نقل قول:
نوشته اصلی توسط رزیتا
قابل توجه دوستان هرکی که زبان کردی صحبت میکنه اگه پی گیر بشید می بینید که اصالتا کرمانشاهی نیست و از روستاهای اطراف و شهرستانهای استان هست که مهاجرت کردن به مرکز استان
هر کی مخالف صحبت منه با دلیل و مدرک بیاد در موردش صحبت کنیم
"من خاک پای هرچی کرد زبان و روستایی ام، یه وقت سوء تعبیر نشه
اصل صحبت در مورد زبان اصلی کرمانشاهیه نه چیز دیگه ای"
|
مرسي .
بحث در اين خصوص توسط افرادي غير متخصص و كم مطالعه مثل ماها خيلي راه به جايي نميبره چون نه تنها ما اطلاعات زيادي نداريم بلكه من با بررسي چند ساله بحث ها و جدل ها و نامه ها و مقالات افراد كارشناس و تحصيل كرده اين رشته به اين نتيجه رسيدم كه اختلاف نظر فراواني بين اين افراد در خصوص خيلي چيزهاي پايه اي تر نيز وجود داره
و اساسا اين مساله فعلا توافق نظري روش نيست
بنابراين هر صحبت بنده شما و ديگران ميتونه وام دار و مستند به حرف يك كارشناس خبره باشه اما در عين حال با حرف نفر بعد كه اون هم مستند به حرف يك كارشناس ديگه س متفاوت باشه
حالا اونها چون خودشون ابزار كار رو دارند چون تحصيل كرده اين رشته هستند ميتونند در خصوص اختلاف نظر هاشون بشينن صحبت كنند و به نتيجه اي برسن يا نرسن
ولي به طور قطع ما جز استناد به حرف هاي كارشناسا ديگه قابليت بحث نداريم
بنابراين اين مساله به نظر ميرسه توسط عوام قابل بررسي نباشه
اما به طور كلي هميشه مطالعه و شنيدن نظريات افراد مختلف تحقيق و جستجو هم شيرينه و هم ميتونه كمك كنه .
بذاريد كمي از اختلاف نظر هاي ديگه صحبت كنم كه مشخص بشه اصلا چقدر مساله پيچيده تر از اين حرفهاست
بين كارشناسا بين "گويش" و "لهجه" و زبان تفاوت قائل هستند
در حالي كه ممكنه من نتونم به درستي تفاوت لهجه رو با گويش به كار ببرم و ما و حتي صدا و سيما و راديو براي سادگي كار بسيار اين دو رو ممكنه به جاي هم به كار برده باشند
اين خودش يه بدبختي !
بدبختي بعدي اين هست كه بين افراد مختلف صاحب نظر روي اينكه حتي يك گويش ثابت و مشخص كردي مثل "هورامي" خود يك زبان جداست يا يك گويش هم بحث هست
يعني اصلا فعلا صحبتي در مورد "فارسي كرمانشاهي" كه خودش كلي چالش داره نميكنيم
حتي كردي هورامي كه همه چيش مشخصه بين خبرگان بحث هست عده اي ميگن اين اصلا خودش يك زبان جداست و نميشه به عنوان يك گويش زبان كردي تقسيم بنده بشه چون يك سري معيار ها و ملاك ها رو داره
عده اي ديگه ميگن نه به فلان دليل و ... هورامي شاخه اي از زبان كردي هست
بنابراين نگاه كنيد كه چقدر اين مساله عميق و پيچيده س
اساسا بحث هاي حوزه علوم انساني و ادبيات و ... ممكنه هميشه سليقه يا نگرش بر اون دخالت داشته باشه و چندان نميشه مثل علوم فني و پايه در مورد اون اظهار نظر كرد
بدتر اينكه حوزه زبان و فرهنگ و قوميت و سخت تر از اون "كرد" ميتونه الوده به مسائل غرض ورزي باشه
يعني از 10 نفر كه دارن 10 تا نظر مختلف بدن ممكنه 1 نفرشون غرض ورزي كنه .
بنابراين من بيسواد كجا و بحث در اين مقوله بسيار عميق و پر چالش كجا
اين تمام توضيحات كلي و فضاسازي بنده در خصوص اين مساله بود كه مشخص بشه كه اساسا اولا من چيزي نميدونم دوما هيچ چيز مشخص و واضحي توسط ما نميتونه ارائه بشه
اما بعد از اين تفاسير ميشه چند نكته احتمالا توافق شده رو برشمرد .
