گزارشی از مشکلات سالهای اخیر پرسپولیس
پرسپولیس؛ سرای غریبهها/سفره سرخ نانی برای هواداران ندارد
مشکلات سال های اخیر پرسپولیس بیشتر افراد از آن بهرهبرداری کردهاند، اما هواداران به عنوان سرمایههای اصلی چیزی عایدشان نشده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، پرسپولیس یکی از پرطرفدارترین باشگاههای ایران و آسیاست اما این باشگاه بزرگ سالهاست روی آرامش و آسایش به خود ندیده و همیشه گرفتار حاشیههای رنگارنگ بوده است. باشگاهی که بدون هوادارانش هیچ موجودیتی پیدا نمیکند اما آنها کمترین نقش را در این باشگاه دارند.
باشگاه پرسپولیس هیچ امکانات سخت افزاری ندارد. حتی ساختمانش نیز هدیه یا بهتر بگوییم صدقهای از سر صعود تیم ملی به جام جهانی ۲۰۰۶ است.
هواداران پرشور و پرشمار پرسپولیس کمترین نقش را در سیاستهای کلان باشگاه دارند، آنها هستند تا مدیران باشگاه به حضور آنها پز بدهند و کارشان را پیش ببرند وگرنه در انتخاب مدیرعامل باشگاه هیچ نقشی ندارند.
گاهی اوقات نیز احساسات پاک آنها از سوی برخی به بازی گرفته میشود تا فرد یا افرادی را تخریب شخصیت کنند یا به سود شخص یا اشخاصی شعار بدهند.
در چند سال اخیر واژه تکراری عذرخواهی از هواداران بارها از سوی مدیر یا بازیکن تکرار شده و سرمایه های پرسپولیس از این پوره های برف که به صورتش خورده، چاره ای جز سکوت نداشته و فقط دلش را به خاطرات طلایی گذشته خوش کرده و همچنان از ته قلبش نام تیمش را فریاد می زند؛ البته فریادی که در آن بارقه های امید دیده نمی شود و فقط برای زنده ماندن نام پرسپولیس و به یاد بهزادیها، شاهرخیها، ایرانپاکها، شیرزادگانها، کلانیها،پروینها، محمدخانیها، مایلی کهنها، پیوسها، پنجعلیها و محرمیها، باقریها، مهدوی کیاها، داییها و ..... به ورزشگاه ها می روند و تیمشان را تشویق می کنند.
پرسپولیس در لیگ یازدهم بدون اغراق پرحاشیهترین روزهایش را پشت سرمیگذارد. تیمی که با لابی بازی های شخصی و منفعت طلبی ها فردی بسته شد تا هواداران از همان روزهای اول اعتراض خود را نشان دادند. تیمی که از همان مسابقه اول فصل تحت فشار سکوها بود اما واقعیت این است که این باشگاه پرسپولیس سالهاست که روی آرامش را به خود ندیده است. نگاهی کوتاه به وضعیت پرسپولیس در دهه اخیر میاندازیم دههای که پرسپولیس مدام در تلاطم حوادث بود.
*قطبی خوشبختترین مربی
افشین قطبی خوشبختترین مربی پرسپولیس در چند سال اخیر بوده است. او زمانی به پرسپولیس آمد که شرایط این باشگاه تا حدی آرام شد و آرامش نسبی بر باشگاه حکمفرما بود. در دوران اول سرمربیگری او در پرسپولیس خبری از تهدید به اعتصاب بازیکنان به خاطر مشکلات مالی یا نداشتن زمین تمرین نبود؛ مدیران وقت باشگاه در آن زمان تلاش میکردند تمامی شرایط را فراهم کنند تا این تیم به قهرمانی برسد و خودشان هم در ورزش کشور اسم و رسمی پیدا کنند. در آن زمان آنقدر موج مثبت در تیم و روی سکوهای ورزشگاهها وجود داشت که حتی با کسر شش امتیاز از پرسپولیس از سوی فیفا بازهم این تیم به مقام قهرمانی رسید اما بعد از آن همه چیز به هم ریخت. حبیب کاشانی که توانسته بود پرسپولیس را بعد از سالها قهرمان لیگ کند به یکباره کنار گذاشته شد تا با این تغییر دوباره همه چیز در این باشگاه مثلا مردمی به هم بریزد، حتی افشین قطبی که با رقم قراردادی رویایی دوباره به باشگاه بازگردانده شد نتوانست در این تیم دوام بیاورد و رفت چون دیگر ادبیات امپراطور تکراری شده و بود کسی خواهان گفتمان این مربی نبود. با جدایی دوباره افشین، پرسپولیس دوباره شرایطی ناآرام به خود گرفت و دیگر روی آرامش را ندید.
