سرنا یا سازی دیگر نواخته می شود.

ضبط مقامهای موسیقی تنبور بیش از سه دهه قدمت ندارد و بسیاری از «مقامهای مقدّس » تا ابتدای هزارة سوم میلادی ، حق خروج از خانقاه ، اجرا در جمع یا ضبط در نوار یا لوح فشرده (سی دی ) را نداشتند. روایت فردی استادنورعلی الهی از این مقامات ــ که از 1338 تا 1348ش ضبط و حدود سی سال بعد از آن در فرانسه تکثیر شده است ــ در کنار روایات سنّت گرایانه تر و محافظه کارانه تری از قبیل ضبطهای 1379ـ1380 ش علی اکبر مرادی در پاریس (که با اجازة رسمی و کتبی شیخ خانقاه مبنی بر لزوم ضبط و نگهداری آنها در تاریخ ، همراه شده است )، مجموعه ای گسترده و قابل تأمل را عرضه می کنند. مهمترین این صفحه ها عبارت اند از : > مسیر عشق الاهی < ، > حماسه ای روحانی < از استاد الهی ، > موسیقی کُردی ایران < از علی اکبر مرادی که بترتیب در 1997، 1998 و 2001 در پاریس ضبط شده اند .

در این بین ، نواخته های هنوز منتشرنشدة سیدخلیل عالی نژاد، آخرین بازمانده از سلسله ای عرفانی ـ هنری قدیمی در منطقة کردستان ، بسیار شایان توجه است . در اجرای عالی نژاد، سنّت قدیم با دریافتهای درخشان فردی و درونی او درآمیخته است ؛ اجراهایی برپایة سنّت قومی نیاکان و حاوی قدرت نفوذ معنوی او، که هم در قالب تک نوازی هم در قوالب جدید مثل گروه نوازی و حتی قطعه سازی برای تنبور، تجلی پیدا کرده است .
مقامات تنبور :

مقامهای حقانی (کلام ، یاری) : اساسی ترین بخش موسیقی تنبور ، موسوم است به سرودهای دینی اهل حق یا مقامهای حقانی که نزد پارسان به کلام مشهورند. این مقام ها تنها با تنبور و آواز اجرا می شوند. هر کلام متن معینی دارد و این متون از گفته ها و سروده های بزرگان پارسان (اهل حق) است. متون کلام ها عمدتا منظوم و حجایی است و سروده های مذهبی آیینی آن از کتاب نامه سرانجام و سایر کتابهای دینی اهل حق است. تعداد کلام های اصلی 72 مقام است . این کلام ها که به کلام های پرد یوری شهرت دارد، متعلق به دوره پیش از سلطان اسحاق تا زمان او هستند.

مقام های باستانی (مجلسی) : تنبور نوازان گاه این مقام ها را غیر یاری ، غیر کلام یا غیر حقانی می نامند. تنبور ، مهم ترین ساز اجرا کننده این مقام ها ست. بخشی از این مقام ها ، با سازهای سرنا، دهل ، دوزله ، نرمه نای و شمشال نیز اجرا می شوند که متاسفانه تعدادی از آنها به علت پیچیدگی و نامانوس بودن به دست فراموشی سپرده شده اند. بیشتر این مقام ها در کوک طرز نواخته می شوند. چنانکه سابق بر این اشاره شد حوزه رواج تنبور در کرمانشاهان در دو کانون اصلی صحنه و گوران (3) متمرکز است ، اما از آنجا که تجمع یارسان (اهل حق) در گذشته بیشتر در منطقه گوران بوده ، مقام های تنبور این منطقه تا حدودی اصیل تر باقی مانده است.