قبل از هر چيز بگذاريد 2 نمونه از يك جمله رو اينجا بنويسم :
1 - بشش گفتم مياي باشم بريم تا اونجا نگايي به چشمگه بكنيم ؟
(غليط ترش ! بشش گفتم مياي باشم بريمان تا اونجانه نگايي به چشمگه بكنيمان ؟ )
2- وتمه پي ,تيد بچيمه اوردا سيليگ و كنيگه بكيمن ؟
ته بحث ميرسه به اينجا و تفسير اين دو نوع گفتار در كرمانشاه
اول ببينيم اصلا تصورات ذهنيمون درسته در اين خصوص يا نه ؟
من ميگم كه جمله اول رو كارمنداي دانشگاه ما هر روز در محل كارشون با هم به عنوان
فارسي كرمانشاهي با هم حرف ميزنن مثلا دو كارمندي كه تازه با هم اشنا شده اند و هنوز با هم دوست نشده اند .
جمله دوم بين دو كارمند 50 ساله كه 5 ساله همو ميشناسن و با هم همكار هستند
بع عنوان
كردي كرمانشاهي هر روز در دانشگاه ما صحبت ميشه
جمله اول فارغ از موضوعش توسط دو كارمند حتي
در حضور مدير و ارشدشون هم گفته ميشه
جمله دوم عموما
در حضور مديرارشد تكلم نميشه .
تا اونجايي كه من قبلا بررسي كردم عده از محققين و كارشناسا معتقد هستند كه جمله اول و چيزي به نام "فارسي كرمانشاهي" يك چيز مجعول (جعلي) و ساختگي هست كه قدمت اون به كمتر از 80-90 سال ميرسه و هيچ اصالتي نداره
و به خاطر يك سري سياستهاي پهلوي اول بوده
جايگاه هاي غير معقول فعل و فاعل و ....
و بعدها تغييرات زيادي كه در كلمات به وجود امده كه از حالت كردي بيرون بياد فارسي بشه و اساسا از اون فرهنگ محلي و لوكال خارج بشه چون ستيز روي اون بوده
و به طور كلي مجاورت زبان كردي كرمانشاهي با سيستم حكومت و دولت در محل كرمانشاه و ازطرفي روحيه تحقير و سركوب باعث شده كه يك چيز سريع السير و قروقاطي به نام فارسي كرمانشاهي ايجاد بشه
بنابراين شايد بي ربط نباشه اگر گفته شد كه جمله اول به سادگي در حضور مديرارشد مجاز به گفته شدن هست امروز ولي جمله دوم وقتي گفته ميشه كه مدير از اون اتاق بيرون رفته باشه .
مساله بعدي مساله نسبي اصالت و غير اصالت هست
من الان از قول برخي محققين نوشتم كه قسمتي از اين اتفاق در دوره پهلوي اول افتاده اصالت نداره جعليه و اجباري بوده
حالا بعد نمونه هايي ميارم كه بر ميگرده به دوران قاجار يا حتي پيشتر
كه همجواري و الزام مكاتبات به زبان فارسي با حكومت مركزي سبب شده كه اين مسائل پيش بياد و ديگه اونجا چندان صحبتي از اصالت نداشتن موضوع نميشه
چرا كه مثلا 200 سال گذشته و حساسيتي كه روي پهلوي هست روي قاجار يا زنديه نبوده
بنابراين بحث اصالت خيلي بحث درستي شايد نباشه چون نسبي هست انچه امروز گردن گرفته نميشه به عنوان فارسي كرمانشاهي و گفته ميشه همه ش 100 ساله به زور درست شده 200 سال ديگه به عنوان اينكه در زمان پهلوي اول به خاطر همجوار بودن زبان كردي و فارسي در مكاتبات اداري شكل گرفته ازش به عنوان يك قسمت غير قابل تفكيك از هويت مردم كرمانشاه ياد خواهد شد
بنابراين با همون استدلال احتمالا بشه عقب رفت و خيلي چيزهاي ديگه رو هم بي اصالت كرد
و برسيم به اينكه چيزي جز هووو هااااا هييي هاااااا هاي اوليه ادمهاي توي غار وجود نداشته و بقيه ش همه اجباري و ساختگي بوده
روزي براي غذا و شكار روزي به خاطر سياست و حكومت .