اگرچه این تیم در دو فصل پیاپی توانست 2 جام قهرمانی در رقابتهای حذفی به هوادارانش تقدیم کند اما انگار درد این پرسپولیس با جام قهرمانی هم تسکین نیافت.
*پرسپولیس؛ سفرهای رنگین برای خارجیهای گمنام
لابی بازی ورزشی و غیر ورزشی یکی از بزرگ ترین مشکلات اخیر در پرسپولیس بوده و که در کنار این معضل رفت و آمد پر ترافیک دلال ها نیز یکی دیگر از مشکلات ریشه ای اشت.
جذب بازیکن در پرسپولیس نیز حکایتها و روایتهای جالب و اعجاب انگیزی دارد. اگر بر فرض بپذیریم که بازیکنان ایرانی حاضر در پرسپولیس همگی مورد تایید کادر فنی بودند و امتحان خود را در لیگ برتر پس دادهاند که به پرطرفدارترین تیم ایران آمدهاند. در مورد بازیکنان خارجی به هیچ عنوان چنین پروسهای طی نشده است. در فهرست ۲۷ بازیکن خارجی که از ابتدای تاسیس باشگاه به پرسپولیس آمدهاند بازیکنانی را میتوان مشاهده کرد که حتی بدون اینکه یکبار برای این تیم بازی کنند صدها هزار دلار پول بیت المال را گرفتهاند!
نمونه شاخص این مورد ژان نیکولفسکی دروازهبانی که در سال ۱۳۸۴ به ایران آمد اما بدون بازی توانست پول فراوانی از باشگاه بگیرد و به مقدونیه برود و تا آخر عمرش خوش باشد زیرا او پیش از حضور در پرسپولیس نیز کارنامه در خشانی در بازیگری نداشت!
کارلوس ریوهرا و خوزه آنتونیو تورس از کشور پاناما نیز با حضور در پرسپولیس خوشبخت شدند و پول فراوانی نصیبشان شد بدون آنکه باشگاه مردمی و بزرگ پرسپولیس از این نفرات سودی ببرد! فقط تورس یک بار برای پرسپولیس بازی کرد.
اگر بخواهیم فهرست ۲۷ بازیکن خارجی تاریخ پرسپولیس را با دقت بیشتری نگاه کنیم به موارد تاسف بار دیگری هم میرسیم. سامبو جوجی بازیکنی که اصلا معلوم نشد کی و چگونه از ایران و پرسپولیس رفت. دیکارمو بازیکن مثلا برزیلی که ظاهرا در کشورش مغازه فروش پرنده داشت!
کریستوفر ره که ملیتی مضاعف داشت؛ فرانسوی و لیبریایی بود اما این دو ملیتی هم بدون بازی کردن برای پرسپولیس پولش را گرفت و رفت تا شاید با آن کاسبی کند!
صلاح حسن، طارق جبان و زیاد شعبو؛ بازیکنانی که از کشور سوریه هم به پرسپولیس آمدند نیز هیچ برتری نسبت به بازیکنان ایرانی نداشتند ولی آمدند و با چند بازی در پرسپولیس برای خود کارنامهای در فوتبال درست کردند و البته پول فراوانی هم گرفتند و رفتند!