مقام های مجازی: مقام های مجازی را گورانی نیز می خوانند. ترانه ها ، آهنگ های رقص و بسیاری از نمونه های مختلف موسیقی کردی در این بخش قرار می گیرد. این دسته از مقام ها تا حدی از دو دسته دیگر جدیدترند. مقام های مجازی اگرچه در مقایسه با سایر مقام ها از روحانیت کمتری برخوردارند اما از ویژگی های هنری بسیار والایی برخوردارند. مقام های مجازی با آواز ، سرنا و دهل ، دوزله ، نرمه نای و تنبک ، شمشال و کمانچه نیز اجرا می شوند. این مقام ها از تنوع شگفت انگیزی برخوردارند و به عبارتی گسترده ترین بخش موسیقی کردستان و کرمانشاهان را می سازند.
شیوه کوک تنبور:

امروزهمینای صداهای موسیقی در سازها نت دوی دیاپازن است که سازهای شاخص موسیقی ایرانی نیز از آن تبعیت نموده‌اند.مثلاً اکثر نوازندگان تار، دست باز یا مطابق دو سیم اول که سیم‌های اصلی تارند را برابر با نت یاد شده میگیرند.همین امر باعث شده‌است که صدای سازهای ایرانی بدلیل مبالغه در زیرشدن از اعتدال خارج گشته و صداها اکثراً یز و خشک و بدون طنین شده و از حالت اصلی خود خارج گشته‌است.در گذشته مبنای صداهای موسیقی نت لا بوده‌است چه درموسیقی ایرانی و چه در موسقی جهانی.این امر تا کنون در تنبور مراعات گردیده یعنی دست باز یا مطابق دو سیم اول که سیمهای اصلی تنبور اند، معمولاً برابر است با نت لا. یعنی یک و نیم پرده بم تر از مبنای امروزی کوک می‌شوند.

کوک های تنبور :


کوک طرز : بیشتر مقا م های مجلسی با این کوک نواخته می شود. نسبت میان وترها در کوک پنجم درست نزولی است و صدای باز وتر دوم اکتاو پایین تر از صدای دستان پنجم است.
کوک بَرز : برز ، به معنی بلند، نامی است که استاد سید ولی حسینی بر این کوک نهاده است . بیشتر مقام های کلام در این کوک اجرا می شوند.
نکاتی در مورد ساخت تنبور:

مواد اولیه مورد نیاز برای ساخت تنبور :
- انوع چوب : گردو(برای ساخت کاسه) ، چوب توت وتوت سیاه (برای ساخت کاسه و دسته )،چوب افرا، سنجد وشمشاد (برای ساخت سیم گیر، خرک، زه ، اشک و تزئینات دیگر (
- استخوان برای نصب روی دسته در صورت ساخت ساز هایی تزئینی تر و خاص
- چسب یا سریشم
- شاخ قوچ برای ساخت خرک ، سیمگیر ، شیطانک
- پرده یا دستان
- سیم (در جنس ها و ضخامت های مختلف ومورد نیاز)
- لوازم رنگ آمیزی ساز : الکل صنعتی نود درجه ، لاک طلایی – پارافین غیر خوراکی مایع- رنگ ( بیکرومات پتاسیم یا سدیم و رنگهای طبیعی دیگر)
وسایل و ابزار مورد نیاز برای ساخت تنبور :
- مغار گیلویی : برای کندن و خالی کردن داخل کاسه سازها
- تیشه معمولی نجاری در اندازه های بزرگ ، متوسط و کوچک : برای تراش روکار و شکل دادن
- اسکنه : برای درآوردن فاق و وصل دسته و . . .
- اره تَر بُری و خشک بری – اره کمانی : برای برای درز کردن کاسه ، فاق زبانه کاسه و بریدن و درست
کردن خرک ، بریدن و درز کردن استخوانهای روی دسته ساز
- رنده های معمولی نجاری ، رنده خشتی ، رنده بغل دوراهی : برای رنده کردن و شکل دادن
- انبرک : برای اندازه گیری قطر کاسه
- کولیس ، گونیا و پرگار
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #3447  
قدیمی 03-23-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #3448  
قدیمی 03-23-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