با اين حال در اسناد و گفته هاي محققين هست كه زمان زيادي نميگذرد از اون موقعي كه فرستاده اي از دولت مركزي به سمت كرمانشاه امده بوده و در كرمانشاه حتي يك نفر پيدا نشده كه بتونه پيام ايشان رو متوجه بشه و زبانش رو درك كنه
البته اين مساله ميتونه به اين خاطر باشه كه دولت محلي وقت كرمانشاه در اون موقع در دست فلان خان و طايفه كه مثلا زبان ايشان كردي كلهري يا كردي سوراني يا ... بوده و طبعا فارسي رو متوجه نشده و نميشه نتيجه گيري كرد كه فارسي كرمانشاهي وجود نداشته
اما من خودم بر اين عقيده هستم كه بلاخره وقتي يك طايفه و ايل و قومي به راس حكومت محلي يك شهرستان ميرسند فيلتتترهاي زيادي رو پشت سر گذاشته اند كه توي اون فيلللتر ها فاكتورهايي مانند "تعداد" " نفر " "كثرت" "نفوذ" و ... وجود داشته .
نقل قول:
با تشكيل دولت قاجار در ايران و شكلگيری سازمانهای اداری و حكومتی در آن زمان و وجود امارتهای حكومتی نوادگان آنها در نقاط مختلف كشور و رسمی بودن زبان فارسی و سخن گفتن باسوادان (كارمندان و طيف حاكم) به زبان فارسی و عدم آشنايی آنان با زبانهای محلی، كافی بود تا مردم برای ارتباط برقرار كردن با آنان به زبان فارسی نياز پيدا كنند و با توجه به عدم آشنايی مردم عادی با زبان فارسی، در بيشتر اوقات آنان با مشكل پایين بودن دايره واژگان فارسی روبرو میشدند و برای جبران آن واژگانی از زبان كردی را در سخن خود داخل میکردند و بدين گونه شخص ديگری که اين واژه را ميشنيد به گمان آن كه واژهای فارسی است آن را در مكالمات خود بهكار میبرد. بدين گونه زبان فارسی در بين مردم كرمانشاه رايج شد، گونهای فارسی كه واژگان كردی موجود در آن كم نيست.
|
بررسی پیشینه تاریخی شهر کرمانشاه و گویش های رایج در آن / گفتگو با استاد اردشیر کشاورز
نقل قول:
" شیخ علیخان اعتمادالدوله ی زنگنه " وزیر شاه سلیمان صفوی که از سال 1077 ه.ق. به پادشاهی رسید تا 1105 یعنی صدر اعظم خاصه ی ایران "کرد" بود. آنچه محرز است اینها فارسی بلد نبودند و با زبان فارسی آشنایی نداشتند و برای رساندن مفاهیمی که می بایست ابلاغ شود به سیستمهای دولتی؛ از وجود دیلماج (مترجم) استفاده می کردند.
هسته های اولیه ی تشکیل دهنده ی مردم شهری ما کرد و لک بودند و با هیچ نوع فارسی هم آشنایی نداشتند و با گویش کردی کلهری (کرمانشاهی) و لکی صحبت می کردند. تا عصر قاجار یعنی از سال 1221 ه.ق که دولتشاه و شاید کمی پیشتر از آن یعنی در سال 1210 که سال پایتخت قرار داده شدن تهران بوسیله ی آقا محمد خان قاجار است و مبنای تاریخ معاصر؛ حکامی به کرمانشاه آمدند و دفتر و دیوان نوین شکل گرفت و همچنان با ورود کاروانهای زیارتی که البته در گذشته هم وجود داشت اما به صورت گسترده ای متداول شد یک نوع فارسی رواج یافت که گویش کرمانشاهی امروز بازمانده ی همان است. گویشی بازمانده از گویش مردمی از بافت قدیم کرمانشاه که البته در گذشته بسیار غلیظ تر از امروز بوده است.
|
نقل قول:
در آن برهه از زمان مشخصا چه اتفاقی موجب ایجاد و رواج این نوع گویش در کرمانشاه شد؟
اسکان گرفتن مردم. قبلا به صورت عام مردم کوچ رو بودند و تا سالهای 1160-70 همچنان ادامه داشت یعنی سالهای پس از کشته شدن نادر و اوایل سلطنت کریمخان زند. تا آنکه با ویرانه شدن قلعه ی کرمانشاه موضوع مهاجرت مردم کرمانشاه به شیراز پیش آمد که حدود 40 سال اقامت آنها در شیراز به طول انجامید و در نهایت در سال 1206 به کرماشان باز می گردند که مصادف است با روی کار آمدن آغا محمد خان قاجار.