بررسی حضور این خارجیهای بینام و نشان در پرسپولیس نشان میدهد که چه ظلمی به این باشگاه مردمی در این سالها شده است و چه بیگانههایی حتی به اسم ایرانی آمدهاند و به جای اینکه به فکر ارتقای فوتبال ایران و باشگاه پرسپولیس و هواداران میلیونیاش باشند به فکر جیبشان بودهاند و اینگونه این باشگاه را سرای غریبهها کردند.
در همین فصل نیز بازیکنی مثل ممدوتال از بورکینافاسو به پرسپولیس آمده که هیچ برتری نسبت به بازیکنان ایرانی ندارد و به هیچ عنوان برتر از مدافعان حتی درجه دوم ایرانی هم نیست واین در حالی است که در سال های دورتر بازیکنی به نام آلن ویتل ستاره انگلیسی که از تیم آرسنال به تهران آمد و بارها برای پرسپولیس گلزنی کرد. حالا آن خرید کجا و خریدهای جدید پرسپولیس کجا؟!
بازیکنان ایرانی پرسپولیس در این فصل هم بیشتر از اینکه به فکر بازی و نتیجه تیم باشند مدام چشمشان به اسکوربورد ورزشگاه است تا بدانند تصویرشان چگونه نمایش داده میشود؟! به راستی آیا مسی و رونالدو در رئال و بارسا نیز در جریان بازی مدام به اسکوربورد ورزشگاه زل میزنند یا برای نتیجه گرفتن تیمشان تمام تلاششان را انجام میدهند؟مهره هایی که قهر کردنشان به مراتب جدی تر از تلاش آنهاست، ساق هایی که بنام هوادارا وارد میدان می شوند و برای پرسپولیس اشک هم می ریزند، اما رفتارها و گفتارها حکایت دیگری را بیان می کند!
* انتخاب مدیر برای پرسپولیس به کمک لابی های غیر ورزشی
مدیرانی هم که در یک دهه اخیر به باشگاه پرسپولیس آمدهاند کمترین آشنایی با فوتبال و حتی با فضای ورزش داشتهاند و با لابیهای غیر ورزشی بر صندلی مدیرعاملی باشگاه پرسپولیس نشستهاند. چنین مدیرانی کمتر توانستهاند با مدیریت خوب خود لبخندی بر لب هواداران بیاورند. در چنین شرایطی واقعا چه فرقی میکند که سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس چه کسی است. بر فرض محال پپ گواردیولا راضی شود که در پرسپولیس مربیگری کند. آیا در چنین باشگاهی و با چنین جوی او میتواند کمکی به پرسپولیس کند؟ باید قبول کرد پرسپولیس باشگاهی پرطرفدار اما بیمار است و راه علاج در این شرایط بغرنج کار راحتی نیست.
چطور می شود این پرسپولیس را درمان کرد در حالی که بسیاری از دلال ها و واسطه ها فقط به منافع شخصی خودشان فکر می کنند و برای حضور بازیکنان درجه 2 و 3 دست به هر ترفندی می زنند!
چطور می شود به پرسپولیسی امیدوار شد که قدیمی های این تیم هیچ اتحادی به هم ندارند و هر روز با انجام مصاحبه های تند یکدیگر را زیر سوال می برند!
علاقمندان پرسپولیس بهترین قاضی هستند؛ اگر امروز آنها همچون گذشته به ساقهای بازیکنان این تیمشان عشق نمیورزند به این دلیل است که ماکتی از فوتبال را در پرسپولیس مشاهده میکنند. آنها کجروی ها را می بینند و شاهد گام های سست هستند. درگیری ها برای پست و مقام را حس می کنند و به درستی درک کرده اند که سفره پرسپولیس بیش از آنکه برای هواداران برکت داشته باشد، بساطی شده برای غریبه ها! به همین دلیل است که در هر مسابقه لب به اعتراض می گشایند، در هر فصل از روی سکوها بیانیه صادر می کنند و برای پرسپولیس و اعتبارش اشک می ریزند و فریاد می زنند.
حال این اشک و فریادها را چه کسی خواهد دید و برای آن چارهای خواهید اندیشید باید همچون سالهای اخیر صبر کرد و چشم به اتفاقات آینده دوخت.