ایا میدانید......
چرا صدای زن ها بلندتر از صدای مردهاست?
فرکانس یا سطح زیرو بمی صدای هر فرد،مستقيما به طول و ضخامت تارهای
صوتی او بستگی دارد.طول متوسط تارهای صوتی،برای هر مرد،تقریباهيجده ميلی
متر،وبرای هر زن تقریبا ده ميلی متر است.
هلال سفيد پایين ناخن های دست و پا چيست و چرا همراه با رشد ناخن ها،بالاتر
نمی آید
این هلال جز هوای به دام افتاده ای که نمی تواند خود را به بالای ناخن برساند
،چيز دیگری نيست.ظاهرا این کيسه ی هوایی هيچ سود و زیانی ندارد
آياتابحال فكركرده ايد كه چشمان كدام جانوردوبرابر توپ
فوتبال است؟؟؟؟؟؟؟
اين چشم متعلق به نوعي ماهي مركب غول پيكر است كه دراقيانوس
اطلس زندگي
مي كند.قطر چشمان اين جانور 40 سانتيمتر است.
-جويدن آدامس وقتي داري پياز خورد ميکني باعث ميشه...اشکت در نياد
-بچه کوچولو ها تا شيش ماهگي در حين نفس کشيدن مي تونن يه چيزي رو هم
ببلعند.
-نود و هفت درصد از مردم وقتي يه خودکار بهشون ميدي اولين چيزي که
مينويسن اسمشونه..
-پشه هاي نر گياهخوارن..فقط ماده ها نيش ميزنن
-متوسط ميدان ديد يک انسان در بر گيرنده زاويه اي 200 درجه از محيط مي باشد
-اگه ميخواين بدونين که يه هندوونه رسيده هست يا نه...يه ضربه کوچولو بزنين
بهش ..اگه صداي پوک بودن داد يعني رسيده
-مردم کانادا نامه هاشونو با تمبر هاي شخصي و اختصاصي که عکس خودشون
روشه ميتونن پست ميکنن
-چشم بچه کوچولو ها از بدو تولد تا هفته ششم الي هشتم اشک توليد نميکنه
-در صحراي بزرگ افريقا در فوريه سال 1979 برف بارید
-گياهاني که با آب گرم آبياري ميشوند سريعتر و بيشتر از گياهاني که با آب سرد
آبياري ميشوند رشد ميکنند
-استفاده از هدفون به مدت تنها يک ساعت باعث رشد باکتري در گوش شما به
ميزان 700 برابر قبل ميشود
-اگه انگور رو تو مايکروويو بزارين دونه هاش مي ترکه
-نام ستاره و اشکال و رنگ هايي که وقتي چشمانتون رو ميماليد.. جلوي
هست phosphenes چشمتون ظاهر ميشن
-اندازه چشمان ما از بدو تولد ديگر رشد نميکند ولي بيني و گوش هايمان هميشه
در حال رشد کردن است
-مدل و اشکال روي زبان هر شخص مانند اثر انگشت با بقيه آدم ها متفاوت است
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #3449  
قدیمی 03-23-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


یادش بخیر.....
عبدالحسین کلهرنیا گلکار فردی است که کتاب اول ابتدایی خود را حدود هفتاد سال حفظ و نگه‌داری کرده است. کلهرنیا بیش از سی سال در مدرسه‌های استان کرمانشاه به عنوان معلم هنر سعی کرده نظم را در زندگی دانش‌آموزان نهادینه کند و امروز می‌توان از او به عنوان یکی از دانش‌آموزان منظم هفت دهه گذشته نام برد.

استفاده از کتاب یادشده به سال‌های دهه‌ ۱۳۲۰ مربوط می‌شود و نوع خط به‌کار‌برده‌شده در آن، به صورت نستعلیق و نسخ است.

کلهرنیا که دوران خردسالی‌اش را با شعرها و جمله‌های کودکانه‌ی این کتاب سپری کرده است، در این‌باره می‌گوید: «تأثیر مثبت و شادی‌آور بعضی از حکایت‌های این کتاب هنوز پس از چند دهه بر روح و روان من باقی مانده؛ به طوری که بارها از این کتاب برای فرزندان و نوه‌هایم قبل از رفتن به مدرسه، خوانده‌ام. برخی از حکایت‌های این کتاب عبارتند از: شب مهتاب، بوسه مادر، عید نوروز و پیشی پیشی ملوسم.»

او با اشاره به انتقادی که در همان سنین کودکی به یکی از درس‌های این کتاب داشته است، می‌گوید: «درس "آذر و شخص کور” همیشه سؤالی آزاردهنده در ذهن من به وجود می‌آورد که چرا نویسنده این کتاب ارزشمند، آن فرد نابینا را مرد کور خطاب می‌کند؟ چون من همیشه از واژه کور متنفر بودم که اصلاً چرا انسان به خاطر معلولیت باید تا آخر عمر احساس ذلت کند و همیشه دوست داشتم که آدم علیل هرگز ذلیل نباشد.