با بازگشت اینها به تدریج و آمدن شاهزاده محمد علی میرزای دولتشاه به عنوان حاکم کرمانشاه, لرستان, خوزستان و سرحدات عراقین یعنی موصل و کرکوک و سلیمانیه؛ ارتباط مردم عشایر با حاکمیت دیوانی از قبل بیشتر شد و آنها ناگزیر شدند که زبان حکام را فرا بگیرند. پیشه وران کرمانشاهی هم این نیاز را حس کردند و برای ارتباط گرفتن با مردم مسافر و زوار غیر کرد زبان فارسی را یاد بگیرند. به این ترتیب اینها واجد داشتن یک نوع گویش - که همان فارسی کرمانشاهی باشد- شدند و به صورت شکستن فعل از افعال استفاده می کردند. مثلا " برده بود " را می گفتند " برده ودش " و یا " خورده ودش " یا " هشته ودش" این همان فارسی است که امروزه خود ما هم با آن تکلم می کنیم ولی به تدریج با توجه به تحصیلات دبستان و دبیرستان و آکادمیک این گویش جمع و جور تر شد و به صورت امروزی درآمد.
آیا این گویش جدید تأثیری از زبان کردی منطقه گرفت؟
بله واژه های زیادی از زبان کردی وارد گویش فارسی کرمانشاهی شده است. توجه داشته باشید که در کرمانشاه دو نوع گویش وجود دارد یکی گویش فارسی کرمانشاهی و دیگری گویش کردی کرمانشاهی . کردی که ما در کرمانشاه با آن صحبت می کنیم سوای گویش مردم عشایر ماست. این گویش تفاوت دارد با گویش مرجع و قالب کردی کلهری که در اسناد و کتابهای قدیمی هم کردی کلهری استفاده می شده است.
آقای کشاورز لطفا توضیحی در مورد تفاوت میان زبان و گویش بفرمایید.
زبان یک درجه بالاتر از گویش است وجود چند گونه ی گویشی, زبان را تشکیل می دهد. شما در نظر بگیرید زبان کردی مربوط به قوم کرد است یک قوم وجه امتیازش زبان است. پایینتر از قوم تقسیم می شود به جماعت شهری و عشایری که هر کدام دارای گویش خودشان هستند و در زیر مجموعه ی زبان خودشان قرار می گیرند و در آخر رنگ و بوی زبان و گویش است که به عنوان لهجه شناخته می شود.
|
نقل قول:
این تقسیم بندی در مورد زبان کردی به چه صورتی است؟
زبان کردی یکی از زبانهای ایرانی است که دارای پیشینه ای کهن است که بنا بر گزارش مستشرقان عمدتا روس, قدمت آن را از سنگ نوشته ی داریوش اول در بیستون بسیار فراتر می دانند. این زبان دارای خصوصیات ویژه ای است از جمله آنکه حروف عربی در آن راه ندارد و برای هر شیء اعم از جاندار و بی جان مؤنث و مذکر وجود دارد و کلمات به همان صورتی که ادا می شوند نوشته هم می شوند. این زبان دارای 4 شاخه ی اصلی و 64 گونه ی گویشی است. هر گونه ی گویشی متعلق به یک جامعه است. این 4شاخه عبارتند از: " کرمانج شمال ", " کرمانج جنوب ", " کردی کرمانشاهی " و " هورامی گوران ".
هر کدام از این شاخه ها دارای گونه های گویشی مختلفی هستند مثلا در کرمانج شمال می توانیم از گویش "بادینانی" نام ببریم که خاص مردم بارزان است. در کرمانج جنوب, گویش "سوران سلیمانیه " در آن سوی سیروان . "سوران مکریان" که خاص مهاباد و نقده و شهرهای آذربایجان غربی است. "سوران اردلان" که خاص کردستان ایران با مرکزیت سنندج است. و "سوران جاف" که خاص مردم جاف جوانرود است.
سومین شاخه کردی کرمانشاهی است که گویش معیار و شاخص آن کلهری است و از خاکریز اسد آباد تا مرزهای ما در نفت شهر و خسروی گویش ور دارد. این گویش سوای گویش مردم لک است. و چهارمین شاخه, شاخه ی هورامی گوران است که این شاخه علاوه بر گویش محاوره در میان مردم هورامان است؛ زبان کتابت و سرایش شعر کردی نیز هست. تمام آثار کردی پس از قرن سوم هجری به همین زبان نگاشته شده فارغ از اینکه سراینده چه نوع گویش وری بوده است
|
نقل قول:
پیشینه ی گویش فارسی کرمانشاهی در این منطقه به لحاظ زمانی چقدر است؟
زبان فارسی و گویش فارسی کرمانشاهی در این شهر پیشینه ای بیشتر از 200 سال ندارد خیلی از آنهایی که از سابق در کرمانشاه با این گویش صحبت می کنند غالباً مهاجر بوده اند.
|