نگه‌دارنده این کتاب قصد فروش آن را ندارد؛ مگر این‌که در مراکز فرهنگی خاص مورد بازدید عموم قرار گیرد.











__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #3450  
قدیمی 03-23-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

9 حقیقت عجیب و جالب تاریخی!!
1. رومی‌ها عادت داشتند از پنبه نسوز در لباس‌هایی که هر روز می‌پوشیدند استفاده کنند. (پیشینیان پلینی (یک طبیعت گرای رومی) گفته آنها به این دلیل لباسهایی با الیاف پنبه نسوز می‌پوشیدند که آنها سفیدتر از پارچه‌هایی با الیاف معمولی بودند و می‌توانستند خیلی راحت لباس‌هایشان را درون آتش پرتاب کنند. او همچنین خاطر نشان کرد که خدمتکارهایی که لباسهایی با الیاف معدنی می‌پوشیدند اغلب از بیماری‌های ریوی رنج می‌بردند.
2. در مصر باستان قلب انسان را جایگاه هوش و اطلاعات می‌دانستند نه مغز. مصری‌های باستان فکر می‌کردند مغز فقط چیزی است که درون سر را پر می‌کند. بنابراین آنها هنگام مومیایی کردن مغز را بیرون آورده و دور می‌انداختند، درحالیکه درمورد قلب دقت و توجه خاصی مبذول می‌داشتند!
3. زمان رواج امراض مسری در قرون وسطی برخی از دکترها لباسها و ماسک‌هایی با نقوش ابتدایی و باستانی می‌پوشیدند به نام «لباس بیماری یا مرض». این ماسک دارای چشمی‌های شیشه ای قرمز رنگ بود که آنها تصور می‌کردند شخص را در برابر شیطان غیرقابل نفوذ می‌سازد. قسمت بالایی ماسک با گیاهان معطر و ادویه جات پر می‌شد تا محافظی باشد دربرابر «هوای بد» که اعتقاد داشتند مرض و بیماری را با خود حمل می‌کند.
4. 3.500 سال پیش تخمین می‌زدند که جهان دوران باشکوه 230 ساله ای را داشته که در آن دوران هیچ جنگی اتفاق نیفتاده است.
5. در چرخه‌های شهرنشینی اروپای غربی و آمریکایی‌ها، بعد از اوایل قرن 17 تزئین ریش از دنیای مد خارج شد؛ برای مثال در سال 1698 پیتر پادشاه روسیه دستور داد مردها ریش‌هایشان را به طور کامل بتراشند و سال 1705 برای کسانی که ریش داشتند مالیات گذاشتند تا جامعه روسیه هم سو با معاصرانش در جوامع غربی شود.
6. پرفروش ترین کتاب قرن پانزدهم کتابی شهوانی به نام «داستان دو عاشق» بود که هنوز هم خوانده می‌شود! نویسنده این کتاب اگرچه پاپ پیوس دوم (که سال‌های 1464-1458 سلطنت می‌کرد) بود، ‌اما تفاوتی با «آنیس سیلوییوس پیکولومینی» نداشت.
7. در مصر باستان گربه‌ها را مقدس می‌دانستند. وقتیکه گربه خانگی یک خانواده می‌مرد، تمام اعضای آن خانواده ابروهایشان را می‌تراشیدند و تا موقعی که ابروها کامل رشد کند عذادار می‌ماندند.
8. مدل عمو سام در اثر معروف «تو را می‌خواهم» سال 1917 صورت نقاشی به نام جیمز مونتگومری فلاگ بود. برای تاثیرگذاری بیشتر او پرتره اش را مسن تر نقاشی کرد و ریش بزی بهش اضافه کرد.
9- 200سال قبل از میلاد وقتیکه شهر اسپارتای یونان در اوج قدرت خود بود به ازای هر شهروند 20 نفر خدمتکار وجود داشت. تصور کنید خانه‌های مردم آن زمان حتما از تمیزی برق می‌زد!!
منبع: سیمرغ
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 10 نفر (0 عضو و 10 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 11:18 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها